ما پیروزیم چون بر حقیم
این وبلاگ سعی دارد مسایل کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهد و سرافرازی و رفاه ایران آرزوی من است. رسیدن به این آرزو بدون همراهی و تعاون ایرانیان بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی ممکن نیست.برای آشنایی با عقاید بنده در این موارد میتوانید بنوشته های زیر کلیک بفرمایید توجه خواهید داشت که هر سرفصلی متشکل از پستهای زیادی است که میتوانید در پی خواندن نخستین پست بقیه را از همان صفحه اولی که خوانده اید پیګیری بفرمایید
لیستی از نوشته های قبلی
این وبلاگ از همکاری تمام خوانندگان استقبال میکند .نظرات همه مورد احترام است و سانسوری بجز کاربرد کلمات رکیک که در عرف ایرانی فحش و ناسزا و لودگی تصور میشود ندارد
مسایل موجود در جامعه ایران بر اساس عقل منطقی و آزاد و رها که نوکر دین و یا ایدئولوژی بخصوصی نیست بررسی میشود. بعقیده نگارنده عقلی که هدفش کشف حقیقت و رفاه و منافع جامعه انسانی امروز و آینده است بدمکراسی و عدالتی منتهی میشود که حداقل عدالتش حقوق بشر خواهد بود.
من با تمام کسانی که این عقل را برای سنجش رویدادها و ایجاد جامعه ای که روابط افرادش با هم بر اساس آن عقل و عدالت باشد همراه هستم و همه را هم به این عقل و عدالت دعوت میکنم
لطفا نظر خودتان را در مورد نوشته ها و اخبار بنویسید.بدون تبادل افکار و آرا نمیتوان بخرد جمعی و دانش بیشتر رسید
سخنگوی وزارت کشور شب گذشته بازداشت شد.
سخنگوی وزارت کشور شب گذشته بازداشت شد.
بامدادخبر: جهانبخش خانجانی سخنگوی وزارت کشور شب گذشته بازداشت شد.
هم چنين تعدادی از کارمندان وزارت کشور نيز در روز انتخابات و پس از آن در اعتراض به روند انتخابات و رآيشماری از سمت خود استعفا دادند.
در پی بازداشت های گسترده اخير، سيد باقر اسکويي، رئيس ستاد دانشجويی مهدی کروبي، مسعود باستاني، روزنامهنگار و همسرش مهسا امرآباد امروز بازداشت شد.
همچنين رضا تاجيک روزنامهنگار اصلاحطلب و از هواداران ميرحسين موسوی نيز در دفتر روزنامه فرهيختگان بازداشت شد.
25 خرداد 1388 14:30
هشدار درمورد دخالت ولی فقيه برای حل بحران پس از انتخابات - کورش عرفانی
هشدار درمورد دخالت ولی فقيه برای حل بحران پس از انتخابات - کورش عرفانی
korosherfani@yahoo.com
بحرانی که بعد از اعلام نتايج تقلبی انتخابات به وجود آمده است در دو روز گذشته ابعادی جدی و چشم گير به خود گرفته است. اينک در مقابل اين سوال قرار می گيريم که برون رفت از اين بحران چگونه می تواند باشد؟ در پاسخ بايد گفت که راه برون رفت يا از درون نظام جمهوری اسلامی می آيد يا از بيرون آن. نوشتار کنونی به بررسی تنها يک سناريو می پردازد: خروج از بحران از طريق دخالت ولی فقيه. ساير سناريوها را در فرصت های بعد مورد نظر قرار خواهيم داد.
اگر قرار باشد که با پذيرش خطر نابودسازی کل نظام سناريو سرکوب خونين توسط سپاه صورت نگيرد راه حل بحران کنونی ابطال انتخابات و برگزاری مجدد آن است. يعنی در نهايت اين اعتراضات به آنجا برسيم که انتخابات قبلی باطل شده و انتخابات مجدد برگزار شود. در اين صورت اين کار نمی تواند باشد مگر از طريق ولی فقيه. به اين معنا که پس از آن که جنبش اعتراضی کنونی اوج بگيرد در پايان کار خامنه ای وارد صحنه شود و با يک ,حکم حکومتی, انتخابات قبلی را لغو کرده و به جای آن دستور برگزاری انتخابات جديدی را بدهد. آن گاه ميرحسين موسوی انتخاب شده و ,ملت به خواست خود می رسد., در اين حالت اين به همت ,مقام معظم رهبری, خواهد بود که ,حق مردم به آنها برگردانده, خواهد شد. اين کار به طور کلی جايگاه ولی فقيه را به عنوان عامل سی سال نکبت و ذلت وديکتاتوری تطهير کرده و آن را به ,مرجع احقاق حقوق مردم ايران, جا خواهد انداخت. اين سناريو ولايت فقيه را نه فقط به عنوان به عنوان ستون خيمه نظام، بلکه هم چنين به عنوان ملجاء و پناه و مرجع حل و فصل مشکلات کشور برای دهه ها و دهه ها جا خواهد انداخت. کشور را به طور کامل تحت اختيار ,مقام معظم رهبری, قرار خواهد داد. موسوی به ,حضور رهبری شرفياب, خواهد شد و از او بابت ,صيانت حقوق و رای ملت مسلمان, ايران تشکر خواهد کرد و به مردم سفارش خواهد کرد که در آينده نيز هر مشکل و مسله ای داشتند فراموش نکنند که ,ولی فقيه نظام, برای احقاق حقوق آنها هست و به دنبال جنبش و اعتراض و امثال آن نباشند. خامنه ای ناجی مردم می شود و مردم بايد با تصاوير مشترک خامنه ای و موسوی به خيابان ها ريخته و جشن بگيرند و مراسم تشکر از ,مقام معظم رهبری, برگزار شود.
ضمن اين که خامنه ای در اين سناريو رهبری تمامی جناح های درون رژيمی که می خواهند با راحت شدن از شر پاسداران، آينده ی درازمدت نظام را از طريق مذاکره و برقراری روابط با آمريکا و غرب برقرار سازند به عهده داشته و از اين طريق از وفاداری حق شناسانه و تبعيت بی چون و چرای آنها برخوردار خواهد بود، زيرا از اين طريق به ,همت او, خواهد بود که نظام از رفتن به سوی بحران و جنگ و نابودی و سرنگونی رها شده است. جايگاه او از آن پس توسط هيچ جنبنده ای در درون ساختار قدرت قابل اعتراض نخواهد بود. جهان نيز در خواهد يافت که در ايران حرف آخر را ,در تمامی زمينه های مهم, فقط ,ولی فقيه, خواهد زد.
اين جايگاه بازسازی شده، مشروعيت يافته و نهادينه شده از آن پس آماده خواهد شد تا خامنه ای بتواند با استفاده از روش حاکميت کره شمالی شرايط را برای به قدرت رسيدن فرزند خود ,آقا مجتبی, آماده سازد تا با خيال راحت يک چهل سالی سايه رحمت خود را بر سر ,ملت مسلمان ايران, بياندازد. بخصوص آن که اين نورچشمی رهبر سال هاست زير دست او اداره ی بسياری از امور را در پشت پرده در دست داشته و بسيار آموخته است.
فراموش نکنيم که سران غيرسپاهی نظام � خامنه اي، رفسنجاني، مهدوی کني، خاتمي، موسوی و...- می دانند که تا جمهوری اسلامی از شر سپاهی های در قدرت که به خاطر موضوع جنگ هشت ساله با عراق روی دستشان مانده اند رها نشوند نمی تواتنند با جهان غرب روابطی عادی برقرار کرده و با سرمايه گذاری های ميلياردی آمريکا و اروپا خود را برای دهه ها بيمه کنند. علت حمايت فعال افراد، شخصيت هايی مانند محسن سازگارا و تريتا پارسی و نيز نهادهای دولتی مانند بی بی سی از ميرحسين موسوي، نمی تواند باشد مگر به دليل اطلاع علنی يا ضمنی از حرکت جريان بحران کنونی در مسير سناريويی از اين دست.
در اين باره هشيار باشيم. ديدار ميرحسين موسوی با خامنه ای و زمزمه های توافق اين دو می تواند از علائم اوليه تحقق اين سناريو باشد.
يگانه راه ممانعت از اين سناريوی شيطانی که می رود به عنوان بيمه ی عمر درازمدت رژيم جمهوری اسلامی عمل کند اين است که اين احتمال را افشاء کنيم و آماده باشيم تا آن را به هم بزنيم. مردمی که در خيابان ها هستند بايد راه برون رفت از اين بحران را نه در درون نظام که در بيرون آن بجويند. در هر صورت بايد به هيچ وجه و به هيج عنوان پای راه حلی نرفت که قرار باشد بازيگر اصلی آن ولی فقيه جنايتکار رژيم باشد. هشيار باشيم.
24 خرداد 1388
25 خرداد 1388 09:38
اطلاعیه فداییان خلق -اقلیت
مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی!
زنده باد حکومت شورائی !
رژیم ارتجاعی جمهوریاسلامی و جناحهای آن، بعد از یک دورهی تبلیغات عوامفریبانه وجنجالی واستفاده از ابزارها و روشهای جدید برای کشاندن مردم به پای صندوقهای رأی، روز جمعه ۲۲ خرداد مراسم نمایشی خود را برگزار نمودند.
هنوز ساعاتی از پایان این مراسم نگذشته بود، که اعلام نتایج شمارش آراء به نفع احمدینژاد، جوانان ودیگر اقشار مردمی را که باشور و امید در این "انتخابات" شرکت نموده، و به هر دلیل، به کاندیداهای "اصلاحطلب" رأی داده بودند، در موجی از حیرت و ناباوری فروبرد. با قطعیت یافتن تعیین احمدی نژاد بهعنوان رئیسجمهور، بهت و حیرت اولیهای که در فضای شهرهای بزرگ موج میزد، به موجی از خشم و انزجار مبدل شد. در سرریزشدن این خشم واعتراض و ابراز علنی تنفرو انزجار از رژیم، شهر تهران، پیشقدم شد و بلافاصله پس از پایان" انتخابات"، به صحنهی درگیری ومبارزه مردم با عوامل سرکوب رژیم تبدیل گردید.
هزاران تن از جوانان، دانشجویان ومردم معترض که نتایج اعلام شده را اهانت به خود تلقی میکردند، به خیابانها ریختند و در اجتماعات اعتراضی و راهپیمائیهای متعدد و ایجاد راهبندان، در نقاط مختلف شهر تهران ، با سردادن شعارهائی چون "مرگ بر این دولت مردم فریب" و"مرگ بر دیکتاتور"، نسبت به مضحکه انتخاباتی رژیم واکنش اعتراضی نشان دادند وانزجاروتنفرخودازرژیم دیکتاری حاکم رانیز به نمایش گذاشتند.
نیروهای سرکوب رژیم، از موتورسواران و نیروهای گارد ویژه گرفته تا، لباس شخصیها ونیروهای انتظامی که از قبل به حالت آمادهباش در آمده بودند، راهپیمائیهای اعتراضی جوانان ودانشجویان را وحشیانه مورد یورش قرار دادند و با تیراندازی هوائی، پرتاب گازاشگ آور و با مشت و لگد و ضرب وشتم آنان به وسیله باتوم، ده ها تن از اعتراض کنندگان را به شدت مجروح و صدهانفررا بازداشت نمودند. آماردقیقی ازتعدادتلفات احتمالی، انتشارنیافته است.اخبار انتشاریافته حاکی از آن است که تنها در تهران متجاوز از۲۰۰ نفر بازداشت و به زندان اوین منتقل شدهاند.
موج اعتراضات دانشجویان وجوانان، بهسرعت به برخی دیگر از شهرهای ایران نیز تسری یافت. شیراز، بابل، همدان، تبریز، رشت واصفهان نیز، ازجمله شهرهائی بودندکه درآن ها اجتماعات اعتراضی، راه پیمائیها و تظاهراتی از سوی دانشجویان وجوانان و برخی دیگر از اقشار مردم برگزار شده ، که همهجا با واکنشهای بیرحمانهی نیروهای سرکوب رژیم روبرو گشته و دهها تن زخمی و دستگیر شدهاند.
از صبح امروز، یکشنبه ۲۴ خرداد، دانشجویان دانشگاه شریف نیز به قصد راه پیمائی، درمحوطه دانشگاه دست به تجمع زده بودند، اما نیروهای سرکوب وحراست از ورود دانشجویان به خیابان و انجام تظاهرات و راه پیمائی ممانعت بهعمل آوردهاند. این در حالیست که اجتماعات اعتراضی و راه پیمائی گروهای دیگری از جوانان واعتراضکنندگان، بهرغم حضور گسترده نیروهای پلیسی- امنیتی واستقرار آنها درنقاط حساس شهرتهران، هنوز پایان نیافته است.
بازیهای انتخاباتی وشعبده بازی تکراری رژیم پایان یافت. مردم ایران، بهویژه آن دسته از جوانانی که به هر دلیل به کاندیداهای به اصطلاح "اصلاحطلب" رأی داده بودند، یک بار دیگر با چشم خود دیدند که درحکومت اسلامی، "انتخابات"، دروغ وبی معنی است و انتخابات ریاست جمهوری نیز، بیش ازیک مضحکه وشعبده بازی نیست. رژیم جمهوری اسلامی نه فقط هیچ حقی برای انتخاب آزادانه مردم و هیچ ارزشی برای آراء آنان قائل نیست، بلکه حتا در چارچوبهای محدود و تنگ تعیین شده توسط مرتجعین شورای نگهبان نیز، رأی مردم به هیچ گرفته میشود. مردم ایران یکباردیگرهم دیدند که چگونه، بعد از همه بازیها و عوامفریبیها، حکومت اسلامی و رهبر آن ، سرانجام نام همان کسی را که میخواست از صندوق بیرون آورد!
دانشجویان، جوانان ، مردم مبارز ایران!
تجربه سی سال حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی نشان داده است که تااین رژیم ارتجاعی پابرجاست، تا نظام دیکتاتوری مذهبی برسر کار است، حقوق دمکراتیک مردم، آزادیهای سیاسی از جمله حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نیز نقض و پایمال خواهد شد وبحثی ازانتخابات ومداخله مردم در سرنوشت خودشان، حتا درچهارچوب دمکراسیهای محدودغربی نیزنمی تواند درمیان باشد.
برای رسیدن به آزادی و برای تأمین شرایطی که امکان مشارکت واقعی در تعیین سرنوشت خودداشته باشید، قبل از هر چیز باید تکلیف رژیم دیکتاتوری حاکم را یکسره کنید. پس بیائید مبارزات خویش برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را گسترش داده وتشدید کنیم ، نظم موجود رابراندازیم و با استقرار حکومت شوارئی، وتاًمین وسیعترین آزادیهای سیاسی ، سرنوشت خود را، خود در دست گیریم.
سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
زنده باد سوسياليسم
سازمان فدائيان (اقليت)
۲۴ خرداد ۱۳۸۸
کار - نان - آزادی - حکومت شورائی
نشانی ما روی اینترنت: www.fadaian- minority. org
info@fadaian- minority. org: آدرس الکترونیکی ما
__._,_
آغاز استبدادی جدید حسين لاجوردی
از افشا
محور اتحاد لازم است دموکراسی براساس حقوق بشر باشداین دموکراسی شامل
الف- جدا بودن دین از حکومت باشد دین هم فقط اسلام سیاسی نیست بلکه کورش پرستی و آریا پرستی و پرستش تمامیت ارضی هم یک دین است و باید از حکومت جدا باشد.یعنی شاه کورش پرستی و آریا پرستی را بکار گرفت تا دیکتاتوری ایجاد کنند و ملایان اسلام را برای ایجاد این دیکتاتوری انتخاب کردند.در یک مفهوم کلی تر حکومت باید از ایدئولوژی و باور های فناتیک باید جدا باشد. اصل انسان ؛کرامت او و آزادی های او مطابق با حقوق بشر است
ب- مبارزه با هر نوع دیکتاتوری و باورهای ضد دمکراتیک مثل مثلا اجازه ندادن تاسیس یک مسجد برای اهل سنت در تهران و یا انتشار مجلات بزبانهای بومی بدون دخالت دولت.
ج- حکومت و حاکمین بر اساس دموکراسی خواهد بود و آن هم بر اساس انتخابات آزاد و بدون فیلتر . فقط مجرمین جنایی و خلافکاران حق انتخاب شدن را نخواهند داشت . هر فرد عادی و سالم حق دارد انتخاب شود و یا این که انتخاب کند.قومیت ؛ جنسییت و باورهای فردی (تا زمانی که مخل انجام وظایف دموکراتیک ) نباشد مانعی برای انتخاب شدن نخواهد بود.
**********************
آغاز استبدادی جدید
حسين لاجوردی
جمهوری اسلامی به پایان رسید و حکومت سپاه پاسداران آغاز گشت.
سی سال پس از حکومت استبداد مذهبی، حاکمیت فرزندان و نسل بعدی انقلابیون - به مانند تاریخ و طبیعت تمامی انقلاب های جهان - پای به عرصه گذاشت و رسما اعلام موجودیت کرد، اگر چه بسیاری در این حاکمیت جدید لباس نظامی بر تن ندارد ولی بنا به طبیعت کودتا همه از یک بستر برخاسته اند.
§ رئیس جمهور پاسدار است؛
§ معاونین رئیس جمهور پاسدار هستند؛
§ وزراء و معاونین وزراء پاسدار هستند؛
§ تقریبا تمامی استانداران و فرمانداران پاسدار هستند؛
§ رئیس مجلس و بسیاری از نمایندگان پاسدار هستند؛
§ و بیشتر از هشتاد درصد اقتصاد کشور و تمامی تجهیزات نظامی هم در اختیارشان است.
پی آمدهای در پیش رو:
پرده اول
روحانیون سنتی و به یغما بردگان انقلاب مانند آقایان هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، ناطق نوری، جنتی و..، در کوتاه مدتی به سرنوشت نسل اول تمامی بازیگران تمامی انقلاب های جهان گرفتار خواهند شد و هر کدام محاکمه های آنچنانی، زندان و اعدام و یا ترورهای طراحی شده را در باید انتظار داشته باشند.
پرده دوم
در میان سردمداران انقلاب و روحانیون سنتی که به همراه آقای خمینی پایه گذار حکومت اسلامی بوده اند، تنها و بطور موقت آقای خامنه ای در حصار خانگی و بمانند امروز در قفسی طلائی باقی خواهد ماند تا بتواند وظایف محول شده به خودش را به انجام برساند، و اما چه وظایفی:
§ وظیفه دار خواهد بود نقش رهبر را برای مدتی معین ایفا کند و بدون اینکه کوچکترین عقیده ای ابراز دارد؛
§ وظیفه دارد انتصابات را تایید کند و بدون آنکه کوچکترین نقشی در آن داشته باشد؛
§ وظیفه دار است در روزها و هفته ها و ماه های آینده دستور بازداشت، محاکمه و...، را صادر کند بدون اینکه کوچکترین اختیاری داشته باشد؛
§ وظیفه دارد از رئیس جمهور به هر شکلی دفاع کند و تمامی کارهای اورا تایید کند و بدون آنکه مورد قبولش باشد؛
§ وظیفه دارد بلافاصله درخواست رئیس جمهور را برای تغییر قانون اساسی مورد قبول قرار داده و پس از تشریفاتی ادامه انتخاب ریاست جمهوری برای بیشتر از دو بار پیاپی ( مادام العمر ) را تصویب و اعلام دارد؛
§ و آخرین وظیفه اش این خواهد بود که در صورت گوش کردن تمامی دستورات در بستر یک بیماری خطرناک به ابدیت رهسپار شود و به همراه یک تشیع جنازه نه چندان آبرومند پرونده جمهوری اسلامی را برای همیشه به خاک بسپارد؛
پرده سوم
شخص "رئیس جمهور" تا رسیدن زمان تغییرات اساسی و حکومت علنی نظامیان باید با همین هیجان و هیاهو و توهم قدرت به کار خود ادامه دهد و سپس به سرنوشت مشابه تمامی حکومت های دهه 1960 امریکای لاتین و بعضی از کشورهای آفریقائی – آسیائی، کاخ ریاست جمهوری در یک صبح خیلی زود با توافق کشورهای غربی از ریاست جمهوری خلع، دستگیر، محاکمه و...، و احتمالا به زندان و یا اعدام محکوم گردد.
پرده چهارم
§ اعلام رسمی حکومت نظامیان؛
§ تشکیل یک هسته فرماندهی؛
§ اعلام تمامی تقصیر ها به گردن آخوند ها و حکومت دینی؛
§ تعهد یک انتخابات آزاد پس از آرامش در کشور؛
§ اعلام آزادی های محدود در غالب مقررات حکومت نظامی تا بازگشت آرامش به کشور؛
§ دادگاه نظامی و اعدام باقیمانده های روحانیت و چند نفر سرمایه دار غیر پاسدار؛
§ توصیه به رعایت مقررات حکومت نظامی؛
§ تلاش برای عادی نشان دادن حکومت نظامی
o قبول مذاکره با غرب بر سر انرژی هسته ای؛
o دعوت سریع از ایرانیان خارج از کشور برای بازگشت به کشور؛
§ پاسخ به شناسائی سریع کشورهای غربی و حامی حکومت نظامیان و...،
پیشنهاد
از آنجائیکه نحوه برخورد کشورهای غربی به مسائل امروز ایران هنوز روشن نیست و اگر چه بنا به شواهد تاریخی بطور قطع و یقین سناریوی فوق بهترین گزینه برای آنان خواهد بود و نظر آنان را تامین خواهد کرد، برای ما ایرانیان در داخل و در خارج از کشور وظیفه و مسئولیتی اضطراری بوجود آمده است.
§ از آنجائیکه سی سال تجربه باید برای ما کافی باشد،
§ از آنجائیکه کشورمان در حال حاضر در موقعیت بسیار حساسی قرار گرفته است،
پیشنهاد اینست که با کنار گذاشتن مسائل فرعی و تنها برای رهائی از این ننگ و حقارت با هم به گفتگو و تبادل نظر بپردازیم و فارغ از اینکه راست هستیم یا چپ، ملی هستیم یا مذهبی، کرد هستیم یا ترک و بلوچ و لرو عرب ایرانی و یا...، با توجه به اینکه ما باید بتوانیم به یک حداقل آزادی و دموکراسی دست یابیم تا بتوانیم تحولات گسترده و شگرفی را در زمینه های مختلف در کشورمان ایجاد کنیم راهی جز این نخواهیم داشت که در کنار یکدیگر قرار بگیریم و به عمق مسئله و ریشه های مشکلات مان نگاه کنیم و با همفکری و کمک یکدیگر در داخل و خارج کشور به امروز و فردای ایرانمان بپردازیم.
محورهای همگرائی می تواند شروط مشخصی را بدنبال داشته باشد:
§ قبول به مبارزه علیه تمامیت، کلیت و موجودیت جمهوری اسلامی و هر نوع استبداد و دیکتاتوری تا رسیدن به انتخابات آزاد؛
§ قبول یک حاکمیت پارلمانی و به تبع آن در زیر یک سقف نشستن تمامی تفکرات و ایدئولوژی ها و فارغ از هرگونه رده بندی در مقام، ایدئولوژی، ثروت و...؛
§ عدم قبول هر نوع وابستگی به کشورهای خارجی؛
§ انجام یک انتخابات آزاد برای برگزیدن یک هیئت چند نفره هم آهنگی برای یک مدت محدود.
با امید به اینکه پس از سی سال با نگاه به نقاط و ویژه گی های مثبت یکدیگر، که بسیار زیاد هم هست، در کنار همدیگر قرار بگیریم و خط قرمزی را بر نفرت ها و پراکندگی هایمان بکشیم، بلکه راهی باشد که امیدهای ما به آینده روشنی برای امروز و فردای ما و فرزندانمان بیانجامد.
پاریس – 24 خرداد 1388
انتخابات»: شکست توهم مسعود نقره کار
«انتخابات»: شکست توهم
مسعود نقره کار
اصلاحات، به معنای نوعی کمک رسانی به حکومت اسلامی، پدیده ی تازه ای نیست. از فردای بنیانگذاری این حکومت عده ای از درون و بیرون حکومت به این نوع از کمک رسانی رو آوردند. در این میانه عده ای ضمن حفظ بیضه اسلام و حکومت اسلامی به دنبال ایجاد تغییر اتی سطحی و "سوپاپ اطمینانی" در حکومت بودند، که نمونه اند مهندس بازرگان و نهضت آزادی در یک سو و حزب توده در سوی دیگر. اگر بازرگان و نهضت آزادی و امثالهم با اعتفاد به اسلام جرأت نزدیک شدن به بنیاد های فساد را نداشتند و می خواستند کار تغییر را از اضافه کردن کلمه "دموکراتیک" به جمهوری اسلامی آغاز کنند، توده ای ها با هالو پنداشتن آیت الله خمینی تلاش داشتند خط امام را به راه رشد غیر سرمایه داری بکشانند و در نقش "کارمندان" حکومت اسلامی اصلاحات مورد نظر را بوجود آورند. اما دیدیم آیت الله خمینی چگونه بتدریج و حسابگرانه – و جنایتکارانه – به سراغ این دست از اصلاح طلبان کمک رسان رفت.
قصه ی این کمک رسانی اصلاح طلبانه ی سی ساله، سری دراز دارد. البته اصلاحاتی در ارودی ناصلاح طلبان کمک رسان به حکومت اسلامی و ولی فقیه» رخ داده است اما، در اساس، در بر همان پاشنه جا خوش کرده است که بود .
و حکایت همچنان باقی ست، جانشین آیت الله خمینی، یعنی آیت الله خامنه ای، نیز بتدریج و حسابگرانه – و جنایتکارانه - به سراغ این دست از اصلاح طلبان کمک رسان رفته و می رود.
یایان تازه ترین نمایش
تاره ترین نمایش حکومت اسلامی، انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری این حکومت بود که سرانجام آیت الله خامنه ای، کارگردان نمایش "انتخابات»، آنگونه که می خواست نمایش را به پایان رساند. خامنه ای و بیت اش، که نشان دادند سیاست ورزان ورزیده ای هستند، با مهارت و چربدستی، در این نمایش از اصلاح طلبان حکومتی در داخل و در خارج از کشور به عنوان سیاهی لشکرانی متوهم بازی ای هنرمندانه اما تراژیک گرفتند. نگاهی به این لشکر شکسته و خسته در خارج کشور وعکس العمل های عصبی و غلو آمیزشان بیاندازید تا به ابعاد توانایی این کارگردان خبره برای بازی گرفتن، حتی از بی استعداد ترین هنرپیشه ها، پی ببرید.
اصلاح طلبان خارج از کشور
نام آوردن از این مجموعه ضرورت خود را از دست داده است، در یک ماه گذسته آوازه گری و کمک رسانی های اینان به حکومت اسلامی از طریق تارنماها و نشریه های شان در خارج از کشور، در بی.بی.سی، صدای امریکا، دویچه وله و ریز رادیو ها و تلویزیون های دیگر و حضور سبزشان در صفوف رای دهندگان در سفارت خانه های حکومت اسلامی شهره شهرشان کرده است. اینان دو دسته اند که در یک حزب، یکی دو سازمان، یکی دو محفل و باشگاه، یک اتحاد، تعدادی از تارنما های عمومی و شخصی، یکی دو رادیو و تلویزیون، و نیز به طور فردی، به کار «اصلاح طلبی ی کمک رسان» مشغول اند، و هنوز هستند، و خواهند بود:
1- تبعیدی نما ها: نمایش اخیر نشان داد بسیاری از تبعیدی ها، اپوزیسیون حکومت اسلامی نیستند. رسالت اینان لکه دار کردن پدیده ی تبعید و تبعیدی ست. در همین دوره ی برگزاری نمایش "انتخابات"، لکه های شان بر تارنماها، نشریه های خارج و داخل کشور، بی.بی.سی، دویچه وله، صدای امریکا به وضوح دیده شدند. هم اینان تبعیدیان را به رای دادن به مشروعیت حکومت اسلامی فرا خواندند و خود با افتخار رای دادن شان را جیغیدند. اینان تبعیدی و شایسته ی چنین عنوانی نیستند.
2- اصلاح طلبان مهاجر، بدلیل امکانات مالی و تبلیعاتی ای که کشور های هلند، انگلیس و... در اختیار اصلاح طلبان مهاجر قرار داده اند، اینان بزرگترین نقش را در کمک رسانی اصلاح طلبانه و توهم پراکنی در رابطه با حکومت اسلامی، ایفا کرده اند. تردیدی نیست که این عزیزان ماموران معذور نیستند، آگاهانه و صادقانه انجام وظیفه می کنند. این مجموعه بزرگترین ضربه را متوجه اپوزیسیون خارج از کشور کرده است و دریغا به دلیل پراکندگی و ضعف جنبش اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج کشور، این جماعت ضرباتی بیش از این، و کاری تر به اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج کشور خواهند زد.
تحریم شایسته ترین گزینه
عدم شرکت در نمایش عوامفریبی و «جهان فریبی» حکومت اسلامی، همراه با افشای این نابهنگام تمامیت خواه و اقتدارگرا، درست ترین و شایسته ترین گزینه بود. تبعیدی نماها و اصلاح طلبان مهاجر پیش از هر انتخاباتی تحریم کنندکان را قلیل و بی تاثیر خوانده اند اما هنگام که به بیرون زمین بازی پرتاب شان کرده اند، شکسته و خسته و زخم خورده از توهم خویش، عامل شکست را تعداد "قلیل و بی تاثیر" تحریمیان و بایکوت کنندگان معرفی کرده اند! چنین برخوردی ناروا و نادرست است، و درست همان بر خورد حکومت گران اسلامی با تحریم کنندگان است. البته شگفت زده هم نباید شد " اثاث خانه به صاحب خانه می رود"!