« به ياد سيامک مهر، زندانی عقيده | Main | فلیم مستند راگه عمر از تهران برای بی بی سی »

دو اشتباه فاحش قومگرایان آذربایجانی ما - عباس جوادی

 

نوشته زیر به سایت این نویسنده ارسال شد فعلا منتشر نکرده اند.من در وبلاگ خودم منتشر میکنم تا سد سانسور را بشکنیم

ما علوم مختلفی داریم.مثل علوم انسانی که شما بتاریخ اشاره کرده اید وعلوم طبیعی مثل ژنتیک.یافته های علوم طبیعی بر علوم انسانی ارجحیت دارد زیرا هر آن قابل تکرار است.ژنتیک مردم آذربایجان ژن مغولی و یا ژن آسیای مرکزی را نشان نمی دهد.
آیا ترکان ایرانی از نس
ل مغولان مهاجم به ایران هستند؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2012/8/15/777269380210.html

اشتباه قوم گرایان در این است که ارتجاع حاکم را فارس مینامند
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/20/377170922053.html
فعلا حق با دکتر زهتابی است تا خلافش اثبات شود

__________________________________________________________________

http://cheshmandaz.org/2013/04/13/%d8%af%d9%88-%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d9%87-%d9%81%d8%a7%d8%ad%d8%b4-%d9%82%d9%88%d9%85%da%af%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d8%b0%d8%b1%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%ac%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%85/

 

عباس جوادی – بنده از سال 1970 تا کنون ابتدا شش سال در دانشگاه آنکارا و سپس ده سال در دانشگاه کلن آلمان با زبانشناسی و شرق شناسی از جمله زبان و تاریخ فارسی، ترکی، آلمانی و انگلیسی (و تا حدی عربی) مستقیما سر و کار داشته ام و سپس حتی بعد از آنکه از کار دانشگاهی به کار رسانه ای گذشتم در جنب کار روزمره هیچ وقت از خواندن و نوشتن و تحقیق در مورد زبان و ادبیات و تاریخ دست نکشیدم. اما باید اعتراف کنم که تا کنون نمیدانستم انگیزه اصلی بعضی از هوطنان قومگرای ما چیست که هر از گاهی میگویند آذربایجان بیش از 4-5 هزار سال است که تُرک و تُرک زبان است. حتی بعضی ها تعارف را کنار گذاشته از 7-8 هزار سال سخن میگویند.

تصور من همیشه این بود که اینها از آن صحبت های قهوه خانه ای است که مدعیان و شنوندگان خودشان هم میدانند نیمه خیالبافی و نیمه شوخی است. اما اخیرا با اصرار یکی از همین هموطنان کتابی موسوم به «تاریخ قدیم ترکان ایران» به قلم محمد تقی زهتابی را خواندم که تا همین یکی دو ماه قبل برایم نا آشنا بود. حالا تصور کنم تا حدی میفهمم که پایه باصطلاح «تئوریک» آن تصورات مربوط به 4-5 و یا 7-8 هزار سال از کجاست و تصورات پان ترکیست های ما چرا و در چه مواردی حتی با تصورات پان ترکیست های ترکیه هم فرق میکند.

شما چه در منابع و ماخذ دانشگاهی اروپائی، آمریکائی و روسی نگاه کنید و چه محققین جدی و دانشگاهی ترکیه را بخوانید خواهید دید که در باره اقوام ترک زبان و کوچ آنها از آسیای مرکزی به ایران، ترکیه و شمال عراق کنونی اتفاق نظرکامل بر آن است که (1) مسکن اصلی و اولیه اقوام ترک زبان در آسیای مرکزی یعنی شمال شرق ایران تا مرز های چین و مغولستان و حتی رو به شمال یعنی سیبری بوده و (2) این اقوام که تقریبا همگی بصورت کوچنده و عمدتا از طریق گله داری زندگی میکرده اند پیوسته و بخاطر شرایط طبیعی و یا سیاسی (یعنی زدو خورد و پیروزی و مغلوبیت هر قوم در مقابل قوم دیگر) در حال حرکت و کوچ از یک منطقه به منطقه دیگر بوده اند. بخش بزرگی از آنها یعنی اوغوز ها که سلجوقیان و افشاریان شاخه های مهمی از آنها بودند از قرن دهم م. به بعد از آسیای مرکزی به طرف افغانستان و خراسان کنونی و از آنجا به تمام ایران، قفقاز، شمال عراق و ترکیه کنونی کوچ کرده و در عرض چندین صد سال بعد در این مناطق سکنی گزیده اند. در نتیجه این جابجائی قومی 500 ساله، ترکیب اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تمام این کشور ها یعنی افغانستان، ایران، قفقاز و ترکیه رنگ و جهت دیگری گرفته و در عین حال زبان بخشی از افغانستان و خراسان، تقریبا تمام آذربایجان، تکه هائی از شمال عراق و بخش بزرگی از ترکیه کنونی تبدیل به ترکی شده است.

در محافل دانشگاهی و حتی سیاسی غرب و روسیه وحتی ترکیه من کسی را ندیده ام و کتابی جدی نخوانده ام که خلاف این را بگوید و مثلا، مانند آنچه که آقای زهتابی بر پایه گمانه زنی و آرزوی خود نوشته اند ادعا کند که تاریخ ترکان ایران تا هشت هزار سال قدمت دارد (!) چرا، چونکه بنظر آقای زهتابی ازایلامیان و سومریان واشکانیان گرفته تا اورارتو و ماد ها وهوریان همه و همه تُرک بوده اند!!!

البته من نمیخواهم مانند بعضی ها کار آکادمیک آقای زهتابی را صرفا به این جهت مشکوک بشمارم که ایشان از فعالین سابق فرقه دمکرات آذربایجان بودند و در دهه ۵۰ شمسی از باکوهمراه محمود پناهیان از فعالین فرقه با دعوت صدام حسین به بغداد رفته بود تا ضمن تاسیس یک باصطلاح «جبهه خلق های ایران» به فعالیت تجزیه طلبانه علیه ایران زمان شاه پرداخته و درضمن یک عنوان «پروفسوری» هم از دانشگا بغداد بگیرند. ولی واقعا فکر کنم بهتر است کسی هم نداند که این باصطلاح «نظریه» جدید چیست و صاحبش کیست تا مایه شرمندگی بیشتر ایشان و ما آذربایجانی ها نشود. اگر حتی یک ترم، واقعا عرض میکنم: فقط یک ترم هم در یکی از این دانشگاه های نوتاسیس و بی استاد ایران و ترکیه هم بخوانید خواهید فهمید که حتی نیازی برای بحث در مورد این فرضیه های تخیلی و خنده دار نیست.

تعجب من از کسانی است که دنبال این قبیل جعلیات فرضی که همچون «تاریخ» به خورد مردم داده میشود افتاده و بر پایه همین جعلیات نتیجه گیری هائی کرده طرز فکر و رفتار اجتماعی و سیاسی خود را طبق آن تنظیم میکنند.

آیا ما واقعا این قدر دچار فقر و عقب ماندگی فکری و علمی شده ایم؟

اینکه از زمان رضا شاه به بعد زبان و فرهنگ ترکی آذربایجان دچار محدودیت های شدید و حتی تحقیر و توهین شد مسئله ای است مهم که لازمه اش تفکر جدی و علمی و راه حلی عملی و مشترک است بدون مبالغه، بدون نفاق ملی، و بدون افراط و تفریط وخیال پردازی های افسانه ای که لعابی «علمی» به آن زده شده باشد.

چه نیازی هست که مثل کودکان که برای قوی نشان دادن خودشان در مورد قد و هیکل و قدرت و ثروت پدر خود بطور مبالغه آمیز صحبت میکنند، در مورد قدمت تاریخ حضور ترک ها در سرزمین آذربایجان، سومریان و اورارتو ها و اشکانیان و ماد ها را تُرک قلمداد کرده عِرض خودتان را ببرید و زحمت اهل علم را بدارید؟ چه عیبی دارد که واقعیت را طوری که هست قبول کنیم که زبان اکثریت مردم آذربایجان و ترکیه هزار و یا دو هزار سال قبل هر چه بود، بهر حال ترکی نبود؟ این که عیب نیست.

مگر زبان مردم مصر همیشه عربی، زبان مردم آمریکا همیشه انگلیسی و یا زبان خود مردم فارسی زبان ایران همیشه فارسی بوده؟

مگر ترک های ترکیه بر خلاف همه دلایل و شواهد ادعا میکنند که قبل از کوچ ترک ها به بیزانس در قرن یازدهم م. همه ساکنین ترکیه کنونی اعم از روم و کُرد و ارمنی و خیلی قبل از آنها، مثلا هیتیت ها و غیره تُرک و یا تُرک زبان بودند؟

آخر به ریش آدم میخندند!

مطمئن هستم این کار حتی مایه آبرو ریزی و بی اعتباری هویت طلبان صمیمی آذربایجانی شده در نهایت به اهدافی عادلانه و طبیعی مانند حق تحصیل بزبان مادری که همه ما خواهان آنیم ضرر هم میزند. این یک اشتباه فاحش بعضی قومگرایان آذربایجانی ما.

اشتباه فاحش دوم اینکه اگر چه این هموطنان مرتبا میگویند و تکرار میکنند که معیارآنها در فکر و رفتارشان مشخصات بیولوژیک و «نژادی» انسان ها نیست اما همیشه وقتی «تُرک» میگویند منظورشان فقط زبان و فرهنگ نیست، ملیت، قومیت و «نژادی» است که به هر حال از اطرافیان خود از قبیل ایرانی ها، کُرد ها، اعراب، ارمنی ها و غیره متفاوت و متمایزند – آنهم نه تنها بخاطر زبان و فرهنگشان. آنها با این تصور زندگی میکنند که گویا در یک برهه تاریخی، چه هزار و چه هشت هزار سال پیش، کسی و نیروئی تمام سرزمین آذربایجان را از مردم و جمعیت قبلی آن که تُرک نبوده کاملا خالی کرده و ملتی تُرک با مشخصات قومی و نژادی کاملا متفاوت و زبان و فرهنگی مطلقا دیگر جای آنها را گرفته که با ملل و اقوام دور و بر خود هیچ رابطه و همزیستی و آمیزشی نداشته و ندارد بلکه با همه آنها پیوسته در حال رقابت و جنگ و جدل است!!

الانصاف! آخر کسی در آذربایجان قتل عام ملی و سرتاسری نکرده. مردم باستانی این سرزمین همگی جمع شده به جای دیگری کوچ هم نکرده اند. این همان مردم و ملت است با همان مشخصات و ویژگیهای باستانی که زمانی با اقوام تازه نفس ترک زبان آمیخته اند و نتیجه اش، چه از نظر قد و قواره و قیافه و صورت و رنگ چشم و مو و چه زبان و فرهنگ همین است که امروز بعد از هزار سال می بینید و می بینیم. به مشخصات بیولوژیک و نژادی خودتان و مردم آسیای مرکزی نگاهی بکنید. آیا خراسانی ها، آذربایجانی ها و شهروندان «تیپیک» ترکیه کنونی بعد از اینهمه کوچ و اختلاط شبیه قزاق ها، ترکمن ها و یا اوزبک ها هستند؟ حتی زبان ترکی ما در این هزار سال فرق کرده و از زبان دیگرترک زبانان متمایز شده.

«تُرک» در قاموس ما آذربایجانیان یعنی تُرک زبان – که درست است. ما «تُرک» هستیم یعنی زبان ما ترکی است، یک ترکی مخصوص به این سرزمین، مخصوص به آذربایجان، با گذشته و تاریخ و تغییر وتحولات مخصوص خودش، زبان و فرهنگی که به آن افتخار میکنیم و میخواهیم رواجش دهیم. تبار ما تبار دیرین ماست که مانند دیگر مناطق ایران با اقوام ترک زبان (و در عین حال دیگر اقوام) مخلوط شده. اما ملیت ما آذربایجانیان از دیگر ایرانیان فرقی نمیکند چونکه ما همه یک کشور و یک تاریخ داشتیم.

حد اقل شما بعنوان آذربایجانیان ایران این ادعا را نکنید زیرا این ادعا هم به همان درجه بی اساس است که اشتباه فاحش نخست غلط است: این که خوب شد یا بد شد خود قضاوت کنید، اما از شاه اسماعیل صفوی که بعد از خلافت عربی – اسلامی بنیاد ایران معاصر را گذاشت گرفته تا شاه عباس صفوی و عباس میرزای قاجار و ستار خان و خیابانی و دکتر مصدق قاجار آذربایجانی ها و ترک زبان ها بیشتر از هر ایرانی دیگر ایرانی بوده اند. از نظر «ملیت» و «ایرانیت» بین بنده تبریزی و فلان دوست تهرانی و یا شیرازی بنده فرقی نیست. فقط زبان مادری مان فرق میکند. حق زبان مادری است که مانند بسیاری حقوق دیگر پایمال میشود. اختلاف بر سر «این ملت و آن ملت» نیست.

دوگانگی و دو دستگی «ما» و «آنها»، «ما معصومین» و «آنها ظالمین»، «ما متضررین» و «آنها متنفعین» و بالاخره «ما ملت تُرک» و «آنها ملت فارس» نه تنها از پایه غلط است بلکه باعث تفرقه، خصومت و نزاعی میشود که نه فقط برای یک طرف، بلکه برای هر دو طرف خانمانسوز است. من در عجبم که قومگرایان ما، حتی در چهارچوب اندیشه قوم گرائی، چگونه قبول میکنند که این جفا را در حق مردم خود یعنی اهل آذربایجان بکنند؟

این هم اشتباه فاحش دوم

_________________________________

نوشته زیرهم نقدی است بر این مقاله

یونس شاملی می‌گوید:
15 آوریل, 2013 در 12:03

آنگاه که یک آسیمیله شده به سخن در می آید!
سه اشتباه فاحش عباس جوادی

عباس جوادی طی مقاله ایی تحت عنوان » دو اشتباه فاحش قومگرایان آذربایجانی ما » در سایت ناشناخته «چشم انداز» مرا به نوشتن یاداشت زیر ترغیب کرد.

یک: عباس جوادی به چه مقصودی سخن میگوید؟
آیا سخنان و یا فکرهای آقای عباس جوادی به برقراری عدالت و برای رفع تبعیض علیه ملیتهای غیرفارس ایران بیان شده است و یا این سخنان برای تحکیم مناسبات قبلی در دوره شاه و شیخ است؟ عباس جوادی یا میداند چه میگوید و یا واقعا نسبت به حرفی که میزند اشراف کافی ندارد. در هر دو حالت اش عباس جوادی به یک مقصد و مقصود کمک میکند و آنهم استمرار یک دولت فارس مدار در ایران بعد از جمهوری اسلامی است. چه هم نظام پادشاهی پهلوی و هم نظام جمهوری اسلامی دقیقا بر این نظریه آقای عباس جوادی پای کوبیده و در مدت هشتاد و اندی سال نه تنها زبانها و فرهنگهای متفاوت در ایران را بسوی اضمحلال برده، بلکه خلقهای غیرفارس ایران را که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران را تشکیل میدهد به فاجعه بارترین شکل مورد تحقیر و تبعیض قرار داده است.

دو: تاریخ کوتاه و یا بلند هر ملیتی دلیلی بر نقض حقوق آنان در یک کشور نیست
عباس جوادی برای تحقیر خلق ترک، در این نوشته به تحقیر تاریخ آنان پرداخته و مینویسد؛ «در محافل دانشگاهی و حتی سیاسی غرب و روسیه وحتی ترکیه من کسی را ندیده ام و کتابی جدی نخوانده ام که خلاف این را بگوید و مثلا، مانند آنچه که آقای زهتابی بر پایه گمانه زنی و آرزوی خود نوشته اند ادعا کند که تاریخ ترکان ایران تا هشت هزار سال قدمت دارد» (پایان نقل قول)
کسی نیست به عباس جوادی بگوید که اولا چگونه شما به تمامی «محافل دانشگاهی و حتی سیاسی غرب و روسیه و حتی ترکیه» گشت و گذار کرده اید و به آن ها احاطه دارید؟ این کار تنها از عهده یک گروهی علمی بسیار بزرگی برمی آید؟
دوم اینکه اساسا شما که (چه کسی) هستید که ملتی ساکن در آذربایجان جنوبی و ایران بخواهد حرفهای بی ربط و تحقیرآمیز شما را جدی بگیرد؟
سوم اینکه در این نوشته هدف عباس جوادی تحقیر بیشتر خلق ترک در ایران است. وی در این کوتاه سخن میخواهد دروغین بودن تاریخ ملت ترک را با توسل به هر رذالتی بیان کند. رذالت سخن در این است که این خلق از طرف دولت ایران و جامعه سیاسی فارس ایران به اندازه کافی تحقیر شده و مورد تبعیض قرار میگیرد. بنابراین اگر تاریخ کسی در این سرزمین بایستی مورد سوآل قرار گیرد، تاریخ ساختگی دولتی است که دم و دنباله چه این مملکت را به دم کوروش و داریوش میبندد. تا همین هشتاد و اندی سال کسی از این اسامی خبری نداشت. اما به یکباره تمامی تاریخ و بشریت به دم کوروش و داریوش بسته شد و آقای عباس جوادی به جای نقد تاریخ ساختگی که یکی از عوامل تحقیر خلقهای غیرفارس در ایران است، به تحقیر بازهم بیشتر خلق ترک پرداخته است.

در عین حال روایت از تاریخ هر ملتی گونه های مختلف دارد و این یک بحث آکادمیک و تحقیقی است. استفاده از یک روایت، آنهم بصورتی بسیار غیر اخلاقی و نادرست، برای تحقیر یک ملت چیزی جز تبدیل شدن به عمله یک رژیم استبدادی نیست. در این عملیات تحقیرآمیز خود را آذربایجانی و ترک معرفی کردن نیز مزید رذالت است. چون بیان یک یا چند روایت تاریخی ربطی به حقوق نابرابر موجود در کشور ایران را ندارد؟ حالا جمعیت ترک ده هزار سال پیش ترک شده اند و یا صد هزار سال پیش، و یا قدمت بیش و یا کمتر از آن داشته اند، چه تاثیری در معادله بی حقوقی ملیتهای غیرفارس در ایران دارد؟ آیا رفتار دمکراتیک امروز ترویج فکر عدالت جویانه و برابر حقوقی را در ایران توصیه میکند یا دروغین خواندن تاریخ ملیتهای غیرفارس و تحقیر بازهم بیشتر آنان را؟ می بینید که ریگ بسیار بزرگی در کفش آقای عباس جوادی است!

سه: «ملت» صرفا به معنی «هم زبانی» نیست
عباس جوادی مینویسد؛ «ما «تُرک» هستیم یعنی زبان ما ترکی است… ملیت ما آذربایجانیان از دیگر ایرانیان فرقی نمیکند چونکه ما همه یک کشور و یک تاریخ داشتیم.»
این سخنان عباس جوادی، تمامی حرفهای قبلی اش را پنبه میکند و کوس رسوایی اش را میزند. جوادی میگوید ملیت ما (آذربایجانی ها) با دیگران (فارس، کرد، بلوچ، عرب، انگلیس، فرانسوی و…) فرقی ندارد! اگر فرقی بین ملیت و اتنیسیتیت مردمان وجود نداشت، چگونه و چرا مفهوم اتنیک، قوم، ملیت، ملت بوجود آمده است؟ جنگهای مختلف استقلال طلبانه و ضداستعماری در قرن گذشته برای چه رخ داده است؟ مبارزه خلق ترک، خلق کرد، خلق عرب و خلق بلوچ علیه علیه استعمار داخلی در هئیبت دولت ایران برای چیست؟ مبارزات خلقهای غیرفارس در ایران علیه استبداد نژادی، از چه مضمونی برخوردار است؟ اگر ما و دیگران از نظر اتنیکی، ملی، تاریخی، فرهنگی و زبانی فرقی نداریم، این همه بحث و جدل برای چیست؟ آنها کدامین «محافل دانشگاهی و سیاسی در غرب، ترکیه و روسیه بوده اید که بحث در حوزه مسائل اتنیکی وجود نداشته است؟ احتمالا شما با هیچ محفل دانشگاهی در هیچ کجای دنیا سروکاری نداشته اید، وگرنه غیرممکن است که شما از این موضوع بحث بی خبر باشید. واقعیت اینست که آرزوی عباس جوادی این است که اساسا بحث و جدل های از این نوع اصلا نباید وجود داشته باشد، چون این روال به هیبت دولت استبدادی فارس محور و دین محور حاکم بر ایران صدمه میزند.

عباس جوادی ملیت را معادل زبان میداند. حال اینکه ابدا چنین نیست. جنگ ملتها در یوگسلاوی سابق جنگ ملتهایی نبود که صاحب زبانهای مختلفی بوده باشند. تمامی ملتهای ساکن یوگسلاوی سابق همزبان هستند اما دین متفاوتی داشتند و تاریخ متفاوتی را طی کرده بودند و حتی عادت و سنن مختلف داشتند و به البته فرهنگ و هنر متفاوتی را نیز برای خودشان شکل داده بودند. لذا ملیت یا ملت بودن صرفا به معنی زبان نیست، بلکه زبان یکی از ارکان آن است. تاریخ مشترک، سرزمین مشترک، گاه دین مشترک، عادت و سنن مشترک، فرهنگ و هنر مشترک و از همه مهمتر روح مشترک برای دستیابی به آرمانهای انسانی و… مجمومه ایی از عوامل اند که یک ملت یا ملیت را معنی میکنند. خلق ترک در ایران همان تاریخ را ندارد که خلق فارس داشته است، خلق کرد هم تاریخ خود را دارد، همچنانکه خلق بلوچ و یا خلق عرب نیز تاریخ خودشان را دارند. خلق ترک سرزمین مشترک خود (آذربایجان، سرزمین قشقایی، سرزمین افشار در خراسان و..) را دارد، خلق فارس نیز فارسستان (منطقه فارس نه استان فارس) را به مثابه سرزمین خود دارد. کردستان سرزمین کردها و بلوچستان سرزمین بلوچها و عربستان سرزمین عربی و ترکمن صحرا سرزمین ترکمن هاست. اینجا چه چیز مشترکی داریم؟ در ارتباط با زبان هیچ چیز مشترکی ندارند، در ارتباط با فرهنگ تفاوتهای قابل توجهی بین خلقهای ساکن ایران وجود دارد. این تفاوت علی رغم جهتگیری دولت ایران و عباس جوادی برای نفی و نابودی آن بسیار لازم و زاینده است.

این درست که ملت به معنی نژادی کلمه و یا برداشت از ملت به معنی نژادی آن نادرست و مذموم است. اما این بدان معنی نیست که ملت را تنها و تنها به داشتن یک زبان تقلیل دهیم! این همان اشتباه فاحش عباس جوادی است. البته اگر ما نسبت به آقای جوادی خوشبین باشیم و ایشان را احیانا مامور دولت ندانیم. چون اگر ایشان از زاویه یک مامور دولت چنین کارهایی را انجام میدهند بایستی در صف خائنین به ملت قرار بگیرند و نه کسانیکه در رفتار و فکرشان اشتباه میکنند. البته بایستی یادآور شد که خطاها و اشتباهاتی از نوع خطاهای عباس جوادی، چیزی جز خدمت به استبداد دینی و نژادی حاکم بر ایران نیست!
یونس شاملی
20130415

Posted on Sunday, April 14, 2013 at 01:26PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>