علل شکست انقلاب بهمن را لازم است مطالعه کرد
علل شکست انقلاب بهمن را لازم است مطالعه کرد تا دوباره از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم تا خونهای پاک ریخته نشود و با حداقل تلفات بحداکثر رفاه ملی و انسانی رسید
انقلاب بهمن 57 راه درست را بسوی حق طی میکرد که با دست اندازها و موانع ناشی از باورهای ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی در بین توده مردم و مبارزان روبرو شد که خود این باورها و عقاید ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی ناشی از هزاران سال زندگی در زیر نکبت استبداد و عقب ماندگی از ملل پیشرفته بود. بجز این که عدم اعتقاد به ارزشهای حقوق بشری و دمکراتیک در بین ملت و روشنفکران بود؛ ما مسئله اقتصاد دلالی بر اساس واردات را داشته ایم که خودش استبداد زاست (بجای روشنفکران البته باید گفت باسوادان جامعه تا آنها را از روشنفکران جدا بکنیم برای این که روشنفکری اصولی دارد که با ایدئولوژی در نمیآمیزد و بنظرم کسی که حقوق بشر و ارزشهایش را انکار کند اصلا نمیتواند روشنفکر باشد زیرا این ارزشها از نظر من عقلانی است و روشنفکر نمیتواند با عقلانیت دشمن باشد و یا به عقلانیت معتقد نباشد ) علاوه بر مسایل باوری و اعتقادتی مسایل اقتصادی هم در شکست انقلاب بهمن موثر بوده است منظورم عقب ماندگی اقتصادی و علمی و صنعتی از کشور های پیشرفته است. .
این قسمت عقب ماندگی از ملل پیشرفته زیر بنایش اقتصادی و علمی است . در لینک زیر اطلاعات بیشتری از این وابستگی اقتصادی و دخالت اقتصاد در شکست انقلاب دیده میشود زیرا این نوع اقتصاد مروج دیکتاتوری و حاکمانی است که در خط منافع بیگانه و بر ضد کشور ایران فعالیت میکنند.
http://efsha.squarespace.c om/blog/2010/4/17/11642113 7335.html
این دو قسمت یعنی ضدیت با ارزشهای حقوق بشری و ترویج اقتصاد وابسته دلالی سبب باز تولید استبداد در ایران و شکست انقلاب بهمن شد
اگر باورها و عقاید حق
جویان و توده مردم بضد دمکراسی و حقوق بشر در عمل نبود اوضاع دیگری را در پیش داشتیم من میخواهم موضوع را از دید سیاسی و استبداد موجود در جامعه نگاه کنم از این نظر من معقدم وقتی که نیروهای اپوزیسیون و حکومت هر دو استبدادی و ضد حقوق بشر و ضد دمکراسی باشند.مثلا طرف در خارج زندگی میکند و تحصیل کرده است ولی دیکتاتوران سلسله پهلوی را ناجی مینامد این آدم در وقتی سر منشا استبداد و استقرار وادامه آن در ایران خواهد بود. میخواهم با این مثال جو و فضا را در جامعه نشان دهم.در جامعه ایران با مردمی دارای افکار ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی هر کس بقدرت برسد یا باید با استبداد دمساز شده مستبد شود و یا باید از حکومت بر کنار شود.من حتی گاهی فکر میکنم که خمینی هم میخواست در واقع بسمت دمکراسی و رعایت حقوق ملت برود و نشانه هایش هم موجود است حرفهای خمینی در پاریس بنفع دمکراسی و حقوق بشراست و شما قانون اساسی اولیه را که بتایید خمینی هم رسیده بود با قانون اساسی مجلس خبرگان مقایسه کنید میبینید که خیلی بسمت حقوق ملت گرایش دارد. این جو تا شکسته نشود ما در چرخه استبداد باقی خواهیم بود.برای این کار هم راهی بجز تقویت گروه های دمکراسی طلب و سکولار نداریم من بارها نظرم را اعلام کرده ام: راه نجات ایران در بر پایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی و اقتصادی است. این راه حل دشمنهای زیادی دارد.دلیلش هم این است که اپوزیسیون و حاکمان در نود سال اخیر اکثرا فاشیست و ضد حقوق بشری بوده اند.این اپوزیسیون و حکومت فقط که از خارج نیامده اند بلکه از بین من وشما و دیگران بیرون آمده اند. به علت همین مستبدی و فاشیست بودن اپوزیسیون احتمال اتحاد هم ندارند زیرا استبداد و فاشیسم منطق سرش نمیشود
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/2/1/589198939324.html
با توجه به این ترکیب حکومت و اپوزیسیون در نود سال اخیر که خودش ریشه در هزاران سال استبداد و حق کشی و آدم کشی دارد ما نمیتوانیم بدون داشتن نیروهای دمکرات طلب قوی از چرخه خطرناک و ایران بر باد ده استبداد بیرون بیاییم و در داخل این چرخه از فاشیسم پهلوی به فاشیسم خمینی و از شاهنامه به قران و فردا با بودن این نیروهای استبدادی هم به گوشه ای دیگر از فرهنگ ایرانی در خدمت استبداد خواهیم رسید تا حالا شاهنامه و قران که مورد سواستفاده بر ضد ملت ما و نوکری بیگانه قرار گرفته است .ریشه های باز تولید استبداد را در لینک زیر میبینیم
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/17/116421137335.html
نیروهای قوم گرای ضد حقوق بشر و پان ایرانیستهای ضد حقوق
بشر و ناسیونالیستهایی که ضد حقوق بشر هستند که در مورد ایران اکثز ناسیونالیستها ضد حقوق بشری هستند زیرا اکثریت جامعه ما از حکومت تا اپوزیسیون ضد حقوق بشری هستند دشمنان ایران و ایرانی هستند
اسلامیستهای ایرانی که در سی سال اخیر قدرت را غصب کرده اند بشدت ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی هستند و نمیتوان به این گروه ها هم برای نجات ایران دل بست.لازم است نیروهای معتقد به دمکراسی و حقوق بشر را تقویت کرد و برای این کار فرهنگ ایرانی باید رنسانس جدیدی در جهت رسیدن بمدرنیته و دمکراسی و حقوق بشر داشته باشد
Reader Comments