نوشته ای از سه چهار سال قبل
آیا آمریکا حکومت اسلامی را بر اندازد مسئله ما خواهد شد؟
ما در گفتمان بجز حرف زدن و گفتن اندیشه های وسيله ديگري نداريم و بايد از آن استفاده كنيم.
لازم است علل اصلي اوضاع فعلي شناخته شده و سعي در باور مند كردن مردم به آن علل كرد. اگر هم راه ميان بري وجود دارد بايد با كمك هم ديگر پيدا كرد و آن را اجرا نمود. براي پيشرفت راهي بجز عاقلانه فكر كردن و پرهيز از احساسات( دلسردي و شيفتگي بي مورد ) نداريم.
در زير نوشته اي را كه براي يكي از دوستان كه موافق حمله آمريكا به ايران و حذف ملايان است نوشته ام براي شما هم كپي ميكنم تا نظر بنده بهتر مفهوم شود:
عقيده بنده اين است كه در گفتمان ما فقط بايد روشنگري باشد و هر چه بيشتر بتوانيم اصول اثبات شده و درست را در بين مردم اشاعه دهيم.
در نهايت گفتمان جايي نيست كه در آن ملايان سرنگون خواهند شد بلكه سرنگوني ملايان در جامعه ايران و توسط مردم خواهد بود.
این مسئله اساسي را كه بنده به آن معتقدم بارها و در اين سايت اعلام داشته ام.و راه حل رسيدن به آن هم فقط در دامن زدن به باور مشترك راه گشا و پس از آن هم همراه با مردم براي بسامان آوردن آن باور هاي مشترك است.
مثلا امروز ديگر ثابت شده است كه اسلام ديني نيست كه در سياست با آن بتوان آزادي و عدالت را پياده كرد و هوا داران و كارگزاران اين نظريه در كشور ما همگي سر در آخور زورمداران داشته اند: ديگر ان را وادار بمرگ بر آمريكا گفتن ميكردند و خود در خفا با آمريكا ميلاسيدندو ...
مسئله براي من اين است كه لازم است تا هر جا كه ميتوانيم به اين دانسته هاي اثبات شده بپردازيم و در بين مردم پخش كنيم.
مسئله اصلي ما خطري است كه بقاي ملي ما را تهديد ميكند و ملت ايران را اسير قدرت مندان كرده و فقر و بدبختي را گسترش ميدهد.
تمام اين مسايل با تفكر عقلاني و نه از روي احساس حل شدني است.
ما اگر بدانيم كه چه دردي داريم درمان آن را هم پيدا خواهيم كرد.
مسئله اصلي ما در اقتصاد عدم خودكفايي و نداشتن توليد است.
مسئله اصلي ما در اجتماع گرفتار تار و پود سنت بودن(حاکمیت طرز تفکر دینی و ملی گرایی افراطی به همراه سنن دیگر) و پرهيز از تعقل است.
مسئله اصلي ما در فرهنگ عقب ماندگي فرهنگي است( نا هم آهنگي در جنبه هاي مختلف فرهنگي).
مسئله اصلي ما در سياست نداشتن دموكراسي و تقيد به آزادي و عدالت است.
اگر آمريكا بيايد و ملت ايران را از دست نوچه هاي خودشان (آخوند ها) آزاد بكند ، مسئله اصلي ما حل نخواهد شد.اتفاق افتادن اين مسئله فقط امتدادي از وابستگي ماست كه در قرن اخير رويدادهاي كشور را نه مردم ما بلكه در خارج از مرزهاي ما تعيين كرده اند و اين چيز تازه اي ندارد.اين طرز تفكر فقط ياد آور طرز فكر وثوق الدوله براي من ميباشد كه ايران را مستعمره انگلستان ميكرد(سال 1919) و پدر امير عباس هويدا كه در باند وثوق الدوله بود در طرفداري از اين مستعمره شدن هم در روزنامه خودش مطالبی نوشته بود كه با تضعيف اين طرز فكر اورا بعنوان سفير به شام (سوريه) فرستادندتا در واقع حفظش بكنند و ديديم كه باز فرزندان همين آدم ها بودند كه در زمان شاه زمام قدرت را در اختيار داشتند.
ما بايد آن قدر كار كنيم كه تمام ملت ما بدانند كه مسئله اصلي ما كدام است
واضح تر از اين چه ميتوان گفت. همان طور كه گفتم مسئله ما دشمني با شاه و آوردن يك ديكتاتور ديگر نبوده است مسئله اصلي ما بر داشتن هر گونه ديكتاتوري و سازمانهاي ديني ، فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي و ...هر چيزي است كه باز توليد اين ديكتاتور ها را بر عهده دارد.
اگر آمريكا بيايد به اين باز توليد ديكتاتوري دامن خواهد زد زيرا همان امتداد روي داد هاي گذشته است.
افشا
Post a Comment
View Printer Friendly Version
Email Article to Friend
Reader Comments