« farhad vacof-2- ریشه اختلافات | Main | پایان مرگبار ماموریت عاملین ترورها و جنایات کودتای 22 خرداد در زندان وکیل آباد مشهد »

1-ریشه اختلافات - Farhad Vakof

آنچه تحت عنوان " ریشه اختلافات  "در پی خواهد آمد یکسری از مطالعات اسلام شناسی است که به ترتیب آورده میشود. این مقلات به صورت جستارهایی است به هم مربوط که در تلاش شناختن  دین اسلام و موضوعاتی است که زیر نام دین اسلام تحت عنوان معارف و علوم اسلامی مطرح شده اند.

 

 

:آشنايي با علوم اسلامي، استاد شهيد مرتضي مطهري، ج1،ص 11 آمده است

 

 "علوم اسلامي علومي است كه به نحوي جزء واجبات اسلامي است. يعني علومي كه تحصيل آن علوم، ولو به نحو واجب كفائي، بر مسلمين واجب است.

 

 

در نظر من در این جا یک خلط مبحثی مستتر است که تو ضیح میدهم. اگر اصول و فروع دین یعنی این واجبات عینی و کفایی مسلمین که دانستن و شناختن آن بر همه واجب است از موضوعات دانستنی و معرفتی است یعنی از خوردنی ها و دیدنیها و.. نیست بلکه از آموختنی ها است پس بدینسان در این راستا  یا دین است و یا علم و یا حقوق. و چون آموختنی و معرفتی است پس دیگر موضوع علم نیست. اگرچه هم علم می تواند موضوع علم قرار گیرد که مبحث ما نیست. به این اعتبار  هر موضوع علمی با خود علم متفاوت است و یکی نیست. علم الاشیاء خود اشیاء نیستند.پس با این احتساب معرفت بر اصول و فروع دین  خود  اصول و فروع دین نیستند. بدین ترتیب ما می دانیم که شناخت از هر چیز و موضوعی که علم ما انسانها از آن چیز  و موضوع است ما انسانها را از آن موضوع و چیز متمایز می کند. بنابراین ما که در برابر اصول و فروع دین قرار گرفته ایم و شناخت بر آن از واجبات است باید پیش از هر چیز  بدانیم اصول و فروع دین از علوم اسلامی نیستند بلکه این علم و دانش ما انسانها از این اصول و فروع اسلامی همان علوم انسانی و اسلامی است و این یک امر یعنی معرفت یک امر انسانی است در حالیکه  دین و ظهور دین از این امر معرفتی جداست . و هر فردی تنها  با علم به اصول و فروع دین اسلام است که می تواند روزی مسلمان  شود. و  به این معنا مسلمانی یعنی عالم و عارف بر اصول و فروع دین اسلام بودن. پس اگر  مسلمانی یعنی عالم بودن بر اسلام و اسلام یعنی اصول و فروع دین اسلام آنگاه این پرسش مطرح است پس این اسلام که موضوع مسلمانی  است چیست؟ من برای سهولت  و پیشبرد مبحث فعلا اکتفا به این می کنم و فرض می گیرم که اسلام دین الله است و  از سوی رسول او محمدظهور کرده است و  نه امری انسانی بل امری الهی است. اگر این فرض  درست باشد  پس آنگاه شرط اولیه مسلمانی در این است که  فرد انسان به دین اسلام  معرفت حاصل کند و آنرا بشناسد.. یعنی شرط اولیه مسلمانی دانستن و شناختن اصول و فروع دین اسلام مبین است. همان گونه که میدانیم و مطهری هم در بالا تکرارش  می کند شرط اولیه مسلمانی دانستن و شناختن اصول دین اسلام است. اما مشکل از آنجا شروع می شود که پای سخن از علوم اسلامی پیش می آید که موضوع آنها دانستن  و شناختن  اصول و فروع دین است. براستی این علوم اسلامی که موضوع آنها اصول و فروع دین است چه نوع پداید و علومی هستند؟ چرا وجود چنین علومی دینی و اسلامی برغم نص صریح کلام الله الزامی است؟ و فرق آن با اسلام شناسی در چیست؟

 

ما می دانیم هر علمی شناخت بر موضوع تاریکی است. تاریکی  اسلام و اصول و فروع دین در چیست که علوم اسلامی باید میان  فرد و اسلام واسطه گردد؟ واضع این علوم چه کسانی هستند؟ چه کسانی میان اسلام و مردم واسطه می گردند و با علم خود از اسلام  آن را بر مردم می شناسانند؟ چرا شناخت مستقیم اسلام ممکن نیست؟

 

اگر این پرسشها و گمانه زنی ها جملگی اشتباهند پس باید این مطلب درست باشد که اصول و فروع اسلام یعنی دین اسلام شناخت و معرفت و علم بر آن بر همگان ممکن است. این معرفت و شناخت شرط اولیه آگاهی بر اسلام و سپس پذیرش آن است. همان گونه که می دانیم اسلام علم نیست. اسلام کلام الله و دین الله است. این که یک حدیث نبوی می گوید "طلب العلم فريضة علي كل مسلم" ارتباطی با موضوع این مبحث ما ندارد. چراکه نه اسلام آن علم است و نه محمد بر اسلام علومی اضافی وارد کرده است.

 

نتیجه:

من در نهایت از این اختصار نتیجه میگیرم آنچه که معارف  و علوم اسلامی ناظر بر اصول و فروع دین خوانده می شود خلاف نص صریح اسلام است و بی اعتبار است. از دیگر سو نتیحه می گیریم اگر این علوم ضروری هستند پس اسلام  و کلام الله از صراحت کلامی و بیانی برخوردار نیست و این هم در شان خدا نیست که توانای بیان و نص صریح خود نیست. و این ما را به اسلام شناسی هدایت می کند که مورد تایید مسلمانان نیست. در اسلام شناسی معرفت  بر دین اسلام  به عنوان یک آموزه الهی نیست بلکه یک فراورده انسانی و محصول شرایط و زمان خاصی در میان دنیای عرب و جهان آنروز است.  به اسلام شناسی که یک امر دانشگاهی و نه حوزوی است علوم اسلامی نمی گویند چون اسلام شناسی جهت بسط و گسترش دین اسلام نیست بل که در پی شناساندن ماهیت واقعی دین اسلام از دیدگاه علمی و بر پایه روشهای علمی و دانشگاهی است. انگیزه اسلام شناسی تبلیع و ترویچ اسلام نیست و لذا شرط اولیه مسلمانی اسلام شناسی  رفتن به یک موسسه آکادمیک نیست و چنین است که میلیونها انسان مسلمان وجود دارد.  لذا بدینسان در مورد ادیان و منجمله اسلام شناخت علمی و به اصطلاح  عمیق  و آکادمیک و دانشگاهی مقدمه راه  پذیرش نیست. ادیان یک امر توده ایی  و   مانند علوم ماحصل مدرسه ها و مکاتب نیستند که  نتیجتا معرفت بر آنها مانند معرفت بر علم مستلزم آموزش مدرسه ایی باشد. تبدیل دین به یک مکتب و امر مدرسه ایی و به این معنا معارف اسلامی و دینی یک  "پروژه تغییر" است.

 

در نهایت من به این نتیجه می رسم که پایه و اساس علوم و معارف اسلامی حوزوی بر آب نقش بسته است و این بنا از پای بست ویران  و بی اعتبار  و بیهوده است. این معارف در حقیقت امر هم توهین به دین اسلام است و هم توهین به شعور  عمومی انسانی در شناخت دینی است. اگر هر انسانی که در برابر اسلام قرار می گیرد برای پذیرش اسلام شرط اولیه قبل از رضا و تصدیق قلبی وزبانی و... فهم و معرفت بر آن اصول و فروع مصروحه است آنگاه چه احتیاجی به مشتی عالم و عارف است که میان انسان و اسلام واسطه گردند؟ این  واسطه گران که بعد ها به یک طبقه از روحانیون مبدل گردیده اند از این راه در پی کسب و  کاسبی چه چیزی بوده اند؟ 

 

ادامه دارد...

 

و مشمول حديث نبوي معروف مي گردد :"طلب العلم فريضة علي كل مسلم" يعني دانش طلبي بر هر مسلماني واجب است. مي دانيم كه علومي كه موضوع و مسائل آنها اصول و يا فروع اسلامي است، و يا چيزهايي است كه به استناد آنها آن اصول و فروع اثبات مي‌شود، واجب است تحصيل و تحقق شود. زيرا دانستن و شناختن اصول دين اسلام، بر هر مسلماني واجب عيني است؛ و شناختن فروع آن، واجب كفائي است."
Posted on Saturday, October 9, 2010 at 09:12PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>