نقش فرد و نهاد در بقا و توسعه ملي چيست؟
اگر در ايران مسجد هاي موجود را ده برابر بكنيم چه ثمره اقتصادي و توسعه اي ار آن به نفع مردم ايران بر خواهد خواست.
اگر آن سرمايه را اگر در ايجاد مزارع كشاورزي و توليد گندم بكار ببريم ، چه استفاده اي به مردم ايران خواهد رسيد.
در زير به مقاله اي مربوط به هزينه تحصيلي طلاب كه توسط دولت خائن خاتمي بعمل آمده است توجه ميكنيم. البته بايد توجه كرد كه ممكن است بنام طلاب مقامات مافيايي دزدي خودشان را پوشش بدهند:
حكومت ِ گران: هر طلبه سالي چند ميليون تومان
از مجموعه يادداشت هاي نيويورکي مجيد محمدي
majidmohammadi at hotmail dat com
سرانهء آموزشي هر طلبه كه معمولا جزء گروه دانش آموزاني با كارنامه هاي زير متوسط قرار مي گيرد چندين ميليون تومان است.
روحانيت شيعه كه قرنها چشم به دست مردم و پادشاهان بوده تا مستمري بخور و نميري داشته باشد پس از استقرار حكومت فرصت را مناسب ديده كه بودجه هاي عمومي را در جهت منافع شخصي و گروهي غارت كند.
حاكمان روحاني كمترين رسيدگي را از ضعيف ترين اقشار جامعه و بيشترين رسيدگي را از قدرتمند ترين اقشار (روحانيت) به عمل مي آورند.
***
اختصاص بودجه 28 ميليارد توماني توسط دولت به مركز خدمات حوزه علميه قم در سال 1382 كه نسبت به سال گذشته 30 برابر گرديده است (مجيد انصاري رئيس كميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي هفته نامه پيام قم) از جهت تحليل رفتار سياسي حكومت روحانيان در ايران بسيار حائز اهميت است. بودجه دولتي نهادهاي ديني با روي كار آمدن دولت خاتمي نسبت به سال هاي 75 و 76 , سي برابر شده است و هيچ اعتراضي هم از سوي اصلاح طلبان درون و برون حكومتي به اين موضوع صورت نگرفته است. اين افزايشها از چند طريق قابل توضيح است:
اول. از منظر درون حكومتي قرار است ” حوزه هاي علميه بتوانند با اين بودجه ها تئوري براندازي نظام و همچنين جدايي دين از سياست را نقش بر آب كنند و حوزه ها پاسخگوي نيازهاي جامعه جوان باشند“ اما اولا تنها آدمكشان مافيا هستند كه تئوريهاي توهمي براندازي را نقش بر آب مي كنند؛ ثانيا تنها دين و سياستِ كاست درون حكومتي يكي است و رعايا يا اكثريت شهروندان ميان دينشان و حكومتشان سالهاست فاصله انداخته اند. و ثالثا نسل جوان الگوها، آرمانها و نمادهاي ديگري غير از آنچه حكومت به آنها عرضه مي كند را دنبال مي كند و اين گونه توجيهات براي سرازير كردن ميليارد ها تومان به حوزه ها و روحانيت چندان مقبول عموم نمي افتد. اين گونه توجيحات تنها براي خود را عزيز كردن اعضاي مجمع روحانيون پيش مافياي خامنه اي كه اخيرا دوباره توسط اصلاح طلبان درون حكومتي به ”مقام معظم“ ارتقاء يافته ( روزتامه ياس نو) موثر واقع مي شوند (كساني مثل مجيد انصاري كه تنها بواسطهءپادويي خميني به مقام رئيس كميسيون برنامه و بودجه مجلس شوراي اسلامي رسيده است و اكنون نيز با معرفي كردن رهبر مافيا به عنوان مركز جمهوريت نظام و تناقض گوييهايي از اين قبيل مجيز رئيس آدمكشان ج.ا.ا. را مي گويد).
دوم. اگر بودجهء 28 ميليارد توماني سالانه را بر تعداد طلاب قم يعني حدود سي هزار نفر تقسيم كنيم هزينهء خدمات آموزشي هر طلبه- يعني ثبت نام، صدور مدارك، برگزاري امتحانات و مانند آنها- براي ملت ايران سالانه حدود يك ميليون تومان (حدود 1200 دلار) مي شود. هزينهء خدمات آموزشي دانشجويان هاروارد، ييل و كلمبيا به عنوان گرانترين دانشگاههاي دنيا نيز از اين مقدار كمتر است. اين هزينه غير از هزينه هاي مستقيم آموزشي، هزينهء مسكن، بودجه هاي تحقيقاتي، و درآمد ناشي از اختصاص اموال عمومي به حوزه هاست كه در اختيار مراجع دولت ساخته قرار مي گيرند. همهء ارقام موارد ذكر شده نيز دهها ميليارد توماني است. با اين حساب سرانهء آموزشي هر طلبه كه معمولا جزء گروه دانش آموزاني با كارنامه هاي زير متوسط قرار مي گيرد چندين ميليون تومان است كه توسط دولت پرداخت مي شود. اين در حالي است كه دولت مدعي اصلاحات سالانه در حدود 200 هزار تومان براي هزينه هاي آموزشي و پرورشي كودكان عقب ماندهء ذهني يا معلولان هزينه مي كند (اين رقم در كشور هاي غربي حدود 40 هزار دلار در سال يعني 35 ميليون تومان است). بدين ترتيب حاكمان روحاني كمترين رسيدگي را از ضعيف ترين اقشار جامغه و بيشترين رسيدگي را از قدرتمند ترين اقشار ( روحانيت) به عمل مي آورند. اگر ارقام مربوط به سرانهء آموزشي طلاب را با دانش آموزان و دانشجويان دانشگاهها مقايسه كنيد متوجه خواهيد شد كه چرا طلبه هاي نسل جديد در برابر اعمال جنايتكارانهء حكومت ساكتند، و چرا روحانيت به هر طريق، از قتل و شكنجه تا ترور و زنداني كردن اهل قلم و فكر مي خواهد قدرت انحصاري خود را حفظ كند.
سوم. پس از روشن شدن مقياس اين بودجه ها و نياز هاي معمول آموزشي حوزه ها تنها يك توضيح مي ماند: آنكه روحانيت شيعه كه قرنها چشم به دست مردم و پادشاهان بوده تا مستمري بخور و نميري داشته باشد پس از استقرار حكومت فرصت را مناسب ديده كه بودجه هاي عمومي را در جهت منافع شخصي و گروهي غارت كند. روحانيت شيعه به دليل بي ثبات ديدن حكومت خويش در پي آنست كه هر چه سريع تر انبان خود را پر كند و هر گونه مانع را با حداكثر قساوت و بيرحمي از پيش پا بر مي دارد. روحانيت شيعه با چپاول نهادينهء بودجه هاي عمومي چه به صورت شخصي و چه به صورت گروهي در نهاد هاي رسما مذهبي ( يا به طور غير رسمي مذهبي مثل شوراي نگهبان يا سازمان تبليغات اسلاني و دفتر تبليغات حوزهء قم) دارد سرنوشت خود را با سرنوشت ج.ا.ا. پيوند مي زند. بدين ترتيب سقوط ج.ا.ا. به معني پايان كار قشر روحاني در عرصهء عمومي خواهد بود و كاركرد روحانيت به سطح كاركرد رمالها و دعا بده ها تنزل پيدا خواهد كرد و بخش كوچكي از آنها كه در كار علم و دانش هستند جذب نهاد هاي آموزشي عمومي خواهند شد. حكومت ديني در ايران مشغول به تخريب همه چيز از جمله نهاد هاي ديني است كه بخشي پر قدرت از نهاد هاي مدني بوده اند. قطع بودجه هاي عمومي نهاد هاي ديني نه تنها خدمت به مردم بلكه خدمت به اين نهادها جهت تداوم حيات آنها بدون توجه به تغيير و تحول حكومتهاست.
Reader Comments