ما پیروزیم چون بر حقیم



 

این وبلاگ سعی دارد مسایل کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهد و سرافرازی و رفاه ایران آرزوی من است. رسیدن به این آرزو بدون همراهی و تعاون ایرانیان بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی ممکن نیست.برای آشنایی با عقاید بنده در این موارد میتوانید بنوشته های زیر کلیک بفرمایید توجه خواهید داشت که هر سرفصلی متشکل از پستهای زیادی است که میتوانید در پی خواندن نخستین پست بقیه را از همان صفحه اولی که خوانده اید پیګیری بفرمایید

 


 

لیستی از نوشته های قبلی

 

 

 

این وبلاگ از همکاری تمام خوانندگان استقبال میکند .نظرات همه مورد احترام است و سانسوری بجز کاربرد کلمات رکیک که در عرف ایرانی فحش و ناسزا و لودگی تصور میشود ندارد

 

 

مسایل موجود در جامعه ایران بر اساس عقل منطقی و آزاد و رها که نوکر دین و یا ایدئولوژی بخصوصی نیست بررسی میشود. بعقیده نگارنده عقلی که هدفش کشف حقیقت و رفاه و منافع جامعه انسانی امروز و آینده است بدمکراسی و عدالتی منتهی میشود که حداقل عدالتش حقوق بشر خواهد بود.

 

 

من با تمام کسانی که این عقل را برای سنجش رویدادها و ایجاد جامعه ای که روابط افرادش با هم بر اساس آن عقل و عدالت باشد همراه هستم و همه را هم به این عقل و عدالت دعوت میکنم

لطفا نظر خودتان را در مورد نوشته ها و اخبار بنویسید.بدون تبادل افکار و آرا نمیتوان بخرد جمعی و دانش بیشتر رسید

 

 

 

فرشاد مومنی اقتصاد دان : "این نداها از حلقوم خائنان به منافع ملی بیرون می آید"

 

 

نقدی بر سخنرانی فرشاد مومنی اقتصاد دان

در واقع اين اقتصاد دان مى گويد اقتصاد ايران غير توليدى و استثمار نوين اقتصادى است.
با جارى بودن اين نوع اقتصاد در كشور امكان توسعه صنعتى و اقتصادى در كشور وجود ندارد.
در نتيجه نيروهاى ضد توليدى و دلالى به وسيله سود رسانى به توليد كنندگان جهانى و سود بردن از همكارى با آنان مى توانند راه دخالت خارجى را در ايران هموار كنند و كشور و حكومت را با تضعيف مردم و اقتصاد ملى تضعيف بكنند.

از آنجايى كه براى توسعه اقتصادى ايران ما نياز به توسعه سياسى و دمكراتيك حقوق بشرى داريم تا دولت عقل گرا و دادگسترى عدالت محور داشته باشيم ، اما نيروهاى ضد دمكراسى و اقتصاد توليدى با همكارى با توليد كنندگان جهانى در حال ضربه به مردم و بستن مسير توسعه اقتصادى و سياسى هستند.
تنها راه نجات ما تاسيس حكومت دمكراسى حقوق بشرى و رفع عقب ماندگى هاى علمى و اقتصادى كشو ر توسط حكومت دمكراتيك است.

*********************************************
momeni.jpg

فرشاد مومنی: برخی می گویند چون جامعه حواسش پرت مذاکرات است شوک قیمتی جدیدی وارد کنیم! این نداها از حلقوم خائنان به منافع ملی بیرون می آید/ کشوری می تواند با عزت و قدرت مذاکره کند که دل مردمش با او باشد

فرشاد مومنی، اقتصاددان با تاکید بر اینکه هیچ کشوری نمی تواند جذب سرمایه خارجی با کیفیت داشته باشد، مگر اینکه ابتدا صلاحیت خودش در استفاده از سرمایه های انسانی و مادی داخلی اش را نشان داده باشد، خاطرنشان کرد:در طول 250 سال گذشته مهلک ترین ضربه ها از خارج به ایران، در زمانهایی وارد شده که قدرتهای بزرگ در شرایط منازعه هژمونیک بودند. این هم یک عبرت و هشدار بزرگ به حکومت گرامی است. در دوران منازعه هژمونیک، بدون استثنا، طرفین دعوا، بر روی اینکه ایران باید نقش نعش را بازی کند به خاطر موقعیت خاص استراتژیک و ژئواستراتژیکش، توافق داشتند. بنابراین اگر کسانی فکر می کنند که ما مثلا زیر عَلَم یکی برویم تا از تهاجم دیگری مصون باشیم، این یک توهم است.

به گزارش جماران، فرشاد مومنی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در دانشگاه رازی کرمانشاه به دعوت مرکز علم و فناوری این دانشگاه با عنوان «سرمایه گذاری و تولید، مسائل و منافع متعارض»، سخن می گفت با بیان اینکه اقتضای اقتصاد سیاسی رانتی در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، شتاب زدگی و اعتنای اندک به علم و نظر کارشناسی است، اظهارداشت: اگر بتونیم به شکل عالمانه اندیشه ورزی کنیم، هم می توانیم بفهمیم که چرا به این روز افتادیم و هم می توانیم سازوکارهای برون رفتش را عالمانه و امکان پذیر جستجو کنیم. در دانش توسعه، گفته می شود برای باز کردن هر گرهی، باید دو گروه دانایی فراهم شود، گروه اول از داناییها عبارتند از شناخت بنیانهای اندیشه ای شکل دهنده وضع موجود و گام بعد شناخت بنیانهای اندیشه ای شکل دهنده وضع مطلوب است.

این اقتصاددان با تاکید بر اینکه با اطمینان می توان گفت که ذخیره ی دانایی موجود ایران، چه از نظر گستره و چه از نظر عمق، هنوز فراتر از حد پیچیدگی های جامعه مان است، گفت: با این حال، آنچه که نگران کننده است، این است که ما به آنچه که به علائم انگیزه کش که از سر و روی این جامعه می بارند، تن در بدهیم. علاوه بر آن اگر ساختار قدرت گرامی به بدیهیات اولیه عقلی تن در دهد، بخش بزرگی از گرفتاری های ما اصلا ایجاد نمی شود. در بحث از سرمایه گذاری هم مهم ترین بدیهی عقلی اولیه، ثبات و امنیت است. اگر ما بتوانیم حکومت گرامی را متقاعد کنیم که از بی ثبات سازی فضای کلان اقتصاد و ناامن سازی حقوق مالکیت دست بردارد، انباشت موضوعیت پیدا می کند، اما گرفتاری ما اکنون این است که چون در ایران زور رانت و فساد از زور علم و دانایی بیشتر است، و آز آنجا که ویژگی مشترک بخش بزرگی از ساختار قدرت در ایران این است که حسن نیت دارد، اما اهلیت اندیشه ای و تخصصی و تجربی ندارد، تحت تاثیر منافع رانت جویان راه نجات ایران را در شوک درمانی می بینند.مومنی ضمن یادآوری اینکه در تاریخ اندیشه ی اقتصادی، برای مداخله های دولت یک شرط بنیادی گذاشته شده و گفته می شود مداخله هایی مجاز است که منحصرا به ثبات بخشی اقتصاد کلان کمک کند، اظهارداشت: اگر جامعه علمی ما روی این بدیهیات اولیه عقلی تمرکز کند و از این زاویه با حکومت گرامی صحبت کند، بسیار دستاورد خواهد داشت. ببینید ما چقدر گرفتاری داریم که 35 سال است که عزیزان فکر می کنند با شوک درمانی، گرهی از این اقتصاد باز می شود. طنز تلخ این است که این کارها را زیر لوای بازارگرایی انجام می دهند.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه شوک در میان متفکران بزرگ توسعه مذموم است؛ چرا که هر شوکی که وارد می شود آنچه که به آن شوک اصابت کرده جهت را از دست می دهد و دچار عارضه خود تخریبی و عارضه آشفتگی و آنومی می شود، گفت: یعنی در اینجا مسئله شوک ، دیگر فقط مسئله اقتصاددان ها و عالمان علوم سیاسی نیست، بلکه جامعه شناس ها روانشناسان اجتماعی و متفکران روابط بین الملل همه باید به کمک بیایند تا حکومت گرامی متوجه شود که سوراخ دعا را گم کرده و پشت به هدف ایستاده است و کسی که پشت به هدف حرکت کند، هر چه سریع تر هم برود، در واقع از هدف دورتر می شود.

نفس اینکه ما با یک کشورهایی رابطه برقرار کنیم، گره گشا نیست

مومنی ادامه داد: اکنون به کرات این ایده مطرح می شود که نفس اینکه ما با یک کشورهایی رابطه برقرار کنیم، گره گشاست! گویا این بحران یادگیری گریبان همه مان را گرفته است! ما از شدت هم پیوندی با آنها 45 سال پیش حالمان به هم خورد، یادتان رفته!؟ کار جان فوران و مارک گازیورفسکی را نگاه کنید. گازیوروفسکی پدیده دست نشاندگی حکومت پهلوی به آمریکایی ها را صورت بندی مفهومی و نظری کرد و برای آن شاخص ارائه کرد. او گفت ریشه انقلاب اسلامی این بود که شدت دست نشاندگی از حدود قابل هضم این جامعه عبور کرده بود. معنای آن این است که نه نوکر کسی باشید و نه دنبال تنش زایی در مناسبات بین المللی بروید، بلکه باید درک عالمانه ای از منافع ملی پیدا کرد و به لوازمش هم تن در داد.

ابتدا باید صلاحیت های خود را در استفاده کارآمد از سرمایه های داخلی نشان دهیم

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه در طول تاریخ بشر هیچ جامعه ای نتوانسته تجربه موفقیت آمیز استفاده از سرمایه خارجی داشته باشه مگر اینکه ابتدا صلاحیت های خودش را در استفاده کارآمد و خردوزانه از سرمایه های انسانی و مادی داخلی نشان داده باشد، خاطرنشان کرد: اگر این گونه نباید، روشن است که از سرمایه خارجی همان گونه استفاده می شود که در دوره قاجاریه و پهلوی شد و ایران را در آن نابسامانی و تزلزل و بی ثباتی سیستم به گروگان گرفت. من تجربه جذب سرمایه خارجی در ایران را از دوره 1352 تا 1356 انتخاب کردم، دوره ای که حکومت ایران در قله تاریخی درامدهای ارزی کشور تا آن زمان قرار داشت است. آنها آنقدر ارز در اختیار داشتند که می توانستند با یک قدرت چانه زنی سطح بالا با طرفهای خارجی مذاکره کنند و تن تحمیل های آنها ندهند. نکته دوم این است که آنها در عین اینکه که در بالاترین سطح از نظر دسترسی به درآمد ارزی روبرو بودند، در قله هم پیوندی با آمریکا هم بودند و پیوندهای استراتژیک بین ایران و آمریکا، فراتر از اسرائیل بود.به دروغ می گویند شاه قهرمان ضد استعماری بود و آمریکا کنارش زد

وی ادامه داد: اکنون به گونه ای جلوه می دهند که محمد رضا شاه قهرمان ضد استعماری بود که آمریکایی ها کنارش زدند، در حالی که وقتی کشتار را شروع کرد، کارتر به ایران آمد و از ایران به عنوان جزیره امن این منطقه اعلام پشتیبانی کرد. ببینید ما چقدر در اسارت تاریخ سازی های جعلی و اندیشه سازی های جعلی معطوف به منافع بیرونی و معطوف به ضدتوسعه در ایران هستیم و این هم حیطه بسیار خطیری برای دانایان و مسئولیت بسیار بزرگی است که ما به سهولت به این جریان سازی های عجیب و غریب تن در ندهیم.

مومنی ضمن تشریح ترکیب 972 شرکتی که در آن دوره در ایران به ثبت رسیده اند، گفت: از این 972 شرکت، 371 شرکت رشته فعالیتش مربوط به دلالی و بیمه، 251 شرکت در زمینه بازرگانی، رستوران و هتلداری فعال بوده و 206 شرکت هم در زمینه فعالیت های ساختمانی فعال بوده اند. پیام روشن این ترکیب این است که هیچ کشوری نمی تواند جذب سرمایه خارجی با کیفیت داشته باشد، مگر اینکه ابتدا صلاحیت خودش در استفاده از سرمایه های انسانی و مادی داخلی اش را نشان داده باشد. سرمایه گذار خارجی که عقب افتادگی ذهنی ندارد، وقتی می فهمد بازدهی اصلی در این سرزمین در حیطه تولید نیست و برای تولید انواع و اقسام گرفتاری ها، محدودیت ها و بحران ها وجود دارد، معلوم است که او هم در حیطه هایی سرمایه گذاری می کند که بازدهی بیشتر، ریسک کمتر و زحمت ناچیز داشته باشد.

اینها چه کسانی هستند که می گویند چون جامعه حواسش پرت مذاکرات است، با شوک قیمتی دوباره یک زخم جدید به این جامعه بزنیم!؟

وی با بیان اینکه ما روزمره آدرسهای غلط و پوست خربزه دریافت می کنیم، البته وقتی آنها می توانند مثلا پوست خربزه زیر پای کسی در اندازه پوتین بیندازند که گرفتار باتلاق اوکراین شود، معلوم است که یک باره چیزهایی را هم بر سر زبان برخی حکومتگران ما می اندازند که استشمام می شود آدرس به نفع خارجی ها می دهند، ابراز عقیده کرد: عده ای، همین امروز که بدن مردم ایران هنوز از زخم شوک درمانی 1401 و 1403 التیام پیدا نکرده، راه افتاده اند و می گویند حالا که بحث از مذاکره شده، بهترین وقت است که در این شلوغی، شوک قیمتی جدیدی وارد کنیم! می گویم این نداها از حلقوم خائنان به منافع ملی ایران بیرون می آید. کیست که الفبای مذاکره رو بداند و نفهمد در شرایط مذاکره آن کشوری می تواند با عزت و قدرت چانه زنی و مذاکره کند که دل مردمش با او باشد. اینها چه کسانی هستند که می گویند چون جامعه حواسش پرت مذاکرات است، بیاییم دوباره یک زخم جدید به این جامعه بزنیم!؟ می خواهند از طریق تشدید بحران در رابطه بین مردم و حکومت در واقع ما را در ورطه های خیلی خطرناک بیندازند.هیچ حکومت باتدبیری در هنگامه مذاکره با حریف قدرتمند، چنگ به سر و صورت مردم خودش نمی اندازد

مومنی تاکید کرد: هیچ حکومت باتدبیری در هنگامه مذاکره با حریف قدرتمند، چنگ به سر و صورت مردم خودش نمی اندازد. این کار قدرت چانه زنی اش را نابود می کند و نشانه های بسیار خطرناکی است که با پیوند شوم و منحوسی که بین گروه های غیرمولد در ایرانبا منافع خارجی ها وجود دارد، هر روز برای ما جریان سازی و ایده های مشکوک بحران آفرین عرضه می کنند.


 

Posted on Wednesday, April 30, 2025 at 10:05PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

عقب ماندن از جهان و گسست بین بخش دینی و سلطنتی حکومت در ایران 

بعد از شکست ایران از روسیه و معلوم شدن عقب ماندگی ما از اروپاییان در جامعه ایران تلاطمی پیدا شد که
ناشی از این عقب ماندگی ملت ما بود. ملتی که در اثر سه هزار سال استبداد مداوم - فرهنگش استبدادی و همسو با استبداد بود و در امور کلی نظری و اثری نمیتوانست ارایه دهد و اداره جامعه هم چنان در دست استبدادیون ( کشوری یا سلطنتی و مذهبی ) بود. بعد از آن هر چه جلوتر آمدیم اثر این تلاطم ناشی از عقب ماندگی باز هم بیشتر شد. شاید بر آمدن بابی ها و بهایی ها هم در این جهت بوده باشد.  میرزا رضای کرمانی ناصرالدین شاه را به دلایل مختلفی ترور کرد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:  میرزا رضا کرمانی و استبداد و ظلم ناصرالدین شاه: میرزا رضا کرمانی معتقد بود که ناصرالدین شاه با حکومت مستبدانه و بی‌توجهی به خواسته‌های مردم، عامل اصلی فساد و عقب‌ماندگی کشور است. او در بازجویی‌های خود بارها به ظلم و جور شاه و حاکمان منصوب او اشاره کرد.
تأثیرات سید جمال‌الدین اسدآبادی: میرزا رضا کرمانی از مریدان و پیروان سید جمال‌الدین اسدآبادی، یکی از روشنفکران و مصلحان بزرگ آن دوره بود. در واقع در اینجا بخش مذهبی حکومت بر علیه بخش سلطنتی حکومت اقدام کرده است و سلطنت و شاه را عامل عقب ماندگی کشور می داند و شاید به این علت که از اوامر مذهبی اطاعت نمیکند و خودش مستقل هر چه می خواهد - انجام می دهد. اینان فکر میکردند عامل عقب ماندگی ما دوری از اوامر دینی و مذهبی در کشور است. باوری که با خمینی هم به قدرت رسید( با فریب ملت و با ساخت و پاخت با غرب خمینی این کار را کرد ).
کلا در این زمان همکاری دین و سلطنت برای چپاول و غارت ملت و حکومت بر ملت از بین رفت و این دو نیرو بر علیه همدیگر مشغول دسیسه و همکاری با ارتجاع جهانی برای بقدرت رسیدن و حذف دیگری از قدرت کردند. یعنی در بین مردم ایران سلطنت و حکومت دین دیگر خریداری نداشت. یعنی هنوز هم این ملت و الیت دینی و سلطنتی آن در نیافته است که علت پیشرفت اروپاییان اجرای فرامین مذهبی نیست بلکه تفوق عقلانیت و دوری از مذهب و دین علت برتری اروپاییان بوده است!!! این اشتباه در گروه سلطنت طلب با رفتن به زمان کورش و هخامنشیان و تمجید از دو هزار و پانصد سال قدمت تاریخ ایران و با گروه مذهبی حکومت رفتن به صدر اسلام و تمجید آن ادامه یافت و با کشتار و فریب مردم و سانسور اجازه ندادند صدای آن افرادی که مخالف این برداشت های حکومتیان بودند - نمودی پیدا کند.
مثلا کسروی به جای اسلام  - دینی مثل زرنشتی را در جهت ایدئولژی ایران باستانی تبلیغ می کرد و او از واقعیت عقب ماندگی ما بی اطلاع بود. یا هژیر کسروی را مهدور الدم می نامید و خودش هم گرفتار همان عقیده اسلامی ولی ضد حقوق بشریش شد. در واقع بنیاد گرایی اسلامی یک جنبش دینی نبود بلکه یک جنبش سیاسی برای حفظ برتری ملایان و حفظ منافع جاری ولی ناحق آنان بر اوقاف و قضا و آموزش و پرورش و حاکمیت بر مردم و دستگاه حکومتی بود. اینها اصلا کاری با عقب ماندگی نداشتند و به عنوان ضدیت با بی عدالتی و زورگویی سلطلنت مردم را فریب می دادند تا به خواسته های خود برسند.
با پیشرفت جنبش مشروطه و به قدرت رسیدن آن که با طرق مختلف سعی میکرد با دین و ملایان درگیری پیدا نکند - امیدی بود که کشور به راه درست هدایت شود زیرا این عده خارج از حاکمیت اصلی ( ملایان و شاهان ) بودند و راه پیشرفت را همانی می دیدند که اروپاییان طی کرده اند. اما مشروطیت نتوانست با ارتجاع ایرانی و قدرت استعمارگران جهانی مثل انگلیس در بیفتد یا راهی را پیدا کند که از تاثیر آنان بدور باشد - در نتیجه مشروطیت با روی کار آمدن رضا شاه مزدور انگلیس و رفتار ضد مشروطه و استبدادی سلسله پهلوی شکست خورد. البته در این راه انگلیس با ایجاد نا امنی مثل ایجاد قحطی بزرگ با خرید کل غلات تولیدی در ایران و محاصره دریایی و اجازه ندادن به ورود غلات خریداری شده توسط ایران  و تلالمات جنگ اول جهانی و آنفلونزای اسپانیایی نیمی از جمعیت ایران کشته شدند و نا امنی کشور را فرا گرفت . در این فضا رضا شاه با مزدوری برای انگلیس در جهت ایجاد حکومت مرکزی قوی برای جاده صاف کنی غارت نفت توسط انگلیس و البته گذاشتن پایانی به نا امنی هادر کشور و ایجاد سد در برابر نفوذ کمونیسم روسی مطابق با خواسته انگلستان بقدرت رسید.
وجود فداییان اسلام را در زمان  محمد رضا شاه و بعدا بشکل جمهوری اسلامی در این فضا باید تحلیل کرد. سلسله پهلوی بخش سلطنتی حکومت ایران که در اختیار ارتجاع جهانی و سر سپرده آنان بود و جنبش فداییان اسلام تنها در این که رقیب هم بوده اند و بقدرت رسیدن هیچ یک از آنها تاثیری در رفع عقب ماندگی کشور و از بین بردن استبداد نداشت . یعنی این دو نیرو مزاحم ملت و بقای کشور بوده اند. امروز هم ادامه جمهوری اسلامی و یا بقدرت رسیدن رضا پهلوی هم بر ضد بقا و رفع عقب ماندگی های ملت ایران است.
در واقع این وضع فعلی مبین داشتن مسئله در روند تاریخی ماست. بعد از مظفرالدین شاه هیچ شاهی احساس امنیت در داشتن قبر در داخل ایران ندارد. جنازه رضا شاه را میتوان مثال زد که زیر زور سر نیزه صاحب قبر شد و حالا خمینی زیر زور سر نیزه صاحب قبر است که بر چیده خواهد شد.
نجات ایران در تاسیس حکومت دمکراسی حقوق بشری و رفع عقب ماندگی های علمی و اقتصادی کشور است. 
Posted on Sunday, April 27, 2025 at 02:59PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

لیستی از نوشته های قبلی


صفحه اول

http://efsha.squarespace.com/

************************************************** 

پنجاه و هفتی ها!!!ر

 

***************************************************

 

باز تولید استبداد در ایران چگونه صورت میگیرد

 

***************************************************

 

مرز کشور اسراییل کجاست

 

***************************************************

ملت از ایدئولژی بپرهیزد و بفکر حقوق بشر و دمکراسی باشد

 

****************************************************

 

زن زندگی  آزادی

 

******************************************************

آیا تاریخ صدر اسلام دروغین و ساختگی است

 http://efsha.squarespace.com/blog/2022/4/7/932237419011.html

 

 

*******************

 

 

خاستگاه زبان دری

 

************************************************** 

گردش به راست سیاسی چه تاریخچه ای دارد وعامل و تجلیات آن چیست

 **************************************************

جامعه را بر چه اساسی باید اداره کرد: دین -عقل و علم و یا خواسته مردم

 

**************************************************** 

 

 

 

وقتی که نمیتوان کار بد را پایان داد و ممنوع کرد باید کنترل شود

 *****************************************************

چرا حکومت بعد از انقلاب رنگ اسلامی بخود گرفت

http://efsha.squarespace.com/blog/2015/11/29/648076831616.html

 ******************************************************

ایا اسراییل یک حکومت دمکراسی است ؟

http://efsha.squarespace.com/blog/2015/1/31/408277770652.html

**************************************************

نسخه اصلی مقاله «اللغة التركیة فی ایران» احمد کسروی در مجله العرفان سوریه به زبان عربی

http://efsha.squarespace.com/blog/2011/4/29/602954076822.html

******************************************************** 

آیا مولوی مقدس و بدون خطاست؟

 http://efsha.squarespace.com/blog/2015/1/23/892530883132.html

 ***********************************************************

 

___________________________________________

در مورد بنی صدر و التقاط اسلامی و دمکراتیک وی

قاطی کردن فعالیت سیاسی دمکراتیک با اسلام سیاسی 

***********************************

نقد عقاید بنی صدر در باره اسلام و دمکراسی 

 

**********************************************************

____________________________________________

************************************

هویت ملی چیست

***************************************

رضا شاه پرستان بیگانه پرستان و ضد ایرانی هستند

****************************************

نظم نوین خاور میانه

*****************************************
انقلاب آزادی خواهانه بدست ملا افتاد ؛ کی مقصر است؟

****************************************


 
باورهای ترکیبی از دو ایدئولوزی متضاد چرا بوجود میایند؟

*****************************************
 
The origin of ISISمنشا داعش از کیست؟

 

********************************************************************

http://efsha.squarespace.com/blog/2014/8/9/the-origin-of-isis.html

******************************************* 
دکتر مصطفی رحیمی نماد روشنفکری ایران

http://efsha.squarespace.com/blog/2013/10/7/938293481081.html

**********************************************


 
ایران دمکراسی میخواهد نه ناسیونالیسم ضد دمکراتیک و ضد دین
http://efsha.squarespace.com/blog/2014/5/17/200426681167.html

*****************************************

چرا انقلاب شد نگاهی بر رفتار سرمایه داران ایرانی


http://efsha.squarespace.com/blog/2014/5/10/960521880124.html
 
*****************************************

 
پان ایرانیستها - عوامل ارتجاع ایرانی
 http://efsha.squarespace.com/blog/2014/5/8/139390564649.html

**************************************** 
ریشه ها را بشناسیم ، ما از کجا ضربه میخوریم و ذره ذره آب می شویم
http://efsha.squarespace.com/blog/2014/5/6/419686250882.html
 
 *****************************************

 
علی شریعتی عامل استعمار و یا مبارزی انقلابی
http://efsha.squarespace.com/blog/2014/1/25/357750907823.html
 

*******************************************

روشن فکری دینی تناقضی اشکار است

http://efsha.squarespace.com/blog/2013/11/24/435670916375.html
 
*****************************************

 
چرا بدون تشکیل یک جبهه قوی دمکراسی نمیتوانیم از شر استبداد رها بشویم
 

http://efsha.squarespace.com/blog/2013/5/20/053911867558.html

*********************************

 
کوشش برای عدم تحریف معنای دمکراسی و انتخابات آزاد و غیره :آیا با دین میترایی میتوان به دمکراسی و سکولاریسم رسید؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2013/1/9/969616625117.html
__________________________________________________________________ 
******************************************

 
دعوای بیهوده ایدئولوژی ها در ایران :بجز پذیرش ارزشهای مدرنیته (سکولاریسم و دمکراسی و حقوق بشر) چاره ای نداریم
http://efsha.squarespace.com/blog/2013/1/26/966837136359.html

************************************

______________________________

 
آیا ایرانیان نژاد پرستند؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/8/3/448053668898.html
******************************************* 

 _______________________________________________

آیا انتقاد از ملت درست است یا این که این انتقاد نشانه دیکتاتوری منتقد است؟
 

http://efsha.squarespace.com/blog/2012/7/23/307490214374.html

**************************************

__________________________

یلدا یا کریسمس

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/12/19/542516652592.html

*************************************

__________________________________

کارهای ژورنالیستی دکتر اشرفیان بناب 

http://efsha.squarespace.com/blog/2012/8/24/816321988263.html

 ************************************
___________________________________
 
آیا ایرانیان نژاد آریایی هستند
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/8/15/286959975228.html 

************************************

 
آیا ترکان ایرانی از نسل مغولان مهاجم به ایران هستند؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/8/15/777269380210.html

*****************************************

 
وضعیت باخت - باخت در رابطه با تحریم جمهوری اسلامی یا حمله نظامی به آن
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/3/7/710036739257.html
 

***************************************

حمله خارجی بلی یا خیر ؟ چه باید کرد؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/1/29/006831667365.html
 
 

****************************************

ادیان سازمان یافته فقط دکانهای سیاسی و ضد خدایی هستند 
http://efsha.squarespace.com/689157715491/2012/3/12/762228230215.html
 
 

****************************************

 سکس و دموکراسی-یک
 http://efsha.squarespace.com/blog/2009/6/6/198698887067.html
 
 

*********************************************

با نویسندگان بی سواد مثل ف سخن چه باید کرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/3/28/528166231339.html
 
 

***************************************

شعر سعدي پاي چپ جديکار و سازمان ملل، فريدون مجلسي، اعتماد
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/6/4/387621668541.html


*****************************************

دستخط اميرکبير، به يادِ استاد ايرج افشار آن مردِ آهسته (+ ويديو)، همنشين بهار
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/10/6/935072192232.html
 

***************************************

نوروز را پاس بداریم و از تحریفات پهلوی در این جشن بپرهیزیم
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/11/26/254499565906.html
 

*****************************************

هفت سینی یا هفت سین
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/11/26/591949496239.html
 

*****************************************

حمله خارجی بلی یا خیر ؟ چه باید کرد؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/1/29/006831667365.html
 
 

**********************************************

آیا ملایان استقلال سیاسی دارند؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/1/18/220394812873.html
 

***********************************************

سعيد امامی: فلاحيان به من دستور حذف (کشتن)سيد احمد خمينی را داد
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/3/17/220181967204.html
 
 
 

****************************************

خائنان به ایران و امنیت غذایی کشور و دشمنان تولیدات ملی را بشناسید
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/3/6/205228221984.html
 

**************************************

آقای هالو شما هم در خط ارتجاع ناسیونالیسم آریامهری  هستید؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/2/19/007361272327.html

********************************************

اهمیت ارزشهای حقوق بشری در ایران و در باورمندی مردم به این ارزشها برای شکست استبداد ایرانی اسلامی
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/7/2/774975790655.html
 

**************************************

تروریسم چیست و تروریست کیست

**************************************


راه مصدق راه ما باید باشد

****************************************

در بارهء خاستگاه زبان پارسی دری- دکتر مهدی
 

****************************************

چرا اقتصاد دلالی و کمپرادور بر اساس واردات بر ضد دمکراسی و همراه با دیکتاتوری است
 
 

*****************************************

ارزشهای حقوق بشری ودمکراسی و اقتصاد تولیدی در جنبش سبز باید پر رنگتر بشود
 
****************************************** 
 
من ایران را واقعا دوست دارم
 

******************************************

آیا دمکراسی و حقوق بشر ارتش و مبارزه مسلحانه لازم ندارد؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/12/4/116473276664.html
 
 *******************************************

 
فواره چون بلند شود سرنگون شود
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/8/18/668583679799.html
 
 

**********************************************

 ترکیب ایرانی و اسلامی بودن رژیم احمدی نژاد
 
 

**********************************************

ملاحظاتی در حقوق اقوام ایرانی و فعالیتهای فعالین اقوام ایرانی
 
*************************************** 

آیا در ایران امروزی قومی بنام فارس وجود دارد
 
*************************************** 

 استفاده درست از عقل و خرد
 
 

***************************************

 تفخیذ     

****************************************

آیا فعالیت سیاسی مذهبیون غیر روحانی برای ارایه اسلام در پیشرفت ایران مفید است؟
 http://efsha.squarespace.com/blog/2010/7/12/163562285981.html
 
 

****************************************

 فعلا جامعه بدون دین دیده نشده است
 
 

***************************************

دموکراسی چیست؟
 

****************************************

سکولاریسم چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/10/15/236489364178.html

*****************************

روشنفکر کیست و روشنفکری چیست


 ******************************
عقب ماندگی ایران
 
 

*****************************

 منشا و هویت ژنتیکی ایرانیان1
 

*****************************

سی سال پس از مذاکرات مخفیانه با سولیوان!
 
 

******************************

تحریف در قرآن
 
 

******************************

چرا حافظ محبوب است؟
 

****************************
معنا و تفسير غزليات حافظ

 

******************************

علت تحولات اجتماعی....

***************************


http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/6/1-1.html
مجازات ملایان پس از برکناری از قدرت
 
 

**********************************

آیا راهی و ارزشی برای اتحاد اېوزیسیون ایرانی موجوداست؟

********************************** 
 

چرا اتحاد حاصل نمیشود؟
 
 

*********************************** 
 آیا امکان باز تولید استبداد در پی پیروزی جنبش سبز وجود ندارد؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/1/18/956557862221.html
 
  
 

***********************************

نگاهی بنظرات سکسی ملایان جمهوری اسلامی
 
 
شعر ترکی حیدرباباوترجمه فارسی آن
 
 
سرمایه داران جهان خوار
 
رضا شاه صدمه زننده به ایران یا حافظ آن
 
مسایل ایران فقط سیاسی نیست نگاهی برهبری اپوزیسیون از این زاویه
آیا الله- یهوه و خدای عیسی همان خدای اصلی عالمند؟
 
 باز تولید استبداد در ایران چگونه صورت میگیرد
ارزشهای دینی و ملی استبداد زا حکومت استبدادی و در نتیجه عقب ماندگی ایران را سبب میشود
 
تاریخ آذربایجان در اوایل قرن بیستم
باندی که رضا شاه را بقدرت رساند
تجلیل کنندگان رضا شاه نیروهای وابسته بسرمایه داران جهان خوار هستند
 
 
 
درباره هویت ایرانی - دکتر عطا هودشتیان
واقعیاتی در باره محمد رضا شاه1320-1357
باستان شناسان آلمانی هم دیکتاتوری و آدم کشی کورش را تایید کردند
كتابهاى درسى تركى كودكان در دوره دولت تركي- آزربايجاني قاجار - سؤزوموز
مسخره بازی با«کورش»:از جشن های 2500 ساله تا «بسيجی» کردن کورش 
چگونه برای ما تاریخ ساختند و ما را چاپیدند
به معصومیتهایی که در آتش سوختند.
- Economy should be Democratic-اقتصاد باید دمکراتیک بشود
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/9/6/-economy-should-be-democratic.html
ماجرای ارمنی های نازنین در پناه روسیه و ملایان
حکومت عدل علی فریب است
امیر کبیر؛ بهاییان و مصدق
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/1/12/306069625989.html
ایا دینهای بابی و بهایی یک نوع رنسانس دینی ایرانی بود؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/1/14/142143473545.html
1.............مشخصات یک سایت خوب گفتمانی چیست
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/5/1.html
ناسیونالیسم چیست؟ آیا در تضاد با حقوق بشر است؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/6/19/452862936114.html
فردوسی ایدئولوزیک هشتاد ساله است و فردوسی اصلی هزار و هشتاد ساله
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/6/13/521351973555.html
شما چی فکر می کنید؟ _علیزاده طوسی
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/7/5/_.html
 
 
مسئله ایران چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/6/5/152597720474.html
دکتر ضیا صدرالاشراف :اشکال حکومت در ایران - ویدئو
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/18/031865225131.html
فاشیزم در فاشیزم - Farhad Vakof
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/10/21/-farhad-vakof.html//
ثواب لواط برای بازجو
خمینی نوکر جهانخواران سرمایه دار و مزدور ضد ایرانی
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/8/21/167827672667.html
خمینی در روز کودتای مرداد در خیابانها بنفع شاه کار میکرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/8/20/296385958860.html
چگونه مبارزه مداوم غیر خشونت زا با دیکتاتور بکنیم
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/9/4/952514888474.html
بکسانی که مسایل ایران را فقط سیاسی میبینند وتقاضای انقلابی مسلحانه دارند چه باید گفت؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/9/21/935534028182.html
آیا روشنفکران بدنبال خمینی بودند و یا مخالف خمینی
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/1/15/340166869537.html
همسویی رضا شاه با هیتلر نژاد پرست
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/26/927951641082.html
ملاقات مادر شاه با هیتلر و با استالین
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/12/17/042528131223.html
آیا جهان میتواند خطر جنگ جهانی را پس بزند؟Thrid Wrold War is a crime
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/10/5/thrid-wrold-war-is-a-crime-against-humanity.html
چرا انقلاب شد؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/3/3/107775568005.html
فاجعه سینما رکس آبادان/ بخش دوم و پایانی
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/2/11/858667415467.html
بکسانی که حقوق بشر و دمکراسی را دروغین و دامی برای کشور میدانند چه باید گفت
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/2/12/702504942419.html
نقدی بر برنامه رادیو بی بی سی در باره سکولاریسم
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/9/30/855780752430.html
علل شکست انقلاب بهمن را لازم است مطالعه کرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/8/28/915092774616.html
چرا انقلاب مشروطیت شکست خورد؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/8/6/964861023839.html
نجات ایران در بر پایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خودکفایی علمی و اقتصادی است
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/8/4/542925698210.html
کسروی مزدور رضا شاه و مبلغ ایدئولوژی ایران باستانی وی
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/7/25/597270003773.html
چرا از تمدنهای غیر آریایی ایرانی تجلیل نمیشود؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/7/12/874526581111.html
مسئله ایران چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/6/5/152597720474.html
اشعار جعلی در شاهنامه
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/11/20/183233404525.html
نگاهی به فدرالیسم در ایران
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/3/12/461895189072.html
ناسیونالیسم سلسله پهلوی
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/6/22/252154768527.html

تعریف دمکراسی بنده و این رفیق کمونیست ما

 

Posted on Saturday, April 26, 2025 at 09:02PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

دزدی های رضا شاه مزدور بیگانه

رضاشاه در دوره حکومتش توانست به شیوه‌های گوناگون مال‌اندوزی کند و بر فهرست اموال و زمین‌هایش بیفزاید
و با اختناق و استبداد صدای مخالفان را خفه کند، اما به محض سقوطش صدای اعتراض‌ها برخاست و داده‌های جدید زمین‌خواری‌اش برملا شد و دهان به دهان گشت. اعتراض‌ها به زمین‌خواری رضاشاه دولت را واداشت به فکر لایحه‌ای برای چگونگی بازپس دادن زمین‌ها بیفتد؛ شرطی که شاه جوان نیز بر آن صحه گذارده بود و برای مشروع کردن حکومت نوپایش نیازمند آن بود. همین شرایط کافی بود تا در فضای هرج و مرج گونه و بی‌ثبات ابتدای حکومت محمدرضا پهلوی، نمایندگان مجلس زبان ناطق مردم شوند و مهم‌ترین اعتراض‌ها به این زمین‌خواری‌ها در مجلس عیان شود. در نهایت نیز پس از مباحثات بسیار راه حلی قانونی برای آن تعریف شد.

طمع رضاشاه برای تملک زمین‌ها چندان بود که سفیر انگلیس از «حرص غریب» او «نسبت به زمین» می‌گوید: حرصی که «مالکان را روانه زندان می‌کند مگر اینکه با فروش املاکشان به وی موافقت کنند و اشتهای سیری‌ناپذیر وی به‌اندازه‌ای است که عجیب نخواهد بود اگر چند صباح دیگر کسی بپرسد چرا اعلیحضرت بی‌درنگ همه ایران را به نام خود به ثبت نمی‌رسانند...».4
 
وی بخشی از این املاک را با مصادره مستقیم، بخشی را از طریق نقل‌وانتقال مشکوک اموال دولتی و بخش دیگر را از طریق آبیاری زمین‌های بایر و سرانجام بخشی را نیز با مجبور کردن زمین‌داران بزرگ و کوچک برای فروش زمین‌هایشان به‌دست آورده بود.5
 
البته رضاشاه از صورت قانونی دادن به اقدامات خود غافل نبود؛ چنان‌که صدرالاشراف در خاطراتش دراین‌باره نوشته است: «غرور رضاشاه کمتر از هیتلر نبود و بازهم درصدد تحصیل قوانین مناسب مطامع خود بود از قبیل قانون اجازه فروش املاک موقوفه‌ای که نفرت زیاد در مردم ایجاد کرد یا استثنا در قوانین مانند قانون مالیات بر ارث و صلح بلاعوض که خاندان سلطنت از پرداخت مالیات مستثنا بودند».6
 
کسی هم یارای مخالفت با اقدامات او را نداشت؛ زیرا در مدت‌زمانی کوتاه شاه و دولت به چنان قدرتی دست ‌یافته بودند که هیچ‌کس نمی‌توانست در برابر تصرفات خصوصی و عمومی آنها در دارایی‌های خصوصی مردم به‌خصوص در روستاها ایستادگی کند7 تا اینکه پایان سلطنتش رقم خورد و رضاشاه از ایران رفت.

واکنش‌ها به زمین‌خواری رضاشاه
جامعه بسته رضاشاهی با پایان حیات سلطنت پهلوی اول، فروپاشید. در هرج و مرج سال 1320 فضا برای تنفس جریان‌های سیاسی، منتقدان و مخالفان باز شد. ماجرای زمین‌خواری شاه گذشته به متن مطبوعات راه یافت و برای نمونه روزنامه «داد» در گزارشی تفصیلی درباره زمین‌خوارگی رضاشاه نوشت: «دولت در شهرستان گرگان، ۱۲۵ پارچه قریه و قصبه مهم، که اغلب آن قرای شش‌دانگی بوده، داشته [است]. وزیر دارایی وقت، مثل اینکه از کیسه فتوت خودش بخشش می‌کند، تمام این ۱۲۵ پارچه خالصه دولت را فقط و فقط در مقابل 75 هزار تومان به شاه سابق (رضاشاه) انتقال داده که تنها سه دانگ قصبه مهم کردکوی و مزارع تابعه آن، که از جمله ۱۲۵ پارچه مورد انتقال بود، بیش از ۲۲۵ هزار تومان، یعنی سه برابر وجهی که برای ۱۲۵ پارچه داده شده، ارزش داشته است».8
 
در واقع با خروج شاه اطلاعات و داده‌های زیادی از زمین‌خواری شاه تبعیدی برملا شد. حتی به نوشته بولارد، نماینده انگلیس در مذاکرات با شاه، این زمین‌ها به موضوع مذاکرات متفقین با شاه نیز راه یافت و یکی از شروط متفقین برای شاه جوان، بازگرداندن املاک و دارایی‌های ملی بود که به‌صورت غیرقانونی به دست پدرش تصاحب شده بود.9 محمدرضا پهلوی نیز پذیرفت و املاک پدرش را در اختیار دولت قرار داد تا به مالکان اصلی آن بازگردانده شود. هرچند در نهایت بر سر این املاک مشاجره‌های بی‌پایانی درگرفت که می‌توان آن را در متن مذاکرات سیزدهمین دوره مجلس شورای ملی از 10 آذر 1320 تا 27 خرداد 1321 دید؛ مشاجراتی که می‌تواند مهم‌ترین واکنش جامعه ایرانی نسبت به زمین‌خواری رضاشاه باشد؛ چرا که نهاد قانون‌گذاری را وادار به تصویب قانون برای حل این مسئله کرد و نمایندگان مجلس به عنوان وکلای مردم هر کدام به‌صراحت از زمین‌خواری رضاشاه شکایت می‌کردند؛ برای نمونه مویداحمدی در مجلس شورای ملی دراین‌باره گفته است:
«شاه سابق را می‌دانم هفده سال در این مملکت سلطنت کرد و این را تقسیم به روز که بکنیم تقریبا شش‌هزار می‌شود و ایشان 44هزار سند مالکیت صادر کرده‌اند. تقسیم که بکنیم روزیایشان 44هزار سند مالکیت صادر کرده‌اند. تقسیم که بکنیم روزی 
هفت سند ایشان گرفته‌اند»؛ سخنی که با تمسخر نماینده دیگر با عنوان آقا سیدیعقوب و خنده دیگر نمایندگان مواجه شد که «خدا هم همچو کاری نمی‌توانست بکند..

در نهایت نیز این مباحثات به تصویب ماده واحده‌ای برای شکایت صاحبان زمین غصب‌شده منجر شد تا اعتراض‌های به‌حق صاحبان واقعی زمین‌ها از زمین‌خواری رضاشاه به تقویم قانون‌گذاری کشور راه پیدا کند و صورتی قانونی پیدا کند.
چگونه این ثروت کلان در مدت زمان محدودی فراهم گردید؟ از راهی بسیار سهل و آسان! در اوایل کار وزارت دارایی به صاحب ملک دستور میداد که چون نباید در محل علاقه ملک و آبی داشه باشد، لذا ضروری است که املاک خود را به «شخص صلاحیت داری» (که صلاحیت آن را کمیسیون دولتی در محل تعیین میکرد) بفروشد و الا وزارت دارایی املاک وی را متصرف خواهد شد. البته اکثرا «شخص صلاحیت دار» خود وزارت دارایی بود که یا ملک را تصرف میکرد و یا به ثمن بخس و به زور آن را میخرید و سپس به رضاشاه منتقل مینمود.
نمونه

شیر و خورشید

وزارت دارایی

«ورثه جعفرقلی اسعد

«چون مقرر است که شما در حوزه خوزستان دارای ملک و علاقجات آب وخاکی نباشید علیهذا مقتضی است از این تاریخ تا مدت یکسال به اشخاصی که صلاحیت آنها برای خریداری املاک شما از طرف کمیسیونی که در محل تشکیل خواهد شد تصدیق شود، اقدام به فروش تمام املاک خودتان بنمایید. چنانچه پس از انقضای مدت مقرر، اقدام به فروش ننموده باشید وزارت دارایی املاک مزبور را تصرف نموده و درقبال بهای آن املاکی برای شما تهیه خواهد نمود.

_ ازطرف وزارت دارایی محمود بدر «از شماره نوزدهم سال دوم مرد امروز مورخه 24/2/23

* غارت از مردم

اما رضاشاه چگونه املاک را تصاحب می‌کرد؟ برخی از طرفداران رضاشاه عنوان کرده‌اند که او املاک را از مردم خریده است. براساس تاریخ، آن سال‌ها که حقوق ماهیانه کارمندان دولت بین 40 تا 100 تومان بود، رضاشاه خانه‌ای را به 3 ریال و دکانی را به یک ریال معالمه کرد. پس در واقع رضاشاه اراضی و املاک را نمی‌خرید، بلکه به زور تصاحب می‌کرد. اسناد تاریخی می‌گوید سفیر آمریکا در تهران در یکی از گزارش‌هایش نوشت که رضاخان برای اراضی هر قیمتی که دلش بخواهد می‌پردازد.

از این رو هنگام خروج اجباری رضاخان از ایران، او ثروتمندترین پناهنده جهان لقب گرفت. رضاخان برای تصاحب املاک روش‌ها و شیوه‌های متفاوتی داشت. او با فرستادن افسران خود به شمال دستور می‌داد که هر ملک مرغوبی را دیدند، برایش بگیرند. برخی از آن روش‌ها عبارتند از مصادره مستقیم، تملک اراضی بدون‌صاحب، نقل‌ و انتقال مشکوک اموال دولتی، آبیاری اراضی بایر و به‌اصطلاح آبادانی آن‌ها و اجبار زمین‌داران بزرگ و کوچک برای فروش املاکشان به قیمت‌های کم و ناچیز.

فکر میکنم در این که رضا شاه دزد زمینهای مردم بود - شکی وجود ندارد. حالا به دزدی های نوع دیگر این بزرگترین شاه دزد در تاریخ ایران می پردازم.شاه با این دزدی ها ثروت نقدی زیادی اندوخته بود که محمد قلی مجد کل این ثروت نقدی را برابر با ده سال بودجه کشور برآورده کرده است ۰مطابق ارزش ریال آن وقت - دویسن میلیون دلار جه حتی راکفلر هم این ثروت را آن وقت نداشت.

محمدقلي مجد در 26 اسفند 1324 ش. در تهران به دنيا آمد. تحصيلات خود در دانشگاه هاي سن اندريو (1970)، منچستر (1975) و کرنل (1978) با درجه دکترا به پايان برد و به تدريس در برخي از دانشگاه هاي ايالات متحده آمريکا، از جمله دانشگاه پنسيلوانيا (1993 -1998)، مشغول شد. در اين سال ها مقالات متعددي از مجد در نشرياتي چون مجله آمريکايي اقتصاد کشاورزي، مجله مطالعات دهقاني، مجله بين المللي مطالعات خاورميانه، مطالعات خاورميانه، و مجله خاورميانه انتشار يافت. دکتر محمدقلي مجد از سال 1999 به طور تمام وقت به تحقيق و تأليف در حوزه تاريخ معاصر ايران اشتغال دارد.

از مصاحبه محمد قلی مجد با شهبازی نوشته زیر تهیه شده است:

شهبازي: کتاب جنابعالي را با عنوان بريتانيا و رضا شاه: غارت ايران مطالعه کردم و برايم بسيار جالب بود. اين کتاب اهميت فراوان دارد زيرا اولين پژوهشي است که دربارۀ تاريخ ايران در دوره رضا شاه بر بنياد اسناد علني شده وزارت خارجه آمريکا صورت مي گيرد. تا آنجا که اطلاع دارم تاکنون کسي از اين اسناد براي شناخت تاريخ دوره رضا شاه استفاده نکرده است. آيا اين تلقي درست است؟ و اين اسناد از نظر تاريخي چه اهميت خاصي دارد؟

مجد: به نظر مي رسد من اولين کسي هستم که از اسناد علني شده آمريکايي براي بررسي تاريخ ايران در طول سال هاي 1921 -1941 استفاده کرده ام. اسناد وزارت خارجه آمريکا متعلق به سال هاي 1921 -1941 حدود سي سال پيش در اختيار محققين قرار گرفت. روشن است که تعدادي از نويسندگان از وجود اين اسناد مطلع بودند. مثلاً، ارجاعاتي به اين اسناد در کتاب خانم استفاني کرونين دربارۀ ارتش ايران در سال هاي 1910 -1926 يا در کتاب آقاي سيروس غني دربارۀ صعود رضا پهلوي ديده مي شود. ولي تعجب آور است که پژوهشگران از اين اسناد استفاده نکردند و کار خود را محدود به اسناد وزارت خارجه بريتانيا نمودند. اين پرسش بجاست که چرا آن ها بر اسناد آمريکايي چشم پوشيدند؟

ميان عملکرد دولت هاي آمريکا و انگليس در زمينه انتشار اسناد طبقه بندي شده تفاوت جالبي وجود دارد. در آمريکا قانون آزادي اطلاعات وجود دارد. طبق اين قانون دستگاه هاي دولتي موظف اند پس از گذشت 30 سال اسناد طبقه بندي شده خود را علني کنند و اگر بخواهند سندي را همچنان در حالت طبقه بندي شده نگه دارند، بايد دليل موجهي ارائه کنند. در چنين مواردي، محقق مي تواند با استناد به قانون آزادي اطلاعات خواستار علني شدن سند فوق شود. اگر دستگاه دولتي مربوطه امتناع کند، محقق مي تواند در دادگاه فدرال اقامه دعوي کند و سرانجام با حکم دادگاه سند را به دست آورد. بر اساس اين رويه، بسياري از اسناد تاريخي در اختيار محققين قرار گرفته اند.

در انگلستان مسئله کاملاً فرق مي کند. در اين کشور قانون آزادي اطلاعات وجود ندارد. دولت بريتانيا مي تواند اسناد را همچنان در حالت طبقه بندي شده نگه دارد و تنها اسناد گزيده و دستچين شده را در اختيار محققين قرار دهد. به علاوه، امکان اقامه دعوي محققان عليه دولت به خاطر علني نکردن اسناد تاريخي نيز وجود ندارد. به اين دليل، دستگاه هاي دولتي بريتانيا مي توانند تا هر وقت که بخواهند اسناد را در حالت طبقه بندي شده نگه دارند و از انتشار آن خودداري کنند. يک نمونه چشمگير و مهم، اسناد وزارت جنگ و اسناد نظامي انگليس در رابطه با ايران سال هاي 1914 -1921 است. اين اسناد هنوز در حالت طبقه بندي شده قرار دارند و اعلام شده که تا پنجاه سال ديگر، يعني تا سال 2053، علني نخواهند شد. حتي اگر اين پنجاه سال نيز طي شود، هيچ تضميني وجود ندارد که اين اسناد حتي در آن زمان نيز علني شوند. در اينجا، انسان حيران مي شود که انگليسي ها مي خواهند چه چيزي را پنهان کنند؟ من حدس مي زنم که در سال 2053 نيز تنها اسناد بسيار محدود و کم ارزش و بي خاصيت در دسترس محققان قرار خواهد گرفت. ولي عملاً تمامي کتبي که تاکنون دربارۀ تاريخ ايران در دهه هاي اوّل قرن بيستم نوشته شده، مبتني بر اسناد انگليسي است و روايت انگليسي از حوادث را منعکس مي کنند. براي مثال، اشاره مي کنم به کتاب هاي اولسون، هوشنگ صباحي، استفاني کرونين، محمدعلي کاتوزيان، و سيروس غني. اسامي ديگري را هم مي توان اضافه کرد.

در خاطرات پدرم خوانده بودم که پس از سقوط رضا شاه، بعضي از مردم، به ويژه دکتر محمد مصدق، گفته بودند که تمام درآمدهاي نفتي ايران در دوره رضا شاه عملاً به بهانه خريد مهمات و اسلحه به حساب هاي بانکي شخصي شاه در لندن و آمريکا ريخته مي شد. تصميم گرفتم که اين ادعا را نيز مورد بررسي قرار دهم. تنها يک نگاه ساده به اسناد مربوط به نفت و ماليه ايران و ارقامي که در اين اسناد ذکر شده بود کافي بود تا ثابت کند که ادعاي مصدق کاملاً درست بوده است. بله، عملاً تمامي درآمدهاي نفتي ايران در دوره رضا شاه، يعني رقمي در حدود 200 ميليون دلار، به حساب هاي شخصي او انتقال يافته بود. براي اين که عظمت اين رقم را دريابيم بايد توجه کنيم که کل بودجه دولت ايران در سال 1925 ميلادي حدود 20 ميليون دلار بود. جالب تر از همه، اکنون فاش شده که صدام حسين و پسرانش ميلياردها دلار در بانک هاي سويس ذخيره مالي دارند. منشاء اين ثروت انتقال درآمدهاي نفتي عراق به حساب هاي بانکي شخصي است. پيشگام اين کار، در هشتاد سال پيش، رضا شاه بود.

کته جالب ديگر در اين نقدها، به ويژه در مقاله استفاني کرونين، اين بود که مسئوليت بريتانيا در عملکرد سوء و ستمگري هاي رضا شاه کاملاً انکار و در واقع دولت بريتانيا تبرئه مي شد. آن ها ادعا مي کردند اين درست است که دولت بريتانيا به صعود رضا شاه "کمک" کرد ولي پس از آن رضا شاه کاملاً "مستقل" بود و لذا انگليسي ها هيچ مسئوليتي در قبال رفتار و کردار او ندارند. من در کتابم، برخلاف اين ادعا، ابعاد گسترده وابستگي رضا شاه به انگليسي ها را نشان داده ‎ام. مثلاً، طبق اسناد آمريکايي، حتي پس از قتل عام مشهد در سال 1935 نيز مسئوليت تأمين امنيت شخصي رضا شاه به دست انگليسي ها بود.

من به اين حملات چنين پاسخ دادم: در کتاب هاي مربوط به تاريخ ايران در دوره رضا شاه، و حداقل در شش کتابي که اخيراً منتشر شده، از اسناد انگليسي استفاده فراوان شده و من چرا بايد بار ديگر اين گزارش هاي ناقص و گمراه کننده را تکرار مي کردم؟ مردم از خواندن روايت هاي کهنه که مرتب تکرار مي شود خسته شده اند. اسناد آمريکايي چشم اندازهاي تازه و بسيار جالبي را عرضه مي کنند و به اين دليل من فقط از آن ها استفاده کردم.

شهبازي: اگر ممکن است خلاصه اي از يافته هاي پژوهشي خود را بيان کنيد و ارزيابي خويش را دربارۀ دوران حکومت رضا شاه بيان نمائيد. معمولاً عنوان مي شود که رضا شاه، به رغم ديکتاتوري و حکومت خشن پليسي در ايران، به روند نوسازي در ايران خدمت کرد. نحله خاصي از مورخين انگلوساکسون و همفکران و دوستان ايراني آن ها مايل اند که رضا شاه را به عنوان بنيانگذار ايران نوين عنوان کنند و البته مجبورند که برخي انتقادات را هم بيان کنند ولي در پايان تصوير رضا شاه به عنوان معمار نهادهاي جديد در ايران درخشش مي يابد. تلقي جنابعالي در اين رابطه چيست؟

مجد: بزرگ ترين افسانه اي که دربارۀ رضا شاه ساخته شده، معرفي او به عنوان "بنيانگذار ايران نو" و "مدرنيزه کردن ايران" به وسيله اوست. هشتاد سال است که اين دروغ را به خورد ما مي دهند. همانطور که اشاره کرديد، محافل خاصي در لندن در حال تهيه کتاب جديدي هستند که طي آن رضا شاه به عنوان معمار "ايران نو" مطرح مي شود. ويراستار اين کتاب استفاني کرونين است و عنوان آن چنين است: سازندگي ايران نو: 1921 -1941، دولت و جامعه در دوران رضا شاه پهلوي. من حدس مي زنم که در اين کتاب همان دروغ به شکلي بزرگ تر و آشکارتر تکرار شود.

اجازه دهيد به برخي از واقعيات اين "ايران نو" يا "ايران مدرن" در دوره رضا شاه اشاره کنم:

زماني که در سال 1941 رضا شاه ايران را ترک کرد، نود درصد جمعيت ايران بي سواد بودند. مي دانيد که خود رضا شاه هم بي سواد بود. سفير آمريکا در تهران رضا شاه را در زمان سلطنتش چنين توصيف کرده است: «پسر بي سواد يک روستايي بي سواد»، مردي که «تنها مقدار ناچيزي با توحش فاصله دارد.» حالا اين آدم را به عنوان يک "شاه فرهنگ پرور" معرفي مي کنند!

 

در سال 1941، يعني زماني که سلطنت رضا شاه به پايان رسيد، ايران يکي از عقب مانده ترين و يکي از فقيرترين کشورهاي جهان بود. به گزارش سال 1952 بانک جهاني دربارۀ ايران استناد مي کنم. در اين گزارش چنين آمده است: «طي چهل سال گذشته، جمعيت 13 الي 18 ميليون نفري ايران به طور عمده به کار کشاورزي اشتغال داشتند و تعداد اندکي از آن ها در کار تجارت و کارگاه بودند. به رغم فراواني مواد خام، نيروي کار و دستيابي به دريا، هيچ نوعي از صنعت سنگين و توليد مواد خام، به جز استخراج نفت، وجود نداشت. احتمالاً هيچ کشوري را در جهان نمي توان يافت که مانند ايران منابع مواد خامش مانع توسعه اقتصادي و سبب عقب ماندگي آن شده باشد. هنوز نيز، بدون شک، ايران داراي بزرگ ترين منابع نفتي با نازل ترين قيمت استخراج است.» اين عين عباراتي است که از گزارش بانک جهاني در سال 1952 نقل کردم. در اين گزارش سپس مقايسه اي ميان عقب ماندگي ايران و توسعه ترکيه طي همان دوره تاريخي به دست داده شده است.

اين "ايران نو"، که "رضا شاه کبير" معمار آن بود، يک ديکتاتوري بي رحمانه و خشن نظامي بود که در آن قانون اساسي و مجلس به شوخي شباهت داشت. اين "ايران نو" يکي از فقيرترين و عقب مانده ترين کشورهاي جهان زمان خود بود که نود درصد جمعيت آن بي سواد بودند از جمله خود رضا شاه. رضا شاه هر چند در زمينه بي سوادي به نود در صد مردم تحت سلطه خود شباهت داشت، ولي در يک چيز با آن ها متفاوت بود. او يکي از ثروتمندترين مردان جهان زمان خود به شمار مي رفت.

شهبازي: دربارۀ ثروت رضا خان در خارج از کشور نيز تصوير روشني در دست نيست. برخي از مورخين مدعي اند که گويا رضا شاه، به رغم حرص او در غصب اموال مردم در داخل ايران، اندوخته قابل توجهي در خارج نداشت. کتاب جنابعالي عکس اين قضيه را نشان مي دهد و ثابت مي کند که رضا شاه به طور مدام در حال انتقال بخش مهمي از ثروت خود به بانک هاي خارج بود.

مجد: رضا در يک خانواده فقير روستايي در منطقه سوادکوه مازندران به دنيا آمد. طبق اسناد آمريکايي، رضا در نوجواني به عنوان مهتر (نگهبان اسب) در هيئت نمايندگي بريتانيا مستخدم بوده است. طي دوران بيست ساله اي که او بر ايران حکومت کرد، بدون ترديد به يکي از ثروتمندان درجه اوّل جهان تبديل شد. اين موفقيت بزرگي است براي شخصي که زندگي خود را به عنوان يک روستايي بي سواد شروع کرده است. اثبات اين که رضا شاه يکي از ثروتمندان بزرگ جهان در زمان خود بود نسبتاً ساده است. اجازه دهيد به ميزان ثروت رضا شاه اشاره کنم:

رضا شاه شش الي هفت هزار روستا را در ايران به زور تملک کرد. اين املاک از فريمان در استان خراسان شروع مي شد و تا لاهيجان در استان گيلان امتداد داشت و عملاً بيش تر اراضي لرستان، شمال خوزستان و بيش تر کرمانشاهان، بخش مهمي از کرمان و تمامي مناطق جنوبي تهران، به ويژه ورامين، جزو املاک شاه بود. تمامي هتل هاي شمال ايران به رضا شاه تعلق داشت. مناطق پهناوري در تهران و شميران از مالکين بي دفاع آن ها به زور گرفته شد و در مالکيت شخصي شاه قرار گرفت. به اين ترتيب، رضا شاه نه تنها بزرگ ترين زمين دار قاره آسيا بلکه بزرگ ترين زمين دار در سراسر جهان بود.

رضا شاه تعدادي کارخانه هاي قند و شکر، ابريشم و نساجي احداث کرد. اين کارخانه ها به دولت ايران تعلق نداشتند بلکه ملک شخصي شاه بودند ولي هزينه احداث آن ها به وسيله دولت ايران پرداخت شد. ما بر اساس منابع متعدد، از جمله گزارش هاي آمريکائيان، مي دانيم که در سال 1941 رضا شاه 750 ميليون ريال در بانک ملّي تهران پول نقد داشت. اين رقم برابر است با 50 ميليون دلار زمان خود. من بر اساس اسناد وزارت خارجه و وزارت خزانه داري آمريکا نشان داده ‎ام که رضا شاه حدود 200 ميليون دلار در حساب هاي بانکي خود در خارج از کشور پول نقد داشت.

اين پول از کجا به دست آمد؟ مهم ترين منبع ثروت رضا شاه درآمدهاي نفتي ايران بود که طي ساليان سال به حساب هاي بانکي او در لندن، نيويورک، سويس و حتي تورنتو واريز مي شد. اسناد آمريکايي مکانيسم انتقال اين پول را به روشني نشان مي دهند. اين مکانيسم ساده بود. سهمي که کمپاني نفت انگليس و ايران به دولت ايران مي داد هيچگاه وارد ايران نمي شد. اين پول در بانک هاي لندن ذخيره مي شد و هر سال مجلس به اصطلاح تصويب مي کرد که درآمدهاي نفتي خرج خريد تسليحات شود. از اين به بعد اتفاق عجيبي مي افتاد و پول نفت ناپديد مي شد. طبق گزارش وزارت خزانه داري آمريکا و بانک جهاني، طي سال هاي 1921 -1941 کمپاني نفت انگليس و ايران 185 ميليون دلار به ايران پرداخت کرده است. اين پول چه شده است؟ طبق گزارش وزارت خارجه آمريکا در سال 1941، رضا شاه در اين زمان 100 ميليون دلار در حساب هاي بانکي خارج پول داشت. گزارش هاي تکميلي نشان مي دهد که او فقط در بانک لندن 150 ميليون دلار پول داشت. طبق گزارش وزارت خزانه داري آمريکا در همين سال، رضا شاه در نيويورک 18 ميليون و 400 هزار دلار پول داشت که 14 ميليون دلار آن به صورت پول نقد و طلا و 4/4 ميليون دلار آن به صورت سهام و اوراق بود. اين گزارش ها نشان مي دهد که رضا شاه مبالغ هنگفتي در بانک هاي سويس اندوخته شخصي داشت و همين طور در تورنتوي کانادا. طبق اين گزارش هاي کاملاً رسمي و معتبر، در سال 1941 مجموع ثروت رضا شاه در بانک هاي خارج به رقم 200 ميليون دلار رسيده بود. يعني در عمل تمامي درآمدهاي نفتي ايران طي سال هاي 1921-1941 به سرقت رفته بود.

غارت ايران به وسيله رضا شاه واقعاً عظيم بود. طبق اسناد آمريکايي، محصول زراعت روستاهايي که رضا شاه غصب کرده بود هر ساله به روسيه و آلمان صادر مي شد و پول آن به حساب هاي بانکي شاه در لندن، سويس و نيويورک واريز مي شد. درآمد صادرات ترياک ايران به هنگ کنگ و چين هم در حساب هاي بانکي شاه در لندن و نيويورک ذخيره مي شد. حتي گله هاي گوسفند و چوبهاي منطقه درياي خزر هم به روسيه صادر و به دلار تبديل شده و در بانک هاي خارج ذخيره مي شدند. توجه کنيد که در سال 1941 کل گردش پول بانک صادرات و واردات آمريکا صد ميليون دلار بود. در اين زمان رضا شاه دويست ميليون دلار پول نقد داشت. من تصوّر نمي کنم که راکفلر هم در آن زمان چنين پول نقدي در اختيار داشت. ما همچنين به طور مستند مي دانيم که رضا شاه بهترين قطعات جواهرات سلطنتي ايران را خارج کرد و فروخت. به اين ارقام اضافه کنيد هفت هزار روستا، هتل ها و کارخانه ها و غيره را.

در اينجا معمايي مطرح مي شود که بايد مورد بررسي قرار گيرد. هفت هزار روستا يعني هفت هزار ملک ششدانگي که رضا شاه از مردم و خرده مالکين ايراني غصب کرده بود، در طول دهه هاي 1950 و 1960 فروخته شدند ولي پول هاي نقد رضا شاه در بانک هاي خارج چه شد؟ ما مي دانيم که در سال 1957 پول نقد محمدرضا پهلوي در حساب بانکي اش در لندن حدود 20 ميليون پوند استرلينگ بود. ولي اين همه پول نيست. ثروت نقدي رضا شاه واقعاً به کجا رفت؟ و نيز اين مهم است که بدانيم اداره اين سرمايه عظيم با چه کسي و با چه مؤسسه خارجي بود؟

 

 

Posted on Thursday, April 24, 2025 at 12:01AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

رضاشاه مستبد بود نه ملی گرا (۵)، فرید انصاری دزفولی

رضاشاه مستبد بود نه ملی گرا (۵)، فرید انصاری دزفولی

{درست یکسال بعد از کودتا یعنی در سوم اسفند ۱۳۰۰ خورشیدی، به اصطلاح رضاشاه ملی گرا، ابلاغیه رسمی صادر و اعلام می دارد که مسبب حقیقی کودتا منم و بطور جدی از بحث روی این موضوع مهم تاریخی جلوگیری کرد. دراین ابلاغیه بلند بالا رضاخان، صراحتا اظهار می‌کند که «بی‌جهت اشتباه نکنید و از راه غلط، مسبب کودتا را تجسس ننمایید. با کمال افتخار و شرف، به شما می‌گویم که مسبب حقیقی کودتا منم و با رعایت تمام معنا، این راهی است که من پیموده‌ام و از اقدامات خود، ابدا پشیمان نیستم».}
در چهار مقاله قبل در مورد مفهوم ملی گرائی ایرانی و کودتای اول رضاخان توسط انگلیسی ها به روشنی و با سند و مدرک بطور آشکار چرائی و ماهیت کودتای انگلیسی را توضیح دادیم. در ادامه مطلب در مورد کودتای دوم رضاخان توسط انگلیسی ها توضیح خواهم داد آما قبل از آن قدری شرایط قبل از کودتای دوم رضاخان را شرح خواهم داد.
گفته شد که سوم اسفند ماه سال ۱۲۹۹ خورشیدی تهران با بهت و اضطرابی ناشناخته روز خود را آغاز کرد. شب پیش از آن، صدای شلیک چند تیر توپ و هیاهوی سوارانی که در کوچه‌ها و گذرها به شتاب می‌تاختند. در صبح چهارم اسفند، مردم حضور نظامیان مسلح و اسلحه بدست را در معابر و چهارراه‌های اصلی و مراکز دولتی و نظامی شهر مشاهده نمودند و دیری نکشید تا دریافتند «رضاخان میرپنج» تهران را با دو هزار و پانصد تن از نیروهای قزاق به تسخیر خود درآورده است.
رضا خان برای آن که قدرت و هیبت خود را به همگان نشان دهد، اعلامیه‌ای در نه ماده صادر کرد که در سر‌آغاز آن، این عبارت تند و آمرانه خودنمایی می‌کرد: «حکم می‌کنم» این اولین جمله‌ای بود که رضاخان خطاب به آحاد ملت ایران ادا نمود و از آن پس، هر چه کرد، بر مبنای همان عبارت کوتاه بود؛ «حکم می‌کنم»!
از کودتای ۱۲۹۹ تا سال ۱۳۰۴رضاخان با طراحی و انجام ترفند‌های مختلف مثل بلوای نان و بگیر و ببندهای بی محاکمه و تصاحب اموال عشایر و متمولین و صاحب منصبان، و مداخله در امور دولت ها، و ایجاد رعب و وحشت در جامعه، البته تحت حمایت پنهان و آشکار برنامه ریزان انگلیس و به اتکای قوای نظامی زیر دست خود، به آشفتگی‌های اجتماعی و سیاسی آن دوران دامن میزد، تا بتواند شرایط را برای رسیدن به نخست وزیری و سپس ساقط کردن سلسله قاجار از طریق اشغال مجلس فراهم سازد.
بعد از کودتای انگلیسی روزنامه های تهران، موضوع کودتا را مورد بحث قرار می دهند، مقالاتی تند و آتشین انتشار می دادند و نسبت به کودتاگران، قضاوت و داوری می‌کردند، برخی از این نشریات که از پشت پرده کودتا مطلع نبودند، نصرت‌الدوله را عامل کودتا دانسته و معرفی می کردند و به او حمله می نمودند. چون در برخی از این مقالات، نسبت به کارکنان کودتا حمله شدید و توهین آمیز می‌نمودند، به رضاخان برخورده بود، لذا درست یکسال بعد از کودتا یعنی در سوم اسفند ۱۳۰۰ خورشیدی، او ابلاغیه رسمی صادر و اعلام می دارد که مسبب حقیقی کودتا منم و بطور جدی از بحث روی این موضوع مهم تاریخی جلوگیری کرد. در این ابلاغیه بلندبالا رضاخان، صراحتا اظهار می‌کند که «بی‌جهت اشتباه نکنید و از راه غلط، مسبب کودتا را تجسس ننمایید. با کمال افتخار و شرف، به شما می‌گویم که مسبب حقیقی کودتا منم و با رعایت تمام معنا، این راهی است که من پیموده‌ام و از اقدامات خود، ابدا پشیمان نیستم». و در پایان، به روزنامه‌نگاران تأکید می‌کند که «صریحا اخطار می‌کنم که پس از این، بر خلاف ترتیب فوق، در هر یک از روزنامه‌ها از این بابت ذکری بشود به نام مملکت و وجدان آن جریده را توقیف و مدیر و نویسنده آن را هم هر که باشد، تسلیم مجازات خواهم نمود».

 

عبدالله مستوفی دربارۀ مداخلات غیرقانونی و بی رویه رضاخان می نویسد: «تعدی و تجاوزات سردارسپه، و مداخلات بی رویه او در سایر کارهای عمومی، همچنان ادامه دارد، با اینكه قوام السلطنه، در بدو ریاست وزرای خود به متحصنین مجلس وعده كرده بود كه عنقریب حكومت نظامی را موقوف خواهد كرد، نتوانسته بود سردارسپه را متقاعد، و به وعده خود وفا نماید. سهل است، بعد از استعفای دكتر مصدق از ایالت آذربایجان، و رجوع كارهای ایالتی آنجا به نظامیان. در تبریز و سایر شهرهای این ایالت هم، حكومت نظامی اعلام شد. گذشته از جاهايي كه رسما حكومت نظامی داشت، رفتار نظامیان در کلیه محل هايي كه پادگان نظامی برقراربود، نسبت بحكام محل خشن و تحقیرآمیز و مانند رویه روسای قشون خارجی بود، كه مملكت را به قهر و غلبه تصرف كرده باشند. مردمی كه بحقوق آنها تخطی میشد، قدرت هیچگونه تعرض نداشته، و به عمال قلمی دولت هم كه مراجعه می کردند، آنها را از خود بیچاره تر می دیدند. یحیی دولت آبادی با اشاره تهدیدات و رفتار خشونت آمیز رضاخان برعلیه میرزا حسن مشیرالدوله چنین مینویسد: «سردارسپه به سمت وزارت جنگ گهگاه درهیأت وزراء حضور مییابد برای دادن دستورهایی به آنها، که مجبورهستند هر چه امر کند، اطاعت نمایند.
مشیرالدوله درطلیعۀ دستور ریاست خود حفظ قوانین جاری مملکت را، از روی اساس مشروطیت، اوّل وظیفۀ خود دانسته است در صورتی که برای او اختیاری نیست و هر ساعت در تهدید وزیر جنگ و فرماندۀ کلّ قوا است. روزی امیر اقتدار محمودخان انصاری، که گاهگاه به نیابت و نمایندگی از طرف وزیرجنگ درهیأت وزرا حاضرمیشود، به دستور وزیر جنگ با مشیرالدوله در هیأت خشونت میکند و «به او میفهماند که باید کنارهگیری نماید».(1)
شرح کارنامه اعمال و رفتار رضاخان را در مقاطع مختلف از کودتای اول تا کودتای دوم، همچنین از روزی که انگلیسی ها او را آوردند، تا آن زمانی که او را از صحنه سیاسی ایران بیرون راندند و بردند مورد نظر و توجه قرار خواهیم داد تا بیشتر معنای اقتدارگرایانه و تحکم آمیز «حکم می‌کنم» را برای نسل جوان و نسل های آینده روشن سازیم.
در سال ۱۳۰۱، در دوران نخست وزیری احمد قوام، رضاخان، وزیر جنگ می شود، احمد قوام به عنوان نخست وزیر، بعلت کارشکنی های رضاحان و حامیش انگلیس نتوانست کاری انجام دهد و به موفقیتی در امور کشورداری دست یازد. انگلیسی ها از هیچ‌گونه کارشکنی بر علیه دولت قوام توسط سردار سپه و عواملش پروائی نداشتند. نتیجه اینکه چون قوام کاری از پیش نبرد و در کشمکش دائم با رضاخان بود نتوانست به موفقیتی دست یابد. در چنین وضعیتی، احمد قوام نتوانست بیش از هفت ماه در حکومت بماند و روز پنجم بهمن ۱۳۰۱ استعفای خود از نخست‌وزیری را به احمدشاه تقدیم کرد.

پس از سقوط دولت دوم احمد قوام، حسن مستوفی برای پنجمین بار به نخست‌وزیری منصوب شد. در کابینه او، رضاخان، همچنان وزیر جنگ باقی ماند.

عمر دولت حسن مستوفی هنوز به چهار ماه نرسیده بود که مورد استیضاح قرار میگیرد. او روز ۲۱ خرداد ۱۳۰۲، پیش از اینکه استیضاح به رأی گذاشته شود، با گفتن آن جمله معروف «من نه آجیل می‌دهم، نه آجیل می‌خورم» استعفای دولت خود را اعلام کرد و از مجلس بیرون رفت.

حسن مستوفی از جمله شخصیت‌های پاکدامن و خوشنام اواخر قاجار بود.

پس از استعفای حسن مستوفی، حسن پیرنیا برای چهارمین بار نخست‌وزیر شد و رضاخان همچنان وزیر جنگ باقی ماند. همزمان، چهارمین دوره مجلس شورای ملی به پایان رسید، بی‌آنکه انتخابات انجام شده باشد. در نتیجه، مهم‌ترین ماموریت این دولت برگزاری انتخابات مجلس پنجم بود.

از همان آغاز دولت چهارم حسن پیرنیا، رضاخان دیگر قصدش برای تصاحب کرسی صدارت را پنهان نمی‌کرد. پرسی لورن، سفیر انگلیس در شهریور ۱۳۰۲، در گزارشی به لندن نوشت که: «... رضاخان به او گفته است که سیاستمداران یکی پس از دیگری آمده‌اند و رفته‌اند و این تغییر و تبدیل‌ها هیچ نتیجه‌ای نداشته است. امور اداری و مالی کشور همچنان آشفته است. و او که ارتش را سازمان داده و نظم و امنیت را در کشور برقرار کرده، در انتظار فرصتی است تا امور اداری و اقتصادی را هم سروسامان بدهد.» یعنی کودتای دوم را انجام دهد.

از خرداد همان سال ۱۳۰۲ رضاخان در دربار احمدشاه هم جاسوس گذاشته بود و ستوان یکم منصور مزینی، افسر گارد، همه ی کارها، رفت‌وآمدها و ملاقات‌های احمدشاه را مرتباً محرمانه به رضاخان گزارش می‌داد.

در شانزدهم مهر ۱۳۰۲ خبر بازداشت احمد قوام، نخست‌وزیر پیشین، به اتهام دست داشتن در توطئه قتل رضاخان، وزیر جنگ، در تهران مثل توپ صدا کرد. احمد قوام یکی از سیاستمداران زیرک، نیرومند و بانفوذ عصر خود بود. بازداشت او به این صورت، با حکم رضاخان، همه بازیگران سیاسی آن دوره ایران و در رأس آنها شخص احمدشاه قاجار را وحشت زده کرد. همه فهمیدند که مرکز قدرت، نه در کاخ سلطنتی و نه در کاخ نخست‌وزیری بلکه در وزارت جنگ است. سردارسپه در عمل دیکتاتور مطلق ایران شده بود و همه امور را در دست داشت.

حسین مکی در « تاریخ بیست ساله ایران» - جلد دوم - می نویسد: سردارسپه، قوام السلطنه را توقیف کرد (به اتهام توطئۀ قتل سردارسپه). مخالفین سردارسپه مرعوب شده و کابینۀ مشیرالدوله مقاومت خود را در برابر تهدیدات وزیر جنگ از دست داد. سردارسپه پس از دستگیری قوام به وسیلۀ یکی دو نفر از امرای لشکر، رئیس الوزرا و برخی از وزرای دیگر را تهدید کرد که اگر استعفا ندهند چنین و چنان خواهم کرد، و بر اثر همین تهدیدات هم کابینۀ مشیرالدوله تصمیم به استعفا گرفته قبل از ظهر روز 29 میزان 1302خورشیدی درقصر صاحبقرانیه به حضور شاه رفته استعفانامۀ خود را تقدیم کرد.» (2)

در فضای ارعابی که وزیر جنگ ایجاد کرده بود تا به نخست وزیری دست یابد، حسن پیرنیا، ادامه کار را ممکن ندید و روز ۲۹ مهر ۱۳۰۲ از نخست‌وزیری استعفا کرد. دولت او تنها چهار ماه دوام آورده بود.

پس از استعفای حسن پیرنیا، احمدشاه از او خواست تا برگزاری انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی استعفایش را به تعویق بیندازد که پیرنیا نپذیرفت. احمدشاه بار دیگر نخست‌وزیری را به حسن مستوفی پیشنهاد کرد. او هم نپذیرفت. احمد قوام که یک هفته پیش از آن، به تبعید رفته بود. برادر بزرگ‌ترش، حسن وثوق هم که مرد کاردانی بود، به سبب گرفتن رشوه برای عقد قرارداد ۱۹۱۹ از رده خارج شده بود.
احمدشاه با اینکه میدانست سردارسپه نوکر انگلیسی ها است و قانون شکنی و زورگویی می کند ولی چون تمام رئیس الوزرای سابق که مورد اعتمادش بودند حاضر به قبول نخست وزیری نیستند به ناچار به ریاست وزرائی سردارسپه تن داد.
احمدشاه امروز در گفت و گو با بصیرالدوله در مورد رضاخان وزیر جنگ گفت این که میگویند «تمام رفتار و اقدامات وزیر جنگ به نقشه سفارت انگلیس است، بر خود من هم پوشیده و پنهان نیست. کاملاً مطلع و مستحضرم که وزیر جنگ نوکر آنهاست. هر چه را که میل آنهاست او انجام میدهد.» وی در ادامه به بصیرالدوله گفت: «الآن کار وزیر جنگ به جایی رسیده که قدرتش از ناصرالدین شاه هم بیشتر شده» است.(3)
احمدشاه به قول افضل الدین کرمانی چون دید که «میدان عمل از مبارزان کفایت خالی است و صدر وزارت از مبٌرزان سیادت عاطل»، ناچار به ریاست وزرایی سردارسپه تن داد. بدین طریق به قول مرحوم هدایت: «سردار سپه که طبعاً صاحب عزم و رأی قوی بود، عذر مشیرالدوله را خواسته خود کابینه تشکیل داد...» و به روایت مرحوم بهار: «مشیرالدولۀ پیرنیا را از پشت میز ریاست وزرا عذر خواستند و خود زمام امور را بدست گرفتند.» این وقایع در 6 آبان 1302(ربیع الاول 1342) یعنی قریب چهار ماه بعد از زمامداری مشیرالدوله بود، و این آخرین زمامداری اوست.»(4)
این‌گونه شد که احمدشاه علیرغم میل باطنی‌اش، چاره‌ای جز صدور فرمان نخست‌وزیری به‌نام رضاخان نیافت و این فرمان را روز چهارم آبان ۱۳۰۲ امضاء کرد و کمتر از یک سال پس از بازگشتش از سفر قبلی، فوراً به تدارک سفر اروپا پرداخت. سفر شاه بیشتر از همه رضا خان را خوشحال کرد. زیرا او در پی این بود از خاندان قاجار خلع ید کند تا خود بتواند شاه کشور شود. در واقع احمدشاه پی به اهداف رضاخان و انگلیس برده بود که رضاخان می خواهد یک‌بار دیگر کودتا کند و این‌بار شاه و ولیعهدش را به زندان بیندازد. او حتی به پرسی لورن، سفیر انگلیس، گفته بود که ترجیح می‌دهد روزی که رضاخان کودتا می‌کند، او در ایران نباشد.
با رفتن سفر بی بازگشت احمد شاه و رئیس الوزرا شدن رضاخان اکنون او عملاً دیکتاتور ایران است. یک ماه پس از انتصاب رضاخان به ریاست وزراء، کرنفلد چنین گزارش می کند:« رئیس الوزرا درانتخاب افراد برای پست های مهم به ندرت شایستگی و لیاقت اشان را در نظر میگیرد.» وی می افزاید :رضا خان در 22 نوامبر، درمراسم افتتاح نمایشگاه صنایع دستی، دو تن از افسران پلیس را به شدّت کتک زد؛ چون به او خوب سلام نداده بودند. حادثۀ مشابهی در 24 نوامبر تکرار شد؛ زمانی که رئیس الوزرا وارد وزارت عدلیه می شد، آخوندی که درآن حوالی بود ودر آن جلسه حضورداشت نابینا بود هنگام ورود رئیس الوزرا ازجای خود برنخاست او را کتک می زند (5)
وابستۀ نظامی آمریکا نیزدرمورد خشونت و بدرفتاری رضا چنین می نویسد: رضاخان، رئیس الوزرای جدید ایران، با اینکه اکنون بالاترین منصب سیاسی را دراین کشوراداره می کند، امّا هنوزنمی تواند اخلاق و رفتار دوران قزاقی خود را کنار بگذارد... وقتی که وزیرجنگ بود، افراد مختلفی را مورد ضرب و شتم قرارمی داد؛ رئیس الوزرا، افسران نظمیه، سردبیران روزنامه ها، افسران نظامی و....از جمله این افراد هستند. دردو هفته گذشته نیز چندین بارافراد مختلف مورد خشم و غضب رئیس الوزرا قرارگرفته اند که درتمام موارد شخص خاطی مستقیماً توسّط جناب رئیس الوزرا کتک زده شده است. همین اخیراً یک افسرپلیس ویک روحانی ، قربانی رفتار خشن وی شده اند. نبود کفّ نفس در شخصیت رضاخان و رفتار خشن او بسیاررقّت انگیز واسفناک است. همین موجب بدگویی دیگران به ویژه اتباع بیگانه می شود. یکی از روزنامه های تهران که از این رفتار رضاخان انتقاد کرده بود به سرعت توقیف شد. برای درک روانشناسی رفتار وی باید فضایی را که وی درآن رشدکرده است بررسی کنیم وبه نحوۀ تربیت وی توجّه نمائیم.»(6)
میرزا محسن معتمد التجار، نماینده تبریز دربارۀ رفتار متجاوزانه رضاخان و یاران نظامی وغیر نظامی او به حقوق مردم بنام « امنیت» که ناقض قانون اساسی است مورد انتقاد قرارداد، وی با نطق تاریخی خود درمجلس هشدار داد که: « حقیقتا خیلی ننگ آور و باعث تاسف است كه پس از 17 سال مشروطیت و آنهمه قربانیها، كه در راه آزادی داده شده، مجبور شویم كه در عوض اصلاحات اساسی، از نقض قانون اساسی، و اجرا نشدن سایر قوانین، شكایت كنیم. او می افزاید: دشمنان آزادی واستقلال مملكت، لاینقطع دركارو اتصالا نقشه های خودشان را توسعه میدهند وقریبا روزی میرسد كه نه سر میماند و نه دستار. بساط مشروطیت كه برچیده میشود، سهل است، استقلال مملكت را هم میبرند.... و حقیقتا در حیرت هستم. اوضاع حاضره را قطعا نمیتوان، مناسب و لایق و سزاوار اطلاق یك حكومت ملی دید..... . و ... نمایشاتی میشود، كه خیلی اسباب وحشت و پریشانی و نگرانی است. عملیاتی در مركز مملكت میشود، كه بنظر بنده، ممكن است در آتیه خیلی نزدیك، برای مملكت و ملت خطراتی را متوجه سازد. بدون مجوز قانون جرائد را میبندند، و مدیران آنها را توقیف، حبس، تبعید و زجر میكنند، و میزنند. چرا؟ برای اینكه از كثرت ظلم و تعدی و انتخاب اشخاص بد سابقه برای مأموریتها و اختلاسها و هزار مظالم دیگر، تنقید كرده، و دولتیان را براه راست دلالت و نصیحت مینمایند. اینها، عوض اصلاح احوال و مفاسد خودشان، متشبث به نقض قوانین میشوند. آیا برای جلوگیری ازخطرات متصوره، نمایندگان ملت، چه تصمیمی اتخاذ مینمایند....(7)
رضاخان بیست و ششمین نخست‌وزیر احمدشاه بود. عمر متوسط دولت‌ها در دوران پادشاهی احمدشاه تا پیش از نخست‌وزیری رضاخان تقریباً چهار ماه و نیم بود.

در کابینه‌ای که رضاخان روز پنجم آبان ۱۳۰۲ به احمد شاه معرفی کرد، وزارت جنگ را همچنان برای خودش نگه‌داشت و اهرم قدرت را به‌دست کس دیگری نداد.

رضا پهلوی نخست‌وزیر و وزیر جنگ
حسین دادگر معاون نخست‌وزیر
محمدعلی فروغی وزیر خارجه
سلیمان اسکندری وزیر فرهنگ
محمود جم وزیر دارایی
ابوالحسن پیرنیا وزیر دادگستری
سرلشکر خدایار خدایاری وزیر پست و تلگراف
امان‌الله اردلان وزیر فواید عامه
قاسم صوراسرافیل تبریزی کفیل وزارت کشور

احمدشاه قاجار یک هفته پس از امضای فرمان نخست‌وزیری رضاخان، روز یازدهم آبان ۱۳۰۲ برای سومین بار عازم اروپا شد. رضاخان نخست‌وزیر، احمدشاه را تا مرز عراق بدرقه کرد و به تهران بازگشت؛ در غیاب شاه و مجلس، او قدرت بلامنازع کشور شده بود.
پس از بدرقه احمدشاه و بازگشت به تهران، پهلوی با انتشار بیانیه‌ای برنامه دولتش را به اطلاع همگان رساند. خیلی مبهم و کلی: حفظ حقوق مملکت و اجرای قانون. در این بیانیه رضا پهلوی توضیح داد اکنون که ارتش را منظم و امنیت را برقرار کرده، قصد دارد همین نظم و ترتیب را در دیگر وزارتخانه‌ها هم برقرار کند.

ادامه دارد
  1. جمال صفری جلد 9 کتاب مصدق ، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصر ایران ص 8، به نقل از - یحیی دولت آبادی«حیات یحیی» جلد چهارم- انتشارات: عطّار- ص 249
  2. جمال صفری همان جلد 9 ص 9 به نقل از حسین مکی « تاریخ بیست ساله ایران» - جلد دوم - نشر ناشر- 1362 - صص 358 - 357
  3. جمال صفری همان جلد 9 ص 55 به نقل از (هروی بصیرالدوله، رضا، دوسال روابط محرمانه احمد شاه در سفارت شوروی، به کوشش مجید تفرشی، تهران، نشر تاریخ ایران، 1372.صص ١٣٢ تا ١٣٤.) و نگاه کنید به حسن فراهانی «روزشمار تاریخ معاصر ایران ، جلد سوم» - ص 367
  4. باستانی پاریزی « مقدّمه و شرح احوال حسن پیرنیا - مشیرالدوله» جلد 1- نشر دنیای کتاب - چاپ پنجم - 1370 - صص 90 - 84 ) -
  5. جمال صفری جلد 9 کتاب مصدق ، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصر ایران ص 212 به نقل از محمدقلی مجد « از قاجار به پهلوی»،ترجمه: رضا میرزانی، مصطفی امیری - ناشر : مؤسسه مطالعات و |ژوهشهای سیاسی - 1389 - صص 263 - 259
  6. جمال صفری پیشین - ص 213
  7. جمال صفری پیشین - صص 10- 11
  1. --------------------------------------------------------------------------------------

برای اطلاعات بیشتر مطالب زیر را هم بخوانید:

آقای سلامتیان رضاشاه مستبد بود نه ملی‌گرا (۳)، فرید انصاری دزفولی

 

رضاشاه مستبد بود نه ملی گرا(۱)- فرید انصاری دزفولی

Posted on Thursday, April 10, 2025 at 10:28PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment