ما پیروزیم چون بر حقیم



 

این وبلاگ سعی دارد مسایل کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهد و سرافرازی و رفاه ایران آرزوی من است. رسیدن به این آرزو بدون همراهی و تعاون ایرانیان بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی ممکن نیست.برای آشنایی با عقاید بنده در این موارد میتوانید بنوشته های زیر کلیک بفرمایید توجه خواهید داشت که هر سرفصلی متشکل از پستهای زیادی است که میتوانید در پی خواندن نخستین پست بقیه را از همان صفحه اولی که خوانده اید پیګیری بفرمایید

 


 

لیستی از نوشته های قبلی

 

 

 

این وبلاگ از همکاری تمام خوانندگان استقبال میکند .نظرات همه مورد احترام است و سانسوری بجز کاربرد کلمات رکیک که در عرف ایرانی فحش و ناسزا و لودگی تصور میشود ندارد

 

 

مسایل موجود در جامعه ایران بر اساس عقل منطقی و آزاد و رها که نوکر دین و یا ایدئولوژی بخصوصی نیست بررسی میشود. بعقیده نگارنده عقلی که هدفش کشف حقیقت و رفاه و منافع جامعه انسانی امروز و آینده است بدمکراسی و عدالتی منتهی میشود که حداقل عدالتش حقوق بشر خواهد بود.

 

 

من با تمام کسانی که این عقل را برای سنجش رویدادها و ایجاد جامعه ای که روابط افرادش با هم بر اساس آن عقل و عدالت باشد همراه هستم و همه را هم به این عقل و عدالت دعوت میکنم

لطفا نظر خودتان را در مورد نوشته ها و اخبار بنویسید.بدون تبادل افکار و آرا نمیتوان بخرد جمعی و دانش بیشتر رسید

 

 

 

به ايرانی بودن خود می بالم علی سرمدی

به ايرانی بودن خود می بالم
علی سرمدی



چه زيباست صحنه آرايی اينچنين، چه اميدبخش است ديدن چنين تصاويری و چه مفرح است دل دادن به نوائی که سالها در انتظار شنيدنش بودی.
از بدو تولد حکومت اسلامی تا کنون کسی شاهد چنين عظمتی و بزرگی از ملت ايران نبوده ، اپوزسيون حکومت ايران در طی اين سالها از مردم خرده می گرفت که چرا در آنجائی که بايد حضور داشته باشند نيستند، و هميشه کاستيهای خود را برگردن مردم ايران می انداخته. اما اين روزها شاهد آنيم که مردم در زمان و مکانی که بايد باشند، هستند و ثابت کردن که يکی از پوينده ترين مردمان دنيا هستند. و تا نگرفتن جواب خود برپا و استوار خواهند ماند.
امروز صحبت از موسوی و کروبی نيست و با آنکه اينان بانيان خير بودند ولی اکنون آنان بدنبال مردم ره می پيمايند. همگان خوب می دانند که اگر نبود استقامت ملت ايران چه بسا در همان روز اول و با اولين تشر رهبری سرجای خود می نشستند و سکوت می کردند ، همانطور که در طی سی سال گذشته هر وقت خواستند کلامی بر خلاف مشی رهبری بر زبان آرند با اولين خطاب او سکوت کرده و بعضا زبان به عذرخواهی می گشودند. اما اينان با دلگرمی به استواری مردم ايران ايستاده اند که اين کار نيز جای تقدير دارد . البته اميدوارم آنان تا آخر با مردم باشند و مثل هميشه مردم را برای مصالح خود قربانی نکنند. و نيز مراقب باشند که گز نکرده در حال بريدن نباشند . بعضی از رفتارهای اطرافيان آقای موسوی متاسفانه اين شائبه را بوجود می آورد که اينان نيز خطکش و معياری برای جدا کردن خودی و ناخودی دارند. شب گذشته شاهد چنين رفتاری از آقای عيسی سحرخيز بوديم . ايشان در گفتگو با دکتر سازگارا در برنامه تلويزيونی صدای امريکا چنان سخن گفتند که انسان ناخوداگاه احساس می کرد از هم اکنون آقايان بدنبال جدا کردن خود از ديگران هستند و متاسفانه اين احساس به انسان دست می داد که اينان نيز دارند خودی و ناخودی می کنند. حداقل از آقای سحرخيز که وابسته به جامعه مطبوعاتی است چنين رفتاری بعيد بود. به نظر می رسيد که ايشان صريحا می گفتند کسی به جز ما اجازه ندارد خبری نقل کند و چيزی بگويد !!!! و بهانه شان اين بود که دکتر سازگارا راوی اخبار غلط است که البته امروز شاهد بوديم اينچنين نبود، حتی اگر بفرض هم آقای سازگارا به اشتباه خبری را نقل کرده بودند ايشان می توانستند با لحنی مودبانه و دوستانه اين غلط گيری را انجام دهند. به هر روی اميدوارم راهی را که به قولی بخشی از حاکميت اسلامی در پيش گرفتند اينان نگيرند و بدانند که ملت ايران با هر که بخواهد چنين رفتار زشتی داشته باشد به مقابله می پردازد.
اما درخواستی نيز از ملت بزرگ ايران داشتم ، در چند روز گذشته عکس ها و فيلمهای متعددی از صحنه های درگيری اراذل و اوباش حکومتی با فرزندان عزيز ايران برروی سايت های متعددی منتشر شده که بعضا تصاوير بعضی از اين جلادان به روشنی قابل رويت است. از تمامی هموطنانم خواستارم با رويت و شناسايی هر يک از اين سيه رويان به ذکر نام و نام فاميل او و آدرس محل سکونتش اقدام نمايد تا مردم ايران بدانند اينان چه کسانی هستند. در اکثر سايت ها عکس يکی از اين جانيان منتشر شده که با چاقوی در دست مشغول سلاخی يکی از عزيزانمان است. عاجزانه از شما عزيزان خواستارم که به شناسايی اين اوباشان حکومتی کمک کنيد. تا ديگر جرات نکنند اينگونه با فرزندانمان رفتار کنند.
من به ايرانی بودن خود می بالم زيرا همچون تويی هموطن دارم. عشق به وطن بدون عاشق بودن هموطن بی معناست. پس عاشقانه به هم و به ايرانمان عشق بورزيم تا ريشه اين عاشق کشی را از جا برکنيم.



علی سرمدی

26 خرداد

26 خرداد 1388 05:02

Posted on Tuesday, June 16, 2009 at 12:57AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

کودتا بر عليه رای مردم و مردم برعليه نظام فريد راستگو

کودتا بر عليه رای مردم و مردم برعليه نظام
فريد راستگو




(نبرد رفسنجانی و خامنه ای)

فريد راستگو
2009-06-15

روز شنبه 23 خرداد 1388 با اعلان نتايج آرای دهمين دوره رياست جمهوری از طرف صادق محصولی وزير کشور رژيم حاکم، احمدی نژاد با کسب 62.63 درصد آرا برای بار دوم با تقلبی بزرگ به مقام رياست جمهوری ايران رسيد.
با اعلان نتايج آرا مردم ايران شگفت زده و دربهت زده شدند. اين بهت و سر خوردگی وسيع تنها بخاطر انتخاب احمدی نژاد نبود که وجودش بعنوان رئيس جمهور ايران عمل بی آبروئی ملت ايران است بلکه بخاطر آن بود که دگر بار رهبر نظام شور و شعور آنان را به باد تمسخر گرفته بود و برای آنان و رای شان پشيزی قائل نيست.
آقای مير حسين موسوی بعد از اعلان نتايج انتخابات گفت " نتايجی که برای دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری اعلام شد بهت آور است. " و يا آقای ابطحی گفت " که آقايان مهدی کروبی ، محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی در يک حالت بهت زدگی به سر می برند." و ديگر رهبران اصلاح طلب هم اعلام بهت و شگفت زدگی نمودند.
کودتا بر عليه رای مردم در ايران الخصوص در رژيم حمهوری اسلامی به هيچوجه بهت آور نيست، زيرا بارها مردم ايران شاهد و ناظر کودتا برعليه رای شان بوده اند. کودتا شاه برعليه حکومت ملی شادروان مصدق اولين کودتا بر عليه رای مردم بود. با تاسيس رژيم جمهوری اسلامی اين عمل شنيع ضد مردمی پی در پی ادامه داشته است . دانشجويان پيرو خط امام با اشغال غير قانونی سفارت آمريکا اقدام به کودتا بر عليه دولت بازرگان نمودند و آقای خمينی ضمن ادامه جنگ عراق با ايران بر عليه اولين رئيس جمهور منتخب مردم آقای ابوالحسن بنی صدر کودتائی ترتيب داد. آقای خمينی در نفی وبی اهميت جلوه دادن رای مردم تا انجا پيش رفت که گفت " اگر سی و پنج ميليون بگويند آری من می گويم نه. " و سپس آقايان احمد خمينی ، علی خامنه ای و هلشمی رفسنجانی مشترکاً کودتائی بر عليه آقای منتظری طراحی نمودند. مردم ايران با شرکت وسيع حود در انتخابات سال 1376 و انتخاب آقای خاتمی تلاش نمودند �نه� بزرگی به رهبر معظم انقلاب نثار سازند تا بدين طريق حکومت قانون و جامعه مدنی پيشنهادی آقای خاتمی را برپا نمايند. اما فرماندهان سپاه و نيروهای امنيتی با ياری آقای خامنه ای با شکل دادن بحرانهای روزانه عملاً در مقابل رای مردم قرار گرفتند و آرام آرام بر عليه رای مردم به کودتای خود جامه عمل پوشاندند. قابل ذکر است سکوت و تسليم شخص رئيس جمهوردر مقابل رهبر و بی لياقتی و ناکارائی دولت اصلاحات خود عاملی شد تا بعد از هشت سال حکومت اصلاحات احمدی نژاد با تقلبی چشمگير برای اولين بار بر مسند رياست حمهوری تکيه زند. اکنون با کودتای از قبل طراحی شده بر عليه رای مردم در بيت رهبری توسط سپاه و نيروهای امنيتی چنان توهينی به شعور مردم نمودند که مردم ستمديده و در بند کشورمان بويژه جوانان غيور ما روز 23 خرداد در بهت و شگفت غير قابل تصوری فرو رفته بودند.

عليرغم هشدارهای مکرر آقای ابوالحسن بنی صدر و تحريم انتخابات توسط محمد ملکی ، عباس امير انتظام ، شيرين عبادی ، سيمين بهبهانی و ديگر مبارزين راه استقلال و آزادی ، تب لرزان انتخابات چنان موجی بوجود آورد که موج آن حتی اکثر نيروهای مدعی دمکراسی و حقوق بشری خارج از کشور را گرفت و اين موج گرفته ها عمداً و سهواً بدون يا با شناخت از عواقب کار خود و بدون نگرانی از سرخوردگی وسيع مردم، آنان را همچون هميشه به پای صندوقهای رای روانه نمودند. مردم ايران از پير و جوان در لباس حامی اين يا آن نامزد با حضور و مشارکت چشمگير و بی نظير خود در کارزار انتخاباتی به خيابانها ريختند تا خشم فرو خفته خود را عيان سازند و با شرکت در رای گيری تلاش نمودند با گفتن �نه� به احمدی نژاد بطور آشکار با نظام وحشت و ترور جمهوری اسلامی به ستيز بر خيزند. در واقع حضور و مشارکت همه جانبه مردم در اين دوره انتخابات همچون انتخابات سال 1376 ترجمان ارادۀ آنان به تغيير وضعيت دشوار و فلاکت بار زندگی شان بود. اما مافيای نظامی- مالی حاکم به رهبری آقای خامنه ای تصميمشان را گرفته بودند که چه بايد بشود. آقای خامنه ای و باندش با علم به کودتا بر عليه رای مردم صبح جمعه 22 خرداد پس از انداختن رای خود به صندوق نسبت به احتمال بروز نا آرامی و تشنج هشدار داد و گفت " ممکن است بد خواهانی بخواهند در مراکز رای تشنج ايجاد کنند؛ و از مردم ( منظور لباس شخصی ها- بسيجيان و نيروهای انتظامی ) خواست با متانت و صبر (بخوانيد وحشيانه) مانع از بروز تشنج شوند" نيروی انتظامی در روز جمعه رزمايش اقتدار را اعلام نمودند و روز 23 خرداد در اکثر شهرها عملاً حکومت نظامی اعلام نشده ای به اجرا در آمد. آری اين کودتا طراحی شده بود و گرنه دليلی نداشت سپاه درست چند روز قبل از رای گيری مرتب اعلام کند که يک انقلاب مخملی در حال شکل گيری است و دليلی نداشت احمدی نژاد در فرصت 19 دقيقه سخنرانی خود از شبکه سوم سيما که بطور زنده بخش ميشد، درست قبل از رای گيری اعلام دارد " که ما اطلاع دقيق داريم که آنها باور کرده اند که صحنه را واگذار کرده اند و ملت به صحنه آمده است و بازی را با خته اند آنان بدنبال ايجاد تنش هستند، لذا از اين ملت خواهش می کنم که آرامش را حفظ کنند. " آری اين کودتا برعليه رای مردم است که وزارت کشور و شورای نگهبان تعداد واجدين شرايط را برخلاف مرکز آمار از 51 ميليون نفر به 46 ميليون نفر تقليل دهند و تعداد واجدين شرايط شرکت کننده در انتخابات دوره نهم و دهم يکسان باشند تو گوئی در عرض 4 سال رياست جمهوری احمدی نژاد نه کسی به سن رای دهی رسيده است و نه کسی به رحمت ايزدی پيوسته است. اين چه انتخاباتی بود که يکروز قبل از رای گيری هم کيهان حسين شريعتمداری و هم خبر گزاری فارس پيروزی قطعی احمدی نژاد را با کسب 65 درصد آرا اعلام می دارند. چگونه ممکن است آقای کروبی 330 هزار رای بيآورد در صورتيکه بقول آقای مرتضی الويری فقط فعالين ستاد آقای کروبی در سرتا سر ايران 800 هزار نفر بوده اند. اين چه انتخاباتی بود که نه رای سفيد داشت نه رای باطله و نه کسی آنرا تحريم کرده بود.
اين کودتائی است تدارک ديده شده توسط رهبری که بفرمان او حتی صندوقهای آرا هم باز نشده بودند زيرا رهبری از قبل معين کرده بود که احمدی نژاد بايد رئيس جمهور شود آنهم با رای قريب 65 درصد همان عددی که اتفاقاً روز نامه کيهان شريعتمداری يکروز قبل از نتايج انتخابات آنرا اعلام کرده بود. آری خامنه ای کودتا را رهبری نمود تا بار دگر مردم را تحقير و خوار شمارد. اگر غير از اين است پس چرا بر خلاف قاعده خامنه ای قبل از شورای نگهبان و اعتراض يا عدم اعتراض کانديدها عجولانه نتايج انتخابات را تائيد کرد و برحمايت خود از انتخاب مجدد احمدی نژاد تاکيد نمود تا به خيال خود ديگران اعتراضی به انتخاب او نکنند

علت العلل کودتا و هدف آن
هدف: مافيای احمدی نژاد بسرگردگی خامنه ای با مطرح کردن شعارهای پوپوليستی مبارزه با مفسدان اقتصادی سعی نمود در دل مردم به تنگ آمده از فساد اقتصادی رواج يافته در ايران جائی باز نمايد که قدری هم موفق شد. سپس با ارسال عباس پاليزار در دانشگاه های مختلف و افشای رقيب مقابل به سرگردگی رفسنجانی که خود را ياران واقعی " امام " خمينی می دانند به مصاف برخاست و احمدی نژاد در مناظره تلويزيونی خود با مير حسين موسوی از يمين و يسار به هاشمی رفسنجانی ، خاتمی ، نوری ، کروبی و ديگر سران جناح مخالف تاخت تا هم به مصاف آنان رفته باشد و هم ديگران را مسئول مشکلاتی که مانع اجرای برنامه ها و تحقق وعده هايش در طول چهار سال رياست جمهوری بوده است ، معرفی کند . در واقع آقای خامنه ای با قطع ارتباط با ياران و همگنان ديروز خود در خدمت فرقه مصباحيه قرار گرفته است و فرقه مصباحيه از طريق برپائی مناظره تلويزنونی علاوه بر گرم کردن بازار انتخابات و کشاندن مردم به شرکت در رای گيری هدف ديگری را که همانا بی اعتبار کردن ياران و همراهان بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران يعنی خمينی بود را دنبال کردند و بدين طريق هم به امام و هم به ياران نزديک امام و هم به پيروان خط امام تو دهنی محکمی نثار فرمودند.
همانطور که می دانيم در چهار سال اول رياست جمهوری احمدی نژاد تمامی اعضای دولت او يا نظامی و يا امنيتی بوده اند؛ اما اکنون با اجرای کودتا بر عليه رای مردم نظام ولايت مطلقه فقيه قصد دارد از شکل ظاهری کنونی خارج شود و حکومت نظامی همچون پاکستان ضياءالحقی بر پا سازد يعنی نظام جمهوری اسلامی پاکستانيزاسيون ميشود و با مادام العمر کردن رياست جمهوری نظام حاکم از جمهوريت خارج گرديده و مبدل به حکومت اسلامی می گردد. در آن هنگام است که قدرت از دست همه ارگانهای ظاهراً مردمی مثل مجلس، شورای شهر و روستا و.......خارج شده و بدست سرداران سپاه می افتد. حکومت نظامی تاسيس شده تمام ارگانها چون مجمع تشخيص مصلحت نظام، شورای نگهبان و غيره را که در تئوری و عمل بايد رهبری نظام را تحت نظر داشته باشند از بين می برد وخود رادر ظاهر فقط به رهبری که در دست آنان گرفتار است پاسخگو خواهند دانست. تا بعد از او مصباح يزدی را به اريکه ولايت مطلقه فقيه برسانند.
علت العلل:
در حقيت علت اصلی کودتا برعليه رای مردم جنگ رهبری بين خامنه ای و رفسنجانی است و اين دو نفر در جريان رقابتهای انتخاباتی به مصاف يکديگر برخاستند و حريفان در جنگ تن به تن نمايشی از يک زور آزمائی بی رحمانه در برابر ميليونها تماشاگر مناظره تلويزيونی ارائه کردند. نماينده خامنه ای احمدی نژاد و نماينده رفسنجانی مير حسين موسوی بود. تيررا احمدی نژاد در مقام نمايندگی خامنه ای در ابتدا شليک کرد و آشکارا از توطئه رئيس مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت نظام يعنی رفسنجانی برعليه خودش بخوانيد خامنه ای سخن گفت. رفسنجانی در واکنش شديد الحنی به خامنه ای نامه نوشت و از او خواست آتش فشان را خاموش کند و گرنه دود آتش به چشم همه می رود. بعد از انتخابات سيد علی خامنه ای شخصاً به ميدان آمد و قبل از تائيد انتخابات توسط شورای نگهبان صحت انتخابات را اعلام کرد تا همه را مقابل کار انجام شده ای قرار دهد. نبرد به خيابانها کشيده شد و لی مردم بدون توجه به جنگ قدرت می خواهند از رای خود صيانت کنند و آتش زير خاکستر خود را بروز دادند. خامنه ای و رفسنجانی در نبرد خود مردم را وجه المصالحه قرار داده اند ولی مردم بدون توجه به نبرد قدرت به خيابانها سرازير شده اند و شعارهائی عليه کل نظام بيان نموده اند و نظام ولايت مطلقه فقيه را آنچنان به چالشی کشيده اند که بعد از انقلاب 1357 ما شاهد چنين چالشی بين مردم و رژيم نبوده ايم . صرف نظر از اينکه چه کسی بايد رئيس جمهور دوره دهم شود مردم ايران بدون آنکه در دام اين يا آن جناح حکومتی قرار گيرند بايد هر چه سريع تر مرزها را بشکنند و ضمن همبستگی جنبش عمومی ضد ولايت مطلقه فقيه خود را بطور مسالمت آميز گسترش دهند تا نظامی بر پايه استقلال - آزادی و حکومت مردمی بنا سازند. هم اکنون توازن قوا بهم خورده و شکاف جدی بين جناحهای قدرت و حضور قدرتمند مردم در صحنه برای تعيين حق حاکميت خويش رژيم را در آستانه مرگ حتمی قرار داده است. مرگ نظام ولايت مطلقه فقيه زمانی به وقوع می پيوندد که مردم ايران بيش از پيش اميد به آزادی و استقلال خود را باز يابند و عظمت قدرت و توانائی خود را در يابند.

سربلند و پيروز باشيد
Fa_rastgou@yahoo.com






26 خرداد 1388 05:51

Posted on Tuesday, June 16, 2009 at 12:55AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

اين موج عظيم مبارزاتی نبايد به دستمايه تسويه حسابهای جناحی تبديل شود - فرهاد شعبانی

اين موج عظيم مبارزاتی نبايد به دستمايه تسويه حسابهای جناحی تبديل شود - فرهاد شعبانی




حرکت تهران تنها گردباد کوچکی از طوفان عظيمی است که در سرتاسر ايران عليه حاکميت اسلامی به جريان افتاده است. سئوال اينجاست ؟ آيا بايد اين انرژی و پتانسيل آزاد شده در جويبارهای اصلاح طلبان جاری شود يا بايد بنيادهای اين رژيم را با اصلاح طلب و بنيادگرا از بيخ و بن درآورد؟ بدون ترديد اين حرکت بايد به آن سرانجامی بيانجامد که 30 سال آزگار است مردم ايران آرزويش را در دلهايشان می پرورانند.
مهار کردن اين حرکت در چارچوب نظام مبتی بر ولايت فقيه و قانون اساسی بزرگترين ضربه به فرصتی است که مردم ستمديده ايران بدست آورده اند تا کل اين حاکميت را به زير بکشند.
سوار شدگان بر اين موج مردمی شعارهای راديکال مردم را شعارهای انحرافی می شمارند و در صددند که جلو سر دادن آن را بگيرند. کسانيکه در چند روز گذشته و در حاليکه دانشجويان و جوانان مبارز در دانشگاهها و در جنگ و گريزهای خيابانی در مبارزه رودرو با نيروهای گارد ويژه و لباس شخصی ها خودجوش عليه ولايت فقيه و حاکميت اسلامی شعار می دادند و هزينه می پرداختند به ديدار ولی فقيه رفته بودند تا نغمعه کنار آمدن را را سر دهند شايسته رهبری اين مبارزه نيستند و نبايد سکان اين حرکت مردمی که کل حاکميت را نشانه رفته است را بدست بگيرند.
گرچه بهانه و بستر اين اعتراضات نمايش بنام انتخابات رياست جمهوری است اما تداوم مبارزه ائی است که کارگران و زحمتکشان ايران ، جوانان ، زنان و دانشجويان سالهاست آن را آغاز و هزينه های زيادی را برای به اينجا رساندنش پرداخت کرده اند. برای مردم کارگر و زحمتکش ، جوانان ، دانشجويان و زنان هيچ فرصتی بهتر و مناسبتر از اين بدست نخواهد آمد تا اين نظام را به زير بکشند. اگر اين فرصت از دست برود، شانس تکرار شدنش مشمول مرور زمان و مستلزم هزينه های بالاتری است. جا دارد که نيروهای چپ و سوسياليست و فعالين جنبش کارگری در اين اعتراضات شرکت کرده، خواسته ها ومطالبات فروخورده کارگران ، جوانان و زنان ستمديده را بصورت شفاف و روشن فرموله و مطرح کنند. به مجاری قانونی انداختن شکايت موسوی به کودتای انتخاباتی سپاه پاسداران و ولايت فقيه و حتی برگزاری مجدد انتخابات خواستی نيست که کارگران و زحمتکشان ايران و زنان ستمديده برای تحقق آن هزينه های گزافی پرداخت کرده اند.
"خمينی بيدار شو موسوی تنهاست" شعار مردم فرودست جامعه ما نيست. مظلوم نمائی ميرحسين موسوی نبايد دست مايه ائی برای سوار شدن بر موج مبارزه ائی بشود که توده های مردم به تنگ آمده خود جوش به آن دست زده اند. اين بحران ، را بنايد بحران مشروعيت جناح اصولگرا تلقی کرد، بلکه بحران مشروعيت کل نظام اسلامی حاکم بر ايران است. خواستها و مطالبات کارگران، ايجاد تشکلهای مستقل کارگری و ديگر مطالبات کارگران و زنان بايد محور شعارهای اين حرکتها باشد. جزء اين اگر شود دستاوردهای مبارزه توده بحرکت در آمده مردم يکبار ديگر و در روز روشن به يغما می رود. اميدوارم هرگز چنين نشود.
اولين تصاوير تظاهرات عظيم مردم تهران از ميدان انقلاب به آزادی را برنامه زنده "نوبت شما" از تلويزيون بی بی سی در ساعت 5 و 18 دقيقه بعدازظهر امروز دوشنبه 15 ژوئن به وقت اروپا به تصوير کشيد. جمعيت عظيمی بود. خيابانهای مسير از جمعيت موج می زد. نيروی انتظامی و گارد ويژه، بسيج و لباس شخصی هائی که طی چند روز گذشته بسيار وحشيانه و در نهايت بيرحمی به صفوف متحد مردم در کوچه و خيابان و دانشگاه و ميادين شهر ها يورش برده بودند، با مشاهده اين موج پايان ناپذير مردمی ابتدا مات و ميخکوب نظاره گر اين سيل خروشان صدها هزار نفری و به اصلاح غير قانونی بشدند؛ اما در لحظات پايانی بالاخره آن را به خون کشيدند بطوريکه آمار دقيقی از کشته و زخمی های اين حادثه در دست نيست. حمله به اين حرکت برخلاف دعوت فراخوان دهندگانش به لغو و آرامش در آن صورت گرفت.

26 خرداد 1388 03:40

Posted on Tuesday, June 16, 2009 at 12:46AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

کودتا ياور استوار

کودتا
ياور استوار






احمدی نژاد کودتا کرد
اين فتنه و های و هو بپا کرد
همراه ولی کشيد شمشير
سر از تن رای ما جدا کرد

با دوز و دروغ و نابجا کرد
احمدی نژاد کودتا کرد

هر رای که دادهاند مردم
در رشت و فسا و جهرم و قم
يا مشهد و بابل و سميرم
چون شير بريد کله و دم

يکباره بنامِ خويش جا کرد
احمدی نژاد کودتا کرد

سيمای سياهکاره را بين
اخبارِ دروغ واره را بين
ترفندِ هزار باره را بين
ای وای تو راهِ چاره را بين

کاين گونه به کارِ توده ها کرد
احمدی نژاد کودتا کرد

اين فتنه ز کوی رهبر آمد
موجِ خفقان ز در درآمد
اين نظم دروغ را نخواهيم
صبر همه گان دگر سر آمد

بس فتنه که خود بکار ما کرد
احمدی نژاد کودتا کرد

تبعيض بس است ای برادر
تحقير بس است جانِ خواهر
تقدير گريز باش و برخيز
بشکن تو نظامِ نابرابر

سی سال ستم ببين چه ها کرد
احمدی نژاد کودتا کرد

ياور استوار خرداد 1388

http://yavarostvar.blogspot.com/
http://yavarostvar-deyar.blogspot.com/

25 خرداد 1388 11:26

Posted on Tuesday, June 16, 2009 at 12:35AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

زمايش بزرگ روحانيت رضا رضايی

از افشا

وقتی که اصول دمکراسی و حقوق بشر از سوی شاهان پهلوی و ملایان جیب بری اسلامی زیر پا گذاشت به این قهقرا میرسند.اینان که منسجم تر و پر زور تر از کشیشان مسیحی که نیستند کشیشان مسیحی برای پیشرفت کار خود با تایسی دانشگاه و مدارس بمیان مردم رفته اند و با امور خیریه سعی در جذب توده ها دارند ولی میدانند که قادر به سرشاخ شدن با دموکراسی و اصول دموکراسی که بر آمده از خرد جمعی و عدالت است نخواهند بود. ارزشهای مذهبی متعلق به دنیای قدیم است و نمیتواند برای دنیای امروز حلال مشکلات باشد.فقط دموکراسی (عقل آزاد و رها و منطقی و عدالت ناشی از آن که حقوق بشر است ) قادر به حل مسایل سیاسی امروز است

*****************

آزمايش بزرگ روحانيت
رضا رضايی


منبع: وبلاگ نگاه

صداقت،امانت و عدالت از جمله مشخصه هايی هستند که توده های مردم را به اديان و مدعيان آنها که روحانيت هستند جذب ميکند . آنجه اکنون در ايران می گذرد شايد آخرين آزمايش روحانيت شيعه باشد . بسياری از مردمی که در انقلاب ايران به صداقت روحانيت اعتماد کردند و رهبری آنانرا در انقلاب پذيرفتند با مشاهده و تجربه ی اعمال آنان در طول سی سال اعتماد خود را از دست دادند . ولی از آنجا که مذهب در اذهان ايرانيان ريشه دوانده بود و به واسطه ی معدودی از روحانيون و مسلمانان غير روحانی که مفسران اسلامی متفاوت از اسلام حاکم بودند ، کجيها و کاستيها را متوجه اصل مذهب نميدانستند و به پای سوء استفاده و کج انديشی های بعضی افراد می گذاشتند . ولی اکنون که می بينند منتخب اين روحانيت در جايگاهی که او را ولی امر می نامند ، در روز روشن دروغهای شاخدار می گويد و بی عدالتی را از حد می گذراند ، می روند تا تکليف خود را با اين روحانيت تعيين کنند . بسياری از کسانی که به اميد تغيير در انتخابات اخير شرکت کردند از مومنين به مذهب بودند که حالا خونشان بجوش در آمده است .و منتظرند ببينند خيل روحانيت حوزه های علميه و و آنان که خود را مرجع تقليد ميدانند با اين موضوع چگونه برخورد ميکنند . از اين رو وقايع پس از انتخابات سال 88 بزرگترين آزمايش در طول تاريخ روحانيت است . آن پا برهنگانی هم که به افرادی چون احمدی نژاد دل بسته اند و با حاتم بخشيهای اخير او جذب او شده اند ، بزودی خواهند فهميد که قولها و حرفهای او سرابی بيش نبوده و اين قشر هم حساب خود را از آنها جدا خواهند کرد .
بنا براين ايرانيان ميروند تا با مقاومت خود در برابر ظلم و بی عدالتی و دروغگويی روحانيت ، تکليف خود را با دين و مذهب برای هميشه روشن کنند . چنانچه روحانيت در اين آزمايش سر افراز بيرون نيايد مطمئن باشند که در آينده ای نزديک نه حوزه علميه ای خواهد ماند و نه عبا و عمامه ای . همانطور که تاج شاهان از سر برداشته شد و ديگر برنخواهد گشت ، ريشه ی روحانيت هم از ايران کنده خواهد شد .

25 خرداد 1388 12:39

Posted on Tuesday, June 16, 2009 at 12:29AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment