اهمیت ارزشهای حقوق بشری در ایران و در باورمندی مردم به این ارزشها برای شکست استبداد ایرانی اسلامی
تضاد موجود در جامعه ایران تضاد بین مدرنیته و سنت است .
سنت یعنی چه؟
بنظر من سنت همان فرهنگ متراکم از دانشهای گذشته است که برای سرو سامان دادن به اجتماع بکار گرفته میشود.منابع اطلاعاتی قابل توجه ما انسانها از جهان پس از عصر جادو و در ابتدای تاریخ بشر(ده تا دوازده هزار سال پیش) ناشی از انقلاب کشاورزی و ایجاد فرهنگ یک جا نشینی بوده است.فرهنگ یک جا نشینی توام با انبار کردن غذا بود و ناشی از تولید زیاد غذا که موجب میشد بشر اولیه با استفاده از این مزیت بتواند زندگی خود را راحت تر اداره کند وهم چنین بتواند آینده را هم بهتر پیش بینی کند.این انقلاب کشاورزی توسط آدمیان دارای هاپلوگروه
Y- Chromosome Hyplogroup J
انجام گرفته است که یک سوم جمعیت فعلی ایران را تشکیل میدهد.این افراد از اطراف ساحلی شرقی و پر آب دریای مدیترانه تا سرزمینهای پر آب در غرب ایران وآناتولی زندگی میکردند (منطقه هلال بارور)زندگی میکردند اختراع کشاورزی حدودا دوازده هزار سال پیش اتفاق افتاده است. اعراب و یهودیان هم به این گروه از انسانها متعلقند.اعراب جز زیر گروه جی یک و مردمان ناحیه شمالی تر نظیر ایران و ترکیه و یونان و ایتالیایی ها زیر گروه جی دو هستند.
فرهنگ کشاورزی زاینده مکتبهای دینی تک خدایی است و بهمین علت تمام ادیان تک خدایی غالب در دنیای امروز از انقلاب کشاورزی حاصل شده است و پس از هزاران سال هنوز هم تاثیر گذار هستند
ولی حالا ما در عصر مدرنیته ناشی از عصر روشنگری هستیم .ما مواجه با پی آمدهای انقلاب صنعتی هستیم که از عصر ماشین بخار و ماشینهای مختلف و هواپیما و عصر اتم گذشته ایم و وارد عصر کامپیوتر و انقلاب انفورمانیک هم شده ایم و این انقلاب تا هزاران سال مردم جهان را تحت تاثیر قرار خواهد دادو ما هنوز در تاثیر وزش بادهای اولیه این طوفان هستیم .ما باید آماده باشیم تا بتوانیم این طوفان انقلاب صنعتی که که همه فرهنگها را تحت تاثیر قرار خواهد داد سربلند و پایا بیرون آییم.
اگر امروز ما ماشین را ساختیم و بکار بردیم نخواهیم توانست بعقب برگردیم و آن را انکار کنیم.ما در این جبر هستیم و علم را نمیتوان متوقف کرد
علت تحولات اجتماعی قدرت فناوری جامعه است و میزان و نحوه تولیدات یک جامعه
علت تحولات اجتماعی چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/6/879034266340.html
جامعه متحول میشود تا بقاداشته باشد و اگر جامعه با تحولات زمانه نتواند هم آهنگ بشود از بین خواهد رفت.اگر جامعه بقایی داشته باشد لازم خواهد بود برای بقایش سنتهایی را تغییر دهد تا بتواند با تحولات جدید همراه شود.انقلاب اسلامی ناشی از نبود تولید داخلی و وابستگی کشور به تولیدات خارجی و حاکمیت دولت دلال تولیدات خارجی در ایران بود
در واقع ما از ارزشهای انقلاب کشاورزی بسوی ارزشهای مدرنیته گذر میکنیم و ملایان و سلطنت استبدادی که حامل مسمومیت فرهنگی ما و مانع ما برای پرش از این ارزشهای قدیمی بسوی ارزشهای جدید هستند باید نابود میشدند.این آخرین فرصت برای شاهان و ملایان بود که خودشان را با مدرنیته همراه کنند ولی اینان در خلاف جهت آب شنا کردند و نابود خواهند شد.
انقلاب صنعتی نه تنها ما را بلکه همه جهان با شلاق تحول بجلو خواهد راند و هیچ قدرتی نخواهد توانست علم و فنآوری را متوقف کند.برای بقای خودمان - ما در تولید علم جدید باید جایی داشته باشیم وتا بتوانیم باقی بمانیم و گر نه کلاهمان پس معرکه است بنابراین لازم است که هویت ما هویتی نزدیک به مدرنیته و انقلاب صنعتی باشد و این هویت هویتی حقوق بشری و دمکراتیک خواهد بود یعنی تا زمانی که همه ایرانیان معتقد به ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی همسو با ارزشهای حقوق بشری نباشند هویت ایرانی مشکلی از انان را حل نخواهد کرد.در نود سال اخیر که ارزشهای ناسیونالیستی فاشیستی و سپس ارزشهای فاشیستی دینی و اسلام سیاسی حاکم شده اند نه تنها عقب ماندگی ایران تشدید شده بلکه استبداد هم حاکم بوده است که نشانه غلط بودن هویت ایرانی ناسیونالیستی و یا هویت مذهبی ایرانی بوده است
نوشته زیر ترجمه ای از نوشته بالا برای نشان دادن تداوم استبداد و علت عدم اتحاد اپوزیسون است
وضعیت آچمز درضعف نیروهای دمکراتیک و نبود اتحاد نیروهای دمکراسی طلب و در اکثریت بودن اپوزیسیون استبدادی حاکمیت اسلامی
نیروهای مرتجع فعلی اسلامیستهای ولایت فقیهی و مجاهدین و طیفهای مجاهدین انقلاب اسلامی و غیره بهمراه آریا طلبان اریامهری فاشیسم هستند که متاسفانه اکثریت اپوزیسیون را تشکیل میدهند
یعنی اپوزیسیون ما ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی و سکولاریسم است با این اپوزیسیون وضعیت آچمز ادامه
خواهد یافت.
منظورم از وضعیت اچمز ادامه استبداد و نبودن راه رهایی از ان است که بعلت مقدور نبودن اتحاد برای این اپوزیسیون استبدادی و خود محور است که بجز خود هیچ نیرویی را قبول ندارد و به هیچ اعتقادی که همه ایرانیان را پوشش بدهد هم مسلح نیستند.دیگر حنای ناسیونالیسم افراطی و اسلام سیاسی ریخته است نیروهای دلسوز و مترقی جامعه مثل روشنفکران -دانشجویان - کارگران لازم است سعی نمایند که جبهه حقوق بشری و دمکراسی طلبی قوی در کشور تشکیل بشود.در نبود جبهه مشترک دمکراسی طلب حول ارزشهای حقوق بشری این وضعیت آچمز ممکن است سالها ادامه یابد و یا بین اپوزیسیون استبدادی و حاکمیت استبدادی جابجا شود و ملت هم چنان در استبداد غوطه ور بماند و عقب ماندگی هر روزه تشدید شود.ما لازم است به این مسئولیت تاریخی خود بها بدهیم و موانع اتحاد را که همان باور های ضد حقوق بشری در بین آحاد ملت واقتصاد دلالی و
کمپرادور در ایران است را در هم بشکنیم تا از با زتولید استبداد در ایران جلوگیری کنیم// علل با زتولید در ایران
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/17/116421137335.html
//چرا اقتصاد دلالی و کمپرادور بر اساس واردات بر ضد دمکراسی و همراه با دیکتاتوری است
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/1/610018224505.html
فرق شاه و مصدق هم در رفتار نزدیک تر مصدق بدمکراسی ودوری از اقتصاد دلالی بود//
راه مصدق راه ماباید باشد
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/18/454200915799.html
همین وضع اجازه نمیدهد نیروهای اپوزیسیون متحد شوند و علیرغم انبوه بودن اپوزیسیون بنا به ذهنیت استبدادی آنان معیار تفکیک و محکومیت رزیم مخالفت ملایان با حقوق بشر و دمکراسی وسکولاریسم نیست بلکه ظلم و چپاول ملایان وآدم کشی آنان است.مواردی که بدون بر پایی حقوق بشر و دمکراسی و سکولاریسم میتوانند در هر حکومت استبدادی هم روی بدهند.مثلا هم شاه معبد بهایی ها خراب کرد و هم خمینی و هر دو آدم کشتند البته حمینی ستمش بیشتر بود و خیلی احتمال میرود که رژیم مستبد بعدی هم بیشتر از خمینی آدم بکشد.
این است که ارزشهای حقوق بشر معیار حقانیت نیروهای مبارز با ملایان است واین معیار را اگر ملت ایران
فراموش کند معنایش دور جدیدی از کشتار ها و زورگویی ها و حق کشی ها خواهد بود با چشم باز عمل کنیم نه
بفرد بلکه ببرنامه نظر داشته باشیم. برنامه ای که همسو با ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی است
آیا راهی و ارزشی برای اتحاد اېوزیسیون ایرانی موجود است؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/2/1/589198939324.html
این نیروهای مرتجع پان ایرانیستی با تهیه و انتشار گزارشهای اکثرا غلط و بعضا درست در مورد کشور های دیگر رفتار های غیر حقوق بشری داشته اند مثل حکومت ترکیه بر ضد کردان عمل کرده است میخواهند رفتار ضد حقوق بشری خود را توجیه کند.رفتار ضد حقوق بشری همه ضد بشری است و دلیلی برای پان ایرانیستها نباید باشند که چون دیگران بد هستند اینها حق دارند حقوق بشر ی ایرانیها را زیر پا بگذارند
Reader Comments (4)
in avalin bar ast ke blog shoma ra mibinam.
baram mohem nist,che gerayesh e siyasi i darid. aancheke tavajoham ra jalb kard, in ast ke: be nokaati eshareh nemudid.. ke sahih ast.
alaveh bar tanaaghozaat ghaabel e moshaahedeh dar amaal e opsision, adame fahme siyasi va nabud e barnaameh niz dar amalkard e harkodaam az jenaah haye zaaheran siyasi irani , bozorgtarin aasib ra be mardom e iran vaared mikonad.va aan, tulaani shodane omre REZHIM.. az yek su.va enfeaali shodan e mardom va VAAKHORDEHGI,jahat e peygir shodan baray rasidan be DEMOCRASI ast.
omid daram ..ke chon shoma niz, kam nistand.leza,ba kaar e goroohi.. va tabaadol afkaar. mitavan aayandeh ra ragham zad. ba ehteraam: pezhvak hame
ممنون از محبت شما. من در مقاله دیگری علل باز تولید استبداد در ایران را توضیح داه ام در کنار این اپوزیسیون اکثرا استبداد طلب ما دارای سیستم اقتصادی دلالی بر اساس واردات هستیم که از زمان رضا شاه شروع شده است و در زمان شاه بیشتر شد و در زمان ملایان این سیستم غلط فعلا به اوج نهایی خود رسیده است.مسایل ایران فقط سیاسی و دینی و فرهنگی و ملی نیست در عدم اصلاح این سیستم اقتصادی و عدم تبدیل آن به اقتصاد تولیدی بسمت خودکفایی اقتصادی استبداد بر قرار خواهد بود
Overall I agree with the gist of the blog. A few points however are in order. First, democracy is a fact in much of Europe. However, economic upheavel of the type unraveling in countries like Greece, still leads to violence. The economic paradigm that favors certain groups and strata of society requires certain institutions in place to ensure tarnsparanecy for the economically well off and by extension certain inatruments of power to ensure continuity(police, court, parliaments, etc.). Even in most civil of societies these foundations could unravel if "economic" injustice prevails. Take the summer of unrest in Britain as an example. Take "occupy Wall St" as another example. I agree however that unless we get away from "dictatorial" tendencies amongst ourselves and our opposition groups, and our feudal mercantile mentality and approach even the most basic semblances of democracy and in my opinion social justive wont take hold in our society.
جناب مهرداد عزیز از لطف شما سپاسگزارم.دمکراسی در طول تاریخ متحول شده است و دمکراسی امروز نمیتواند دمکراسی آتن در دو هزار سال پیش باشد که مثلا برده داری را روا میدانست.دمکراسی امروز باید بازتابی از دانسته ها و تاریخ همه بشریت باشد در مسیر بهزیستی و انسانوار زندگی کردن همه ما.از این نظر دمکراسی زاده عصر روشنگری و عقلانیت آزاد و رها خواهد بود که نمیتواند با ارزشهای حقوق بشری در تضاد باشداز این نظر دمکراسی هم چنین نمیتواند با عقلانیت آزاد و رها و خود محور که نوکر دین وایدئلوزی هم نیست در تضاد باشد. اقتصاد ما همسو با دمکراسی ما باید باشد یعنی هم عاقلانه باشد و هم عادلانه و اقتصاد جاری در غرب و در دنیا این خصوصیات را ندارد و باید اصلاح شود.اگر بشریت را بقایی باشد حرکتهایی را که شما بر شمرده اید هم خواسته عادلانه و عاقلانه کردن اقتصاد را هم دنبال میکند
- Economy should be Democratic-اقتصاد باید دمکراتیک بشود
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/9/6/-economy-should-be-democratic.html