حکومت دینی حکومت رذل هاست - م سحر
از افشا
کاملا موافقم.اصولا در اجتماعی که در آن ترویج ایدئولزی ناحق حاکم میشود و جلوی آزادی بیان و انتخاب مردم گرفته میشود مثل رژیم شاه و یا شیخ بدتر از شاه طرفداران حکومت انسان های خود فروخته ای بیش نیستند.به امید روزی که حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری داشته باشیم تا هر کس براهی که دوست دارد برود و مزاحمتی از طرف کسی برایش نباشد و او هم نتواند مزاحم کس دیگری بشود.
_____________________________
حکومت دینی حکومت رذل هاست - م سحر
چون در چنین حکومتی تنها کافی ست که تو مؤمن باشی یا تظاهر به ایمان کنی!
اما مؤمن بودن اگر به معنای صداقت در ایمان باشد ، در چنین نظام هایی آمد و نیامد دارد :
نخست برای این که ایمان تو می باید دقیقا بر ایمان حاکمان منطبق باشد یعنی می باید برداشت و تفسیر تو از موضوع ایمانت (دین ـ اعتقاد) با برداشت و تفسیری که منافع حاکمان از پیش تعیین کرده اند انطباق کامل داشته باشد .
زیرا اگر جز این باشد و چنانچه تن به انطباق با مذهب مختار یعنی برداشت و تفسیر حکومت از دین ندهی با دو را روبرو خواهی بود:
یا ناگزیر تن به سکوت خواهی داد و در این صورت به اصالت اعتقادی و به تمامیت ایمانت یعنی به هویت فردی خودت پشت خواهی کرد تا از حکومتگران گدایی امتیاز و موقعیت کنی ،
یا مقاومت خواهی کرد که در این صورت از دایرۀ خودی ها و سپس از دایرهء برخورداران از همۀ حقوق اجتماعی و سیاسی و شهروندی ات حذف خواهی شد.
پس کلاه صاحبان ایمانِ درست و اصیل ، در یک حکومت دینی پسِ معرکه و پل آنان آن ور آب است .
بنا بر برای ماندن در حلقۀ خودی های حکومت دینی ، یک راه بیشتر نیست و آن این است که به برداشت و تفسیر رسمی و به مذهب مختار یعنی به ارزشهایی که با هدف گسترش منافع اهل قدرت رواج می یابد تسلیم شوی و در برابر آنان کُرنش کنی به ناگزیر به جرگۀ سفلگان و ناراستان بپیوندی و به جامۀ آنان درآیی.
چنین کاری البته برای مؤمنان اصیل و به کسانی که به اصول پایه ای و اخلاقی و پرتسیپ های فکری و نظری و اعتقادی و آرمانی خود پایبندند، بسیار دشوار و درحکم خودکشی ست .
اما برای مردم ناداشت و پَست و سفله و بی ارزش و دروغگو و بی اخلاق ، دعوی ایمان داری و دعوی خدا شناسی و دعوی تقوا به راحتی آب خوردن است.
آنها یعنی سفلگان و پست عنصر ها و دروغگو ها و فرصت طلب های بی همه چیز ، راحت و یک شبه بدل به مؤمنان و معتقدان به مذهب مختار و به تفسیر و برداشت اعتقادی و دینی حاکمان می شوند و آنها که تا همین شب پیش ، به قول سعدی منکری نبود که نمی کردند و مسکری نبود که نمی خوردند به سرعت برق جامه ایمان می پوشند و به نماز می ایستند و قرآن را از حفظ می کنند و شلاق و چماق به دست می گیرند و در برابر حجره قاضی شرع به صف می ایستند تا مجری احکام او شوند .
زیرا تنها پرنسیپ و اصلی که چنین موجودات به آنا پایبندند منافع شخصی و موقعیت فردی آنان برای کسب مال و جاه است.
در انقلابی که در سال 57 رخ داد و ملاها صاحب آن شدند دیدیم که یک شبه پست ترین موجودات و بی شرم ترین و دروغگوترین وسفله ترین و وقیح ترین افراد ریش گذاشتند و روی پیشانی شان به سرعت پینه بست و ولالضاللللییین شان از کوچه به خیابان و از خیابان به میدان و از میدان به کمیته ها و از کمیته ها به رسته های مسلح و چماقدار سرکوبگر رسید.
بنا بر این حکومت دینی نه حکومت مؤمنان اصیل و شریف که حکومت دروغگویان و اراذل است و ما ایرانی ها این حقیقت را به چشم خود دیدیم و با پوست و گوشت و کفنمان لمس کرده ایم.
محال است که بشود در یک حکومت دینی یک انسان یافت.
مگر این که از فرط بلاهت روح خود را صد درصد به ملایان و مفتیان و متولیان دین حاکم و مدعیان مذهب مختار واگذارکرده بوده باشد!
والسلام
م.سحر
ششم سپتامبر 2013
حکومت دینی حکومت رذل هاست - م سحر
چون در چنین حکومتی تنها کافی ست که تو مؤمن باشی یا تظاهر به ایمان کنی!
اما مؤمن بودن اگر به معنای صداقت در ایمان باشد ، در چنین نظام هایی آمد و نیامد دارد :
نخست برای این که ایمان تو می باید دقیقا بر ایمان حاکمان منطبق باشد یعنی می باید برداشت و تفسیر تو از موضوع ایمانت (دین ـ اعتقاد) با برداشت و تفسیری که منافع حاکمان از پیش تعیین کرده اند انطباق کامل داشته باشد .
زیرا اگر جز این باشد و چنانچه تن به انطباق با مذهب مختار یعنی برداشت و تفسیر حکومت از دین ندهی با دو را روبرو خواهی بود:
یا ناگزیر تن به سکوت خواهی داد و در این صورت به اصالت اعتقادی و به تمامیت ایمانت یعنی به هویت فردی خودت پشت خواهی کرد تا از حکومتگران گدایی امتیاز و موقعیت کنی ،
یا مقاومت خواهی کرد که در این صورت از دایرۀ خودی ها و سپس از دایرهء برخورداران از همۀ حقوق اجتماعی و سیاسی و شهروندی ات حذف خواهی شد.
پس کلاه صاحبان ایمانِ درست و اصیل ، در یک حکومت دینی پسِ معرکه و پل آنان آن ور آب است .
بنا بر برای ماندن در حلقۀ خودی های حکومت دینی ، یک راه بیشتر نیست و آن این است که به برداشت و تفسیر رسمی و به مذهب مختار یعنی به ارزشهایی که با هدف گسترش منافع اهل قدرت رواج می یابد تسلیم شوی و در برابر آنان کُرنش کنی به ناگزیر به جرگۀ سفلگان و ناراستان بپیوندی و به جامۀ آنان درآیی.
چنین کاری البته برای مؤمنان اصیل و به کسانی که به اصول پایه ای و اخلاقی و پرتسیپ های فکری و نظری و اعتقادی و آرمانی خود پایبندند، بسیار دشوار و درحکم خودکشی ست .
اما برای مردم ناداشت و پَست و سفله و بی ارزش و دروغگو و بی اخلاق ، دعوی ایمان داری و دعوی خدا شناسی و دعوی تقوا به راحتی آب خوردن است.
آنها یعنی سفلگان و پست عنصر ها و دروغگو ها و فرصت طلب های بی همه چیز ، راحت و یک شبه بدل به مؤمنان و معتقدان به مذهب مختار و به تفسیر و برداشت اعتقادی و دینی حاکمان می شوند و آنها که تا همین شب پیش ، به قول سعدی منکری نبود که نمی کردند و مسکری نبود که نمی خوردند به سرعت برق جامه ایمان می پوشند و به نماز می ایستند و قرآن را از حفظ می کنند و شلاق و چماق به دست می گیرند و در برابر حجره قاضی شرع به صف می ایستند تا مجری احکام او شوند .
زیرا تنها پرنسیپ و اصلی که چنین موجودات به آنا پایبندند منافع شخصی و موقعیت فردی آنان برای کسب مال و جاه است.
در انقلابی که در سال 57 رخ داد و ملاها صاحب آن شدند دیدیم که یک شبه پست ترین موجودات و بی شرم ترین و دروغگوترین وسفله ترین و وقیح ترین افراد ریش گذاشتند و روی پیشانی شان به سرعت پینه بست و ولالضاللللییین شان از کوچه به خیابان و از خیابان به میدان و از میدان به کمیته ها و از کمیته ها به رسته های مسلح و چماقدار سرکوبگر رسید.
بنا بر این حکومت دینی نه حکومت مؤمنان اصیل و شریف که حکومت دروغگویان و اراذل است و ما ایرانی ها این حقیقت را به چشم خود دیدیم و با پوست و گوشت و کفنمان لمس کرده ایم.
محال است که بشود در یک حکومت دینی یک انسان یافت.
مگر این که از فرط بلاهت روح خود را صد درصد به ملایان و مفتیان و متولیان دین حاکم و مدعیان مذهب مختار واگذارکرده بوده باشد!
والسلام
م.سحر
ششم سپتامبر 2013
Reader Comments