« اشعار جعلی در شاهنامه....6 | Main | اشعار جعلی در شاهنامه .....4 »

اشعار جعلی در شاهنامه....5

از افشا

محقق ادعا میکند که اسب هخته زهار بمعنای اسبی است که در آن بیضه ها کوچک و غیر آویزان بوده و مزاحم حرکات ریتمیک اسب نمیشود.کاتبان شاهنامه بعلت عدم آشنایی با این .اژه این کلمه را به اشکال مختلف جعل کرده اند مثلا اخته زهار نوشته اند.

_______________________________

 
درس‌هایي آموختنی از این پژوهش
این پژوهشِ کوچکِ پیشامدی در باره‌یِ دو واژه در متنِ شاه‌نامه، شش سال به درازا کشید، و چند دانشورِ صاحب‌نظر در آن شرکت کردند و آن را غنا بخشیدند و به سرانجام رساندند. پی‌گیریِ این بحث به عنوانِ یک پژوهشِ علمی در زمینه‌یِ متن‌شناسی و واژه‌شناسی برایِ من نکته‌هایِ آموزنده‌یِ پرارزشي در بر داشت که از آن‌ها یاد می‌کنم، شاید که برایِ دیگران، به‌ویژه دانشجویان، هم آموزنده باشد. نخستین نکته برخوردِ شک‌آورانه‌ و سنجشگرانه با متن است و آسان نگذشتن از کنارِ مسأله. در این روند، که هدفِ آن یاوری به ویرایشِ یک متنِ کهن است، همچنان با مسأله‌یِ رفتارِ دیرینه‌یِ نسخه‌نویسانِ رو به رو ایم. چنان که می‌دانیم، ایشان هر جا به واژه‌اي یا عبارتي در نسخه‌یِ اصل برمی‌خوردند که به دلیلِ کهنیِ متن برایِ ایشان فهم‌پذیر نبود، آن را به‌سادگی به واژه یا عبارتي آشنا تبدیل می‌کردند. چنان که در این مورد دیدیم، «هخته‌زهار» را در رونویس‌هایِ جدیدتر به «اخته‌زهار» تبدیل کرده اند و معنایِ «خایه‌کشیده» به آن داده اند، بی آن که از نظرِ سازگاریِ این معنا با متنِ شاه‌نامه هرگز پرسشي برایِ ایشان پیش آید. گذشته از مسأله‌یِ اسبانِ جنگی در شاه‌نامه، هنگامي که هخته‌زهار همچون صفتي برایِ شیر نیز به کار می‌رود، آن را نیز اخته‌زهار می‌کنند و به همان معنا می‌گیرند بی ‌آن که از خود بپرسند که شیرِ اخته شده یعنی چه؟ و یکي از ایشان که گویا به این مشکلِ ‌معناییِ آگاه می‌شود، در نسخه‌اي که در اختیارِ یکي از ویراستارانِ شاه‌نامه، ژول مول، بوده است، آن را به «گشته‌نهار» تبدیل می‌کند، که واژه‌اي ست جعلی و گویا به معنایِ گرسنه به کار برده است. امّا شگفت آن است که این دستکاری و معناتراشیِ ناشیانه در ذهنِ دانشورانِ شاه‌نامه‌شناسِ امروزین نیز، که با روش‌هایِ مدرنِ متن‌شناسی و ویرایشِ متن به این اثر پرداخته اند، پرسشي برنمی‌انگیزد و همگی، چنان که دیدیم، بر همان معنا پافشاری می‌کنند.

البته، با کوشش‌هایي که ویراستارانِ فرنگی و ایرانی با هم‌سنجیِ نسخه‌هایِ کهن در این صد ساله کرده اند، در جهتِ پیرایشِ این متنِ هزارساله از دستکاری‌هایِ نسخه‌نویسان و نزدیک شدن به نسخه‌یِ اصل گام‌هایِ بلندي برداشته شده است. اگرچه فاصله‌یِ سه-چهار قرنه‌اي که کهن‌ترین دست‌نویس‌هایِ شاه‌نامه نسبت به نسخه‌یِ اصل به قلمِ فردوسی دارند، هرگز اجازه نمی‌دهد که امیدِ آن را داشته باشیم که از راهِ وارسیِ نقدگرانه‌یِ نسخه‌ها سرانجام به آن نسخه‌یِ اصل برسیم. اما کوششِ علمیِ امروزین بر آن است که تا جای ممکن به آن نزدیک شود. از جمله، در همین مورد، برایِ نمونه، می‌توان گفت که با کوششِ استاد خالقی توانسته ایم به این برسیم که «اخته‌زهار» در نسخه‌هایِ قدیم صورتِ دستکاری شده‌یِ «هخته‌زهار» در نسخه‌هایِ کهن‌تر است. اما مشکلِ معنایي بر جا ست و معنایِ اخته شده و خایه‌کشیده که از «اخته‌زهار» می‌فهمیدند، همچنان بر دوشِ «هخته‌زهار» سنگینی می‌کند. اگر کهن‌ترین دستنویس‌ها به ما می‌گویند که فردوسی اسب و شیر هر دو را «هخته‌زهار» وصف کرده، پس نادرست است که هخته‌یِ فارسی و اخته‌یِ ترکی را به یک معنا بگیریم.

نکته‌اي که از این پی‌جویی برمی‌آید آن است که همسنجیِ نقدگرانه‌یِ دست‌نویس‌ها برایِ رسیدن به اصیل‌ترین نسخه‌یِ ممکن بسنده نیست. بلکه اصلِ راهنمایِ دیگر برایِ ویرایشِ متن،چنان که پیش از این گفته ام، توجّه به منطقِ متن است. و این نکته‌اي ست که در موردِ ویرایشِ هر متنِ کهنِ دیگر نیز می‌باید در کار باشد. در این نمونه، منطقِ متن به ما می‌گوید که در یک متنِ حماسی که سراسر ستایشِ نرینگی ست، اخته شدگی چه گونه می‌تواند صفتي ستوده برایِ اسب باشد؟ و آنگاه، چه گونه این صفت می‌تواند برایِ شیر هم به کار رود؟ نکند «زهار» در اصل معنایي جز زیرِ شکم یا خایه داشته باشد؟ برایِ پاسخگویی به این پرسش، بر اساسِ بیت‌هایِ شاه‌نامه حدس‌هایِ گوناگون دنبال شد و از جمله آقایِ حیدریِ ملایری با پیگیری ریشه‌شناسیِ این واژه را در زبان‌هایِ ایرانی و هند-و-اروپایی دنبال کردند. با ورودِ آقایِ ابوالفضلِ خطیبی این پی‌جوییِ به بحثِ جانداري بدل شد که چه‌بسا تاکنون به این صورت در میانِ دانشورانِ ایرانیِ پیشینه نداشته باشد. اگرچه پی‌جوییِ ریشه‌شناختی به نتیجه‌یِ روشنِ باورپذیر نرسید، اما از نظرِ تاریخی در روشن کردنِ معنایِ زهار گامِ بلندي برداشته شد.

سرانجام دعوتي که از اسب‌شناسان برایِ ورود به این بحث کرده بودیم با ورودِ آقای بیانی به نتیجه رسید و می‌توانیم گفت که این رای‌زنیِ جمعی نمونه‌یِ خوبِ کامیابي از پژوهشِ علمی از کار درآمد که می‌تواند مُدلي برایِ این گونه کارها باشد.
Posted on Sunday, November 20, 2011 at 10:51PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>