« نظام آخوندی نمایشی از اسلام ناب محمدی در رفتار با اسیر فرشید فتحی | Main | آیا در زمان حمله اعراب ایرانیان فارس زبان بودند؟ »

اتحاد ، مبارزه ، تنها راه مقابله با رژیم فاشیستى مذهبى است ؟ / عباس رحمتى


از افشا
ایشان میگوید که مبارزه مردم اروپا خوب بوده است و آنها توانسته اند جلوی دیکتاتوری را بگیرند یعنی این که دمکراسی خوب است.
همین آدم بعدا میاید و مینویسد که دمکراسی فقط شعار است؟!!!
این مسئله مهمی است که باید ابتدا در ذهن همه ما حل شود: ایا دمکراسی خوب است یا بد است؟ اگر خوب است و ما نتوانسته ایم به دمکراسی برسیم عللش را پیدا کنیم و اگر بد است چرا به ملت ایران که در اساس هنوز با دمکراسی همسو نشده است و اکثریت آن باورهای خرافی را دارند ،حمله میکنید؟ اگر دمکراسی خوب است ما فقط میتوانیم از طریق روشن فکر و از طریق انتشار اگاهی برای با سوادان و در نهایت همه مردم به دمکراسی برسیم هر چند هم دیر باشد بجز این راه مطمئن طریقه دیگری نداریم.
در ضمن بتجربه در یافته ام که کسانی که رهبران غربی را و اعمال آنان را برابر و مساوی با دمکراسی میگیرند یا سفسطه آگاهانه دارند و یا این که در نادانی گرفتار شده اند.دمکراسی برابر با اعمال رهبران کشورهای غربی نیست.همان مردم ملل غربی که با مبارزات فراوان به دمکراسی رسیده اند چون بعد از آن مبارزه را  متوقف کردند و برای همه دنیا مبارزه نکردند امروز یک در صدیهای ارتجاعی حاکم با ارسال مشاغل مردم ملل غربی به هند و چین و فلیپین و ... سبب بیکار شدن مردم آمریکا و بدون بیمه درمانی بودن هفتاد میلیون آمریکایی شده اند .یعنی حتی همان مردم  مبارز غرب هم امنیت از دست ارتجاع ندارد.دمکراسی موضوعی مربوط به بشریت است و نمیتواند پشت مرزهای ملی باقی بماند وگر نه همه در خطر حمله ارتجاع جهانی و سود خواهان هستیم  حتی بقیمت بخطر افتادن جان و مال مردم بشود.کسانی که از دمکراسی و حقوق بشر بد مینویسند و آن را بد و ضد انسانی میدانند در عمل  عمال همین ارتجاع جهانی هستند که میخواهند وانمود کنند آنها مجری دمکراسی هستند.اینان هم آن باور ها را با قلم خود و با سفسطه و یا با نادانی خود در ذهن توده ها میچپانند


موضوع اتحاد مهم است ولی موانعی دارد که من بخشی از آن را در لینک زیر مطالعه کرده ام تا آن موانع از بین نرود اتحادی نیست و ملایان بر قدرت سوارند و یا ممکن است قدرت بین نیروهای ارتجاعی با ر دیگر باز هم جابجا شود و احتمالا با حمله خارجی

____________________________________________________

اتحاد ، مبارزه ، تنها راه مقابله با رژیم فاشیستى مذهبى است ؟ / عباس رحمتى

برج بابل،
اگر امکان می داشت برج بابل را بسازند بی آنکه از آن بالا بروند، ساختن آن مجاز می بود.

از کتاب داستانهای کوتاه کافکا
ترجمه ع . ا. حداد

واقعیتها را باید گفت:

چرا رژیمى که جنایاتش جهانى شده است بعد از سى و چهار سال برسر کار مانده است ؟ باید واقعیت ها را گفت تا مردم خصوصا جوانان کشور در قدم بعدى آگاهانه تر عمل کنند . یکى از مهمترین مسائل مبارزه رهبرى است که باید به آن توجه خاصى شود تا دیگر تاریخ بصورت تراژدیکش تکرار نشود.
در ایران چه در حاکمیت و چه در اپوزیسیون سعى شده و میشود که از رهبرى که باید الگو باشد(Vorbild) یک سوپرمن ویا فردى آسمانى بسازند تا مردم را همیشه مطیع و فرمانبردار تربیت کنند از قدیم گفته اند ،ایرانى باید آقا بالا سر داشته باشد تا کارى را انجام دهد آیاچنین است ؟ اگر جواب منفى است پس این ضرب المثل از کجا آمده است؟ آیا ایرانى مستقل نمى تواند به وظایف انسانى خود عمل کند ؟ چنین روشی مسلما در اروپا هم وجود داشته است ولى براى رسیدن به استقلال و آزادى کشورشان مبارزات زیادى کرده اندتا به اینجا رسیده اند ،البته در همان زمان هم نه در اروپا و نه در آمریکا به شکلى که در ایران کنونى وجود دارد نبوده است و شاید رمز موفقیت آنها در همین بوده است که به اینجا رسیده اند . در ایران ، حتا حکومت های شاهنشاهى هم چنین روشهاى آسمانى نیز اعمال مى شده است ، ناصر الدین شاه قبله عالم می شود و محمد رضا شاه کمر بسته امام رضا ، بعضى ها هم از او انتظار معجزه هم داشتند ! در رژیم جمهورى اسلامى تا آنجا پیش میروند که خمینى را در ماه مى بینند و از او معجزه مى خواستند و همین شیخ روحانى او را اول بار امام نامید که افتخار هم می کند ( البته با پیشنهاد دانشجویان ) او با این القاب به خمینی جاى پایش را محکم کرد و باعث شد بعضی ها هم او را معصوم ( بیگناه) پندارند. فخرالدین حجازی یکى از مداحان دربار خمینى یک بار در حضور خود ش ایستاد و گفت < امام بگو ، که تو امام زمانى> وکم نیاورد با پرویی تمام به او گفت < بگو که معجزه مى کنى و صاجب معجزه هستى ! > ولى خود خمینى بلافاصله گفت چنین نگویید ! اما مریدان خمینى در گوشه و کنار کشور پهناور ایران از او با صفت “امام “از او یاد میکردند و این امر به او مشتبع شده بود، تا جایى که کودکان و بیماران را براى شفاء و معجزه نزد او میبردند ( بار ها دیده شده بود که خمینى دستتش را براى بوسیدن نزد مردم آزاد مى گذاشت و یا او شال و کلاه و روسىى زنان و … مردم را تبرک مى کرد ) این روش بشکل مورثى ادامه پیدا میکند[۱] تا از دید این جماعت دست بوس ،امامت به خامنه اى میرسد تا جاییکه آخوندى ،در وصف خامنه اى میگوید: خامنه اى از شکم مادر ” یاعلى ” گویان بدنیا آمده است ! و او خود امام است ! البته خامنه اى ، قبل از یاوه هاى مرید کِت بسته اش ،پیشا پیش خود را امام نامیده بود و معصومیت اش را با جنایاتى که انجام داده ثابت کرده است و تا آنجا پیش میرود که برای ذیدن او و بر داشتن قند از قندان خامنه ای ثبت نام می کنند و نوبت می گیرند و یا پا بوسی از خامنه ای توسط مصباح یزدی ،[۲] صورت می گیرد تا با این روش به خدای خود نزدیکتر شوند او همچون خمینی حتا چنین مرامى را به اطرافیان و پاسداران ومریدانش در زندانها آموخته است که اگر مى خواهید به خدا نزدیک شوید از منافقین ( گروهها و سازمانهاى مخالفش ) و کفار بیشتر بکشید ! درست است که مى گویند هرچه انسان را بال و پَر بدهند و القاب بیش از حد به او بدهند فکر مى کند بیش از آنچه مردم مى گویند قدرت دارد وادعاى خدایی هم مى کند، در واقع این عملکرد مردم است که دیکتاتور ها را پررو تر و دریده ترمی کند ، فراعنه هم همیشه مى گفتند < اَن ربکم آعلا > آنها هم ، همیشه مى گفتند ما خداى برتر هستیم ، باید پرسید چرا انسانهاى زمین پهناور در قرن تکنولوژى و بیشرفت از رهبران خود، انسانهاى آسمانى میسازند؟ انسانهایى که شیبه خودشان هستند و برترى آسمانى از دیگر انسانها ندارند ولى باز در قرن ٢١ از آنها بتى مى سازند در حد پرستش خدا وگاهی معجزه ؟ چرا انسانها گول چنین افرادى را مى خورند ،کسانى که نه بار فکرى دارند و نه دانشگاهى رفته اند و نه معجزه اى کرده اند و نه کشف واختراعى را انجام داده اند آیا این گونه مردمان یک بار در خلوت خود فکر کرده اند و از خود سوال کرده اند، که چرا کشورهایى که رهبرانش به مذهب تکیه زده و سیاست را با مذهب در آمیخته اند همیشه عقب افتاد تر از کشورهایى هستند که دمکراسى و سکولار یسم ( جدایى دین از سیاست )را پیشه راه خود قرار داده اند ، در جا نزده و مرتب در حال پیشرفت هستند. کافى است به مخترعین و کاشفان این کشورها نگاهى بیندازیم تا باورمند شویم، البته کشورهاى دمکرات، هیچوقت از این مرام( دموکراسى ) در کشورهاى در حال توسعه حمایت نکرده و نخواهند کرد ، آنها خود رهبرانى را به این کشورها تحمیل می کنند که راحت تر به منافعشان برسند . و براى رسیدن به این اهداف شوم ، جنگهاى مذهب علیه مذهب و جنگهاى داخلى براه مى اندازند تا به فکر دموکراسى نباشند به افغانستان وحاکمیت طالبان توسط آمریکا نگاه کنید زمانی که آنها را نمی خواهند با جنگ ، قدرت را از آنها می گیرند و یا به عراق و سوریه لیبى و مصر وتونس … نگاه کنید چه کسانى این جنگهاى خانگى را براه مى اندازند؟ در ایران با برداشتند شاه و آوردن خمینى مردم ایران را به سمت و سویى دیگر مى کشانند، آنها دل به حال مردم نمی سوزانند دموکراسی شعاری بیش نیست ، از شعار دموکراسى برای مردم با انقلاب ۵٧ چه کسانی بیشتر سود بردند ؟ ما یا کشورهاى غربى ؟ و این داستان همچنان ادامه دارد . چه کسانى خمینى را تا عرش الهى بالا بردند تا اقتصاد را مال خر بداند و از این طریق منافع زیر زمینى ما را به تاراج ببرند ؟ چه کسى یا کسانى ، خامنه اى را به رهبرى رساندند تا آینده مردم ایران را چنین تیره و تار کنند و خود بر برج بلند قدرت تکیه زنند و چه کسى اجازه داده است تا در ایران بیش از سی و شش هزار امامزاده( حتا امامزاده سیار ) بسازنند و با این امام زاده ها تا ریال آخر مردم را به جیب بزنند چه کسانى از این عقب افتادگى سود مى برد ؟ آیا خامنه اى اگر بخواهد نمى تواند دستور جمع کردن این بساط را صادر کند ؟ چرا چنین کارى را نمى کند ؟ جواب در یک کلمه عامیانه خلاصه مى شود ” ناندانى ” تکیه بر مذهب یعنى سود بردن سه قشر از جامعه زور و زر و تزویر (که هر سه صفت در حاکمان ایران و غربى ها مستتر است . در ایران (سپاه / بازار و روحانیت )

بیشبرد خط غرب بشکل پیچیده
آیا علت عقب ماندگى ما این گونه بت سازى ها نیست ؟ آیا با ورود خمینى به ایران و حاکمیت جهموری اسلامی به هدف غربى ها نزدیک شد یعنی همان شد که کمیته سیصدی ها [۳]مى گفتند؟ همان کمیته اى که سازمان CIA سیا و انتلیجنت سرویس و موساد و … تشکیل دادند تا درصد رشد جمعیت دنیا را به صفر برسانند ، که گوشه اى از آن فعالیت ها به ایران مربوط می شود یعنى با ورود خمینى استارت این کار در ایران و منطقه خاورمیانه زده شد ، خمینى که( بقول یکى از همنشینان خمینى )اگر پشه اى در اتاقش بود به اطرافیان میگفت پنجره را باز کنید تا پشه بیرون برود! البته که مى خواستند رئوفیت او را به مردم نشان دهند ، اما وقتى پاى قدرت بیش مى آمد از اعدام زنان باردار و بچه هاى ١٣ ساله هم نمى گذشت ! در سالهایى که قدرت را در دست داشت دستور اعدام هزاران هزار نفر را صادر کرد تا اسلام عزیز را حفظ کند ، به فرمان او در همان روزهاى اول حاکمیتش در مدرسه ى رفاه دهها ژنرال ارتش و نخست وزیر شاه هویدا را بدون هیئت منصفه ، محاکمه و تیر باران کردند تا قدرت مذهب را به جهانیان نشان دهند وبا این عمل شنیع نشان دادند که جان انسانها بى ارزشتر از یک پشه است ! راستى چه کسی این قدرت را به خمینى داده بود که چنین وحشیانه به جان ایرانیان افتاده بود ؟ غربى ها یا حمایت امام گونه مردم از او ؟

اوج قدرت خمینی و افول روشنفکران
خمینى خود قبل از ورودش به ایران تصور نمى کرد که بتواند چنین جایگاهى را از سادگى مردم کسب کند البته این سادگى فقط از جانب مردم نبود ، دکتر مهندسها و روشنفکرانى که دانشگاه رفته بودند ایضاً ! کمى با خودمان رو راست باشیم ، راستى علت این همه عقب افتادگى روشنفکران ما در کجا نهفته است ؟ چرا ما بعد از گذشت صد واندى سال از انقلاب مشروطه و آشنایى با تفکرات و تجربه ى خیانت افرادى مثل شیخ فضل الله نورى که خواهان انقلاب مشروعه بودن باز دو باره به دنبال خمینى که پیرو او بود ، رفتیم ؟ چرا مردم با این همه تجربه از گذشته و خیانت هاى روحانیت و افرادى مانند او و آیت الله کاشانى با خیانتش به دکتر مصدق باز هم اشتباه گذشته را تکرار کردیم . این بار تاریخ را چون گذشته نوشتیم و باز مردم ما تمام اختیارات زندگى خود را به آنها دادند ، چرا از اشتباهاتمان درس نگرفته و نمى گیریم؟چرا بجاى منطقى بودن،عاطفى ماندن را برگزیده ایم ؟

توجیه های شرعی
چرا با این همه عقب ماندگى وتفکرات ارتجاعى کنار میاییم ؟ چرا هنوز هم بعضى از افراد و خانواده ها دختران و پسران خود را براى عقد کردن به آخوندها مراجعه مى کنند ؟ چرا هنوز با دادن مازاد دارایی هاى خود به عناوین مختلف آخوند ساخته ( خمس- ذکات و سهم امام ) [۴]حوزه ها را حمایت مى کنند و پولهاى هنگفتى را در کیسه ها و جیبهاى دراز آخوندها مى ریزند ، یادتان هست که خمینى با گرفتن سهم امام و افتتاح شماره حساب صد امام ، چه پولها و اجناس گرانبهایی ( گردنبندهایی از طلا و نقره و زمرد و… ) نصیب خود {امام } کرد ، با این اقدام ، چه چیزى نسیب مردم ایران شد ؟ یعنى با توجیه هاى شرعى هم درآمدى براى خود درست کرده اند و هم وظایف دینى براى مردم تعیین مى کنند ، همین توجیات را هم بعد از برقرارى جمهورى اسلامى هم به وضوح مى بینیم کشورى که روزگارى مهد تمدن بود ناگهان یک چرخش ١٨٠ درجه ای به عقب مى کند و به دوران بادیه نشین بر مى گردد تا جایی که قانون اساسى را که خود تدوین کرده اند را نادیده گرفته و قوانین را از فقیهى مى گیرند که رهبرى کشور را در دست دارد ، مى گویند قوانین قرآنى است ولى حکم حکومتى هم دارد ( یعنى هرچه ولایت فقیه گفت ) یعنى نظر نمایندگان ( خودشان )مردم هیچ ارزشی ندارد. در جایى دختران و پسران را به خاطر بدحجابى دستگیر مى کنند و در جایى دیگر براى شکنجه گران و بازجوهاى بیسوادشان توجیه شرعى مى کنند ومیگویند بازجو حکم یک دکتر را دارد و مى تواند شکنجه کند هنگام شکنجه به زنان و دختران نگاه کنند ، تجاوز مى کنند و مى گویند با این کار ما شما را از عذاب الهى دورمى کنیم و به گفته خمین ى با این دید ، نگاه مى کنند که ما جهنم شما را شفا خانه مى کنیم ! زندانیان را در حالى که در قبر تا تابوت ( جاى تنگ ) قرار میدهند به آنها مى گویند: ما این کار را براى این می کنیم که فشار روز اول قبر را براى شما کم کنیم ! قیامت در زندانها درست کرده اند که به زندانى قیامت را نشان دهند ، تمامى این تفکر از اندیشه هاى پوسیده ولایت فقیه گرفته شده است ، توجیه شرعى را نگاه کنید، خمینى مى گفت ، اگر کسی رییس جمهور آمریکا را بکشد از عذاب الهى او کم کرده است یعنى یک جنایتکار ، ترور را چنین توجیه شرعى مى کند که جنبه شرعى و قانونى بدهد که اگر ترور هم کنید از طرف خدا ست و شما به بهشت میروید ! حتما به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و کشته شدن بیش از دویست نفر که تعداد زیادى بچه در میان آنها بود ه است هم (قبل از انقلاب ) در راه خدا بوده است ؟ ترور دست جمعى مردم در سینما رکس آبادان که خامنه اى و خمینى از افراد دست اندر کاران آن بوده اند تا این عمل ضد مردمى را به گردن ساواک (وزارت اطلاعات شاه ) بیندازند.

چرا چنین رژیمى هنوز بر سر کار است ؟
چرا بعضى ها هنوز در ایران با آگاهى به این همه جنایات ، آخوندها را از خود طرد نمى کنند آخوند هایى که در طول ٣۴ سال حکومتشان تمام ِ هست ونیست ایران را ربوده اند ولى هنوز در راس قدرتند و احکام عجیب و غریب ١۴۴٠ سال پیش را صادر مى کنند؟ البته علل مختلف دارد ولى یکى از عمده ترین علتها پشتیبانى مردم از این احکام و قوانین ارتجاعى است که ج. اسلامى توانسته است چنین گستاخته حکمرانى کند .اگر مردم با هر عمل ضد انسانى رژیم عکس العملى نشان داده بود، امروز بعد از ٣۴ سال ما ، مسلما جایى دیگر قرار داشتیم ، مثلا به عنوان مثال سنگسار را در نظر بگیرید، مردم بجاى اینکه اعتراض کنند به تماشاى این عمل ضد انسانى میروند و به آخوند ها اجازه میدهند که هرچه گسترده تر به آن قوانین بادیه نشینى عمل کنند تا جایى که اخیرا مانند طالبان افغانستان دراستادیومهاى ورزشی سنگسارکنند. مردم اگرنمى خواستند اعتراض هم بکنند مى توانستند در خانه هایشان بنشینند که یک نوع اعتراض آرام بود ولى این کار هم نکردند وبارفتنشان به استادیوم ،خواست رژیم را لبیک گفتند!

اتحاد و اعتراض تنها راه
اعتراض به قوانین ارتجاعى یکى از وظایف مردم ایران است در هرموردى که مردم اعتراض کرده اند رژیم را به عقب نشینى وادار کرده اند نمونه اش همین انتخابات اخیر ریاست جمهورى بود وقتى که خامنه اى اوضاع را قمر در عقرب مى بیند با اینکه مهندسی هاى تازه ای در سر مى پروراند، تن به کاندیداى عتدالیون داد گرچه این یکى هم نماینده خامنه ای است و مورد تایید شوراى نگهبان بوده است ولى اعتراضات دوره قبل بى تاثیر نبودو یک نه بزرگ به ولایت فقیه بود . یا مقاومت اخیر دختران در تهران (پونک وخانى آباد ) و شهر شیراز ، دختران شجاع ایران با گشتهاى منکرات رژیم بر خورد کردند ، خواهر زینبى ها که به بد حجابى دختران گیر داده بودند را چنان زمین گیر کردند که نتوانستن کسى را دستگیر کنند و دست از پا دراز تر گورشان را گم کردند. مردم ایران باید همیشه این سوال را از خود بکنند ، چرا دولت هاى اروپایی و یا آمریکایی ها نمى توانند از چنین قوانینى استفاده کنند چرا اروپاییان وسایر کشورهاى غیره اسلامى روزانه با این گونه مسائل روبرو نیستند ؟ چرا مردم ترکیه که یک حکومت اسلامى دارند چنین قوانینى را نمى پذیرند و اگراردوعان به سمت محدودتر کردن آزادى ها گام بردارد، مردم در همان گام نخست ، اعتراضهاى خود را آغاز مى کنند، نمونه اش همین پارک گزى بود که دنیا را تکان داد وبا اعتراضات گسترده مردم دولت را به عقب نشینى وا داشتند و یا مثل مردم مصر که نطفه اختناق و سرکوب را در همان ابتداى راه خفه کردند و رژیم ارتجاعى اخوان المسلمین ( برادران اسلامى ) را از صحنه سیاسی کشور بیرون کردند اگر ما ایرانیان هم در همان روزها و سال اول جمهورى اسلامى چنین کارى را کرده بودیم هرگز نعلین پوشان ایران نمى توانستند چنین بلایى بر سر ایران و ایرانى بیاورند .
هنوز هم دیر نشده است ، بقول معروف هر وقت ماهى را از آب بگیریم تازه است ، تنها راه مبارزه با چنین رژیم فاشییسى مذهبى و به قول ستاربهشتى تحمل نکردن بردگى است ، اتحاد است و باز اتحاد و مبارزه است ! اگر مى خواهیم این طاعون حکومتى از ایران پهناورمان رخ بر بندد و به آزادى دست یابیم باید بهایش را هم بپردازیم ، ما ایزانیان باید اختلافات گروهى و طایفه اى و قومی و… را کنار بگذاریم ، تا به یک اتحاد بزرگ سراسری دست یابیم تا از اختلافات دست بر نداریم رژیم به بازیهاى گذشته اش ادامه خواهد داد ، یادمان نرود انگلیسى ها مى گویند اختلاف بیانداز و حکومت کن بس باید به این رژیم که نسبش هم انگلیسى است و خط وخطوط انگلیسى ها را تا به امروز بخوبى بیش برده است جواب مناسب بدهیم و فقط با اتحادمان است که مى توانیم تو دهنى محکم بزنیم و آن روز دیر نیست . فراموش نکنیم ، آزادى هدیه اى است گرانبها که به ارزانى به هرکس ندهندش !
۰۱٫۰۸٫۲۰۱۳

عاقبت رهبران قدرت خواه:
جواب قدرت و رهبران تمامیت خواهی که بر برج بلند قدرت تکیه زده اند را دوستمان چنین جواب می دهد.
برجِ بلند قدرت،
مشکلِ سمیرامیس ــ و مشکلِ همه رهبران معظم ــ همین بود که توانست از برج بسیار بلندی که ساخت بالا برود و به فراز آن که رسید وبه پایین نگاه کرد احساس خدایی کرد. کافکا اینجا یک« تعلیق برمحال» را نشان می دهد. ظاهرا” هیچکس نمی تواند برج
بلند ِ قدرت را که بر افراشت در برابر وسوسه بالا رفتن از آن مقاومت کند. گرچه در
اوج و بالاترین نقطه ، سقوطی دردناک در انتظار او باشد.
ناصر کاخساز ۰۱٫۰۸٫۲۰۱۳

[۱] http://www.youtube.com/watch?v=4rEdAj5uFbw مراسم دست بوسی /فیلم
[۲] http://www.youtube.com/watch?v=f-jyznyQgZQ مراسم پا بوسی
[۳] کمیته ۳۰۰ تشکیل شده است از عمده ترین سازمانهای اطلاعاتی که در سالهای ۱۹۶۹ پایه ههای آن ریخته شده است بعضی از این سازمانها عبارتند از فرمان سنت جان اورشلیم (Order of St. John of Jerusaem) است . باشگاه روم (Club of Romme)، صندوق مارشال آلمان ، بنیاد سینی ( Cini Foudation)، گروه میزگرد (Roound Table)، جامعه فابیانها ، اشرافیت سیاه ونیزی ، جامعه کلوپهای هل فایر
خمس ، یعنى یک پنجم ( دارایى ) یکى، جامعه مونت پلرین (Mont Pelerin Socieety)
[4]از راههاى مالیاتى است که شیعیان به بدان معتقدند یعنى براى رفع مشکلات مالى امت اسلامى و توزیع عادلانه براى تقویت بنیه حکومت اسلامى وضع شده است یعنى سرمایه و اضافى سرمایه باید براى زندگى فقرا و برابرى آنها با سایرید داده شود که در ایران تماما به حوزه و سهم امام و درحال حاضر به ولایت فقیه تعلق دارد .
ذکات Alms Tex از دستورات اسلامى است ( فروع دین ) در مورد چیزهایى وضع شده که انسان آنها را با کمک طبیعت بوجود میاورد ، آن هم طبیعت سهل و ساده یعنى انسان به نسبت کارِ کمى انجام داده و طبیعت کار بیشتر انجام مى دهد و محصول رایگان در اختیار انسان قرار می دهد ، مثلا گندم را که انسان بوجود میاورد و در قسمت کمى عقل او دخالت دارد ( منظور گندم دیم ، با آب باران است ) قسمت بیشتر فعالیت طبعیت است ، از این رو اسلام مى گوید ، اینجا از طبیعت استفاده کردى باید آنرا در راههایى

دیگر بدهى .

http://www.roshangari.net/1392/05/11/%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF-%D8%8C-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%8C-%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%DA%98%D9%8A%D9%85/

 

Posted on Saturday, August 3, 2013 at 07:04PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>