« ايجاد «بانک جامع اطلاعات ايرانيان خارج از کشور»، به چه قصد؟ | Main | دموکراسی، نفت و مالیات - دکتر محمد قراگوزلو »

آیا در ایران امروزی قومی بنام فارس وجود دارد

 



ما قوم پارس در ایران نداریم.گفتار ایشان در مورد فارس غلط است.
ملاحظاتی در حقوق اقوام ایرانی و فعالیتهای فعالین اقوام ایرانی
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/20/377170922053.html
رفتارکرماننهای درون استادیوم هم که خود را نژاد جدا دانسته و به تمام آذربایجانیها از روی حماقت و از روی هوش اندک خودشان در آن  زمان توهین داشته اند دقیقا یک رفتار نژاد پرستانه است و ناشی از رفتار احساسی است که ذاتا دور از عقل و از بین برنده عقل رفتار از روی احساسات است که منجر به آن حماقت شده است.ما نژاد های مختلف انسانی نداریم که بعضی از بعضی های دیگر با هوش تر و سازنده تر باشند.
این رفتار کرمانیهای درون استادیوم ورزشی از روی عدم آگاهی و از تاثیرات تبلیغات رژیم پهلوی است که به اقوام غیر ترک تلقین کرده است که آنان فارس و از قوم موهوم آریا هستند.
چه کسانی در ایران آریایی هستند؟ از آریا پرستان عزیز پاسخ سوال فوق را درخواست میکنم
قوم آریا در ایران موهوم است.تحقیقات ژنتیکی نشان میدهد که در کل دنیا هفده گروه مختلف خط پدری
Y chromosome Hyplogroups
موجود است که از آنها سیزده گروه در ایران با درصد بالایی موجودند و هر.
گروهی را از این سیزده گروه خط پدری را فقط آریایی بدانیم از هفتاد تا نود
و پنج درصد ایرانیان غیر آریایی خواهند بود. بگذریم که اصلا معلوم نیست
اگر قوم آریایی بوده باشد مربوط بکدام گروه خط پدری میباشد!!در این مورد بنوشته های وبلاگ بنده مراجعه بفرمایید در لینک زیر:منشا و هویت ژنتیکی
ایرانیان1

http://efsha.squarespace.com/blog/2008/9/14/1.html

در مورد دروغ ها در باره کورشبه نوشته های زیر توجه فرمایید:افسانه حقوق بشری کورش

http://efsha.squarespace.com/blog/2008/7/2/789180949796.html
بر گرفته از

http://efsha.squarespace.com/blog/2008/9/14/1.html

نیروهای ناسیونالیست چرا یکی جواب این سوال مرا نداده است چگونه شد که این دروغ در باور ایرانیان جا گرفت. . علت اعتقاد ملت ایران به ماهیت آریایی خود تبلیغات دیکتاتور ها و ضد حقوق بشر ها و بی دانشی ملتی است که بدون مطالعه هر چیزی را قبول میکند و دلیلی نمیخواهد. تا ملت ما این گونه بیاندیشد نخواهد نوانست دموکراسی را بر پا کند و از دام استبداد رها شود.بعد از انقلاب هم این ملت ضد امپریالیسم شیعه انقلابی شد و دوباره گول خورد. استبدادی که در سال اول انقلاب با رفتار خارج از عقلانیت 99 در صد ایرانیان پا گرفت تا طنابی این ملت ببافد تا مزدوران جهان خواران سرمایه دار ضد ایران فرزندان رشید و مبارز آنان را با آن طنابها اعدام کند و بریش ملت بی فکر و دانش بخندد که چون موم آنها را میتوان به هر صورتی شکل داد. بپرسیم و بدانیم و عاقلانه رفتار کنیم تا استبداد در کشور ما محو شود؟

منشا و هویت ژنتیکی ایرانیان81
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/10/20/81.htm


حل مسئله ملی در گرو بر پایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خودکفایی علمی و اقتصادی است فدرالیسم بتنهایی دمکراتیک نیست و. اگر فدرالیسمی باید در کار باشد باید مطابق با حکومت فوق باشد و گر نه به استبداد و حق کشی و آدم کش...ی منجر خواهد شد.ایران بتمام ایرانیان تعلق دارد و اگر فدرالیسمی در ایران بر قرار شود لازم است بر اساس زبان و فرهنگ باشد و نه بر اساس خاک و خون و هر ایرانی آزاد است خودش زبان و فرهنگ خودش را انتخاب کند و این انتخاب تحمیلی از سوی نیروهای خارج از فرد و بویژه از روی استبداد نباشد

آیا راهی و ارزشی برای اتحاد اېوزیسیون ایرانی موجوداست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/2/1/589198939324.html

باز تولید استبداد در ایران چگونه صورت میگیرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/17/116421137335.htm


منشا زبان فارسی و نحوه رشد آن در نوشته های بالا توضیح داده شده است.این زبان از خارج از جغرافیای ایران است.که در ایران توسط دول ایرانی و غیر ایرانی توسعه یافته است و ربطی بقومی بنام فارس ندارد.

مهران بهاری هم عقیده دارد قومی بنام فارس در ایران وجود ندارد

پاسخ به چند شبهه در مورد دولت تركي آزربايجاني صفويMehran Baharli:

-صحبت از كرد ايراني نژاد و نژاد ايراني و آريائي و... نژادپرستي محض است. چرا كه نژادي بنام ايراني و آريائي وجود خارجي ندارد و كردان مانند همه مردم خاورميانه بويژه فارسها به لحاظ تباري آميخته اي از بوميان و ايراني زبانان و سامي زبانان و تورك... زبانان اند. اكثر گروههاي ملي خاورميانه و در اين ميان كردها تركيبي از تبارهاي بوميان ايراني (ايرانيك) زبان، يسامي و توركي (توركيك) هستند. اما فارسي وضعيت ويژه اي مانند زبان اردو در پاكستان دارد. زيرا اين زبان، زبان هيچ گروه بومي در ايران نيست و زباني ديواني بوده است كه در طول تاريخ از بالا به پائين در ميان توده هاي ايراني زبان غيرفارس، سامي و توركي رايج شده و نتيجه آن تشكل و ظهور عنصر قومي فارس در سده هاي اخير است.
http://www.facebook.com/home.php#!/note.php?note_id=137530312937145&id=100001116701524

______________________________________

از یونس شاملی

افشا بهروزی عزیز
در کامئنت آخری به گونه ایی مطرح کرده اید که گویا قوم و یا ملیتی بنام فارس در ایران وجود ندارد و برای توضیح این مقصود تاریخی را نیز قلمی کرده اید

سوآل بسیار مهم بر زمین مانده در مقابل استدلال شما اینست که؛ گیریم که تاریخ ...زبان فارسی در ایران امروز همانگونه است که شما به قلم کشبده اید، اما آیا ترکیبی اتنیکی موجود امروز در ایران و اینکه امروز بخشی از مردم ایران خود را فارس میدانند و فارس زبان می شناسند و همین بخش دولت ایران را نیز از زمان رضا شاه تا به امروز در دست دارند، فارس اتنیک هستند یا نه؟
به عبارت ساده تر، شیراز، کرمان، یزد، اصفهان و دیگر شهرهای فارس زبان ایران دارای چه اتنیک و قومیتی هستند؟ یعنی فهمی که امروز مردمان آن مناطق از خودشان دارند چیست؟

و بالاخره دهها هزار نفری که در استادیوم کرمان شعار "ترک خر" سرداند به کدامین اتنیک و قومیت تعلق دارند؟ از تبیین شما نسبت به عنصر فارس چنین استنباط می شود که قومیت این مردم فارس نیست

اگر می شود روشنگری بفرمایید

_______________________

ادامه از افشا

جناب شاملی عزیز
جواب شما را قبلا داده ام در کامنت اولم.قسمتی از آن را در ایجا کپی پیست میکنم

زبان فارسی زبان دولتی بوده است و رضا شاه هم که مزدور بیگانه بود به رواج این زبان پرداخته است و هدفش از آن ساختن ایدئولوژی حکومتی برای خودش بوده است م...ثل ایران باستان گرایی و کورش پرستی و ... و چون فارسی در دربارها رشد کرده است و لاجرم بنفع دیکتاتور ها بکار رفته و زبان مناسبی برای دیکتاتوری مثل رضا شاه بود که بعلت همزمانی حکومت وی با توسعه تحصیلات بسبک جدید مردمان تحصیل کرده مثل من و شما و دیگر دوستانی که از سایر اقوام ایرانی هستند مثل گیلکی و کرد و لر و ... هم فارسی را یاد گرفته اند. در قدیم هم همین طور بود کسانی که تحصیل میکردند بیشتر برای کار دیوانی و میرزایی بوده است که فارسی میاموختند چه ترک بودند و جه از سایر اقوام ایرانی.منتها در زمان رضا شاه و پهلوی بعلت گسترش شدید اموزش همگانی خیلی ها فارسی را یاد گرفته اند و لی فارسی بخاک بخصوصی در ایران بجز حکومت ربط نداشته است و شاعران هم در دربارها جمع میشده اند بفارسی سرودهاندو اصولا فارسی زبانی منطقه ای بوده است که بعلت این که رضا شاه آن را فقط مظهر ایرانی بودن تبلیغ کرد در واقع از گسترش فارسی در ترکیه و هند و پاکستان و حتی افغانستان (بعلت دامن زدن به ناسیونالیسم پشتون) جلوگیری کرد و. در واقع خیانتی بزبان فارسی کرد.
مطالبی که اعلام میشود باید سندیت داشته باشد و ما فارستان نداریم. گیلک و مازنی و لر و کرد و عرب و ...اینها فارس نیستند اگر با بی غیرتی زبان محلی و خوب آنان دارد از بین میرود مسئله ای است که باید با آن روبرو بشوند
زبان فارسی آنگاه که زبان دیوانی پادشاهیهای ترکتبار ایران شد، پیشینة ادبی درخشانی نداشت.
با رشد تحصیلات به سبک جدید و با رشد رسانه های همگانی رادیو سینما و تلویزیون و کامپیوتر تحمیل این زبان دولتی آسانتر شده و این وضع بوجود آمد بویژه با کمتر شدن نقش خانواده ها در تربیت و آموزش و پرورش کودکان خود و رشد نقش دولت در این موارد بعلت دیکتاتور بودن دولت ما خواسته دیکتاتور تحمیل شد که نهایتا امروز در اینجا هستیم.زیرا دیکتاتور با غصب حقوق مردم از انتشار رزونامه بزبان مردم جلوگیری کرد اجازه تاسیس رادیو وتلویزیون را ندادو سعی در آسمیله کردن همه اقوام کرد.

من هیچ کس را رد نکرده ام بلکه گفته ام قوم فارس نداریم و هر منطقه ای از ایران زبان بومی خودش را داشته است.گیلکی زبان مازندرانی را نمیفهمید و هر دو... هم فارسی را نمیفهمیدند همین طور اقوام دیکر مثل کرد و لر .حتی کردهای مناطق مختلف زبان همدیگر را نمیفهمند و کردی آنان فرق دارد.
من بر خلاف جناب شاملی که اصل را بر خاک و خون گذاشته اند اصل را بر حقوق بشر گذاشته ام.هر کس حق دارد هویت خودش را انتخاب کند.شما خود را فارس میدانید زبان و فرهنگ خالص فارس را برای خودت انتخاب کن.من ترک هستم زبان و فرهنگ ترکی را انتخاب خواهم کرد.در مناطق غیر فارس زبان فارسی بعنوان زبان رابط ملی تدریس خواهد شد و اعتلای فرهنگ قومی ضدیتی با اعتلای فارسی در تمام ایران نخواهد داشت.هر فردی از کشور یک زبان دیگر را بجز فارسی باید بعنوان زبان دوم بر حسب انتخاب خودش بیاموزد.یعنی مناطق فارس نشین دانش آموزان باید یکی از زبانهای اقوام را بیاموزند
این نوع فدرالیسم را که بر اساس حقوق بشر و زبان و فرهنگ است  انتخاب کرده ام فقط  برای جلوگیری از جنگ و کشتار و اعتلای دمکراسی در ایران.زیرا این تقریبا ناممکن است که بدون جنگ و خونریزی فدرالیسم بر اساس خاک وخون را در کشور بر قرار کرد.ما شهرهای چند قومی داریم و مثلا وضعیت تهران خیلی پیچیده میشود .
بر پایی حکومت دمکراتیک بر اساس حقوق بشر میتواند مسایل ملی ما را حل کند.
دمکراسی چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/15/1.html

من هیچ کس را انکار نمیکنم ولی قومی بنام قوم فارس در ایران وجود ندارد.این یک مطلب علمی استو نژاد پرستی هم نیست.
این را قبلا گفته ام که گیلکها زبان مازندرانی را نمیفهمند و بالعکس و هر دوی آنها هم فارسی را نمیفهمند.این که ...بیایند بگویند که مردم فارس ایران شامل گیلکها؛مازندرانیها و کردها و لرها و بلوچها هستند حرف غیر علمی است اختلاف بین آن زبانها مانند اختلاف بین زبانهای اروچایی است و نمیتوان گفت که همه زبانهای اروپایی مثلا انگلیسی است.
زبان فارسی یک زبان وارداتی به ایران از شرق ایران و افغانستان است و نامش هم زبان دری و درباری است.

مرحوم عباس‌اقبال در مقاله‌های تحقيقی خود، با نام لهجه‌ی تهرانی، گويش مردم تهران باستان را چنين تعريف کرده:



«لهجه‌ی تهرانی که پيش از خراب شدن و از رونق افتادن شهرری،‌ به‌آن زبان رازی می‌گفتند، از لهجه‌های زبان پهلوی يعنی شعبه‌ايی از زبان پارسی است که در بخش شمال و شمال غربی و مغرب و جنوب ايران رواج داشته، و لهجه‌های مازندرانی، گيلکی، تاتی، لری، کردی، شيرازی، آشتيانی و... از بازماندگان همان زبانند. اين زبان چنان که روشن است به‌کلی غير از پارسی دری بوده که نخست در ماوراءالنهر، سپس در خراسان و سیستان، زبان رسمی و شعر و ادب شده است».
همانطور که عرض کرده ام هر گوشه ای از ایران زبان بومی خودش را داشته است

امروزه فاصله بين زبان عاميانه و زبان ادبي و رسمي رو به کاهش نهاده و روز به روز با
گسترش فوق العاده رسانه هاي گروهي اين فاصله کمتر مي شود. از اين رو ٬ ضرورت
فوري دا شته است که به ضبط و تدوين آنها در سراسر کشور اقدام شود. هرچه به عقب برگرديم
اين فاصله را بيشتر مي يابيم. حتي ميان گويشهاي روستاهاي مجاور هم تفاوتها زياد بوده
و گاه ساکنان يک روستا از درک و فهم گويش روستاي همسايه خود عاجز مي مانده اند.
_________________________

وقتی که تهران بعنوان پایتخت قاجار انتخاب شد اهالی شهر در برابر خیل تازه واردان مربوط به حکومت اقلیتی محسوب میشدند و فارسی فعلی تهران را بعضی ها حتی فارسی فتحعلی شاهی مینامند زیرا توسط دربایان این لهجه امروزی در تهران پا گرفت.
من کسانی را از اهالی آذربایجان می شناسم که بتهران مهاجرت کرده اند و نسل بعدی فقط فارسی صحبت میکند زیرا در مدرسه این زبان را آموخته است و در کنار رسانه های همگانی (رادیو -تلویزیون -سینما -روزنامه و مجلات ) رضا شاه تحقیر اقوام ترک را در دستور کار خودش داشته است که جناب شاملی هم مقاله ای در این باره داشته اند در این مورد نوشته بنده را هم در لینک زیر ببینید:
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/14/12.html
سبب فارس شدن کودکان آنان میشود.این در یک نسل اتفاق میافتد تا چه برسد بنود سال اخیر که سیاست دولتی همین خط بوده است.اشاره شما به فامیلهایی از آذربایجان و گیلان هم مثل ماجرای بالاست.
خلاصه حتی اصفهان و شیراز هم زبان محلی داشته اند و کرمان هم زبان محلی داشته است.اینها فارس نیستند بلکه فارس شده هستند

من نگفته ام که در ایران فارس زبان وجود ندارد.بلکه بنده عرض کرده ام که قومیت فارس نداریم.اگر کسی گیلک و بلوچ و مازندرانی و کرد و لر را فارس میداند از نظر بنده اشتباه است.اینها فارس نیستند.
بله بر اثر سیاستهای رضا شاه میلیونها نفر فارس زبان شد...ه اند ولی اینان از اقوام مختلف ایرانی هستند و ربطی بقوم فارس ندارد.حتی شیراز و اصفهان و کرمان هم زبان بومی و محلی خودش را داشته است.

در زیر غزلی از حافظ را داریم که زبان محلی شیرازی را هم پوشش داده است

 

غزل شماره 438 
سبت سلمی بصدغیها فادی   و روحی کل یوم لی ینادی 
نگارا بر من بی‌دل ببخشای   و واصلنی علی رغم الاعادی 
حبیبا در غم سودای عشقت   توکلنا علی رب العباد 
امن انکرتنی عن عشق سلمی   تزاول آن روی نهکو بوادی 
که همچون مت به بوتن دل و ای ره   غریق العشق فی بحر الوداد 
به پی ماچان غرامت بسپریمن   غرت یک وی روشتی از امادی 
غم این دل بواتت خورد ناچار   و غر نه او بنی آنچت نشادی 
دل حافظ شد اندر چین زلفت   بلیل مظلم و الله هادی 
 
__________________

نوشته های زیر بغیر عربی و فارسی امروز است
 تزاول آن روی نهکو بوادی 
که همچون مت به بوتن دل و ای ره
به پی ماچان غرامت بسپریمن   غرت یک وی روشتی از امادی 
غم این دل بواتت خورد ناچار   و غر نه او بنی آنچت نشادی

کسانی که بزبتان فارسی صحبت میکنند مطابق حقوق بشر حق دارند به آن زبان تحصیل کنند و نه تنها خودشان بلکه همه مردم ایران هم در اعتلای زبان فارسی کوشش خواهند کرد.زبان فارسی گنجینه ملی ایرانی هاست و نه فقط فارسها.من آذربایجانی که نمیتوانم تاثیرات نظامی و خاقانی و همام و صائب و شهریار را در اعتلای زبان فارسی انکار کنم و همین طور از اقوام دیگر ایرانی شاعران دیگر این کار را کرده اند
منتها اهورا انتظار دارد بنده بگویم که ایشان آریایی و از قومیت فارس هستند و این مسئله قدرت طلبی و ضد حقوق بشر بودن است.

کسانیکه میگویند فارسی دری ادامة زبان پهلویی است که در زمان ساسانیان در مناطق فارس متداول بود راهی کاملاً خطا میپیمایند و این گفته ها را بدون پایه و برهان علمی و تنها از سر تعصب بر زبان می آورند که بر مردم فارس زبان گفته باشند زبان آنها با آمدن زبان بیگانه دری از میدان بدر نرفته و بر حیات خود ادامه داده است !
اگر زبان دری ادامة زبان پهلوی یا فهلوی مردم شیراز و دیگر شهرهای استان فارس بوده, چرا سعدی شیرازی در قرن هفتم هجری همزمان با زبان دری, به فهلوی یا پهلوی که صدها سال هم تحت تأثیر زبان دری بوده شعر سروده است؟
اگر ما میگوئیم زبان ترکی امروز آذربایجان ادامة زبان ترکی هزار سال پیش و در تداوم زبان کتاب «دده قورقود» است غیرممکن است استاد شهریار در کنار اثر معروف «حیدربابایه سلام» که به زبان ترکی امروز است به زبان هزار سال پیش ترکی, یعنی به زبان دده قورقود هم منظومه ای بسراید و دیوانی به این زبان داشته باشد ! اما استاد شهریار علاوه بر زبان ترکی, به زبان فارسی که زبان جداگانه و متفاوت از ترکی است نیز شعری سروده و دیوانی تنظیم کرده است, همانطوریکه سعدی شیرازی هم به دو زبان جداگانه فارسی دری (زبان مرسوم دربار), و پهلوی (زبان بومی و اصلی مردم فارس) دیوان تنظیم کرده است!
اگر فارسی دری در تداوم زبان پهلوی بود. چرا تا قرن هفتم هجری حتی یک بیت شعر در منطقة استان فارس که مسکن اصلی فارس زبانان است به فارسی دری سروده نشده است و یک سطر نثر, به زبان دری تا قرن هفتم هجری در این مناطق نوشته نشده است؟! درحالیکه در مناطق دیگر بخصوص مناطقی که سلاطین, مراکز حکومتی خود را در آن قرار داده بودند آثار فراوان به زبان دری (فارسی) میبینیم؛ مثل مناطق تاجیکستان و افغانستان که مرکز حکومتهای سامانی و غزنوی بوده و عراق عجم (مناطق مرکزی ایران چون شهر ری, قم, کاشان, اراک, اصفهان) که مرکز حکومت سلجوقیان بوده است!
حتی خود ناسیونالیستهای افراطی هم به دری (فارسی) زبان نبودن مردم مناطق فارس و سروده نشدن حتی یک بیت شعر به این زبان تا قرن هفتم هجری در این مناطق اعتراف دارند!

اکثر شعرایی که به فارسی شعر گفته اند این زبان را در محیط مدرسه آموخته اند حتی سخن پردازی چون سعدی که در محیط خانوادگی به زبان محلی صحبت می¬کرد, فارسی را در محضر استاد فرا گرفته است.»
«سلجوقیان نقش مهمی در ترویج زبان فارسی در ایران, به ویژه ...پشتة غربی داشتند. اتابکان در حمایت از اهل ادب, کوشش قابل ملاحظه ای به خرج داده اند. سده های پنجم و ششم هجری دورة شکوفایی نظم و نثر دری در اغلب سرزمینهای غربی است کما اینکه: «از آغاز زبان دری تا روزگار سعدی در ظرف این شش قرن ازدهات کوچک یا شهرهای بزرگ گویندگانی کوچک یا بزرگ و برخی شاعران دیگر برخاسته اند و آثاری خوب یا بد از آنها بر جای مانده است, اما تاریخ ادبیات ما از فارس که متاع خاص و مختص آن شعر و شاعر است حتی اسم یک شاعر را ضبط نکرده است و تا جایی که من به یاد دارم یک بیت شعر خواندنی به عنوان محصول این محیط در ظرف این ششصد سال, نگاه نداشته است»
با اسناد و مدارکی که در دست است آشکار میگردد سلاطین و پادشاهان در هر جا مستقر میشدند افرادی از آن مناطق برای راهیابی به دربار, زبان دری (فارسی) را که زبان مرسوم شعر دربار شده بود یاد میگرفتند و به سرودن شعر در شأن و شوکت سلاطین, نوشتن تاریخ فتوحات آنها, و دریافت انعام از دربار میپرداختند!
به زبان دیگر باید گفت, سلاطین به هر کجا میرفتند این زبان مهاجر را همراه خود به آنجاها میبردند, همانطوریکه زبان عربی را هم به عنوان زبان علم همراه خود داشتند!

لذا فرضیه اینکه زبان دری ادامة زبان پهلوی فارسیان است, فرضیة نادرست و غیرعلمی است و دری و یا فارسی دری زبانی است متفاوت از پهلوی و متعلق به تاجیکها و افغانها که به وسیله سلاطین ترک وارد ایران و سایر مناطق تحت حاکمیت آنان از جمله هندوستان و پاکستان و حتی ترکیه عثمانی شده است؛ لاکن زبان ترکی و بعضی از زبانهای دیگر در مقابل آن مقاومت نشان داده و بر حیات خود ادامه داده¬اند ولی زبان پهلوی پارسیان نتوانسته در مقابل آن ایستادگی کند و در داخل آن مستحیل شده و از بین رفته است که آثار آن هنوز هم در بعضی شهرها و روستاهای دورافتاده مناطق فارس نشین باقی مانده است. اگر زبان فارسی دری ادامة زبان پهلوی ساسانی میبود, فارسی زبانان و فارسی دانان امروز نباید زحمت زیادی در خواندن و فهمیدن معنا و مفهوم زبان پهلوی دوران ساسانی و بعد آن داشته باشند, همچنانکه ترک زبانان آذربایجانی و ترکیه ای در خواندن و فهمیدن زبان کتاب «دده قورقود» که مربوط به هزار تا هزارو دویست سال پیش است و ترکی امروز آذربایجان و ترکیه, ادامة این زبان است؛ با مشکل زیادی روبرو نیستند و معنی و مفهوم کتاب برای آنها کاملاً آشکار است. در صورتیکه هیچکدام از ایرانیان فارس زبان نمی¬توانند از متن چند سطری زبان پهلوی که حتی بعد از اسلام نوشته شده, مثل کتیبه پهلوی «اقلید» در جنوب آباده, کتیبة «تخت طاووس» در استخر فارس و یا متنهای پهلوی که در سده های سوم و چهارم هجری مثل «بُندهشن, زادسَپَرم, روایات پهلوی و . . . » که همزمان با خلق آثار نظم و نثر به زبان دری نوشته شده اند چیزی سر در بیاورند. در حالی که آثار نوشته شده در همین سده یعنی در قرن سوم و چهارم هجری به زبان دری, اکنون نیز به راحتی از طرف هر فرد ایرانی فارس زبان و غیرفارس زبان آشنا به فارسی (دری) قابل خواندن و مفهوم است و تفاوت آنچنانی با زبان فارسی امروز ندارد!
منبع
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=108

اکثریت مردم ایران از روی ناآگاهی و تبلیغات دروغ دوره پهلوی خودشان را اریایی میدانند ولی مطالعات ژنتیک خلاف این را نشان میدهد.
ما که نمیتوانیم برای خوشحال کردنجناب اهورای بی ادب علوم را زیر پا بگذاریم

در زیر بتعدادی از زبانهای محاوره ای در ایر...ان نظری میاندازیم.
__________________________________
1. ↑ [گزارش اتنولوگ از زبانهای ایران http://www.ethnologue.com/show_country.asp?name=Iran]




* آیماقی ۱۷۰٬۰۰۰



* الویری (نامشخص)



* عربی خلیج فارس (۲۰۰٬۰۰۰)



* عربی خوزستانی (۱٬۲۰۰٬۰۰۰)



* ارمنی (۱۷۰٬۰۰۰)



* آرامی نو (۱۰-۲۰٬۰۰۰)



* آذربایجانی (۱۱٬۲۰۰٬۰۰۰)



* بختیاری (یک میلیون نفر)



* بلوچی (۸۵۶٬۰۰۰)



* بشاگردی (۷٬۰۳۳)



* براهویی (۱۰٬۰۰۰)



* گویش بهدینی(۱۵٬۰۰۰)



* دوماری(۱٬۳۳۸٬۲۷۱)



* گویش‌های استان فارس



* فارسی غربی (۲۲٬۵۰۰٬۰۰۰)



* فارسی شرقی (یک میلیون نفر)



* گزی (۷٬۰۳۳)



* گرجی (پنجاه هزار تن)



* گیلکی (۱٬۲۵۶٬۰۰۰)



* هرزنی (۲۸٬۱۳۲)



* هورامی(۲۲٬۰۰۰)



* هزارگی (۲۸۳٬۰۰۰)



* قزاقی (سه هزار نفر)



* خلجی (۴۲٬۱۰۷)



* خوانساری (۲۱٬۰۹۹)



* کروشی (۲۰۰ نفر)



* کردی مرکزی(۳٬۲۵۰٬۰۰۰)



* کردی شمالی (۳۵۰٬۰۰۰)



* کردی جنوبی (سه میلیون نفر)



* لکی (یک میلیون)



* لری فیلی (۱٬۵۰۰٬۰۰۰)



* لری جنوبی (۸۷۵٬۰۰۰)



* مندایی (پانصد تن)



* مازندرانی (۳٬۲۶۵٬۰۰۰)



* نطنزی (۷٬۰۳۳)



* نائینی (۷٬۰۳۳)



* پشتو (۱۱۳٬۰۰۰)



* قشقایی (۱٬۵۰۰٬۰۰۰)



* سنگسری



* سمنانی (۲۱٬۰۰۰)



* سنایا (شصت نفر)



* سیوندی (۷٬۰۳۳)



* سرخه‌ای



* تاکستانی (۲۲۰٬۰۰۰)



* شهمیرزادی



* تالشی (۱۱۲٬۰۰۰)



* تاتی(اران) (هفت هزار نفر)



* ترکمنی (دو میلیون نفر)



* وفسی (هجده هزار نفر)

حدودا شصت و پنج زبان بومی در ایران معاصر بوده است و حتما در دوران قبل بیشتر بوده است که در معرض نابودی هستند و بجای آنها فارسی رادیو و تلویزیون و یا زبانهای قویتر همسایه جغرافیایی آنان جایگزین میشود

همیشه دانستن علت بیماری نصف درمان است.ما در جامعه بی عدالتی و زور گویی داریم و ای...ن باید از بین برود.منشا این بی عدالتی ها در چیست؟
روابط غلط و ناعادلانه سیاسی ؛ اجتماعی و اقتصادی . مذهبی و ...این وضعیت را بوجود آورده است.
بنابراین این روابط باید اصلاح شود.ولی مقاومت در این مورد صورت میگیرد یکی میگوید محمد این را گفته و باید اجرا شودزیرا حرفش از آسمان آمده است دیگری میگوید من نژاد بر ترم و باید بالا بنشینم و آن یکی حرف دیگری را میزند.ما بعنوان انسان باید همگی یک مرجعی را داشته باشیم که همه آن مرجع و یافته هایش را بپذیریم.از نظر من آن مرجع عقلانیت و عدالت است.منتها عقلانیت شامل عقلی است که هدفش کشف حقیقت و رفاه و بقای همه انسانیت امروز و آینده است و عدالت هم حداقلش حقوق بشر است.
عقل اسلامی عقل نوکر است مثل عقل هیتلری میباشد. همان طور که عقل هیتلری حق ندارد گفته های هیتلر را زیر سوال ببرد عقل اسلامی هم حق ندارد گفته های محمد و سنت او را زیر سوال ببرد و فقط در تایید حرف های محمد مشغول تعقل است.علم اسلامی که مورد تایید دین است نتیجه این عقل اسلامی است و ربطی بفیزیک وشیمی و ...ندارد
عقل مورد اتکا عقلی است آزاد و رها و خودکفا که هدفش کشف حقیقت و رفاه و بقای انسانیت امروز وآینده است و هر کس از این عقل دوری بگزیند مثل اعتقاد بفرامین هیتلری و یا فرامین دینی به سمت تروریسم رفته است.مثلا مقامات اسراییلی میگویند ارض موعود بوسیله خدا به قوم اسراییل وعده داده شده است وسرزمین قدیمی ماست و باید ساکنان دیگر و حاکمیت آنان در ارض موعود ما از بین برود.این تفکر از یک عقل نوکر پدید آمده است و تروریستی است.
ادیان سازمان یافته و ادیولوژیهای ضد بشری ریشه تروریسم هستند و مانع زندگی انسانی نوع بشر میشوند
تنها سلاح ما در جنگ عقلانیت و عدالت فوق است.اگر مردم بچیزی معتقد شدند در نهایت آن را اجرا خواهند کرد.در ضمن کار بنده اینجا حل کردن مسایل جامعه بشری بتنهایی نیست و این از عهده بنده بر نمیآید .این مسایل را همه ما با همدیگر باید حل کنیم و کار و وظیفه من در بهترین حالت دادن اطلاعات است که سخت در این مورد کوشش میکنم.

روشنفکر کیست و روشنفکری چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/27/728241342501.html

Posted on Sunday, July 25, 2010 at 01:35AM by Registered Commenterافشا | Comments13 Comments

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments (13)

تو حتی بلد نیستی وقتی می‌گویی قومی به نام فارس وجود ندارد از آن استفاده نکنی (گفته ای فارس نشین که یک واژه نادرست است).نام قومیت درست فارسی-زبانان پارسی است یعنی اهل فارس یا پارس. پهلوی چند گونه بوده‌است فارسی ادامه تنها یک گونه از آن بوده‌است

October 31, 2010 | Unregistered Commenterکامران

دوست عزیز شما موضوع را درنیافته اید.زبان فارسی فعلی ادامه زبانی نیست که مثلا در زمان کورش در ایران صحبت میشده است.زبان فارسی فعلی زبان فارسی دری است.زبانی است که در دربارها مورد استفاده قرار گرفته استو ربطی به زبان ایرانیان در دوره هخامنشیان ندارد.ممکن است آن زمان قومی بنام پارس بوده باشد ولی ان قوم موجودیت فعلی ندارد. مناطقی از کشور زبان فارسی را بیشتر پذیرفته اندمثل کرمان و یا شیراز که مربوط بنود سال اخیر استاینها یعنی فارس شده اند و فارس نبوده انداین مناطق را بنده فارس نشین نامیده ام که مربوط به سده اخیر است و حتی در کرمان هم مناطق ترک نشین بایدباشد .من خودم در کرمان دیدم که یکی دارد ترکی صحبت میکند و پرسیدم اهل کجایی جواب داد اهل سیرجانم.

October 31, 2010 | Registered Commenterافشا

گاه برای بیان قومیت به «زبان کنونی» یک عده توجه میکنند بر پایه حرفهای شما قومی به نام ترک یا آذری در ایران وجود ندارد زیرا زبان ساکنان آذربایجان تغییر پیدا کرده است. در ضمن زبان مردم اصفهان و غیره اگر فارسی دقیق نبوده است بسیار نزدیک به آن بوده است و همیشه یک زبان زبان اداری بوده و دیگری زبان مردم که بسیاری اوقات این دو زبان به هم نزدیک بوده اند که آن زبان اداری هم البته رواج داشته است (تا زبانی رواج نداشته باشد استفاده نمیشود). مسئله‌ای که هست اینست که استفاده از اصطلاح فارس برای بیان قومیت فارسی-زبانان نامأنوس، ناخوشایند و گاه توهین‌آمیز است. واژه «پرشین» یا معادل یونانی آن از چندین هزار سال پیش وجود داشته است و معادل آن «پارسی» است. نکته‌ای که بود این که کسی حرف خودش را نقض نمیکند یعنی «وقتی میگوید عبارتی درست نیست باید از آن استفاده نکنی» یا مثلاً فارسی-زبان را جایگزین عبارت نادرست کنی مگر اینکه عقیده داشته باشی که زبانی به نام فارسی هم وجود ندارد! پارس «پرشیا» نام یک منطقه بوده که گاه به کل ایران اطلاق میشده است. پارسی هم یعنی اهل پارس. زبان فارسی کنونی ادامه پارسی میانه (پهلوی) ادامه پارسی باستان است.
ویکیپدیا: «پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده می‌شد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی می‌خوانند شهرت بیشتری می‌داشته‌است.» یعنی در چندین هزار سال پیش هم پارسی از پهلوی اشکانی شهرت بیتشری داشته است.

January 2, 2011 | Unregistered Commenterکامران

مردم ایران که در جغرافیای امروزی آن زندگی میکنند زبان محاوره ای خود را حفظ کرده اند.مطالعات ژنتیکی نشان میدهد که مردم آذربایجانی از دیر باز در آذربایجان ساکن بوده اند و زبان خودشان را هم حفظ کرده اند مثل سایر نقاط ایران مثل گیلان و مازندران و کردستان و لرستان.شیراز و کرمان و اصفهان هم زبان محلی خودش را داشته است که در نود سال اخیر تحت تاثیر رسانه ها از بین رفته استحتی شیراز هم زبان محلی داشته است.ما این زبان محلی را دراشعار خواجه حافظ شیرازی هم میبینیم.
حتی در شیراز و کرمان هم زبان محلی بوده است که بعلت نزدیکی بیشتر بفارسی وارداتی از شرق افغانستان زودتر هم نابود شده است در زیر غزلی از حافظ را داریم که زبان محلی شیرازی را هم پوشش داده است

 غزل شماره 438
سبت سلمی بصدغیها فادی و روحی کل یوم لی ینادی
نگارا بر من بی‌دل ببخشای و واصلنی علی رغم الاعادی
حبیبا در غم سودای عشقت توکلنا علی رب العباد
امن انکرتنی عن عشق سلمی تزاول آن روی نهکو بوادی
که همچون مت به بوتن دل و ای ره غریق العشق فی بحر الوداد
به پی ماچان غرامت بسپریمن غرت یک وی روشتی از امادی
غم این دل بواتت خورد ناچار و غر نه او بنی آنچت نشادی
دل حافظ شد اندر چین زلفت بلیل مظلم و الله هادی

__________________

نوشته های زیر بغیر عربی و فارسی امروز است
تزاول آن روی نهکو بوادی
که همچون مت به بوتن دل و ای ره
به پی ماچان غرامت بسپریمن غرت یک وی روشتی از امادی
غم این دل بواتت خورد ناچار و غر نه او بنی آنچت نشادی
کیوان جان فارس یعنی کسی که مربوط بدولت ایران است من هم بنحوی به این دولت مربوطم زیرا فارسی را در کلاسهای درسی این دولت یاد گرفته ام ولی فارس نیستم ولی اکثریتی توهم دارند که فارس هستند اگر مردمی را بعلت تغییر مصنوعی زبانشان یک قوم بنامیم مورد درستی نیست آن هم این که حتی دو قرن هم از این موضوع نگذاشته است.مردم فارس زبان همان مردمی از دیگر اقوام ایرانی هستند که زبانشان عوض شده است.و زبان حکومت را زبان ملی خود دانسته اند.حکومتی که همواره استبدادی و در نود سال اخیر با قاطعیت نوکر بیگانه بوده اند

January 2, 2011 | Registered Commenterافشا

اگر زبان فارسی-زبانان تنها اندکی عوض شده زبان آذرها به طور کامل (به طور مصنوعی) دگرگون شده و طبیعتاً طبق حرفهای شما آذری یک قوم نیست این در حالیست که در زبانشناسی چیزی به نام جایگزینی مصنوعی وجود ندارد بلکه جایگزینی مطرح است همانطور که امروزه مثلاٌ میگویند گاهی لری جایگزین لکی میشود و این یک امر کاملاً طبیعی است. فارسی بیشتر جایگزین زبانهایی شده که بسیار نزدیک به فارسی بوده اند نه مثلاً مازندرانی. «حکومت ایران زبان فارسی را به کار میبرده چون در محدوده جغرافیایی ایران زبان فارسی نسبت به سایر زبانها ر‌واج بیشتری داشته است.» همانطور که حکومت در ترکیه صد سال زبان ترکی ترکی استانبولی را به کار برده و در جمهوری آذربایجان آذری به کار میرود. زبان فارسی متعلق به شاخه جنوب غربی زبانهای ایرانی است و بعضی از زبانهای ایرانی که «بسیار به پارسی نزدیک» بوده اند با آن ادغام شده اند و گاه آن زبانهای شاخه جنوب غربی نزدیک به پارسی را «گویشی از پارسی» یا گاه «فارسی-تبار» مینامند. این که حکومت استبداد داشته است درست اما زبان اکثریت مردم را به کار برده است و از خودش زبان نساخته است.ایراد من به شما این بود که یک عنوان را ناموجود و نادرست میدانستید و باز به کرات در گفته‌های خود به کار می بردید. اکثریت هیچ گاه خود را فارس نمی‌نامند و این اصطلاح هیچگاه در فضای رسمی کشور به کار نمیرود اکثریت تنها میگویند «ایرانی» و اگر کسی بخواهد خیلی به زبانش توجه کند میگوید «پرشین، پارسی». فارسی-زبانان زبانشان ممکن است تنها اندکی تغییر کرده باشد اما آذری ها زبانشان کاملاً دگرگون شده و دیگر زبان آذری باستان (زبانی نزدیک به تاتی) را گویش نمی‌کنند. انگلیسی-زبانان زبان انگلیسی باستان را صحبت نمیکند بلکه انگلیسی مدرن صحبت میکنند خب یعنی دیگر انگلیسی نیستند؟ یا مثلاً چون کسی گویش یزدی دارد جز پارسیان محسوب نمی‌شود چنین چیز کاملاً دور از منطق است.
ضمناً قدمت منابع تاریخی و ادبی برای بسیاری از زبانهای جهان به «دویست سال» هم نمیرسد و «این دلیلی برای عدم وجود آنها در هزار سال پیش نیست». پارسی که جای خود دارد و پیشینه ادبی و تاریخبی بسیار دارد و در کنار یونانی، سانسکریت و لاتین قرار می‌گیرد.

January 3, 2011 | Unregistered Commenterکامران

دوست عزیز زبان فارسی زبان اکثریت مردم ایران نبوده است و حتی پس از قرنها مثلا در زمان آغامحمد خانهم زبان اکثریت مردم ایران نبوده است و فقط زبان دربار و حکومت بوده است و یکی از علل بکار گیری آن زبان عدم اشنایی عامه مردم با زبان فارسی بوده است.کسانی که میخواسته اند شاعر بشوند این زبان را آموزش میدیدند و حتی حافظ و سعدی هم آن را فرا گرفته است وزبان مادری آنان فارسی نبوده است.شاید به علت این که استقلال ایران بعد از حمله اعراب از سمت شرق ایران شروع شد زبانهای نزدیک به ان حکومتهامنظورم نزدیکی جغرافیایی است مورد انتخاب قرار گرفته است و کم کم تداوم یافته است ولی زبان اکثریت مردم ایران نبوده است و فقط زبان دولتی بوده استاین زبان رابطه دوری با زبانهای محاوره مردم در ایران داشته است و کلا زبانی وارداتی به ایران بوده است.دزدی یک نفر را در سر گردنه زیر سلطه خودش گرفته است و اموال وی را با گرفتن خط از آن شخص صاحب میشود در واقع ان دزد صاحب اموال نیست.دولتهای مستبد با زور زبان مردم ایرانی -


اقوام مختلف - را با زور نابود کرده استو در این کار قدرت دولتی را که متعلق بمردم بوده است برعلیه مردم بکار برده است همان طور که خمینی و ملایان بعد از او این قدرت دولتی متعلق بمردم را بضرر مردم بر علیه آنان بکار میبرد.این یک نوع تجاوز اشکار بحقوق بشری اقوام ایرانی است و هر کس از آن تجاوز جانبداری کند از دزدی و استبداد و فریب جانبداری کرده است.این وضعیتی طبیعی نبوده است بلکه تحمیلی است و رفتن مردم آذربایجان و کردستان و ترکمن صحرا و اعراب خوزستان بطرف خود مختاری را دامن زده است.هر کس به ایران علاقه داشته باشد بحقوق بشر ودمکراسی علاقه مند خواهد بود و این مستبدین ومرتجعین ضد بشر هستند که از شاهنامه و یا قران برای اندوختن جمال و تفرقه بین ایرانیان استفاده میکنند.ما باید در جبهه حقوق بشر باشیم و استبداد و نتایج آن را طبیعی قلمداد نکنیم

January 4, 2011 | Registered Commenterافشا

اینکه عرب خوزستانی بخواهد از ایران جدا شود یک مسئله سیاسی است که البته جنگ ایران و عراق عکس این را نشان داد. ولی اینکه در گذشته چه زبانهایی در ایران گویش می‌شده‌است یک مسئله تاریخی. این دو را نباید با هم اشتباه گرفت و خلط کرد. استقلال ایران بعد از حمله اعراب مورد تهدید قرار گرفت نه اینکه اعراب دلشان میسوخت و یک ایران مستقل تشکلیل داده باشند. حرف زدن آسان است اگر با حرف زدن تاریخ میشد همه حرف میزدند تا تاریخ عوض شود. مهم این که حرف منطقی باشد وگرنه اسمش می‌شود پروپاگاند (تبلیغات سوء بی‌اساس) دموکراسی یک مسئله سیاسی است و ربطی به گذشته زبان فارسی ندارد. این شما به دموکراسی علاقه داشته‌باشید کاملاً به جا و منطقی است اما دلیل ندارد که سعی در عوض کردن تاریخ کنید. اینجوری دیگران پای حرفای شما نمیشنن. با وارونه جلوه دادن تاریخ و حقیقت هیچپگاه به دموکراسی نخواهیم رسید بلکه از آن دور خواهیم شد. تصور کنید یک عرب خوزستانی بگوید کل ایران اعم از گیلان و مازندران و آذربایجان شرقی و همدان و سمنان و تهران و ... همیشه عربی صحبت میکرده‌اند آیا به دموکراسی خواهد رسید؟ هرگز کسی او را جدی نمیگیرد چون همه سخانش را مغرضانه میدانند. اگر بخواهیم به دموکراسی برسیم دلیلی ندارد که به دروغ متوسل شویم. زیرا برعکس از آن دور خواهیم شد.

January 19, 2011 | Unregistered Commenterکامران

کامران عزیز تاریخ را من روشن وباز کردماین که میگویید من تاریخ را باتوسل بدمکراسی عوض میکنم؛ برداشت اشتباه امیز شماست.
من گفته ام که زبان فارسی زبان مردمان ساکن جغرافیای امروزی ایران نبوده است و این عین تاریخ است زیرا این زبان وارداتی از خارج از مرزهای امروزی ایران است.
من گفته ام زبان فارسی زبان دولتی و زبان دیکتاتوران بوده است و نه زبان مردم.تاریخ نود سال اخیر را من بپنجاه سالش را خودم زندگی کرده ام و وتحریفی در کار نیست اشاره به دمکراسی هم در رابطه با این تاریخ نود ساله اخیر بوده است که در طی این تاریخ جریانهای تجزیه طلبی شروع شده است وو علتش هم عدم تمکین دولتهای ایرانی به اصول حقوق بشر و دمکراسی است.
من از دمکراسی استفاده نمیکنم که تاریخ را عوض کنم.اطفا اتهام بی اساس وارد نکنید.
حرف درست همیشه بالا خواهد آمد دیر و زود داردسوحت و سوز ندارد.

January 21, 2011 | Registered Commenterافشا

نمی دانم دلیلتان بر وارداتی بودن زبان فارسی چیست.
خوشبختانه منابع مکتوب زیادی از عصر ساسانی به جا مانده و من با وجود آشنایی نداشتن با زبان پهلوی قادر هستم متن اردشیر بابکان را بخوانم و 60-70 درصد آن را بفهمم
میخواهید بگویید ساسانیان هم از جای دیگری آمده اند؟
رسمی کردن زبان فارسی ربطی به رضاخان نداشت.
شما هم می دانید روزنامه های عصر قاجار (که تعدادشان هم کم نیست و بعضی دولتی و بعضی غیر دولتی بودند) به چه زبانی نوشته شده اند یا اسکناسهای قاجار به جه زبانی نوشته شده.
در سراسر جهان هم وضع تقریبا همین است. مثلا در ایتالیا که تنوع گویش به حدی است که دو نفر از دو جای مختلف زبان هم را نمی فهمند. اما یک زبان معیار وجود دارد.
مرزهای زبانی هم نه بر نژاد منطبق است و نه بر فرهنگ. فرهنگ آذربایجانی ایرانی است با المان های فرهنگی ایران و زبان ترکی و با فارسی زبان اصفهانی اشتراکاتش بسیار بیشتر است تا با ترک زبان استانبولی

March 26, 2011 | Unregistered Commenterشمه

من هیچ وقت انکار نکرده ام که سلسله های حاکم چه ترک و چه غیر ترک فارسی را بکار نبرده اندبلکه بنفعشان بوده است که بکار ببرند زیرا توده مردم از آن آکاهی نداشته اند و این زبان به پنهان نگاه داشتن اسرار آنان کمک میکرده است.در واقع زبان فارسی زبان دربار -بخوانید دیکتاتوران - بوده استو بوسیله آنان هم تقویت شده است.

میدانیم که از همان آغاز کشف قرابت و خویشاوندی میان زبان‌های هندی، فارسی و بعضی زبان‌های اروپایی، بحث در مورد منشأ زبان فارسی دری، به طور پیوسته و نا گسسته ادامه داشته است. دستهء از دانشمندان تحت تاثیر تقسیمات ادواری زبان فارسی، فارسی دری را جزء دستهء غربی زبان‌های ایرانی دانسته و همان طوریکه گفتیم آن را نتیجهء منطقی تکامل زبان کتیبه های هخامنشی (زبان پارسی باستان) و زبان عصر ساسانی (زبان پارسیک) دانسته اند.

دستهء دیگر –شامل اکثر دانشمندان معاصر ایران و افغانستان و تاجیکستان و تعدادی از دانشمندان غربی- قراین و شواهد تاریخی را خلاف این ادعا می دانند و باور دارند که خاستگاه زبان فارسی دری، شرق ایران (یعنی خراسان) است. ولی باید اذعان داشت که تا کنون کسی حرف آخر را در این رابطه نگفته است. اما
سه نکته: ......ر
http://tajikam.com/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=268&Itemid=46

March 27, 2011 | Registered Commenterافشا

تمام شعرایی که به این زبان شعر می سرودند چه؟ چرا باید به زبانی شعر بگویند که کسی نفهمد؟
من هم نگفتم فارسی باستان (عهد هخامنشی) بلکه گفتم فارسی ساسانی بسیار نزدیک به دری است و هر دو را می توان دو گویش از یک زبان به شمار آورد.

March 27, 2011 | Unregistered Commenterشمه

مگر نخوانده اید که قطران زبان فارسی را نمیفهمید و با کلماتی مشکل داشته است و از ناصر خسرو پرسیده است.شاعران بیشتر از این که بازتاب نیازهای مردمی باشندبازتاب نیازهای سیاسی و تفریحی و مدحیه گویی دربارها بوده اند.به همین لحاظ زبان فارسی بیشتر زبان عشق و عاشقی و حماسه بوده است چیزی که مورد نیاز دربارها بوده است
در مورد زبان فارسی تمام حقایق معلوم نیست و تحریفاتی صورت گرفته است.اینها باید روشن شود.
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/27/972037490381.html
بفرماییدبنظر میاید با اقدامات رضا شاه که با تبلیغات و قرینه تاریخی سعی کرد فارسی را فقط ایرانی و اصلا سمبل ایرانی بودن نشان دهد ضربه شدیدی به زبان فارسی وارد شد.زیرا زبان فارسی یک گنجینه منطقه ای بود و این گنجینه با قدرتی که دولتهای منطقه داشتند و برای فارسی هزینه ها کرده بودند بوجود آمده بود.زبان فارسی بهمت سلاجقه بترکیه و یا آناتولی وارد شده بود.یعنی سلاجقه آن را انتشار داده بودند.زبان فارسی زبان رسمی و یا مورد توجه در حکومتهای مغولی هندوستان و ترکی عثمانی و حکومتهای ترکی و غیر ترکی ایران بعد از اسلام بوده است.این نشان میدهد که زبان فارسی از بار ملیت رهایی یافته بود و منطقه ای بوده است بطوری که دولتهای رقیب صفوی و عثمانی ر آن را ارج مینهادند.مثلا اولین تفسیر بر شعر حافغظ بزبان ترکی است یا شرح سودی بر حافظ.ولی رضا شاه با استفاده از امکانات دولتی و ضرف هزینه ها و تبلیغات فراوان این زبان منطقه ای را فقط ایرانی اعلام داشت و در نتیجه هر کس فارسی صحبت میکرد ایرانی شناخته میشد.این سبب شد که اقوام حاکم غیر فارس به این هدف رضا شاه واکنش نشان دهند.یعنی با گسترش نفوذ ایران که حالا گسترش زبان فارسی بود مخالفت کنند.اقوام پشتون که در افغانستان قدرت داشتند با گسترش زبان فارسی در افغانستان مقابله کردنداین زمان در منطقه و جهان تمایلات ناسیونالیستی خیلی زیاد بود.رشد تمایلات ناسیونالیستی که در ایران سبب شده بود زبان فارسی فقط زبان ایرانی تبلیغ شود پشتونها را واداشت که بتقویت زبان پشتون و تضعیف زبان فارسی در افغانستان بپردازنندو از اینجا بود که پشتونها برای قطع رابطه زبانی با فارسی ایران زبان فارسی افغانی را دری بنامند و خود افغانیهای فارس زبان برای در خطر نبودن این نام دری را بکار بردند و این موضوعی دل خواسته و خود خواسته برای فارس زبانان افغانی نبوده است که فارسی را دری بخوانند.همین وضع در هند توسط انگلیسی ها و در تاجیکستان توسط روسها تکرار شد.و تاجیکی ها برای رفع خطر زبان خود را تاجیکی میخواندند تا از حمله عناصر حکومتی و ادیبان حکومتی جلوگیری کنند.مثل رفتاری که پان ایرانسیتهای آذری نسب ترکی ما را آذری میخوانند تا دهان وابسکگان بحکومت پهلوی را ببندند.بنابراین با رشد زبان فارسی در ایران و سمبل ایرانی شمردن زبان فارسی بگسترش و اعتلای زبان فارسی در منطقه ضربه بسیار شدیدی وارد شده استو هر سه زبان تاجیکی و دری و فارسی یک زبان هستند
تا همین صد سال اخیر هم در ایران زبان فارسی زبان دولتی بود در کنار زبان ترکی و حمله ای هم به زبان قومی مردم ایران مثلا عرلی -کردی - لری -گیلکی و مازندرانی و غیره صورت نمیگرفت.ادعای من این نیست که این زبان در دو سه هزار سال پیش چه بوده است و زبان دولتی بوده است یا نه.بلکه ادعا این است که مردم بزبان فارسی صحبت نمیکردند و این زبان مربوط به عناصر حکومتی بوده است و زبان مردم ایران هم همین زبانهای اقوام فعلی بوده است که زبان نوشتاری حکومت را در نمییافته اند مگر الیتهای تحصیل کرده هر قومیتی که بنا بمصالح سیاسی بدربار و حکومت نزدیک بوده استوزبان فارسی بعد از اسلام و در زمان صفاریان از شرق افغانستان وارد شده استو حکومتهای مستقل ایرانی شرق کشور نظیر صفاریان طاهریان و سامانیان آن را گسترش داده اندو بعدا با کمک حکومتهای دیگر حتی حکومتهای ترک مثل غزنویان باز هم فارسی رشدش بیشتر شده است سلطان محمود ترک برای نوشتن شاهنامه به فردوسی پاداش داده است.در ضمن بتقلبات حکومتی برای ساختن ایدئولوژی حکومتی آریا پرستی و کورش پرستی هم باید اشاره کرد مثلا در لینک زیر شما میتوانید ببینید که چگونه یک کتاب تقلبی مربوط به فارسی قدیم در زمان حکومت پهلوی ساخته شده است و اگر نیاز و تشویقی نباشد چنین تقلباتی صورت نخواهد گرفت//http://www.youtube.com/watch?v=fKp-YJpv6hE%2F%2F در ویدئوهایی که پورپیرار داده است حتی ساختمانهای تاریخی ادعا شده توسط سلسله پهلوی هم زیر سوال رفته است.شما به عامل تقلب بیشتر از پیش باید جا باز بکنید.چگونه برای ما تاریخ ساختند و ما را چاپیدند را در لینک زیر ببینید// http://efsha.squarespace.com/blog/2010/9/12/256104769115.html //من معتقدم نجات ایران در بر پایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی واقتصادی است.از نظر من نیرو های سلطنت طلب پان ایراتیستی و اسلامیستی و مخالفان دمکراسی در هر شکلی متعلق به نیروهای ارتجاعی و در حقیقت دشمنان مردم ایران و دشمنان پیشرفت مردم ایران هستند.از نظر من نیروهای قومیت گرای مخالف دمکراسی وحقوق بشر خطرشان کمتر از فاشیستهای اسلامی و پهلوی برای ایران نخواهد بود.من میخواهم حقیقت را با توسل به عقل آزاد و رها و خود محور که نوکر دین و یا ایدئولوزی ضد حقوق بشری نیست پیدا کنم.استفاده درست از عقل و خرد// http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.html

March 27, 2011 | Registered Commenterافشا

با عرض سلام. به مطلبی خوبی اشاره داشتید. در راستای این مطلب می توانید به مقاله ای مفصل دیگری نیز مراجعه کنید که در نقد همین عده است.
nationalism.blogfa.com

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>