آزادی ایران

از افشا

مقایسه جالبی است دست شما درد نکند ولی در واقعیت هر دوی اینها دو روی مختلف سکه استبداد و وابستگی ملت ایران ببیگانه و از عوامل عقب ماندگی ملت ایران هستند.یکی با شاهنامه و ایران باستان گرایی و دیگری با قران و نهج البلاغه.در نود سال اخیر دولتهای ایرانی پهلوی و ملایان دولتهای دلال و فروشنده تولیدات بیگانه بودند و منافع آنان همسو با منافع صادر کنندگان به ایران و بر ضد ایران و اینده و استقلال ایران بوده است.این موضوع اصل است و بقیه فرع مطلب این را همیشه در تحلیل وقایع نود سال اخیر باید در ذهن داشت

سرمایه داران جهان خوار
http://efsha.squarespace.com/blog/2009/9/16/968384534225.html

باز تولید استبداد در ایران چگونه صورت میگیرد
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/4/17/116421137335.html
 با مطالعه دو نوشته بالای بنده که لینکش را دارید معلوم میشود که نه تحصیلات هویدا و نه بی سوادی احمدی نژاد مانعی از بر قراری استبداد و نوکری و دلالی برای بیگانگان در ایران نشده است
البته دولتهای دلال نوکر خارجی پول دلالی را از نفت بدست میاوردند و اینها را میتوان دولتهای نفتی هم نامید.اینها حتی دلالی را هم با بی عرضگی انجام دادند مثلا در دولت خاتمی خائن به ایران فقط  یکهزار و دویست میلیون دلار برای سود دلالی واردات مجدد از دبی پرداخته شده است و آن هم از سفره مردم بدبخت ایران و من نمیتوانم قبول کنم که دلالان دبی بتنهایی این پول را خورده باشند.ممکن است در زمان شاه دلالی بهتر انجام شده است ولی ماهیت این دو رژیم یکسان است رفتن بسوی مرگ ایران و وابسته تر شدن بیشتر در هر روزی که میگذرد

 نجات ایران در برپایی حکومتی دمکراتیک وهمسو با ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی و اقتصادی است

 شعر از افشا

هم شاه و هم خميني خدمت غرب كرده اند
گر چه كه ضد همند يك سكه ضرب كرده اند
ملت ايران بيا حل معما بكن
نه كراوات را طلب نه فكر عمامه كن
تا كه عقب مانده ايم در ره علم و هنر
آمده اين فاجعه بر سر ما چون شرر
تا كه به دريوزگي دست بريم سوي غرب
نان و غذا و دوا خواسته از كوي غرب
مهره غربي شديم كشور و دين رفت ز دست
هان منشين بي هنر چاره اي آور بدست
علم نداري به كف بنده هر نا كسي
علم و هنر پيشه كن تا كه به عزت رسي
ملت ايران بيا كار دليرانه كن
تا كه به چنگ آري علم همت شيرانه كن
گر نرسيم ما به علم نوكر غربي شويم
هر كه كند رهبري برده غربي شويم

___________________

هویدا روشنفکر بود، ولی می گفت من نوکر پادشاهم، هویدا فرانسه را مثل زبان مادری می دانست، ولی کمتر سفر خارجی می رفت، هویدا مسلمان و مسلمان زاده بود ولی همه می گفتند بهایی است، هویدا وقتی سرکار آمد مملکت فقیر و توسعه نیافته بود، ولی وقتی برکنار شد ایران جزو کشورهای بزرگ جهان بود. احمدی نژاد نوکر آقا بود، ولی می گفت من استاد دانشگاهم، زبان فارسی را هم بلد نبود حرف بزند، ولی دائما از شرق به غرب دنیا سفر می کرد و آبروی کشور را می برد، مسلمان بود و مسلمان زاده نبود، ولی مدعی بود که با خدا حرف می زند و در هاله نور است، او بعد از چهار سال کشور را فقیر، بی آبرو، ناامن و پر از دزدی و بی عدالتی کرد و بدتر از قبل کرد و باز هم ماند.

 

هویدا با یک پیپ و یک عصا و یک گل ارکیده و یک مادر چادری و یک دنیا کتاب آمد، یک برادر هم داشت که خودش از بزرگان فرهنگ و سیاست کشور بود، وقتی دولتش تمام شد، بعد از سیزده سال کار، به او گفتند از ایران برو، نرفت و اعدام شد. احمدی نژاد با یک دمپایی و یک پژو قدیمی و یک کاپشن پاره و یک زن چادری آمد، یک برادر هم داشت که کارش کپی کردن از سی دی قاچاق بود، بعد از چهار سال مسافرت به تمام دنیا، همه خانواده اش را سرکار دولتی برد، میلیاردها دلار خرج حفاظتش شد و وقتی هم که به او گفتند دوره ات تمام شد، برو، دهها نفر را کشت و هزاران نفر را زندانی کرد.

 

هویدا هیچ نداشت که آمد و بعد از سیزده سال همچنان چیزی نداشت، احمدی نژاد با یک پژوی کهنه آمد، بعد از یک سال با دوازده تا ماشین این طرف و آن طرف می رفت، بعد از دو سال با هلی کوپتر برای دیدن مادرش می رفت، بعد از چهار سال برای رد شدن از خیابان هم جرات نداشت بدون هلی کوپتر جایی برود.