چرا بدون تشکیل یک جبهه قوی دمکراسی نمیتوانیم از شر استبداد رها بشویم
قبل از هر چیزی باید یاد آوری کنم که کسانی که از ارزشهای حقوق بشری بد میگویند نوکران ارتجاع و ضد پیشرفت و رفاه ایران و ایرانی هستند. ایران بجز رفتن بسوی ارزشهای حقوق بشری و بر پایی حکومت دمکراتیک همسو با ان گریزی ندارد. ولی عمله ارتجاع با با بعضی کارهلی ضد حقوق بشری سعی دارند که روند درست و طبیعی پیشرفت ایران را بتاخیر بیندازند ولی این جبر زمان است و موفق نخواهند شد.اما آگاهی ملت و ترد این گونه افکار میتواند به سریع تر شدن حرکت بسوی حکومت دمکراتیک بینجامد.اصولا یکی از علل باز تولید استبداد در ایران عقاید ضد حقوق بشری اکثریت حاکمین و اپوزیسیون است و به همین خاطر
تحولی در اتحاد این اپوزیسیون دیده نمیشود و این عدم اتحاد است که ادامه حکومت استبدادیون اسلامیست را تضمین هم میکند.
اگر دمکراسی خواهان ایرانی پنج در صد مردم باشند با کار سازمانی و ایجاد جبهه متحد دمکراسی خواهی حقوق بشری میتوانندقدرت حکومتی را در دست بگیرند و مسایل ایران را که شامل استبداد و عقب ماندگی علمی و اقتصادی است - حل کنند.
من با هیچ عقیده ای مخالف نیستم و حتی با سلطنت طلب فاشیست هم مخالف نیستم اینهاعقیده ای دارند و تا زمانی که عقیده آنها
شخصی است بنده هم از آنان دفاع میکنم. در حد عقیده شخصی من نمیآیم بگویم که کسی را که بفا شیسم معتقد است باید از حقوق اجتماعی محروم کرد و یا رفت شیشه مغازه اش را شکست و تنبیهات غیره کرد .این آدم آزاد است هر عقیده ای داشته باشد گاو پرست باشد ؛محمد پرست باشد و یا دمکرات پرست باشد ولی حق ندارند عقیده خودشان را بزور به جامعه تحمیل کنند بلکه این جامعه است که میباید رشد فرهنگی داشته باشد و به عقلانیت آزاد و رها رسیده باشد تا انتخاب کند.انتخاب بر اساس تمایلات ایدئولوزیک و یا تمایلات مذهبی فقط سبب بخطر افتادن حقوق خود و دیگران میشود ؛ مثلا مسلمان دو آتشه هم عقیده ای دارد و تا زمانی که شخصی است از وی دفاع هم میکنم ولی اگر این مسلمان دو آتشه و یا آن سلطنت طلب فاشیست ادعای حقانیت سیاسی و درست بودن و ایران دوست بودن کرد افشایش میکنم .از نظر من و دمکراسی ایی که به آن اعتقاد دارم (دمکراسی همسو با حقوق بشر ) از عقاید همه دفاع میکنم ولی هر عقیده ای را دارای حقانیت نمیدانم که در اجتماع مطرح شود.عقیده ای حقانیت دارد به داخل اجتماع و روابط بین مردم و بین حکومت و مردم بیاید که با عقلانیت آزاد و رها و خود محور که نوکر دین و یا ایدئولوژی نیست و ماموریتش کشف حقیقت و رفاه وبقای انسانهاست تایید شده باشد یعنی مخالفت با این عقلانیت نداشته باشد.ملی پرستی آریامهری ایرانی و اسلام ملایان با این عقلانیت مخالفت دارد و در صورت ادعای حقانیت و ادعای درست بودن باید افشا بشوند.
ولی با باور ها و با عقایدی که در بین مردم ایران است یعنی اکثریت ایرانیان باورهای ضد حقوق بشری دارند و اکثرا در دو گروه اسلامیستی و سلطنت طلب فاشیست قرار میگیرند هر ایدئولوژیی که در ایران بر سر کار بیاید نهایتا به فاشیسم منجر خواهد شد حتی اگر کمونیستها هم بقدرت برسند مثل کامبوج میلیونها تن را خواهند کشت.زیرا در جامعه ما رعایت احترام افراد و زندگی آنان وجود ندارد.رضا شاه براحتی آب خوردن آب کشته است و خمینی هم همینطور.شما کجا میتوانید پیدا کنید که باز جو سر زندانی سیاسی و یا غیر سیاسی را بکاسه توالت فرو کند و این عدم احترام بشخصیت افراد در بطن فرهنگ ایرانی یا آن فرهنگی که ملیون و مذهبیون مسموم کرده اند وجود دارد. این فرهنگ همانی است که اکثریت باورهای ما را ضد حقوق بشری کرده است و امروز ما را به این بدبختی کشانده است.با مزین شدن بباورهای حقوق بشری باید از این مسمومیت نجات پیدا کرد
تازه علاوه بر این جلوگیری از رسیدن بفاشیسم دیگری در ایران با یک ایدئولوزی دیگری در حکومت بعد ازسقوط ملایان ما نیاز بحکومت دمکراتیک داریم ، یک واقعیت دیگری موجود است و آن این که ما سه مولفه اسلامی ، ایرانی و دمکراتیک و مدرنیته در کشور داریم که این سه مولفه را در قرن اخیر نتوانسته ایم با همدیگر اشتی بدهیم و تنها راه موجود تفوق یکی از این مولفه ها بر دیگری است .ما تفوق ناسیونالیسم را در سلسله پهلوی و تفوق اسلامیت را در حکومت ملایان دیده ایم و متاسفانه اینها منتهی بفاشیسم شده اند.تنها راهنجات ما تفوق ارزشهای مدرنیته ای (ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی و سکولاریسم همسو و نه در تضاد با ارزشهای حقوق بشری )است .
راستی چرا بعضی از ایرانیان همان حرفهای خمینی و ملایان دیگر را درباره حقوق بشر و دمکراسی تکرار میکنند .ملایان و کمونیستها میگویند که دمکراسی و حقوق بشر کشک است و فقط دام غرب برای چپاول کشور های عقب مانده است؟ کمونیستها هم عقیده دارند که دمکراسی و حقوق بشر فریب است
هر کس با دمکراسی و حقوق بشر مخالف است اب به آسیای مرتجعین میریزد و یا در کشور ما بکمک جامعه سنتی و امثال خمینی ها و سلطنت طلبان آریامهری در حال مرگ میشتابد.بی خود نیست که امثال خمینی ها و طرفدارانش با دمکراسی و حقوق بشر مخالفند و آن را غربی و نوطئه ای برای سرکوب خود میدانند زیرا در این باور چپاول ثروت و قدرت ملت نهفته است منتها با دست خود ملت یعنی با باور های غلط آنان و دوستان کمونیست ما ناخواسته سربازی برای این عناصر ارتجاعی و ضد ایرانی با باورهایشان هستندزیرا میگویند دمکراسی بورژوازی است و حقیقی نیست.
گردمکراسی بود آیین بوش(رئیس جمهور آمریکا که بعراق حمله کرد)
بوده گندی تر ز یک گندیده موش
اشغال عراق و کشتار مردم آن ربطی بدمکراسی ندارد بلکه محافل ارتجاعی آمریکا این کار را کرده اند یعنی همان یک در صدی ها که نود و نه در صدی ها بر علیه آنان مشغول تظاهرات هستند.(جنبش اشغال وال استریت منظورم است) کسی که بجای ادرس نود نه در صدی ها آدرس یک در صدی را میدهد دانسته یا ندانسته نوکری همان محافل یک در صدی را میکند.این به استبداد میرسد آیا هنوز از این خواب بیدار نشده ایم سی و سه سال پیش این کلاه یک بر سر ما گذاشته شد ایا دوباره میخواهیم گول این فریب را بخوریم؟
این خطا در اول انقلاب موجودبود که فکر میکردیم دولت خمینی بر ضد امپریالیسم است و بهمین خاطر باید از وی حمایت کرد و دست وی را باز گذاشت تا دشمنانش را از بین ببرد .اول مخالفان خودش را از درون مقامات سر شناش رژیم قبلی کشت با او هلهله کردیم که آدمهای خودفروش ضد پیشرفت و باعث عقب ماندگی را بکشتار دادیم.سپس نوبت به مجاهدین رسید به همان دلیل سکوت کردیم و بعدا نوبت به چریکهای فدایی و توده ایی ها رسید یواش یواش از خواب بیدار شدیم دیدیم که این آقا حتی بازرگان و بعدا منتظری را هم قبول نمیکند. چرا این وضع پیش آمد دلیلش فقط یک سفسطه بود زیرا فکر میکردیم که حقوق بشر و دمکراسی ساخت دولتهای جنایتکار غربی است و با وانمود کردن به حقوق بشر و دمکراسی در زیر نام آن جنایت های فراوان میکنند و تشخیص ندادیم که دمکراسی و حقوق بشر پدید آمده انسانهای فداکار و دلاور و اندیشمند بوده است که عصاره زیستن انسانی را در دمکراسی منطبق بر حقوق بشر یافته بودند و این ربطی به دول غربی و متجاوز آن ندارد.
ما تا زمانی که یک جبهه نیرومند دمکراتیک سازمان دهی نکنیم در این وضعیت آچمز سیاسی یعنی حکومت ملایان باقی خواهیم ماند و غرق در استبداد زندگی خواهیم کرد.
وضعیت آچمز درضعف نیروهای دمکراتیک و نبود اتحاد نیروهای دمکراسی طلب و در اکثریت بودن اپوزیسیون استبدادی حاکمیت اسلامی
نیروهای مرتجع فعلی اسلامیستهای ولایت فقیهی و مجاهدین و طیفهای مجاهدین انقلاب اسلامی و غیره بهمراه آریا طلبان اریامهری فاشیسم هستند که متاسفانه اکثریت اپوزیسیون را تشکیل میدهند
یعنی اپوزیسیون ما ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی و سکولاریسم است با این اپوزیسیون وضعیت آچمز ادامه
خواهد یافت.
منظورم از وضعیت اچمز ادامه استبداد و نبودن راه رهایی از ان است که بعلت مقدور نبودن اتحاد برای این اپوزیسیون استبدادی و خود محور است که بجز خود هیچ نیرویی را قبول ندارد و به هیچ اعتقادی که همه ایرانیان را پوشش بدهد هم مسلح نیستند.دیگر حنای ناسیونالیسم افراطی و اسلام سیاسی ریخته است نیروهای دلسوز و مترقی جامعه مثل روشنفکران -دانشجویان - کارگران لازم است سعی نمایند که جبهه حقوق بشری و دمکراسی طلبی قوی در کشور تشکیل بشود.در نبود جبهه مشترک دمکراسی طلب حول ارزشهای حقوق بشری این وضعیت آچمز ممکن است سالها ادامه یابد و یا بین اپوزیسیون استبدادی و حاکمیت استبدادی جابجا شود و ملت هم چنان در استبداد غوطه ور بماند و عقب ماندگی هر روزه تشدید شود.ما لازم است به این مسئولیت تاریخی خود بها بدهیم و موانع اتحاد را که همان باور های ضد حقوق بشری در بین آحاد ملت واقتصاد دلالی و
کمپرادور در ایران است را در هم بشکنیم
اگر دمکراسی خواهان ایرانی پنج در صد مردم باشند با کار سازمانی و ایجاد جبهه متحد دمکراسی خواهی حقوق بشری میتوانندقدرت حکومتی را در دست بگیرند و مسایل ایران را که شامل استبداد و عقب ماندگی علمی و اقتصادی است - حل کنند.
ولی با باور ها و با عقایدی که در بین مردم ایران است یعنی اکثریت ایرانیان باورهای ضد حقوق بشری دارند و اکثرا در دو گروه اسلامیستی و سلطنت طلب فاشیست قرار میگیرند هر ایدئولوژیی که در ایران بر سر کار بیاید نهایتا به فاشیسم منجر خواهد شد حتی اگر کمونیستها هم بقدرت برسند مثل کامبوج میلیونها تن را خواهند کشت.زیرا در جامعه ما رعایت احترام افراد و زندگی آنان وجود ندارد.رضا شاه براحتی آب خوردن آب کشته است و خمینی هم همینطور.شما کجا میتوانید پیدا کنید که باز جو سر زندانی سیاسی و یا غیر سیاسی را بکاسه توالت فرو کند و این عدم احترام بشخصیت افراد در بطن فرهنگ ایرانی یا آن فرهنگی که ملیون و مذهبیون مسموم کرده اند وجود دارد. این فرهنگ همانی است که اکثریت باورهای ما را ضد حقوق بشری کرده است و امروز ما را به این بدبختی کشانده است.با مزین شدن بباورهای حقوق بشری باید از این مسمومیت نجات پیدا کرد
راستی چرا بعضی از ایرانیان همان حرفهای خمینی و ملایان دیگر را درباره حقوق بشر و دمکراسی تکرار میکنند .ملایان و کمونیستها میگویند که دمکراسی و حقوق بشر کشک است و فقط دام غرب برای چپاول کشور های عقب مانده است؟ کمونیستها هم عقیده دارند که دمکراسی و حقوق بشر فریب است
هر کس با دمکراسی و حقوق بشر مخالف است اب به آسیای مرتجعین میریزد و یا در کشور ما بکمک جامعه سنتی و امثال خمینی ها و سلطنت طلبان آریامهری در حال مرگ میشتابد.بی خود نیست که امثال خمینی ها و طرفدارانش با دمکراسی و حقوق بشر مخالفند و آن را غربی و نوطئه ای برای سرکوب خود میدانند زیرا در این باور چپاول ثروت و قدرت ملت نهفته است منتها با دست خود ملت یعنی با باور های غلط آنان و دوستان کمونیست ما ناخواسته سربازی برای این عناصر ارتجاعی و ضد ایرانی با باورهایشان هستندزیرا میگویند دمکراسی بورژوازی است و حقیقی نیست.
گردمکراسی بود آیین بوش(رئیس جمهور آمریکا که بعراق حمله کرد)
بوده گندی تر ز یک گندیده موش
اشغال عراق و کشتار مردم آن ربطی بدمکراسی ندارد بلکه محافل ارتجاعی آمریکا این کار را کرده اند یعنی همان یک در صدی ها که نود و نه در صدی ها بر علیه آنان مشغول تظاهرات هستند.(جنبش اشغال وال استریت منظورم است) کسی که بجای ادرس نود نه در صدی ها آدرس یک در صدی را میدهد دانسته یا ندانسته نوکری همان محافل یک در صدی را میکند.این به استبداد میرسد آیا هنوز از این خواب بیدار نشده ایم سی و سه سال پیش این کلاه یک بر سر ما گذاشته شد ایا دوباره میخواهیم گول این فریب را بخوریم؟
این خطا در اول انقلاب موجودبود که فکر میکردیم دولت خمینی بر ضد امپریالیسم است و بهمین خاطر باید از وی حمایت کرد و دست وی را باز گذاشت تا دشمنانش را از بین ببرد .اول مخالفان خودش را از درون مقامات سر شناش رژیم قبلی کشت با او هلهله کردیم که آدمهای خودفروش ضد پیشرفت و باعث عقب ماندگی را بکشتار دادیم.سپس نوبت به مجاهدین رسید به همان دلیل سکوت کردیم و بعدا نوبت به چریکهای فدایی و توده ایی ها رسید یواش یواش از خواب بیدار شدیم دیدیم که این آقا حتی بازرگان و بعدا منتظری را هم قبول نمیکند. چرا این وضع پیش آمد دلیلش فقط یک سفسطه بود زیرا فکر میکردیم که حقوق بشر و دمکراسی ساخت دولتهای جنایتکار غربی است و با وانمود کردن به حقوق بشر و دمکراسی در زیر نام آن جنایت های فراوان میکنند و تشخیص ندادیم که دمکراسی و حقوق بشر پدید آمده انسانهای فداکار و دلاور و اندیشمند بوده است که عصاره زیستن انسانی را در دمکراسی منطبق بر حقوق بشر یافته بودند و این ربطی به دول غربی و متجاوز آن ندارد.
ما تا زمانی که یک جبهه نیرومند دمکراتیک سازمان دهی نکنیم در این وضعیت آچمز سیاسی یعنی حکومت ملایان باقی خواهیم ماند و غرق در استبداد زندگی خواهیم کرد.
وضعیت آچمز درضعف نیروهای دمکراتیک و نبود اتحاد نیروهای دمکراسی طلب و در اکثریت بودن اپوزیسیون استبدادی حاکمیت اسلامی
نیروهای مرتجع فعلی اسلامیستهای ولایت فقیهی و مجاهدین و طیفهای مجاهدین انقلاب اسلامی و غیره بهمراه آریا طلبان اریامهری فاشیسم هستند که متاسفانه اکثریت اپوزیسیون را تشکیل میدهند
یعنی اپوزیسیون ما ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی و سکولاریسم است با این اپوزیسیون وضعیت آچمز ادامه
خواهد یافت.
منظورم از وضعیت اچمز ادامه استبداد و نبودن راه رهایی از ان است که بعلت مقدور نبودن اتحاد برای این اپوزیسیون استبدادی و خود محور است که بجز خود هیچ نیرویی را قبول ندارد و به هیچ اعتقادی که همه ایرانیان را پوشش بدهد هم مسلح نیستند.دیگر حنای ناسیونالیسم افراطی و اسلام سیاسی ریخته است نیروهای دلسوز و مترقی جامعه مثل روشنفکران -دانشجویان - کارگران لازم است سعی نمایند که جبهه حقوق بشری و دمکراسی طلبی قوی در کشور تشکیل بشود.در نبود جبهه مشترک دمکراسی طلب حول ارزشهای حقوق بشری این وضعیت آچمز ممکن است سالها ادامه یابد و یا بین اپوزیسیون استبدادی و حاکمیت استبدادی جابجا شود و ملت هم چنان در استبداد غوطه ور بماند و عقب ماندگی هر روزه تشدید شود.ما لازم است به این مسئولیت تاریخی خود بها بدهیم و موانع اتحاد را که همان باور های ضد حقوق بشری در بین آحاد ملت واقتصاد دلالی و
کمپرادور در ایران است را در هم بشکنیم
چرا اقتصاد دلالی و کمپرادور بر اساس واردات بر ضد دمکراسی و همراه با دیکتاتوری است
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/1/610018224505.html
خائنان به ایران و امنیت غذایی کشور و دشمنان تولیدات ملی را بشناسید
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/3/6/205228221984.html
Reader Comments