ما پیروزیم چون بر حقیم
این وبلاگ سعی دارد مسایل کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهد و سرافرازی و رفاه ایران آرزوی من است. رسیدن به این آرزو بدون همراهی و تعاون ایرانیان بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی ممکن نیست.برای آشنایی با عقاید بنده در این موارد میتوانید بنوشته های زیر کلیک بفرمایید توجه خواهید داشت که هر سرفصلی متشکل از پستهای زیادی است که میتوانید در پی خواندن نخستین پست بقیه را از همان صفحه اولی که خوانده اید پیګیری بفرمایید
لیستی از نوشته های قبلی
این وبلاگ از همکاری تمام خوانندگان استقبال میکند .نظرات همه مورد احترام است و سانسوری بجز کاربرد کلمات رکیک که در عرف ایرانی فحش و ناسزا و لودگی تصور میشود ندارد
مسایل موجود در جامعه ایران بر اساس عقل منطقی و آزاد و رها که نوکر دین و یا ایدئولوژی بخصوصی نیست بررسی میشود. بعقیده نگارنده عقلی که هدفش کشف حقیقت و رفاه و منافع جامعه انسانی امروز و آینده است بدمکراسی و عدالتی منتهی میشود که حداقل عدالتش حقوق بشر خواهد بود.
من با تمام کسانی که این عقل را برای سنجش رویدادها و ایجاد جامعه ای که روابط افرادش با هم بر اساس آن عقل و عدالت باشد همراه هستم و همه را هم به این عقل و عدالت دعوت میکنم
لطفا نظر خودتان را در مورد نوشته ها و اخبار بنویسید.بدون تبادل افکار و آرا نمیتوان بخرد جمعی و دانش بیشتر رسید
ذكر برخی نمایندگان مجلس در مورد دستگيري برخي چهرههاي سي
جمعي از نمايندگان مجلس با تذكري جمعي، خطاب به وزراي اطلاعات، كشور و دادگستري خواستار آزادي هرچه سريعتر تعدادي از اعضاي سازمان مجاهدين و جبهه مشاركت شدند. يكي از نمايندگان عضو فراكسيون اقليت مجلس رونوشتي از اين تذكر را به ايلنا نشان داد و گفت: پيش از آغاز جلسه علني صبح ديروز طي رايزني با رئيس مجلس خواستار پيگيري اين مسئله شديم. به گفته وي، علي لاريجاني به آنها وعده داده است تا موضوع را سريعا پيگيري كند
نیروهای مزدور ملایی با شلیک گلوله پانزده دانشجوی را زخمی کرده اند
خرين خبرها: کوی دانشگاه تهران به خاک و خون کشيده شد
در پی حمله نيروهای لباس شخصی و امنيتی به تجمع دانشجويان ساکن کوی دانشگاه تهران، بيش از پانزده تن از دانشجويان ساکن کوی دانشگاه تهران در اثر اصابت گلوله به ايشان، به شدت مجروح شدند. تجمع دانشجويان ساکن کوی دانشگاه تهران که از آغاز يکشنبه شب، بيستوچهارم خرداد ماه آغاز شدهبود. با ورود نيروهای لباس شخصی و امنيتی به داخل کوی و مستقر شدن در ساختمان تخليهشده ۲۳ میرود که به جنگی نابرابر تبديل شود. در جريان تلاش نيروهای امنيتی برای ورود به کوی و در حين درگيری ميان نيروهای امنيتی لباس شخصی با دانشجويان، بيش از پانزده نفر از دانشجويان تنها به علت اصابت گلوله به شدت مجروح شدند. از ميان مجروحشدگان، وضعيت دانشجويی به علت خونريزی از ناحيه گردن و صورت به شدت وخيم است. همچنين دو مورد از تيرهای شليکشده به صورت دانشجويان برخورد کردهاست که يکی از دانشجويان از ناحيه چشم آسيب ديدهاست و به گفته دانشجويان پزشکی حاضر در کوی، احتمال از دست دادن چشم وی زياد است. ديگر تيرها به پا و بدن دانشجويان اصابت کردهاست که منجر به جراحات و زخمهای عميق روی بدن آنها شدهاست. درگيریها در کوی دانشگاه تهران در حالی در ساعت ۲ پس از بامداد ادامه دارد که شبکه موبايل در سراسر تهران برای بار دوم پس از اعلام نتايج انتخابات قطع شدهاست.
چهره عريان فاشيسم در زيرزمين وزارت کشور
چهره عريان فاشيسم در زيرزمين وزارت کشور
*ماموران که لباس چرمی سياه پوشيده بودند سنگ های پياده رو را با باتون شکسته و به سوی معترضين پرتاب می کردند.
*تنها مناسبت نام خيابان فلسطين مشابهت رفتار پليس ايران و ارتش اسرائيل و تبديل شدن آنها به مشتی اوباش در مقابله با معترضين است.
![]() |
یک ضربه به صورت، یک لگد به بیضه ها و زنده باد,دموکريتور,. |
http://www.roshangari.net
روشنگری.ماموران غول پيکر رژيم سنگ های پياده رو خرد کرده و با قطعات آن به جوانان معترض حمله ميشوند، رژيم ماموران خود را در فاصله شکنجه نوجوانان اسير، با غذاهايی که در بسته بندی ارسال ميشود پروار ميکند تا با قوت بيشتری به جان جوانان بيفتند. رابرت فيسک گزارشگر مستقل بريتانيايی که خود شاهد صحنه های هولناک شکنجه جوانان توسط ماموران رژيم بود با بازگويی آن ورقی ديگر بر پرونده سياه رژيم اسلامی ايران در تاريخ ادبيات سياسی دوران ما افزوده است. آنچه او را حيرت زده کرده است و از خواننده مى خواهد که آن را به خاطر بسپارد وقاحت رژيم و مامورانش در بی شرمی و خشونت بی پرده مقابل چشمان خبرنگاران خارجی و مردم و حضور ساير ماموران است. آن بخش هايی از مقاله فيسک که مشاهدات او از خشونت رژيم را بازتاب ميدهد در زير روايت مى شود.
مقاله با توصيف صحنه کتک زدن وحشيانه يکی از معترضان توسط يک مامور رژيم آغاز ميشود:
پليس نخست با فرياد فحشی نثار هوادار ميرحسين موسوی کرد، بعد با باتون صورت مرد جوان را زير ضرب گرفت. بعد شرورانه به تخم او لگد زد. در تمام خيابان ولی عصر همين صحنه بود. دستجات پياده نيروهای پليس ضد شورش که لباس چرمی مخصوص سياه پوشيده و کلاه سياه بر سر و باتون سياه بر دست داشتند و نيروهای امنيتی سوار موتور سيکلت های هوندای مدرن آنها را اسکورت مى کردند به جوانان که برای نجات جان شان می گريختند حمله می کردند. اين جوانان قبول نمی کردند که محمود احمدی نژاد 62.6 درصد آراء را به دست آورده است. و حالا بهای آن را می پرداختند.
در خيابان فاطمی شعار می دادند , مرگ بر ديکتاتور,، حالا هزارها تن از آنها به پليس ناسزا می گفتند. آيا آنها بايد چهار سال ديگر مردی را تحمل کنند که در عين اينکه با لبخند و فروتنی به دموکراسی سوگند ميخورد، حقوق و آزادی های انسانی در جمهوری اسلامی را بطو مستمر تنگ و تنگ تر می کند؟ ...
[بعد از کاهش بازهم بيشتر آراء موسوی در اواسط روز] جمعيت در اطراف ميدان فاطمی در در دوايری ميرقصيدند و مى خواندند: , احمدنژاد صهيونيست، در امتحان تقلب, کرد. در اينجا بود که متوجه شدم پليس با تظاهر کنندگان هميشه به همان شيوه [توصيف شده در فوق] برخورد مى کرد: سر و بيضه ها. اين يک پيام سرراست بود: يک ضربه به صورت، يک لگد به بيضه ها و زنده باد ,دموکريتور,.[ اصطلاحی که فيسک به تمسخر برای احمدی نژاد برگزيده که هم ادعای دموکراسی می کند هم طرفدار ديکتاتوری است]
بسياری از معترضين که حالا صورت شان را با پارچه سبز پوشانده بودند سعی می کردند خود را به وزارت کشور برسانند که شورای انتخابات حکومت در آن مشغول شمارش ( به چشمی ديگر عدم شمارش ) آراء عظيم انتخابات روز جمعه بود. من به طبقه زيرين اين عمارت شديدا بد منظر رفتم که زمانی به صورت معنا داری مقر حزب شاه بود و با يک فرودگاه برای هلی کوپتر در سقف تجهيز شده است. در آنجا به روزنامه نگاران شکولات لاته سرد و شربت توت فرنگی تعارف مى شد و آخرين نتايج انتخابات به نمايش گذاشته مى شد...
چند تظاهرات پراکنده در دفاع از ديکتاتور مدعی دمکراسی ,دموکريتور, انجام شد که البته تمام آنها مرد بودند و خود را در پرچم ايران پيچيده بودند زيرا ,دموکريتور, که هميشه خود را يک مسلمان معتقد می نماياند، کارزار انتخاباتی خود را در پرچم ملی پيچيده است. به دست هريک از اين افراد تنومند نسخه های چهارصفحه ای و رايگان خبرنامه بد نام ايران را داده بودند که روی آن تيتر زده شده بود:, 24 ميليون رای مردم به موفقيت، صداقت و مبارزه عليه فساد,. ولی روزنامه جهان سبز موسوی تيتر خودش را داشت که گفته مى شد قبل از تعطيل آن در روز گذشته توسط مقامات به آن ديکته شده بود: , پيروزی مردم ايران مبارک,.
در خيابان ها حالا صحنه ها بدتر شده بود. پليس ها آجرها را از موتور سيکلت های شان پياده مى کردند و سنگ های پياده رو را شکسته و به سوی تظاهر کنندگان که حالا سوار بر موتور سيکلت های خودشان از ميان صفوف پليس موتور سوار می گريختند، پرتاب مى کردند. من يک مرد بسيار بلند قدی را ديدم که به شيوه بتمن لباس چرم سياه ضد گلوله و ساقبند پوشيده بود و سنگ های پياده رو را با باتون خود ميکند و زير چکمه خود خرد مى کرد و آنها را به سوی طرفداران موسوی پرت می کرد. يک زن ميانسال به سوی او رفت – زن ها ديروز در مقابله با پليس شجاع تر از مردان بودند – و با فرياد سوالی / يک سوال بديهی/ را مطرح کرد:, چرا داری پياده روهای شهر ما را از جا می کني؟, پليس مزبور باتونش را بلند کرد که زن را بزند که افسری از آن طرف خيابان دويد و بين آنها ايستاد و گفت: ,هيچوقت نبايد يک زن را بزنی,. حق کار خوب را بايد ادا کرد، حتی در يک شورش.
ولی پليس ها به شکستن سنگ ها ادامه دادند. درست برعکس آنچه در ماه مه فرانسه روی داد. آنوقت جوانانی که انقلاب می خواستند سنگ می انداختند، در تهران اين پليس بود که وحشت زده از انقلاب سبز موسوی سنگ پرتاب می کرد...[1]
پليس اکنون نسبت به مخالفان خشن تر شده بود. مترجم خودمن را سه بار از پشت زدند. پليس ها عکاس های خودشان را آورده بودند که از پياده رو ها عکس معترضان را می گرفتند، از اين رو بود که آن ها صورت شان را با پارچه سبز پوشانده بودند. لباس شخصی های پروارشده حالا با بتمن ها قاطی شده بودند. يکی از ماموران از من خواست که پاسپورتم را به او نشان بدهم ولی وقتی من کارت مطبوعاتی ايرانی خودم را نشان دادم دستی به شانه من کشيد و راه عبور مرا باز کرد.
حالا من به مقابل وزارت کشور رسيده بودم جايی که پليس زندانيان را از صفوف مقدم در خيابان گرفته و به آنجا می آورد. اولين نفر يک جوان 16-15 ساله بود که پوليور سبز پوشيده بود و دو پليس يونيفرم پوش شبه نظامی او را کشان کشان توی وانت پليس که پشت آن را قفس گذاشته بودند انداختند. او را روی زمين فلزی انداختند، بعد يکی از پليس ها از وانت بالا رفت و با باتون به جان او افتاد. پشت من بيش از 20 پليس، که بعد از فعاليت شديد برای درهم شکستن استخوان های مخالفان در صبح آن روز عرق کرده بودند، روی پله های يک مغازه نشسته و مشغول خوردن غذاهايی بودند که در بسته بندی آماده شده به آنها داده شده بود. يکی از آنها لبخندی زد و به من تعارف کرد. مودبانه رد کردم. به زحمت ميتوانستم چيزی بخوردم. زيرچشم آنها، و زير چشم من، بود که معترض بد اقبال بعدی را آوردند که توی قفس وانت بيندازند. او را که پيرهنش روی شلوارکثيفش افتاده بود، در بيرون وانت زدند، به بيضه اش لگد ميزدند و بعد با کتک روی صندلی عقب وانت نشاندند. يک پليس ديگر از وانت بالا رفت و شروع کرد با باتون به صورت او کوفتن. مرد از شدت درد فرياد می کشيد. يک پليس ديگر آمد، و همه اين ها، اين را به خاطر بسپاريد، در مقابل چشم ده ها مامور امنيتی ديگر، در مقابل چشم خود من، که آشکارا معلوم بود غربی هستم، و در مقابل چشم زنان چادری که از پياده رو مقابل وحشت زده به اين صحنه هولناک خيره شده بودند، صورت می گرفت.
پليس ديگر که يونيفرم ارتشی پوشيده بود از وانت بالا رفت، دست های مرد را با دست بند پلاستيکی از پشت بست، باتونش را برداشت و به سر و صورت او کوفت. زندانی اشک ميريخت ولی ضربه ها ادامه داشت تا وقتی که جوانان ديگری را آوردند. آنوقت ماشين های پليس بيشتری از راه رسيد و تعداد بيشتری زندانی زير ضربات قرار گرفتند. همه آنها را که در خودروهای قفس دار بودند به زير زمين وزارت کشور بردند. من ورود ماشين ها به زير زمين را ديدم. حالادر اين عمليات وحشيانه وقفه ای صورت گرفت، زيرا بيانيه چاپ شده موسوی به مقر کارزارش رسيد. گفتم ,رسيد, ولی پليس قبلا دفتر او در خيابان فلسطين را بسته بود. خيابانی که تنها مناسبتش با اين نام از آن روست که پليس ايران درست همان برخورد ارتش اسرائيل را دارد که هنگام مقابله با معترضين فلسطينی به توده ای از اراذل و اوباش تبديل مى شود. کارمندان موسوی فقط توانستند بيانيه او را از روی ديوار پرت کنند.
متن بيانيه قوی بود...[فيسک در اينجا بخش های مهم بيانيه را بازگو مى کند.]
دفتر موسوی در قيطريه در شمال تهران چند ساعت قبل از آن به محاصره بسيجی ها ی طرفدار احمدی نژاد در آمده بود. آنها پنجره ها را به گاز اشک آور بسته بودند. وقتی من به آنجا رسيدم هنوز آنها در حال ذوب شدن بودند. يکی از کارمندان دفتر به من گفت ,لطفا برو وگرنه آنها بر می گردند.,
شب گذشته آژانس خبری ايران اعلام کرد از آنجا که دور دوم انتخابات نخواهد بود، ويزای روزنامه نگاران خارجی تمديد نخواهد شد. ما که می دانيم علت چيست و هم چنين انبوه مردمی که حکومت روز جمعه آنها را به خاطر رای دادن وطن پرست خوانده و ستود، و روز شنبه زير حملات حکومت خودشان قرار گرفتند.
شب گذشته ,دموکر- اتور, هنوز ساکت بود، ولی چهره هميشه نيشخند دار او روی پوسترهای هوادارانش بلند شد. و تعداد بازهم بيشتری باتون به کار افتاد، و جمعيت بازهم بزرگ تری از زير ضربات آن می گريختند.
------------------------------------------------------------------------
[1].فيسک در اينجا به صحبت های خود با يک دوست ايرانی می پردازد که مجموعا مربوط است به سياست رژيم برای ايجاد تضاد بين عدالت و آزادی و رای هايی که احمدی نژاد ازاين طريق کسب کرده است و به نظر نمی رسد دوست فيسک نگاهی انتقادی به آن داشته باشد يا لااقل مقاله آن را نشان نمی دهد.
*منب ع
http://www.independent.co.uk/opinion/commentators/fisk/robert-fisk-iran-erupts-as-voters-back-the-democrator-1704810.html
24 خرداد 1388 01:16
تهديد موسوي، پاپوش دوزی برای خاتمی
تهديد موسوي، پاپوش دوزی برای خاتمی
روشنگری. در حاليکه اعتراضات خودجوش مردم به کودتای انتخاباتی آشکارا مستقل از ظرفيت و توان کانديدا ها و شخصيت های اصلاح طلب جريان دارد، باندهای وابسته به دستگاه حاکم بر رژيم تلاش ميکنند با فشار بر آنها در کنار سرکوب در پائين راهی برای خروج از بحران بيابند. در زير دو خبر از يکی از مراکز مستقيم توطئه رژيم يعنی خبرگزاری فارس
در سفر به مصر انجام شد؛
ملاقات خاتمى با يك هيات آمريكايى
خبرگزارى فارس: يك منبع آگاه گفت: سيدمحمد خاتمى عليرغم آنچه تاكنون در رسانهها منتشر شده هفته گذشته به مصر سفر كرده و در اين سفر با يك هيات آمريكايى ملاقات و مذاكره داشته است.
يك منبع آگاه در گفتوگو با خبرنگار سياسى خبرگزارى فارس ، اظهار داشت: سيد محمد خاتمى در اين سفر با هياتهاى مختلف خارجى از جمله يك هيات آمريكايى ملاقات كرده و درباره اتخاذ مواضع پس از برگزارى انتخابات تبادل نظر كردهاست.
وى يادآور شد: پس از اين كه خاتمى به اين هيات گزارش داد كه ميرحسين موسوى در نظرسنجيها وضعيت خوبى نداشته و در انتخابات شكست خواهد خورد، هيات آمريكايى توصيههايى را در اين باره با خاتمى براى پس از برگزارى انتخابات مطرح كردهاست.
اين منبع آگاه افزود: حاميان خاتمى اين سفر و ملاقات را كتمان كرده و براى فريب افكار عمومى اعلام كردهاند خاتمى فقط به تونس سفر كرده بود.
جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامى در نامه سرگشاده اعلام كرد:
عواقب رفتارهاى آشوبگرانه بطور مستقيم متوجه مير حسين موسوى است
خبرگزارى فارس: جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامى در نامه سرگشاده اى خطاب به ميرحسين موسوى نوشت: با توجه به موضعگيريها و تهديدهاى قبلى اطرافيان جنابعالى عواقب رفتارهاى آشوبگرانه و هرجومرج طلبانه مستقيماً متوجه شما و اطرافيانتان است.
تجمع اعتراضی ايرانيان مقيم خارج از کشور
تجمع اعتراضی ايرانيان مقيم بلژيک در بروکسل در برابر سفارت رژيم
روشنگری:روز يکشنبه همزمان با سوئد, کانادا, آلمان, و هلند, در بروکسل در بلژيک نيز گروهی از ايرانيان در اعتراض به کودتای انتخاباتی در برابر سفارت جمهوری اسلامی تجمع اعتراضی برپای کردند. برای ديدن فيلم تجمع اعتراضی ايرانيان مقيم بلژيک لينک های زير را کليک کنيد:
http://www.youtube.com/watch?v=zXz8wwAPKC0
http://www.youtube.com/watch?v=2l2gokvY98Q
25 خرداد 1388