آزادی ایران

 بعضی از طرفدران و عاشقان بنی صدر وی را همسو و دارای مقام مانند امیر کبیر و مصدق میدانند و عکس بنی صدر را درکنار عکس آن دو چاپ میکنند

 باید دانست که امیر کبیر در دوره ما یک موجود ایدئولوزیک است  و همان امیرکبیر واقعی دوره امیرکبیر دوره ناصری نیست

دستخط اميرکبير، به يادِ استاد ايرج افشار آن مردِ آهسته (+ ويديو)، همنشين بهار

http://efsha.squarespace.com/blog/2011/10/6/935072192232.html

میدانیم که امیر کبیر وقتی که با خواهر سیزده ساله ناصرالدین شاه ازدواج کرد از او چهل سال بزرگتر بود ولی برای این که امیرکبیر ایدئولوژیک زنده باشد کسی این حرفها را لو نداده است منظورم فاشیسم پهلوی است امیر کبیر ایدئولوژیک را طوری تعریف میکردند که فقط خوبی مطلق باشد و این تبلیغات هنوز فروکش نکرده است مسئله این است که پهلوی چی ها برای محمد همین ازدواج مشابه با عایشه را امروز بسیار عیب میدانند 1400 سال کجا صد وپنجاه سال کجا؟ چطور وقتی که کار به امیرکبیر میرسد اشکالی ندارد؟در واقع آنچه که بنام بابی و بهایی اتفاق افتاد یک نوع رنسانس دینی بود که توسط حکومت و امیرکبیر در خدمت استبداد سرکوب شد در واقع نقش امیر کبیر در این قضییه منفی است و اگر این رنسانس مذهبی پیروز میشد امروز این بدبختی ها را هم نداشتیم و دینی داشتیم که با حقوق بشر ومدرنیته بیشتر هم آهنگ بود.ولی به هر حال رهایی از چنگال استبداد فقط مربوط به دین نیست بلکه اقتصاد و باورهای ملی مردم هم مهم است وو مردم تا روشن نشوند استبداد خواهد بود
نجات ایران در برپایی حکومتی براساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی واقتصادی است

ممکن است بنی صدر را با امیرکبیر مقایسه کرد و آن هم نه در تمام زوایای کار آنان:

اول ، هر دو دستیار مستبد بودند و مستبد را بقدرت رساندند.

دوم- هر دوی آنان جلوی تغییرات مذهبی را با تقویت اسلامیست جاری گرفتند مثلا بابیگری و بهایی میتوانست یک رنسانس مذهبی باشد و بر ریشه های بیشتر ایرانی تکیه کند ولی امیرکبیر این اجازه را نداد.رفتار بنی صدر با ایدئولوزی اسلامیستی خود در واقع سرکوب دمکراسی خالص و غیر ایدئولوزیک است یعنی اسلام و اسلامیست درنهایت مانعی برای دمکراسی است.

سوم هر دوی آنها پس از مورد سو استفاده قرار گرفتن  ، شخصیت سیاسی آنان نابود شد و حتی امیرکبیر بقتل هم رسید که خوشبختانه بنی صدر از این مهلکه جسته است.بنی صدر فاقد قدرت سازندگی امیرکبیر مثل تاسیس دانشگاه دارالفنون است

در این میان سربلندتر از آن دو مصدق است که سعی کرده است ریشه استبداد را بزند و همسو با دیکتاتور نبوده است.امیر کبیر با روی کار آمدن رژیم بعد از قاجار تطهیر و تحسین شد ولی مصدق ضد استبداد با هر دو رژیم مستبد قبلی (پهلوی ) و بعدی (اسلامیستی)  تضاد دارد

امیر کبیر؛ بهاییان و مصدق