خاستگاه زبان دری
زبان دری که در ایران آن را فارسی میخوانند نام اصلیش دری است و ربطی به فارسی باستان زمان هخامنشیان ندارد.
در زبان پشتون (د ) ساکن ابتدای کلمه هنوز باقی مانده است و این در دری اولیه هم بوده است. درپشتون افغانستان را دافغانستان مینویسند. زبان کوشانی که آری خوانده میشود داری نوشته میشده است. دال ساکن در دری اولیه هم بوده است دری بازمانده از داری است که کم کم به دری تبدیل
شده است. پیشینه این زبان در جغرافیای ایران امروز نیست بلکه مربوط به شمال افغانستان امروز است
در اینجا مختصری راجع به (د ) توضیح میدهم. احتمالا این حرف تعریف مشخص است که مثل زبان انگلیسی و معادل:
THE........> the Afghanistan. the Ari language
است . بنابراین دری باقی مانده از داری اولیه است.
دهخدا در "لغت نامه" (جلد 7) آورده که "نظر دیگری است که این زبان درى در شرق ایران به صورت لهجه ای وجود داشته و سپس گسترش یافته است. بدین شرح پارسی نو زبان شهرهای شرقی و تاجیکان ناحیه ایران خاوری، افغانستان، پامیر و ترکستان است."
پس نبايد زبان پهلوى ( منسوب به پارتها ست و بعدا ساسانيان نیز زبان خود را كه غير از زبان پارتهاست باز هم پهلوى ناميده اند كه موجب سر در گمى در اين مورد زبان پهلوى ميشود بهتر است زبان پهلوى را زبان رسمى حكومت بناميم كه بمعناى اين نيست كه همه مردم ايران آن زبان را صحبت ميكردند. ربطى به زبان همه مردم ندارند مثل زبان درى در زمان صفاريان است كه زبان رسمى حكومت است اما زبان همه مردم ايران نيست.
این نظر از جانب دانشمند آلمانی و. لنتز در آغاز قرن 20 بیان شده است. دهخدا در "لغت نامه" در ادامه این موضوع چنین می نگارد: "از طرف دیگر، زبان پارسی نو نخستین بار در مشرق ایران اسلامی انتشار یافته چه زبان عامه مردم مغرب و شمال ایران در سده های اول اسلامی پهلوی و لهجه های نزدیک به پهلوی بوده و اشعاری هم که در آذربایجان و تبرستان و جبال و مغرب ایران سروده شده، تا مدتی به زبان پهلوی یا تبری یا لهجه های محلی بود."
زبان درى با زبان پهلوى و زبان اشكانيان و هخامنشيان مربوط نيست.با يافته هاى جديد در افغانستان اين عقيده بيشتر درست بنظر ميايد. این یافته ها مربوط به کتیبه سرخ کوتل و رباطک است که در قرن اخیر در افغانستان کشف شده است. البته بعضى منابع ادعا ميكنند كه درى همان فارسى است و به پهلوى مربوط است. ولی ادعا آنان هم اثبات نشده است. درى(فارسى در ایران کنونی ) زبانى فقط ايرانى نيست و زبانى منطقه اى از بنگال تا آناتولى بوده است و گنجينه اين زبان به همه ملتهاى اين منطقه هم تعلق دارد . مثلا نظامى گنجوى و قطران و صائب و غيره از آذربايجان به گنجينه اين زبان افزوده اند و اين را نبايد فقط مربوط بيك كشور دانست مثلا إقبال از پاكستان و شاعران دربار هندوستان هم سهمى دارند. بر چسباندن ايرانى و فقط ايرانى بر اين زبان در عمل ضد فارسى عمل كرده است مثلا ناسيوناليسم پشتون را در افغانستان بيدار كرد و سبب تحقير و دشمنى درى شد.
من عقيده دارم با راستى ودرستى و علم و دانش ميتوانيم ايران را بسازيم و در صدر كشور هاى جهان قرار دهيم و اين شدنى است اگر از فرهنگ استبدادى و دروغين ناسيونال فاشيسم آريامهرى و اسلاميسم خمينى رها شويم و به ارزشهاى حقوق بشرى و اصول دمكراسى مزين بشويم.
http://ghiasabadi.com/rabatak.html
|
Reader Comments