ما پیروزیم چون بر حقیم



 

این وبلاگ سعی دارد مسایل کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهد و سرافرازی و رفاه ایران آرزوی من است. رسیدن به این آرزو بدون همراهی و تعاون ایرانیان بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی ممکن نیست.برای آشنایی با عقاید بنده در این موارد میتوانید بنوشته های زیر کلیک بفرمایید توجه خواهید داشت که هر سرفصلی متشکل از پستهای زیادی است که میتوانید در پی خواندن نخستین پست بقیه را از همان صفحه اولی که خوانده اید پیګیری بفرمایید

 


 

لیستی از نوشته های قبلی

 

 

 

این وبلاگ از همکاری تمام خوانندگان استقبال میکند .نظرات همه مورد احترام است و سانسوری بجز کاربرد کلمات رکیک که در عرف ایرانی فحش و ناسزا و لودگی تصور میشود ندارد

 

 

مسایل موجود در جامعه ایران بر اساس عقل منطقی و آزاد و رها که نوکر دین و یا ایدئولوژی بخصوصی نیست بررسی میشود. بعقیده نگارنده عقلی که هدفش کشف حقیقت و رفاه و منافع جامعه انسانی امروز و آینده است بدمکراسی و عدالتی منتهی میشود که حداقل عدالتش حقوق بشر خواهد بود.

 

 

من با تمام کسانی که این عقل را برای سنجش رویدادها و ایجاد جامعه ای که روابط افرادش با هم بر اساس آن عقل و عدالت باشد همراه هستم و همه را هم به این عقل و عدالت دعوت میکنم

لطفا نظر خودتان را در مورد نوشته ها و اخبار بنویسید.بدون تبادل افکار و آرا نمیتوان بخرد جمعی و دانش بیشتر رسید

 

 

 

آب رفته به جوی باز نمی گردد" - بهنام چنگائی

فصل بازستانی قدرت سياسی و اقتصادی از دو هم پشت ذاتی ِِجهانی « سرمايه و دين» - بخش 2
بهنام چنگائی


 

"آب رفته به جوی باز نمی گردد"
تلاطم در تحولات منطقه خودي، خاورميانه و جهان در ارتباط با شاخ و سينه کشيدن رهبران مستاصل حکومت اسلامی به قيمت جان و مال و کشور مردم بالاست و اوج و فرود ـ کند و تند شدن(بحران تصميمگيری ـ در تحريم بيشتر، و يا اقدام نظامی) را حساس تر نموده، و نحوه برخورد با آنها و عواقب تصميم، نسبت به هريک از کشورهای مشمول، چندان قابل پيش بينی نيست و به همين دليل ساده، رسيدن به مواضع صريح و مشترک در بين متحدين بر عليه ايران را نيز بسيار پيچيده و مشکل ساخته است. اتخاذ نتيجه ی قطعی و چگونگی تعامل با دو محور(تنگه هرمزـ توليد سوخت هسته ای)هر چه باشد که(بهانه است) و در سرنوشت محتوم فرسايش رژيم مافيائی تاثيری نداشته و در جلب رضايت مخالفان داخلی (مردم) و نيروهای متنوع خارجی به سرکردگی امريکا توفيری ندارد. مردم تاب بردباری بيش از اين رژيم را ندارند و آمريکا نيز که خود در منجلاب بحران ساختارمالی دچار اعتراضات و سرخوردگی توده ای ست، با ولايت خامنه ای و دستگاه خود رای و مستبد او، امنيت مالی در منطقه ندارد و تمامی تلاش اش معطوف به (راه حل)تعديل ساختار مستبد ولائی ست و نه بيشتر! غرب و در راس اش آمريکا و ديگر دول ذينفع آسيا با حکومت اسلامی که منافع آنان در ايران و منطقه خاورميانه را به مخاطره نياندازد هيچ مشکلی ندارند.

"فرصت سوخته"
با اين وجود يک اصل، روشن و تکوين يافته، و در حال حاضر وجود عينی دارد و آن تنزل غير قابل جبران در حفظ بقا و تحکيم فعلی چهارچوب "ولايت مطلق" است که در حال فروريزی پيگير بوده و دوام اينچنينی اش، برای خودی های نظام هم، باوجود اين همه دشمنی علنی و تصادم روبه رشد متصور نيست چه رسد به بی اعتباراش در انظار مخالفان داخلی و جهانی! تماميت دستگاه، آگاه به سرنوشت آتی خود است، و می داند که در پايانه ی راه نهائی ست و هر کدام دست به عمامه و کلاه، در حال فرار به جلو برای نجات خود اند، رژيم ناگزير به تغير و دگرگونی بنيادی شده است و جز نيروی نظامی و عده ای وابسته و بخشی ساده لوح، مدافعی ندارد، مقطع رفتن اش، تنها، تفاوت زمانی دارد و نه تامين بقائی! امروز: اميدی به بازيابی وحدت نيروهای درگير در راس نظام، جزء محالات شده است، و ثبات سياسی و اقتصادی دوباره، آنگونه که در هر روز پيشين اش بوده، فرصتی ست سوخته و تکراراش با توان قبلی غير ممکن می گردد و هر گروهی برای خود باندی دارد و با اسباب عملی و اهرم سياسی خود کار می کند و با هسته ی متحد و متراکم خود در حال مبارزه برای بقای خود و نابودی طرف مقابل می باشد. هر باندی به شکل مافيائی نيروهای خودی درون و بيرون را با ظواهر(آقا)پسند نمايش می دهد و دنبال فرصت است تا سر باند ديگر را در بزنگاه مناسب زير آب کند.

"دورگريز از مرکز"
حاکمان ايران با جنجال بستن تنگه ی هرمز و تحريک دشمنان منطقه ای و جهاني، مانور تازه ای برای تدارک نيروی مردمي، درسر پرورانده و به پيش می برند و با اين بازی مرگبار می خواهند تداوم حيات خود را در شکلی ديگر بر عليه مردم ما آغاز و بازتوليد کرده و همزمان برای سرگرمی و خاک بر چشم مردم پاچيدن، پرهياهوتر از هميشه برکوره ی انتصابات با پوشش انتخابات، می کوبند و می بينيم که لحظه به لحظه به کوره تصادمات داخلي، همسايگان منطقه و دشمنان جهاني، چگونه هيزم خشک ريخته وبا غوغای دروغين که (حق: رای مردم است) جنجال برپا نموده و به تبع اين فرصت ها، دست بر تسويه حساب های ريشه ای با مخالفان ولی فقيه در درون خود دستگاه که بخشی از آنان( بوی مرگ و نابودی) را شنيده اند نيز برده اند.
غافل اينکه: هردو گروه، از خود رهبر و مدافعان او گرفته تا احمدی نژاد و وابستگان اش (وديگرانی که در مقايسه با اين دو رقمی نيستند)و در يک کلام (کل حاکميت) بر روی کفه ی دور گردونه ی خروج از قدرت مرکزی قرار دارند و هر دو طيف، به آن واقف و خود اين امر، آنان را به مبارزه تن به تن برای نجات خويش به جان هم انداخته است. و در نتيجه: فعلن بخشی از آنان، بخاطر توانائی بيشتر از بخش ديگر ، ملا خور شده و بيش از اين نمی تواند در بساط و مرکزيت نظام ولائی و حکومت اسلامی باقی بماند. سرنوشت عناصر و گرو های بعدی باقی مانده نيز تا پايان کار رژيم، تابع همين قانون بوده، اما زمان و سرعت اين پرتاب ها به بيرون از دستگاه، بستگی جدی با نيروهای طرفين و تراکم وزن و بحران آتی و پشتيبانی داخلی و خارجی از هر کدام که وزين تر و مقاوم تر باشند دارد، که اين روند می تواند تا آخرين نفرات آنها، در صورت تداوم بقای (ولی خدا)ادامه يافته و شامل هر کسی شود که در برابر اراده ی خامنه ای بايستد.
به هر حال بخشی از اين وزنه های سبک، بزودی در دور سريع جايگيری های تازه، قادر به حفظ جايگاه خود نبوده و ازگردونه قدرت نظام بيرون رانده خواهند شد و يا خود آنان از ترس جان در صورت احتمال و وقوع براندازي، به مرور از حاکمان فاصله گرفته وجدا خواهند گشت و يا به هر بهانه اي، خود رژيم آنها را برای يکدستی خودش کنار خواهد زند، که از آن جمله همين (فرصت انتصابات) پيشارو می تواند باشد. کنار نهاده شدن و يا در کشاکش های قدرت قهري، بين طرفين اصلی قدرت، فدائی گشتن و يا به نفع آن ديگری بيرون رفتن، شکلی از اشکال نابودی دستگاه اسلامی بيدادگر می باشد، و فرصتی ست برای مردم تا به هر حال با دور گرفتن تناقضات اين جانيان غارتگر، توان سياسی و اقتصادی خود را از دست اين مکاران دينمدار دوبارمصادره کنند.
خروج هرعنصر، گروه و يا طيفی از نظام که هيچکدام شان در اين سی سه سال به نفع توده ها نبوده اند، مساويست با تقليل قوای قهار روبه اضمحلال نظامی ـ ايدلوژيک و طبعن، رشد بيشتر تنازع نيروهای خودی اصولگرا و ريزش هرچه بيشتر، در ارکان آن برای توده های کارگر و زحمت کش، پيروزی بزرگی ست که اطمينان يابند که ( دولت اسلامی) فاسد و تبه کار غارتگراست و ديگری هرگز نبايد گول خورد و عملن هرگز نبايد اجازه داد که اين استبداد به جايگاه پيشين خود باز آيد و همچنين نه تنها خود نظام ـ که طيف متنوع اصلاحگرايان و مدافعان (مداخله بشردوستانه ی) و يا هر جريان وابسته ی ديگری هم نخواهد توانست بساط ترک برداشته را به نام خود و ديگری به هم وصل و پينه کند. و ساده کلام اينکه: هر روز که می گذرد بخشی از مجموعه ساختار برای هميشه از تنه ی اصلی جدا و برای هميشه نابود می شود.
ادامه دارد!
بهنام چنگائی
28 ديماه 1390

29 دی 1390 03:42
Posted on Wednesday, January 18, 2012 at 10:27PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

آیا ملایان استقلال سیاسی دارند؟

 

کمونیست ایرانی میگوید  

 

باید وزن تبلیغ و ترویج علیه ارتجاع سرمایه داری جهانی و ارتجاع سرمایه داری خودی یک اندازه باشد ورنه به مقاصد نویسندگان و مسئولین سایتها میتوان مشکوک بود. مثلا اگر میگوئیم سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی باید شعار سرنگونی تک تک دولتهای ارتجاعی سرمایهداری را هم بدهیم. اگر علیه یکی شعار نمیدهیم علیه هیچکدام نباید شعار دهیم.


کارگران جهان متحد شوید!
سرنگون باد روابط طبقاتی سرمایه داری در جهان و ایران!
 
ایرانی انساگرا میگوید

 
والا شعار دادن دردی را دوا نمیکند!! دردها و آلام اجتماع بشری زمانی التیام و شفا می یابد که طبقه و طبقه بندی انسانی محو و نابود شود مانند طبقه اعیان و اشراف؟؟؟ طبقه سرمایه داران ، طبقه تحصیل کرده ، طبقه کارگر ووو...
همه انسانند و هرکسی شایسته خوشبخت بودن است ، نه طبقه دارد و نه زن و مرد!!!
زنده باد و مرده باد یا جاوید باد و نابود باد و اینگونه شعارها دلخوشکنک است و چاره ساز نیست.
 
ایرانی دیگری میگوید
 
رژیم مزدور و ننگین جمهوری اسلامی علی رقم تبلیغات عوام فریبانه و شعارهای ظاهراً ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی در واقع مطیع و فرمانبردار امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا میباشد . تمام این جارو جنجالها مانند بستن تنگۀ هرمز و اشغال سفارتها و دستگیری جاسوسان و بحران اتمی و غیره تنها برای فریب دادن مردم است . در واقع رژیم جمهوری اسلامی مانند رژیم شاه وابسته به امپریالیسم است
 
یک خانم ایرانی میگوید
 
رژیم جمهوری اسلامی مرتجع و ضد انقلابی است و سرنگونی اش باید در دستور هر جریان انقلابی باشد .اما این رژیم مرتجع ، مثل رژیم شاه وابسته نیست .کاخ سفید نمی تواند خامنه ای را با یک تلفن به خروج از کشور وادا رکند . همانطور که با شاه کردند . تحلیل های این چنینی خطر جنگ را ناچیز می گیرند .همین نوع تحلیل ها قذافی را هم وابسته و سگ زنجیری امپریالیسم می دانستند و می گفتند جنگ زرگری است .بعد دیدید که رفتند و قذافی را با وضع فجیع کشتند و حکومتش را هم سرنگون کردند .رژیم ایران اگرچه انقلاب در ایران را سرکوب می کند اگرچه سیاست نئولیبرالی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را به پیش می برد ولی رژیمی است دردسر ساز .فشار صهیونیست های اسرائیلی برای حمله به ایران یک فشار واقعی است .
               

 

جواب به این خانم ایرانی از سوی  گویندگان  قبلی

 خانم محترم ؛ این رژیم ج.ا. بیشتر از آنچه شما فکر میکنید مزدور ، خائن و و ابسته است خمینی با توافق سران کشورهای امپریالیستی در کنفرانس "گواد آلوپ " جانشین شاه شد . " رمزی کلارک " وزیر دادگستری آمریکا در نوفل لوشاتو با خمینی ملاقات داشت وخمینی از مدتها قبل از رفتنش به نوفل لوشاتو به امپریالیسم قول همکاری داده بود ...... و همین سه هفته پیش فاش شد که اسرائیل توسط یک شرکت واسطۀ دانمارکی به جمهوری اسلامی وسایل استراق سمع و فیلترینگ اینترنت و شکنجه به قیمت ده ها میلیون دلار فروخته ، و این برای اولین بار و آخرین بار نیست که اسرائیل با رژیم جمهوری اسلامی چنین معاملاتی میکند ، مانند رسوایی " ایران گیت و مک فارلین " در سال 1986 و ده ها و ده ها سند دیگر مزدوری رژیم جمهوری اسلامی را برای همه روشن کرده . این مسائل نهانی را باید افشا نمود تا آن بخش از اپوزیسیون که در برابر این رژیم متوهم مانده دریابد که ماهیت واقعی رژیم جمهوری اسلامی چیست . در واقع تضاد اصلی تضاد خلق با امپریالیسم است .

افشا میگوید


 
عملا اینها خط آمریکا و سازمان بی المللی پول را بپیش میبرند.ولی خوب از سویی هم با چسبیدن بخرافات قرون وسطا مانع برای فرهنگ سرمایه داری و سبب دردسر آنان هستند.اینان نمیتوانند هم جبهه داخلی را سرکوب کنند و خواسته های خود را مثل رژیم خرافی عربستان بپیش ببرند و در خارج هم مزاحم فرهنگ سرمایه داری باشند.این همه تبلیغات برای دمکراسی و حقوق بشر برای سرمایه داران غربی لازم است تا بتوانند توده ها را بفریبند و با پنبه سر ببرند که کارساز نبوده است و منجر به حرکت اشغال وال استریت شده است.بنابراین درست است ده ها بار پیش از شاه به آمریکا سود رسانده اند ولی نتوانسته اند با ارزشهای آمریکا همراه شوند مثل رژیم اپارتاید در افریقای جنوبی هستند وباید بروند

 

نوشته ای از سه سال قبل
سیاستهای خمینی و تعاون و همکاری او با ریګان بقوت ګرفتن سرمایه داری جهانخوار کمک کرد و خمینی برای محبوبیت ریګان و این که نشان دهد او چقدر از ریګان می ترسد ګروګانهای آمریکایی را هم زمان با مراسم تحلیف ریګان انجام داد تا این حس غلط را به ناسیونالیستهای آمریکایی و مردم آمریکا بدهد که آمریکا زیر نظر ریګان آمریکای واقعی است ولی کارتر رییس جمهور قبلی بی عرضه است و نتوانست غلطی بکند!!!!
ریګان بهمراه مارګارت تاچر سیاستهای ضد کارګری و طبقات ضعیف اجتماع را بېیش برد و موجب ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیر تر شدن فقیران حتی با وجود توسعه اقتصادی در جهان شد و خمینی هم شریک او در این ېیروزی ها بود ولی کارتر حداقل زنده ماند و کتابی نوشت که سیاستهای اسراییل را نیبت به فلسطین محکوم کرد و آن سیاستها را آېارتاید و ضد دمکراسی نام نهاد.این عمل کارتر موجب راه افتادن تبلیغات ګمراه کننده علیه وی از سوی اسراییل و محافل سرمایه داری جهانخوار شد حتی با وجود این که او ریییس جمهور سابق آمریکا هم بوده است.
اصولا سیاست شاه و خمینی هیچ فرقی ندارد هر دو دلالان تولیدات غربی هستند ولی رژیم خمینی آدم کش تر و دزد تر است
سیاست کورش بازی و آریا بازی همان ماسکی است که دلالان حاکم تولیدات غربی (حکومت شاه در ابتدا و ملایان ېس از وی)بچهره خود زده بودند تا همسویی و نوکری خود برای غربیان را از چشم ملت ایران ېوشیده نګه دارند که متاسفانه با ماسک اسلامی ولایت فقیه ملت ایران اسیر حاکمانی مثل شاه شد مثل شاه بمعنای نوکر غربیان جهانخوار و دلال تولیدات غربی ولی البته خونخوار تر و خرافاتی تر از شاه ولی در یک خط و یک سیاست با شاه هستند. 

 

آنچه مى خوانيد ماجراى ايران كنترا مى باشد كه از زبان آقاى هاشمى رفسنجانى جارى گرديده است. اين بخش مهم در ماهنامه خواندنى �شماره 37 (البته به نقل از گفتگوى روزنامه همشهرى با ايشان) قابل رويت است.

خريد سلاح در زمان جنگ

كار براى خريد سلاح از كجا شروع شد؟

هاشمى رفسنجانى:اولين نامه اى كه به من نوشته شد از سوى فردى به نام قربانى فر بود. او نوشت كه در جلسه ناهارى كه با بوش و ريگان داشتم، بحثى در مورد ايران مطرح شد. در آن جا گفته شد كه آمريكا دارد اشتباه مى كند. چون روى بازنده ى جنگ سرماى! ه گذارى كرده است و اين سوال طرح شد كه چرا آمريكايى ها با ايران كار نمى كنند؟ قربانى فر نوشته بود كه در آن جلسه، اين منطق پذيرفته شد.

آقاى مهندس مير حسين موسوى مشاورى به نام آقاى كنگرلو داشت كه نامه ى قربانى فر را براى من آورد و اين چيزها در آن نوشته شده بود. به اين ترتيب تعامل ها شروع شد. هم آن ها با احتياط عمل مى كردند و هم ما مواظب بوديم. مقامات مهم كشور و سران سه قوه هم در جريان كار بودند و كارها با نظم پيش مى رفت. موضوع هم اين طور لو رفت كه اين ها يك مقدارى از اقلامى را كه به ما دادند گران فروختند، براى اين كه پول اضافه اش را به نيكاراگوئه ببرند.! چون در آن جا خرج داشتند. بعدا در اسنادش ان مشخص شد كه اين پول ها را براى آن جا مى بردند. ما چون قيمت ها را مى دانستيم حدود 5-6 ميليون دلار از پولشان را نداديم. قربانى فر گفت: من اين پول را خودم داده ام. چون اين پول را از قبل مى گيرند و بعدا اسلحه مى فرستند. از طرفى اين جا هم حساب و كتاب بود و ما نمى خواستيم پول اضافى بدهيم. مدتى معطل كرديم و بالاخره هم آن 5-6 ميليون دلار را نداديم، چون با ما گران حساب كرده بوند. قربانى فر نامه اى به آقاى منتظرى نوشت و شكايت كرد كه پول مرا نمى دهند. احتمالن افرادى كه در دفتر آقاى منتظرى بودند اطلاعات را به مجله "الشراع" داده بودند و آن نشريه هم چاپ كرد. احتمال ديگرى! كه عده اى به آن معتقد بودند اين است كه اسراييلى ها اين موضوع را فاش كردند. چون اسراييلى ها دستشان در كار بود و بعدها متوجه شديم بعضى از محموله ها از انبار آمريكا در اسراييل مى آمد. يك بار محموله گلوله هاى هاگ به فرودگاه رسيده بود، نيروهاى ما ديدند مارك اسراييلى روى آن است. همان جا نگه داشتند. گفتيم ما از اسراييل نمى خواهيم و آمريكايى ها بايد خودشان بدهند.

ايران نگار:چند نكته را مى توان در اين گفتگو يافت:1- قربانى فر كيست كه هم مى تواند با بوش پدرو ريگان ناهار بخورد و هم مقامات ايران را در جريان مذاكرات خود با آن ها قرار دهد. او احتمالن يك فرد قدرتمند سياسى- اقتصادى بوده است كه توانست ه 5-6 ميليون دلار از جيب خود خرج نمايد و البته اين خرج نمودن براى اين نبوده كه دل نگران منافع ايران بوده است چون پس از پرداخت نشدن اين مبلغ از سوى ايران به آيت الله متنظرى گلايه نامه اى نگاشته است. 2- در همان زمانى كه سلاح ها به ايران فروخته مى شده است سخنگوى وزارت خارجه ايران ادعاهاى ريگان مبنى بر حضور نيروهاى ايرانى در شمال نيكاراگوئه را رد مى كند(3 ارديبهشت 1364). در 24 آبان 1365 ريگان موضوع فروش سلاح هاى ايران را به صورت رسمى فاش مى سازد. او مى گويد: ما به مدت 18 ماه در رابطه با ايران يك طرح ديپلماتيك سرى داشتيم. اين طرح به دليل ساده ترين و بهترين منظورها انجام شد كه عبارتند از : تجديد رابطه با ايران و عراق، از بين بردن تروريسم دولتى و خرابكارى و تسريع بازگشت سالم گروگان ها. ريگان همچنين به اجازه انتقال مقدار كوچكى از تسليحات دفاعى و قطعات يدكى براى سيستم دفاعى ايران اشاره مى كند. هرچند تازمان اعتراف رسمى مك فارلين اين قصه رازالود بود. رابرت مك فارلين در همان تاريخ فاش مى سازد كه ماموريت مخفى وى به ايران در اواخر سال گذشته مسيحى از طريق يك ميانجى در لندن ترتيب داده شده بود. در 5 آذرماه 1365 هنگامى كه قضيه فروش سلاح ها و سفر مخفيانه ى مك فارلين سروصداى زيادى به پا مى كند مشاور امنيت ملى ريگان و معاون و! ى بركنار مى شوند... 3- مك فارلين در ماموريت خود به ايران با چه كسانى ملاقات مى كند؟ پاسخ به اين پرسش مى تواند روشن كننده ى بسيارى از قضايا باشد.

http://209.85.173.132/search?q=cache...lnk&cd=7&gl=us

 

ميبينيد که مذاکره را خود هاشمی رفسنجانی شروع کرده است و بدون اجازه خمينی هم مک فارلين و هواېيمايش نميتوانست به ايران بيايد و دفاع خمينی از رفسنجانی و جمع و جور کردن قضايا هم نشانه ای از اين رفتار خمينی و آګاهی او از قضييه است و حتی اولين دستور بوش حمله کننده بعراق و بر اندازی صدام اين بود که اسرار دولتی ايران کنترا افشا نشود با اين که زمان افشای آن اسرار قانونا بسر آمده بود زيرا همسويی ملايان و آمريکا را بخوبی افشا ميکرد که ېدر همين بوش و معاون ريګان از سر دمداران آن مساله بودند و موجب تنفر آمريکاييان و ايرانيان از آنها ميشد.
______________

ابوالحسن بنی صدر اولين رييس جمهور ايران:

پرسش: پيش خودتان ترديد داشتيد که آيا سکوت کنيد يا نه؟

پاسخ: بله، اين ترديد را داشتم که سکوت کنم، گوشه‏ای بنشينم و به قول آقای خمينی به تأليف بپردازم. ولی اصل قضيه اين بود که اين آقايان زدوبند محرمانه‏ای با دستگاه ريگان و بوش کرده بودند که بعد به افتضاح‏های "ايران گيت" و "اکتبر سورپرايز" تبديل شد. اين‏ها نمي‏گذاشتند من در گوشه‏ای ساکت بنشينم. کسانی را هم که مطلع بودند، سرشان را زير آب کردند.

مساله‏ دومی که در گفت‏گو با دوستان پيش! آمد و من قانع شدم که بايد به صحنه‏ اصل� � آمد تا بتوانيم مبارزه را ادامه بدهيم، اين بود که با اين زدوبند محرمانه و ادامه‏ جنگ، ماندن در ايران و سکوت کردن به اين معنا است که عمری را که گذاشتيم برای اين که جامعه به سوی استقلال و آزادی برود، هدر رفت. پس بايد به جايی برويم که مي‏توانيم اين‏ها را افشا کنيم. قضيهء‏ "اکتبر سورپرايز"، "ايران گيت"، فسادهای بزرگ و ترورها، همه را من و دوستان‏ام افشا کرديم.

منبع

http://www.newsecularism.com/2009/02...-Interview.htm

*******************************

روايت جديد از ماجراى مك فارلين

مقام هاى فعلى و سابق وزارت خارجه مطرح كردند؛

اعتماد ملى: حسين شيخ ا! لاسلام قائم مقام وزارت امور خارجه و محمدجواد لاريجانى معاون سابق وزارت امور خارجه و عباس ملكى معاون اسبق وزارت خارجه در جلسه اى روايت جديدى از ماجراى مك فارلين را مطرح كردند. به گزارش ، حسين شيخ الاسلام قائم مقام وزارت خارجه در جلسه اول نشست مذاكرات ديپلماتيك در 30 سال انقلاب اسلامى در دانشگاه صنعتى شريف گفت: ارتش عراق دو برترى زرهى و هوايى بر ما داشت، آن زمان بحث قطعنامه 598 مطرح بود و ما براى رفع اين نقيصه مذاكرات با مك فارلين را انجام داديم، قصد ما اين بود كه با يك عمليات مهم شرايطى ايجاد كنيم كه خواسته هايمان در قطعنامه گنجانده شود به همين دليل كسى كه از طرف ما با آمريكايى ها مذاكر ه مى كرد قيافه اى داشت كه به نظر مى رسيد بهره هوشى خيلى كمى دارد ولى آمريكايى ها گول خوردند. وى افزود: مك فارلين رئيس شوراى امنيت ملى آمريكا بود، آدم بسيار باشخصيتى بود وقتى شكست خورد اقدام به خودكشى كرد كه نجات پيدا كرد. او با آن منصب و پست و شخصيتش تنها درخواستش از ما اين بود كه در هتل استقلال تهران بايستد و آقاى هاشمى رفسنجانى كه رد شد به او سلام كند. شيخ الاسلام اضافه كرد: مذاكرات خوب پيش مى رفت، ما موشك هاى و مى خواستيم، آمريكايى ها نداشتند و از ذخايرشان در اسرائيل براى ما فرستادند، وقتى آقاى هاشمى فهميد، گفت: آنها را برگردانيد، در جنگ با يك ك! شور عربى نمى شود از آنها استفاده كرد.

قائم مقام وزارت خارجه گفت: ما قصد داشتيم مهم ترين حمله خود به فاو را انجام دهيم، تحليل ما اين بود كه اگر فاو را بگيريم عراق مثل افغانستان مى شود و هيچ راهى به درياى آزاد نخواهد داشت. مى دانستيم در اين حمله، عراق نقطه به نقطه فاو را خواهد زد ولى در اين حمله ما نمى توانستيم هواپيماى آنها را در تهران بزنيم. وى افزود: 76 هواپيماى عراقى را در فاو سرنگون كرديم، اگر حمله به فاو نبود قطعنامه عليه ما صادر مى شد ولى ما توانستيم دو خواسته اعلام آغازگر جنگ و پرداخت غرامت را در قطعنامه 598 بگنجانيم، هرچند عده اى در مجلس ا! عتراض كردند و امام(ره) دستور دادند اعتر اضات متوقف شود، اگر امام نمى ايستادند مشكل ايجاد مى شد، اگر مذاكرات مك فارلين و موضوع موشك هاى و نبود نمى توانستيم در فاو پيروز شويم.

در ادامه اين جلسه محمدجواد لاريجانى هم درباره مك فارلين گفت: ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا در حال سقوط بود لذا استراتژى كار با ايران پيروز را مطرح كرد ولى صهيونيست ها توسط دو جاسوس موساد كه در هيات مك فارلين بودند و بعدا در سقوط هواپيما در آمريكاى لاتين كشته شدند مذاكرات را به هم زدند.

عباس ملكى هم در دومين نشست مذاكرات ديپلماتيك در 30 سال انقلاب اسلامى درباره خاطرات خود از مذاكرات مك فارلين گفت: در ژانويه سال 1981 ريگان رئيس جمهور آمريكا شد، گروگان هاى آمريكايى در ايران آزاد شده بودند و ايران هم به دنبال موشك هاى هاگ بود. يك دلال اسلحه پيدا شد و گفت موشك هاى هاگ را براى شما تهيه مى كنم، با آمريكايى ها مذاكره كرد، آنها هم قبول كردند كه از اين موشك ها به ايران بفروشند چون پول آن را براى ضدانقلابيون نيكاراگوئه لازم داشتند و نمى توانستند از طرق رسمى و بودجه مصوب كنگره اين پول را تهيه كنند. بعضى ها در كنگره مخالف اين كمك بودند. اين موضوع يك دليل موافقت دولت ريگان با فروش اسلحه به ايران بود، دليل ديگر اينكه فكر مى كردند از اين طريق مى توانند به ايران نزدى! ك شوند چون ايران مهم ترين كشور منطقه بو د. بعدا گفته شد دو هواپيماى حامل اسلحه به ايران آمدند و روى سلاح ها آرم اسرائيل بوده است.

وى افزود: مك فارلين با كيك و انجيل آمد چند روزى هم در تهران بود و رفت. چون سلاح ها آرم اسرائيل داشته همه را پس داديم. ظاهرا قصدشان اين بود كه پس از استفاده ما از اين سلاح ها، عراق از اين آرم ها عليه ايران به عنوان همدست اسرائيل استفاده كند. وى اضافه كرد: جريان مك فارلين ابتدا توسط روزنامه الشراع نقل شد و آقاى هاشمى رفسنجانى بهتر ديد كه خودش در مورد اين مذاكرات صحبت كند. كسى هم كه اين خبر را به الشراع داده بود دستگير شد.

وى به ملاقات خود و جواد لاريجانى با ! آندره گروميكو رئيس جمهور روسيه در جريان جنگ ايران و عراق اشاره كرد و ملكى گفت: هر بار كه ايران به نيروهاى عراقى حمله مى كرد و غنيمت جنگى مى گرفت، اكثر غنائم اعم از تانك و كاميون و... نو و صفر كيلومتر بودند و حتى روكش صندلى ها و برخى اتيكت هاى آنها هم كنده نشده بود.

اين نشان مى داد كه يك پل هوايى بين مسكو، پاريس، لندن با بغداد براى رساندن اسلحه به اين كشور وجود دارد. روسيه خود را متعهد به معاهده 1972 با عراق مى دانست. وى افزود: فرصتى پيدا شد و هياتى از ايران به روسيه رفت تا جلوى اين روند را بگيرد.

بعد از پايان مذاكرات آقاى لاريجانى به گروميكو گفت! ، اميدواريم شما را در تهران ببينيم. گرو ميكو گفت، چطور؟ من كه تازگى ها تهران بودم. ما تعجب كرديم، لاريجانى سوال كرد، كي؟ گروميكو گفت، همين چند وقت پيش، سال 1942 با استالين به تهران آمدم. اين سخن گروميكو يعنى اينكه شما خيلى جوان تر از آن هستيد كه بخواهيد مرا به اين راحتى ببينيد.

ملكى افزود: بعضى ها فكر مى كنند هرچه در تكنولوژى پيشرفته تر باشيد در مذاكرات سياسى هم پيشرفته تريد در حالى كه اينگونه نيست. در مذاكره يك ديپلمات ارزشى كمتر از جبهه رفتن نداشت. الان همه فكر مى كنند آمريكا در مذاكرات بهتر از همه است در حالى كه اينطور نيست، آنها با آن همه تكنولوژى پيشرفته در افغانستان هرجا را مى ! زنند به عنوان مثال از قضا مجلس عروسى است در حالى كه فكر مى كنند محل تجمع طالبان است.

در ويدئو زير بنی صدر اولین رئيس جمهور حکومت ملايان علت فريب خوردنش را از خمينی شرح ميدهد

http://www.youtube.com/watch?v=w83FVM5Tx9U&feature=related

 

ایرانی دیگری میگوید

به افشا
همه اینهایی که شما می گویید درست .جمهوری اسلامی برای بقای خودش حتی حاضر است با شیطان در جهنم هم ملاقات کند و قرارداد ببندد .ولی این توضیحی در مورد وضعیت کنونی رابطه ایران و امریکا نمی دهد .امریکا پس از صرف هزینه بسیار از عراق خارج شده است .سیاست های نئوکانی آنطور که انتظار داشته اند پیش نرفته است .پس از سرنگون کردن قذافی و بالا گرفتن شورش ها در سوریه . پیوستن احتمالی بشار اسد به قدافی ، حل مسئله ایران در دستور قرار گرفته است . لابیست های رژیم ایران در امریکا مثل نیاک با دشواری بسیار زیادی روبرو هستن برای متقاعد کردن سیاست مداران امریکایی برای از سرگیری مذاکره با ایرانیها . در مرزهای جنوبی ایران امریکا هم در فضا و هم در آب بر منطقه مسلط است تحریم اقتصادی پیش درآمد حرکت نظامی علیه ایران است .تحلیل هایی که ایران را وابسته سیاسی به امریکا نشان می دهند خطر جنگ را ناچیز می انگارند
 
ایرانی دیگری میگوید
محمد رضا شاه و حسنی مبارک و قذافی هم نوکران و چکمه لیسان خو بی برای امپریالیسم بودند ، ولی وقتی با بالا گرفتن مبارزات مردم و پدید آمدن وضعیت انقلابی دچار وضعیت بحرانی شدند خود امپریالیسم آنها را قربانی نمود و رژیم وابسته و دست نشاندۀ دیگری را جانشین آنها نمود . در هر صورت اگر دربارۀ وابستگی و مزدور بودن رژیم جمهوری اسلامی که امروز دیگر اکثریت مردم ایران آن را می دانند افشاگری کنیم ،
خطر جنگ امپریالیستی در ایران را کم اهمیت جلوه نخواهیم داد ، امپریالیستها به محض اینکه در یابند منافع کلان خود را در ایران از دست خواهند داد حتی ممکن است در ایران دخالت نظامی نیز بکنند . یا مانند سال گذشته در لیبی دست به تشکیل اپوزیسیون وابسته به امپریالیسم زده و آنرا مسلح نموده و به جنگ داخلی دامن بزنند ، اینطور به نظر میرسد که کسانی مانند شما "عبد الله " و " پوران " موضوع دخالت امپریالیسم در مسائل ایران را نادیده میگیرید و این موضع شما انحرافی و خطرناک است
 
افشا جواب میدهد
 
بازی بستن تنگه برای کمک به آمریکا برای فروش اسلحه و تقویت اقتصادیش است.در ضمن کشور های عربی هم بهانه نوکری پیدا میکنند و ملایان هم عزت این که ضد آمریکا هستند.با تیر سه نشان تا مردم منطقه را فریب دهند یادتان باشد که سی سال پیش در زمان خمینی یک بار از فریب استفاده شد در آن زمان دوکشتی غرق شد تا خمینی و ریگان مردم ایران و آمریکا را فریب دهند.حالا هم ممکن است سه تا کشتی غرق شود تا اینها واقعی جلوه کند


امروزه بروشنی معلوم شده است که خمینی مزدور آمریکایی بود و با موافقت و همکاری با غرب جریان انقلابی حرکت مردم را بسمت دیکتاتوری دینی ولی در خط نوکری جهان سرمایه داری منحرف کرده است.

 

در لینک بالا میتوان بوضوح دید که خمینی نوکری بیش نبوده است.

این روزها دوباره بستن تنگه هرمز که سی سال پیش هم ملایان از آن دم میزدند دوباره لقله دهان ملایان شده است تا ایران لولوخورخوره منطقه معرفی شود و کشور های نوکر آمریکا مثل عربستان هم خرید اسلحه های میلیاردی خود را از آمریکا توجیه کنند.حمایت آمریکا از کشور های دیکتاتوری همان زیر پا گذاشتن حقوق بشر است و حرکتی ضد حقوق بشری و شرم آور است.در لینک زیر خرید اسلحه از سوی عربستان را از اربابان ملایان بخوانید

http://www.bbc.co.uk/persian/iran/
 

فروش سلاح به امارات

فروش سامانه پيشرفته ضد موشک بالستيک تاد ( Thaad) به امارات توسط آمريکا
مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه: آمريکا مجوز فروش سامانه پيشرفته ضد موشک بالستيک تاد ( Thaad) را به امارات متحده عربی صادر کرده است.

امارات عربی متحده در قراردادی به ارزش يک ميليارد و ۹۶۰ ميليون دلار اين سامانه را از شرکت آمريکايی لاکهيد مارتين خريداری می کند.
بر اين اساس، لاکهيد مارتين قرار است دو سامانه تاد در اختيار امارات قرار دهد.

فروش اين سامانه بخشی از طرح باراک اوباما برای ايجاد يک نظام منطقه ای در خاورميانه برای مقابله با افزايش توان موشکی ايران است.

امارات نخستين کشوری است که سامانه Thaad را از آمريکا خريداری می کند. پيش از اين نيز اعلام شد عربستان سعودی در قراردادی به ارزش ۳۰ ميليارد دلار، ۸۴ جنگنده اف ۱۵ از آمريکا خريداری می کند.


خمینی در روز کودتای مرداد در خیابانها بنفع شاه کار میکرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/8/20/296385958860.html
 


ملایان نوکران جهان خواران سرمایه دار

http://efsha.squarespace.com/blog/2009/9/16/968384534225.html
 



جواب خانم قبلی
همه کسانی که معتقدند جمهوری اسلامی یک رژیم از نظر سیاسی وابسته است .
اصلا گفتن اینکه امپریالیزم برود و بر علیه رژیم وابسته به خودش دست به عملیات نظامی بزند یک تناقض در گفتار است .اگر رژیمی وابسته است خوب با یک دستور از بالا کنار می رود .مثل رژِیم شاه و بن علی و مبارک و سوهارتو .رفقایی که تفاوت بین ارتجاع سیاسی و استقلال سیاسی را در ک نمی کنند ناچار می شوند در برابر واقعیات چشم خود را ببندند.یکی از همین رفقای معتقد به وابستگی سیاسی جمهوری اسلامی در سایت فدایی نوشته بود که به هیچ وجه امپریالیسم قصد ندارد مزدور خود یعنی قذافی را براندازد یک ماه بعد از نوشتن این مقاله رژیم قذافی سرنگون شد .جمهوری اسلامی با ارتجاعی ترین محاقل سیاسی در دنیا معامله می کند .انواع و اقسان کشورهای سرمایه داری و اسرائیل و غیره .برای رژیم جمهوری اسلامی مهم مسئله بقاست .با اینکه یک رژیم مذهبی هستند حتی با رژیم های امریکای لاتین مثل کوبا و ونزوئلا و بولیوی و نیکاراگوئه هم روابط بسیار حسنه دارند .با اینکه به خون هواداران چه گوارا در ایران تشنه اند و هزاران نفر از آنها را هم کشته اند در کوبا احمدی نژاد به چه گوارا ادای احترام می کند .فکر می کنم زمان این تئوری های وابستگی سال هاست که سپری شده .برای توضیح جهان پیرامون باید از واقعیات حرکت کرد نه از ذهنیات .
 
 
یکی از ایرانیان قبلی پاسخ میدهد
 
اینهمه مدرک و سند که برای مثال "افشا " در این صفحه به آنها اشاره نموده نمیتواند فقط " ذهنیات " باشد . من فکر میکنم که کشور ما ایران هنوز کشوری نیمه مستعمره است و در وضعیت فعلی در چنگال استعمار و استثمار نو و مدرن گرفتار است ، امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا در ایران و با وجود رژیم مزدور جمهوری اسلامی منافع کلان در ایران دارند . ولی تاریخ مصرف این رژیم برای آنها به پایان نرسیده است . رژیم ج.ا. تا انجا که بتواند به سرکوب و خفقان و کشتار برای حفظ موجودیت خودش ادامه خواهد داد و تا وقتی به وسیلۀ سرکوب و کشتار خود سیستم سرمایه داری وابسته را که مشغول استثمار خلقهای ایران است حفظ کند امپریالیسم هم از این رژیم راضی خواهد بود . در صورتی که به علت قیام مردم و انقلاب خلقی این رژیم دچار بحران شدید شود ، آنگاه امپریالیسم دخالت آشکار خود را درایران هم نشان خواهد داد ، آنگاه است تاریخ مصرف رژیم بد نام و بی آبروی گذشته که در در گیری های خیابانی هزاران نفر از مردم را به خاک و خون کشیده نیز به پایان خود نزدیک میشود ، شما به فرجام تمام رژیمهای دیکتاتور و وابسته دقت کنید هیچکدام از آنها با یک تماس تلفنی از طرف امپریالیسم سرنگون نشده اند ، بلکه تا آخرین لحضۀ حیات شوم و ننگین خود در برابر خواست و حقوق خلق مقاومت نموده اند ، در واقع هم این رژیمهای وابسته و هم امپریالیسم هر دو دشمنان قسم خوردۀ خلقهای تحت ستم و استثمار میباشند و و ظیفۀ این رژیمهای وابسته هم این خواهد بود که تا آنجا که میتوانند برای حفظ منافع امپریالیسم و نظام ظالمانۀ سرمایه داری دست به کشتار مبارزین و انقلابیون بزنند .
 
خانم قبلی پاسخ میدهد
 
این ها که مدرک نیست .از فلان منبع امپریالیستی جنس خریدن که مدرک نمی شود .جمهوری اسلامی هزار جور رابطه با کره شمالی و چین و ونزوئلا و کوبا دارد .آیا جمهوری اسلامی وابسته به چین یا کره شمالی است ؟ به جای این نوع بحث که کی به کجا وابسته است و تئوری های توطئه روند واقعی حوادث را دنبال کنید .البته اگر می خواهید از مردم عقب نیفتید .یک کمپ هوادار دخالت نظامی در حال شکل گیری است یارگیری ها را هم شروع کرده اند .دیگر به چلبی های نوع ایرانی اش مثل شلوغ باز هایی چون نوری زاده اعتماد ندارند . رضا پهلوی و شهریار آهی وحشمت رئیسی و مجاهد و ماسالی و طبرزدی و نکهدار و مهتدی و اعظمی و سازگارا وجبهه ملی و دارو دسته سبز را دارند در یک دیگ می جوشانند .تا ببینیم چه آشی برایمان می پزند .
 
 

 پاسخ یکی از ایرانیان قبلی

همین سازمانها و اشخاص سیاسی که نام بردید بعلاوه رژیم ج. ا. و امپریالیسم همگی دشمن طبقۀ کارگر وخلق ایران و کمونیستها و انقلابیون واقعی میباشند . و تمامشان گرچه ظاهراً هم با یکدیگر به فحاشی مشغولند ولی در باطن و پشت پرده از یکدیگر پشتیبانی میکنند .
زیرا هدف همۀ این سازمانها و اشخاص سیاسی که نام بردید و رژیم جمهوری اسلامی و امپریالیسم حفظ نظام ننگین سرمایه داری است . همۀ اینها دشمن طبقۀ کارگرند .

طرفدار فداییان خلق میگوید

خواهش می کنم بی انصافی نکنید و اعظمی و ماسالی را که هر دو چریک فدایی بوده اند کنار رضا پهلوی و آهی نگذارید .ماسالی به عنوان نماینده سازمان فدایی در ظفار بوده است اعظمی هم از فداییان قدیمی است .

افشا پاسخ میدهد

قطب زاده بعنوان نماینده خمینی در کنفرانس گوادلوپ شرکت کرده است و آمریکا ژنرال هایزر را فرصستاده است تا ارتش را از اقدام بر علیه وی هشدار دهد و در خواست بی طرفی ارتش را بگوش فرماندهان ارتش برساند .خمینی در کودتا علیه مصدق هم در همین جبهه بوده است و در انقلاب هم وقتی که از سخنرانی فلسفی واعظ بنفع کوتای شاه و آمریکا در پادگان رشت صحبت کرده بود و عده ای در اوایل انقلاب مطرحش کردند خمینی با صراحت از فلسفی و موضع سیاسی اش دذر آن زمان دفاع کرد. ریگان بوی کیک و انجیل امضا شده فرستاده است و با کمک خمینی به آزاد نکردن گروگانها در زمان ریاست جمهوری کارتر بمقام ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شدو برای این که وجهه ریگان را بالا ببرد خمینی گروگانها را درست در زمان سوگند ریاست جمهوری ریگان آزاد کرد تا موقعیت ریگان را تقویت کند و ریگان و تاچر دمار از روزگار کارگران تمام جهان در آوردند ولی شما میگویید اینها مدرک نیست!!!!
در ضمن استقلال سیاسی بدون استقلال اقتصادی نمیتواند مطرح باشد آلمان با این که غذا صادر میکند و خودکفا است و یا فرانسه و انگلیس این اندازه وابسته به سیاست آمریکا هستند چگونه است که رژیم ایران که تمام نیازش و در آمدش فقط از خارج امین میشود مستقل باشد؟ اینها در امور داخلی استقلال دارند هر چقدر بخواهند کشتار کنند منتها مزاحم امپریالیستها و وجهه سیاسی و فرهنگی آنها نشوند ولی در عمل دستهای امپریالیستها در حمایت از این رژیم و نوکری این رژیم ملایی بشدت رو شده است.بالا آوردن ملایان یک دلیلش هم برای نابودی اسلام خواهی در منطقه بوده است.در ضمن خود اقتصاد دلالی بر اساس واردات که در رژیم ملایان و رژیم شاه مشترک است با نوکری و استبداد و دیکتاتوری همواره توام است و مانعی برای استقلال سیاسی است.اصلا به تاسیس جمهوری اسلامی افغانستان و جمهوری اسلامی عراق نگاه کنید که با کمک ملایان به آمریکا توسط آمریکا برای زدودن رقبای ملایان انجام شده است.نیروهای مجلس اعلای عراق هم همزمان با نیروهای انگلیس از ایران وارد عراق شده اندنیروهایی که بیست سال توسط ملایان پروار شدند و مشابه نیروهای مجاهدین خلق در عراق بوذه اند.این چگونه استقلالی است که ملایان دارند ولی کل عمل کردشان بنفع آمریکا و همسو با منافع آمریکا است

 

خانم قبلی دوباره پاسخ میدهد

می دانید اشکال کجاست؟ من فکر می کنم بعضی رفقای ما می پندارند برای اینکه ضرورت مبارزه برای براندازی جمهوری اسلامی را ثابت کنند ، اول باید با دلیل . مدرک نشان دهند این رژیم وابسته به امپریالیسم است بعد با آن مبارزه کنند . وابسته نبودن و از نظر سیاسی مستقل بودن هیچ رژیمی را مترقی نمی کند .سیاستی که جمهوری اسلامی در مورد مسئله فلسطین و لبنان و عراق و مسئله ادامه دادن فعالیت های هسته ای دنبال می کند سیاست مورد علاقه امپریالیست ها نیست .تمامی تلاش برای دستیابی به و راه اندازی نیروگاه های اتمی از سوی جمهوری اسلامی هم یک تلاش واقعی است .افسانه نیست تبلیغ سیاسی صرف نیست.همانطور که ترور دانشمندان هسته ای واقعی است .فعالیت های پیگیر سیاسی جمهوری اسلامی در عراق نیز باب میل امریکایی ها نیست. در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا بار ها شنیده شد که روی کار آمدن دولت مالکی در عراق که روابط بسیار نزدیکی با جهوری اسلامی دارد در واقع شکست استراتژی امریکا در عراق و به هدر رفتن خون 4 هزار سرباز و معلول شدن تعداد زیادی از آن هاست .ایجاد گروه ارتجاعی حزب الله در لبنان مسلح کردن این جریان خرج میلیاردها دلار هرساله برای تقویت این جریان در رویارویی با اسرائیل نیز چیزی باب میل اسرائیلی ها نیست .ترور مغنیه خواب و خیال نبود ، در واقعیت انجام شد .ی دلیل نیست که به خاطر همین زاویه از برخورد جمهوری اسلامی با امپیریالیست ها برخی گروه ها و سازمان های چپ و ضد امپریالیستی در امریکا و اروپا به جمهوری اسلامی سمپاتی نشان می دهند . مبارزه علیه جمهوری اسلامی را علیرغم این اختلافات و واقعیات باید سازمان داد وگرنه اگر بایستیم و اصرار کنیم که مرغ یکپا دارد مسئله ما حل نخواهد شد .مدارکی که افشا نشان می دهد درست ، ولی مگر اولین بار در تاریخ است که نیروهای ارتجاعی در یک زمان باهم یار و متحد هستند و در زمان دیگر روی مسئله دیگر باهم جنگ و نزاع می کنند .رژیم ایران در رویارویی با کارگران و کمونیست ها و پیشبرد سیاست های نئولیبرالی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با امپریالیست ها همساز است ولی در مسئله عراق ، فلسطین ، لبنان ، اسرائیل و استفاده از انرژی هسته ای سیاست مستقلی را دنبال می کند .همین سیاست متفاوت به تنش بین این دو نیرو منجر می شود .

 

افشا پاسخ میدهد

بنظرم چنین میآمد که دوستانی که از استقلال ملایان میگفتند با نظر مثبت به ملایان نگاه میکردند که این نظر مثبت داشتن غلط است و ملایان بجز نحسی و بدبختی چیزی ببار نیاورده اند حتی اگر از نظر سیاسی  مستقل . اگر به این کارها باشد شاه هم در تاسیس اوپک خلاف نظر آمریکا کار کرده است و باید مستقل بوده باشد.روی این رفتار ها نمیتوان استقلال را بکسی نسبت داد.استقلال سیاسی وقتی است  که استقلال اقتصادی و علمی داشته باشیم که نداریم.منافع حاکمیت ایران در نود سال اخیر با منافع تولید کنندگان جهانی (آمریکا و انگلیس و اقمار آنان در زمان خود) همسو بر ضد منافع مردم ایران و تولید داخلی بوده است.تنها در زمان مصدق که وی کوشش کرد صادرات بیشتر از واردات شد آن هم هنگامی که نفتی هم صادر نشد
راه مصدق راه ماست
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/3/18/454200915799.html
که ارتجاع داخلی یا سرکردکان دلالان وارد کننده اجناس خارجی بکمک همانها زیر آبش را زدند و بر علیه اش کودتا کردند.شاه نوکر بود و ملایان هم با ادامه همان اقتصاد شاهانه منتها بارها دلالی تر نوکر هستند.تقویت بنیادهای اسلامی منطقه بنفع اسراییل است که خود اسراییل در تاسیس حماس دستی داشته است تا جناح مذهبی را بر علیه جناح ناسیونالیستی و سکولار الفتح تقویت کند و الفتح را تضعیف کند و نتیجه دو تکه شدن فلسطین بود.سیاست ملایان هم در خط اسراییل و آمریکا در این مورد است یعنی تضعیف مقاومت و بردن آن بسوی ارتجاع.بجای جنبش امل حزب الله را با پولهای دزدیده شده از مردم ایران ساخته اند تا جناح ارتجاعی را در منطقه تقویت کنند.ملایان مرتجع و نوکر خارجی و دیکتاتور . دزد هستند وباید بروند

 

 

 

 

Posted on Wednesday, January 18, 2012 at 08:46PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

تجمع اوباشان ولی فقیه در شهرک شهید کلاهدوز مقابل منزل حسین علایی:صمد سین

 

 

  ضمن تشکر از زحمات بسیار زیا همه مبارزان عزیز از هر گروه و جمعیتی که بوده ا ند .من فکر میکنم دیگر لازم است بمرحله بالاتری از مبارزه برسیم.ا مطالبی که ففط برای  نشان دادن زورگویی و خباثت رزیم است  رژیمی خودکامه که حتی اسلام خرافاتی را هم رعایت نمیکند و از اسلام نردبانی برای کسب قدرت و ثروت بیشتر ساخته است. این مطالب دیگر کافی است وو همه فکر میکنم قبول داشته باشند که این رژیم وحشی و آدم کش و خودکامه است انگار در دو قرن قبل دارد حکومت میکند.اصلا فکر کنید ما در زمان ناصرالدین شاه زندگی میکنیم ناصرالدین شاه  همین کارهای بگیر و ببند را با فرمان سلطنتی انجام میداد ولی ولی فقیه جنایتکار چون نمیتواند با بی پردگی این کارها را انجام دد با گماشتگانی بنام لباس شخصی ها انجام میدهد. ما فقط خودکامی ولی فقیه را در آن باید ببینیم و بس. این حنا ها دیگر رنگی ندارد تظاهرات خودجوش و ریا کاریهای دیگر فصلش گذشته است.نیازی به تحلیل این حرکات خودکامانه نباید باشد این ها تظاهرات حکومتی و توطئه ایی طرح ریزی شده هستند .ابتدا با زور این نیروهای لباس شخصی و پاچه گیران خود فروخته سعی میکنند اعضای خودی را که تفکر دگر اندیشانه پیدا میکنند سرکوب کنند واگر این هم نشد با حبس خانگی و این هم نشد با دادگاه های فرمایشی.مثل زمان شاه شهربانی شلاق است و مجلس هم طویله است.ما لازم است علل این که ملتی به این وضع افتاده را بیشتر مورد توجه قرار دهیم و بحثهایی کلی تر بکنیم .چرا عقب مانده هستیم؟ استبداد از کجا تولید و بازتولید میشود؟ چرا اتحادی بین اپوزیسیون بوجود نمیاید؟ چرا ایرانیان باور های استبدادزای اسلامیستی و ناسیونالیستی آریامهری دارند.آبشخور اینها کجاست؟ چگونه مرتجع را از خدمتگزار مردم و رافعان عقب ماندگی تشخیص بدهیم؟ چرا روشنفکران و دمکراسی و حقوق بشر در اجتماع ما کوبیده میشود و اصولا چرا بازرگان و بنی صدر اسلامیست و یا کمونیستها را در صف روشنفکران قرار میدهند اینها که نوکر ایدئولوژیهای اسلامی و کمونیستی هستند؟چه باید کرد تا از این وضع رها شد؟من فکر میکنم که لازم است بپذیریم همه ما هم عقیده ایم که این رژیم باید برود و امکان اصلاح در آن نیست.ما باید

پیدا کنیم که بی خطرترین و کم هزینه ترین امکان سرنگونی ملایان کدام راه است که ملایان را سرنگون کند و همزمان  امکان بازتولید استبداد را هم سد بکند؟

این را در رابطه با نوشته های صمد سین در فیس بوک نوشته ام

 

 

 

 


تجمع اوباشان ولی فقیه در شهرک شهید کلاهدوز مقابل منزل حسین علایی:

آیت الله منتظری در سخنرانی ۱۳ رجب خود در مورد خامنه ای و دار و دسته اوباشان دست به پیش بینی این گونه اقدامات کرد و گفت : "اينهم بهتون بگم كه چهار تا روزنامه را وادارند به يكى حمله كنند، چهار بچه تو قم راه بيندازند و اينها ديگه فصلش گذشته، فرضا ائمه جمعه رو هم تحريك كنند يك چيزى بگند، همه میدونند امام جمعه ها حقوق بگيره ان. اگه چهار تا بچه رو بندازن همه فهميدن ديگه برد نداره، اگر روزنامه‌ها رو ببرن بنويسن، روزنامه‌ها اينقدر چيز نوشتند مردم فحششون میدهند، اينها ديگه برد نداره، بايست عمل كرد."

http://mozilla-org-com.info/talar/showthread.php?t=5393
ویدئو سخنرانی
http://www.youtube.com/watch?v=Oer5bLZDSG8&feature=player_embedded

کروبی در اسفند سال ۸۸ با مقایسه شعبان بی مخ ها با اوباشان ولایت به یک موضوع تاریخی اشاره کرد که نمود عینی ان در این تصاویر دیده می شود. کروبی گفت : " ما درتاریخ می خوانیم وقتی دکتر فاطمی را پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ در تجریش گرفتند در راه که او را می بردند به فرمانداری نظامی مشتی اراذل و اوباش به او حمله کردند و دکتر فاطمی را زدند و مجروح و خونین کردند، چطور آنها اراذل و اوباش بودند اما این ها با این کارهاشان نیستن" کروبی در ادامه هم میگوید: "بنده می گویم اگر زمان شاه یک شعبان بی مخ بود، اکنون این حاکمیت صدها شعبان بی مخ تربیت کرده است و این افراد باید بدانند که مهدی کروبی تا آخر ایستاده است و آماده پرداخت هرگونه هزینه ای در این راه است و تا گرفتن حق مردم از پا نخواهد نشست"
http://www.ettelaat.net/10-mars/news.asp?id=45947

فحاشی های سعید تاجیک و پاسخ در پی فائزه هاشمی در روزآنلاین که از قضا از موارد اتهامی فائزه هاشمی است نیز واقعیتی دیگر از این دست بود که سعید تاجیک بعنوان اوباش از دست عدالت مصون هست و فائزه هاشمی در چنگ عدالت از جنس علی خامنه ای. فائزه هاشمی گفت: "شعبان بی‌مخ یک نفر بود با یک دسته اراذل، اما اینها الان شبکه‌ای هستند و با تعداد زیاد در همه شهر‌ها و گسترده عمل می‌کنند.این کار‌ها همه سازماندهی شده هستند و خودسرانه نیستند."فائزه درباره اینکه چرا مسئولین اینبار واکنش دادند گفت: "این فیلم آنقدر زشت و غیرقابل دفاع بود که مجبور شدند در برابر افکار عمومی عکس العملی داشته باشند."
http://archive.feedblitz.com/139757/~4007441

رسانه هایی مانند فارس نیوز نیز با پیش بینی های درست مرحوم منتظری به صورت گستره به پوشش خبری این ماجرا ها می پردازند، دلیل این مسائل شاید عقلانی به نظر نرسد اما عقلانیت از این قوم رخت بر بسته. دلیل این گونه اقدامات را در سخنان ایت الله صانعی به نوری زاد باید جستجو کرد که در طلب یاری نوری زاد برای نوشتن نامه با دلایلی اقدام به ننوشتن این دست نامه ها را توضیح می دهد. ایت الله صانعی در جواب نوری زاد به نقل از خود نوری زاد می گوید: "جناب صانعی با شماره کردن دلایل بسیار تلویحا گفت که این خانه‌ی کوچک، محل رفت و آمد دردمندان و آسیب‌دیدگان بسیاری است. ما از همین خانه‌ی کوچک، به‌قدر وسع خود، به آلام دردمندان مرهم می‌نهیم. می‌نشینیم و صبورانه دردها را می‌شنویم و اگر راهی پیش پا باشد، چاره‌اندیشی می‌کنیم.» صانعی در ادامه به نوری‌زاد گفته است که اگر به کمپین نامه نویسی به خامنه‌ای می‌پیوست در خانه را «از پاشنه در می‌آوردند و آن را می‌بستند."
http://nurizad.info/index.php/nurizad/18544

دلیل عمده مساله افزایش هزینه برای مخالفین و دعوت به سکوت اجباری است تا مخالف جدیدی سر بر نیاورد.

امیدوارم دوستان با پیش کشیدن مساله سوابق افراد که من هم در بسیاری از موارد هم رای هستم که خود این افراد در برهه هایی از زمان عملی به مانند داشته اند در سر هم آوری قضیه نداشته باشند. چاره کار را برای فعلیت و حال بایست پرداخت که کینه گذشته چاره ساز نیست. پرداختن به انچه که گذشت نه زخمی التیام می بخشد و نه همه آنچه که گذشته را بر می گرداند اما پرداختن به حال و به فعل مانع فاجعه در آینده خواهد شد.

عکسهای تجمع اوباشان در لینک زیر از فارس نیوز هست.
http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=13901024000540

 

 

Posted on Sunday, January 15, 2012 at 07:47PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

جايگزين يک ارتجاع با ارتجاعى ديگر؟ - س- سعيدی

از افشا

لطفا دوستان مقاله ای در مورد این که ملایان خائن به بشریت و ایران و اسلام هستند و عملا همان نوکر سرمایه داران جهان خوار است  بنویسند و با دلایل و مستندات این را هم اثبات کنند تا در وبلاکهای مختلف ایرانیان و غیر ایرانیان بزبانهای  کشور های اسلامی  - انگلیسی و فرانسه و روسی ترجمه و منتشر شود. راهی بجز روشنگری وجود ندارد

_____________

جايگزين يک ارتجاع با ارتجاعى ديگر؟
س- سعيدی


 


جايگزين يک ارتجاع با ارتجاعى ديگر؟
در آستانهً سالگرد قيام سال 57 مردم ايران قرار داريم. شکستِ فاجعه بار انقلابِ سى و سه سال پيش ايران آن چنان سنگين وعميق بوده که نه تنها باعثِ تلخکامى نسل های درگير انقلاب و سال های پس از آن شده، بلکه مى رود تا چندين نسل آتى و کليٌه ی شالوده های اساسى زيستِ انسانى کشور را با ناکامى و ويرانى و تباهى روبرو سازد. روندعمق يابى خواست ها و مطالباتِ دمکراتيک- ضدامپرياليستى مردم ايران آن زمان و توده گيرشدن فزايندهً آن، در کنار افزايش امکان شکل گيری نيروهای سياسى انقلابى مترٌقى و سکولار مبارز رهبری کنندهً قيام و به انجام رساندن موٌفق آن، زنگِ خطر دوجانبه ای راهم برای ارتجاع داخلى-منطقه اي، وهم برای امپرياليسم به صدا درآورد. پايان عمرسياسى رژيم شاه برای ادامهً حکومت بر مردم از يک طرف، وعقب افتادن امپرياليسم از رقيب در جنگِ سرد، امپرياليسم را واداشت تا برای ممانعت از زيان بيشتر، به آرايش سياسى جديدی در مناطق تحتِ نفوذ خوددست بزند، يا حداقلٌ به تغييراتِ جزئى در ترکيبِ سياسى آن ها رضايت دهد. تجربهً بيش از يک قرنى امپرياليسم در بهره گيری از اسلام سياسى با ظاهر و ژستِ «ضداستعماری»، امٌا در واقع سوپاپِ اطمينان خود برای خفه کردن يا از نفس انداختن جنبش های دمکراتيکِ عدالتخواهانه ً«جهان اسلام»، راه آلترناتيوسازی را برای او باز گذاشته بود. امپرياليسم ديگر نياز و اصرار چندانى برای گماشتن گماشتهً گوش به فرمان و سگِ زنجيری نداشت. برای او يک حکومتِ«غيروابستهً سياسى» که بتواند همان کارکرد خدمتِ درازمدت به امپرياليسم و دشمنى با جنبش های راديکال و کمونيستى را داشته باشد کافى بود. در واقع سال هاست که واژه ی «استقلال سياسى» بيش از آن که عملکرد معنادار سياسى داشته باشد به تاريخ پيوسته و مفهومى پوچ و بى معنا پيداکرده است. آيا حکومت های «غيروابسته»ی دهه های اخير که به نابودی صنعت و منابع توليدی و شالوده های اقتصادی کشورشان دست زده و درعوض به گسترش اقتصاد دلاليٌ و مالى وابسته به ارز خارجى ، خرافه پرستى و سرکوبِ جنبش های مترٌقى و فرهنگ و هنرمتعالى پرداخته اند، کمتر از حکومت های وابسته، به امپرياليسم کمک کرده اند؟. درست در روند اوج گيری دمکراتيزه و راديکاليزه شدن اعتراضات روشنفکری- دانشجويى و پيوند با اعتصابات و شورش های توده ای و حاشيه نشين شهری ايران آن زمان، به ناگاه مطلبى در يکى از روزنامه های کثيرالانتشار کشور چاپ مى شود تا فردای آن، انبوه طلبه های تحريک و آماده باش داده شدهً قم به بهانهً«توهين به ذاتِ مقدٌس روحانيٌت» به کوچه و خيابان بريزند و در پناه مصونيٌتِ نسبى از سرکوب و زندان و بگير و به بندها، بتوانند روزها و هفته ها به تظاهرات بپردازند و ضمن گسترش آن به تهران و شهرهای ديگر، و در پى وقايع پى درپى ای نظير آتش سوزی سينما رکس آبادان، شعارهای اسلامى خود را جايگزين شعارها و خواسته های دمکراتيک-عدالتخواهانهً مردم ايران کنند. انقلابِ توده ای عظيم ايران به انحراف کشيده و سلاٌخى شد تا ايران«مستقلٌ»، همچون حلقه ای از«کمربندسبز» امپرياليسم، عملا در کنار عربستان سعودی و پاکستان و ترکيه وديگر حلقه ها باقى بماند.
"بهارعرب" ، همچون انقلابِ 57 ايران که نشکفته غرق در خون شد، هنوز به گل ننشسته ، گويى دارد به زردی مى گرايد و خزان دلگيری را فراسوی خود دارد. برآيند و برآمد نيروهای واپسگرای«اخوان المسمين» و وهٌابى ها و سلفى ها که با تجربهً يک قرنى خوش رقصى خود به حکومت های خودی و امپرياليسم، در انحرافِ جنبش های مترٌقى و عدالتخواهانهً مردم نقش اساسى داشته اند، خطر شکستِ انقلاباتِ اخير را ملموس و سرگذشت و سرنوشتِ انقلابِ ايران را تداعى مى نمايد. جمهوری اسلامى ايران، دراين ميان مى خواهدهم از توبره بخوردهم از آخور. از طرفى همچون برادران شرعى- سياسى خود، با ژستِ توخالى«ضداستکباری»، با تکيه بر امپرياليست های چين و روسيه، و با يارگيری بيشتر در آمريکای لاتين و خاورميانه قصد دارد تا با ترساندن امپرياليسم غرب ، امتياز بيشتری از آن بگيرد، و از طرفِ ديگر خود را در افکار عمومى اين جوامع سمبل مبارزه با «استعمار» معرٌفى مى نمايد. اين واقعيٌت دارد که رژيم عوام فريبِ ايران نه تنها در نظرعامٌهً مردم خاورميانه و آمريکای لاتين و بخشى از آفريقا، که دانش سياسى وشناختِ علمى از ماهيٌتِ امپرياليسم ندارند، نماد مبارزه با آن شناخته مى شود، بلکه بخشى از روشنفکران و سياسيون اين جوامع را نيز دچار توهم «ضدامپرياليستى» بودن خود نموده است. لذا برجنبش نوين مردم ايران و اپوزيسيون،خصوصأ خارج از کشور است که علاوه برهماهنگى و سازماندهى مبارزهً مشترک جهتِ عقب راندن رژيم اسلامى و يافتن راه حلٌ عملى برای جلوگيری از آلترناتيوسازی ارتجاعى � امپرياليستى ديگري، به ياری همرزمان و هم سرنوشتى های خود در مناطق گوناگون جهان بشتابند و با افشای عوامفريبى ها و سياست های ارتجاعى و ضدانسانى ج.ا. ، مانع مظلوم نمايى و جلبِ ترحم برايش گردند. هيچ کس بهتراز خودايرانيان زخم خوردهً چندين ساله، ازعهدهً انجام چنين مسئوليٌتِ مهٌم انسانى برنخواهد آمد. مى توان تصوٌرش را کرد که اگرهرتکٌه از اين اپوزيسيون تشکيلاتى و حتيٌ يک درصد ازايرانيان مقيم خارج کشور، مبادرت به ارسال نامه و اطلاعيٌه های افشاگرانه- تشريحى به سازمان ها و نهادهای سياسى و کارگری و فرهنگى و روشنفکري، روزنامه های سراسري، پارلمان و سفارتخانه های کشورهای خصوصأ آمريکای لاتين و خاورميانه نمايند چه اطلاعات و آگاهى های ذيقيمتى در اختيار آنان و مردم گذاشته اند و چه خدمتِ بزرگى به جنبش مردم ايران و ديگر کشورها کرده اند. به تعداد هر ايرانى آزاده و متعٌهد، راه برای افشای جمهوری اسلامى و ضربه زدن به آن وجود دارد.
دی1390

24 دی 1390 16:05
Posted on Saturday, January 14, 2012 at 08:28PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

حمله سليمی نمين به جاسبی: به خيلی از مديران ازجمله قاضی مرتضوی دکترا داده است،/حتما محاکمه ميشود 

حمله سليمی نمين به جاسبی: به خيلی از مديران ازجمله قاضی مرتضوی دکترا داده است،/حتما محاکمه ميشود
مهر
مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران با اشاره به جزئيات برخی تخلفات رئيس دانشگاه آزاد اسلامی در زمان رياست 29 ساله اش در اين دانشگاه به افرادی اشاره کرد که در زمان جاسبی درس نخوانده دکتر شدند.


عباس سليمی نمين در گفتگوی مشروح خود با خبرنگار مهر به برخی تخلفات عبدالله جاسبی در زمان رياستش بر دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد.

نامه جاسبی به قوای سه گانه

وی با بر شمردن تخلفات مديريتي، اجتماعي، سياسي، فرهنگی و اقتصادی جاسبی در دانشگاه آزاد اسلامی به تخلف مديريتی رئيس اين دانشگاه اشاره کرد و گفت: برخی اقدامات جاسبی از جانب استادان و دانشجويان دانشگاه آزاد قابل تقدير است اما بعضی فعاليتهای وی در بخش پنهان اين دانشگاه از جمله تخلفات مديريتی در نظام قابل توجه است. وی برای کمرنگ کردن نظارت قانون بر خود مراودات ناسالمی را شکل داد.

سليمی نمين ادامه داد: اين تخلفات در سالهای نخست انقلاب که کمتر کسی به خود جرات می داد وارد معامله گری و دنيا گرايی شود به گونه ای بود که در آن سالها مديران کشور را وارد فضای دنيا گرايی کرد. در ابتدای امر به وزارتخانه ها و مراکز مختلف قوای سه گانه نامه می نوشت که مديران اين دستگاهها در دانشگاه آزاد اسلامی ارتقا علمی يابند.

درس نخوانده هايی که در دانشگاه آزاد دکتر شدند

به گفته اين استاد دانشگاه، در اين وادی عده ای دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی می شدند و به علت مشغله های فراوانی که داشتند از جاسبی اجازه معافيت حضور در کلاس به ازای دادن برخی امتيازات به وی دريافت می کردند. حتی در دوران رياست جاسبي، برخی نمايندگان مجلس يک باره از مدرک ديپلم به دکتری نائل شدند.

سليمی نمين با ذکر يک مثال ديگر در خصوص کسب مدرک دکتری در رشته های حساس از جمله قضاوت از سوی برخی قضات همانند سعيد مرتضوی در دانشگاه آزاد اسلامی اظهار داشت: قاضی مرتضوی به حد ظاهر در دانشگاه آزاد درس خواند و دکتری گرفت. اما آيا اين شخص واقعاً درس خواند که جای سوال دارد. وقتی خدمات قاضی مرتضوی به جاسبی را بررسی می کنيم، به اين نتيجه می رسيم که اين شخص نه تنها درسی نخوانده بلکه امتيازات زيادی هم دريافت کرده است.

وی ادامه داد: پرونده هايی مشاهده شده که قاضی مرتضوی در آن به جاسبی خدمات تاسف آوری ارائه داده است. يکی از اين خدمات گم کردن پرونده فروش چندساله سوالات کنکور پزشکی دانشگاه آزاد بود. نتيجه اين شد که عده ای بدون دريافت مدرک پزشکی با جان مردم بازی کردند که از خدمات قاضی مرتضوی به جاسبی محسوب می شود.

ابزار شدن نقل و انتقالات در دانشگاه آزاد

مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران در بخش ديگر سخنان خود با بيان اينکه در دانشگاه آزاد اسلامی نقل و انتقالات تبديل به ابزار شده است به مهر گفت: يکسری سواء ستفاده ها با استفاده از اين نقل و انتقالات در حال شکل گيری است و هر نوع نقل و انتقال بايد از طريق نامه يک نماينده مجلس يا مقام عالی رتبه اداری به جاسبی اعلام تا امکان انتقال دانشجو به مکان مورد نظرش فراهم شود که همين امر منجر به نوعی تبعيض اجتماعی شده است.

دانشگاه آزاد يکی از بزرگترين کانونهای زمين خواری در کشور

سليمی نمين در ادامه گفتگوی خود با اشاره به برخی جزئيات زمين خواری در دانشگاه آزاد اسلامي، اظهار داشت: رئيس دانشگاه آزاد نه تنها زمين را از اموال عمومی می گرفت بلکه می توانست سطح آن زمين را ارتقا دهد، بدين معنا که زمين کشاورزی را تبديل به زمين مسکونی می کرد و منجر به افزايش بهای همين زمين می شد.

وی با اشاره به يک نمونه از تخلفات زمين خواری در دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: با بررسی شکايات واصله از سوی مردم شمال، نتيجه گرفته شد که زمين اهالی شمال در اختيار دانشگاه آزاد قرار داده شده اما هيچ دانشگاهی ساخته نشده است.

کلاهبرداری 400 ميليارد تومانی همکار جاسبی

اين استاد گروه تاريخ دانشگاه به يکی از مهمترين تخلفات زمين خواری در دانشگاه آزاد اسلامی اشاره کرد و به مهر گفت: يکی از مسئولان دانشگاه آزاد اسلامی که وارد حوزه اقتصادی اين دانشگاه شده بود در سال 87 به کمک جاسبی در دوبی سميناری برگزار کرد و جاسبی از ايرانيان شاغل مقيم دبی که عمدتاً مردم استان فارس در آن زندگی می کنند خواست تا برای طرح " دانشگاه بين المللی" سرمايه گذاری کنند که سود فراوانی به همراه خواهد داشت.

به گفته سليمی نمين، حدود 400 ميليارد تومان در سال 87 جمع آوری شد و مدتی به مردم سود تعلق می گرفت، اما اين مسئول دانشگاه آزاد به يک باره ناپديد شد و مردم که سرگردان شده بودند از وی شکايت کردند. مدتی بعد دانشگاه آزاديها مردم را تهديد کردند که به علت دريافت سود کلان پول خود حق شکايت ندارند.

وی تاکيد کرد که مردم به اعتبار جاسبي، پول را به کارگزار وی داده بودند و حتی با آنکه اين شخص در سال 88 دستگير شد اما مشخص نشد که بر سر او چه آمد.

مفاسد در دانشگاه آزاد عديده است

مدير دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران که اعتقاد دارد مفاسد در دانشگاه آزاد اسلامی عديده است در بخش ديگر سخنان خود گفت: عديده بودن مفاسد در دانشگاه آزاد اسلامی طبيعی ست زيرا هنگامی که تريلياردها تومان در يک جا جمع باشد و هيچ قانونی بر آن حاکم نباشد معلوم است که فساد ايجاد می شود.

جاسبی حتماً محاکمه می شود

سليمی نمين با اشاره به محاکمه جاسبی تصريح کرد: جاسبی قطعاً در اين کشور محاکمه خواهد شد. البته برخی مراکز در حال باز پس گيری بعضی اموالشان که در اختيار جاسبی بود هستند. از جمله اين مراکز می توان به ستاد اجرايی اموال امام (ره)اشاره کرد.

شرط مناسب بودن فرهاد دانشجو برای رياست دانشگاه آزاد

وی همچنين با اشاره به انتخاب فرهاد دانشجو به عنوان رئيس پيشنهادی دانشگاه آزاد اسلامی به مهر گفت: اگر بتوان دانشگاه آزاد را قانونمند کرد شايد گزينش خوبی باشد ولی اگر اين اتفاق رخ ندهد، جواب "خير" است. بايد تمام اتفاقات منفی که تاکنون در دانشگاه آزاد اسلامی رخ داده خنثی شود تا فردی که رياست آن را به عهده می گيرد بتواند در مسير سالمی کار کند، وگرنه روابط پنهان ناسالم او را هم دچار مشکل می کند.

24 دی 1390 16:22
Posted on Saturday, January 14, 2012 at 08:19PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment