ثواب لواط برای بازجو

از افشا

اینها که با مخالفان خود مثل برده و حیوان رفتار میکنند چرا مثلا به آمریکاییها اعتراض میکنند که در زندان اوغریب رفتار تحقیر آمیز با زندانیان داشته اند؟
پست فطرتی و دنائت در خون ملایان عجین شده است

***************

منبع

http://hakemiat-e-mardom.blogspot.com/2009/08/ayatollah-mesbah-yazdi-sodomy-and-rape.html

Ayatollah Mesbah-Yazdi: Sodomy and Rape OK for Protesters


Ayatollah Mesbah-Yazdi: Sodomy and Rape OK for Protesters

On August 11, 2009, Ayatollah Mesbh-Yazdi and Mahmood Ahmadinejad had a gathering at Jamkaran. They answered questions posed by their supporters. The following questions and answers were exchanged between Ayatollah Mesbah-Yazdi and some of his supports regarding the recent charges of rape and torture committed on those arrested in the post-election unrest:

تعدادی از پاسخ های شرعی مصباح در زمینه تجاوز جنسی در زیر به برخی از
سوالها و جوابها اشاره میشود

*****************
Q: Is obtaining confession by applying psychological, emotional and physical pressure valid and considered credible according to Islam?
1- آیا اعتراف گیری تحت فشار و شکنجه روحی و روانی و جسمی اعتبار اسلامی دارد ؟

A: Getting confession from any person who is against the Velayet-e-faghih (supreme leader) is permissible under any condition
.ج - اعتراف گیری از ضد ولایت فقیه به هر شکلی جایز است


*****************
Q: Is obtaining confession by drugging the prisoner with addictive substances, opiates, and other drugs?
2 - اعتراف گیری با استفاده از مواد مخدر و افیون و داروهای کدوئینه جایز است ؟

A: Obtaining confession from any person who is against the Velayet-e-Faghih (supreme leader) is allowed under any condition
.ج - اعتراف گیری از ضد ولایت مطلقه به هر شکلی جایز است .


*****************
Q: Can interrogator rape the prisoner in order to obtain confession?
3 - آیا بازجو میتواند به زندانی تجاوز جنسی کند تا اعتراف بگیرد ؟

A: The necessary caution is for the interrogator to perform the ‘Vozoo’ (ablution: the act of cleansing mandated by Islam before praying) first and say prayers while raping the prisoner.If the prisoner is female, it is OK to rape through vagina or anus. It is better not to have a witness present. If it is a male prisoner, then it’s OK for someone else to watch while the rape is committed
.ج - احتیاط واجب آن است که قبل از اینکار حتما وضو بگیرد و هنگام عمل ذکر گوید .اگرزندانی زن است هم از فرج و هم از دوبر دخول اشکال ندارد بهتر است در محل بازجویی کس دیگری نباشد . اما اگر زندانی مرد است احوط است در حضور دیگر باز جویان دخول صورت گیرد

*****************
Q: What if the female prisoner gets pregnant? Is the child considered illegitimate?
4 - اگر زن زندانی حامله شود تکلیف چیست ؟ یا آن فرزند حرامزاده است ؟

A: The child borne to any woman [weakling] who is against the supreme leader is considered illegitimate be it a result of rape by her interrogator or thorough intercourse by husband, according to the written word in the Quarn. However, if the child is raised by the jailer, then the child is considered a legitimate Shii’a Muslim
.ج - فرزند ضعیفه ضد ولایت مطلقه فقیه مطابق نص قران مجید در هر صورت حرامزاده است چه توسط بازجو باردار شود چه توسط شوهرش . اما اگر بازجو فرزندی طفل متولد شده را گردن نهد ، بنابر احتیاط واجب طفل حلالزاده و شیعه اثنی عشری است .

*****************
Q: Is raping of men and young boys considered sodomy?
5- آیا تجاوز جنسی در زندان به مردها و پسران جوان لواط محسوب نمی شود ؟

A: No, because it is not consensual. Of course, if the prisoner is aroused and enjoys the rape, then caution must be taken not to repeat the rape
.ج - خیر . چون زندانی بدون میل و رغبت به آن تن داده است . البته اگر جوان مفعول را خوشامده باشد احتیاط مستحب آن است که دیگر این عمل تکرار نگردد

*****************
Q: What is the judgment for raping a virgin female prisoner?

6 - تجاوز به دختران باکره در زندان چه حکمی دارد ؟

A: If the judgment for the prisoner is execution, then the rape before execution brings the interrogator a spiritual reward equivalent to making the Haaj pilgrimage [Mecca], but if there is no execution decreed, then the reward would be equivalent of making a pilgrimage to Karbala .به همان اندازه بر گناهان دختر افزوده میشود . اما اگر زندانی قرار نیست اعدام شود ، به اندازه زیارت کربلا برای بازجو صواب دارد.

 

Posted on Saturday, September 19, 2009 at 01:33AM by Registered Commenterافشا | Comments2 Comments

اسلام متجاوز به حقوق بشر و مایه خشونت است_ویدئو زیر را ببینید

Posted on Tuesday, September 15, 2009 at 01:08AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

خدا بخشنده و مهربان است محاکمه ظالم بر اساس عقل و خرد جمعی و عدالت است

از افشا

خدای بیچاره وجودش را طوری قرار داده است که هیچ کس نتواند ادعایی از جانب او بکند.پیامبری هیچ رسولی تاکنون اثبات نشده است.

این خدایی که مردم را بدرد سر انداخته است ربطی به  خدای اصلی ندارد.رابطه با خدای اصلی حقوقی را بکسی نمیدهد بلکه ممکن است حقوقی را هم از او بگیرد.
شیادانی که بنام خدا دیگران را کشتند و یا برده گرفتند   و یا سهمی از تاراج مردمان شکست خورده قبول کردند در واقع عمله شیطان و بضد خدای اصلی هستند.
کسانی که گفته های شیادان اولیه را با زور و آدم کشی ترویج کردند ممکن است  شیاد و یا احمق بوده باشند.
از شیادان و احمقان زمانه دوری باید کرد.

 

********************

چند نکته درباره ايمان به خدا و دين...
ايميل ارسالی به روشنگری


شايد هدف از زندگی ما در اين دنيا اين نباشد که خدا را بپرستيم، بلکه اين باشد که او را خلق کنيم.
"آرتورکلارک"
*****

اگر خدا وجود ميداشت، من فکر ميکنم که بعيد است او آنقدر بيهوده و لوس باشد که از اينکه افرادی در وجود داشتن او شک کنند آزرده شود.
" برتراند راسل"
*****

يک فيلسوف تابحال هرگز يک روحانی را نکشته است، در حاليکه روحانيون فلاسفه زيادی را کشته اند..
"دنيس ديروت"
*****

وقتی که مردم بيشتر آگاه ميشوند، کمتر به روحانی و بيشتر به معلم توجه ميکنند.
"رابرت گریl� اينگر سول"
*****

اديان همه مانند يکديگرند، مبتنی بر افسانه ها و اسطوره ها هستند.
" توماس جفرسون"
*****

دين بهترين وسيله برای ساکت نگه داشتن عوام است.
"ناپلئون بناپارت"
*****

وقتی مروجين مذهبی به سرزمين ما آمدند، در دستشان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمينهايمان را داشتيم، پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتيم و آنها در دست زمين های ما را داشتند.
" جومو کيانتا"
*****

لازم نيست كسى دست بدامن خدا بشود تا شرايط اوليه ى آفرينش كيهان تنظيم شود ولى اگر كسى چنين بكند او (خدا) ميبايست برابر قوانين فيزيك عمل كرده باشد.
"استفن هاوکينز"
*****

خداوند زاييده ترس انسان از طبيعت است.
"آربيتر"
*****

مذهب تنها برای بردگی انسان ها خلق شده است.
"ناپلئون"
*****

روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبيعى دو جنس حساسيت دارد، اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد.
"سوزان ارتس"
*****

کشيش ها مى گويند که آنها به مردم بخشيدن و خيريه را مى آموزند. اين طبيعى است.
چون آنها از پول صدقه مردم زندگى مى کنند. همه گداها مى آموزند که مردم بايد به آنها پول بدهند.
"رابرت گرين اينگر سول
*****

گر کسى يک نفر را بکشد قاتل است، ميليونها را بکشد فاتح است و همه را بکشد خداست.
"ژان روستان"
*****

قسمتهايى از انجيل را که من نمى فهمم ناراحتم نمى کنند، قسمتهايى از آن را که مى فهمم معذبم مى کنند.
"مارک تواين"
*****

به من بگو قبل از تولد کجا بوده ای تا به تو بگويم پس از مرگ کجا خواهی رفت.
"نيچه"
*****

مذهب مردم را متقاعد كرده كه : مرد نامرئى در آسمانها زندگى ميكند كه كه تمام فتارهاى تو را زير نظر دارد ، لحظه به لحظه آن را . و اين مرد نامرئى ليستى دارد از تمام کارهايى كه تو نبايد آنها را انجام دهى و اگر يكى از اين كارها را انجام دهى ، او تو را به جايى ميفرستد كه پر از آتش و دود و سوختن و شكنجه شدن و ناراحتى است و بايد تا ابد در آنجا زندگى كنى ، رنج بكشى ، بسوزى و فرياد و ناله كنى ... ولى او تو را دوست دارد !
" جورج كارلين"
*****

انسان بيخدا همانند ماهى بدون دوچرخه است ..
" گلوريا استينم"
*****

مذهب مانند قرص است ، نجويده فرو دهيد .
ناشناس
*****

ايمان يعنى اين كه نخواهى بدانى واقعيت چيست .
"نيچه"
*****

يكى از بزرگترين تراژدى هاى بشريت اين است كه اخلاقيات بوسيله دين دزديده شده است .
" آرتور سى كلارك "
*****

مذهب ، آه خلق ستمديده است ، قلب دنياى بى قلب و روح شرايط بى روح . مذهب افيون توده هاست .
"كارل ماركس"
*****

آنجا كه علم پايان مى يابد ، مذهب آغاز ميگردد ..
" بنجامين ديزرائيلى"
*****

دين افساری است که به گردنتان مياندازند تا خوب سواری دهيد و هرگز پياده نميشوند
باشد که رستگار شويد
" کائوچيو"
*****

اولين روحانی يک شياد بود که به يک ابله رسيد
"والتر"

12 شهریور 1388    12:16

Balatarin

**************

ادیان تولید کننده فساد در جامعه بشریتند یک برهه از تاریخ را مثال بزنید که ادیان موجب رفاه و رستگاری بشریت بوده اند؟ موجود واهی بنام خدا ساخته و پرداخته مزورین و جنایتکاران بالفطره و خون آشامان بوده و مستمسک غیر قابل اثباتی است تا نهاد پلید و اطفای شهوات ددمنشانه خود را قابل قبولجلوه دهند.
اوج آن قرون وسطی و از زمان پیدایش دین سخیف و کثیف و جنایت پرور ساخت وحوشی بنام تازیان از 1400 سال پیش بوده است و هست.

 

 

 



نام:  

ای-میل:  

16:59 15 شهریور 1388

خدای اصلی هرچی حقوق می گيره، همه رو ميده عرق می خوره و در قماربازی و ... خرج می کنه.
الان هم چون کارگرها چندماهه حقوق خودشونو از خدای بدجنس دريافت نکرده اند، نتونسته ن به خدای اصلی حقوق بپردازن. برای همين است که خدای خوب و اصلی نتونسته بره عرقخوری و خيلی عصبانيه.

 

نام:  

ای-میل:  

21:24 14 شهریور 1388

خوب افشا بگو منظورت از اینکه گفتی: (( این خدایی که مردم را بدرد سر انداخته است ربطی به خدای اصلی ندارد.رابطه با خدای اصلی حقوقی را بکسی نمیدهد بلکه ممکن است حقوقی را هم از او بگیرد. )) چیست؟ خدای دردسر ساز کیست و کجاست؟ خدای اصلی کجاست و چه میکند؟ چه جوری میشه باهاش رابطه گرفت؟ و اون چکار میکنه که بتونه از کسی که بقول تو باهاش رابطه میگیره حقوق هم بگیره و با این حقوقش که میگیره چه کارهایی میکنه؟
خوب بگو دیگه همه را خلاص کن چرا اینقدر گنگ و مبهم اشاره میکنی؟ منتظریم جون ما بگو دیگه

 

نام:  

ای-میل:  

14:17 13 شهریور 1388

افشای عزيز، بيا و لطف کن دين جديد خودت را به مردم معرفی(افشا) کن تا همه رستگار بشوند!

************************************

جواب بدوستان عزیز از افشا

اولا مطالب ارسالی بنده برای پاسخ بشما در روشنگری منتشر نشد و علتش را نمیدانم چیست

خدا عادل است.
او بما عقل داده است تا راه زندگی مادی خودمان را بر اساس آن انتخاب کنیم.
زندگی ورای عقلی ما (احساسات و عقاید ما که غیر قابل اثبات عقلیند)یک زندگی خصوصی است و ما حق نداریم آن را بدیگران تحمیل کنیم.محمد یا دیوانه بوده است و یا شیاد.اگر شیاد بوده است عقاید و احساسات خود را رنگ دینی پوشانده است و مردم را فریب داده است و خدای جعلی ساخته است.این خدا غیر عادل است و ربطی بخدای اصلی عالم ندارد.
خدای محمد آدم کشی ؛ برده داری و بی عدالتی های دیگری را دستور داده است

__________

ما از اصل دين که خدا باشد غافليم.خدايي که بخشنده و مهربان است:

من به خداي خالق جهان معتقدم.خدايي که بخشنده و مهربان است و همه مردم را آزاد آفريده است.خدا خالق مهرباني و عشق است و خدا هر چيز خوب ديگري است که در تصور ما بگنجد.براي من خيلي عجيب است که در ادياني که دم از خدا ميزنند و خود را پيامبر خدا ميدانند به انسانها و خدا توهين شده است.در اين اديان که اديان ابراهيمي ناميده ميشوند برده داري پذيرفته شده است و مثلا در اسلام خداي آن دستور دهنده کشتار ديگران است و هر کس را که با اين نظرات غلط مخالفت کند به اتهام توهين به پيامبر آن که برده دار و ضد حقوق بشر بوده است کشته ميشود.
اينان دين را که باور بخدا و توسعه عشق و مهرباني است با تحقير بشريت و توسعه کشتار به نام دين اشتباه کرده اند و در برابر خداي اصلي جهان بتي ديگر بنام الله و ...ساخته اند و حتي از نام و اعتبار خدا براي مناقع خود استفاده کرده و اعتبار خدا را براي خودپرستي خود قرباني ميکنند.
من آرزو دارم شاهد جهاني باشم که در آن خواست خدا که همان عشق و محبت و دوستي است گسترش يابدو مردم جهان همديگر را دوست بدارند و در ساختن جامعه اي که ياور همه باشد دلسوز همديگر باشند.
خدا زندگي را براي گسترش عشق و محبت و درک عظمت خودش به انسانها هديه کرده است و در اين راه مانعي براي انسانها نبايد باشد.
اصل دين فقط خداست و هر انساني يک پيامبري از سوي اوست اگر عقل و انصاف را راهنماي خود قرار دهد و در دام خود پرستي نغلطد.

 

______________________

 

در جايي که وجود خدا اثبات نشده است افرادي اعلام کرده اند که ما از خدا پيام گرفته ايم و پيامبر هستيم.و از پيام آنان حقوق انديشيدن مردمي سلب شده است. مثلا خميني با توسل به آن پيامها در زندانهاي ايران هزاران زنداني سياسي را کشتار کرده است.پس خميني و افرادي نظير او که کافران حربي را کشته اند تحت تاثير حرف هاي افرادي هستند که ادعاي پيامبري را کرده اند و اگر اين ادعا ها غلط باشد و صرفا براي انجام هدفي ساخته و پرداخته شده باشد گوينده آن پيامها خائينن به بشريت و پست ترين افراد روي زمين هستند که خدا را قاتل جلوه داده اند. خداي مورد باور اين عده را که اساسا قاتل است و يا آمر قتل است نميدانم (امیدوارم ناميدن اين خدا با صفت خودش موجب رنجيدن مسلمین نشود).از نظر من خدا مهربان بخشنده و فقط محبت مطلق است و خدا کارش دادن و بخشيدن است خدا را با قتل و کشتار کاري نيست. ما بندگان خدا خودمان لازم است که از اجتماع خودمان حفاظت کنيم و با عقل و خرد جمعي اين کار شدني است.احتياجي هم به پيامبر حامل امر قتل و کشتار نداريم.
اين حرف من منطقي است و با عقل جور است ولي اين که خدا به اين و يا آن کس پيام فرستاده است حرف غير منطقي است و تاريخ محمد هم نشان ميدهد که در زمان خود وي هم خيلي ها ادعاي پيامبري کرده اند و پيام آورده اندو خيلي ها در زمان خود محمد هم او را قبول نکرده اند و در خانواده خود محمد ابی طالب او را بزرگ کرده است بر دين قبلي خود مرده است(بت پرستی) عموهاي دیگر محمد وي را قبول نکرده اند( ابولهب)و ...چرا ما با پذيرش حرف هاي غير منطقي این پیامبر کشتار مردم خوب و ضد ظالمان را بخواهیم و حقوق مردم را زير دست و پاي امثال خميني ها بيندازيم که عين فساد هستند و نتيجه کار و حکومت آنان فقط فساد و گسترش آن است.
اکثر معتقدین به اسلام مخالفان خودشان را لذت طلب میدانند .مسلمین ملایی ادعا دارند که مهاجرين ضد آخوند از ايران عرق خور و خانم باز و ...بوده اند. اين افراد آن قدر غرق سفسطه اند که خودشان هم دروغ خودشان را قبول کرده اند در ايران آخوندي براي کسي که دنبال مشروب باشد بهترين مشروبها و براي کسي که دنبال سکس محض باشد بهترين خودفروشان موجود است( زنان شوهر دار از فشار فقر در ايران خودفروشي ميکنند ) ايناني که ملتي را غرق فساد کرده اند براي من از پيامبر سخن ميگويند و پيامبر را هم بازيچه هوسهاي خود کرده اند و خدا را را به ابزاري براي چپاول تبديل کرده اند: اينان بت پرستان واقعي هستند و هر کس که بنام خدا که محبت مطلق و بخشش مطلق است او را بخداي قاتل و متجاوز بحقوق مردم تبديل کند و با حق در افتد عاقبتش همين رسوايي خواهد بود.صد رحمت به رضا شاه قلدر که ميگفت من ميخواهم و دزدي ميکرد و غارت ميکرد فقط بنام خودش اينان بنام خدا دزدي ميکنند و ميگويند خدا خواسته است که شما را ذليل کند و خداي مهربان را در چشم مردم مثل يک برده دار ضد مردم نمايش ميدهند.

باور هاي ديني غير عقلي است و بايد شخصي باشند و پي آمد اجتماعي نداشته باشند: مثلا اين نباشد که نماز خواندن لازم است و اگر کسي نماز نميخواند حق استخدام شدن ندارد. اين ارزشها فقط سبب ايجاد تبعيض و گسترش ريا و دو رويي و فساد جامعه است و خدا نمازش را براي گسترش دو رويي نميخواهد(البته اين حرف تائيد پيامبري محمد نيست). باور هاي غير ديني هم بايد شخصي بماند و حق نداريم با توسل به باور هاي غير ديني حقوق مردم را زير پا بگذاريم(مثل حکومت کمونيستي و يا حتي بنام دموکراسي). حقوق مردم همراه آنان با تولد موجود است و هيج کسي سازماني ديني مرامي ايدئولوژيي و ....حق ندارد اين حقوق را از بين ببرد اين حقوق ذاتي بشر است و هر کس با آن ضديت داشته باشد کارش غلط است.ميماند آنچه که در اجتماع بايد حاکم باشد.در سياست قدرت را مردم ميسازنند و خودشان حق دارند آن را به هر کسي که ميخواهند بدهند و اين دادن قدرت سياسي بايد در جوي آرام و منطقي و منصفانه انجام گيردمردم حق دارند هر کس را که نميخواهند از قدرت سياسي بر کنار کننداين مردم نبايد با هيچ مانعي بجز عقل و حقوق بشر روبرو شوند.
از نظر من پذيرش وجود پيامبران بمعناي گسترش ديکتاتوري در جامعه و ايجاد فساد در جامعه است.ما بايد ريشه هاي ديکتاتوري را در جامعه خودمان بخشکانيم.بقاي ما به نفي ديکتاتوري و ايجاد دموکراسي بستگي دارد و گر نه در اثر تبعات هواهاي نفسي ملايان ديکتاتور سرنوشت ما مثل ملت فلسطين رفتن بطرف نابودي است.

خلاصه:
حقيقت همان قدر که در نزد شما مسلمین است نزد دیگران هم موجود است.شما حق نداريد براساس ادعاي اعتقادي خود حکومت را در دست بگيريد ودیگران را از حقوق بشري محروم کنيد. آنچه را که شما حقيقت محض ميدانيد خرافاتي بيش نيستند و رابطه حکومتي شما با دیگران بر اساس هوا و هوس شماي نوعي(ملا و کساني که از ملايان طرفداري ميکنند)است و بدور از عقل و حق و انصاف است.وجود حکومت مبتني بر اين هوا و هوسها و اعتقادات کشکي سبب عقب ماندگي و نابودي ما خواهد شد.اين که شما اعتقادات خود را مقدس و آسماني و ...ميداني زاده تبليغات ديکتاتورهاي طول تاريخ است که وجود چنين اعتقاداتي براي آنان لازم تر از تنفس هواي پاک بوده است:
اعتقادات ديني از نوع دينهاي سامي=ديکتاتوري و عقب ماندگي..

___________________

 

خواسته خدا مشخص است:
آفرینش و رحمت و بخشندگی.
خدا مخالف جنگ و کشتار بنام اوست .جنگ طلبان مذهبی بر ضد مذهب و انسان و خدا بوده اند و کاری سیاسی برای بدست گرفتن قدرت کرده اند.آنان منفورند

___________________________

خدا را من با قلب و احساسم میفهم و خدا را در دنیا تا کنون اثبات نتوانسته اند بکنند زیرا راه اثبات خدا با عقل بسته است:
حکمتش هم شاید این است که هیچ کس ادعای رابطه با خدا و تحمیل آن بدیگران را نکند مثل ادعای محمد و تحمیل عقاید خلاف خدای اصلی بمردمان با خدعه و شمشیر.
خدا همان قدر بمن نزدیک است که بتو و یا هر کس دیگری.
بتعداد افراد دنیا راه خداشناسی موجود است:
عشق گر زین سر و گر زان سر است
عاقبت ما را بدان سر رهبر است
اشتباه محمد در این است که تجربه دینی خودش را بنام خدا بدیگران تحمیل کرده است و در واقع شرک ورزیده است:
همه بندگان خدا آزادند و برای زندگی خود بر اساس عقل خود باید در دنیا اقدام نمایند و حرفهای پیامبران(در واقع دروغین) ارزشی ندارد.زیرا خدا این را خواسته است تا ما با عقل خودمان در دنیا زندگی خود را اداره کنیم.
شناخت خدا حقی برای ما ایجاد نمیکند که حقوق دیگران را بنام کافر و ...مورد تجاوز قرار دهیم بلکه تعهد ما را بخود و دیگران زیاد تر میکند تا اگر اجازه دهند در خدمت دیگران باشیم (ان هم نه بزور) که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت.ما فقط حق ارائه نظر داریم و نه بیش تازه آن هم اگر بما اجازه بدهند و از ما بخواهند.

 

 

Posted on Thursday, September 3, 2009 at 11:26PM by Registered Commenterافشا | Comments2 Comments

امام زمان با کشتار جامعه را اداره خواهد کرد

In the land of hidden Imam Zaman

امام زمان با کشتار جامعه را اداره خواهد کرد

 

Added 5:48 [TRANSLATED] In the land of hidden Imam Zaman [TRANSLATED] In the land of hidden Imam Zaman

Posted on Wednesday, August 19, 2009 at 12:29AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

دیهء اهل کتاب ـ نابرابری انسان ها

فصل نهم

دیهء اهل کتاب ـ نابرابری انسان ها

بخش 2

دیه در عهد صفوی

نظام حکومتی دولت صفوی بر مبنای قوانین دین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری پایه ریزی شد و قوانین اجتماعی و اداری کشوربر مبنای قوانین مذهب شیعه انجام گرفت. شاهان صفوی در خود رسالتی الهی می دیدند که باید تمام ایرانیان را به مذهب تشیع درآورند. روحانیون وعلمای شیعه در تمام عصر صفوی به جز در دوران کوتاه شاه اسمعیل دوم اقتدار و نفوذ کاملی در دولت های صفوی داشتند. روحانیون وعلمای شیعه در این دوران بسیاری از سمت های رسمی دولتی از قبیل شیخ الاسلامی، قاضی شرع، امامت جمعه را در شهرهای مختلف ایران را به عهده داشتند. در مواردی دیده می شود که حتی علما و روحانیون منصب صدارت را هم در آن دوران عهده دار شدند و حتی عملا اداره بسیاری از ارگان های دولت های صفوی را در دست داشتند.

مذهب تشیع در مقایسه با تسنن مدارای بسیار کمتری نسبت به غیر مسلمانان داشت. درتمام دوران صفوی یک غیر مسلمان یافت نمی شود که سمتی اداری در نظام حکومتی دولت صفوی داشته باشد. این وضعیت فقط شامل غیر مسلمانان نمی شد، بلکه مسلمانان غیر شیعه هم در حکومت راهی نداشتند و حتی تعصبات به جایی رسید که سنی بودن در بسیاری از دوران عصر صفوی، جرم به حساب می آمد. با شروع عصر صفوی وضعیت زندگی زرتشتیان ویهودیان در ایران سخت تر و مشکل تر شد. مسیحیان در بخش هایی از این دوران به علت ملاحظات سیاسی و اقتصادی از آزادی های بیشتری نسبت به یهودیان و زرتشتیان برخوردار بودند. حقوق اجتماعی غیر مسلمانان در این دوران کاهش بسیاری یافت، نجس شمردن غیر مسلمانان وارد فرهنگ ایرانیان تازه شیعه، شده بود و همانطور که پیشتر اشاره شد، مذهب شیعه در مورد دیه اهل کتاب کمترین مقدار را دربین تمام مذاهب اسلامی در نظر گرفته است.

در دوران صفوی به موارد متعددی برخورد می شود که یهودیان وزرتشتیان را مجبور کرده اند که مسلمان شوند و به دین اسلام در آیند. به علت سختگیری هایی که در خراسان بر ضد زرتشتیان صورت گرفت، سه هزار نفر از زرتشتیان خراسان به یزد فرار کرده و در آنجا پناه گرفتند. بخش شمالی خراسان از زرتشتیان خالی می شود و دیگر زرتشتی در آن نواحی زندگی نمی کند. بسیاری از زرتشتیان که پس از آن زمان در آن نواحی باقی ماندند، مانند یهودیان در لباس اسلام به دین قدیم خود عمل می کردند و مراسم و آداب آئینی خود را در پنهان به جا می آوردند. (1)

در عصر صفوی در مواقع بسیاری زندگی و مرگ یهودیان و زرتشتیان بستگی به تصمیمات و فتواهای روحانیون شیعه داشت. وقایعی در دوران شاه عباس اول و شاه عباس دوم و شاه سلطان حسین روی داد که طی آن یهودیان و زرتشتیان را مجبور کردند که مسلمان شوند. اوج نابسامانی های زرتشتیان، یهودیان وحتی مسیحیان را می توان در دوران سلطنت شاه سلطان حسین، آخرین پادشاه صفوی مشاهده کرد. به علت سخت گیری هایی که در مورد آنان صورت گرفت، از شمار یهودیان و زرتشتیان در دوران صفوی در ایران بسیار کاسته شد. ارزش انسانی آنان کاهش بسیاری یافت، قتل آن ها هیچ گونه مجازاتی برای قاتل مسلمان در بر نداشت و زندگی و مرگ یهودیان و زرتشتیان در بسیاری از مواقع به نظر و فتوای علمای شیعه بستگی داشت. واقعه ای که در دوران شاه عباس اول برای زرتشتیان اتفاق افتاد شاهد این مدعا است. در زمان شاه عباس اول هنگامی که عده ای از زرتشتیان کرمان را در یکی از ساختمان های شهر به بیگاری گرفته شده بودند، سر کارگر مسلمان، کارگران زرتشتی را مورد آزار و شکنجه قرار می داد، در اثر کشمکشی که روی می دهد سرکارگر مسلمان به دست کارگران زرتشتی کشته می شود. مسلمانان در مورد این قتل از روحانیون فتوا می خواهند. مفتی یا شیخ الاسلام شهر فتوا می دهد که:

"دست تا آرنج در شیره فرو کنند و داخل ارزن فرو برند، به تعداد ارزنی که بر دست چسبیده از افراد زرتشتی بکشند تا خونبهای مُسلِم باشد. به او گفتند شماره زرتشتیان کرمان به آن اندازه نرسد. او فتوای خود را تعدیل کرد و گفت: هر اندازه دیدند همه را به قتل برسانند."(2)

در تاریخ آمده است قرار شد هنگامی که همه زرتشتیان در یک روز برای زیارت در «بابو کمال» محلی نزدیک شهر کرمان جمع می شوند، همه آنان را یکجا قتل عام کنند. این قتل عام قرار بود در روز اول ماه دی پارسی انجام گیرد. شاه عباس از این تصمیم مطلع می شد و خود شخصا از اصفهان به کرمان می آید تا در این مورد تحقیق کند.

"بعد از آنکه به شاه عباس روشن گردید که آن چه بد از والی کرمان عرض کرده اند کذب بوده – مگر کشتن چند نفر عمله مجوسیه که آن هم به حق و سزا بوده زیرا که فراش مسلمی را که در سرکارشان بود کشته و زیر دیوار انباشته بودند – سلطان عادل اراده مراجعت فرمود."(3) "

پس از انجام تحقیقاتی که توسط شاه عباس انجام می گیرد و با فرمانی که او صادر می کند، از قتل عام عمومی زرتشتیان جلوگیری می شود. باستانی پاریزی در این مورد می نویسد:

"ظاهرا چنین می نماید که در این روزگار به توسط روحانیان یک توطئه علیه اقلیت زرتشتی چه در کرمان و چه یزد در شرف وقوع بوده است. زیرا زرتشتیان یزد نیز از همین سفر نهانی شاه عباسی روایتی دارند. اما دلیل روشنتر و واضحتر آن است که شاه عباس بعد از بازرسی و بازگشت دستور آسایش و رفاه زرتشتیان را داده است و حکام نیز آن را اجرا کرده اند. چه از آن زمان به بعد تمام اقلیت زرتشتی در «اورمزد دی ماه» یعنی روز اول دی ماه یزدگردی، مراسمی خاص برپا می کنند و آش و حلوای خوشمزه ای می پزند و به مردم می دهند واین به یاد بود روزی است که شاه عباس دست ستم «مغ کشی» را از سر آنان کوتاه کرده است و به همین سبب همه زرتشتیان این فدیه را بنام «خیرات شاه عباسی» نام گذاری کرده اند و بدان نام می خوانند. امروز در کرمان خیرات سالیانه بابو کمال به نام شاه عباس است."(4)

مقصود از یادآوری این واقعه، نشان دادن آسیب پذیری جامعه اقلیت های مذهبی در دوران صفوی است که با فتوای صادر شده از سوی مجتهد شیعه این فاجعه می توانست به آسانی صورت گیرد.(5) شاه عباس دارای قدرت و اقتدار بسیاری بود، با این که او شیعه ای بسیار متعصب بود ولی در بسیاری از مواقع در برابر روحانیون می ایستاد. همین قدرت او بود که توانست از این فاجعه جلوگیری کند. ولی این اقتدار شاه عباس اول را دیگر در وجود پادشاهان پس از او مشاهده نمی کنیم. کشتار یهودی و زرتشتی بدون مجازات باقی می ماند، ولی در مورد قتل یک مسلمان بدست زرتشتیان فتوای قتل عام تمام افراد جامعه زرتشتی صادر می گردد. در این جا است که نابرابری ارزش انسان ها بخوبی مشاهده می گردد. در عصر صفوی مرگ وزندگی زرتشتیان و یهودیان به فتوای روحانیون شیعه بستگی داشت. توانایی ها واقتدار روحانیون شیعه در دوران شاه عباس دوم و شاه سلیمان افزایش می یابد و در دوران شاه سلطان حسین به اوج خود می رسد. با افزایش قدرت روحانیون، وضعیت آسایش اجتماعی زرتشتیان و یهودیان هم کاهش می یابد و در دوران شاه سلطان حسین به بدترین شکل خود می رسد. در دوران شاه سطان حسین دیگر مسیحیان هم از آزار مصون نبودند و فشار و سختی بسیاری بر آنان هم وارد شد. در این دوران فشار برای تغییر مذهب و مسلمان کردن اجباری، قتل و بیرون راندن و کوچ اجباری از محل های زندگی آنان بسیار مشاهده می گردد.

 

__________________________________________

1. شهمردان . رشید : تاریخ زرتشتیان فرزانگان زرتشتی، تهران، انتشارت فروهر، 1363 ، صفحه های 269 و 270 .

2. باستانی پاریزی . دکتر ابراهیم : وادی هفت واد – بحثی در تاریخ اجتماعی و آثار تاریخی کرمان، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، 1355 شاهنشاهی (1355 خورشیدی)، صفحه 342 .

3. وزیری کرمانی . احمد علی خان : جغرافیای کرمان، به کوشش دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، تهران ابن سینا، 1352 ، صفحه 64 .

4. وادی هفت واد - باستانی پاریزی، صفحه های 343 و 344 .

5. این واقعه شباهت بسیاری به داستان پوریم یهودیان دارد که در زمان خشاریارشاه برای یهودیان اتفاق افتاده است. در آن واقعه توطئه ای بر ضد یهودیان صورت گرفت و دستور قتل عام تمام یهودیان در تمام قلمرو حکومت خشایارشاه صادرشد. روزی مشخص را برای این کشتار معین کردند. ولی پادشاه به واقعیت آگاهی یافت و با فرمانی که صادر کرد، از این قتل عام جلوگیری کرد و توطئه کنندگان را مجازات کرد. یهودیان به همین مناسبت، قرن ها است که پوریم را جشن می گیرند. در طول تاریخ به مواردی برخورد می شود که دستور این نوع قتل عام های دسته جمعی صادر شده است. فرمان صادر شده است که جامعه ای، افرادی با عقایدی خاص و یا ملتی قتل عام شوند. این قتل عام هم صورت گرفته است، از آن جامعه یا افراد جز نامی در تاریخ باقی نمانده است، از این گروه ها می توان مزدکیان را نام برد که در زمان انوشیروان قتل عام شدند و امروز جز نامی از آنان باقی نمانده است. در زمان پادشاهی همین شاه عباس اول، اهل نقطه ویا نقطویان را ملحد و مرتد اعلام کردند و به دستور او در طی چند روز همه آنان را در تمام ایران قتل عام کردند و افرادی از آنان که توانستند از قتل عام فرار کنند و زنده بمانند، به هند گریختند، این خود داستان پر درد دیگری است. چه کسانی نقطویان را ملحد خواندند و فتوای قتل عام آنان را صادر کردند، مشخص نیست و باید در این مورد مطالعاتی صورت گیرد.

گروهی از نقطویان در فین کاشان به سر می بردند. همدمی کاشانی شاعر که با آنان مخالف بود، در هجو و مذمت اهل نقطه ساکن فین کاشان سروده است:

ای همدمی اگر تو، نه از خران فینی میکن همیشه لعنت، بر ملحدان فینی

باشد زبان ایشان، ایری بجای آری آری که هست واجب، قطع زبان فینی

این عاشق زن او، او مایل زن این این شیوه نیک دانند، پیر و جوان فینی

ای همدمی اگر تو، نه از خران فینی

میکن همیشه لعنت، بر ملحدان فینی

از حد بشد قباحت، از قبح این ارازل خواهم گرفت آخر، دامان شاه عادل

گویم شها تو بودی، مایل بقتل این جمع کردی به تیغ از ایشان، مقصود خویش حاصل

اکنون به قریه فین، چندین ملاحد ستند هم در نماز کاهل، هم در فساد کامل

مهدی صفت برآور، تیغی چو برق لامع واین قوم را تمامی، از بیخ و اصل بگسل

(نقطویان یا پسیخانیان، صادق کیا، تهران، انتشارات انجمن ایرانویج، 1320 یزدگردی، صفحه 69) .

برای مطالعه در مورد پسیخانیان و نقطویان می توان به منابع زیر مراجعه کرد:

- نقطویان یا پسیخانیان، صادق کیا

- زندگی شاه عباس، نصرالله فلسفی

- جنبش حروفیه و نهضت پسیخانیان، علی میر فطروس

Posted on Sunday, August 2, 2009 at 02:40PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment