« کارتن خوابها:«ديگر سگى هم نيست بغلش كنيم. | Main | بحثی درباره مسایل ایران و نفت با یک دوست فیس بوکی مهدی صفار »

مصاحبه مجله اشپيگل با سعيد منتظری

مصاحبه مجله اشپيگل با سعيد منتظری

By جنبش خرداد

ترجمه س. حاتملوی
مصاحبه مجله اشپيگل (آلمان فدرال) شماره 1- 2010 با سعيد منتظری

ادامه اين وضعيت ممکن نيست!

س- حجت الاسلام منتظري، امکان تماس با شما فقط بوسيله تلفن همراه ممکن شد. محل اقامت شما کجاست؟ آيا در خانه تان تحت نظر هستيد؟
ج- من در شهر قم هستم. در خانه ام که نزديک خانه پدرم قرار دارد. حق تردد من رسماً محدود نشده است. ولی بعضی وقتها پنجره های خانه ام به لرزه در می آيند. اين کار توسط عوامل رژيم انجام می گيرد. به اين وسيله می خواهند مرا تحريک بکنند. دفتر پدر من بشدت تحت نظر نيروهای امنيتی قرار دارد. حسينيه او 12 سال قبل توسط رژيم بسته شد و حالا هم تحت اشغال آنها قرار دارد.

س- آيا توانستيد پدرتان را – که يکی از مشهورترين روحانيان ايران و رهبر معنوی اپوزيسيون محسوب می شد- محترمانه به خاک بسپاريد؟
ج- نيروهای امنيتی فقط 24 ساعت اول ما را راحت گذاشتند. آنها بلافاصله بعد از خاکسپاری پدرم با رفتاری اوباشانه جلوی خانه او تجمع کرده و توسط بلندگو به او توهين کردند.

س- اينها چه کسانی هستند؟ پليس، يا سربازان اونيفورم پوش؟
ج- نه، مردان اونيفورم پوش فقط نظاره گر بودند. اين، نيروهای بسيجی اعزام شده توسط حکومت بودند که دست به عمل زدند.
البته بايد گفت که برای اولين بار در شهر قم نيز مخالفين رژيم با شعارهای تعيين کننده ای مانند « مرگ بر ديکتاتور» وارد عمل شدند. لذا می توان گفت که ادامه اين وضعيت ممکن نيست.

س- هفتم پدر شما مصادف با روز عاشورا بود. در اين روز، تظاهرات در شهرهای بزرگ به اوج خود رسيد و با هشت کشته…
ج- … که مسئوليت آن به گردن حاکميت است. مسبب آن عوامل رژيم هستند.
س- در ميان تظاهرکنندگان نيز آمادگی برای خشونت به چشم می خورد. آنها خود روهای پليس را آتش زده و به نيروهای بسيج حمله کردند.
ج- مردم عادی هيچ نفعی در به آتش کشيدن مايلملک کسی ندارند. آنها برای ابتدائی ترين حقوق مشروع خود تظاهرات می کنند. آنها توسط نيروهای امنيتی تحريک شدند.

س- آيا پدر شما که در فتواهايش مقاومت مسالمت آميز را موعظه می کرد، می توانست همين نظر را داشته باشد؟
ج- صد در صد. پدر من هميشه سرکوب توسط حاکميت را محکوم کرده و مقاومت در مقابل حاکمانی که از قدرت خود سو استفاده می کنند را يک حق و حتی يک وظيفه دينی می دانست. او برای اين کار سالهای بسياری از عمرش را قربانی کرده بود. حتی اگر علت درگذشت او ايست قلبی باشد، ولی باز هم درمرگ او رژيم مقصر است. نه فقط تضييقات عليه شخص او، بلکه رفتار رژيم با مردم نيز به او فشار می آورد.

س- آيا پدر شما در روزهای آخر عمرش بقای جمهوری اسلامی را ممکن می دانست؟ خود شما ادامه حيات حکومت مذهبی را ممکن می دانيد؟
ج- پدر من تا به آخر اميدوار بود که حاکمان فعلی سر عقل آمده و بدين ترتيب جلوی زيانهای بيشتری برای مردم گرفته شود. به نظر من سيستم حکومتی آينده کشور چندان مهم نيست. اين سيستم می تواند يک جمهوری اسلامی و يا يک جمهوری لائيک باشد. حتی اينکه يک رژيم سلطنتی باشد هم برای من چندان مهم نيست. آنچه که مهم است، اينست که مردم در آزادی و رفاه زندگی کرده و بتوانند اعتراضاتشان را به گوش حاکمان برسانند.

س- آيا چنين تغييری با رهبری خامنه ای ممکن است؟
ج- مشکل بتوان گفت. اولاً بايد کسانی که مسئول جنايات و سرکوبهای اخير هستند، از مردم عذر خواهی بکنند. اين اولين شرط ادامه حيات رژيم جمهوری اسلامی است. ثانياً با استعفای احمدی نژاد بايد پست رياست جمهوری به کسی که بيشرين آرا مردم را بدست آورده است، واگذار شود. اين شخص هم مير حسين موسوی است.
س- آيا موسوی برای اين پست فرد مناسبی است؟ آيا رئيس جمهور سابق مردی نيست که به گذشته تعلق دارد؟
ج- موسوی هيچوقت ادعا نکرده است که رهبر جنبش است. اگر صحبت از آينده کشور می باشد، در آن صورت بايد شورائی که به غير از موسوی متشکل از کسانی مثل روحانی و سياستمدار مخالف مهدی کروبی و همچنين رئيس جمهور سابق محمد خاتمی � که طرفدار اصلاحات و در بين مردم محبوبيت دارد- باشد، تشکيل شود. من با آنها دوست هستم و نظرياتشان را قبول دارم. همچنين اکبر هاشمی رفسنجانی نيز بايد در اين شورا عضويت داشته باشد. موسوی و کروبی در مراسم تشييع پدرم شرکت کرده و برای تسليت گوئی � البته به شکل غير سياسی- به خانه من آمدند. من نمی توانم ( دراين شورا) رل مشورتی بازی بکنم. من می خواهم بيشتر يک فعال حقوق بشر باقی بمانم. چونکه نمی خواهم بشکل فعال در سياست شرکت بکنم.

س- آيا در اين روزها می توان اينگونه فعاليتها را از هم جدا کرد؟
ج- حق با شماست. امروزه با شرائط حاکم در ايران غير ممکن است. در اين روزها هر پليس دون پايه اي، هر بازاری و هر معلمی از نظر سياسی فعال است. وقتی که تظاهرات به خشونت کشيده می شود، در صفوف مقدم جوانان، دانشجويان و کارگران هستند. ولی در تظاهرات مسالمت آميز از هر قشری و هر سني، مردان، زنان، زنان چادری مومن و زنانی که چندان در بند حجاب نيستند، شرکت می کنند. کروبی و موسوی فقط بخشی از اپوزيسيون را نمايندگی می کنند. …

س- … و بعضاً به نظر می رسد که آنها بيشتر رهبری سمبليک جنبش را داشته و در اصل دنباله رو آن هستند. سمت و سوی جنبش را بيشتر کسانی که آمادگی هر نوع عملی را دارند، تعيين می کنند.
ج- موسوی و کروبی خودشان تاکيد کرده اند که رهبر همه کسانی که از اين رژيم ناميد شده اند، نيستند. آنها همچنين طرفدار خشونت نيستند. من و دوستانم هميسه به مردم توصيه می کنيم که در خيابانها آرامش شان را حفظ کرده و حوصله و صبر داشته باشند. مشکلاتی از نوعی که ما داريم، يک روزه حل نمی شوند. ولی وقتی که جوانان شاهد کتک خوردن، دستگير شدن و حتی کشته شدن دوستان خود می شوند، در آن صورت هر گونه توصيه به رعايت اعتدال بی فايده خواهد بود. و شرافتمندانه بگويم در آن صورت برايم قابل فهم است. هر چند که من با آن موافق نيستم.

س- خواهر زاده موسوی در تظاهرات عاشورا کشته شد. در اين باره معلومات تازه ای داريد؟
ج- اين به هيچ وجه يک تصادف نبود. اين يک عمل برنامه ريزی شده بود. ما از کانال های مختلفی شنيديم که اين عمل توسط عوامل معينی طراحی و اجرا شد. می توان آن را به عنوان آخرين اخطار به موسوی تلقی کرد. من فاقد پيش بينی پيغمبرانه ای هستم. نمی دانم که آيا روزی او را دستگير خواهند کرد و يا حتی خواهند کشت. ولی اگر چنين کاری صورت بگيرد، در آن صورت نتايج آن فاجعه آميز خواهد بود.

س- چه نتايجي؟
ج- حوادث تاريخی هميشه همراه با قرباني، رنج و درد بوده اند. تعداد زيادی دستگير شده، شکنجه و اعدام می شوند. خيلی ها خانواده هايشان را از دست می دهند. فقط بعد از اين پروسه خونين است که می توان در باره نتايج آن به داوری نشست. ما می توانيم به سخنان تاريخی رهبر انقلاب اسلامی آيت الله خمينی استناد بکنيم که گفت: ” پدران ما قيم ما نيستند. آنها چه حقی داشتند که اين سيستم حکومتی را برايمان تعيين بکنند؟”

س- آيا شما احتمال بر آمد انقلابی و براه افتادن يک حمام خون را می دهيد؟
ج- اميدوارم که چنين نشود. اميدوارم که حاکمين سر عقل آمده، به يک توافق گردن گذاشته و بدين ترتيب راه را برای آشتی ملی باز بکنند. اگر اين کار را نکنند، وطن من در يک سال ديگر وضعيت بدتری نسبت به حالا خواهد داشت.

س- يک سال بعد آيا هنوز احمدی نژاد رئيس جمهور و خامنه ای رهبر کشور خواهند بود؟
ج- احمدی نژاد برای پست رياست جمهوری صلاحيت لازم را ندارد. …

س- … پس صلاحيت چه سمتی را دارد؟
ج- بيشتر برای شهرداری يک شهر کوچک. در مورد خامنه ای نمی خواهم نظر بدهم. ولی پدر مرحوم من يقين کامل داشت که خامنه ای فاقد صلاحيت لازم برای سمت رهبری است.

س- شما با ابراز بی پرده نظرياتتان ريسک دستگيری را به جان می خريد. آيا ترسی از امنيت خودتان و خانواده تان نداريد؟
ج- من بارها زندانی شده ام. دفعه آخر 325 روز در سلول انفرادی بازداشت بودم. من هيچگونه ترسی ندارم. اگر دلشان می خواهد، می توانند مرا دستگير بکنند.



Posted on Sunday, January 17, 2010 at 12:40AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>