آیا مغز برای مذهب برنامه ریزی شده است؟
از افشا
ما بجز عقل و تفکر راه شناخت دیگری نداریم.وحی و الهامات دیگر ساختگی است
دو مقاله زیر را بخوانید تا با نحوه احساسات مذهبی که پایه مادی دارد آشنا بشوید
_____________
هوش هیجانی یعنی داشتن ظرفیتی برای شناخت احساسات و هیجان های خود و دیگران و استفاده از این هیجان ها به بهترین نحو برای برقراری ارتباط با خود و دیگران.
بیش از یكصد سال،بهره هوشی یا هوش بهره
به عنوان معیاری برای سنجش هوش فردی محسوب می شد.
آزمون بهره هوشی تنها شاخصی بود كه نمایانگر توانایی یادگیری افراد محسوب می شد، شاید به همین خاطر است كه تعداد زیادی از والدین، از همان دوران قبل از مدرسه رفتن، نگران كیفیت یادگیری فرزند خود و مدرسه ای كه قرار است او در آن درس بخواند، هستند.
غافل از اینكه در سال های اخیر تحقیقات علمی نشان داده كه تنها داشتن هوش عقلانی (شناختی) زیاد برای كسب موفقیت كافی نیست و علاوه بر
IQ
، كیفیات دیگری نیز لازم است.
بسیاری از افراد در زمینه علمی به خاطر بهره هوشی بالا در موسسات آموزشی و دانشگاه ها به مدارج بالایی نائل می شوند، اما بعضی از همین افراد در محیط كار و خانواده چندان موفق نیستند و برعكس آنها افرادی بوده اند كه بهره هوشی پایینی دارند، ولی در محیط خانواده و كار افرادی موفق و سازگار به شمار می روند كه علتش می تواند به سطح هوش هیجانی
یا توانایی هدایت هیجان های شخصی در تعاملات فردی ارتباط پیدا كند.
هوش هیجانی پیش بینی كننده موفقیت افراد در زندگی و نحوه برخورد مناسب با استرس هاست.
▪اهمیت هوش هیجانی
روان شناسان عقیده دارند می توان هوش هیجانی را در كودكان و حتی افراد بالغ افزایش داد. ممكن است این سؤال مطرح شود كه چرا پرورش و رشد هوش هیجانی مهم است؟
۱ - ایجاد حس مسئولیت پذیری: هوش هیجانی به ما كمك می كند كه فرد مسئولیت پذیری در جامعه باشیم، برای رسیدن به این مرحله باید به كودكان آموزش های لازم را بدهیم. ابتدا با آموزش كودكان، به آنان یاد دهیم به جای آنكه دیگران احساسات شان را در دست گیرند، مسئولیت احساسات وهیجان های خود را بپذیرند؛ به عنوان مثال، به جای اینكه بگوید شما باعث خوشحالی من شدید از جمله من احساس خوشحالی می كنم استفاده كند.
همچنین به آنها بیاموزیم در مقابل احساسات خود حق انتخاب دارند، انتخاب هایی چون استفاده از مهارت های كلامی و غیركلامی، تغییر دادن، اقدام كردن و... همه ما می توانیم بر هیجان های خود تسلط داشته باشیم و آن را تحت كنترل خود بگیریم و این امر با تقویت هوش هیجانی میسر می شود. وقتی هیجان ها و احساسات ما كنترل شود، رفتار مناسب تری را هم تجربه خواهیم كرد و این رفتار خوب باعث ایجاد احساس خوب و بالا رفتن اعتماد به نفس و تقویت ارتباط اجتماعی می شود.
۲ - ایجاد زندگی شاد و بانشاط: تحقیقات نشان داده است هر چه افراد شاد و خوشحال باشند از سلامت بیشتری برخوردارند و هر چه از هوش هیجانی بیشتری برخوردار باشند، افرادی مسئولیت پذیر و اجتماعی تر هستند و بالا بودن هوش هیجانی به آنان كمك می كند كه شادتر باشند و غم و اندوه را از خود دور كنند.
۳ - برخورد با موقعیت های خطرناك: تحقیقات نشان می دهد كودكانی كه از هوش هیجانی بیشتری برخوردارند، زودتر موقعیت های خطرناك را تشخیص داده و عكس العمل نشان می دهند و در دوران حساس نوجوانی كمتر امكان دچار شدن به انحرافات اخلاقی را دارند و كمتر جذب دوستان ناباب می شوند.
۴ - ایجاد روحیه همكاری و كمك به دیگران: كودكانی كه از هوش هیجانی بالاتری برخوردار باشند از احساسات دیگران آگاهی كامل دارند و در گروه سعی می كنند عضو سازنده باشند و نیازهای دیگران را درك می كنند و حداقل با همدلی به آنان كمك می كنند. با پرورش هوش هیجانی كودكان پی می برند وقتی احساس بهتری نسبت به زندگی دارند كه با یكدیگر همكاری داشته و به هم كمك كنند.
تحقیقات نشان داده كودكانی كه از نظر هوش هیجانی در سطح بالاتری هستند ویژگی های زیر را دارند: یادگیرندگان بهتری هستند، مشكلات رفتاری كمتری دارند، هیجان های خود را به خوبی بیان می كنند، به حرف های دیگران خوب گوش می كنند، از خود خشونت كمتری نشان می دهند، دوستان زیادی پیدا می كنند، خوشحال و بانشاط هستند، اگر در زندگی آنان مشكلی پیش آید، در حل مشكل خوب عمل می كنند و تحمل مشكلات در این كودكان بیشتر است، بیشتر از دیگران هیجان ها و تكانه های خود را كنترل می كنند، درباره اطرافیان خود احساس خوبی دارند.
▪چگونه هوش هیجانی كودكان را افزایش دهیم؟
بیشتر مهارت ها بر اثر تعلیم و تربیت توسعه می یابد. هوش هیجانی به وسیله رشد مهارت های هیجانی قابل رشد و توسعه است. هوش هیجانی مفهومی، قابل یادگیری است. برخلاف بهره هوشی كه در طول زندگی سطح آن تقریباً ثابت است، هوش هیجانی را می توان افزایش داد.
▪ قبل از هر چیز والدین باید درباره احساسات و هیجانات اطلاعات بیشتری پیدا كنند و درباره انواع هیجان مثل شادی و غم، شجاعت و ترس، صبر و بی حوصلگی، عشق و تنفر و... اطلاعات سازنده ای داشته باشند.
▪ با ایجاد یك محیط امن عاطفی كودكان می توانند با آزادی درباره احساساتشان با والدین گفت وگو كنند.
▪ مهلت های هوش هیجانی با تعامل خوب والدین و كودك آغاز می شود. والدین به كودكان یاد می دهند كه هیجان های خود را تشخیص دهند و آنها را نامگذاری كنند. به عنوان مثال: احساس ناامیدی می كنم، احساس شادی می كنم، الان عصبانی هستم و... پس وقتی از رفتار دوستش شكایت می كند و می گوید من اصلاً او را دوست ندارم، می توان جمله او را به این صورت تصحیح كرد: به نظر می رسد از دست دوستت عصبانی هستی، با بیان این جمله، هم نشان داده اید احساس فرزندتان را درك كرده اید و هم الگوی مناسبی برای بیان احساسات فراهم ساخته اید.
▪ به جای نامگذاری روی فرزندان با صفاتی چون دست و پا چلفتی، بی عرضه، ترسو، كودن و... احساسات آنها را نامگذاری كنید. مثلاً: (الان احساس خجالت می كنی، به نظر می آید احساس ترس می كنی و...).
▪ به حرف های فرزندان خود با دقت گوش دهید و همزمان از زبان بدن (حالات و حركات اعضای بدن و صورت) استفاده كنید. این روش به شما كمك می كند ارتباط بهتری با فرزندتان برقرار كنید و او را بهتر بشناسید.
▪ متخصصان باور دارند كه آموزش طبیعی هیجانی كه همراه با هنرهای آزاد است از اهمیت بیشتر برخوردار است. در درس هایی كه داستان های مهیج وجود دارد، كودكان در مورد احساسات قهرمانان شروع به یادگیری می كنند و خود را به جای قهرمان داستان می گذارند وبا نحوه برخورد یا مقابله با احساساتی چون خشم، ترس، شادی، غم و... آشنا می شوند.
▪ آموزش مهارت های اجتماعی از راه های افزایش هوش هیجانی است. این آموزش شامل برنامه كنترل خشم و عصبانیت، همدلی، پی بردن به تفاوت ها و شباهت های مردم، حل مسائل و مشكلات، برقراری ارتباط موثر، ارزیابی خطرات، تصمیم گیری، تقویت روحیه افراد گروه، ابتكار و مدیریت تغییر، استفاده از روش های گوناگون برای متقاعد كردن دیگران و... است .
**********
هوش معنوی یا
SQ
را می توان همان توانایی دانست که به ما قدرتی می دهد و رویاها و تلاش و کوشش برای به دست آوردن آن رویاها را می دهد.
این هوش زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها معتقدیم و نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزش ها را در فعالیت هایی را که بر عهده می گیریم در بر می گیرد.
هوشی که به واسطه آن سوال سازی در ارتباط با مسائل اساسی و مهم در زندگی مان می پردازیم و به وسیله آن در زندگی خود تغییراتی را ایجاد می کنیم.
با استفاده از هوش معنوی به حل مشکلات با توجه به جایگاه، معنا و ارزش آن مشکلات می پردازیم. هوشی که قادریم توسط آن به کارها و فعالیت هایمان معنا و مفهوم بخشیده و با استفاده از آن بر معنای عملکردمان آگاه شویم و دریابیم که کدامیک از اعمال و رفتارهایمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و کدام مسیر در زندگی مان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازیم.
یکی از نمادهایی که معمولا در توضیح این هوش به کار گرفته می شود، نماد گل نیلوفر است که در آن با تلفیق سنت و عقاید موجود در شرق و غرب و با استعانت از مسائل علمی، مدلی قابل لمس و زیبا برای
SQ
ارائه داد.
در این مدل هر سطح از گلبرگ ها یکی از سه توان پایه ای در بشر هستند. بیرونی ترین گلبرگ ها، نشانگر شش نوع «خود» است. همان طور که اشاره شد هوش معنوی یکی از توانایی های ذاتی و فطری در انسان است که همانند سایر هوش ها چنانچه مورد توجه قرار گیرد می تواند پرورش یافته و توسعه یابد.
به عبارتی
SQ
قابل توصیف و توضیح و اندازه گیری است. برای اندازه گیری این هوش می توان به سنجش مهارت ها و توانایی هایی که ناشی از این هوش است بپردازیم.
▪ افرادی که دارای هوش معنوی هستند دارای این صفات می باشند:
- قدرت مقابله با سختی ها، دردها و شکست ها
- بالا بودن خودآگاهی در این افراد
- حسی که این افراد را هدایت درونی می کند
- درس گرفتن از تجربیات و شکست ها
- از دشواری های زندگی فرصتی می سازد برای دانستن
- توانایی ایستادگی در برابر جمع و هم رای نشدن با عامه مردم
- گفتن «چرا؟»
- پرداختن به سجایای اخلاقی و اهمیت دادن به آنها
- توانمند بودن در خودداری و کنترل خویش
- برخوردار بودن از حس انعطاف پذیری بالا
برای روشن تر شدن هوش معنوی مثالی از هوش هایی می زنیم که نشانگر هوش چندگانه است که با هوش جسمی آغاز می شود با
PQ
نمایش می دهند.
این هوش ابتدایی ترین کانون توجه ما را به خود اختصاص می دهد در واقع
PQ
آگاهی جسمی و نحوه استفاده ماهرانه از آن را شامل می شود.
قسمت بعدی هوش منطقی یا عقلا نی
IQ
است. هوشی که در حال حاضر بیش از سایر هوش ها در سیستم های آموزشی مورد توجه قرار می گیرد.
پس از
IQ
سطح دیگری است که به
EQ
اختصاص دارد این هوش در زمینه کسب موفقیت در بازار کار نقش مهمی دارد و ما را در حین برقراری ارتباط یاری می دهد و از این بابت مهم تر بوده و تا حدی از قابلیت پیشگویی برخوردار است.
آخرین لا یه
SQ
است که هدایت و معرفت درونی، حفظ تعادل فکری، آرامش درونی و بیرونی و عملکرد همراه با بصیرت، ملا یمت و مهربانی را شامل می شود.
IQ
به منزله دروازه برای ورود است. در صورت برخوردار نبودن از حداقل لا زم
IQ
قادر به ورود در فضای دلخواه برای مطالعه رشته مورد علا قه مان نخواهیم بود، اما آن چه ما را در زمره بهترین ها در شغلمان و رشته مورد علا قه مان جای می دهد میزان
EQ
در ماست.
EQ و SQ
به هم مرتبطند. اما در عین حال دو هوش متفاوت و جدا از هم به حساب می آیند.
بهره مندی از حداقل
EQ
می تواند شروع مناسبی را در سفرهای روحانی و معنوی فرد در پی داشته باشد، چرا که کمی خودآگاهی و همدلی برای شروع این روند لا زم است، اما به محض آغاز تمرینات معنوی، هوش معنوی خود می تواند در رشد
EQ
نقش بسیار تقویت کننده و فعال کننده داشته باشد.
از طرف دیگر رشد
EQ
نیز می تواند در رشد و ارتقای
SQ
موثر باشد. در واقع
EQ و SQ
تاثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند و رشد و توسعه هر یک باعث پرورش وتوسعه دیگری می شود.
باید دانست که کامپیوترها (لابد منظور نویسنده هوش مصنوعی است که در برنامه های کامپیوتری میگذارند ) نیز از میزان
IQ
بالا یی برخوردارند و اغلب حیوانات دارای
EQ
بالا یی هستند اما این تنها انسان است که از هوش معنوی
SQ
برخوردار است، هوشی تحول پذیر، توانایی ای که به او قدرت می دهد تا خلا ق باشد و قوانین و نقش ها را دستخوش تغییرات خودنماید، بتواند تحولا ت اساسی ایجاد کند و دنیای اطرافش را به بهترین شکل متحول سازد.
نویسنده : ناهید ابراهیمی
روزنامه مردم سالاری
_____________________
________________
منبع
http://www.aftabgardoon.com/index.php?topic=8500.0;wap2
Reader Comments