:سوالی برای افشا
ميدونيد مشكل من اينجاست كه هيچ كشوري از ابتداي پيدايشش عقب مانده نبوده اگه بخوام يه معيار خوب براي شروع سير عقب ماندگي يك كشور بيارم ميتونم بگم كه از زماني كه پاي استعمارگران به يك كشور باز شده ميشه نقطه اوج عقب ماندگي رو پيداكرد
مسلمه كه تايك كشور عقب مانده و ضعيف نباشه طعمه خوبي براي استعمار گران نيست و تا يك كشور ديگه هم پيشرفته نباشه و فاصله خودش رو با بقيه زياد نكرده باشه استعمارگر نميشه
پس نقطه تلاقي اين دو رو ميشه زمان حداكثر فاصله ميان عقب مانده ها و توسعه يافته ها دونست
مشكل من از اينجا پيش اومد كه خب مثلا ايران تا يه زماني نه تنها مستعمره نبود بلكه استعمار گر هم بود چي شد كه ما دچار چنان واپس زدگي و فقر اجتماعي و سياسي شديم كه به استعمار كشورهايي چون انگليس و روسيه در اومديم
خيلي ها معتقدند كه عامل اصلي فقدان يك قدرت مركزي قدرتمند از بعداز حمله اعراب به ايران هست
جنگهاي داخلي بين طوايف لر و ترك و افغان و ... باعث ميشد كه هيچ وقت فرصت ممكلت داري و توسعه رو پيدا نكنيم ولي ايا اين تنها عامل هستش
چرا در زماني كه ديگران در حال توسعه بودند وهستند ما در حال پسرفت و نزوليم
الگوهاي صحيح مديريتي رو نمي شناسيم
با فن مملكت داري آشنا نيستيم
به علم وتكنيك بي اعتناييم
براي صنعت جايگاه درستي نداريم
الگوهاي آموزشي علطي داريم
عرق ملي نداريم
و چندين دليل ديگه
ولي سئوال مشكل تر اينجاست كه چرا اينهمه رو نداريم
آيا بخاطر جاكميت دين هست
ايا بخاطر فرهنگ علط اجتماعي مون هست
ايا عامل اصلي جنگ و انقلابات متعدد بودند
آيا نژاد ايراني فاقد قدرت مديريتي و كار گروهي است
آيا استعمارگران راه رو بر مابستند و عامل مشكلات ما هستند
هر چي كه هست مسلما اگه عامل يا عاملهاي عقب ماندگي رو پيدا كنيم شايد بشه علاجي هم پيدا كرد واين پارادوكس لعنتي رو شكست كه جامعه براي رشدش نياز به حكومت ودولت خوب داره وايجاد يك دولت و حكومت خوب هم نيازمند وجود جامعه اي پيشرفته و با فرهنگه
***********************************************
:پاسخ از افشا
در يك نگاه كلي عقل گرايي و علم گرايي از جامعه و حكومت ما رخت بر بسته و بجايش سودپرستي و روزمرگي نشسته است و سود پرستي در كشور ما در سايه تقدسات و چيز هاي خوب صورت ميگيرد و قدرت سياسي در خدمت ايجاد قدرت اقتصادي است و نه بر عكس و حكومت بر عليه توليد اقتصادي است توليدي كه نياز اساسي جامعه است.لازم است ما به رويدادهاي جهاني علاقه داشته باشيم و آنها را دنبال بكنيم ، اين كار را در زمان انقلاب صنعتي غرب نداشته ايم و فرهنگ حاكم بر جامعه عليه پي گيري چنين رويداد هايي هم بوده است. كما اين كه فرهنگ امروز ما ضد توليد اقتصادي است و تقويت كننده وابستگي اقتصادي و به تبع سياسي هم است. اگر چه ظاهرا دم از ضديت با غرب ميزنيم. ضديت با غرب يك وجه اش خود كفايي است و يك وجه اش آزاد كردن نيرو هاي مردم با مشاركت آنها است و كساني كه كشتار مردم را اصل ميدانند و فكر ميكنند كه آنان اشتباه شاه را كه مردم را كم كشت نخواهند كرد و تا حال هزاران تن را كشته اند و اگر لازم ببينند از كشتار ميليوني هم ابا ندارند ، چگونه ميتوانند ضد غرب باشند و ميبينيم كه براي مذاكره با آمريكا مشغول فروختن شرف خود و ....هستند.
بزبان ديگر ما در دوران تحول بسيار شديد زندگي ميكنيم كه همه زوايا ي فرهنگ و زندگي ما دگرگون خواهد شد و مقدسات امروزي در هم خواهد شكست:
۱- به علت سوء استفاده از آنها.
۲- عدم همآهنگي آن مقدسات فعلي با توسعه همه جانبانه در جامعه.
مثلا:
آقاي خاتمي بودجه حوزه هاي ملا سازي را ۳۰ برابر افزايش داده است و براي هر طلبه سالانه ۱۲۰۰۰۰۰ توان بودجه تحصيلي ميپردازد تا افرادي تربيت كند كه خود سرباري براي توليد هستند.
Posted
on Friday, March 14, 2008 at 05:19PM
by
افشا
View Printer Friendly Version
Email Article to Friend