تحریم انتخابات ملایی و یا شرکت در انتخابات ملایان
من شخصا موافق تحریم انتخابات ملایان هستم و در سی سال اخیر فقط یک بار در انتخابات شرکت کرده ام و آن هم رفراندم جمهوری اسلامی اری یا نه بود که رای نه دادم زیرا نه خمینی را میشناختم و نه میدانستم جمهوری اسلامی چیست.در زیر مسئله تحریم و یا عدم تحریم انتخابات ملایی را بررسی میکنیم
با این رزیم باید مبارزه کرد زیرا دزد و آدم کش هستند و فقط برای غارت و نوکری بیگانه عمل میکنند.منتها این مبارزه باید همیشگی و همگانی باشد و لازم است موانع این مبارزه همیشگی و همگانی را از بین برد.انتخاب راه مبارزه بستگی به این دارد که اولا موانع مبارزه را از بین ببرد و ثانیا با حداقل هزینه و تلفات انسانی و مادی باشد.با دیکتاتور نمیشود با خشونت مبارزه کرد در زمان شاه این کار شد ولی در نتیجه عدم آگاهی مردم در باره حکومت دمکراتیک و رفتار رهبران در مواقعی که در قانون اساسی مجلس خبرگان دم از وولی فقیه بالاتر از قانون میزدند کسی و گروهی اعتراض همگانی نکرد و این شد گه قانون اساسی بدتری نسبت به قانون اساسی زمان شاه بدست آمد.قانون اساسی مردم هستند و هر لحظه باید مردم از قانون اساسی با ابراز نظر خود حمایت کنند و نه این که با چشم بسته بروند به دیکتاتور رای مثبت برای جمهوری اسلامی بدهند که نمیدانستند جمهوری اسلامی چیست و خمینی کیست.از آن گذشته اگر دیکتاتور بخواهد از خشونت استفاده کند قوی تر از مردم است واصولا دیکتاتور میخواهد که مردم بسمت خشونت بروند تا با انگ زدن ازاذل و اوباش بساط آدم کشی و اعدام راه بیندازد.چاره درد و راه مبارزه مبارزه ای همیشگی و همگانی و بدون خشونت است.در انتخابات هیچ منفعتی برای مردم نیست اگر در شهرستانها یکی از دو جناح هم مورد تایید بعضی ها و منافع آنان باشد این منافع ارزش ریختن خون مردم و سلب آزادی های اساسی و حقوق بشری مردم را هم ندارد و بنابراین یکی از بهترین راه های مبارزه نشستن در منزل در روز انتخابات و بیرون نیامدن از خانه است.بگذارید دنیا بداند که این حاکمان عده ای دزد سر گردنه هستند و ملتی را در خانه خود اسیر کرده اند
بدون موجود بودن سازمان دمکراتیک مبارزه سیاسی غیر خشونت آمیز با دیکتاتور هیچگاه بفرجام خود نمیرسد. با توجه به این که حل مسئله ایران مثل قانون همه یا هیچ است یعنی دیکتاتوری باید کاملا بر قرار باشد و یا دمکراسی باید بر قرار باشد و حتی حالات بین دیکتاتوری و دمکراسی در نهایت به دیکتاتوری میرسد .
علت این وضع هم در این است که اکثریت مردم ایران با اصول دمکراسی و ارزشهای حقوق بشری مخالفند و این اجازه نمیدهد که اقلیت دمکرات بتواند اعمال فشار موثری را بر دیکتاتور سامان دهد.
آیا راهی و ارزشی برای اتحاد اېوزیسیون ایرانی موجود است؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/2/1/589198939324.html
اکثریت مردم ایران بر ضد ارزشهای حقوق بشر و ضد اصول دمکراسی هستند و این سبب میشود که نتوانند با همدیگر متحد شوند
پس اولین راه موثر برای سرنگونی دیکتاتور ایران آگاهی مردم از افکار ضد دمکراتیک و ضد حقوق بشری خود است که در گروه های اسلامیستی مثل مجاهدین خلق و نیروهای وابسته بملایان و سلطنت طلبان اریامهری و کمونیستها و غیره دیده میشوند. در کنار این اکثریت ضد حقوق بشری و ضد دمکراسی در ایران خود اقتصاد دلالی بر اساس واردات هم بتقویت دیکتاتوری کمک میکند.
چرا اقتصاد دلالی و کمپرادور بر اساس واردات بر ضد دمکراسی و همراه با دیکتاتوری است
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/1/610018224505.html
بنابراین ضمن رفتن مردم بسمت ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی لازم است بسمت کارهایی بروند که مانع استقرار ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی است تا در صورت ساقط کردن دیکتاتور دیکتاتور دیگری با ایدئولوژی ضد حقوق بشری دیگری ظهور نکند
تا حالا بعلت این که اکثریت مردم ایران یا اپوزیسیون ملایان باور های ضد حقوق بشری دارند پس نمیتوانند حول محور حقوق بشری متحد شوند و چون اتحاد برای براندازی ملایان در زمان شاه هم نتیجه دلخواه این اکثریت ضد حقوق بشری را هم نداده است با این راه حل هم موافق نیستند زیرا میترسند دیکتاتوری دیگری بوجود آید.خلاصه با شلاق زمان و با تو سری خوردن داریم بسمت حقوق بشر و دمکراسی میرویم
راه های مبارزه با دیکتاتور بروشهای ضد خشونت
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/9/4/952514888474.html
در شرایط فعلی شرکت در انتخابات یعنی دادن حقانیت سیاسی به دیکتاتور و تایید او است.و از این تاییدیه هم سودی بدست نخواهد آمد بلکه ضررش هم بی نهایت است یعنی بکار افتادن ماشین آدم کشی و قتل مخالفین ملایان
کشور دیکتاتوری اداره میشود و حاکمان بر اثر فشار بین المللی هم از زورگویی دست نخواهند کشید.بی عقلی چنان است که بعد از گرفتن 500 میلیارد دلار برای فروش نفت در دوره احمدی نژاد که برابر است با هشتاد و پنج سال در آمد نفت ایران هنوز کارگران گاهی تا یک سال هم حقوق نگرفته اند و این در صورتی است که در تحریم هستند و چند قطع نامه هم برای محکومیت آنان صادر شده است.فراموش نکنیم که با دخالت خارجی احتمال تغییر رژیم هست ولی احتمال دمکراسی نیست.نیروی اصلی ساقط کننده باید داخلی و ایرانی باشد و مردم همه بباور های حقوق بشری و اصول دمکراسی هم رسیده باشند
اهمیت ارزشهای حقوق بشری در ایران و در باورمندی مردم به این ارزشها برای شکست استبداد ایرانی اسلامی
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/7/2/774975790655.html
اصلاح طلبان اسلامی را یا زخم بندهای اژدهای دیکتاتوری را با محک انحلال قانون اساسی ضد حقوق بشری و ضد دمکراتیک فعلی بشناسیم
http://news.gooya.com/politics/archives/2011/09/127724.php
شاید بعضی ها به نوشته های بنده ایراد بگیرند و بگویند که با مبارزه عاری از خشونت و در عین حال عدم اعتقاد به اصلاح طلبان و مشی آنها در آرای شما دچار مشکل شدم ؟ هر چند اصلاح طلبان شاید یگانه راه مسالمت امیز برای مبارزه نباشند اما معتقدیم که در حال حاضر تنها گزینه هستند و الا ناچار برای مبارزه باید به سمت مبارزات خشن و انقلاب پیش رفت اگر می فرمایید که اصلاح طلبان راه درست نمی روند باید توجه فرمایید که آلترناتیوی هم ارائه دهید ؟ اگر مشی اصلاح طلبان دنبال نشود چه روش مسالمت امیزی مد نظر شماست که امکان عقلی عملی شدن هم داشته باشد ؟ به قول بعضی ها، گویا ما تنها میدانیم چه باید نکنیم !! و از اینکه چه باید کنیم مطلع نیستیم . به هر تقدیر این دو نکته در فرمایشات حضرتعالی به اعتقاد بنده یک پارادوکس را - با توجه به آنچه ملموس و عینی در احتماع است - نشان میدهد مگر راه حل جایگزین را هم به دست دهید . بحث سیاست بحثِ هزینه - فایده است به اعتقاد من همانطور که قبلا هم متذکر شدهام با اختلاف دو گل پس بودن از حریف بهتر از ان چهار گل پس باشیم که امری بدیهی است یعنی هزینه کمتر بدهیم و بجایی نرسیم بهتر از این است که هزینه زیادی بدهیم و با زهم بجایی نرسیم
در جواب باید گفت که دنباله روی از اصلاح طلبان اسلامی ضربه زدن به آینده ایران است.اینان با حقوق بشر و اصول دمکراسی همراه نیستند و موافق قانون اساسی جمهوری اسلامی هستند که بر آمده از اسلام و نوع ارتجاعی تر شیعه مذهب جدید التاسیس ولایت فقیه است. اگر قانون اساسی ملایان همسو و موافق با ارزشهای حقوق بشری باشد پیروی از آنان هم خوب خواهد بود. اصلاح طلبان اسلامی عده ای مسلمان دو آتشه هستند که اسلام رحمانی را بجای اسلام خشن مد نظر خود دارند و اینان اگر بقدرت برسند کما این که زمان بازرگان هم بقدرت رسیدند همواره زیر فرمان حوزه وملایان هستند و از خود نمیتوانند مستقلا اسلام را تفسیر کنند تفسیر ایشان باید توسط حوزه ها تایید شود و این هم شدنی نیست و اصولا اصلاح طلبان دین دار هیچگاه نمیتوانند تغییر در حوزه ه و اندیشه ملایان بوجود آورند بلکه این مبترزان مخالف ملایان هستند که تغییرات دلخواه خودشان را بملایان تحمیل کرده اند مثلا شما اگر بتاریخ نگاه کنید خواهید دید که خمینی با حق رای زنان مخالف بود ولی حتی در زمانی که قدرت کامل سیاسی را در دست داشت نتوانست این حق را که شاه بزنان داده بود از آنان بستاند.مسئله من با اصلاح طلبان اسلامی در این است که آنان حامل استبداد و ضدیت با حقوق بشر و ضدیت با دمکراسی از طریق اجرای قوانین اسلامی هستند.ما اگر دقت کنیم که چرا استبداد در ایران با اشکال مختلف در نود سال اخیر تکرار شده است میبینیم که باورهای خلاف حقوق بشری یکی از این علل است
باز تولید استبداد در ایران چگونه صورت میگیرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/17/116421137335.htm
تا حقوق شهروندی و حقوق فردی بر اساس ارزشهای حقوق بشری برای همه برسمیت شناخته نشود و قانون اجتماعی ما نباشد ما در عصر رعیت و امت خواهیم بود مثلا یکی که مخالف ملایان است فرار کرده است و خارج از حوزه ملایان است میایند زن و فرزندانش را گروگان میگیرند تا او خودش را تسلیم کند این گونه حکومت و قانون اساسی اش نمیتوان ما را بدمکراسی برساند و اصلاحطلب اسلامی مردم را فریب میدهد اصلاح طلب اسلامی میخواهد دمکراسی دینی را پیاده کند و این مثل کچل زلف طلایی است. هر سه انقلاب مشروطیت و ملی شدن نفت و اقلاب بهمن به شکست کشیده شد زیرا میخواسته اند که اسلام هم بخشی از حکومت باشد و اسلام وقتی که در بین باشد حقوق و فقه اسلامی در بین است و جایی برای اصول و ارزشهای دمکراسی و حقوق بشری نخواهد بود و اگر این ارزشها در جامعه به اجرا گذاشته نشود دیکتاتوری را رواج خواهیم داد که تناقض با خواسته ما دارد که در پی حقوق بشر و دمکراسی هستیم.با این دید هم در زمان شاه با اقلیتها غیر حقوق بشری رفتار شده است و هم در زمان ملایان.مثلا شاه هم معبد بهاییان را در تهران خراب کرد و هم ملایان بر ضد بهاییان عمل کردند و هم شاه به اهل ستن اجازه تاسیس مسجد اهل سنت را در پایتخت کشورشان نداد و هم خمینی و خامنه ای چنین کردند.زیرا شاه رعیت داشت و ملا هم امت اسلمی و هر دو ضد حقوق شهروندی بودند
ما چه میخواهیم ؟ حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی و اقتصادی. اعتلای زندگی انسانی در ایران و در جهان.// با چه روشی به این خواسته میخواهیم برسیم؟ با راه های مبارزه سیاسی غیر خشونت آمیز و با ترویج عقاید حقوق بشری و اصول دمکراسی در بین تمام مردم ایران.این کار از طریق تقویت نیروهای دمکراسی طلب و سکولار یعنی جدایی دین و ایدئولوژی از قدرت و حکومت. بنابراین هدف ما باید تقویت سازمانهای مرتبط با حقوق بشر و دمکراسی طلب باید باشد.همه باید سعی کنیم عضو مثلا جمهوری خواهان سکولار بشویم.ما ارزشهای استبدادی زا مثل ایدئولوژی شیعه ولایت فقیه خمینی و یا کورش پرستی و نژاد پرستی اریایی سلسله پهلوی یا دو مانع ملی و دینی استبداد زا را از بین ببریم و بجایش ارزشهای حقوق بشری را جایگزین کنیم همین ها اکثریت استبدادطلب ایرانی را تشکیل میدهند که در نود سال اخیر قدرت را بناحق و با تقلب و با فریب و با وابستگی بخارجی در دست داشته اند ولی دیگران را بخیانت متهم کرده اند
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/10/7/353151848315.html
و یا در مورد رابطه خمینی با اربابان خارجی اش
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/5/13/650514778644.html
Reader Comments