حقوق بشر کجاست؟ هادی خرسندی
از افشا
بجای دیدن کمبودهای حقوق بشری لازم است به داشته های حقوق بشر فکر کرد که این اندیشه حقوق بشر بسیار جوان و رشدکننده هم بوده است.
اگر حقوق بشر و فرهنگ حامی آن نبود کار همین هادی خرسندی را فاشیستهای انگلیسی ساخته بودند.
مبارزه با حقوق بشر و بد دانستن آن مبارزه با مردمان تحت ستم در جهان است.بله بسیار کمبودهای حقوق بشری موجود است و باید آنها را بر طرف کرد و این بر عهده من و شما و همه است.
امروز مبارزه با حقوق بشر و فردا مبارزه با سازمان ملل فقط خدمت به آخوندها است و این را باید به هادی خرسندی تبریک گفت!!!که بهمان جایی رسیده است که آخوندها رسیده اند!!!!!
شاعر و شعر با شعور هم ریشه اند و بازی با کلمات بمعنای شاعر بودن نیست.
آیا نتیجه این شعر این است که حقوق بشر فقط برای فریب مردم جهان است؟ اگر چنین باشد خیلی به حال خودمان باید گریه کنیم.
ملتی که ارزشهایش بر ضد حقوق بشر و بر ضد اصول دمکراسی است و این ضدیت ریشه در جانش دارد نمونه اش همین هادی خرسندی است و یا مثلا آن عده ایرانی که در اینترنت وبلاگ زده اند که جک بر علیه ترک و رشتی و قزوینی و ...بسازنند و یا ناسیونالیستهای نوکر بیگانه که بنام تمامیت ارضی ایران مثل برادران حزب الله حاضرند اقوام ایرانی را نابود کنند نتیجه اش میشود وضعیت امروز.
منتها این آقا گناه را بگردن دیگران میاندازد و فرهنگش را عالی ترین فرهنگ دنیا هم میداند نتیجه این که باید به دیگران پرخاش کند و آنان را مسئول بداند.من نمیگویم که دیگران دارند بما کمک میکنند نخیر بیگانه اگر دستش برسد ما را چپاول هم خواهد کرد اما بعلت اهمال و سستی ما و حکومت ماست. بلکه این ما هستیم(رژیم نوکر بیگانه پهلوی و ملایان ) که برای بقای خود و چپاول کشور حتی از بیگانه هم کمک گرفتند و میگیرند.این ایرانیان که دیگرایرانان را بی وطن و ضد انقلالب نامیده اند و خود را حامی کشور و مردم میدانند اگر چنین بد نباشد اجنبی هم در کشور ما قدرتی نخواهد داشت اگر بیگانه بیست در صد بد است ما ایرانی هشتاد در صد بدتر هستیم و به همان نسبت هم در کشتار و وحشی گری بیشتر مقصریم .هادی خرسندی فقط برای بزرگ جلوه دادن فرهنگ نداشته ایرانی این قسمت را سانسور میکند. خود ایرانی بفکر ایران نیست او میخواهد اوباما و گوردن و سارکوزی و ...بفکر ایران باشند.
اگر اوباما در آمریکا بر علیه حقوق بشر اقدام کرد او را بکوبد برایش احسنت هم میگویم و یا گوردن در بریتانیا این کار را بر علیه حقوق بشر کرده باشد .آقای هادی خرسندی باید به احترام حقوق بشر که به او اجازه اقامت و فعالیت در لندن را میدهد لازم بود مدح حقوق بشر را میگفت
نفت یک مزیت و قدرت ایرانی است که در دستان ایران حاکم و بی فرهنگ چنینی شده است
از افشا:
کورش که با نفت آمد
پالانی سرسخت آمد
آریا بازی وارد شد
عاقل بودن راکد شد
نفتو حسابی بردند
با نام آریا خوردند
رضا پالانی شاه شد
کورش و آریا ماه شد
شاه نوکر انگلیس
هم دزد بود و کاسه لیس
دزدان دورش نشستند
تا ملتو شکستند
انگلیس نفتو میبرد
پالانی خیلی میخورد
آریا بازی ایده شد
حقیقت دزدیده شد
تحریف تاریخ آمد
کورش ز مریخ آمد
آمده دشت مرغاب
ساکن شد و رفت بخواب
انگلیس نفتو میبرد
پالانی خیلی میخورد
دزدان همه شاد بودند
عضو حزب باد بودند
تاریخ دروغ میساختند
آریا فروغ میساختند
شاه که تریاکی بود
او دزد چالاکی بود
در عالم هپروت
کورش پرست و طاغوت
از نفت دزدی میکرد
نوکری مفتی میکرد
وقتی که کورش اومد
انگلیس بجوش اومد
از خوردن نفت ما
شد مثل یک اژدها
آتش زد هستی ما
آریا شد هستی ما
اگر چه نفتو خوردند
ولی آریا آوردند
آریا چه دل خوش کنک
بزرگ مثل بادکنک
هم خوشگل و ناز بود
توی تاریخ دراز بود
اما تاریخ غربی
برای خلق شرقی
فکر ما رفت به آریا
نفت ما رفت بدریا
آن کس که آریا رو دید
رفتن نفتو ندید
خادم انگلیس شد
ظالم و کاسه لیس شد
ادعای وطن کرد
ملتو تو کفن کرد
***************
ای برادر درد ما از نفت نیست
درد ما از نوکران اجنبيست
درد ما از شاه و ملايان پست
حاکمي دزد و به دزدي چيره دست
شاه و ملايي که ضد مردمند
ظالمند و در جهالتها گمند
نوکران اجنبي بر ضد خلق
دولت شاهي ولايي کرده خلق
حاکمان اين چنين بس فتنه اند
از براي ملت خود دشنه اند
اجنبي چاپيد و دنيا را بخورد
يک جايي نفت جاي ديگر قهوه برد
اجنبي خواهد که دنيا را خورد
کي زند بر دزدي خود دست رد
نفت شد غارت در ايران ما
کشورم شد خانه ويران ما
اجنبي از سکس تايلند ميخورد
هر کجايي يک نوايي مي برد
ديدي آخوندان گرفتند خوي او
صادرات دختران خوبرو
نفت يک مزيت ايراني است
حاکم احمق فقط ويراني است
اين سخن گويم نزد مردمان
عاقلانه بنگريم بر کارمان
شعر افشا گفته هايي از دل است
اهل دردم شعر من پر حاصل است
****************************
حقوق بشر کجاست؟
هادی خرسندی
هادی خرسندی
باپوزش از هموطنان عزيزم و همزبانان سعدی و ايرج ميرزا...
( اگر لازم است! )
پس حقوق بشر کجاست؟ کجاست؟
نکند لای پای اوباماست
يا مگر غفلتاً شبي، روزی
رفته راحت به کون سارکوزی
نکند هيلاری ترش کرده
توی ماتحت شوهرش کرده
يا مگر کرده آنجلا مرکل
توی خيک وزير صاحبدل
يا که پوتين نموده صاف آن را
مدودف نيز کرده شاف آن را ....
(- "هاديا عفت کلام چه شد؟
ادب و شأن و احترام چه شد؟
شاعر اين بار در غضب شده است
ادبيات بيادب شده است!")
- گور بابای عفت و عصمت
ديگرم نيست فکر اين قسمت
در خيابان که خون شده دلمه
گور بابای عفت کلمه
گرچه گوئی که غافل از ادبم
باز از خشم خويشتن عقبم!
من در اين روزگار خونالود
با ادبتر ازين نخواهم بود!
***
تازه آن برلس ِ فلان، مانده
گوردون ِ گندهبک، براون، مانده
رهبر چين و رهبر ژاپن
آن دو ديوث ِ پشت دولا کن
از حقوقبشر چه ميدانند
فقط اخبار نفت ميخوانند
ولی البته بود اگر صرفش
کس نميبود غافل از حرفش
از اوباما بگير تا پوتين
از پوتين تا هو-جين-تاو در چين
از پکن هم بگير تا توکيو
خدمت حضرت تارو-آسو
آنطرف تا هلند کاسبکار
"پاچهخواران" دولت و دربار
ناگهان صحبت حقوق بشر
مينمودند جمله، سرتاسر
همه بر سر زنان و ناله کنان
همه ماتم گرفته، تعزيهخوان
که حقوق بشر چرا کم شد؟
آخ که دنيای ما پر از غم شد!
آخ که بنده نخفتم اوری نايت
فکر ايرانم و هيومن رايت!
ولی امروز اين حقوق بشر
رفته با سر به جای نابدتر!
***
های ای رهبران غربی کور!
لالهای کثيف خاور دور !
های ای جاکشان ِ ليدی و جنت!
که رئيسيد يا پرزيدنت!
هيچ باتوم خورده بر سرتان؟
روی اسفالت مرده دخترتان؟
هيچ فرزندتان اسير شده؟
خرد و درمانده و خمير شده؟
های ای رهبران ريز و درشت
هيچکس از شما عزيزی کشت؟
نوجوان شما به کهريزک
نشده مثل مال ما بيشک ...
از خفقانتان بود معلوم
که خبر گشتهايد از باتوم
غم ما را اگرچه ميبينيد
جز گل از باغ ما نميچينيد
تا بود باغ ما پر از گل ِ نفت
غمتان نيست که چه بر ما رفت
نفت ما خون خالص و ناب است
خون صدها ندا و سهراب است
خون قربانيان استبداد
توی ايران و حومهی بغداد
پس بنوشيد بهر پرخونی
از اوباما الی برلس-کونی!
تف به روی شما يکايکتان
چهرههای حقير مضحکتان
تف به روی شما همه با هم
بجز اين از شما نميخواهم!
***
ما که مسئول مشکل خويشيم
هريک از جملهی شما بيشيم
بينياز از همه شما هستيم
ملتی فحل و خودکفا هستيم
چوب اگر لای چرخمان ننهيد
به حکومتگران کمک ندهيد
برحذر از شما و خوشحاليم
که جوان ملتی کهنساليم
ما جوانان پرتوان داريم
فکر و برنامهی جوان داريم
مادرانی که توی ميدانند
زن آزادفکر ايرانند
مردها پرتلاش و با ايمان
مثل ستارخان و باقرخان
مردمانند اهل انديشه
با صفا، با غرور، با ريشه
همه کوشندهی ره وطنند
نه که مهملنويس مثل منند!
من هم آمادهام پی پوزش
که همه نرو-هايم آمد کش
پشت پی.سی. نشسته نيمهی شب
رفت کيبورد راه ضد ادب!
ای شما رهبران اين دنيا
معذرت خواهم از حضور شما
از اوباما و مرکل و پوتين
رهبران عزيز ژاپن و چين
سرکوزی و براون و آن ديگر
همگی از دم و الی آخر
از حضور شمام شرمنده
که شدم ناگه از زمين کنده!
قصد من هم نبود بيادبی
ولی از دستتان شدم عصبی
که تماشاگر قضايائيد
شاهد قتل بچهی مائيد
ولی اصلاً نميگزد ککتان
تف به قبر بابای تک تکتان!
من که از کوره باز در رفتم
ای "برادر" برس که سر رفتم ...!
۱۸ مرداد - لندن
هادی خرسندی
مطلب را به بالاترين بفرستيد
نظر شما
نام: جیج غانی |
ای-میل: |
20:25 21 شهریور 1388 |
یا هادی، خرسندیم از این همه احساس، زنده باشی!
|
نام: فرزين خوشچين |
ای-میل: |
13:41 21 شهریور 1388 |
هادی جان! دستت درد نکند.
مدتهاست، که دودل هستم اين شعر خودم را به صورت جامعۀ جهانی حقوق بشر بکوبم يا نه. بسيار حرفها زده ام، که «خارج از محدوده» هستند. کمترينش اين بيت است: They're in many sciences exercising; Amulets writing, pederasty and exorcising, |
نام: |
ای-میل: |
11:38 21 شهریور 1388 |
It is great.
|
Reader Comments