دشمنان دمکراسی چه میگویند- نگاه ولایت فقیه بدمکراسی
از افشا
مقاله ای را در زیر خواهید خوند از یک منبع اسلامی دولتی ایران آخوند زده است
چنانکه از نام و آدرس نوشته پیداست این نوشته های از یک مرکز ارتجاعی اسلامی است.سایت این مرکز ارتجاعی یک طرفه است و امکان بحث در آن نیست.اصولا دین و دستورهای دینی اگر بمعنای حق و درست بکار روند سفسطه است و ضد حقانیت است.باور ها و دستورهای دینی فقط یک عقیده است و این که این دستورها دستورخداونداصلی عالم است را کسی نتئانسته است تاکنون اثبات کند و فقط خیالات است پیامبری هیچ کسی اثبات نشده است.برای نمونه نگاه کنید به لینک زیر که در مذهب شیعه و شاید اسلام اچازه میدهد با چسم دختر نوزاد حتی یک روزه عشقبازی کرد
http://efsha.squarespace.com/689157715491/2008/4/29/716020156154.html
اکنون میپردازیم بنقد این نوشته
این نوشته وجدان را دینی میداند یعنی فقط کسی وجدان دارد که معتقد به اسلام است و یا اگر مسیحی است معتقد به فرامین مسیحیت استو غیره .اولا ما وجدانهای متفاوت داریم زیرا دستورهای مذاهب متفاوتند و این خلاف عدالت استکه در مورد یک مسئله مثلا هر دینی یک عقیده داشته باشد و چون نه خود ادیان و نه پیامبر آن ادیان و نه خدای آن ادیان اثبات عقلی شده انداین وجدان در واقع وجدان هم نیست.زیرا منشا وجدان عقلانیت و دانش ماست که چه عملی درست و یا غلط است.منشا درست و غلط بودن هم علم و انصاف و رعایت حال همه است.مثلا میتوان از اصل طلایی آن چه را که برای خودت میخواهی برای دیگران هم بخواه و یا اصل نقره ای آنچه را که برای خودت نمیخواهی برای دیگران هم مخواه.البته این در سطح عاطفه و مهربان بودن است ومنشا عقلی ندارد و ممکن است با توسل به این معیار کارهای خلاف انصاف انجام شود مثلا جامعه عقیده دینی دارد که انسان را میتوان برای رضای خدایان مذهبی قربانی کرد حتی اگر هم انصاف در این کار باشد خود نفس عمل یعنی از بین بردن حیات قربانی غلط است و در اینجا لازم بودن علم مشخص میشود.بنابریان مورد دیگر وجدان آگاهی و دانش است.دین از هر دوی اینها خالی است و فقط فرامینی است که ممکن است بر اساس عقیده بنیان گذار دین ساخته شده استکه میتواند از عقل و علم و انصاف تهی باشد
دین فاقد عدالت است دیدیم که در مثال تفخیذ حتی دختر نوزاد یک روزه را فدای امیال حیوانی مردان میکند.عدالت دینی فاقد اثبات علمی است و فقط باید از سوی باورمندان اطاعت شود ولی از نظر دمکراسی حداقل عدالت ارزشهای حقوق بشری است.چون رای مردم باید بر اساس عقلانیت و عدالت باشد یعنی دمکراسی عقلانیت و عدالت است وجدان در آن پیروی شده است//دمکراسی چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/15/1.html
عقلانیت مورد نیاز دمکراسی چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.html
در این نوشته سفسطه وجود دارد چه کسی گفته است که رفتار سازمان ملل صد در صد مطابق بر دمکراسی و اصول حقوق بشر است در دمکراسی و اصول حقوق بشر حق وتو وجود ندارد.ملایان که خودشان نوکر خارجی و نوکر محافل ارتجاعی غرب هستند بر ضد دمکراسی و حقوق بشر میگویند تا برای خود حقانیت دست و پا کنند.
هر کس با دمکراسی و حقوق بشر مخالف است اب به آسیای مرتجعین میریزد و یا در کشور ما بکمک جامعه سنتی در حال مرگ میشتابد.بی خود نیست که امثال خمینی ها و طرفدارانش با دمکراسی و حقوق بشر مخالفند و آن را غربی و نوطئه ای برای سرکوب خود میدانند
گردمکراسی بود آیین بوش
بوده گندی تر ز یک گندیده موش
اشغال عراق و کشتار مردم آن ربطی بدمکراسی ندارد بلکه محافل ارتجاعی آمریکا این کار را کرده اند یعنی همان یک در صدی ها که نود و نه در صدی ها بر علیه آنان مشغول تظاهرات هستند.کسی که بجای ادرس نود نه در صدی ها آدرس یک در صدی را میدهد دانسته یا ندانسته نوکری همان محافل یک در صدی را میکند.این به استبداد میرسد آیا هنوز از این خواب بیدار نشده ایم سی و سه سال پیش این کلاه یک بر سر ما گذاشته شده است؟!!!!
این خطا در اول انقلاب موجودبود که فکر میکردیم دولت خمینی بر ضد امپریالیسم است و بهمین خاطر باید از وی حمایت کرد و دست وی را باز گذاشت تا دشمنانش را از بین ببرد .اول مخالفان خودش را از درون مقامات سر شناش رژیم قبلی کشت با او هلهله کردیم که آدمهای خودفروش ضد پیشرفت و باعث عقب ماندگی را بکشتار دادیم.سپس نوبت به مجاهدین رسید به همان دلیل سکوت کردیم و بعدا نوبت به چریکهای فدایی و توده ایی ها رسید یواش یواش از خواب بیدار شدیم دیدیم که این آقا حتی بازرگان و بعدا منتظری را هم قبول نمیکند. چرا این وضع پیش آمد دلیلش فقط یک سفسطه بود زیرا فکر میکردیم که حقوق بشر و دمکراسی ساخت دولتهای جنایتکار غربی است و با وانمود کردن به حقوق بشر و دمکراسی در زیر نام آن جنایت های فراوان میکنند و تشخیص ندادیم که دمکراسی و حقوق بشر پدید آمده انسانهای فداکار و دلاور و اندیشمند بوده است که عصاره زیستن انسانی را در دمکراسی منطبق بر حقوق بشر یافته بودند و این ربطی به دول غربی و متجاوز آن ندارد.
تاسیس اسراییل را بنام دمکراسی و حقوق بشر گذاشتن همان عقایدی است که در ایران دیکتاتوری برقرار میکند زیرا علت استبداد در ایران و باز تولید آن بعد از انقلاب بهمن این است که ما ایرانیان حقوق بشر را دام غربیان میدانستیم که برای فریب ما درست شده است در صورتی که حقوق بشر و دمکراسی از کوشش انسانهای مبارز غرب و برای زندگی بهتر انسان پدید آمده است. ولی تا زمانی که استثمار موجود است همان انسان غربی هم مصون از استثمار نیست مثلا همین امروز در آمریکا پنجاه میلیون تن بدون بیمه های درمانی هستند که علتش ارزانی کارگر و موجود بودن بیکاری با در صد بالا در کشور های آسیایی و غیره است بنابراین کارخانه داران آمریکایی مشاغل خود را بخارج و اکثرا چین و هند صادر میکنند و با نبودن شغل در آمریکا مردم بدون بیمه درمانی میمانند.این مردم اشغال وال استریت را راه انداخته اند تا به این وضع اعتراض کنند.البته تاسیس اسراییل در خاک فلسطین ضد حقوق بشری و تروریستی بوده است.اگر دلشان به اسراییل و یهود سوخته بود در گوشه ای از آلمان میتوانستند کشور یهود تاسیس کنند تا مردم آلمان که هیتلر را تایید کرده بودند تنبیه شوند و یا مثلا در قسمتی از خاک روسیه و آمریکا میتوانستند اسراییل را تاسیس کنند.بنام حقوق بشر و دمکراسی کسی حق ندارد پیراهن کسی را بزور از تنش بدر آورد تا چه رسد که خاک کشوری را اشغال کنند.کسانی که این را بنام حقوق بشر و دمکراسی میگذارند نوکران همان غربیان هستند که آدرس غلط میدهند و دستاورد مردمان مبارز غرب را انکار میکنند و به همان محافل ضد حقوق بشری و جچاولگر در غرب مکم میکنند مثل ملایان ایران
خمینی نوکر جهانخواران سرمایه و مزدور ضد ایرانی
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/8/21/928544643554.html
در دنیای امروز دولتهای غربی اقتصاد را جهانی و گلولبولیزه کرده اند ولی چرا دولت را جهانی نکرده اند در اینجا یک تناقضی وجود دارد که هدف از جهانی شدن اقتصاد نه برای همه ملل برای برای جچاول ملل بخصوصی است.اصولا دمکراسی یعنی عدالت و عقلانیت اما در عمل جهان بر اساس دولتهای ملی که بدنبال منافع خودشان هستند اداره میشود مثلا آمریکا منافع خود را بضرر ایران و یا کشور های اروپایی بپیش میبرد این دیگر نمیتواند عادلانه باشد پس دمکراتیک هم نیست.دمکراسی تا زمانی که ارزشهایش
جهانی نشود نخواهیم توانست عدالت را بر قرار کنیم.اقتصاد هم باید دمکراتیک بشود یعنی عادلانه و عاقلانه بشود
دhttp://efsha.squarespace.com/blog/2010/9/6/-economy-should-be-democratic.html
ایراد دوم نمیتواند درست باشد زیرا انتخاب در دمکراسی لزوما باید بر اساس عقلانیت و عدالت باشد و اصولا دمکراسی نمیتواند بر علیه علم و خواسته های افراد باشد رای گیری برای مواردی است که نمیدانم چه راه حل علمی برای آن مسئله موجود است مثلا فرض کنید بنده آپاندیست دارم نباید رای گیری شود که برای من ملایان دعا کنند یا در خانه بنشیم و توکل بخدا بکنیم راه حل علمی موجود است باید سریع توسط پزشک و چراح دیده شوم و معالجه بشوم. این یک سفسطه است که در این نوشته موجود است
ایراد سوم هم وارد نیست زیرا در دمکراسی حقوق بشری اقلیت همیشه محترم است ئ هیچ دولت دمکراتیک مثلا حق ندارد از استخدام اقلیتها خود داری کند و یا مثلا بهاییان را بنام حکومت بکشند.این دیگر واقعا گندش را در آورده است نظامی که این نویسنده به آن معتقد است برده داری دارد جیک نمیزند مومن و کافر دارد برایش مهم نیست کافر را بکشندو یا اهل کتاب و مسلم دارد بشر را به انحای مختلف ارزش گذاری کرده است که ضد انسانی است آن را نمی بیند ولی این موضوع را که اقلیت مجبور اسن راه حل اکثریت را بپذیرد بی انصافی میداند اکثریت هم برای ابد نیست اگر آن اقلیت ایده اش رای بیشتری بیاورد پس از جهار سال انتخاب خواهد شد.اگر راه حل دیگری بجز این موجود است لطفا بفرمایید
ایراد چهارم وارد نیست و در ایراد سوم توضیح داده شده است.ایراد پنجم مضحک است زیرا در جامعه آزاد با بیان آزاد همه چیز فساد بهتر کنترل میشود تا با قوانین خرافی اسلامی که نمونه اش را در انتخابات اخیر دیدیم.جایی که رئیس مجلس نظام و نخست وزیر سابق نظام و خیلی های دیگر تقلب را اعلام کردند ولی نمیتوان متقلب را تحت تعقیب قرار داد.مثلا نیکسون وادار به استعفا شد.از فواحش در تظاهرات اسلامی و رای گیری در حکومت ملایان بیشتر استفاده میشود
_______________________
Reader Comments