« بررسی اجمالی ادعاهای محمود احمدی نژاد در رابطه با وضعيت اقتصادی ايران! - احمد نوين | Main | Who is a terrorist and what is terrorism? »

کسروی مزدور رضا شاه و مبلغ ایدئولوژی ایران باستانی وی

  

. اين بود سخنرانيهايي زير عنوان« شاه پرستي »

مي كردند بگوش شنوندگان مي رسانيدند

:

نزد خرد شاهي و پيغمبري چون دو نگينند بيك انگشتري

با آن درازا و پهنا ، و آن سخنرانيهاي كذايي آقايان ياسمي و حجازي و نصرالله

فلسفي و جناب آقاي اعلم ، و آن يخه دريهاي شگفت آقاي اورنگ ، آن پولهاي هنگفتي كه مفت و مسلم باين عمال

مظلمه داده ميشد همگي براي محو كردن انديشة دموكراسي و آزاديخواهي از دلهاي ايرانيان بود

نوشته زیر را از نزدیکترین یاران کسروی به اسم واعظ پور نوشته استو در آدرس اینترنتی زیر موجود است:

http://kasravi.info/bahamad/Tarikhch-%20Bahamad.pdf

 نوشته ای دیگر از آن منبع

کسروی مزدور رضا شاه و مبلغ ایدئولوژی ایران باستانی وی

مثلا در زمان رضاشاه كوشيده ميشد كه 

مشروطه هر چه خوارتر گردد و مجلس موهون باشد و انديشة آزاديخواهي در مغزهاي جوانان جا نگيرد ، و اين بود گذشته

از آنكه مجلس را بيكبار زبون و زيردست گردانيده بودند يكدسته چاپلوسان پست نهاد و بي ايمان كوشش مي نمودند كه

انديشة دموكراسي و آرزوي حكومت ملي را نيز از دلها بيرون گردانند

يا مانند آن مي نمودند و هر چه اشعار پست و پندارهاي شوم در گوشه هاي مغز خود پيدا

در نتيجة اين پيش آمدها در 25 شهريور رضا شاه پهلوي از تاج و تخت شاهي دست برداشته و از ايران بيرون رفت
و باين ترتيب دورة بيست سالة خودكامي و ديكتاتوري آن شاه نيز سپري گرديد

این نویسنده در سال 1321 این جرعت را داشت که بنویسد شاه دیکتاتور بود و مشروطه را زیر پا گذاشت ولی هنوز آن قدرت را ندارد که بنویسد شاه را قوای متفق از سلطنت خلع کردند و بخارج از ایران تبعید کردند - درستی نوشته های وی را از این موضوع میتوان حدس زد که یکی بنعل و یکی بمیخ میزندتا رضا شاه را خوب و اطرافیانش را بد جلوه دهد.وی میگوید رضا شاه دیکتاتور شد چون اطرافیانش تملق گو و چاپلوس بودند بنازم به این استدلال.اطرافیان رضا شاه بدون تایید او یک لیوان آب هم نمیخوردند.

در مورد زنان  واعظ پور در همان منبع نوشته است

مثلاً نصف نفوس ايران را كه زنها تشكيل ميدهند چون افكار و عقايدشان غير از افكار و عقايد مردها است اينست
كه هميشه آنان را از نظر اجتماعي با ديدة ديگري مينگرند .
اشتباه نشود ما طرفدار اين نيستيم كه زنها نيز در كارهاي مردان شركت كنند و در كارهاي اداري و بازاري يا امور
پارلماني و غيره دخالت نمايند . نه زن براي خانه داري و جهت آراستن خانه و كاشانة مرد و براي پرورش دادن نوباوگان
خود مي باشد ، هنر زن زائيدن و پرورش دادن است نه كار كردن در ادارات و آميختن با مردان بيگانه . منظور ما از برابري
زن با مرد از نقطة نظر طرز فكر و نحوة عقايد آنها است

نویسنده در آن منبع هم چنین نوشته است

جهاني باين بزرگي با آنهمه نعمتهاي فراوان چه شده است كه امروز حكم جهنم واقعي را پيدا كرده و بشر با وجود

پيشرفت روز افزون علوم و صنايع و اختراعات بلاي جان يكديگر گرديده اند

 

 

.

اينها نيست مگر در اثر ماديگري و آزمندي و

آنها پديد نيامده مگر در نتيجة شناخته نبودن حقايق

اگر بگفته این نویسنده نگاه کنیم چقدر بحرف آخوندها نزدیک است

اهداف شانزده ماده ای باهماد آزادگان که موسسش کسروی بوده است

 هواداري از مشروطه و قانون اساسي و ايستادگي در جلو بازگشت استبداد .
2  نشر معني مشروطه در ميان توده و آماده گردانيدن مردم براي آن .
3  نظارت باجراي قوانين و اعتراض بهر نقض قانوني كه رو دهد .
4  هواداري از تعقيب يك سياست روشن .
5  جلوگيري از تقليدهاي بيجا كه از حزب هاي اروپا ميشود .
6  روشن گردانيدن اذهان در بارة ثروت حقيقي و اينكه سر چشمة آن زمين و هوا و آفتاب است و بايد قدر اينها
را دانست .
7  تغيير وضع تجارت و برگردانيدن آن بمعني درستش و تطبيق آن با مصالح توده .
8  كوشش برواج علم و صنعت و تقيد باينكه تا ممكن است حوائج صنعتي در خود كشور تهيه گردد .
9  ترويج كشاورزي و اساس زندگاني گرفتن آن و آبادي دهات و كمي تفاوت ميانة آنها با شهرها .
10  جلوگيري از مفتخواري از هر راه كه باشد و اينكه ميزان برخورداري هر كس ، جربزه و كوشش او باشد .
11  نبرد با پراكندگي عقايد و كوشش بيكي بودن انديشه ها و آرمانها .
12  كوشش بفزوني نفوس و ناگزير گردانيدن زناشوئي و سادگي آن .
13  كوشش بسادگي رخت و افزار زندگي .
14  كوشش بتوسعه و رواج بهداشت همگاني و مبارزه با بيماريها .
15  تغيير سازمان و قوانين دادگستري و ساده گردانيدن قضاوت ها .
16  ناگزير گردانيدن آموزش ابتدائي و تغيير برنامة آموزشگاهها و از بين بردن تعليمات زيانمند و بيهوده

 در مورد لگد مال شدن مشروطه توسط رضا شاه مینویسد که

اينست معني مشروطه كه در سي و چند سال پيش نيز در نتيجة پافشاري مردان غيرتمند اينكشور و پس از ريخته

شدن خونهاي زياد و نابود شدن خاندانها و غارت رفتن خانه ها براي ايران گرفته شده و سلطنت مشروطه بر قرار گرديد

ولي پس از اندك زماني بواسطة آماده نبودن توده بچنين حكومتي ، اساس مشروطه برانداخته شده و بار ديگر

سلطنت مستبده برقرار و چنانچه ديديم مدت بيست سال با نگه داشتن مجلس و قوانين و با حفظ نام مشروطه رژيم

استبداد در اين كشور اجرا گرديد

 

 

در مورد این که رضا شاه دیکتاتوری کرد و مشروطه را لگد مال کرد شکی نیست و لی در مورد این که توده مردم آماده مشروطه نبودند یک نوع تحریفی در نوشته موجود است نسل قبلی مشروطه را میشناخت ولی نسل جدید نمیشناخت؟ این مگر شدنی است مگر اینها نمیگویند رضا شاه کبیر خدمات ارزنده کرد.آیا حاصل این خدمات ارزنده که رضا شاه را کبیر و ناجی ایران کرد این است که مردم مشروطیت را از پدرانشان کمتر میفهمیدند؟ اینجاست که این گونه افراد سعی در تطهیر دیکتاتور دارند و با این افکار نمیتوانند مشروطه را در ایران بر پا کنند

 

ادامه تطهیر کردن  دیکتاتور و رضا شاه را از منبع فوق پی میگیریم

اگر در حكومت مشروطه ملت براي تصويب قوانين و نظارت در اجراي آنها نمايندگاني انتخاب مينمايد ولي در دورة
بيست ساله اين حق را از ملت سلب و بخود دولت واگذار كردند ، يعني دولت براي حفظ ظاهر چند نفري را از هر محل
بنام نمايندة ملت برگزيده و در كرسيهاي وكالت مجلس شوراي ملي جا ميداد و براي صورت قانوني دادن بكارهاي خود ،
دلخواه خود را بصورت قانون درآورده و بهمان مجلس فرمايشي ميفرستادند . آقايان نمايندگان يا بهتر بگويم نوكرهاي شاه
هم نامردي نكرده با سلام و صلوات در يك قيام و قعود همة آنها را تصويب ميكردند .
در آن دوره كسي را ياراي اعتراض و حرف زدن در مقابل ارادة شاه نه بوده با كوچكترين بهانه جان و هستي مردم را
بباد فنا ميدادند ، هر چيزي را ارادة شاهانه تعلق مي گرفت بايستي بي درنگ انجام گيرد .
يك عده كسان متملق و چاپلوس دور شاه را گرفته براي استفادة شخصي خودشان ستمروائي شاه را ستوده و در
كارهاي خود وي را تشويق مي كردند .
اگر چه اكنون همة گناهان گذشته را بگردن شاه سابق مي اندازند ولي نبايد از حق گذشت كه بزرگترين تقصير و
گناه فجايع بيست سالة گذشته بگردن نمايندگان و وزيران و بطور كلي بگردن همة كساني است كه در آن دوره متصدي
امور و دست اندر كارها بودند . زيرا اگر آنها از اول شهامت و جوانمردي را از دست نداده و خود را در برابر ارادة شاه تسليم
نمي كردند ، اگر از نخستين قدمي كه پهلوي ميخواست بر عليه مشروطه و دموكراسي بردارد ايستادگي كرده و ترس و
جبن يا در حقيقت تملق و خوش رقصي را كنار ميگذاشتند لااقل بگفته هاي خلاف قانون آن گردن نگزارده و با صد
زبوني و خواري عوض اينكه او را بعواقب كارهاي وي ملتفت كنند ، زبان مدح و تعريف بازنميكردند ، اگر همگي آن كسان
پست خود را مامور اجراي اوامر شاه ، اوامري كه بر ضد قانون اساسي صادر ميشد ، نمي كردند ، آيا شاه بتنهائي چه
ميتوانست بكند و چگونه معقول بود در برابر آنهمه ايستادگي ، ستيزگي بخرج داده و منويات خود را اجرا كند .
نه آن آقايانيكه دور شاه را گرفته بودند ، آنهائي [كه]در مدت بيست سال بنام شاه و بنام اقتدار وي خون بيچاره
مردم را مكيده و گردن خود را كلفت و كلفتر نمودند .
آنهائيكه اكنون نيز ماسك خود را عوض كرده و از راه ديگر و با بهانه هاي ديگر باز مردم را اغفال نموده و همچنان
مقام و مسند خود را دو دستي نگهداشته و بريش تودة بيفكر ايران ميخندند ،
خود از ته دل بكارهاي بيست ساله راضي و خوشدل بودند و آنها بودند كه نميگذاشتند صداي يك نفر از ملت
  بگوش شاه رسيده تا شاه بفكر تودة بدبخت بيفتد

میبینیم که همان حرفهای غلطی را که درباره شاه میزدند که شاه خوب بود ولی امیر عباس هویدا و دیگران در اطرافش بد بودند و یا خمینی خوب بود ولی اطرافیانش بد بودند تکرار شده است که حرف مزخرفی است و برای فریب مردم است. دیکتاتور بد است هر کس باشد از دیکتاتوری خیری برای کشور بدست نخواهد آمد ایا همین تجربه صد سال اخیر در این مورد کم است که میخواهند نسلهای بیشتری را بپای دیکتاتوری و ایجاد عقب ماندگی کشور بسوزانند؟

حلا این کسروی مشروطه طلب که میبیند مشروطه زیر پای رضا شاه له شده است با تمام قوا ایدئولوزی ایران باستان گرایی وی را تبلیغ و تقویت میکندکوششهای کسروی را در مورد ایدئولوژی ایران باستان گرایی در زیر میبینیم.البته لازم بتوضیح است که قبل از رضا شاه دین و شاه با هم متحدا مردم را میجاپیدند ولی رضا شاه تشخیصش این بود که  بملایان نیازی ندارد و خودش میتواند ایدئولوزی حکومتیش را بسازد و این ایدئولوزی ایران باستان گرایی و تبلیغ از آن بود مثلا در شاهنامه چون بتاریخ قبل از اسلام میپرداخت بسیار بها داده شد و او را بسیار تکریم کردند و از او مایه ای برای تقویت وتبلیغ ایدئولوزی ایران باستان گرایی ساختند.کوششهای کسروی را در تقویت این ایدئولوزی رضا خانی لگد کوب کننده مشروطیت  در زیر میبینیم

از ۱۳۰۵ کسروی بازرس عدلیه شد ولی تنها در جایگاه داور یک بار به قم رفت زیرا که در این زمان علی اکبر داور وزیر عدلیه شد و عدلیه پیشین را برچید. پس کسروی باز زمانی بی‌کار شد و در این زمان باز به خواندن و پژوهش پرداخت و این بار پیشینه شیر و خورشید را پژوهید.

در فروردین ۱۳۰۶ کلاسی برای آموزاندن زبان پهلوی به آموزگاری هرتسفلد در تهران برگذارشد که کسروی یکی از شاگردان آنجا بود. در این زمان داور او را برای کار در عدلیه تازه خواست و از او خواست تا عبا و عمامه را کنار بگذارد که کسروی همان زمان این پوشش را کنار گذاشت و پوشش رواج‌دار آنروز را برگزید. از این پس او مدعی‌العموم تهران شد. در این زمان میانه داور و کسروی به هم خورد.

چندی پس از آن کسروی به ماموریت‌هایی در خراسان از سرگذراند، مرکز می‌خواست او را در خراسان نگه‌دارد که کسروی بی‌اجازه مرکز به تهران بازگشت و این کار داور را خشمگین ساخت. پس کسروی درخواست کناره‌گیری از عدلیه را نمود و به وکالت پرداخت. در این زمان تیمورتاش که پشتیبان کسروی بود به وی پیشنهاد کرد که به حزب ایران نو بپیوندد که کسروی نپذیرفت. در این زمان قانون پوشش یکپارچه داده‌شد و کسروی از نخستین کسانی بود که به پیشواز این قانون رفته و کلاه پهلوی برسرگذارد. در این زمان از کسی به نام بارون هایراپت زبان ارمنی را در دو سال آموخت. در همان زمان به کارنامه اردشیر بابکان پرداخت.

در پاییز ۱۳۰۷ کسروی دوباره به قضاوت و اینبار در دادگاه جنایی پرداخت. چندی پس از آن تیمورتاش به کسروی پیشنهاد کرد که زیر پشتیبانی وی از وزارت فرهنگ مقرری‌ای دریافت‌دارد و به جای آن به پژوهش درباره تاریخ و زبان بیشتر پردازد. ولی داور برونشد کسروی را از عدلیه نپذیرفت و با افزایش جایگاه او وی را به ریاست محاکم گمارد. در این زمان کسروی به نگارش شهریاران گمنام پرداخت. چندی پس از آن هم کسروی برای داوری به اراک سفری کرد.

در زمستان ۱۳۰۸ کسروی باز سفری کاری به غرب ایران داشت. در این سفردر همدان بود که کسروی با عارف قزوینی آشنا شد و دوستی دیرپایی با وی یافت

 منبع

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF_%DA%A9%D8%B3%D8%B1%D9%88%DB%8C#cite_note-3

میبینیم که همواره کسروی مورد حمایت حکومتی رضا شاهی  دیکتاتور و ضد مشروطیت بوده است.او خود فروخته بود و بهموطنان آذربایجانی و بزبان آنان خیانت کرد

 

Posted on Monday, July 25, 2011 at 12:31AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>