ما پیروزیم چون بر حقیم
این وبلاگ سعی دارد مسایل کشور عزیزمان ایران را مورد بررسی قرار دهد و سرافرازی و رفاه ایران آرزوی من است. رسیدن به این آرزو بدون همراهی و تعاون ایرانیان بر اساس دموکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی ممکن نیست.برای آشنایی با عقاید بنده در این موارد میتوانید بنوشته های زیر کلیک بفرمایید توجه خواهید داشت که هر سرفصلی متشکل از پستهای زیادی است که میتوانید در پی خواندن نخستین پست بقیه را از همان صفحه اولی که خوانده اید پیګیری بفرمایید
لیستی از نوشته های قبلی
این وبلاگ از همکاری تمام خوانندگان استقبال میکند .نظرات همه مورد احترام است و سانسوری بجز کاربرد کلمات رکیک که در عرف ایرانی فحش و ناسزا و لودگی تصور میشود ندارد
مسایل موجود در جامعه ایران بر اساس عقل منطقی و آزاد و رها که نوکر دین و یا ایدئولوژی بخصوصی نیست بررسی میشود. بعقیده نگارنده عقلی که هدفش کشف حقیقت و رفاه و منافع جامعه انسانی امروز و آینده است بدمکراسی و عدالتی منتهی میشود که حداقل عدالتش حقوق بشر خواهد بود.
من با تمام کسانی که این عقل را برای سنجش رویدادها و ایجاد جامعه ای که روابط افرادش با هم بر اساس آن عقل و عدالت باشد همراه هستم و همه را هم به این عقل و عدالت دعوت میکنم
لطفا نظر خودتان را در مورد نوشته ها و اخبار بنویسید.بدون تبادل افکار و آرا نمیتوان بخرد جمعی و دانش بیشتر رسید
دستگيری زخمی شدگان درگيريهای روز گذشته را داشتند.
يورش به بيمارستانها به قصد دستگيری زخمی شدگان اعتراضات تهران و تهديد پرسنل درمان کننده به بازداشت
فعالين حقوق بشر ودمکراسی: بنابه گزارشات رسيده از بيمارستان هزار تختخوابی شب گذشته نيروهای گارد ويژه به اورژانس اين بيمارستان يورش بردند و قصد دستگيری زخمی شدگان درگيريهای روز گذشته را داشتند.
حوالی ساعت 01:30 انبوهی از نيروهای گارد ويژه همراه با مامورين وزارت اطلاعات به بخش اورژانس بيمارستان 1000 تختخوابی تهران (خمينی) يورش بردند. آنها با پزشکان و پرستاران معالج زخمی شدگان درگيری های روز گذشته وحشيانه برخورد کردند . نيروهای وزارت اطلاعات که همراه با گارد ويژه به اين بيمارستان يورش برده بودند خواستار دستگيری زخمی شدگان و همراهان آنها بودند که با مقاومت و ايستادگی پزشکان و پرستاران معالج مواجه شدند. نيروهای امنيتی وقتی که با ايستادگی پرسنل بخش اورژانس اين بيمارستان مواجه شدند تهديد به بازداشت آنها نمودند. برخورد وحشيانه و غير انسانی مامورين وزارت اطلاعات و گارد ويژه با پرسنل معالج بخش اورژانس اين بيمارستان برای مدت طولانی ادامه داشت و کادر درمانی در اين مدت قادر به ادامه معالجه زخمی شدگان نبودند. وضعيت بعضی از زخمی شدگان وخيم بود و همچنين بر تعداد انتقال افراد زخمی شده افزوده می شد.
بنابه گفته زخمی شدگان و همراهان آنها اين درگيری تا ساعت 03:30 ادامه داشت . وبا مقاومت پرسنل شريف اين بخش و همراهان زخمی شدگان مامورين وزارت اطلاعات و گارد ويژه از آنجا پس رانده شدند.
اکثر زخمی شدگان بخاطر ترس از دستگيری بصورت سطحی مورد درمان قرار می گيرند و عليرغم شرايط و خيم بعضی از آنها که دچار زخم های عميق و خطرناک هستند در سطح پانسمون خود اکتفا می کنند و با آن شرايط به منازل خود بازمی گردند.
عملکرد مامورين وزارت اطلاعات يادآور اعمال آنها در دهه 60 می باشد که زخمی شدگان آن زمان را از تخت بيمارستان دستگير می کردند و به زندان منتقل می شدند.
در درگيريهای ديروز حتی بيمارستانها و پرسنل آنها که به صرف انجام وظيفه انسانی و شغلی خود عمل می کردند در امان نبودند و مورد يورش و اهانت و تهديد به دستگيری می شدند.
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران، يورش به بيمارستانها و تهديد کادر درمانی آن به دستگيری به صرف انجام دادن وظيفه شغلی خود و اقدام به دستگيری زخمی شدگان که در شرايط بسيار حاد هستند را محکوم می کند و از مراجع بين المللی برای پايان دادن به اينگونه جنايتها خواستار اقدامات عملی است.
24 خرداد 1388 13:06
انتقال صدها معترض بازداشت شده به زندان اوين
انتقال صدها معترض بازداشت شده به زندان اوين
خبرگزاری هرانا: صدها شهروند معترض که در درگيريهای خيابانی روزهای اخير بازداشت شده بودند به زندان اوين منتقل شدند.
با آغاز اعتراضات خيابانی به نتايج انتخابات دوره دهم رياست جمهوری درگيريهای خشونت آميزی در اقصی نقاط کشور و به خصوص در شهر تهران روی داد که منجر به دستگيری صدها شهروند معترض شد.
بنابرگزارشات دريافتی پس از جابه جايی هايی که در بندهای 209 و 240 زندان اوين صورت گرفت و بسياری از متهمان سابق از اين بندها به بندهای عمومی زندان اوين منتقل شدند و به نوعی بندها از نظر فضای کافی آماده شد، از شب
از شب گذشته انتقال بازداشت شدگان از اماکن مختلف به زندان اوين آغاز شده است. منابع موثق از انتقال دست کم 900 شهروند به بندهای 240 و قرنطينه اندرگاه 7 زندان اوين تاکنون خبر ميدهند.
24 خرداد 1388 13:21
گزارشی از وضعيت سياسی تهران در ساعات گذشته
گزارشی از وضعيت سياسی تهران در ساعات گذشته
بلاگ نيوز/ ساز مخالف: با توجه به توقف فرايند اطلاعرسانى در كشور تلاش ميكنم گزارشى از وضع سياسى تهران بدهم. طبعا همه اين موارد شنيدههائى است كه من با احتمال بالا (نه صد درصد) صحت آنها را تائيد ميكنم.
ديشب تا بامداد فضاى نيمه شمالى تهران متشنج بود. ماشينها بوق زنان در خيابانها ميچرخيدند. خبر درگيريها در مركز شهر به اندازه كافى پخش شده و تكرار نميكنم. اما در محلات شمال و شمال غرب شهر مردم در گروه هاى متعدد در خيابانها ايستاده و پارچههاى سبز تكان ميدادند. در برخى محلات (مثلا حوالى ميدان سرو) بسيارى از مردم روى بامها شعار مرگ بر ديكتاتور ميدادند. دستكم دو مورد در سعادتآباد حمله به ستادهاى احمدينژاد را شخصا ديدم. همچنين شنيدهام در برخى محلات غرب تهران درگيرى و آتش زدن برخى اماكن و وسايل عمومى وجود داشتهاست.
در همين حين تعداد زيادى از فعالان سياسى بازداشت شدهاند. بسيارى از اعضاى جبهه مشاركت مانند ميردامادي، رضا خاتمي، رمضانزاده، زهره آقاجري، تاجزاده، سعيد شريعتي، هاله مجردى و بسيارى از جوانان عضو مشاركت بازداشت شده و دفتر حزب پلمپ شده است. برخى اعضاى حزب تخمين ميزنند. مجموعا حدود چهل نفر از اعضاى حزب بازداشت شدهباشند. كليه ستادهاى اصلى موسوى در تهران هم پلمپ شدهاست. از سازمان مجاهدين صرفا بازداشت خانگى بهزاد نبوى را خبر دارم. به آقايان كروبى و موسوى دستور داده شده از منزل خارج نشوند و ماموران اجراى اين دستور را نظارت ميكنند. با اين حال شايع شده موسوى ساعت 12 امروز در ستادش در خيابان ميرهادى صحبت خواهد كرد كه نميدانم چقدر صحت دارد. از نيروهاى مليمذهبى هم تا اينجا ميدانم آقايان رضا عليجاني، هدی صابر و عماد بهاور بازداشت شده همچنين احمد زيدآبادى دبيركل ادوار هم دستگير شدهاست. بسيارى از فعالان جوان ستادهاى موسوم به موج سوم هم بازداشت شدهاند. اغلب سايتها و فضاهاى اطلاعرسانى توسط همين بچهها مديريت ميشد.
شايعه استعفاى هاشمى از رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام كماكان جدى است. روزنامه كلمه سبز امروز اجازه انتشار نيافته و اعتماد ملى با نيمتاى سفيد در صفحه اول منتشر شدهاست. موبايلها كه از ديروز عصر قطع شده بود امروز صبح وصل شده اما سرعت اينترنت به حدى كم شده كه بيترديد ناشى از كاهش پهناى باند دروازه انتقال داده كشور است. تقريبا هيچ سايت خبرى مستقلى نمانده كه فيلتر نشده باشد.
پ.ن: خانم زهرا اشراقی و آقای احمد افجه ای هم بازداشت شده اند.
24 خرداد 1388 14:08
کودتای خشن دستگاه ولايت ارژنگ بامشاد
کودتای خشن دستگاه ولايت
ارژنگ بامشاد
دستگاه ولايت، درنيمه شب 22 خرداد 1388، پس آن که رأی مردم، به گسترده ترين شکل ممکن، کانديدای مورد نظرشان را، به زير کشيد، سناريوی از پيش تعيين شده ی کودتا را به اجرا درآورد. دامنه ی وحشت ولی فقيه و فرماندهان سپاه و ارتش از مردم و استفاده ی آن ها از شکافی که دربالا ايجاد شده بود، به حدی بود که در سناريوی از پيش تنظيم شده شان، شبانه طرح کودتای غافگيرکننده و سرکوب ضربتی را به اجرا درآودند. حتی حاضر نشدند يک هفته صبر کنند و با کشاندن انتخابات به دور دوم، کانديدای خود را از صندوق ها بيرون آورند. آن ها با زمختی بی حد و حصري، در نيمه شب 22 خرداد، از طريق رسانه های وابسته به سپاه و دولت نظامی ـ امنيتي، مثل خبرگزاری فارس، ايرنا و پرس تی وي، پيروزی 65 درصدی احمدی نژاد را اعلام کردند. حتی حاضر نبودند تا صبح روز بعد صبر کرده و روال طبيعی و تاکنونی به اصطلاح شمارش آراء توسط وزارت کشور انجام گيرد.
کودتا چگونه برنامه ريزی شد؟
تلاش برای اجرای کودتا و يک دست کردن بالای رژيم و کنار گذاشتن بخشی از وابستگان حکومت، از مدت ها قبل، دقيقأ برنامه ريزی شده بود. فشار به محمدخاتمي، برای کنار رفتن از کانديداتوری رياست جمهوری به اين دليل انجام گرفت تا از قطبی شدن انتخابات جلوگيری شود و عنصر غافلگيری به پائين ترين حد خود برسد. پذيرش کانديداتوری ميرحسين موسوي، هم به اين علت انجام گرفته بود که تصور می کردند او در مقابل احمدی نژاد شانس کمتری برای پيروزی دارد. از همين رو، سيمای جمهوری اسلامی با راه اندازی مناظره های تلويزيونی تلاش کرد تا حضور حداکثری در انتخابات بوجود آيد. باز کردن فضای سياسی و مطبوعاتی در دوره مبارزه انتخاباتی در همين راستا انجام گرفت. قصد آن ها اين بود که از اين طريق، موضوع مشروعيت نظام را در بالاترين حد خود بيان کنند. کاری که سيمای جمهوری اسلامی در روز انتخابات با دقت و وسواس ويژه ای دنبال کرد. اما نارضايتی گسترده ی توده ای ، زمينه ای به وجود آورد تا مردم بتوانند از فرصت ايجاد شده، يک بار ديگر با قدرت تمام استفاد کنند. همين وضعيت باعث شد تا موسوی به رقيب جدی احمدی نژاد تبديل شود. امری که نگرانی دستگاه ولايت را دو چندان کرد. شايد برای دستگاه ولايت، خوشايند تر بود که با شکست طبيعی کانديداها از احمدی نژاد، طرح يک دست سازی بالای رژيم را با صبر و حوصله ی بيشتری به پيش برد. اما دخالت ميليونی مردم، آن ها را مجبور کرد که طرح خود را به شکل کودتای خشن و ضربتی به اجرا درآورند.
کودتا چه اهدافی را دنبال می کند؟
جوهره طرح کودتای دستگاه ولايت در اتحاد با ارتش و سپاه، حذف کامل ناراضيان دورنی رژيم و حتی پايان دادن به نقش چند مرکزی روحانيت، و کامل کردن قدرت نظاميان و سپاهيان در حمايت کامل دستگاه ولايت فقيه است. وقتی کودتای انتخاباتی درچهار سال پيش، به اجرا در آمد و محمود احمدی نژاد بر کرسی رياست جمهوری تکيه زد، نشانه های اوليه اين طرح آشکار شده بود. در همين راستا کنار گذاشتن انتخابات به عنوان عنصر تنظيم توازن قوای درونی رژيم و و تبديل آن به انتخابات های فرمايشي، شبيه انتخابات های ملوکانه شاه و يا انتخابات های مبارکی دولت مصر و يا پادشاهان عربی در دستور قرار گرفته است. دستگاه ولايت و متحدينش به اين نتيجه رسيده اند که امکان استفاده ی مردم از حربه انتخابات را بايد از ميان برد. نقض خشن آرای مردم و کنار گذاشتن کامل آن و اعلام آراء آن گونه که به حربه ای برای تحقير و تحريک گرايشات مختلف درونی تبديل شود، و حمايت آشکار و قاطع خامنه ای از اين اقدام، بيان پايان تحمل درونی رژيم و آغاز حذف بخشی از وابستگان به حکومت اسلامی است. کودتای خشن بامدادان 23 خرداد، کودتايی است عليه مردم و برای درهم شکستن قدرت مقاومت آن ها. برای رسيدن به اين هدف، در اولين گام،کنار زدن آن بخش از حکومت که در راه يک دست کردن جمهوری اسلامی مزاحمت ايجاد می کنند، نيز در دستور قرار گرفته است. اين کودتا، با هدف بيرون راندن اصلاح طلبان و همه آن هايی که مانع بسته شدن شکاف های درونی رژيم می شوند، انجام گرفته است تا قدرت سرکوب مردم را به بالاترين حد خود برساند. کودتاچيان با دستگيری وسيع فعالان سياسی و بسياری از رهبران احزاب و جريانات اصلاح طلب، تلاش می کنند برنامه های خود را به پيش برند. در اين ميان ، در هم شکستن مقاومت رفسنجانی امری است که در دستور قرار گرفته است. دستگاه ولايت نيک می داند تنها کسی که توان و قدرت ايستادگی در مقابل ولی فقيه و اقدامات او را دارد، شخص رفسنجانی است. بی جهت نبود که احمدی نژاد در مناظره تلويزيونی خود آن چنان بی پروا او و خاندانش را به باد انتقاد گرفت و مفسد اقتصادی معرفی کرد. احمدی نژاد همين موضوع را در نطق انتصاب خود به عنوان رئيس جمهور کودتا در شب 23 خرداد نيز تکرار کرد و قول داد که اين ماجرا را تا به آخر ادامه دهد. هدف گرفتن هاشمی رفسنجانی و مفسد خواندن او در حالی انجام می گيرد که تمامی رهبران رژيم تا مغز استخوان در فساد اقتصادی غرق شده اند و اموال عمومی مردم را به کيسه های خود و وابستگانشان سرازير کرده اند. ولی جدا کردن رفسنجانی هدف ويژه ای را دنبال می کند.
چرا دستگاه ولايت ، راه کودتا را در پيش گرفت؟
اولين عامل در اين تصميم گيري، شناخت دقيق آن ها از ميزان نارضايتی توده ای است. آن ها که با سياست های خانه ويران کن خود، اقتصاد مملکت را درهم شکسته اند و دامنه ی فقر را گسترش داده اند و دلارهای نفتی را به اشکال گوناگون حيف و ميل کرده اند، از شورش توده های محروم که زير بار گرانی ، تورم ، بيکاری و گسترش فاصله طبقاتی کمر خم کرده اند، به شدت نگرانند. به دليل همين نگرانی شديد است که حرکت های توده ای را با خشونت تمام سرکوب می کنند. رهبران جنبش کارگری ، جنبش زنان، جنبش دانشجويان و زحمتکشان را به بند می کشند و مانع شکل گيری تشکل های توده ای می شوند. ارزيابی آن ها از ابعاد نارضايتی توده اي، به واقعيت بسيار نزديک است. از همين رو، آن ها آرای مردم در 22 خرداد و" نه" با شکوهشان به دستگاه ولايت و کانديدای ولی فقيه را دريافتند و چنين گستاخانه به اين آراء دهن کجی کردند و برای دفاع از اين دهن کجی آشکار ، در سطح شهرها حکومت نظامی اعلام کرده اند؛ مردم کوچه و خيابان را به زير باطوم گرفته اند؛ هر کس را که می توانند دستگير می کنند و به شدت کتک می زنند و تلاش می کنند فضای رعب و وحشت ايجاد کنند. بنابراين ، برای درهم شکستن حرکت های مردمی ، برای جلوگيری از شورش های توده ای و برای بالابردن قدرت سرکوب و مهار اقدامات کارگران و زحمت کشان، به يک پارچه کردن بالائی ها روی آورده اند.از همين روست که، وظيفه ی اصلی سپاه پاسداران را با تاکيد بيشتری حفظ امنيت داخلی تعريف کرده اند. درست است که سپاه پاسداران از بدو تأسيس خود، نهادی برای حفظ نظام اسلامی تعريف شده است اما نقش و وزن کنونی آن در کنترل امنيت داخلي، بيانگر وحشت آن ها از جنبش های توده ای است. در اين ميان، بسيج نيز که زير مجموعه ی سپاه و زير فرماندهی آن قرار دارد، نقش ويژه ای بازی می کند. اين نيروی چند ميليوني، ابزار جدی کودتاست. اين نيرو هم می تواند به عنوان سياهی لشکر در حرکت های سياسی وارد عمل شود و هم در هنگامه ی شورش های توده ای به عنوان بازوی سرکوب اقدام کند و محلات را جولانگاه خود سازد.
دومين عامل در اين تصميم گيري، سياست های جديد دولت آمريکاست. در واقع، دستگاه ولايت بسيار خوشحال می شد اگر راه جورج بوش در منطقه تداوم می يافت و سياست دولت آمريکا در قبال ايران و خاورميانه تغيير نمی کرد. آن ها به اتکای سياست های ماجراجويانه ی دولت بوش توانستند فضای کشور را نظامی ـ امنيتی کرده؛ فرماندهی خودمختار استانی بوجود آورند؛ اقتصاد کشور را نظامی کرده و بودجه را بدون حساب و کتاب در اختيار نهادهای نظامی و سپاه و بسيج قرار دهند. اما تغيير سياست آمريکا، بسياری از توجيهات آن ها را در هم ريخته و ممکن است در هم ريختن اين توجيهات، مورد بهره برداری جنبش توده ای و مردم ناراضی قرار گيرد. بی جهت نيست که هر حرکت مردمی را به خارج از کشور نسبت می دهند و آن را جزئی از سناريوهای کودتاهای مخملی می نامند. آن هم درست در زمانی که خود کودتای سياه را تدارک ديده و آن را به اجرا نيز درآورده اند.
سومين عامل اين است که ارزيابی دستگاه ولايت بر اين استوار بود که با توجه به تغيير سياست های دولت آمريکا، و اوج گيری بحران اقتصادي، بخشی از حکومت و بويژه اصلاح طلبان می توانند به عنوان نيروی مزاحم در راه اهداف دستگاه ولايت عمل کنند. از همين رو، احمدی نژاد در نطق انتصاب خود در 23 خرداد، اصلاح طلبان و مردم را متهم به همسوئی با نيروهای خارجی و بويژه آمريکا کرد که در ائتلافی گسترده و بر اساس سناريوی از پيش تعيين شده، عليه دستگاه ولايت وارد عمل شده اند. دستگيری های وسيع فعالان سياسی اين طيف از همين درک ناشی می شود. اگر دستگاه ولايت در دوم خرداد، در مقابل رأی مردم غافلگير شد، رأی ای که اصلاح طلبان را به قدرت پرتاب کرد، اما در دور اخير عنصر غافلگيری در ميان نيست. دولت کودتاچيان نظامی ـ امنيتی که در چهار سال پيش با يک کودتای انتخاباتی و با حمايت دستگاه ولايت به قدرت رسيد، اين بار برای تکميل کودتای خود بسيار برنامه ريزی شده وارد عمل شده است. فلج کردن اصلاح طلبان با دستگيری های گسترده سران آن، امری تصادفی نيست.
چگونه می توان کودتا را در هم شکست؟
حال که کودتای خشن دستگاه ولايت انجام گرفته است و نيروهای ارتش و سپاه وارد عمل شده اند؛ خيابان های شهرهای مختلف را جولان گاه خود کرده اند؛ مردم و بويژه جوانان را بی دليل به باطوم می بندند، و سنگفرش خيابان ها را خونين می کنند؛ در مقابل آن نمی توان و نبايد سکوت کرد. کودتای دستگاه ولايت را می توان در هم شکست. برای درهم شکستن کودتا، استفاده از سيستم های ارتباطی که در طول دوره تبليغات انتخاباتی ايجاد شده بود، می تواند مؤثر باشد. اما بيش از هرچيز، ضرورت سازماندهی درونی خود، ايجاد تشکل های توده ای محله ای ، همسويی و همکاری با تشکل های موجود دانشجويی و استفاده ی گسترده از امکانات ارتباطی مدرن، بايد در دستور قرار گيرد. در شرايط سازماندهی مقاومت مؤثر در برابر کودتا، بايد تلاش فراوانی کرد که شکاف های درونی رژيم به سرعت بسته نشود. استفاده ی دقيق از اين شکاف ها و کند کردن لبه تيز شمشير دستگاه ولايت که بيرحمانه به کار گرفته شده، امری نيست که بتوان از کنار آن گذشت. اگر شکاف های درونی رژيم بسته و دستگاه سرکوب يک دست شود، دامنه و ابعاد سرکوب به شدت گسترش خواهد يافت و می تواند حمام خون به راه بياندازد. اگر مقابله در برابر کودتا، بار سنگينی بر دوش مردم و مبارزان در داخل کشور قرار داده است، رساندن صدای مقاومت و آگاه کردن افکار عمومی جهان، بر دوش همه آنانی است که در خارج از حيطه قدرت کودتاچيان قرار دارند. نبايد گذاشت، سرکوب خشن جنبش مردمی کشور و حاکميت کودتای سياه دستگاه ولايت و سپاه و ارتش، به صورت آرام و در سکوت جهانی انجام گيرد.
23 خرداد 1388ـ 13 ژوئن 2009
24 خرداد 1388
نکات و درسهائی از "انتخابات" مرجان افتخاری
از افشا
این که گفتمان غالب گفتمان دمکراسی بر اساس حقوق بشر در کشور است از کجا سرچشمه گرفته است.
مبارزات و قلم زنی های ایرانیان خارج از کشور نقش بسیار زیادی در رسیدن به این گفتمان دارد که در مقاله نویسنده نادیده گرفته شده است.
دو نیروی اصلی در جامعه یعنی ناسیونالیستها و مذهبیون بوده اند که در یک صد سال اخیر قدرت سیاسی را در دست داشته اند.این دو نیروی اصلی هم حاکمین و هم اپوزیسیون را شامل میشوند.این دو نیروی اصلی بر خلاف حقوق بشر و دمکراسی هستند و محل زایش دیکتاتوری در کشور ما میباشند.این دو نیروی اصلی وقتی که حکومت را در دست داشته اند به تشکیل دولت بورژوازی کمپرادور منجر شده اند که در واقع عمل کرد آن دولتها تاکنون نوکری جهانخواران سرمایه دار و ضدیت با ایران و ایرانی و با تولیدات داخلی بوده است.
گفتمان بر اساس حقوق بشر و دمکراسی نفی این دو نیروی اصلی در کشور است که فرهنگ دیکتاتوری زایی را باز تولید و منتشر کرده اند مثل این حرف که ملت ایران مسلمان است و حکومت اسلامی میخواهد یک نو دیکتاتوری اکثریت(اگر کقته آنان درست باشد ) ایجاد میکند در صورتی که ده ها نوع اسلام موجود است ولی اسلامیستی که این حرف را بکرسی نشانده است اسلام بنیاد گرا بوده است که میگوید دست قطع کنیم و چشم کور کنیم و با دختر نوزاد میتوان ازدواج کرد و با رانش عملیات سکسی انجام داد یعنی انسان را به شئی ای جنسی تبدیل کردن و در عین حال ادعای تعالی انسان را داشتن از عوارض اسلام بنیاد گراست.
نیروهایی که معتقد به حقوق بشر و دمکراسی هستند نیرو های اندکی هستند که حقانیت مبارزه سیاسی دارند دو نیروه فوق یعنی نیروهای ناسیونالیستی و مذهبی حقانیت مبارزه سیاسی ندارند زیرا برای منافع خود و بر پایی دیکتاتوری میجنگند و اگر از مردم دم میزنند برای سرپوش بر خواسته های خودشان است و اگر از دمکراسی دم بزنند برای فریب است مثل دمکراسی خمینی و یا کورش زعیمها و یا دکتر معین ها و یا ملی مذهبی ها و ....
چنین دست آوردی عمدتا ناشی از مبارزات ایرانیان خارج از کشور است آنان بوده اند که بر غالب شدن این گفتمان دمکراسی بر اساس حقوق بشر کمک کرده اند.در ضمن از ایرانیان خارج از کشور انتظار نمیرود که با توسل بنیروی نظامی رزیم را سرنگون کنند و برای سرنگونی رزیم هم نیازی به سرنگونی از طریق نظامی نیست و با راه های دموکراتیک در صورت همراهی همه ملت میتواند مثل مبارزات بدون خشونت گاندی پیروز شد.مثلا در انتخابات اخیر اگر همه مردم ضد حکومت ملایی در خانه مینشستند و در رای گیری شرکت نمیکردند ضربه مهلک تری از حمله نظامی به ملایان وارد میکردند
ایرانیان خارج از کشور باید روشنگری بر اساس واقعیت و حقیقت میکردند که عملا این کار را در حد توان خود کرده اند ولی این همه توان آنان نیست علاوه بر ان ایرانیان خارج از کشور لازم بوده است که بر اساس حقوق بشر و اصول دمکراسی همسو با حقوق بشر تجمع قوی بسازنند که متاسفانه در این مورد کار را نهایی نکرده اند.
*************************
نکات و درسهائی از "انتخابات"
مرجان افتخاری
ژوئن ٢٠٠٩
پس از تقريبا سه ماه تبليغات بالاخره احمدی نژاد با کسب ٦٢٪ آراء بعنوان رياست جمهوری "انتخاب " شد. از همان ابتدا رقابت احمدی نژاد و مير حسين موسوی محور تمام تحليلها ، بحث ها، اخبار داخل و خارج از کشور بود و کانداهای ديگر چندان جائی در اين رقابت نداشتند. هر دو کانديدای اصلی هميشه پستهای مهم و کليدی را در دوره های مختلف در اين رژيم داشته اند و چهره های شناخته شده برای مردم بودند و بازهر دوی آنها در مقاطع مختلف در سرکوب دانشجويان، کارگران و زنان و بطور کلی مردم کشورمان سابقه دار هستند. خانواده های زندانيان سياسی سابق، کودکان آنها و زندانيان سياسی که از کشتارهای سال ٦٠ و سپس کشتار سراسری سال ٦٧ جان سالم به در بردند هرگز ترور و وحشت دوران نخست وزيری مير حسين موسوی را فراموش نکرده اند.
دانشجويان و جنبش دانشجوئی نه تير ماه سال ٧٨ خاتمی و نه ١٣ آذر ٨٦ احمدی نژاد را که منجر به دستگيری و شکنجه دانشجويان آزاديخواه و برابری طلب شد از ياد برده اند. طبقه کارگر و جنبش کارگری که برای مطالبات اقتصادی و حق تشکلهای مستقل خود بارها مورد سرکوب قرار گرفته اند حمله و هجوم وحشيانه به سنديکای شرکت واحد و دستگيری اعضاء و رهبران آن از جمله آقای اسنانلو که هنوز هم در زندان است را فراموش نکرده اند.
زنان و جنبش زنان که از همان روزهای اول تشکيل جمهوری اسلامی با طرح حجاب اجباری اسلامی از طرف خمينی از حق انتخاب آزادانه پوشش محروم شدند، بارها در طول اين سالها مورد سرکوب قرار گرقتند. جنبش زنان هم مانند جنبشهای ديگر هيچگاه نميتوانند سرکوب دائمی اين رژيم را فراموش کند.
در طول سی سال گذشته و دوره های مختلف رياست جمهوری هاشمي، خاتمی و احمدی نژاد به جز وخيم تر شدن وضعيت اقتصادي، گرانی مايحتاج اوليه زندگي، بيکاری و نهيدستی بيشتر مردم "سرکوب" موضوع اصلی و محوری تمام اين دورانها بوده است. انتخاب احمدی نژاد و يا موسوی برای روشنفکران، فعالين سياسي، گروه ها، سازمانها و احزابی که در خارج از کشورهستند و انتخابات را تحريم کرده بودند تغيری ايجاد نميکند ولی واکنش مردم در مقابل اين "انتخابات" در داخل کشور و شرکت ٨٠٪ مردم بايد بطور طبيعی حائز اهميت باشد. شرکت وسيع مردم در اين "انتخابات" نشان ميدهد که مردم داخل کشور بدون در نظر گرفتن جو خارج تصميم گيرندگان سر نوشت خويش هستند.
عليرغم تبليغات در خارج از کشور که تحريم انتخابات را به درستی در تمامی بيانيه ها و اعلاميه مطرح ميکرد ولی تصاوير تلوزيونی و انيترنتی و شرکت در صد عظيمی از مردم بيان ساده ای از استقلال مردم در تصمصم گيری است. مردم بدون در نظر گرفتن نظر اين با آن حزب، بدون در نظر گرفتن جو و فضای حکم در خارج از کشور در اين "انتخابات" شرکت فعال داشتند. اين موضوع يعنی واکنش مستقل مردم نشان ميدهد که احزاب، گروه ها و سازمانهای که در خارج از کشور هستند چندان اعتباری ازلحاظ نظرات سياسی در بين مردم بويژه نسل جوان وفعال ايران ندارند، به عبارت ديگر اگر مسائل به شيوه ای که تا کنون پيش رفته است ادامه پيدا کند، هيچ جريان سياسی در خارج از کشور نميتواند ادعای رهبري، سازمانذهی و آلترناتيو سياسی آينده در داخل باشد. اين موضوع پس از ٢٨ سال حائز اهميت است و جا دارد که گروه ها و احزاب سياسی به طور جدی به اين موضوع بينديشند
- حضور مردم بخصوص جوانان و زنان نشان ميدهند که تا چه حد مسائل سياسی در کشور ما حائز اهميت است و تا چه اندازه مردم درگير مسائل سياسی که به آنها مربوط ميشوند هستند. . پس از ٣٠ سال سرکوب شديد و نقض حقوق بشر با وجود شرايط اسفبار اقتصادی مردم هنوز در صحنه سياسی نقش آفرين هستند و تماشاچيان بی نظر و بی تفاوت نيسنتد. - صحنه هائی که در سی سال گذشته کمتر ديده ميشود نشان از روحيه مبارزاتی مردم دارد. حتی اگر شده اين مبارزه در انتخاب بين بد و بد تر تجسم پيدا کند آنها حضور دارند.
- مناظره تلوزيونی بين کانديداها که برای اولين بار در ايران صورت گرفت و افشاء گريهای هر دو طرف در رابطه با مسائل اقتصادی و سياسی تحميلی بود به جناح احمدی نژاد. برای اولين بار پس از رياست جمهوری بنی صدر و درگيريهای او با رجائی و بهشتی بار ديگر شکاف بين دو جناح حاکم بيش از هر زمان ديگر عريانتر و عميق تر شده است. از اين به بعد برای احمدی نژاد و دار و دسته او بدون سرکوب عريان و ارگانيزه بسيج و اطلاعات ادامه حيات سياسی امکان پذير نيست. اين شکاف ميتواند حتی در مواقعی به سرکوب و دستگيری اطرافين و نزديکان رژيم حاکم هم منجر شود.
- خواستهای دمکراتيک و مبارزه برای کسب آزاديهای دمکراتيک اصلی ترين، فراگيرترين و همگرا ترين موضوعی است که ميتواند ميليونها نفر را به خيابانها بکشاند. خواست "آزادی" که محور انقلاب بهمن بود هنوز پس از سی سال سرکوب، سی سال درگيری سياسی برای مردم مطرح و جايگاهی ويژه ای دارد. زندانهای جمهوری اسلامی اگر زمانی محل فعالين حرفه ای و هوادران اين يا آن جريان سياسی بودند اکنون محلی برای هر فرياد و هر صدای آزاديخواهانه است. حضور زنان عليرغم سرکوب سی ساله و فرهنگ و سنت های پوسيده مذهبي، طرح خواستهای برابری طلبانه خود را در گرو "آزادی" جستجو ميکنند چرا که "آزادی" اولين گام و اولين مرحله در راه برابری است.
- واقعيت اين است که خواسته های دمکراتيک انديشه بيان، قلم، حق انتخاب پوشش و حق داشتن تشکل، حق اعتصاب، لغومجازات اعدام و آزادی زندانيان سياسی و برابريهای جنسيتی با مبارزه طبقاتی در کشور ما گره خورده است.
ولی تجربه ای که در اين ميان هر نيرو و جريان سياسی و انقلابی از "انتخابات" بايد بگيرد و آنرا با تجربه اوائل انقلاب ٥٧ مقايسه کند بيش از همه اهميت دارد. در سی سال پيش اگر تنها بر مبارزه ضد امپرياليستی و ضد آمريکائی پا فشاری شد بدون در نظر گرفتن خواستهای ملموس و واقعی مردم اين بار بايد به خواستهای ملموس مردم يعنی "آزادی" و آزاديهای دموکراتيک از يک سو و جدائی بدون قيد و شرط مذهب از قدرت سياسی پافشاری کرد. تنها در چنين صورتی است که يک حزب انقلابی قادر خواهد بود آلترناتيو واقعی مردم باشد و رهبری ادامه انقلاب را در دست داشته باشد.
Eftekhari_marjan@yahoo.com
24 خرداد 1388 12:46
نظر شما
نام: |
ای-میل: |
16:45 24 خرداد 1388 |
یعنی هنوز دوزاری خانم مرجان افتخاری نیفتاده که یک جریان به تنهائی قادر به رهبری نیست؟! من واقعا شگفت زده می شوم! تنها راه تآثیرگذاری آن هم به شکل شرط و نه مبنا تشکیل یک اتحاد گسترده برای وحدت عمل بر سر کلی ترین مطالبات است. طرح هر بحث ایدئولوژیک شانس چنین اتحادی را از بین می برد. بعدش هم شما را به هر کی دوست دارین این قدر طبقه کارگر طبقه کارگر نکنین ما هم میدونیم که طبقه کارگر وجود دارد. بذارید همه مردم ایران برای براندازی هیولای مذهبی حاکم متحد بشن. اینجا صحبت یک انقلاب است. با این حال من از خانم افتخاری که حساسیت نشون داده و قلم می زنن تشکر می کنم. |
نام: |
ای-میل: |
14:33 24 خرداد 1388 |
پس کو آن نيروهای طرفدار جنگ مسلحانه که همه اش شعار می دادند؟ کو آن طرفداران احزاب خارج از کشور، که هميشه می گفتند با درون کشور تماس دارند و طرفدارانشان آماده هستند با رژيم بجنگند؟ اين موقعيت انقلابی است. در چنين موقعيتی بايد اسلحه را بر عليه نيروهای سرکوبگر به کار برد و مردم را حمايت کرد. در چنين موقعيتی بايد گروهی سازمانيافته و با شعارهای راديکال در حمايت مردم به نيروهای سرکوب حمله کرده و درگيری مسلحانه را آغاز کند. اين رژيم را در عرض دو روز می توان سرنگون کرد. مردم اين رژيم را نمی خواهند. |
نام: |
ای-میل: |
13:42 24 خرداد 1388 |
دلتونو بهمیت مهملات خوش کنین رژیم تا دندان مسلح به سلاح های منکوب وسرکوبگر و متشکل از جوانان وحشی عرب و فلسطینی و اراذل دوره دیده ایرانی هرگونه اعتراض و جنبشی را بنام خدا واسلام در نطفه با وحشیگری توصیف ناپذری خفه میکند. اینها دوره دیده کا گ ب و حوش سازمانهای سرکوبگر بلاروس و کره شمالی و حماس و فلسطینی و امثالهم هستند و چنان آموزش دبده اند که براحتی اعتراضات مردمی را در نطفه خفه میکنند. زیاد هارت و پوت الکی نکنین و خود را مورد استهزای خاص و عام قرار ندین. سرنگونی این رژیم قدرتی مافوق تصور همراه با کشتاری بیسابقه و وحشیگری لازم دارد و دیگر مثل زمان شاه خائن نیست که براحتی سرنگون بشه واقعیتی بس دردناک و وحشتناک.بخودتون زیاد دلخوشی ندین |