نامه رخشان بنياعتماد، جعفر پناهی و محمد نوريزاد به رئيس قوه قضائيه رژيم
از افشا
برای قدرت غاصب هر چیزی بهانه ای برای بر آوردن خواسته های ناحقش است.آری این درست که دزدان میلیاردی شرافت نداشته آنان حفظ شود ولی هنرمندان ما بجاسوسی در روزنامه ها یاد شوند
________________
نامه رخشان بنياعتماد، جعفر پناهی و محمد نوريزاد به رئيس قوه قضائيه رژيم
کلمه
جناب آيت الله صادق لاريجانی
رياست محترم قوه ی قضاييه ی جمهوری اسلامی ايران
سلام به شما
چه خوب که دستگاه قضايی کشورما تا کنون هيچ نام و نشانی از متهمان پرونده اختلاس بزرگ سه هزار ميليارد تومانی منتشر نکرده است. اين رفتار خوب، حتماً برگرفته از حقوق شهروندی متهمان، وحتماً متأثر از آموزه های دينی است. آموزه هايی که به آبروی يک انسان، چه مسلمان و چه نامسلمان، به قدر خون يک بی گناه بها می دهد. واين که: يک متهم، تا زمانی که جرمش ثابت نشده � آنهم دريک محکمه منصفانه و قانونی � تنها يک متهم و حتماً يک بی گناه تلقی می شود. اين را ما نمی گوييم. بلکه قانونی می گويد که شما اکنون محافظ و مجری مستقيم آنيد.
اما ظاهراً در سطح زيرين قوانين مدنی ما، قوانين نانوشته ای جاری است که حتی جمعی از مسئولان طراز اول کشورمان بدانها تمسک می جويند و مطابق آنها رفتار می کنند. شايد به ما سه تن که امضا کنندگان اين نامه ايم، خُرده بگيريد که: مستدل سخن بگوييد! وحتماً نيز درادامه تأکيد می فرماييد: بله، حفظ آبروی متهمان، تا زمانی که جرمشان ثابت نشده، از محکمات قانوني، و از ضروريات اخلاقی و دينی ما است.
می گوييم: پس چگونه است که تعدادی از هنرمندان مستند ساز کشورمان امروز دستگير می شوند و هنوز پايشان به زندان و انفرادی و مراحل بازجويی و تشکيل پرونده و تفهيم اتهام و داشتن وکيل نرسيده، شخص وزير محترم اطلاعات، از دستگيری عده ای جاسوس و برانداز و عمله ی استکبار خبر می دهد، وفردای آن روز، روزنامه ی کيهان، علاوه بردرج اين خبر، به انتشار اسم و شهرت همان جاسوسان وطن فروش نيز دست می برد؟ اگر تمايل داريد به لمسِ ذره ای از اين فاجعه ی اخلاقی و قانونی نائل آييد، با فرزندانِ اين متهمان به مدرسه و دانشگاه آنان، وبه اجتماعی پای بگذاريد که: پيش از فهميدن قضاوت می کند.
جناب آيت الله لاريجانی
هنوز که هنوز است، برای اين متهمان، دادگاهی تشکيل نشده است. چرا که دوستان هنرمند ما جرم و خطايی مرتکب نشده اند تا برای برپايی يک محکمه ی مطلوب، بهانه ای حاصل آيد. متأسفانه خروجيِ اين هياهوی بی دليل، اين شده است که نظام اطلاعاتی و قضايی ما، آبروی جمعی از پاک ترين و وفادارترين هنرمندان کشورمان را به آب انداخته و برای ترميم اين رفتار نادرست نيز قدمی برنمی دارند.
اکنون مستند سازان ما، همگی به قيد وثيقه آزاد شده اند بجز يک نفر. آقای مجتبی ميرطهماسب. اين هنرمند نام آشنا و غيرت مند ما و خالق اثر شورانگيز ”بانوی گل سرخ“ ماههاست که برای اعتراف به خطايی که مرتکب نشده، تحت فشار است. پيشنهاد می کنيم اگر علاقه منديد به ميزان هنر و تعهد و انسانيت و وطن دوستی آقای مجتبی ميرطهماسب وقوف يابيد، شرايطی فراهم آوريد تا همين فيلم مستند ”بانوی گل سرخ“ از رسانه ی ملی پخش گردد تا همگان بدانند سازنده اين اثر شريف و غرور آفرين، نمی تواند وطنش را و مردم وطنش را دوست نداشته باشد، چه برسد به اين که جاسوس اجنبی نيزباشد.
ما امضا کنندگان اين نامه، از محضر شما سه تقاضا داريم:
يک: دستور فرماييد با اشخاص و دستگاهها و رسانه هايی که پيش از احراز جرم، آبروی هنرمندان مستند ساز ما را برسر محافل و کوچه و بازار فرو ريختند، برخورد قانونی صورت پذيرد.
دو: زمينه استخلاص دوست هنرمند ما آقای مجتبی ميرطهماسب را فراهم آوريد. وی دير يا زود آزاد خواهد شد. اما چه خوب که حضرتعالی شخصاً درآزادی اين هنرمند غيرت مند و بی گناه دخيل باشيد.
سه: دستور فرماييد به هرشکل ممکن، درمحو آن بی آبرويی مطرح شده، و دلجويی از مستند سازان و خانواده های آنان، اقدام قانونی و انسانی به عمل آيد.
شما نيک تر از همه ی ما می دانيد که زيبايی عدالت در لفظ آن متوقف نيست. اين زيبايي، آنجا به دل می نشيند، وآنجا به انتشار برکات خود می پردازد که دريک جامعه، مظلومان و گمنامان و بی پناهان از همان حقوقی برخوردار باشند که: مسئولان و صاحب منصبان.
با اميد فراوان، وبا آرزوی سرفرازی ايران عزيز، چشم به راه آزادی همه زندانيان سياسي، و آزادی دوست هنرمندمان آقای مجتبی ميرطهماسب، و چشم به راه استيفای حقوق از دست رفته همه ی زندانيان اين دوسال اخيرهستيم.
با احترام و ادب:
رخشان بنی اعتماد � جعفر پناهی � محمد نوری زاد
نهم آذرماه سال نود
Reader Comments