شهر خورشید / اردلان سرفراز
از افشا
وقتی که عقلانیت آزاد رها و خود محور با احساسات این شعر زیبا توام شود ایران ما آباد و سرافراز خواهد بود
عقلانیت مورد نظرم را در لینک زیر شرح داده ام
http://efsha.squarespace.com/blog/2010/2/16/303615225111.html
شهر خورشید / اردلان سرفراز
 |
سرو زانو نمی‌زند هرگز
قامت عشق تا نخواهد شد
سنگسار و شکنجه و اعدام
بند بر پای ما نخواهد شد
زیر آوار دشنه و دشنام
خم به ابروی ما نمی‌آید
آنکه هم خون وهم قبیله‌ی ماست
سر به هیچ آستان نمی‌ساید
قطره قطره، تمام دریاییم
آشتی ناپذیرترازموج
ما بلندای قامت عشقیم
مرزبانان ساحت عشقیم
در مصاف شقایق و شمشیر
فاتحان قیامت عشقیم
بی‌دریغ و هراس تردیدیم
ما در ذره‌های خورشیدیم
یک نفس سرکشیده، نوشیدیم
دامن و دستهای ایثاریم
روبروی همه تبرداران
باغبانیم و سرو می‌کاریم
همسُرایان و همسران بهار
لاله‌پرداز و سرو رفتاریم!
ذات انسان و جان افلاکیم!
ما بهاریم ما همه باغیم
شعله ور، شعله وار از داغیم!
آنکه از ما بهار را دزدید
باغ درخون نشسته می‌خواهد!
سرنوشتش شکستن خواهد بود
آنکه ما را شکسته می‌خواهد
شهرخورشید آشیانه‌ی ماست
شُعله‌ی خشم در ترانه‌ی ماست
خانه از خصم نیست خانه‌ی ماست
راهی خانه‌ایم و می‌خوانیم
خانه ازخضم نیست خانه‌ی ماست
همه جای جهان نشانه‌ی ما
بر درخت زمان و جان زمین
گُل به گُل رویش جوانه‌ی ما
ما بلندای قامت عشقیم
فاتحان قیامت عشقیم.
افشا
Post a Comment
View Printer Friendly Version
Email Article to Friend
Reader Comments