چرا اتحاد حاصل نمیشود
یکم- نیروهای بازیگر سیاسی اصلی و قدرتمند چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون ارتجاعی و استبداد زا هستند.مطالعه نوشته زیرین من میتواند این نکته را باز تر کند.
آیا راهی و ارزشی برای اتحاد اېوزیسیون ایرانی موجود است؟
آدرس آن
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/2/1/589198939324.html
دوم- نیروهای بازیگر با نقاب و بدون تاکید بر خواسته های خود میخواهند در اتحاد شرکت کنند و این شدنی نیست.با توجه به بدبینی حاصل در روحیه ایرانیان از استبدادهای قبلی و دزدیدن انقلاب توسط خمینی در سال پنجاه و هفت موجب تشکیک در اهداف نیروهای شرکت کننده در اتحاد و سوء ظن مصادره اتحاد بنفع گروه مشخصی پیش میآید مثلا خیلی ها معتقدند که آقای گنجی در فکر پایدار ماندن جمهوری اسلامی است ولی با توجه بحقوق مردم .ایشان ابتدا باید ثابت کنند که اسلام با دموکراسی دمساز است و بعدا ادعای ایجاد حکومت اسلامی مخصوص خودشان را از حرکات اتحاد نیروها بخواهند. این موضوع به نیروهای سلطنت طلب هم مربوط است اینان باید اثبات نمایند که خواهان سلطنت از نوع سلطنت خاندان پهلوی در ایران نیستند .ما از این گروه ندیده ایم که استبداد و دیکتاتوری شاهان پهلوی را محکوم کنند و آنان را بخاطر این استبداد و پیآمدهای استبدادشان خائن به ایران و دمکراسی و پیشرفت ملی و رفع وابستگی به بیگانگان اعلام کنند زیرا رفتار اقتصادی شاه و ملا یکسان بوده است و آنان حکومت بورژوازی کمپرادور تاسیس کرده اند که فقط همسویی منافع آنان را با جهانخواران سرمایه دار میرساند. در این میان دکتر نوری علا متهم به سلطنت طلبی خزنده است که بجای تاکید بر دموکراسی بر سکولاریسم تاکید دارند چیزی که در خاندان پهلوی موجود بوده است.سکولاریسم بدون رعایت حقوق بشر فرقی با دیکتاتوری نخواهد داشت.حقوق بشر هم هیچگاه از سوی خاندان پهلوی رعایت نشد صد رحمت به عمر که از رضا شاه دموکرات تر بود.رضا شاه حتی وصلت زناشویی بین هزار فامیل را در نظر داشت و بدون نظر او ازدواج بین این فامیلها و بر اساس دلخواه عروس و داماد و عشق و علاقه مقدور نبود.
سوم - دموکراسی یکی از مهمترین اساس اتحاد باید باشد ولی از دموکراسی تعریف مشخصی برای نیروهای عمل کننده در اتحاد نشده است و ما نمیدانیم که کدام دموکراسی مورد نظر اتحاد بر علیه ملایان و تاسیس حکومت بعد از پیروزی است و این موضوع میتواند مورد سو استفاده در مصادره کردن نتایج اتحاد مردم داشته باشد. همانگونه که در انقلاب پنجاه و هفت هم چنین شد. در دموکراسی خمینی که حتی کمونیستها هم در فعالیت سیاسی (انتخاب شدن و انتخاب کردن ) ازاد بودند دیدیم که خمینی حتی به مهدی بازرگان مسلمان و نخست وزیر خود برای فعالیت سیاسی اجازه نداد(ضدیت با حقوق بشر). هر گروهی که دم از دموکراسی میزند باید حقوق بشر را بر خواسته های حزبی و قلبی خودش در رابطه بین مردم و حکومت برتری و ترجیح بدهد. یعنی امروز که اکبر گنجی دم از دموکراسی میزند باید بداند که دموکراسی بدون همسویی با حقوق بشر خودش میتواند یک نوع استبداد تازه باشددموکراسی ایی مورد نظر است که با عدالت و تعقل همساز باشدمعیار دموکراسی عدالت است که حداقل عدالت در دموکراسی هم حقوق بشر است و تعقل به معنای از روی عقل و آگاهی علمی حرکت کردن برای رای دهنده(مردم)و انتخاب شونده(حاکمین )است.عقلی که منشا دمکراسی است ماموریتش کشف حقیقت و رفاه و جستن منافع انسانیت امروز و آینده است . یعنی فردا نباید شنیده شود که اسلام چنین گفته است ولی دموکراسی برخلاف آن است و دین مردم بخطر افتاده است بیایند حقوق بشر را تعطیل کنند و یا مثل شاهان پهلوی نیایند با دروغ و تبلیغات و آدم کشی بگویند که یک شاه دیکتاتور وآدم کش بنیان گذار حقوق بشر بوده است{کورش دیکتاتور بنیان گذار حقوق بشر} و برای فارسی کردن نوروز که جشن ملل منطقه است هفت سینی را هفت سین نکنند که نوروز را در ارتباط تنها با زبان فارسی قرار دهند که در نتیجه آن تمام ایران را فقط فارس زبان بخواهند و از حقوق بشری مردم برای استفاده و تعالی زبان محلی خودشان جلوگیری کنند و با این که با سه کودتا اجنبی 1299-1320 و 1332 بر سر کار و قدرت بوده اند و نوکر اجنبی هم بوده اند مردمان وطن پرست را بی وطنان بخوانند.معیار دمکراسی باید حقوق بشر باشد و اعتقادات اسلامی و وطن پرستی فاشیستی در مقابل اصول حقوق بشر بی ارزش و ضد علمی در نزد اتحاد و جامعه تلقی شود که در واقع هم ضد علمی و بی ارزش هم هستند
چهارم- تنها اساس اتحاد بر پایه دموکراسی موصوف در بالا باشد که در اصل این دموکراسی بر اساس اصول حقوق بشر است و امید است این اتحاد موجب تاسیس حکومتی شود که در آن با تلاش همگانی عقب ماندگی ایران با ایجاد خودکفایی علمی و اقتصادی جبران شود و رعایت اصول حقوق بشربرای مردم ما موجب حل تمام مسایل ملی هم گردد . لازم است برای قدرت نگرفتن ناسیونالیستهای فاشیست اقوام مختلف ایرانی اتحاد ایرانیان و احیانا حکومت فدرال آنان (اگر مردم ایران آن را تایید کنند ) بر اساس فرهنگ و زبان باشد و نه بر اساس خاک و خون.هر نقطه ای از ایران متعلق به همه ایرانیان است و در هر نقطه ای از ایران تمام فرهنگهای قومی حق تاسیس مدارس و آموزش به زبان مادری و اعتلای زبان مادری با رسانه های مختلف را خواهند داشت. مثلا کردان در قلب آذربایجان اگر بحد نصاب مورد نظر قانون برسدمیتوانند از بودجه دولتی هم بر خوردار باشند مثلا اگر ده هزار کرد در اردبیل باشند حق دارند مدارس ابتدایی بزبان کردی را داشته باشند و اگر حتی یک کرد هم در هر نقطه ای باشد حق دارد بر اساس حقوق بشر بتواند بزبان مادری تحصیل کند و یا موجب اعتلای زبان مادریش به هر ترتیب که موافق حقوق بشرباشد ؛ بشودو این حقوق برای اقوام دیگر هم در هر نقطه ای از ایران میسر خواهد بود.
در این مورد نوشته های زیر میتواند کمک کننده برای درک مطلب باشد
عقب ماندگی ایران
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/14/1.html
دموکراسی چیست؟
پنجم- همه باید بدانند که اصل اتحاد چیست و چرا باید از این اصل حمایت کرد که در مورد اتحاد مورد نظر ما حقوق بشر و دموکراسی است؛ آن هم آن نوع دموکراسی ایی که هیچگاه نمیتواند بر خلاف حقوق بشر باشد.یعنی هیچ نیرویی در حکومت دموکراتیک آینده حق حرکت بر خلاف دموکراسی منطبق بر حقوق بشر را نخواهد داشت.قانونگزاران حکومت حق قانون نویسی بر خلاف حقوق بشر را نخواهند داشت و از ابتدا باید ملت آن را غیر قانونی و بر خلاف عدالت بداند. نکته بعدی این است که باپیروی از حکومت دموکراتیک همسو با حقوق بشر هر گونه اعتقادات شخصی و عقیدتی آزاد است تا آنجایی که به حقوق بشر و دموکراسی لطمه نزند و آن را تضعیف نکند.اگر فردا ملایان بخواهند بگویند که خدا و پیامبر این را گفته است و دموکراسی و حقوق بشر خلاف آن است و حکومت ضد خدا ست و اعلام جهاد عقیدتی نمایند مردم و دولت حق دارند بسزای اعمالشان برسانند تا از این غلطهای اضافی دوباره نکنند و در این راستا باید کاری کرد که دین رسمی در قانون اساسی موجود نباشد و همه ادیان و مومنان آزاد و قانونی باشند.اگر ناسیونالیستها و یا کمونیستها بخواهند بر علیه حقوق بشر و دموکراسی اقدام کنند به همان گونه ای عمل خواهد شد که برای ملایان شرح دادم
نتیجه این که اصل حقوق بشر و دمکراسی باید پذیرفته شود و مخالفان آن حقی برای ملغا کردن حقوق بشر و دموکراسی نخواهند داشت
ششم- حرکتهای براساس اتحاد همگانی مشخص باید باشد که با رعایت حقوق بشر و اصول دموکراتیک انجام خواهد شد. لازم است کمیته ای برای اتحاد تشکیل شود که از هر گروهی یک شخص را در ساختار خودش داشته باشد تا هر گونه تظاهرات عمومی را بخواهد بتواند تشکیل دهد و اداره کند و این کمیته در مورد دستور العمل اجرایی در تظاهرات از قبیل حمل پرچم و یا... بر اساس حقوق بشر و اصول دموکراتیک تصمیم خواهد گرفت.امروز ایرانیان خارج از کشور چهار میلیون نفرند اگر یک میلیون امضا بر علیه فردی در این کمیته جمع شود باید کمیته را ترک کند؛ بشرطی که آن خواسته مغایرت روشن و واضح با ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی و سکولاریسم نداشته باشد.حرکتهای گروهی براساس رفتار خود گروه ها صورت خواهد گرفت و از نام اتحاد در این گونه تظاهرات گروهی سو استفاده نباید صورت گیرد
هفتم- بدون ایجاد فرهنگ دموکراسی و حقوق بشر در بین آحاد ملت و بدون یک رنسانس فرهنگی دموکراسی و حقوق بشر حاکم نخواهد شد که این خودش عامل مهمی برای عدم اتحاد و عدم پیروزی مردم استبنوشته زیر هم توجه فرمایید
آیا به آزادی ما راه درازی نمانده است؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/6/16/885906271450.html
امید است خوانندگان مطلب با نوشتن نظرات خود این موضوع را تکمیلتر بفرمایند..
Reader Comments