« پلمپ مرکز دوبله فارسی وان در تهران | Main | نقش ستاره داود بر سقف یک ساختمان دولتی ایران »

آیا دمکراسی و حقوق بشر ارتش و مبارزه مسلحانه لازم ندارد؟

 

سه دهه است که دیده ایم عده ای دین ندار دین مدار که فقط قصدشان چپاول وآدم کشی است قدرت را بناحق در دست گرفتهاند وبا نهایت جنایت مخالفان خود را و بویژه مردمانی را که معتقد به حقوق بشر و دمکراسی هستند شکنجه میدهند ؛ تجاوز جنسی میکنند و بارها اینها را بقتل هم رسانده است مثل نویسندگان مبارز معتقد بحقوق بشردر قتلهای زنجیره ای  و زندانیان بی شماری که قتل عام شده اند.

بنظر من این که میگویند مبارزه با این دیکتاتور نباید با خشونت همراه باشد حرف درستی نیست.اولا هر کسی که میداند حق با اوست  و بر اساس حقوق بشر و اصول دمکراسی میاندیشد حتی برای شخص خودش هم که شده حق دارد تصمیم بگیرد مبارزه مسلحانه بکند.منتها مبارزه مسلحانه گاهی از سوی یک معتقد به اسلام سیاسی میشوود که نتیجه اش حکومتی مثل حکومت خمینی خواهد بود که  غیر عادلانه وغیر عاقلانه  است و مردم و حقوق آنان را پامال خواهد کرد.این گونه مبارزه کنندگان   که در پس مبارزه آنان  عقلانیت وعدالتخواهی بر اساس عقلانیت  آزاد و رها و خود محور که نوکر دین و ایدئولوژی نیست وجود ندارد به بیراهه خواهد رفت

استفاده درست از عقل و خرد

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.htm

بر اساس عقلانیت مورد نظر در مقاله بالا اگر کسی بحقوق بشر و اصول دمکراسی همسو با ارزشهای حقوق بشر معتقد است مبارزه مسلحانه کند مفید خواهد بود و رسیدن بدمکراسی و حقوق بشر را تسریع خواهد کرد.البته راه درست تر و کامل تر این است که همه مردم ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی همسو با ارزشهای حقوق بشری در خود و در هویت خود نهادینه کنند.البته مردم اگر بباوری معتقد باشند در نهایت آن باور پیروز خواهد شد.مبارزان مسلح برای دمکراسی و حقوق بشر چراغ راه و تمایلات فراوان مبارز مسلح را  برای برقراری حقوق بشر و دمکراسی نشان خواهد داد و این که حق چه اندازه برای اینان مهم است که از هر چیز خودشان در این فضای دیکتاتوری وچپاول گذشته اند.

این بحث که از سه سال پیش در ذهن من بود با نوشتن مقاله زیر مورد انتقاد دوستان عزیزم قرار گرفته است که این مقاله و انتقادات را در زیر میخوانیم

در باره مبارزان بلوچستان ایران

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/12/3/923615612910.html

_______________

 

کیوان گفته است

افشای گرامی
ضمن محکوم کردن اعدام ریگی ،از شما پرسشی دارم: آیا ترور و کشتار با حقوق بشر همخوانی دارد؟ این کدام هدفی است که توجیه کننده ریختن خون آدمی در پای آن است؟ اگر ترور و کشتار مجاز است، آیا فقط از سوی گروه های مخالف حاکمیت مجاز است؟ ا......میدوارم فقط در پاسخ از واژه "دفاع مشروع" استفاده نکنید که خود به خوبی واقفید توجیهی سخیف است نه دلیلی متقن

___________________

جواب از افشا

من هم مثل شما خشونت را محکوم میکنم.ولی عامل خشونت را ملایان تعیین کرده ام که با اعمال جنایت کارانه و چپاول وزورگویی خشونت را کش میدهند والبته بعد از بیست و پنج سال خشونت مداوم خشونت بلوچها شروع شده است.و من نوشته ام که
عامل خشونتها ملایان ایران هستند که حقوق مردم را غصب کرده اند و دزدی و آدم کشی و چپاول میکنند.واکنش بلوچها در دفاع از خود است.البته این دفاع در بین اقوام دیگر هم بویزه سنی ها که در ستم مضاعف هستند در کردستان و اقوام شیعه هم دنبال میشود.به امید پیروزی دمکراسی وحقوق بشر در ایران همه حرف من این است که با توسل بحقوق بشر میتوان اجتماع علدلانه ساخت نه با اسلام و یا خشونت و در پایان با برشمردن دلایل پایداری استبداد نوشته ام که
به امید آن روز که با برپایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری مردم ایران چه از لحاظ قومی وچه از لحاظ مذهبی مثل بهاییان و سنی ها و اهل حق ودرویشان همه ازاد و رها باشند وبطرف خودکفایی علمی و اقتصادی حرکت کنند
اما شعر در تحسین ریگی مربوط به روحیه جنگندگی ؛ مخالفت با اعتیاد زیاد مردم بلوچ و خواستار رفع این ننگ شدن و ...بوده است فراموش نکنیم که او در سنین بیست سالگی خود بوده است با این سن رفتارش قابل تحسین است. در ضمن همیشه مستبدین با خشونت از رفتار خود دست کشیده اند اینان براحتی موضع قدرت و چپاول را رها نمیکنند.
اما در دفاع مردم بلوچ این موضوع را از چشم بلوچها میبینم که در غیاب ارزشهای حقوق بشری در جامعه بچنین خشونتهایی دست زده اند.
راستی بنظر شما مردم بلوچ چه باید بکنند؟
__________________________
مهدی گفته است

حق ندارم به بهانه ي خشونت ِ حاكمان ، دست به خشونت بزنم . اين همان كاري ست كه حاكمان مي خواهند . هيچ جرياني نتوانسته با خشونت گامي به جلو بگذارد . اگر پيروزي ِ ظاهري بوده در واقع شكست بوده و بدتر جايگزين بد شده . به تاريخ و تجربيات گذشته نگاه كنيم . نمي توانم خود را به خشونت قانع كنم و در عين حال استدلال كنم كه حاكمان نبايد خشن باشند

 

_________________________

جناب شاه حسینی نوشته است

افشای گرامی

برای رسیدن به دموکراسی پایدار ونهادینه شدن حقوق بشر شرایطی عینی لاز م است ورعایت اصولی با" حلوا حلواگفتن که دهان شیزین نمیشود"! پس

درین "گذار به دموکراسی" بایستی بدانیم داشتن زور واسلحه(سردوگرم) حق انحصاری "دولت ها" هستند چون مسئول جان ومال مردم میباشند این قانون شناخته شده بین المللی است.اما

کاربرد خشونت در جمهوری اسلامی سیاسی است پس محکوم است واین را جهان محکوم کرده است ومامردم(کرد،لر،بلوچ وعرب،مازندرانی فارس وآذری،خراسانی) تحت هیچ شرایط ای نباید کوچکترین خشونتی به عنوان دفاع ویا عکس العمل نشان دهیم . اگر خواستار دموکراسی هستیم چون خشونت باز تولید میشود وما از رسین به دموکراسی بلز میمانیم. بامهر

____________________

پاسخ از افشا

در دنیا مستبدین هیچگاه بدلخواه حکومت را ترک نکرده اند.البته من میپذیرم که عامل اصلی راندن مستبدین از حکومت باور های درست و عقلانی مردم است که ترجمه دیگر این حرف موجود بودن ارزشهای حقوق بشر و دمکراسی همسو با ارزشهای حقوق بشر در جامعه است.
اما این برای آدمی است که حداقل در مقررات رسمی موجود در حکومت استبدادی کار کند نه فرا تر از آن.کجای مقررات حکومت استبدای گفته است که بزندانی تجاوز جنسی بکنند و زندانی را بیاویزنند و با ضربه بسرش بزنند که چندین مورد مرگ گزارش شده است.برای جلوگیری از این رویدادهای فرا خشونتی لازم است که مردم دفاعی داشته باشند و این دفاع آن قدر قوی هم باشد که وابستگان نادان و ظالم وابسته بحکومت فراتر از مقررات رسمی نروند

_________________________
من از هيچ کس
نمی ترسم، تو داری عليه نظام جوسازی می کنی ،برای
ما هيچ مهم نيست اگر هم تو اينجا بميري، هزاران اينجا
مردن برای ما هيچ اهميتی نداره، فکر نکن با مردن تو
مشکلی برای ما درست ميشه

آیا دمکراسی ارتش لازم ندارد؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/5/21/118228743132.html
______________________
فردا هم که حکومت دمکراسی بر پا شود آیا ارتش لازم ندارد؟ مهم این است که هر کس فعالیت سیاسی میکند بداند که نجات کشور در بر پا کردن حکومتی دمکراتیک است که همسو با ارزشهای حقوق بشری باشد و برای حفاظت از نیروهای دمکراسی خواه من حتی توصیه میکنم که ارتش دمکراسی فعالیت نظامی هم بکند و مامورانی که فراتر از مقررات رسمی کشور بزندانیان تجاوز میکنند و یا سر زندانی را در توالت فرو میکنند و یا هر کار فراتر از آنچه که قانون رسمی استبداد میگوید بر روی زندانی انجام میدهند باید تنبیه شوند و این کاری درست و عالدلانه است.
جوانان ما لازم است این ارتش دمکراسی را تشکیل دهند تا از نیروهای دمکراسی خواه و حقوق بشری و وکلای عزیز که ناجوانمردانه بدست عمال استبداد فراتر از قوانین رسمی شکنجه شده اند مورد حمایت قرار دهند
این کار در واقع خشونت نیست بلکه خشونت زدایی از سوی عمال استبداد بجهت ترس آنان است.
فرهنگ خشونت فرهنگ غالب در دمکراسی نیست و در این شکی نیست ولی خشونت زدایی از اعمال استبداد در جهت شکنجه های فراتر از قوانین استبداد کردن هم یک نوع جنگ بر علیه خشونت است

از کیوان این سوال را کرده ام که پس ما در برابر این خشونتهای قانونی و فراقانونی حکومت چه باید بکنیم؟

لطفا جنابان صفار و شاه حسینی به این سوال پاسخ در خور بدهند.

_______________________

مهدی نوشته است

يقينا راه و روش ِ صحيح ، همچون حاكمان با خشونت و فراقانوني عمل كردن نيست
گمگشته ي اصلي ، طرح و بحث درباره نقشه ي راه براي اينكار است كه البته پيچيده و دشوار است لذا ما براحتي وا مي دهيم ، تامل در مورد ِ آن را حواله به نسيه مي كنيم و اجازه مي دهيم در هو جنجال و هياهوي " فعلا بايد حاكمان را ساقط كنيم " دفن شود
جواب پرسش شما را صفار و امثال ِ او نبايد بدهند . جواب اين پرسش با روشنگران و روشنفكراني ست كه بايد سالها كار كنند و زحمت بكشند و درس بخوانند و راه ارائه كنند . متاسفانه روشنگران و روشنفكران ِ ما به جاي اين كار ، همچون ما و ساير مردم در اين هو و هياهو گم شده ايم . اول بايد اين گمگشتگي را بفهميم ، يقينا راه از آن بيرون خواهد آمد

___________________

کیوان نوشته است

افشای گرامی،
راه مبارزه با خشونت، به هیچ روی خشونت نیست. آیا اعدام راه مبارزه با قتل است؟ آیا کشتن قاچاقچیان مواد مخدر ، راه مبارزه با اعتیاد است؟ آیا تیر باران تروریستها ، راه مبارزه با ترور است؟ پاسخ من به تمام موارد فوق منفی است و به همین... سیاق باور دارم که راه مبارزه با حاکمیت جور، اسلحه دست گرفتن و ترور نیست، بلکه حکومت ستمگر را حاصل نا آگاهی مردمان می دانم و باور دارم که برای مبارزه با چنین حاکمیتی باید دلیل وجود آنرا از بین برد، یعنی جهل را از بین برد. اما خشونت حاصلش جز ادامه خشونت و گسترش آن نخواهد بود. اگر روزی کارگران جهان می خواستند متحد شوند و با خشونت به خواسته خود دست یابند، ثمره آن خشونت سربرآوردن دستگاه خشونت غیر قابل مهار استالین شد، اگر فدایی های خلق و مجاهدین خلق روزی اسلحه دست گرفتند تا استبداد خشن را سرنگون سازند، حاصل آن تسویه های درون سازمانی شد، ترور و کشتار و پخش تخم کینه و ترویج این اندیشه که اعدام انقلابی حق انقلابیون است و حاصل این همه را همگی با تمام وجود لمس کرده ایم که چیست! اما اگر بجای همه این خشونت ورزی ها و خونریزی ها کار گروه های سیاسی ما ترویج آگاهی و تلاش برای فشار مسالمت آمیز به حاکمیت ستگر در راستای دستیابی به حقوق حقه می بود، امروز شاهد روزگاری دیگر و متفاوت از این بودیم . مختصر کنم، برای رهایی از آنچه منشاش نادانی است، راهی غیر از گسترش آگاهی و دانا شدن نیست.

_______________________


فشاء گرامی

همان کاری که مردمان در هند، آفریقای جنوبی، لهستان،شیلی کردند و پس از چندی مبارزه مدنی/نافرمانی مدنی بدون خشونت انجام دادند و علیه دیکتاتور هایشان به پیروزی رسیدند

مشگل شما اینست که هنوز مثل دهه 60 و70 میلادی قرن گذشته فکر میکنید ...
یعنی جنبش های آزادیبخش عمدتا مسلحانه و



افشاء جان هر چه از آن تئوریها خوانده ای فراموش کن، میدانی چرا؟

برای اینکه مفاهیم : سرمایه،کار، بازارآزاد،، دموکراسی، حقوق بشر، آزادی
از نوتعریف شده اند و همراه زمان خودشان/ دیگر مثلا مائوئیسم چینی وجود ندارد چون چین خود دومین قدرت اقتصادی جهان شده است/شوروی دیگر وجود نداردهمه آرزوی هنگ کنگ شدن دارند

بزن بیرون کمی هوا بخور و کتابهای آن دهه های مذکور را هم "تعدیل" کن
با مهر
خشونت آمیز با ایدئو لوژی های چپ تند مارکسیستی(یکنوع سرمایه داری دولتی) که عملا تاریخ مصرف اشان گذشته است

___________________

جواب از افشا

دوستان دو موضوع را با هم قاطی میکنند
موضوع اول- جامعه بدون این که مردم ارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی را در خود و در هویت خود نهادینه نکنند امکان بر پایی حکومنت دمکراتیک بر اساس حقوق بشر وجود ندارد
در این مورد من با شما موافقم.
تمام نوشته های بنده هم همین رانشان میدهد
موضوع دوم- حکومت بر اساس قوانین ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی مردمان مخالف خود را آزار میدهد
یک عده ای هم هستند که بدون وجود قوانین رسمی شکنجه هایی بر مخالفان وارد میکنند که ورای قوانین رسمی ضد حقوق بشری است.
از دوستان در خواست کرده ام بمن بگویند در مقابل اینها چه بکنیم آیا نباید این خود فروشان و در جهت باد بودن و سود خود را به هر قیمت بردن را ادب کرد یا نه.من جواب روشنی برای این سوالم نگرفته ام.
اگر بمحتوای کلی جوابها نگاه کنیم دوستان گفته اند که فقط باید تحمل کرد.البته اگر مردم بطرف ارزشهای دمکراسی بروند در اینده دوری مردم پیروز خواهند شد.ولی اگر ما علاقه داریم که حقوق بشر و دمکراسی در اینده نزدیکی در کشور حکم فرما شود ما حق داریم بر اساس آن ارزشها حرکت کنیم و کسانی که ارزشهای خلاف و غیر عادلانه و غیر عالمانه و غیر عقلانی را بر جامعه وارد میکنند از میدان بدر ببریم.
هر کسی  که در حکومت دیکتاتوری که افکار و نظرات حقوق بشری و دمکراسی خواهانه او مورد عمل قرار نمیگیرد بلکه وی را در صورت دستگیری شکنجه و تنبیه هم خواهند کرد حق دارد که بر علیه ایجاد کنندگان دیکتاتوری بجنگد و ارزشهای عاقلانه وعادلانه خودش را پیاده کند.
اگر دیکتاتور اجازه نمیدهد با روشهای ملایم این کار را بکند مثلا امضا جمع کند و نشان دهد که مردم جمهوری اسلامی را نمیخواهند و یا سنگسار را نمیخواهند و ...در این صورت این آدمی که معتقد به حقوق بشر ودمکراسی است حق دارد با خشونت حرفش را بپیش ببرد.
این که میگویند نباید خشونت باشد حرف درستی نیست زیرا این رفتار ها از خشونت دیکتاتوران در جامعه نکاسته است
اسلحه وسیله است شما میتوانید استفاده خوب از این وسیله بکنید یعنی حق را بحق دار بدهید و یا استفاده بد از این اسلحه بکنید یعنی حقوق مردم و جان ومال مردم را از بین ببرید
اگر برای یک فردی که معتقد بحقوق بشر و اصول دمکراسی است غقلا و بدون شک ثابت شد ایادی دیکتاتور آدم کشته است این را از راه قانونی پی گیری کرد ولی حق بحق دار ندادند؛ این فرد حق دارد که ظایع کننده حق را بمجازات برساند.
دمکراسی مجموع اراده های این چنینی است که حق را مدار اصلی جامعه قرار میدهد.
کسانی که بزندانیان سیاسی تجاوز جنسی کرده اند و یا زندانیان سیاسی مخالف دیکتاتور را بقتل رسانده اند واین بر همه محرز شده است اگر متعقد به دمکراسی و حقوق بشر باشد حق دارداسلحه بدست بگیرد و این افراد را با زور بسزای اعنالش برساند.دمکراسی ارتش لازم دارد.
ولی این کوشش منفرد مسلحانه ممکن است ما را بدمکراسی نرساند ولی نمایان گر تمایلات شدید ما برای رسیدن بدمکراسی و حقوق بشر است .بروز تمایلات ما برای برقراری حقوق بشر ودمکراسی به هر صورتی که باشد اشکالی نخواهد داشت.
بله نیروهای کمونیستی و نیروهای مذهبی که دست به اسلحه بردند چون از حقوق بشر و دمکراسی دفاع نمیکردند بدیکتاتوری رسیدند.فکری که در پی اسلحه و جنگ مسلحانه بود غلط بودو این ربطی به بی ثمر بودن مبارزه مسلحانه ندارد.من این حرکت را توصیه میکنم.ظالم و شکنجه گر مبارزان سیاسی باید بسزای اعمال خود رسندمنتها کسی که اسلحه را بر میدارد باید بحقوق بشر و اصول دمکراسی همسو با ارزشهای حقوق بشر معتقد باشد

 _____________________________________

مهدی

چه كسي به من حق و اجازه داده اسلحه به دست بگيرم و كساني كه به زندانيان ِ سياسي تجاوز كرده اند را به مجازات برسانم ؟ در ذات ِ اين اجازه اي كه به خود مي دهم ، استبداد و سلطه بر ديگران و جامعه ، نهفته است . همين افراد هستند كه بعدها به خود اجازه مي دهند هر كار ديگري هم بكنند چون اين قبيل اجازه ها را خودشان صادر مي كنند

____________________________

پاسخ از افشا

ما بر اساس حقوق بشر و بویژه ماده بیست و هشتم این حق را داریم که بر علیه دولتی که دیکتاتور و ضد حقوق بشر بودن آن محرز است اقدام کنیم
ماده ی 28

هر شخصی حق دارد خواستار برقراری نظمی در عرصه ی اجتماعی و بين المللی باشد که حقوق و آزادی های ذکر شده... در اين اعلاميه را به تمامی تأمين و عملی سازد.

با توجه به این که دولت دیکتاتور حقوق بشر را و بویژه مواد پنجم و هشتم اعلامیه حقوق بشر را اجرا نمیکند ما حق داریم از حقوق بشری خود دفاع کنیم

ماده ی 5

هيچ کس نبايد شکنجه شود يا تحت مجازات يا رفتاری ظالمانه ، ضد انسانی يا تحقير آميز قرار گيرد.

ماده ی 8

در برابر اعمالی که به حقوق اساسی فرد تجاوز کنند ـ حقوقی که قانون اساسی يا قوانين ديگر برای او به رسميت شناخته است ـ هر شخصی حق مراجعه ی مؤثر به دادگاه های ملی صالح را دارد.

همه مردمان محقند برای بر قراری عدالت حقوق بشر ی اقدام کنند روندی که حدالاقل عدالت بر پایه عقلانیت آزاد ورها و خود محور که نوکر ایدئولوژی و یا دین نیست آن را حدالاقل عدالت مینماند.در لینک زیر به خصوصیات این عقلانیت اشاره شده است.

استفاده درست از عقل و خرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.html

__________________________________

مفاد و مواد بالا هيچيك به من حق نمي دهد كه اگر كسي برادرم را كشت ، بكشمش ؛ اگر كسي مرا شكنجه كرد منهم او را شكنجه كنم . همينطور است يا من بد مي فهمم ؟
اصلا بايد بفهميم و بدانيم كه اگر كسي مرا شكنجه مي كند با بهانه هايي شبيه به بهانه هاي من ...، دست به اين جنايت مي زند
اعدام بي ضابطه و خارج از قانون و قواعد ِ هيچكس ، به من اين حق را نمي دهد كه ديگري را خارج از قوانين و ضابطه بكشم . در اينصورت چه كسي مي تواند بين قاتل اول و دوم فرق بگذارد ، خط بكشد و يكي را بهتر از دومي بداند ؟ هر توجيهي در اين راه ، آسفالت كردن راه ِ دشمنان ملت است

_________________________

حقوق بشر عدالتی است که از عقلانیت درست و منطقی حاصل شده است و منطبق با واقعیات علمی و انسانی است.بر قرار کردن این عدالت در جامعه ظلمی بکسی نخواهد کرد و به همین دلیل ما حق داریم که حقوق بشر را در جامعه جاری کنیم.اگر هر کسی در مقابل این عدالت قرار گرفته است و سالها دلیل و منطق مخالفان خودش را قبول نکرده است این دیگر مسئله خودش است.
دوم مردم حق دارند برای کاری که درست میدانند فدا کاری بکنند و اگر برای بر قراری دمکراسی و حقوق بشر دست به اسلحه ببرند کار خطایی نکرده اند ولی ابتدا باید ثابت کنند که برای حل مسایل بر اساس ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی تمام راه ها را رفته اند.دمکراسی خواهان و وحقوق بشر طلبان در سی سال گذشته این راه های غیر خشونت امیز و غیر تخریبی را طی کرده اند ولی دیکتاتورانی که در راس قدرتند به علت فساد اخلاق و دزدی ( که در مورد ملایان ایران صدق میکند ) اجازه این کار را نداده اند.
دمکراسی ارتش لازم دارد تا عدالت حقوق بشری و اصول دمکراسی را پیاده کرده و حفظ کند. زمانی که دولت دمکراتیک است ارتش دمکراسی وظیفه اش بر آوردن ارزشهای حقوق بشر و اصول دمکراسی برای همه مردم است.در زمانی که قدرت دست افراد مخالف دمکراسی است وظیفه ارتش دمکراسی ابتدا کمک به تهیه اطلاعات برای نشان دادن درست و منطقی بودن حقوق بشر ودمکراسی است و اگر غاصبان قدرت سیاسی از روی منطق براه درست و حقوق بشری نیامدند ارتش دمکراسی وظیفه عمده اش دفاع از نیروهای دمکراسی طلب و حقوق بشری است.
در زمانی که قدرت در دست نیروهای دیکتاتوری است و نیروهای غیر دمکرات برای ارعاب و راندن نیروهای بر حق دمکراسی خشونت و آدم کشی میکنند ارتش دمکراسی حق دارد که مقامات بلند پایه استبداد را از بین ببرد و اگر در سطوح پایین قتلهایی صورت گرفته است شدت عملی بخرج دهد که خشونت بر علیه دمکراسی طلبان و جویندگان حقوق بشر ادامه نیابد و بهترین راه برای این کار اجرای خود قوانین جاری در زمان استبداد است زیرا این قوانین استبداد برای ارعاب است و اجرای آن بر علیه عوامل استبداد میتواند آنان را ارعاب کند و اگر این قوانین سخت تر باشند مجازات عناصر استبداد سخت تر و اگر قوانین و خشونتها علیه نیروهای حقوق بشری اسان تر باشد ارعاب ایادی استبداد هم بهمان شدت اسان تر خواهد بود.اما به هر حال رهبران طراز اول استبدادمثل رهبر ؛ رئیس جمهور ؛ رئیس مجلس و اعضای شورای نگهبان ؛ روسای دستگاه های اطلاعاتی محکوم بمرگ خواهند بود.
در مورد عناصر پایین تر از این عوامل طراز اول استبداد نسبت بمورد عمل خواهد شد.مثلا در دستگاه قضاییه چندین زندانی در زندانها کشته شده اند و یا خادمین ملت مثل پزشک بهداری کهریزک و یا خبرنگار خانم کاظمی و یا کشتار هزاران زندان سیاسی در سال 67.در این موارد دستگاه های مسئول مثل رئیس قوه قضاییه ؛ دادستهانهای کشور و پایتخت ؛ رئیس زندان و هر مامور جز که این فرامین ضد حقوق بشری را اجرا کرده اند در صورت محرز بودن باید بقتل برسند .باید در نظر داشت هر کسی که مشارکتش در کشتار نیروهای دمکراسی طلب بوده است باید مجازات شود و معدومین نمیتواند فقط به مقامات طراز اول و مقامات جز گفته شده در فوق محدود باشد.ماموران جزیی که بزندانیان تجاوز ویا خانواده مبارزی را بگروگان گرفته اند تا مبارز خودش را تسلیم کند و یا در عمل در اجرای مقررات قانونی کشور که بنفع زندانی است فقط بخاطر مقام پرستی و نشان دادن نوکری بیشتر به مقامات استبداد این کار های خلاف قانون جاری را بکنند باید کشته شوند تا این موارد تکرار نگردد البته اجرای قوانین جاری و رسمی تنبیهی متوجه این افراد نخواهد کرد و لی سردمداران را معدوم خواهد کرد

____________________________

جناب شاه حسینی فرموده اند

صحبت بر سر مقاومت ومبارزه است مسلحانه ست هیچ کجای اعلامیه حقوق بشر نگفته "مسلحانه" کاری کنید

اصولاهیچ مقاومت "خشونت باری" به آزادی و دموکرسی نیانجامیده ست

ازاین روی گردش قدرت بایستی"غیر خشونت آمیز" باشدتا بدموکراسی برسد

___________________

 

جناب شاه حسینی عزیز بر اساس ماده بیست و هشتم حقوق بشر ما (حقوق بشر طلبان ) حق داریم و بلنتیجه وطیفه داریم که حقوق بشر را پیاده کنیم
صورت کلی قضییه گفته است .معلوم است که این پیاده کردن حقوق بشر باید صلح آمیز باشد.اگر دیکتاتور اجازه نمیدهد ما
این کار را بطور صلح آمیز بکنیم.مثلا در مورد انتخابات اخیر امضا جمع کنیم و بخواهیم که هر کس به موسوی رای داده است بیاید نام و مشخصاتش را بنویسد و تایید کند که بموسوی رای داده است تا معلوم شود چه تعدادی بموسوی رای داده اندو یا اجازه راهپیمایی برای دفاع از رای مردم به انان داده نمیشود و یا در زندانها زندانی را که چند سال محکومیت دارد میکشند و ...در این صورت ما چاره ای نداریم بجز حرف زدن با دیکتاتور با زبان خودش.
البته من میپذیرم که این راه بدون نهادینه شدن ارزشهای حقوق بشری در باورهای همه مردم پیروز نخواهد شد ولی اینها پیش گامان دمکراسی هستند و میخواهند برای ارزشهای درست خود فداکاری کنند و هیچ کس حق ندارد بگویدشما نبایدفداکاری بکنید
این هم یکی از راههای بی شماری است که برای اعتلای دمکراسی و حقوق بشر میتوان در جا
معه پیاده کرد
____________________
مهدی میگوید

 

براي اولين بار است كه مي شنوم دست به اسلحه بردن يعني فداكاري ! وقتي من دست به اسلحه مي برم ديگران را فدا مي كنم
هيچ جاي دنيا دموكراسي و آزادي با اسلحه به دست نيامده تا بتوانم براي دموكراسي ارتش مسلح تعريف كنم . كساني كه به بهانه ي آزادي و ...دموكراسي و يا به هر بهانه ي ديگر ، به خود اجازه داده اند اسلحه به دست بگيرند و بكشند ، در همه جاي دنيا خود بدل به دشمنان اصلي آزادي شده اند و جنايتكار تر از اسلاف خود عمل كرده اند . آنكه خود و عده اي ديگر را متقاعد مي كند اجازه ي كشتن دارد ، براي خود حد و مرزي قائل نيست و شعارهاي آزاديخواهانه و عدالت طلبانه براي او بهانه و ابزاري بيش نيست

_____________________

افشا

 

اولا در جنگهای میهنی که دست به اسلحه میبرند و فداکاری میکنندو ما سربازان وطن را دوست داریم حرف شما منطقی نیست.
ثانیا دمکراسی و حقوق بشر هم با من بمیرم تو بمیری بدست نیامده است.بلکه خونها ریخته شده است تا عده ای از نخبگان و عدالت طلبان جمع بشوند واین اعلامیه حقوق بشر را بنویسند.
مگر جنگ بر علیه هیتلر دیکتاتور و نژاد پرست بدون اسلحه انجام شد. عدالت در جامعه باید پیاده شود.اگر این عدالت را با حرف و پند و استدلال نتوان پیاده کرد لاجرم باید با خشونت پیاده نمود.
__________________
مهدی میگوید

اين تعبير و تفسير از نوع همان هايي ست كه ظالمان و جنايتكاران انجام مي دهند
سوالم را تكرار مي كنم : چه كسي به من حق و اجازه داده يا مي دهد آن را كه جنايتكار مي شناسم يا مي پندارم ، بكشم ؟ چه كسي اين مسند ِ تحقيق و قضاوت و اجرا را ، تواما ...به من هديه داده ؟ آنكه چنين اجازه اي را به دست و ذهن ِ خود مي دهد ، آدمكش است نه فداكار . حق ندارم به بهانه ي آزادي و عدالت ، ادمكشي كنم

________________

افشا

جناب صفار من ننوشته ام که هر کسی را میتوان کشت.من نوشته ام کسی را که زور میگوید و آدم میکشد و با زبان و منطق و عقلانیت هم از راه غلطش دور نمیشود و بزور گویی خودش ادامه میدهد باید کشته شود.این ظلم است و یا نوشتنی که کمک نماید این جانیان هم ...چنان در قدرت باشند و آدم کشی کنند.
هزاران نفر در سالهای اخیر بدون محاکمه در زندانها کشته شده اند.من میگویم که اگر برای کسی محرز شود که این آدم کشان کسی را بی جهت و برای حفظ قدرت خودشان بقتل رسانده اند باید کشته شوند.اینها قدرت را در اختیار دارند و بارها در مورد این کشتار ها شکایت شده است ولی اقدامی نکرده اند مثلا پزشک کهریزک را بر طبق نوشته و نظر پزشکی قانونی مسموم کرده اندشمای مسلمان که بعد از هزار و چهارصد سال مینویسد امام فلان مسموم شد آیا نمیتوانید اثبات کنید که این پزشک را دستگاه دیکتاتور کشته است؟اگر برای دیکتاتور مقدور است قاتل را تعیین کند باید قاتل تعیین شود و بسزای اعمالش برسد.شما چشمتان را به این جنایت بسته اید ولی بر علیه منی که میگوید اگر محرز است و شما صد در صد مطمئن هستید که دستگاه دیکتاتوری برای حفظ قدرتش کسی را کشته است و با راه صلح آمیز اجازه بر قراری عدالت را نمیدهد ما حق داریم با راه قهر آمیز اجرای عدالت کنیم.شما میگویید این همانهایی است که ظالمان و جنایتکاران انجام میدهندآیا حرف شما در طرف داری از دیکتاتور ظالم نیست ؟ آیا شما کار ظالمان و آدم کشان را راحت نمیکنید؟
من در پس این همه نوشته هایی که از شما در ماه های اخیر داشته ام همواره شما را طرفدار دیکتاتورو به انحای مختلف مثل مهم بودن ارزشهای قدیمی که دیکتاتور ایران هم بر آنها تاکید میکند دیده ام.یک کمی با عدالت آشنا بشوید برای شما خوب خواهد بود.

__________________

جناب شاه حسینی نوشته اند

افشاء گرامی

هدف وسیله راتوجیه نمیکند،بنابراین تنها راه رسیدن به دموکراسی واجرای حقوق بشر همان راه بدون خشونت است وهدف مبارزه بر کناری رژیم ونه کشتار 5تا10ملیون هوادارش

اینکه میگوئی تن به نتیجه انتخابات ندادمعنی اش اینت که دگر این رژیم مشروعیت در داخل وخارج را از دست داده است واین بزرگترین دلیل پیروزی بر استبداد است،

حالا میماند فاز آخرکه قطعا دومرحله ایخواهد بود یعنی اول با "یک اتحادعمل بزرگ و یک برنامه "تمام عیاردموکراتیک را به رژیم تحمیل میکنیم یعنی" تغیر" "نظام احمدی نژاد/خامنه ای" ویعنی بدست آوردن قدرت و سپس "تعین" یعنی انتخابات آزاد و استقرار کامل نظام دموکراسی

ماعملا بعد از انتخابات دیگر حالت عادی نداریم واین رژیم دیگر نه جمهوری است ونه اسلامی(منتظری) یعنی یک حکومتی نظامی که بایستی با اعتصابات سراسری وسایر آکسیون های لازم به زانو در آورد/مثال های فراوانی وجوددارد

________________

از افشا

جناب شاه حسینی رژیم سی سال است تن به نتیجه انتخابات واقعی نداده است.در انتخابات اخیر فقط دامنه غیر خودیها را بیشتر کرده است و این را حق خودش میداند.رژیم میپندارد که هر که را بخواهد اجازه شرکت در انتخابات خواهد داد تازه هر کس هم برنده شود باز ارزش ندارد مثلا بفرض هم که برنده انتخابات اخیر موسوی باشد خامنه ای بعنوان ولی فقیه میگوید که من بالاتر از نظر مردم هستم و میخواهم احمدی نژاد رئیس جمهور باشد.اینها این را نه بی عدالتی (البته خودشان را بخواب زده اند و انشا مینویسند) نمیدانند
همین که انتخابات درست انجام نمیشود من معتقد به حقوق بشر و دمکراسی بعد از این که سی سال به اینها گفته ایم کارتان و اعتقاداتان غلط است حالا حق داریم اگر فدایی دمکراسی و حقوق بشر هستیم در راه این انگیزه والا دشمنان دمکراسی را تنبیه کنیم.این بی اخلاقی نیست که شما بنویسید هدف وسیله را توجیه نمیکند مگر ما آدم سالم و غیر جنایت کار را از بین میبریم؟حتی با ماموری که قوانین رسمی را اجرا کند و از سر خود بزندانی تچاوز نکند و یا وی را بقتل نرساند هم کاری نداریم کجای این عمل بی اخلاقی و زور گویی است؟

______________________

 مهدی نوشته است

افشاي عزيز ؛ چه كسي مقام قاضي القضات بودن را ( كه چه كسي را بايد بكشم و چه كسي را نبايد بكشم ) به من يا شما واگذار كرده ؟
شما گمان مي كنيد حاكمان و عاملاني كه هر روزه دارند ظلم مي كنند ، آگاهانه و عامدا اين كار را انجام مي دهند ؟ اطمينان دارم با توجيهاتي از جنس آنچه ريگي و شما داريد ، به ظلم و ستم و جنايت نزديك و آلوده شده اند
من نمي توانم بين آنكه با ماشين ، عمدا تظاهر كننده اي را له مي كند و امثال ِ ريگي كه سرباز و يا درجه داري را مي گيرند ، سر مي برند يا تيرباران مي كنند ، فرقي ببينم . هر دو ، آدمكشند و البته هر يك به نحوي خود به جنايت و آدمكشي ، قانع ساخته اند

_____________________

 از افشا

 

این که شما بیایید و ریگی با خامنه ای و یا ان خود فرش نیروی انتظامی در یک کفه بگذارید نشان از بی توجهی شما به عدالت دارد.در این بی توجهی تا آنجا رفته اید که ادعا میگنید خامنه ای و امثال او از روی آگاهی جنایت نمیکنند پس از چه روی جنایت میکنند...؟
یعنی میخواهید ادعابکنید از روی نادانی و اعتقاد به قران واسلام دارند جنایت میکنند؟ در مدت چند ماهی که با شما کنکاش داشته ام دفاع از حکومت را ولو بطور ضمنی در نوشته های شما میبینم که پسندیده نیست.
وقتی که در جامعه بی عدالتی هست همه ما وظیفه داریم جلوی آن را بگیریم.البته ابتدا با زبان و منطق و استدلال.اگر در طرف مقابل که بعلت منافع مالی وسیاسی که دارد منطق و استدلال و زبان خوش اثر ندارد برای این است که خودشان را بخواب زده اند و اینها را نمیشود بیدار کرد.کسی که بخواهد از حقیقت پیروی کند قفل بر زبانها نخواهد زد این کار را کسی میکند که یا احمق است و میپندارد حقیقت را فقط او دارد و یا دارای منافع است وخودش را بخواب زده است و بحرف کسی هم تره خورد نمیکند.
بله شما اگر علت العلل های بی عدالتی را در جامعه دنبال کنید لاجرم ببالای هرم قدرت میرسید و به ایادی بالای هرم میرسیدو تعیین جنایت اینان هم مشکل نیست.

علیرغم این که حرف های زیادی رد و بدل شده است هنوز هیچ کدام از شما (جنابان شاه حسینی ؛ مهدی و کیوان ) هنوز بمن نگفته اید که در مقابل جنایتها چه باید بکنیم آیا مسیح وار اگر برادر ما را کشتند بیاییم بگوییم ما را هم بکشید؟و یا باید در برابر ظلم و جنایت ایستاد؟
موضوع کهریزک را در این جا مثال میزنم.کسانی که در اجتماع جنایت کاراند مثل رهبر ؛ روسای قوه قضاییه و مقننه و وزیر اطلاعات و فقهای شورای نگهبان در آنجا زندانیان را شکنجه کردند بقتل رساندند و تجاوز کردند و ....شاهد قضایا یک موردش پزشک کهریزک بود او را هم مسموم کردند (بر طبق اظهار تظر پزشکی قانونی و پس از کوششهای زیاد برای سرپوش گذاشتن روی جنایات خود ) شما میفرمایید ما در مقابل این آدم کشی های سکوت کنیم تا بیشتر بکشند وبیشتر تجاوز بکنند و بیشتر شکنجه بکنند.مگر این تجویز عدم خشونت شما عقلانی است؟
دمکراسی و حقوق بشر وقتی پیاده خواهد شد که مردم ما با روشن بینی دریابند که با حقوق بشر ودمکراسی میتوانند طلسم شکست انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن را بشکنند و نه تنها دیکتاتور را از بین ببرند بلکه میتوانند با تعقل بجنگ عقب ماندگی وبی عدالتی در جامعه بروند منتهی بایدارزشهای حقوق بشری و اصول دمکراسی را در خود نهادینه کنند.
این که گروهی پیشگام بخواهند با دفاع از مبارزان حقوق بشر و دمکراسی حاکمان را از جنایات بیشتر باز دارند نه تنها ضدیت با حقوق بشر ندارد بلکه بسیار هم در جهت حقوق بشر است.
________________________

 

مهدی میگوید

اطمينان دارم با توجيهاتي از جنس آنچه ريگي و شما داريد ، به ظلم و ستم و جنايت نزديك و آلوده شده اند
آقا افشا ؛ نبايد نظر كسي را تحريف و سپس نقد كنم

_____________________________

افشا

اطمینان شما نشان بی دقتی شما باید باشد
از کی تا حالا دفاع از حق و مظلوم و دفاع از حقوق بشر ودمکراسی در برابر دیکتاتوران و آدم کشان و دزدان ثروت و قدرت ملت جنایت شده است.
اطمینان دارم که در اشتباه مطلقید
بجای این حرفها مثال کهریزک را در نظر بگیرید و بگویید با آدم کشان و شکنجه گران و متجاوز جنسی چه باید بشود؟در ضمن بنده نظر کسی را هم تحریف نکرده ام لطفا اگر تحریفی شده است مشخص بکنید

 

 _______________________

مهدی مینویسد

هيچكس از مادر جنايتكار و گناهكار زاده نمي شود و اولين جنايت و گناهش را با توجيهاتي آغاز مي كند . اين ادعا و اطمينان از بي دقتي ست ؟
آدمكش و متجاوز جنسي و شكنجه گر بايد توسط كساني كه از سوي مردم تعيين شده اند و اعتبار گرفته اند ، شناسايي ، بازجويي ، دادگاهي و سپس طبق قوانين صحيح مجازات شود
هيچكس اينهمه اختيارات را يكجا به من نسپرده كه خودم اسلحه دست بگيرم و شناسايي و بازجويي و دادگاهي و اعدام كنم . آنكه گمان مي كند همه ي اين اختيارات را يكجا دارد ، خرده ي شيشه ي جنسش از حاكمان كمتر نيست
ممكن است بفرماييد با اين روش ، جنايتكاران از مجازات خواهند گريخت . بله ، ممكن است و گريز جنايتكاران از مجازات بهتر است از آلوده شدن من به جنايت با توجيه و بهانه هايي كه نمي دانم از كجا آمده


___________

افشا

جناب مهدی شما قبول کردید که آخوندها آدم کش و دزد هستندو ممکن است ما آنها را بنحوی که شما گفته اید مجازات نکنیم آنها از مجازات خواهند گریخت. تا این جا قابل تقدیر است. ولی شما مجازات اینان را سپس جنایت نامیده اید.البته من خودم با اعدام مخالفم و اگر وقتش برسد و حکومت در دست نیروهای دمکرات باشد و دمکراسی و حقوق بشر حکومت مستقر و پاینده در ایران باشد برای لغو اعدام خواهم کوشید.این خیلی خوب است.اعدام دولتی خودش یک نوع آدم کشی است.
ولی مجازات رهبران جمهوری اسلامی و ایادی آنان برای این نیست که فقط آنان بسزای اعمال کثیفشان برسند بلکه مهم تر از آن این مجازاتها هدفش برداشتن شکنجه های قرون وسطایی از روی دوش مبارزان و برای جلوگیری از قتل آنان و حفظ جان آناناست.
در شرایط اظطرار قوانین اظطراری خواهیم داشت.یعنی برای ادامه مبارزه برای بر پایی حکومت دمکراسی بر اساس ارزشهای حقوق بشری رهبران ضد حقوق بشر و ضد دمکراسی که آدم کشی کرده باشند و این هم برای همه اثبات شده باشد مثلا در حد ترور نویسندگان دمکرات خواه و یا قتلهای زنجیره ای و یا کشتار زندانیان در تابستان 1367

 که برای همه ملت مشخص است بمجازات خواهند رسید.در مورد ایادی دست چندم حکومت اگر ورای قوانین رسمی عمل کنند مثلا ما در قوانین رسمی ملایان شکنجه و فرو کردن سر زندانی در توالت نداریم و یا تجاوز جنسی کردن بزندانی در زندان نداریم و یا قتل زندانی در قوانین رسمی نداریم.اگر ایادی دست چندم حکومت این کار های غیر قانونی و غیر انسانی را کردند و برای مبارزان دمکراسی محرز باشد کشته خواهند شد.
این جنایت نیست بلکه پیشگیری از جنایت است و دیکتاتورراهی بجز این باقی نگذاشته است.فقط در رفتن جانیان از مجازات نیست که در روش شما وجود دارد بلکه روش شما برابر با ادامه کشتار و تجاوز به زندانیان اینده است.
شما کشتار آدمکشان را بر نمیتابید چگونه است که در قاموس شما کشتار و تجاوز و شکنجه زندانی باید تحمل شود  کشتار کسانی که بی گناهند ولی کشتار جانیان آدم کش جنایتکاری است.شما حتی تاکیدی بر بی گناه کشته شدن ندارید ولی ادم کشی که بقتل میرسد برایتان قابل قبول نیست؟
بر پایی عدالت و بر قرار کردن عدالت این حق را بما میدهد که علیه آدم کشان وارد عمل شویم.من حرفی ندارم اگر آدم کشانی را که در کهریزک و زندانهای دیگر آدم کشته اند توسط ملایان و با قانون رسمی کشوربدون اعمال نفوذ حکومت ملایی انجام شود مورد پذیرش من است ولی اگر عدالت بطور عادی و مورد نظر شما اجرا نمیشود اجرای عدالت را نباید جنایت نامید

_______________

مهدی میگوید

جناب مهدی شما قبول کردید که آخوندها آدم کش و دزد هستند
كجا و كي من همچه چيزي را قبول كردم . آخوندي ،شغل و وظيفه اي ست مثل كاسبي كه فعلا بود و نبودش فرقي ندارد . دنيا و روزگار ، كار را به اينجا كشانده كه بعضي از شغلها ، بيخودي و توخالي شده اند . از ميان ِ كاسبها و آخوندها ، عده اي مي فهمند و مي بينند كه كارشان متروك و تبديل شده ( لذا افسرده و گوشه گيرند و در انتظار مرگ ) و گروهي ديگر بيهوده مي كوشند اين بازار را گرم نگهدارند ؛ با هر قيمت و بهانه و وسيله ي . طيفي از آخوند و كاسب نيز در ميانه سرگردانند
من توانايي آن را ندارم فرمان قتل طيفي از آدمها يا حكم دزدي و آدمكشي ِ آنان را صادر كنم و البته شما مي توانيد ، حتما از جايي به شما ، مجوز داده اند
هيچكس از مادر جنايتكار و گناهكار زاده نمي شود و اولين جنايت و گناهش را با توجيهاتي آغاز مي كند . حواسم باشد كه من نيز مي توانم جنايتكار شوم و البته بايد جنايت خود را با توجيه و بهانه اي آغاز كنم . همان كاري كه حاكمان و ظالمان كرده و مي كنند
من مي گويم حتما بايد كاري براي زندانيان در بند بكنيم و حتما اين كار آدمكشي نباشد . اگر به بهانه و توجيه ِ دربند بودن ِ زندانيان ، آدم كشتم ، اولين گام را بسوي زندانبان شدن ، برداشته ام


______________

از افشا

جناب مهدی عزیز شما بحث را به بیراهه میبریدبه این دلیل که بحث بر سر این نیست که بشر چطور جنایت کار میشود. بحث بر سر این است که زندانیان سیاسی  امنیت جانی  و شخصیتی و خانوادگی ندارند
در زندانها هزاران زندانی بگواهی مردم و نوشته های ملا مننتظری از داخل حکومت کشته شده اند.در ماجرای کهریزک پارسال کشتار و تجاوز به زندانی انجام گرفته است و ....
بحث بر سر این است که چگونه مبارزان راه دمکراسی و حقوق بشر در زمانی که دیکتاتور حکومت دارد میتوانند از این کشتار ها جلوگیری کنند؟
 بخانه شما عده ای دزد و جنایت کار حمله کرده اندو شما میدانید که دولت و ماموران با این دزدان وجنایت کاران ساخته اند و شما نمیتوانید روی نیروهای دولتی حساب کنید.اگر اسلحه و قدرت کاربردن اسلحه را دارید از آن استفاده خواهید کرد یا نه با توجه به این که قبلا بخانه دیگران حمله شده است و کشتار و تجاوز هم شده است.آیا اگر شما از اسلحه خودتان استفاده کنید و این جانیان را بکشید خطا کرده اید یا نه؟
سوال دوم -از نظر شما خامنه ای و روسای قوه های سه گانه و فقهای شورای نگهبان و وزیران اطلاعات فعلی وقبلی جنایت کار هستند یا نه ؟
سوال سوم- آیا جان وناموس زندانیان سیاسی در خطر است یا نه؟
با توجه به شناخت من از شما در یک سال اخیر که یک موضوع را انتخاب کرده و اکثرا هم آن موضوع به بحث ربطی ندارد سبب میشوید که بحث به نتیجه نرسد.بنابراین من از شما خواهش میکنم اگر توانایی پاسخ دادن به سوالات این کامنت را ندارید لطفا در این بحث شرکت نکنید.از اول بحث مواردی از این سوالها شده است مثلا چکار کنیم زندانیان سیاسی در خطر نباشند و کشته نشوند و ...ولی شما و دیگر دوستان پاسخی عنایت نکرده اید.
حرف من راه حلی برای این موضوع است.شما فقط نه میگویید ولی نمیگویید چرا جواب شما نه است و این زندانی سیاسی چرا باید کشته شود و عوامل حکومت با روش شما که خشونت بخرج ندهید است هر روز جری تر از دیروز بشوند
.
_______________________________

مهدی میگوید

حتما بايد كاري براي زندانيان در بند بكنيم و حتما اين كار آدمكشي نباشد . اگر به بهانه و توجيه ِ دربند بودن ِ زندانيان ، آدم كشتم ، اولين گام را بسوي زندانبان شدن ، برداشته ام

 

__________________

 از افشا

شما لطفا بسوالات دیگر هم جواب بدهید
وقتی که هر کاری کرده اید نشده است بسازمان ملل شکایت شده است به خود قوه قضاییه شکایت شده است در همین ماجرای کهریزک و پزشک وظیفه آن که مسموم شد
بمجلس شکایت شده است ولی دستان قوی در اداره کشور دزدی و جنایت را رواج میدهند آیا این دستان اگر بروش مسالمت آمیز قطع نشد نباید از خشونت استفاده کرد ؟ سی سال است که روشهای مسالمت  تجربه شده است و بجایی نرسیده است و این زورگویان حتی با تنگ تر کردن حلقه خودیها دزدان سابق و آدم کشان سابق مثل کروبی و موسوی را هم در بین خودشان راه نمیدهند
خوب عملا بفرمایید چکار باید بکنیم.
همان طور که در کامنت قبلی گفتم در صورتی که دزدان حمله ور شده بخانه شما که در خانه دیگران آدم کشته ودزدی و تجاوز کرده اند اگر شما با اسلحه آنان را بکشید جانی نخواهید بود بلکه قهرمان خواهید بود.شما چرا اصرار دارید قهرمانان را جنایت کار بنامید آن هم در جایی که نمیتوانید بگویید خامنه ای جنایت کار است؟
بدون وجود من و شما هم این رژیم رفتنی است ولی اهل حق واهل نجات باشد و حقیقت را اگر میتوانی بر زبان ار نه که قهرمان را جنایت کار بنامی.

بله اگر کسی بجای دفاع از خود برود با اسلحه خود دیگران را فقط برای نفع شخصی خود و یا حتی برای عقیده ای که به آن معتقد است کشتار کند قهرمان نخواهد بود بلکه جنایت کار است.شما چگونه میاندیشید که تفاوت بین قهرمان و جنایت کار را درک نمیکنید و با مذموم جلوه دادن عملیات قهرمانی دزدان را برای چپاول کمک هم میکنید.

______________________

ساناز نوشته است که

افشاي عزيز ،‌در اين باره كه فرموديد ، ما حق داریم بر اساس حقوق بشر این موانع را از سر راه بر داریم تا به حقوق بشر برسیم، حرفي نيست

ولي اين مورد كه ،‌این خشونت هدایت شده ما را بدمکراسی حتما نخواهد رساند ولی از خشونت دستگاه استبداد خواهد کاست
از ديد من تجربه سالها مبارزات و خشونت اندك مردم ،‌عكس اين موضوع را ثابت نموده ، يعني خشونت ورزي در باز توليد آن در جامعه ، تاثيرگذارتر است


___________________

از افشا

بعلت این که اکثریت مردم از حکومت دینی به هر شکلش بیزارند و حتی در داخل روحانیت هم شکاف ایجاد شده است و خیلی از آنها به نجف میروند تا دور از دسترس ولی فقیه باشند و یا نواندیشان دینی که بنحوی خواهان جدایی دین از حکومتند و رشد جنبش سکولاریسم و کثرت مردم مخالف حکومت اسلام سیاسی طوری شده است که امروز بر اثر کثرت مردم مخالف ولی فقیه هر اصلاحی خودش شکلی از انقلاب است
در این لحظه انقلاب و اصلاحات خیلی بهم شبیه شده اند.
امروز نيز تنها فاشيستهائي که نظير آخرين روزهاي مستبدان شوروي و اروپاي شرقي فکر می کنند حکومت ايدئولوژيک را از طريق اعمال زور بيشتر ميتوانند ادامه دهند کماکان فکر نجات دولت مذهبي در ايران هستند و جامعه می خواهد براي هميشه به دولت اسلامی پايان دهد و نجات هر روحاني نه در راه حل آقاي کديور و باصطلاح جايگزيني اسلام سبز بجاي اسلام سياه بلکه در وداع با هرگونه اسلام سياسي و پايان دادن به هر گونه شرکت روحانيون در قدرت است. خواست مردم چيزي نيست جز سکولاريسم کامل و تعديل ولايت فقيه به شکل مشروطه ديني يا براندازي ولايت فقيه و قبول اشکال متعدد شرکت روحانيت در دولت حتي به صورت آنچه در مشروطيت برقرار شد امروز مورد تنفر عمومي در ايران است و راه آينده نيست. مردم دولت مذهبی نميخواهند چه سياه باشد چه سبز و اي کاش نوانديشان ديني نظير آقاي کديور دست از تلاشهاي خود در گمراه کردن جنبش تحول خواهي مردم ايران بردارند و حقيقت را بگويند که حکومت مذهبي عامل اصلي همه شکستهاي هم دولت و هم مذهب در ايران در 30 سال گذشته بوده است
امروز روزی نیست که حکومت بتواند بخشونت بیشتری دست بزند زیرا بمرز حداکثر خشونت رسیده است و راهی بجز رفتن ندارد.اگر نیروهای دمکراسی طلب همسو با حقوق بشر بتوانند تشکل و اتحادی داشته باشند آینده ایران از آن این نیروهاست و البته اگر عده ای در این بین لازم میدانند که فشار و شدت عمل حکومت بر علیه زندانیان سیاسی را کاهش دهند زمان مناسبی برای حمله به کسانی است که مسبب این رفتار خشونت آمیز با زندانیان سیاسی است.البته عامل اصلی و اولیه رسیدن به دمکراسی و حقوق بشر خواسته مردم است و نه اقدامات مسلحانه برعلیه حکومت . اقدامات مسلحانه موقت و برای کم کردن خشونت حکومت بر علیه زندانیان
سیاسی است تا صدای مردم بهتر شنیده شود
امروز معلوم شده است که ایدئولوژی اسلام سیاسی نتیجه اش چپاول ودزدی و آدم کشی است.نتیجه اش بخطر افتادن ایران و ایرانی است.این ایدئولوژی ما را عقب مانده تر از گذشته کرده است.حکومت حتی مریدان محکم روزهای اولش مثل موسوی وخاتمی و کروبی را از دست داده است اینها همه باز تاب دیکتاتوری و یک صدایی شدن حکومت مانند زمان شاه است که فقط شاه دستور میدادو دیگران اطاعت میکردندو صدای هیچ مخالفی هم تحمل نمیشد.منتها حکومت شاهی حداقل در بعد اقتصادی بویژه در ده سال آخرش بمردم بیشتر از ملایان رسیده بود.
امروز زمانی است که ما در حول ارزشهای دمکراسی و ارزشهای حقوق بشری گرد هم آییم و برای ساختن ایران فردا بر اساس ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی اقدام کنیم.کودکان ما بجای این که در خیابانها عمر خود را هدر دهند توسط حکومت در مدارس تحت تعلیم لازم قرار بگیرند و تا سن هجده سالگی حمایت کامل شوندو دانشمندان ما در گر وه های مختلف گرد هم آیند تا عقب ماندگی های علمی و اقتصادی ایران را جبران کنند. اینها را بکمک بودجه ای که در دزدی ها و کمک به حزب الله و گروه های ضد مردمی اسلام سیاسی سراسر جهان میشود میتوان انجام داد.
امروز زمانی است که تا حکومت ضعیف تر است بوی برای رفتار انسانی تر با زندانیان سیاسی تهاجم مسلحانه کرد.این کار خشونت را گسترش نخواهد داد زیرا ملایان قبلا بمرز حد اکثر خشونت رسیده اند

زمانی که در اول انقلاب خشونتها سبب خشونت زیاد از سوی حکومت ملایی شد درست است زیرا اکثریت مردم ایران از افکار و دزدی ها و آدم کشی های حکومت اطلاعی نداشتند مثلا حبس خانگی آیت قمی و اعدام آیت الله لاهوتی بخوبی سانسور شد و فقط ماجرای آیت الله شریعتمداری کمی فاش شد و آن را هم سر پوش گذاشتند و در این فضا بود که حکومت را اکثریت ایرانی ها ناآشنا به کردار ملایان تایید میکردند خشونت را ملایان با خشونت بیشتر جواب میدادند ولی حالا که اکثریت مردم ایران میدانند که دین و اسلام بهانه ای برای چپاول و غارت ثروت وقدرت ایرانیان از سوی ملایان است مبارزه محدود برای کم کردن خشونت ملایان بر علیه زندانیان سیاسی کارساز خواهد بود.

 

_________________

دکتر ایران نژاد نوشته است

address-e blog man http://negahnow.blogspot.com/

اگر مردم آمریکا درشرایط مردم ایران
بودند، در مدت یک ماه چنین حکومتی را از بین میبردند و حکومت قانون را بر
قرار میکردند. حتی یکبار کسی در مورد استفاده از اسلحه شکی به خود راه
...نمیداد. در مورد این موضوع من بارها و بارها با دوستان آمریکایی خود صحبت
کرده ام و جواب همیشه با خنده به همین سادگی است. حتی یک لحظه، فردی از
مردم آمریکا وارد شک، تردید و گفتگوهای فلسفی و ابلهانه نمیشد. علت این که
مالکیت اسلحه درایالات متحده قانونیست، دقیقا به این خاطر است که در صورت
فساد و قانون شکنی ی دولت، مردم این کشور(به واقع غیور) بتوانند بر علیه
دولت قیام کنند.

نظام جمهوری اسلامی قابل اصلاح نیست. این مثل آن میماند که افرادی جنایتکار به مدت سی سال در خانه ی شما اسلحه در پیشانی شما بگیرند، پدر پیر شما را کتک بزنند، پسر شما را بکشند، به دختر و همسر شما در پیش چشمانتان تجاوز کنند و بعد از مدتها شما بگویید شاید اینها قابل اصلاح باشند و سعی کنید با یکی از آنها کنار بیایید و گناهان او را ببخشید. ما آنجا که باید غیرت نشان دهیم نمیدهیم ولی بر سر واژه خلیج پارس یا عرب دعوا میکنیم
____________________
صدرا ایرانی نوشته است

هر چیزی بهائی داره، هیچ چیز مجانی بدست نمی یاد

 

_______________________

 مای نوشته است

افشا من با نظر شما موافقم ، به نظر من آزادی اندیشه همانقدر حق مسلم و اولیه انسان است که حق بقا، پس اگر من اجازه دارم برای دفاع از حق بقا خودم خشونت استفاده کنم چرا اجازه ندارم از خشونت استفاده کنم که حق انسانی‌ بودن بقا خودم را حفظ کنم؟

به... نظر من سوال باید به صورتی‌ دیگر ارائه شود و آن هم این است که " آیا ما تمام راه‌های بدون خشونت برای به نتیجه رسیدن با این نظام را آزمودیم؟"

******************************

حمایت مسلحانه از زندانیان سیاسی؟ به چه صورت؟ حمله به زندان؟ ترور شخصیت‌های نظام؟ جنگ چریکی روستایی؟ شهری؟
آیا به آتش کشیدن پایگاه بسیج و یا نا امن کردن محیط جامعه را برای اعضای دستگاه سرکوب رژیم هم خشونت محسوب میشود؟

به نظر من وقتی‌ که مزدوران بدانند که اعمال آنها بی‌ جواب نمیماند بسیاری از آنها از دستگاه دوری خواهند کرد

البته قهر مردم میتوانند از بایکوت این اشخاص در محل تا ضرب و شتم و حتی ترور این اشخاص باشد

________________

عادل مینویسد

اگر حقوق انسانها برایمان سنگ محک است باید بگویم ،،،، تفنگ دردتت به جونم تفنگ بی تو نمونم ،،، همان چیزی که مردم امریکا به ان ایمان آوردند و دویست سال است که از آزادی خود دفاع میکنند ،،، اما آگاهی و خرد سیاسی هم همانقدر میتواند در دفاع از حقوقمان مثمر باشد ،،،با شناختی که از حکومت هایی گذشته خود داریم باید در یک نقطه عطفی هر دو را با هم تطبیق داد که بیشترین و مثبت ترین نتیجه را حاصل کرد ،،، بهتر است که در اتحاد مردم بکوشیم تا اینکه اسلحه بپوشیم ،،،مردم باید هر یک تیری باشند بر قلب حاکمان ،وقتی همکاری نکنند و کمکاری بکنند و رشوه نگیرند و خودفروشی سیاسی نکند وووو همه کار ساز خواهند بود ،،، نه نمیتوانم مردم را دربرابر اقوام وحشی که تا خرخره مسلح هستند تنها ببینم

_______________



Posted on Saturday, December 4, 2010 at 10:03PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>