« با فريبرز رئيس دانای عزيز - صادق افروز | Main | نگاهی به فدرالیسم در ایران »

گزارش احمد شهید و واکنش خصمانه مقامات ایران - حسین باقرزاده

 

از افشا

به علت عربده کشی نماینده ملایان- حواد لاریجانی برادر خودفروشان لاریجانی میکرون وی قطع شد تا بیشتر زوزه نکشد.وی در  در سازمان ملل برای بررسی رفتار ضد حقوق بشری ملایان که در گزارش احمد شهید منعکس شده است احمد شهید را مورد دشنام قرار داده بود ولی از محتوای گزارش وی نمیتوانست حرفی بزند.

__________________________

 

گزارش احمد شهید و واکنش خصمانه مقامات ایران

حسین باقرزاده

http://www.iran-emrooz.net/index.php?%2Fpolitic%2Fmore%2F36155%2F


iran-emrooz.net | Wed, 14.03.2012, 2:13

 

سه‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۰ – 13 مارس 2012
hbzadeh@btinternet.com

سال گذشته وقتی شورای حقوق بشر سازمان ملل تعیین یک گزارشگر ویژه برای حقوق بشر در ایران را به تصویب رساند این سؤال مطرح شده بود که این گزارشگر چه کسی می‌تواند باشد. اعضای شورا با تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی آشنا بودند که از یک سو کشورهای غربی را به غرض‌ورزی و دشمنی با ایران متهم می‌کرد و از سوی دیگر با تکیه بر نسبیت فرهنگی و تقسیم مقوله جهانشمول حقوق بشر به دو مقوله «حقوق بشر اسلامی» و «حقوق بشر غربی» مدعی بود که غربیان نامسلمان نمی‌توانند «حقوق بشر اسلامی» را درک کنند. از این رو، اعضای شورا به دنبال آن بودند که کسی را به این سمت برگزینند که کمترین واکنش منفی را از سوی رژیم ایران برانگیزد؛ و نتیجه این حساسیت، انتخاب احمد شهید بود.

احمد شهید حقوقدان برجسته‌ای مانند جفری رابرتسون انگلیسی نبود که سابقه‌ای درخشان در تحقیق و پیگیری در زمینه حقوق بشر و تعقیب مجرمان علیه بشریت داشته باشد. او موریس کاپیتورن حقوقدان مجرب کانادایی نبود که چندین سال سمت گزارشگر ویژه سازمان ملل برای حقوق بشر در ایران را داشت و رژیم ایران گزارش‌های او را بر اساس ادعاهای فوق رد می‌کرد. احمد شهید حتا یک حقوقدان حرفه‌ای نبود. او سابقه یک سیاستمدار را داشت، وزیر خارجه پیشین کشوری کوچک مانند مالدیو بود که کمترین تضادی با جمهوری اسلامی نداشت و به هیچ عنوان نمی‌توانست در معرض اتهام دشمنی با رژیم ایران قرار گیرد. و از همه مهم‌تر، او یک مسلمان بود و اتهام‌های ناآگاهی در باره اسلام و ارزش‌های اسلامی نیز به او نمی‌چسبید. او با سنجه‌های رژیم جمهوری اسلامی، یک نامزد ایده‌آل برای این امر بشمار می‌رفت، و شورای حقوق بشر با این امید (یا توهم) که با انتصاب او به این مقام بهانه‌های رژیم ایران را بی‌اثر کند، از میان سه نامزد نهایی او را برگزید.

انتصاب احمد شهید به این مقام، در عین حال، نگرانی‌هایی را در میان برخی از ایرانیان و اپوزیسیون برانگیخت. اینان به همان دلایل که شورای حقوق بشر، سیاستمدار مسلمانی از یک کشور کوچک را که کمترین سابقه‌ای در مسایل حقوق بشر نداشت برای گزارش وضع حقوق بشر در ایران برگزیده بود، این انتصاب را سیاسی تلقی می‌کردند و به دیده تردید به آن می‌نگریستند. بخشی از این نگرانی به نگاه متعصّبانه به مذهب و مذهبیان بر می‌گشت (که «یک مسلمان نمی‌تواند به حقوق بشر جهانشمول پای‌بند باشد» - گزاره‌ای که بر اساس آن بسیاری مثلا فعالیت‌های حقوق بشری خانم عبادی را نفی می‌کنند). بخشی دیگر از این نگرانی نیز از سوء ظنی بر می‌خیزد که بسیاری از ایرانیان از سیاست‌های حقوق بشری قدرت‌های خارجی دارند و معتقدند که آنان بیشتر از این مسئله به عنوان ابزاری برای «زد و بند» با رژیم ایران بهره می‌گیرند.

در هر صورت، بسیاری انتظار داشتند که رژیم ایران از انتصاب احمد شهید به عنوان گزارشگر حقوق بشر در ایران استقبال کند و راه ورود او به ایران را برای تهیه گزارش سالانه‌اش هموار نماید. یعنی دست کم، هم اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل که او را به این سمت برگزیدند و هم ایرانیانی که به دلایل فوق نسبت به کار او تردید داشتند، می‌پنداشتند که رژیم ایران با او در این مورد همکاری خواهد کرد. ولی رژیم می‌دانست که هر انسان منصف و بی‌غرضی که پا به داخل کشور بگذارد و فضای سرکوب و اختناق و تبعیض را که کمتر ایرانی از آن در امانست ببیند، یا سری به زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌های مخوف جمهوری اسلامی بزند، و یا شاهد صحنه‌های وحشیانه شلاق زدن‌ها و اعدام‌های روزمره باشد نمی‌تواند چشم خود را بر این نقض سازمان یافته و وسیع حقوق بشر ببندد و تصویری را که مطلوب مقامات جمهوری اسلامی است به جهان عرضه کند. و به این دلیل، رژیم حتا به فرد مسلمانی از یک کشور کوچک دوست ایران اجازه ورود به کشور را نمی‌توانست بدهد - و نداد.

این تاکتیک رژیم که در مورد گزارشگران پیشین تا حدی کارساز بود، اما، در این مورد فایده‌ای نداشت. زمانه تغییر کرده بود و به برکت انقلاب ارتباطات که مرزهای جغرافیایی را در هم نوردیده و حضور فیزیکی فرد یا افراد را در برقراری ارتباط و تبادل اطلاعات نالازم کرده است، آقای شهید می‌توانست از ورای مرزهای ایران کارکرد حقوق بشری رژیم ایران را رصد کند و با اسناد و شواهد لازم گزارش سالانه خود را تنظیم و به شورای حقوق بشر سازمان ملل ارائه دهد. و آقای احمد شهید دقیقا همین کار را کرد. او گزارشی جامع که از جمله بر اظهارات و شهادت بیش از ۱۶۰ شاهد درجه اول و قربانی نقض حقوق بشر در ایران مبتنی شده بود و تقریبا همه مقولات حقوق بشری را در بر می‌گرفت تهیه کرده و به شورا ارائه داد. او از جمله بر نقض حقوق هم‌جنس‌گرایان و سرکوب آنان انگشت گذاشت - چیزی که قاعدتا متعصبان مذهبی (له یا علیه) را به شگفتی در می‌آورد. (از جمله، رئیس کمیته حقوق بشر مجلس شورای اسلامی با تاكيد بر اين كه آنچه كه احمد شهيد در گزارش خود آورده، «مباحثی است كه از يك فرد مسلمان بعيد است» گفته: «به هيچ وجه پذيرفته نيست كه او به عنوان يك فرد مسلمان در گزارش خود به اين كه چرا جمهوری اسلامی ايران حقوق همجنس بازان را به رسميت نمی‌شناسد، اعتراض كند»!)

گزارش مستند و تفصیلی احمد شهید تکان دهنده بود و رژیم ایران را سخت عصبانی کرد. عوامل رژیم در واکنش به گزارش او انواع اتهام‌ها و دشنام‌ها را نثار او کردند. او را گرگ صفت، مزدور و جاسوس خواندند. جواد لاریجانی که به عنوان نماینده رژیم در اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل شرکت کرده بود او را متهم کرد که «با شرورترین گروه‌های تروریستی» همکاری کرده است و گزارش او را «مملو از اتهامات بی‌پایه و اساس» خواند. لاریجانی، اما، عمدتا از پاسخ‌گویی به آن چه که او بی‌پایه و اساس خوانده بود طفره رفت و به جای آن با عصبانیت تمام در جلسه شورا به دشنام پناه برده بود. یکی دو بار رییس جلسه سخنان او را قطع کرد تا به خواهش یکی از نمایندگان تذکر دهد که او زبانی مناسب با جلسه شورا را به کار ببرد. و به رغم همه ادعاهای مبنی بر بی‌پایه و اساس بودن محتویات گزارش، او از پرداختن به موارد آن اجتناب کرد، و در یک مورد که به توضیح پرداخت رسوایی منطق خود را به نمایش گذاشت:

او با اشاره به پرونده یوسف ندرخانی کشیش مسیحی که قبلا مسلمان بوده و موردش توسط بسیاری از کشورهای حاضر در جلسه مطرح شد گفت: «اجازه بدهید یک مثال بزنیم… درمورد پرونده ندرخانی…. خانم رییس در طی ۳۳ سال گذشته بعد از انقلاب هیچ فردی در ایران به مرگ یا اعدام محکوم نشده به خاطر تغییر دینش از اسلام. صدها نفر دین خود را به اسلام تغییر می دهند چرا ما باید حساس باشیم به چند نفری که دینشان را از اسلام تغییر می دهند؟ آقای ندرخانی – فقط برای اینکه نشان بدهم چقدر این گزارش دقیق است او سه اتهام دارد اول: دعوت کردن از دانش آموزان دبیرستانی بدون اجازه مدرسه و یا خانواده‌هایشان به خانه‌اش و موعظه برای آنها. این در کشور ما برخلاف قانون است. او زیر زمین منزل خود را به کلیسا تبدیل کرده است. شما می دانید که ایجاد کلیسا و یا بازسازی کلیسا در ایران بسیار راحت‌تر از درست کردن مسجد در ژنو یا پاریس یا لندن است. اما آنها باید اجازه بگیرند. بدون اجازه هیچ کسی نمی‌تواند یک محلی را به یک محل عمومی مانند کلیسا و یا مسجد تبدیل کند. سوم اینکه در موعظه برای مسیحیت او به توهین به اسلام می پرداخت. مسیحیت و یهودیت در ایران ترویج می شوند. ما شماری از کنیساها کلیساها را داریم اما نیازی نداریم که بخواهیم به اسلام توهین و یا آنرا تحقیر کنیم. ما می توانیم دینی را موعظه کنیم. بنابراین در این پرونده شما می توانید بین پرونده واقعی که در دادگاه است و آن چیزی که صدبار گزارش شده را مشاهده کنید که مثلا ایران افرادی را که دین خود را تغییر می دهند اعدام می کند.» صرف نظر از ادعاهای مسخره در باره آزادی مذهب و تغییر عقیده در ایران، او توضیح نداد که آقای ندرخانی چه توهینی به اسلام کرده است، و چرا مجازات این اتهام و اتهامات ادعایی دیگری که علیه او مطرح کرده است باید اعدام باشد.

جواد لاریجانی وظیفه‌اش به لجن کشاندن ارزش‌های حقوق بشری و انکار نقض حقوق بشر در ایران است. او یکی از سه برادر لاریجانی است که مشترکاً بخش عمده‌ای از ساز و کار نقض حقوق بشر در ایران را به عهده گرفته‌اند. یکی (علی لاریجانی) به عنوان رییس مجلس شورای اسلامی در تصویب قوانین خشن، سرکوبگرانه و تبعیض‌آمیز نقش عمده‌ای ایفا می‌کند، و از جمله قانون مجازات اسلامی که سرشار از خشونت و اعدام است تحت ریاست او به تصویب می‌رسد. برادر او (صادق) به عنوان رییس قوه قضاییه یک اهرم عمده سرکوب را در دست دارد و از جمله به کارگیری و اجرای هرچه بیشتر حکم اعدام را پیشه خود کرده است. و برادر سوم (جواد) در کار توجیه مفتضحانه نقض حقوق بشر در ایران است. از کلمات قصار او است که سنگسار شکنجه نیست و اجرای آن نقض حقوق بشر بشمار نمی‌آید. و کسی در پاسخ به این ادعا، سنگی (از همان نوع که برای سنگسار به کار می‌رود) به سر او نزده است تا او شاید معنای شکنجه را درک کند.

آقای احمد شهید گزارش خود را بر اساس مدارک و اسناد و شهادت قربانیان و شهود درجه اول منتشر کرده است. این گزارش، به جز از سوی کشورهای معدودی که خود کارنامه سیاهی در زمینه حقوق بشر دارند (از سوریه گرفته تا روسیه سفید)، از سوی جامعه بین‌المللی مورد استقبال قرار گرفته است. در مقابل، همان طور که در بالا آمد مقامات جمهوری اسلامی بدترین اتهامات و دشنام‌ها را نثار آقای شهید کرده‌اند. این گونه برخورد البته برای ایرانیان تازگی ندارد. ولی کاربرد آن در مورد یک نماینده سازمان ملل، آن هم مسلمان و تبعه یک کشور کوچک دوست ایران، تنها وحشت فوق العاده رژیم را از انتشار یک گزارش مستند به نمایش می‌گذارد. آقای شهید با انتشار این گزارش خدمت بزرگی به مستندسازی حقایق مربوط به نقض حقوق بشر در ایران و طرح آن در جامعه جهانی کرده است. این اقدام باید از سوی جامعه ایرانی عموما، و فعالان حقوق بشر به خصوص، ارج گذاشته شود و مورد تقدیر قرار گیرد
Posted on Wednesday, March 14, 2012 at 09:10PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>