سال 89 سال پایان جمهوری اسلامی است
سال هشتاد و نه!
سال 89 سال پایان جمهوری اسلامی است. این صرفا آرزوی همه ساله مردم ایران نیست. اینبار فرمان یک غلیان عظیم اجتماعی است که نه ماه است رژیم را درهم پیچیده و با قدرت ادامه دارد. آخرین اسناد این وضعیت عینی جامعه، این انقلاب جاری در ایران از این قرار است: اول، چهارشنبه سوری 88 که میلیونها مردم در سراسر کشور با رقص و شادی و شعار"سید علی قاتله"، اعلام کردند جمهوری اسلامی پایان یافته است. دوم، پیام نوروزی خامنه ای که سال 89 را سال "همت مضاعف و کار مضاعف" اعلام کرد.
این دو سند بسیار بهم مربوط اند. چرا که پایه انقلاب حاضر فلج کامل اقتصادی جامعه است که علت آن هم خود جمهوری اسلامی است. تا وقتی جمهوری اسلامی بر سر کار است اقتصاد ایران نمی تواند راه حلی داشته باشد و جامعه در این بن بست و کشاکش حاد باقی می ماند. اولین شرط هرگونه تحول اقتصادی در ایران رهایی از شر جمهوری اسلامی است. در برابر این واقعیت خامنه ای دارد اعلام میکند که میخواهد جمهوری اسلامی را با "همت مضاعف" نگاه دارد و از مردم میخواهد با "کار مضاعف" بار اقتصاد درهم شکسته را بر دوش بکشند! تصورش دشوار نیست، مردمی که در ابعاد میلیونی علیه جمهوری اسلامی به پا خاسته اند و هر روز در هر گوشه کشور اعتصابات کارگری جریان دارد به "کار مضاعف" یا همان فلاکت وحشتناک و بردگی مطلق جناب دیکتاتور گردن نخواهند گذاشت. و چاره ای ندارند تا "همت مضاعف" حکومت را بر سرش خراب کنند.
شانسی که جمهوری اسلامی داشته و هنوز هم دارد این است که بورژوازی آلترناتیو حاضر و آماده ای ندارد که آنرا جایگزین کند. اما روی دیگر سکه این "شانس" این است که در جامعه ایران چپ آنقدر قوی و ریشه دار است که آلترناتیو سازی راست کار ابدا آسانی نیست. هر منفذی که در جامعه باز شود و هرجا توده مردم قدم به میدان بگذارند این چپ است که فورا رشد میکند و قویتر میشود. بنا براین سال جدید نه فقط سالی است که جامعه به مصاف نهایی علیه جمهوری اسلامی میرود بلکه این تعیین تکلیف تنها میتواند اساسا از زاویه ای چپ و بنحوی بسیار رادیکال صورت گیرد. (21 مارس 2010، اول فرودرین 89)
بنا براین کشاکش های اجتماعی در سال 89 به مراتب طوفانی تر از سال 88 خواهد بود. این درست که رژیم اسلامی توانسته با جنایات بیشمار خود را تا کنون در برابر انقلاب بزحمت سرپا نگاه دارد و سقوط نکند. ولی دقیقا با این کار از لحاظ انسجام درونی بمراتب ضعیف تر شده و در ابعاد بین المللی به مراتب رسواتر و منزوی تر شده و در یک کلام توان و امکان اش برای پاسخگویی به مساله اقتصاد حتی کمتر شده است. از آنسو، بگذریم که بنده وار ترین "کار مضاعف" هم پاسخ اقتصاد ایران را نخواهد داد، اما اگر رژیم با گران کردن بنزین با شورش مردم روبرو شد، اکنون در دل انقلاب چگونه از پس تحمیل "کار مضاعف" بر خواهد آمد؟ چنین است که به حکم شرایط عینی انقلاب جاری فقط میتواند شعله ورتر از آنچه که هست بشود.
منبع
http://mostafasaber.wordpress.com/
Reader Comments