آیا فعالیت سیاسی مذهبیون غیر روحانی برای ارایه اسلام در پیشرفت ایران مفید است؟
مواردی است که همه ما لازم است به آنها توجه کنیم.از فعالیت سیاسی مذهبیون غیر آخوند ملت ما سودی نخواهد برد.
اگر تا دیروز اینان در زیر نام اسلام و گروه های مذهبی فعالیت میکردند امروزه با بی رنگ شدن ادعاهای سیاسی و مذهبی اینان ؛یا این مذهبیون دیروزی ؛ مردم ایران از آنان روی گردان شده اند. این نیروها که دیگر با عنوان فعالان مذهبی خریداری در جامعه ندارند بناچار و برای نشان دادن خود از عنوان ملی -مذهبی استفاده میکنند تا ملت را دوباره گول بزنند.
فعالیت سیاسی مذهبیون که در واقعیت نتیجه اش فقط چپاول ثروت ملت ایران بوده است و از نظر اقتصادی و بازده سیاسی رفتار حکومت خمینی ساخته و شاهی یکی است که همان خدمت به سرمایه داران جهان خوار و کشتار و یا فلج کردن نیروهای انقلابی تحول خواه بوده است ؛ تا سرمایه داران جهان خوار راحت تر بچاپند.اینان (مذهبیون و ناسیونالیستهای از نوع حکومت پهلوی) فرهنگ ملی ایرانیان را برای خدمت ببیگانه بعنوان ماسک و پوششی در جهت پنهان کردن خط خیاننت بمردم ایران و استقلال و آینده کشور مورد سو استفاده قرار داده اند. شاه با شاهنامه و ملا با قران این خیانت را سامان داده اند.
ناف فعالین سیاسی مذهبی به حوزه های علمیه بسته است و در نهایت مثل بازرگانها و دیگران موجب نردبان ترقی ملایان بعنوان مستبدان خونخواری میشوند.زیرا اینان بر روی حرف ملا و حوزه ها نمیتواند حرفی بزنند و هر چه ملایان بگویند مجبور به اطاعتند وگر نه از لیست مسلمانی حذف خواهند شد و دیدیم که در رژیم خمینی میگفتند حتی زنانشان هم بر آنان حرام است.در نهایت امثال بازرگانها با تو سری خوردن یاد میگیرند که بازیچه دست ملایان بوده اند و خود فریبی و مردم فریبی کرده اند.
ولی فعالیت سیاسی گروه های دیگر بر روی ملایان بیشتر از فعالیت سیاسی مذهبیون تاثیر داشته است.مثلا با رفع حجاب و دادن رای بزنان با این که خمینی خیلی هم مخالف این آزادی های زنان بود ولی از روی خدعه و فریب و این که دانست دیگر ملایان قادر به تغییر حق رای زنان (و یا اصلاحات ارضی که خمینی با آن هم مخالف بود)نخواهد بود از لغو این حقوق زنان حتی دم نزند.این نشان میدهد که دین بهانه ای برای بدست گرفتن قدرت سیاسی توسط ملایان بوده است و خدا و پیامبر و قران در این گونه موارد فقط بهانه ای و نردبان ترقی آنان است.
بنابراین خمینی در واقع یک مسلمان واقعی نبوده است بلکه اسلام را برای ترقی خود وسیله قرار داده است و مسئله ولایت فقیه مورد قبول بسیاری از علمای حوزه ها نبوده است و با فریب و زور تحمیل شده است مثلا آیت الله قمی و دیگران با آن مخالف بوده اند.خمینی تقیه نکرد بلکه مردم فریبی کرد.مردم ما اگر میدانستند که در حکومت خمینی چشم در خواهند آورد و یاشلاق خواهند زد و یا دست و پا قطع خواهند کرد به اسلام او رای نمیدادند.بنابراین این رفتار خمینی را باید مردم فریبی و نه رفتاری اسلامی و تقیه نامید..
معامله که او با ملت ایران در رفراندوم جمهوری اسلامی آری یا نه کرده است معامله باطلی است.زیرا ملت نمیدانست بچه چیزی رای میدهد.
من خودم به این رفراندم رای منفی دادم و در حوزه رای گیری آخوندکی گفت که آقا برگه قرمز منفی است و من گفتم چرا باید به آدمی که نمیشناسم نقطه نظرات اقتصادیش چیست؟ اجتماع را بچه صورتی اداره خواهد کرد ؟ و این فرد را نمیشناسم چرا باید رای مثبت بدهم و رای منفی دادم.این حداقل عقلانیت بود که مردم ایرانی باید بکار میبردند تا گرفتار ی امروز را نمیداشتند.
شعر از افشا
رفتار مردم در انقلاب ۱۳۵۷ ضد عقلي بود
تغاري بشكند ماستي بريزد
جهان گردد به كام كاسه ليسان)
شود يك انقلاب مردمانه
ولي سامان رسند مردم فريبان
خدايا ملت ايران نگهدار
ز ملايان شر اين دين فروشان
اگر چه خائنين آماده بودند
بچاپند ثروت و هستي ايران
چرا ما مردمان عاقل نبوديم
نكرديم كارها بر عقل بنيان
پي ملا خميني رفته باختيم :
تمام عزت خود را چه آسان
خیلی اشاره میشود که اسلام ولایی همان خط چپ است و یا همان کارهای حزب توده را انجام داده است.این را هم میتوان انعکاس فعالیتهای چپ در دین ملایان ولایی نامید
از سیمین بهبهانی
Reader Comments