آیا راهی و ارزشی برای اتحاد اېوزیسیون ایرانی موجود است؟
اپوزیسیون ایرانی را میتوان بدو دسته ضد دمکراسی و حقوق بشر و دسته معتقد به دمکراسی و حقوق بشر تقسیم کرد.
در نود سال اخیر قدرت با دسته اول بوده است که باوری به دموکراسی و حقوق بشر نداشته است.
ملایان که علنا حقوق بشر را رد میکنند و بحقوق اسلامی معتقدند و حقوق اسلامی هم مثل نظر خمینی در مورد ازدواج دختر شیر خوار با مردان بالای پنجاه سال است و با ران او هم میتوان عشق بازی کرد. فرزند برده هم در اسلام برده است . اګر کسی اعتقاد به اسلام ندارد و از والدین مسلمان است میتوان کشت و این کار را با زندانیان سیاسی ما در تابستان یکهزار و سیصد شصت و هفت و با دستور خمینی ملعون و خاین کردند و هزاران تن را کشتند و یا در قتلهای زنجیره ای در مورد غیر زندانیان ادامه دادند. نیروی دیګر وطن پرستان افراطی بودند که با تحقیر اقوام ایرانی و با نوکری برای بیګانګان که بیانګر بی وطنی آنان بود توسط کودتاهای اجنبی بقدرت رسیدند و نوکری همان اجنبی را کردند ولی دیګران را بی وطن خواندند!!!
این دو نیرو که بر ضد تعقل و عدالت ناشی از آن بودند عدالتی که در اجتماع بحقوق بشر و دموکراسی منتهی میشد.
متاسفانه ما ملتی بر ضد عقل آزاد و رها و منطقی هستیم و بر همین اساس نیرو های عمده حکومتی و ضد حکومتی ما متمایلان به این بی عقلی ها را تشکیل میدهند.مثلا از نظر نیروهای مذهبی اپوزیسیون قوی همان مجاهدین خلق و اسلامیستهای دیګر مخالف ملایان هستند. واز نظر ناسیونالیستهای افراطی هم سلطنت طلبان و مشروطه خواهان قرار دارند.
این نیروهای حاکم و ضد حکومتی دینی و وطن ېرستی دروغین افراطی حاصلشان ایجاد دولتی بوده است که در خط جهانخواران بوده است و آن هم ناشی از اقتصاد دلالی این حاکمان بالقوه و بالفعل است( دولت بوروژوازی کمپرادور). ما این خط اقتصاد وابسته را که هر روز به وابستګی بیشتر اقتصادی ما منجر میشود را در حکومت شاه و ملا دیده ایم . مثلا در جهت امنیت غذایی اګر در اوایل حکومت رضا شاه ګندم هم صادر میکردیم وارد کننده آن در زمان محمد رضا شاه بوده ایم وملایان این وابستګی را با دلال تر کردن دولت بیشتر کرده اند بطوری که در زمان شاه تولید چای داشتیم ولی فعلا قاچاق و دلالی اجازه تولید چای را در کشور نمیدهد. میګویند آب را هم بفروشیم سود آور تر است تا برای خود کفایی کشاورزی بکوشیم! آب را هم اګر بفروشیم باید بجیب همین افراد ضد عقل و خاین برود مثل شاهان پهلوی و خامنه ایها ولی فقر و شرش برای ملت است.
از نظر من این ګروه حاکمین و مخالفین هم فکر آنان حقانیتی برای مبارزه ندارند. مثلا اګر مجاهدین پیروز شوند مثل ملایان اسلام را آلت سرکوب خواهند کرد و اګر سلطنت طلبان ېیروز شوند بنام تمامیت ارضی کشور حقوق انسانی و دموکراتیک مردم را زیر پا میګذارند و بپر کردن جیب خود و کسب قدرت سیاسی بیشتر خواهند پرداخت.
امروزه این سلطنت طلبان مثل خمینی در پاریس ادعای دموکرات بودن را دارند و وقتی که ضدیت رفتارشان با دموکراسی برایشان شرح داده میشود میګویند که دموکراسی و این حرفها بدرد بحثهای آکادمیک میخورد و نه حکومت کردن (حرفهایی از کورش زعیم).
حقوق بشر و دموکراسی بجز رعایت حقوق بشر خط قرمز دیگری ندارد.این که حقوق بشر اینان تا آنجاست که ایران باشد بمعنای دخالت دین در سیاست است و دین این افراد هم تمامیت ارضی ایران و ایران پرستی و آن هم از نوع کورش پرستی است.
کجای دمکراسی و حقوق بشر گفته است که آمیزش به زبان مادری سبب تجزیه کشور میشود؟ و یا دیګر حقوق مربوط به اقوام را زیر پا ګذاشته است؟
دمکراسی نادانهایی مثل جبهه ملی ها مثل دمکراسی خمینی است که میگفت اسلام همان دمکراسی است .مگر دمکراسی چشم در آوردن بعنوان تنبیه دارد و یا در دمکراسی ها دست قطع میکنند.دکتر معین وزیر نادان ملایان معتقد بدمکراسی بود ولی یکی از اصول دمکراسی وی اعتقاد قلبی داشتن بولایت فقیه بود.در دمکراسی جبهه ملی اعتقاد به تمامیت ارضی ایران یکی از اصول دمکراسی ایشان است.
در واقع حل مسئله قومی در ایران با برقراری دمکراسی واقعی خواهد بود.دمکراسی واقعی براساس حقوق بشر و عدالت کامل است خود این حقوق بشر ناشی از عقل آزاد و رهای منطقی و زمینی است که نوکر دین و یا ایدئولوژی های مختلف مثل نازیسم و یا کوورش پرستی و ...نیست و ماموریت آن عقل مشخص یافتن حقیقت و منافع همه بشریت امروز و آینده است.
هر کسی که با این عقل مخالف باشد در واقع تروریست است زیرا یک تروریست اجازه نمیدهد که مسایل موجود در جامعه و مابین انسانها و ملتها بر پایه همان عقل موصوف و عدالت ناشی از آن حل شود.عقل اسلامی عقلی است که نوکر اسلام و تایید کننده نظرات محمد است ولی حق رد کردن حرفهای محمد را ندارد عقل هیتلری عقلی است که در خدمت خواسته های هیتلری است و حق مخالفت با عقاید هیتلر مثل یهود کشی را نداردو عقل این آقایان هم حفظ تمامیت ارضی ایرانیان حتی با عدم رعایت حقوق بشری در حق مردم
آذربایجانی و اقوام دیګر کنند. البته اینها هم در خط تروریستی هستند بجای حل مسایل بر اساس عقل موصوف میخواهند گرفتاریهای ملی را با توسل به تمامیت ارضی حل کنند البته این ماسک تمامیت ارضی فقط برای پوشش اهداف ضد مردمی اینهاست که همان حفظ قدرت سیاسی در حلقه محدود خودیها ست .
منظور من از اتحاد ، اتحاد اېوزیسیون دارای حقانیت سیاسی است مثل کسانی که بحقوق بشر و دموکراسی معتقدند بنظر شما چګونه میتوانیم به اتحاد برسیم؟ در عمل لازم است چګونه موثر واقع شویم.انتظار راهنمایی را همه دوستان دارم.بنظر من اګر بخواهیم با نیرو های ضد تعقل و مروج تهییج احساسات وارد اتحاد شویم دمکراسی و حقوق بشر و تعقل منطقی در ایران اوج نخواهد ګرفت.فعالیتی را که این نیروهای ضد تعقل مذهبی و ناسیونالیستی افراط ګرا دارند در مجموعه ضدیت با دمکراسی و ترویج استبداد و دامن زدن بچرخه استبداد در کشور است. اپوزیسیون دارای حقانیت ګروه هایی هستند که معتقد به دمکراسی و حقوق بشر هستند. این عده اګر هم کم تعداد باشند هم مهم نیست و اتحاد آنان زایا و مثمر ثمر و مشکل ګشا خواهد بود.شروع اتحاد برای اپوزیسیون باید دمکراسی و حقوق بشر توام با آن است.بزبان دیګر برای غلبه کردن بر بازتولید استبداد باید فرهنګ عموم مردم بسمت ارزشهای دمکراسی برود و اګر توده ملت این ارزشها را بپذیرند نود درصد مسایل حل شده است.در پناه ارزشهای دمکراسی مسایل اقوام ایرانی حل خواهد شد و پویندګی برای خودکفایی ایجاد خواهد ګردید. برای دانستن دموکراسی مورد نظر بنده به لینک زیر کلیک بفرمایید
با آدرس زیر
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/15/1.html
Reader Comments