ما پیروزیم چون بر حقیم



 

این وبلاگ سعی دارد مسایل کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهد و سرافرازی و رفاه ایران آرزوی من است. رسیدن به این آرزو بدون همراهی و تعاون ایرانیان بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی ممکن نیست.برای آشنایی با عقاید بنده در این موارد میتوانید بنوشته های زیر کلیک بفرمایید توجه خواهید داشت که هر سرفصلی متشکل از پستهای زیادی است که میتوانید در پی خواندن نخستین پست بقیه را از همان صفحه اولی که خوانده اید پیګیری بفرمایید

 


 

لیستی از نوشته های قبلی

 

 

 

این وبلاگ از همکاری تمام خوانندگان استقبال میکند .نظرات همه مورد احترام است و سانسوری بجز کاربرد کلمات رکیک که در عرف ایرانی فحش و ناسزا و لودگی تصور میشود ندارد

 

 

مسایل موجود در جامعه ایران بر اساس عقل منطقی و آزاد و رها که نوکر دین و یا ایدئولوژی بخصوصی نیست بررسی میشود. بعقیده نگارنده عقلی که هدفش کشف حقیقت و رفاه و منافع جامعه انسانی امروز و آینده است بدمکراسی و عدالتی منتهی میشود که حداقل عدالتش حقوق بشر خواهد بود.

 

 

من با تمام کسانی که این عقل را برای سنجش رویدادها و ایجاد جامعه ای که روابط افرادش با هم بر اساس آن عقل و عدالت باشد همراه هستم و همه را هم به این عقل و عدالت دعوت میکنم

لطفا نظر خودتان را در مورد نوشته ها و اخبار بنویسید.بدون تبادل افکار و آرا نمیتوان بخرد جمعی و دانش بیشتر رسید

 

 

 

تنها برای آزادی از شر حکومت اسلامی سعيد، از حومهء تهران>>>

دوشنبه در خيابان آزادی

تنها برای آزادی از شر حکومت اسلامی

سعيد، از حومهء تهران>>>

آقای موسوی از مردم برای تجمع در خیابان آزادی دعوت کرده است در حالیکه استانداری تهران هم اکنون اعلام کرده مجوز نداده؛ ولی اقای موسوی گفته بدون مجوز باید جمع شویم و این بسیار بسیار خبر حیرت انگیزی است برای من. ولی همزمان باید اضافه کنم که بی تردید حکومت تا دندان مسلح تمام خیابانهای منتهی به میدان انقلاب تا میدان آزادی را خواهد بست .امروز تمام تهران و شهرهای دیگر ایران یکپارچه برخاسته اند و این خبرخوبیست. همانطور که انتظار میرفت این حرکت کثیف اخیر حکومت مسئله ای نیست که مردم ایران آنرا به سادگی از یاد ببرند. احتمالا فردا عده بسیاری از مردم به خواسته موسوی به خیابان آزادی خواهند رفت. حتی من که در انتخابات شرکت نکردم مایلم در کنار ازادیخواهان ایران فردا اونجا باشم. فضای انقلابی را شاهد هستیم. همچنان سیستم ارسال پیامکها همچنان قطع است. ولی مردم کاملا هنوز در صحنه هستند و امشب هم کلی شعار از خانه های مردم تهران شنیده شد .درود بر آزادیخواهان ایران که حقوقشان را کاملا مطالبه می کنند و اینبار دیگر حکومت دست به خیانتی زد که خیلی برایش گران تمام شده و خواهد شد .تحلیل کوتاه من اینست که میرحسین و رفسنجانی و این بخش از بدنه حکومت که شامل بسیاری از کله گنده ها میشود کاملا با هم هماهنگ هستند و باخبرم رفسنجانی و ناطق نوری و کروبی و موسوی نشستهایی در روز انتخابات داشته اند برای اینکه تصمیم بگیرند در صوت تقلب چه اقدامی انجام بدن! و فردا هم بدون مجوز استانداری دست به حرکاتی خواهند زد .تصور اینکه روزی سران حکومت با هم درگیر خواهند شد امروز به یک واقعیت تبدیل شده است . ولی هنوز برای این قضاوت هم خیلی زود است! شاید یک جنگ زرگری برنام ریزی شده باشد برای مهار انرژی انقلابی مردم و اینکه مردم به انحراف کشیده شوند و از شورحرکت اصلی بیفتند. سخنرانی احمدی نژاد البته برای خیلی از هوادارانش خوشحال کننده بود و حتی بسیاری از مردم که به موسوی رای داده بودند از این نظر که شعار هاشمی حیا کن را میشنیدند هیجانزده بودند و همه میگفتند آفرین احمدی! ولی همه ما میدانیم رفسنجانی در این نظام برگ چغندر نیست و یک قدرت واقعی است زیرا مافیای اقتصادی این سیستم بسیار حامی اوست . این بخش از بدنه حکومت به این راحتی ها که برخی تصور کردند از مملکت جیم نخواهند شد .بزودی درگیریها در سطح سران حکومت بسیار گسترده تر خواهد شد زیرا نیمی از بدنه اختاپوس حکومت قصد کرده تا نیم دیگر خود را ببلعد و نابود کند! بی تردید امروز رفسنجانی بهتر از همه متوجه شده است که انقلاب اسلامی چگونه در حال بلعیدن فرزندان خودش است. و اگر این تحلیل غلط باشد پس این جنگ نمایشی است که برای هدف خاصی صور گرفته . ممکن است مدتی سر و صدا کند و بعدش بگویند خب میخواستیم رفسنجانی را از قدرت بیاندازیم ولی نتوانستیم ! شاید هم حکومت واقعا قراراست بخشی از خود را دور بیاندازد. ولی بنابراین نظر بزودی شاهد وقایع بسیار حساس و مهمی خواهیم بود. با اینحال بنظر من امروز فقط باید مردم برای دفاع از رای خود در کنار موسوی باشند و نه انکه برای دفاع از خود اصلاح طلبان و باید به کمتر از آزادی از شر کل این سیستم رضایت ندهند. ممکن است درگیری خونین و بسیار بسیار مهلک باشد .ای عزیزان همانطور که میدانید این رژیم امروز برای کشتار دسته جمعی هموطنان اماده شده است . درگیری های خونین می تواند پیامد حرکت فردا باشد .ولی تمام مردم آزادیخواه باید به صحنه بیایند در تمام شهرها . این حرکت مردمی حکومت را بیچاره و فلج خواهد کرد . اعتصابات سراسری نیز بوقوع خواهد پیوست. هموطنان خارج از ایران نیز هر کاری میتوانند باید انجام بدن و حمایت معنوی کنند. بیایید حرکتی را که آغاز شده به مقصد برسانیم .در کنار شجاع تری جوانان آزادیخواه ایران که امروز بپا خاسته اند .پاینده ایران و جنبش آزادیخواهی ایرانیان

Posted on Monday, June 15, 2009 at 12:18AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

سبزها بی خود قرمز نشدند

سبزها بي خود قرمز نشدند / قرمزی رنگ نيانداخته است / بي خودی بر ديوار

(با دستکاری مختصری در شعر نيمايوشيج: زردها بي خود قرمز نشدند...)

Posted on Monday, June 15, 2009 at 12:15AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

لقمه حرام تقلب، علی افشاری

لقمه حرام تقلب، علی افشاری

علی افشاری

مدیریت کارآمد مهندس موسوی و عمل به تعهداتش در برابر کسانی که به وی رای داده اند، می تواند جنبش اعتراضی را از خطر تبدیل به شورش کور نجات دهد. گستردگی نفراتی که در صحنه حضور دارند و کیفیت سازمانی یافتگی آنها می تواند تعیین کند که آیا این لقمه حرام از گلوی رهبری و حامیان چکمه پوشش پایین می رود یا نه؟

ودتای آقای خامنه ای و حزب پادگانی اش غافلگیرم کرد. اگر چه نسبت به مشارکت در انتخابات نظر منفی داشتم و می دانستم راه تغییر مثبت، آزادی و دموکراسی از صندوق های رای نمی گذرد. می دانستم حتما تقلب می کنند اما پیشبینی می کردم فاصله رای موسوی و احمدی نژاد آن قدر است که نمی توان با دستکاری در آراء مردم ، نتیجه را عوض کرد.

اما این اتفاق شوم رخ داد و شدت خیانت و نیرنگ ، جهانی را در بهت فرو برد. این اتفاق شوم خاطره ای را در ذهنم تداعی کرد. مرداد ماه 1376 بود و من به همراه دیگر اعضاء وقت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به دیدار آقای خامنه ای رفتیم تا در دیداری خصوصی به طرح مسائل کشور و ضرورت اجرای برنامه های خاتمی صحبت کنیم. در خلال صحبت ها ، ایشان انتقاد کرد که برخی از اعضای انجمن های اسلامی، آن طور که لازم است در خط نظام و ارزش های انقلاب نیستند. ما در پاسخ گفتیم که آنها منتخبان دانشجویان هستند و ما در گزینش آنها نقشی نداریم. بعد ایشان با کمال صراحت و بدون هر گونه پرده پوشی گفت :" این حرف ها را بگذارید کنار، اگر ما می خواستیم بر مبنای انتخابات و نظر مردم عمل کنیم که نظام تا کنون این مسیر را نیامده بود، کسانی که در چهارچوب ارزش ها نیستند را رد صلاحیت کنید" آن روز هرگز فکر نمی کردم که زشتی این حرف به وقاحت امروز گسترش یابد! که آشکارا در روز روشن و در برابر چشمان مردمی که مشارکتی چشمگیر در انتخابات داشته اند، آراء شان را سلاخی کنند.

اما رهبری همچون دیگر خودکامگان تاریخ تصمیم گرفت که کام ملتی را تلخ کند تا چند صباح دیگری به حکمرانی انحصاری اش ادامه دهد. او برنامه اش را به خط پایان نزدیک کرد تا آخرین بقایای جمهوریت نظام را نیز تخته بند کند و استبداد فردی مبتنی بر احزاب پادگانی را تثبیت نماید. دهه چهارم جمهوری اسلامی دوران استیلای کامل حکومت اسلامی است. روندی که با انحراف انقلاب از دهه شصت شروع شد و با فراز و نشیب های بسیار به وضعیت کنونی انجامید. حکومتی که فقط صفت اسلامی را به یدک می کشد و عملا پوششی برای دیکتاتوری نظامی است تا ارزش های دینی را در مسلخ قدرت طلبی و منفعت جویی قربانی کند.

چنین ذهنیتی باعث می شود تا برای مردم ، شمشیر را از رو ببندد و بر آراء آنها، ولو از باب تزئین و دکور دست رد زند. شیفتگی قدرت مطلقه ، چنان عقلانیت آدمی را کور می کند که حتی حاضر نمی شود لایه نازکی از مردم سالاری، چهره عبوس و زشت استبداد دینی را بپوشاند. انتخاب موسوی برای او تهدید نبود و حتی برای نظام فرصت بود. ریاست جمهوری وی تغییر معنادار و چشمگیری را پدید نمی آورد. اما اکنون او این بخت را دارد تا در راس یک جنبش اعتراضی بزرگ قرار گیرد.

تقلب عظیم و جابجایی کودکانه و ناشیانه آراء، پاسخ شتابزده به موج سبزی بود که به ناگهان در نیمه دوم ایام تبلیغات، تمام کشور را در بر گرفت. تا قبل از او، عالیجناب می اندیشید که با بیرون رفتن خاتمی و حضور کروبی ،موسوی رقیبی جدی نخواهد بود. اما ماجرا سمت و سوی دیگری گرفت و ناتوانی در بیرون آوردن احمدی نژاد با اسفاده از ظرفیت متعارف تقلب، باعث شد تا فرمان این نیرنگ پلشت صادر شود. بی تردید این شعبده بازی یکی از بزرگترین مصادیق فساد سیاسی حاکمیت است که منتخب قلابی آن ادعای مضحک مبارزه با فساد اقتصادی دارد! آقای خامنه ای، الحق و الانصاف سید ضیاء را روسفید کرد و یکی از بزرگتریت تقلب های انتخاباتی در جهان معاصر را مدیریت نمود.

البته این توان بواسطه جایگاهی است که ساختار حقوقی و قانون اساسی به او بخشیده است تا با ادغام قدرت سیاسی و مذهبی بر جان ، مال و ناموس مردم تسلط یابد . ساختار حقیقی نیز رخصت می دهد بدون هراس از پاسخگویی، آنچنان که می خواهد سوار بر اسب سرکش قدرت بتازد.

این دستکاری، پروژه ای سازمان یافته بود که در هفته آخر منتهی به انتخابات کلید خورد. اما هنوز ماجرا پایان نیافته است. اگر چه عالی جناب می کوشد تا با کودتای سیاه ،موج سبز تغییر را سرکوب کند ، اما می توان با اتکاء به نیروی مردم بر آن غلبه کرد . کارزاری که با حضور شجاعانه و خودجوش مردم در خیابان ها جریان دارد، اگر در مسیر مدنی و مسالمت آمیز تداوم یابد و سازمان دهی مناسبی داشته باشد، می تواند فضا را عوض کند. رای واقعی در آنجا است. در این نظام انتخاباتی معیوب، رایی که مردم با حضور خیابانی شان می دهند به مراتب ارزش بیشتری از رایی دارد که به صندوق ها می اندازند.

این تقلب بی شرمانه، قوی ترین عامل مشروعیت ستان از نظام سیاسی است. گروه ها و شخصیت های مختلفی که قلبشان برای ایرانی آزاد ،آباد و سرافراز می تپد ، مستقل از اینکه نسبت به مشارکت در انتخابات چه دیدگاهی دارند، شایسته است در حمایت از بازگرداندن آراء مردم بسیج شوند. این حرکت بیانگر اراده تغییر است . شکست کودتاچیان باعث می شود تا یکی از موانع اصلی اصلاحات ساختاری کنار برود. از سوی دیگر تقلب و مهندسی آراء عملی بر خلاف اصول منشور جهانی حقوق بشر است که به خودی خود در خور نکوهش و مذمت است.

مدیریت کارآمد مهندس موسوی و عمل به تعهداتش در برابر کسانی که به وی رای داده اند ، می تواند جنبش اعتراضی را از خطر تبدیل به شورش کور نجات دهد. گستردگی نفراتی که در صحنه حضور دارند و کیفیت سازمانی یافتگی آنها می تواند تعیین کند که آیا این لقمه حرام از گلوی رهبری و حامیان چکمه پوشش پایین می رود یا نه؟

Posted on Monday, June 15, 2009 at 12:03AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

حمله نيروهای امنيتی به دانشگاه‌های شيراز، اصفهان و تبريز

حمله نيروهای امنيتی به دانشگاه‌های شيراز، اصفهان و تبريز

بامدادخبر: گروه دانشگاه: در پی تقلب در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري، دانشگاه‌های تمام شهرها از جمله شيراز، اصفهان و تبريز محل تجمع عده کثيری از دانشجويان شد.

بنا به گزارش‌های رسيده به بامدادخبر، روز گذشته نيروهای امنيتی با ورود به دانشگاه‌ تبريز دانشجويان را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و در پی زد و خوردهای صورت گرفته ميان نيروهای امنيتی و دانشجويان در دانشگاه تبريز، دانشگاه حالتی نيمه تعطيل به خود گرفته است و برخوردهای خيابانی منجر به شکل‌گيری حکومت نظامی در شهر شده‌است.

هم‌چنين گزارش‌های رسيده از اصفهان و شيراز نيز خبر از حمله نيروهای گارد ويژه و نيروهای امنيتی به خوابگاه دانشگاه‌های اصفهان، صنعتی اصفهان و شيراز مي‌دهند.

بر اساس گزارش‌های رسيده به بامدادخبر، حمله گارد ويژه و نيروهای امنيتی به يکی از خوابگاه‌های دانشگاه شيراز منجر به ويرانی اين خوابگاه و مجروحيت عده زيادی از دانشجويان اين دانشگاه شده‌است.

هم‌چنين نيروهای امنيتی با حمله به خوابگاه‌های دانشگاه‌های اصفهان و صنعتی اصفهان، دانشجويان ساکن اين خوابگاه‌ها را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند و مجروح کرده‌اند.

شنيده‌ها حاکی از آن است که در خوابگاه‌های دانشگاه صنعتی اصفهان دانشجويان را روی خرده شيشه خوابانده‌اند و با باتوم به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند.

25 خرداد 1388 04:50

Posted on Sunday, June 14, 2009 at 11:54PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

گزارشی از درگيری ها در گوهردشت کرج

گزارشی از درگيری ها در گوهردشت کرج
زيتون:در گوهردشت کرج درگيری ها ادامه دارد... الله اکبر در روی پشت بام ها


امشب هم مانند شب گذشته , مردم به خاطر تقلب در آراء در سراسر خيابان اصلی گوهردشت کرج بخصوص نواحی خيابان های پنجم و ششم تظاهرات می کنند و درگيری هنوز هم ادامه دارد.
نيروهای انتظامی با يگان ويژه با رژه در سطح شهر با انواع و اقسام وسايط نقليه از قبيل موتور سيکلت و وانت و ريو و... با تعداد زياد...مشغول قدرت نمايی و ارعاب هستند.
خيابان های گوهردشت به خاطر مغازه ها و راه های فرار زياد معمولا محل برگزاری اعتراضات اين چنينی ست..
امشب به خاطر روز مادر اين خيابان مملو از جمعيت بود. و سر هر خيابان هم ده ها پليس با کلاه خودهای مخصوص و سپر حاضر و آماده ايستاده بودند.
جوان های معترض شعار می دادند و پليس دنبال آن ها می کرد.
مغازه دارها بدون اسنثنا با مردم همراهی می کردند و به محض حمله پليس , مردم را راه می دادند.
تا اينکه يگان ويژه با قلدری و تهديد همه را وادار به بستن کرکره هايشان و خاموش کردن چراغهايشان کرد. خيايان نسبتا تاريک شد و مردم جری تر شدند.


پليس ها بدون هيچ رحمی باتومشان را بر گرده هر کس که جلوی راهشان می ديدند فرو می آوردند. سرهای زيادی خونين و مالين شد.
من خودم شاهد کتک خوردن زن جوانی بودم که بچه ی حدودا يک ساله ای در بغل داشت. بچه هم از کتک پليس در امان نماند و صدای شيون و گريه مادر و زن هايی که شاهد چنين سبعيتی بودند خيابان را پوشاند.
زنی به طرف پليس داد می زد رإيمونو دزديديد حالا روز مادر هم بهمان کوفت می کنيد!
جوان ها هر چند دقيقه يکبار در دسته های صد نفری به سنگ به طرف پليس حمله می کردند و آن ها را وادار به عقب نشينی می کردند.
و بعد نوبت به پليس با آن لباس ترسناکشان می رسيد که با باتوم و سنگ حمله کنند. دوسه بار تير هوايی در کردند اما هيچکس از ميدان در نرفت.
مردم از تقلب بسيار عصبانی هستند و بيشتر از آن از سخنرانی امروز احمدی نژاد در ميدان ولی عصر.
آنهايی که در زد و خورد با پليس شرکت ندارند در پاساژهای بسته مشغول بحثند. و هر کس ميگويد در صف انتخاباتی که بوده اند بيشتر از 90% می خواسته اند به موسوی رای بدهند.

بعضی ها شعار می دادند:
نصر من الله و فتح القريب مرگ بر اين حکومت پر فريب..

رإی ما رو پس بديد.
مرگ بر کوتوله ديکتاتور
مرگ بر پينوشه ی کودتاچی
و شعارهای معمول ديگر.
بچه ها دوسه جا از ترس گاز اشک آور آتش روشن کردند.
همينطور ماشين پليس و آتش نشانی برای آب پاشيدن بود که به طرف گوهردشت سرازير بود.
ماشين های عبوری همه برای همبستگی با جوانان بوق بوق می زدند.
افراد ميان سال و مسن به ياد زمان های دوران انقلاب و حکومت نظامی افتاده بودند و با جوانان همدردی می کردند.
من شاهد بودم که بارها زنان و مردان مسن پسران و دخترانی که در حال کتک خوردن بودند از زير دست پليس بيرون می کشيدند و می گفتند او دختر يا پسر ماست. با مهربانی خون های صورتشان را پاک می کردند.
بارها از ديدن اينطور حوادث اشک به چشمانم آمد...

با خودم فکر کردم پس کو آن 25 ميليونی که به احمدی نژاد رإی دادند؟ يک آدم عادی احمدی نژادی در خيابان نبود.
جز چند جاسوس بسيجی که با بيرون گذاشتن پيرهن هايشان از شلوار تابلو بودند و گاهی از جوانان معترض که آن ها را از قبل می شناختند کتک می خوردند.


پ.ن.
وسط های نوشتن بودم که صدای الله اکبر به نشانه ی اعتراض از پشت بام ها آمد و من برای چند دقيقه ای رفتم با آن ها همراهی کردم و برگشتم.

پ.ن. دوم
صدای الله اکبر بيشتر شد و من از 10:30 تا 11:45 دوباره رفتم. مردم خيلی بيشتر از حد تصور من روی پشت بام ها جمع شده اند. همسايه های ما هم همه آمده اند. همه با هم الله اکبر می گوييم. گاهی من تک خوانشان هستم گاهی آقای همسايه گاهی زن همسايه. هر شعاری به غير از الله اکبر درست حسابی جواب داده نمی شود. هر وقت صداها می گيرد, مردم خاطرات اين روزهايشان را برای هم تعريف می کنند. همه می گويند که فاميل و دوست و آشنا و همينطور فاميل ِ دوستانشان همه و همه به موسوی رای داده اند. احمدی نژاد از کجا بيرون آمد؟
از همه جای شهر صدای الله اکبر می آيد.. صداهای زن ها و مردها مساوی ست..سرخی تير هوايی ها در تاريکی معلوم است.
حسابی لجشان درآمده که نمی توانند بروند روی پشت بام مردم را کتک بزنند. دق دلی شان را روی اسلحه بدبخت خالی می کنند.
پيرمردی با خنده داد می زند: پول نفتمونه يکی ديگه در کن!
و باز سرخی تيرهای هوايی مثل شهاب سنگ های پی در پی در آسمان پرتاب می شوند. بچه های کوچک ذوق می کنند.

25 خرداد 1388 06:12

Posted on Sunday, June 14, 2009 at 11:53PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment