« چرا اقتصاد دلالی و کمپرادور بر اساس واردات بر ضد دمکراسی و همراه با دیکتاتوری است | Main | در باره ویدئوی حمله به فائزه رفسنجانی »

آیا با مبارزانی که شعارهای مذهبی میدهند باید همکاری کرد؟

در ویدئو بالا که از تظاهرات تهران در روز دهم اسفند 1389 است شعار میدهند که جمهوری اسلامی نمیخواهند .بعد شعار میدهند که استقلال -آزادی -جمهوری ایرانی و بعدا همه میگویند الله اکبر

ایا باید این مبارزان را طرد کرد؟

 

این جمعیت واضحا ملایان را نمیخواهند.این که ما میگوییم اینها شعار مذهبی ندهند درست است زیرا این رگه ها و جوانه های مذهبی و یا ایران پرستی افراطی که تا به آنجا برسد که ارزشهای حقوق بشر را زیر پا بگذارد در آینده به استبداد منجر خواهد شد.
ما باید بپذیریم که کم کاری کرده ایم که نتوانسته ایم بمردم خود اطلاعات کافی در داشتن بینش سیاسی برسانیم.اما از لحاظ سیاست عملی اینان هر کدام کار سترگی را انجام میدهند و روی هم رفته کارشان مثبت و رو بجلو است اگر بتوانند استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی-( یا دمکراتیک و سکولار را ) پیاده کنندجلوی ضرر را از هر کجا بگیریم منفعت است
_________________
میگوید
افشا جان حقوق بشر تزریقی است یا خوردنی یا پوشیدنی ،،، ایران را به قهقرا سوق داده اند ،،،، اول نجات بدهیم او را بعد دوران نقاهت دارد باید پرستاری کنیم و بعد گاماس گاماس گاماس ،،، چشم دست در دست هم ،،،اول شکم ها را سیر کنیم و به داد بینوایان برسیم ،،،،، حتما حتما صدر کار حقوق بشر
____________________
میگویم
نکند شما هم شاه شده اید خدا بیامرز میگفت ایرانیان آمادگی دمکراسی و حقوق بشر را ندارند
________________
 
میگوید
نه افشا جان ،، نشده ام ولی اگر مردم اصرارکنند نه نمیگویم ,،،اما در مورد حقوق بشر دوست عزیز هر گلی بزنیم به سر خودمان زده ایم ،،، هر جور تمرین کنیم همانجور تجربه و ساختار ساز میشویم ،،، من زندگیم حقوق بشری است از بدو تولد
______________
 
پس از ایراد  دوست اول ما  دوست دوم ما  حالا حرفهایی دارد وی میگوید
 
افشا جان الان انتخابات آزاد بشه چه بسا آخوند دیگری ( حالا با عمامه و یا بی‌ عمامه ) رای خواهد آورد

جامعه ایران بیمار است ، حالا شما بهش میگی‌ دو ماراتن بدوه

باز میگم ایراد روشنفکران و یا کسانی‌ که فکر میکنند روشنفکر هستند اینه که تافته جدا با...
فته هستند

کسی‌ که نتونه تویی ۲ جمله اهداف خود را حتی برای بیسواد‌ترین فرد جامعه بگه سیاسی نیست

شما همش میگی‌ حقوق بشر وقتی‌ میپرسیم منظور چیه، نصف بلاگ خودتون را کپی پست می‌کنید

دو جمله بگو حقوق بشر برای مردم ایران چه ارمغانی خواهد آورد؟
_______________
 
در جواب دومی میگویم
  دوست عزیز نمایی که من از یادداشتها و برخوردهای شما داشته ام بنظرم شما ؛  آدمی ایران پرست و مردم پرست بمعنای پوپولیستی هستید که مثلا ادای روشنفکری در میاورید و با اعدام مخالفت میکنید.دیدیم که بعدا نوشتی که فقط جند صد نفر عضو این حرکت ضد اعدام شما شده اند و چقدر نا امید خودت را نشان میدادی 
 دوست عزیز  با نگاه ایران پرستی نمیتوان کار حقوق بشری یا ضدیت با اعدام کرد.همین است که دفعات قبل از شما پرسیدم که راه حل شما برای نجات ایران چیست آن قدر بی برنامه بوده اید که جوابی نمیتوانستید بدهید و تقریبا کارت به فحاشی و تهمت کشید که مرا بیمار خواندید گفتید بیماری روشنفکری دارم.این قضاوت از دو حال خارج نیست یا شما واقعا مسایل ایران را درک نمیکنید ودر بند سیاست عملی و شلوغ کردن در فیس بوک مانده اید و یا این که ممکن است با قصد قبلی این کارها را میکنید تا کسانی را که شور  و شوق دارند تا میهن ما ایران از عقب ماندگی برهد را نا امید و در نتیجه از میدان بدر بکنید
اهمیت حقوق بشر تا بحدی است که بدون اعتقاد به این حقوق بشر و ارزشهای آن هر کنش گر سیاسی میتواند یک استبداد جدیدی را بوجود آورد اگر استبداد مانع آزادی و پیشرفت ماست رهایی از استبداد فقط با ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی هویتی حقوق بشری و دمکراتیک بوجود خواهد آمد.
من نمیدانم که ضدیت شما با حقوق بشر از چه رواست. این برایم مهم است که این را بدانم تا قضاوتم را در مورد شما درست تر بکنم.
در ضمن نوشته های وبلاگ من ذخیره اندیشه من است شما اگر انسان خرد مند باشید چرا پیشاپیش مرا از نوشته های خودم محروم میکنید و اگر نوشته ها را که طولانی است نمیخوانید فقط مسئله و  دردسر شماست لطفا برای بحث به اینجا نآیید زیرا  با تنبلی و بی توجهیشما ؛  تبادل نظر بجایی نمیرسد مگر این که برای تبلیغات این جا آمده باشید
بدون اعتقاد به حقوق بشر مبارزه ما بدون حقانیت است زیرا ما را بمقصد نهایی که بر پایی حکومت دمکراتیک و بر طرف کننده عقب ماندگی ایران است نخواهد رساند
مبارزه چه گروه هایی دارای حقانیت است - حدودا سه سال پیش نوشته ام
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/6/3/347176189476.html
  
  

 

___________________________

دوست دوم میگوید

خوب دیدی که نمیتونی به من بی سواد توی ۲ جمله بگی منظورت از حقوق بشر چیه
واقعا حیفه که آدم با سوادی مثل شما ان لینک را نداره که سوادش را به بیسواد هایی مثل من منتقل کنه و توی دایره خودش میچرخه

_________________

میگویم

 من حدس میزنم که تو اصلا نوشته آخر مرا نخواندی و مثل کامپیوترها که اتوماتیک پیام صادر میکنند این نوشته ات را این جا پست کردی.اگر مطلب مرا خوانده ای لطفا بگو که من در مورد حقوق بشر چه گفته ام؟ و چرا شما با آن گفته مخالفید؟

________________

میگوید

خوب معلومه که من نخوندم
وقتی من میگم تو دو جمله به من بگو شما ۱۰۰ جمله میکنی نشون میدی که :
۱- نمیتونی خلاصه کنی
۲- به خواست من اهمیت ندادی
۳- جفتش

میگوید
حالا انتخابش با شماست
ولی اگه شما من و سوال من را جدی نمیگیری
چرا من جواب شما را جدی بگیرم؟
حالا میتونی به یک داهاتی توی سیستان بلوچستان بگی حقوق بشر چه فایده ای برای ان داره
________________
 
میگویم
وجود شما در اینجا بی خود است کسی که آن قدر تنبل است و یا شاید مرض وغرض دارد لازم نیست راهنمای جوانان ومردم ما باشد.دوست عزیز ؛ من روزی پنج ساعت وقت گذاشته ام و چشم و کمرم را داه ام تا به اینجا برسم.چرا امثال تو که دقیقه ای حاضر نیستند وقت بگذارند ادعای رهبری و راهنمایی ودرست بودن دارند.من بعد از این همه زحمت در طی دهه ها هنوز هم یک گوشه شک برای افکارم گذاشته ام تا از دیگران بیاموزم.رفتار شما نه تنها ضد گفتگو و بی مسولانه بلکه غلط است
 ما در اینجا فقط بحث میکنیم.من بارها از شما  سوال کرده ام که زیر بنای فکری شما برای مبارزه ات چیست؟ چه چراغی در دست داری که راه را برایت روشن کند؟  بگذار فعلا مسئله خودم را با کسانی که ادعای سواد دارند حل بکنم به آنجا هم خواهم رسید لطفا یکی یکی.  جواب شما فقط نشانه سرگردان بودن خودت است شما راهی و نظری و ارزشی را هنوز بر نگزیده ای.اگر من اشتباه میکنم لطفا اصلاح کنید . در مورد روستاییان بگذار اول با باسواد ها و شهری مسله خودمان را حل کنیم یکی یکی بعدا با روستاییان حل میکنیم 
__________________
میگوید

هاهاهاهاها
بی سواد ها برن آخر صف؟
این چه جور حقوق بشره؟
________________
 
میگویم
این کار ها لودگی است لطفا بحث بفرمایید اگر من جوک بخواهم میروم جوکستان لطفا اینجا جوک بازی وجوک سازی نکنید.ما اهل دردیم اگر تواهل درد نیستی برو دنبال زندگی خودت.دیگر روی زخم ما نمک نپاش
_______________
میگوید
در هر صورت نه میخواستم نمک بپاشم و نه میخواستم ادعا با سوادی کنم
حرف من اینه که تا وقتی که مثل آخوند ها نتونیم اهداف خودمون را به زبان مردم بگیم ول معطل هستیم
_______________
میگویم
آخوندها اهدافشان را مگر بمردم گفته اند؟آخوندها از خلا اطلاعاتی و توشه ضد حقوق بشری ناشی از فرهنگ دینی و فرهنگ ملی ایرانیان استفاده کرده و فقط قدرت سیاسی را غصب کرده اند ولی چون دروغ گفته اند وخلافکارند مورد نفرت ملتند.ایشان طوری صحبت میکند که انگار آخوند حرفش را براحتی بدیگران منتقل کرده است و مردم هم پذیرفته اند.نخیر این طور هم نیست که شما تصور میکنید.بلکه علیرغم این که تمام رسانه ها در اختیار آخوندها بوده است وحتی علیرغم جلوگیری از انتشار نظرات دیگران بویژه دگر اندیشان مردم ما با غریزه و فکر خود دریافته اند که آخوند دشمن آنهاست
_____________
میگویم
 
نجات ایران در اندیشیدن بر اساس عقلانیتی است که ماموریتش کشف حقیقت و رفاه و بقای انسانیت فعلی و اینده است.این عقلانیت نوکر دین و یا ایدئولوژی غیر دینی نیستبلکه مستقل و خود محور وخودکفاست.حقوق بشر و دمکراسی از نظر من زاییده این عقلانیت است.این عقلانیت منشا حقانیت است حق را نه شرع و مذهب بلکه این عقلانیت معلوم میکند
دمکراسی چیست؟
http://efsha.squarespace.com/blog/2008/3/15/1.html

استفاده درست از عقل و خرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.html
 
نتیجه: ما در استبداد هستیم و با این استبداد هم مخالفیم.از هر نیرویی که این استبداد را تضعیف کند و هزینه اش مناسب باشد و کمتر از راه های دیگر باشد هم استفاده خواهیم کرد..بنظر من باید این مبارزات بسمت اهداف حقوق بشری و دمکراسی و خودکفایی علمی و اقتصادی( که نام دیگرش استقلال است) هدایت شود.من فکر میکنم که هر کس که دست بقلم دارد و در فیس بوک و یا هر رسانه دیگری مینویسد لازم است این حرکت را بسوی اهدافی که در بالا شمردم هدایت کند.این اهداف در خدمت همه ایرانیان و برای بقای کشور ما سازنده است
__________________
میگوید
 
هنوز من جوابم را نگرفتم
فکر میکنم همین رفتار نشون میده مشکل جامه ما چیه
البته  دو دوست دیگرم یعنی عادل و اقای شاه حسینی استثنا هستند اینجا
:
۱- نمیتونیم اهداف را به زبان ساده بگیم چون خودمون هم ان را به زبان ساده نمیتونیم بیان کنیم که این نشون میده که کلمات را حفظ
کردیم و مفهوم را نگرفتیم
۲- اگر کسی سؤال خارج از کتاب میکنه یا بهش انگ این میزنیم و یا انگ آن
۳- بعد هم که دگر اندیشان و یا کسانی که سؤال های پراگماتیک داشتند را تسویه کردیم به همان گفتارمان ادامه میدهم
ولی هنوز راه حالی پیدا نکردید که به ان دهاتی توی خراسان بفهمانید که چرا باید دموکراسی باشه
درد جامعه ایرانی خود شیفتگی و خود فریبی است
ما بیشتر علاقه داریم که رهبر یک گله گوسپند باشیم تا عضوی مساوی بین انسان ها

حالا شما این را به حساب خالی بودن چنته من و یا "که ضعف وکمبود شخصيت"
گوش کردن به گفتار شما من را به یاد داستانی میندازه که در یونان قدیم دو تا فیلسوف رفتند یک اسب بخرند :
برای اینکه بدون اسبی که میخاران جوون هست و کارا صحبت به تعداد دندون اسب کشیده شد و این دو فیلسوف آغاز به بحثی بسیار فسلفی و منطقی و با استدلال کردن که این اسب چند تا دندون میتواوند داشته باشد
در طی این صحبت یه دو تن یک جوونی آمد ، دهان اسب را باز کرد دندون ها را نگاه کرد و اسب را خرید
حالا اقایون روشنفکر
شما دارین در مورد دندون فلسفه بافی میکنید بدون اینکه کوچکترین سوالات جامه را بتونین پاسخ بدین و در طی این روشنفکری بازی شما آخوند هر ایده تمامیت خواهی آمد و اسب را برد
_________________
 
میگویم
 
مسئله این است که بدون حقوق بشر و دمکراسی و خود کفایی علمی و اقتصادی ما نمیتوانیم از دام استبداد رهایی یابیم.این یک موضوع مهم است.اگر اروپاییان از استبداد تا دمکراسی را در چند سده رفته اند ما باید در چند دهه برویم.این تنها راه ماست و هر چیز هم شدنی است اگر راهش را بیابیم و این هم شدنی است.ما برای بقا بتولیدات ملی خودمان وخود کفایی نیاز داریم ولی اگر بعهده اقتصاد نفتی و دلالی بر اساس واردات ملایان بگذاریم آنان میگویند ما آب را در کشاورزی هدر میدهیم بهینه این است که اب را صادر کنیم پولی که بدست میاید از محصولات کشاورزی بیشتر است و این برای ایران مفید تر خواهد بود ولی در عنل پول آب هم بجیب کسانی خواهد رفت که خیلی اسلامی ویا خیلی ایرانی و یا هر ایدئولوژی استبدادی دیگر در حکومت است.اقتصاد دلالی و نفتی (معادل اقتصاد بدون کوشش و فعالیت تولیدی ) اولین عامل در بازتولید استبداد است. لازم است که تعادلی بین واردات و و صادرات و با اولیت صادرات باشد تا بتوانیم در بین ملل دیگر ما هم سربلند باشیم اقتصاد ما باید تولیدی باشد نه دلالی و وارداتی تازه در مورد دلال بودن هم گندش را در آورده اند مثلا در زمان خاتمی چهار میلیارد دلار کالا از دبی وارد کردند و سی در صد سود به بازرگان دبی دادند.حتی در این دلالی هم بی عرضه بوده اند
نمونه زیر نشان میدهد چگونه اقتصاد دلالی سبب استقرار سودجویان بنام ایدئولوژی دین و یادر زمان شاه ایران پرستی و اریا پرستی میشود
http://efsha.squarespace.com/blog/2011/2/13/527137311101.html
 
   دوست عزیز دو چیز را جدا بکن و بمن بگو بکدام راه معتقدید
اول ما باید بطرف دمکراسی همسو با حقوق بشر برویم .و این درست است منتها نمیتوانیم اهمیت و درست بودن این را بمردم ایران و روستاییان بگوییم.
دوم دمکراسی بر اساس حقوق بشر نیروی ما ایرانیان راهدر خواهد داد و ما باید راه دیگری
را برگزینیم.
شما اگر با مورد دوم موافق هستید بفرمایید چه چیز دیگری را باید بجای دمکراسی همسو با حقوق بشر در ایران بر قرار کنیم.ولی اگر با مورد اول موافقید بیایید راه انتشار این موضوع را در داخل ایران   وبین همه مردم ایران بررسی کنیم و نکات مثبت و منفی را تذکر بدهیم که مفید بحال خودمان و کشور مان باشد
این راه حل منطقی است منتها شما فقط ایراد میگیرید ولی راه حل ارایه نمیکنید و در ضمن این هم نمیگویید که مثلا راه حل ندارید.این جا مسئله منطقی بنظر نمیاید اگر اشتباه میکنم مرا راهنمایی بفرمایید
اگر حقوق بشر و دمکراسی جز هویت اصلی ایرانیان نشود در استبداد خواهیم مرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/11/25/842406047879.html
 
سوال شما در عدم درک حقوق بشر توسط روستاییان اولا بیمعناست همانطور که دوست عزیزمان (جناب شاه حسینی ) توضیح میدهند:

مگر درهندوستان یاآفریقای جنوبی وروستائیانش از روستائیان ایرانی با سوادترند؟ ازحقوق بشربهتر میفهمند؟ آزادتر اند؟ این چه مغلطه ای است که دارید دعوا میکنید وباعث دلخوری هم میشوید
حساب حقوق بشر، آزادی، دموکراسی درهر جامعه ای
به یک"قشر خاصی که در سیاست" هستند مربوط میشود . وقتی این"شیوه زندگی" استقرارپیدا کرد ،چون بصورت قانون در می آیدوبرای ملت لازم الاجراء میشود همه از آن سیستم بهره مند میشوند

قشر "برگزیده "در سیاست الزاما همه سواد آکادمیک ندارند ولی نیاز اقشار و طبفات خود رابخوبی میدانند

مشگل ایران "باورمند نبودن" به دموکراسی دربخش مهمی از همین "قشر برگزیده" درسیاست بوده است

دلائل اش: سیاسی(استبداد)، فرهنگی(شیوه زندگی) و اقتصادی(دولتی ورانت نفتی) است
 و ثانیا حقوق بشر عقلانی است و بسادگی میتوان آن را توضیح داد زیرا بر علیه هیچ کسی بجز زورگویان و حق کشان نیست
 
با تایید فرمایش جناب شاه حسینی این کار هم شدنی است ملت بیچاره حرف رضا شاه را قبول کرد و آریایی شد وبعدا هم حرف ملا را قبول کرد امت اسلامی شداگر این دو حکومت علیرغم غلط بودن افکار وایده هایشان در عمل حق مردم را با استبداد سلب نمیکردند و بنحوی عمل میکردند که مردم احساس ظلم نکنند و کشور هم عقب مانده نباشد کسی به این گستردگی باحکومت مخالف نمیشد. اگر حکومت اصول حقوق بشر و دمکراسی را تبلیغ کند من فکر میکنم ملت باز خواهد پذیرفت و امکان عمل به حاکمین  را خواهد داد و چون استفاده ایدئولوژیک از حکومت دمکراتیک همسو با ارزشهای حقوق بشری وجود ندارد لزوما عمل کرد باید به عدالت منجر شود و مردم هم ضدیتی با آن نخواهند داشت البته ممکن است عده ای دگر اندیش فاشیست و ملایان اسلامیست مخالفت کنند ولی خیلی قلیل خواهند بود و اگر مردم از حکومت راضی باشند و احساس رضایت کنند و خودشان را مظلوم نبینند این دگر اندیشان هواخواهی در اجتماع نخواهند داشت.حقوق بشر و دمکراسی چون اساسش عقلانیت و عدالت است میتواند مردم را راضی و خشنود کند
 ___________________
 
میگوید
 
هندی که هنوز برده داری توش مجازه برای ما معیار شد؟

خوب اگر اینجور باشه که همانطور که گفتم الان انتخابات بشه دوباره یک آخوند ( با عمامه و یا بی‌ عمامه میاد) شما میگید چون داهاتی هندی نمیدونه چی‌ میخواد ولی‌ رای میده دموکرسیه

من میگم دموکراسی ف...قط رای دادن نیست دموکراسی یعنی مردم باید در صحنه باشند ، یعنی اگر یک نه حقی‌ مدنی شد مردم باید هسهیرانه عمل کنند

هندی این کار را می‌تونه بکنه؟؟

حالا چه اصراری هست به این که چون هندی میتونه ایرانی هم بتونه

هند ابر قدرت اقتصادی ، ایران هم میتونه؟؟ ساختار‌های اجتماعی متفاوته ولی‌ خوب ما همیشه چیزی که دیگرون میخوان میخواییم

من هم شدم افشا لینک میدم:

http://www.articlesbase.com/economics-articles/democracy-in-india-166484.html

http://blogs.timesofindia.indiatimes.com/for-the-people/entry/is-india-really-a-democracy
_______________
 
فعلا که همان هندی در 60سال پیش به دموکراسی اش رسید وهمه دارند بایک قانون زندگی میکنند وهمین "شیوه زندگی" آنها را از ملت گرسنه به یک "قدرت اقتصادی جهانی" تبدیل کرده است

در ایران 700 سال است"خرد"مرده وما شده ایم"مقلد" دیگران! چه آخوندش،چه شاه اش، چه روشنفکرش و چه صنعتگرش وچه دانشگاهی اش وچه سیاستمدارش

اگر هند یا آفریقای جنوبی را مثال زدم بخاطر این بود که به خود" اعتماد به نفس"
داشته باشیم "خرد ورزی" کنیم و" تقلید" راکناربگزاریم تابتوانیم باهم فکرچاره کنیم
 
دمکراسی هم انسان خود را لازم دارد.رای دادن نمیباید بر اساس دلبخواهی باشد بلکه رای دادن باید انصاف و عقلانیتی را در نظر گیرد اگر هندی ویا آمریکایی این حق را دارد و لاابالی بر خورد میکند و ضد مردم را انتخاب میکند دمکراسی مقصر است یا مردم.مثلا مردم آمریکا اگر بیایند به یک جمهوری خواه که با بهداشت و درمان عمومی رایگان مثل بهداشت و درمان رایج در  اروپا مخالف است رای دهند این تقصیر دمکراسی است و یا حماقت و بی سوادی مردم.مهم این است که حق رای آزاد و بدون سانسور بر قرار باشدو ما عدالت و عقلانیت را ملاک قرار دهیم.کدام عدالت: حقوق بشر حد اقل عدالت است کدام عقلانیت آن  عقلانیت را درلینک زیر ببینید

http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.html

اگر کسی عدالت و عقلانیت را در نظر نگیرد دشمن دمکراسی ودشمن خودش خواهد بود مثل امریکایی که به جمهوری خواه رای میدهد و فعلا هم میداند پنجاه میلیون آمریکایی بیمه درمانی ندارند مثلا اگر سرطان گرفت باید برود وبمیرد.بنابراین عدالت وعقلانیت که اساس دمکراسی است همواره باید اجرا شود حتی در رای دادن.وگر نه باید مسئولیت خرابی ها را بعهده رای دهنده گذاشت
در نوشته زیر که قسمتی از لینک شماست نویسنده میگوید مردم رای میدهند.مردم بایدرای خود را ارزان و بر ضد مردمان و بنفع ثروتمندان از دست ندهند
Since the people who were elected were not belonging to them, they never worked for the welfare of the people. They had been establishing here family rule which was an old legacy. They established here in India party dictatorship and during this period we also noted that there were people who established here in India individual autocracy. Such types of governments cannot be called government of the people, because the people who were occupying seats of powers were not from the people of India
دوست عزیز اگر آدم خوبی هستید بفرمایید چرا با دمکراسی مخالفی و چه چیزی را بجای میخواهید بگذارید
اگر یک دمکراسی رای آزاد مردم وآزادی بیان و حقوق بشر را قبول کند دیگر بعهده مردم است مسایل خود را حل کنند.مثلا هندی در چهل سال پیش گرسنه در خیابان میمرد حالا دارد گندم صادر میکند.از سویی جمعیت هند در همان زمان نصف چنین بود ولی اکنون این تناسب از دست رفته است که  علتش رشد بسیار زیاد جمعیت هند در مقایسه با چین است.از همه راه های عقلانی باید استفاده شود تا مسایل حل شود .مهم این است که مردم حق رای و حق آزادی بیان داشته باشند.مگر روزنامه نگار ایرانی میتواند مثل هندی بنویسد و زندانش نکنند ویا روزنامه را نبندند.مگر وبلاگ نویسهای ایرانی را اعدام نکرده اند؟ آخوندها هم از دمکراسی انتقاد میکنند و میگویند حکومت باید مال خدا (بخوانید آخوند ها ) باشد برادر عزیز انتقاد شما از دمکراسی از چه زاویه ای است از زاویه آخوندها که نیست بما بگو از چه زاویه و دیدی این انتقاد را داری
Posted on Tuesday, March 1, 2011 at 06:45PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>