10...............علت تحولات اجتماعی
فن آوري بيطرف است يا جهت دار
عده اي بر تئوري جبر فن اوري اين ايراد را دارند كه فن آوري ذاتا يك وسيله است و وسيله خود بخود حامل هيچ ارزشي نيست؛ و خوبي و بدي آن بستگي به نوع استفاده اي است كه ما از آن وسيله ميكنيم. بنظر اينان فن آوري موضوعي فاقد ارزشهاي اخلاقي است. اگر ما از كامپيوتر و دانش سوء استفاده بكنيم و آنها را تبديل به وسيله اي براي برده سازي ديگران بكنيم؛ اين ديگر گناه خود ماست و گناه فن آوري نخواهد بود. اين ديد كه فن آوري را فاقد ارزش اخلاقي مي بيند بنام نگاه ابزاري به فن آوري معروف است.
گر چه اين ديد با نگاه انتقادي به تئوري جبر فن آوري آميخته است؛ ولي شاليس تذكر داده است كه ابزار دانستن فن آوري و بي طرف شمردن آن هم در نهايت تائيد كننده تئوري فن آوري خواهد شد.زيرا از نظر او حتي اگر فن آوري بيطرف هم باشد به اين معنا خواهد بود به جبر فن آوري معتقديم يعني فن آوري به توسعه خود ادامه خواهد داد .اكثريت فن آوري شناسان عقيده دارند كه فن آوري بي طرف است.
بعضي از فرضييه پردازان معتقد به خود مختاري فن آوري كه نظرات افراط گرايانه دارند ؛ اصرار مي كنند كه فن آوري بي طرف نيست و جهت دار است. آنها معتقدند كه ما فقط فن آوري را بكار نمي گيريم بلكه تا اندازه اي هم تحت تاثير آن واقع مي شويم و يا حتي توسط فن آوري مورد استفاده هم واقع مي شويم( راجع به بي طرف نبودن فن آوري بعدا بحثي خواهيم داشت).
ايلول كه از معتقدان به غير بيطرف بودن فن آوري است ؛ عقيده ابزار بودن فن آوري را كه معتقدان به بيطرفي فن آوري به آن اعتقاد دارند را رد مي كند. او بر اين باور نيست كه فن آوري مثل كارد است كه با آن ميتوان قتل كرد يا آشپزي نمود و يا بيمار را جراحي كرد.ايلول معتقد است كه فن آوري با خود حاوي ارزش هايي است كه جدا از كاربري ابزاري آن اعمال مي شود. به هر طريقي كه فن آوري مورد استفاده واقع شود مزاياي مثبت و معايب منفي خواهد داشت.انسان به فن آوري و محيط ايجاد شده از آن شرطي مي شود.
يك متخصص كامپيوتر مي گويد كه ما وسيله اي نداريم كه كاربرد عمومي و در تمام زمينه ها داشته باشد(مثل كامپيوتر).يك فيلسوف هم گفته است كه هر ابزاري يك قسمت از تجارب ما را بر جسته و بزرگ تر مي كند ولي قسمت ديگري را محو و كوچك مي نماياند.متخصص كامپيوتر ديگري مي گويد كه ابزار هاي فن آوري بيطرف نيستند و كاربرد آنها در ايجاد منظوري كه براي آن بكار مي روند ؛ دخيل هستند و هدف ما را شكل مي دهند.
در همين سو است كه وينستون چرچيل گفته است كه ما شكل خانه هاي خودمان را مي سازيم و خانه هاي ما ؛ بعدا سبب شكل گرفتن خود ما ميشود.در ديدي بازتر فرد ديگري گفته است كه ما ابزار هاي خودمان را مي سازيم و بعدا اين ابزار ها هستند كه ما را شكل مي دهند.
در كتابي كه مندر آمريكايي درباره بر طرف كردن توهمات در مورد تلويزيون نوشته است؛ تذكر مي دهد كه بي طرف بودن فن آوري خودش يك توهم است. مندر عقيده دارد كه بسياري از فن آوري ها خودشان تعيين مي كنند كه چه اثري داشته باشند و حتي چه مردماني آن فن آوري را كنترل كنند.ما هنوز نمي دانيم كه فن آوري ايده لوژي خودش را دارد و لازم است در اين باره تفكر كنيم.
بسياري از معتقدان به تئوري فن آوري كه معتقد به بي طرف بودن فن آوري هستند؛ قبول دارند كه ابزار هايي كه ما بكار مي گيريم طرز فكر ما را در مورد جهان هم شكل مي دهند.ماسلو كه يك روان شناس است مي گويد كه فردي كه فقط از چكش استفاده كرده است دنيا را به صورت ميخ مي بيند.پستمن افروده است كه فردي كه قلم دارد دنيا را به صورت يك ليست مي بيند؛ آدمي كه دوربين دارد دنيا را منظره خواهد ديد و فردي كه با كامپيوتر سر و كار دارد دنيا را داده ها مي بيند.
قبلا در باره اعتقاد پستمن به خود مختاري فن آورانه صحبت كرده ام. او عقيده دارد فن آوري سبب تاثير خود كار بر روي كاربران است. او حتي معتقد است كه فن آوري جهت دار هم است. پستمن مي گويد كه كار بر فن آوري بر اساس ساختمان فن آوري انتخاب مي شود. اين ساختمان فن آوري بر انگيزنده پيش قضاوت هاي مختلف در افراد است( منظور رسانه هاي ارتباط جمعي است). بر اين اساس پستمن عقيده دارد كه صنعت چاپ ؛ كامپيوتر و تلويزيون ابزار ساده نيستند كه اطلاعات را منتشر نمايند. اين دستگاه ها دگر ديسي جهان واقعي را هر كدام به يك طريقي ويژه انجام ميدهند و آن را بر ذهن كار بران القا مي كنند. اين ماشين ها دنيا را براي ما طبقه بندي ميكنند؛ بعضي قسمت ها را بزرگتر و بعضي قسمت هاي ديگر را كوچك تر نمايش مي دهند و در هر مورد تاثير خود را مي گذارند.
ونير كه يك سياست مدار است عقيده دارد كه فن آوري از نظر سياسي بيطرف نيست و بنظر مي آيد كه فن آوري بعضي گزينه ها را بزرگ نمايي كرده و در مقابل بعضي گرينه ديگر را محو و كوچك مي كند.او مي گويد كه بعضي از نحوه هاي زندگي اجتماعي با فن آوري هاي بخصوصي بهتر دمساز هستند.
تمام آن هايي كه به بي طرف نبودن فن آوري معتقدندالتزاما به خود مختاري فن آورانه هم معتقد نيستند.آنها بي طرف نبودن فن آوري را برابر با بيطرف نبودن كاربرد اجتماعي آن ميدانند؛ تا اين كه معتقد به تاثير فن آوري بر روي اهداف ما باشند.
استريت كه يك انسان شناس است عقيده دارد كه فن آوري بي طرف نيست.او مي گويد كه فن آوري را از زمينه اجتماعي آن نمتوان جدا كرد و معتقد است كه فن آوري بر اساس كنجكاوي علمي پديد نيامده است بلكه محصول اجتماع است و بازتابي از نهاد هاي اجتماعي است.
عده اي بر تئوري جبر فن اوري اين ايراد را دارند كه فن آوري ذاتا يك وسيله است و وسيله خود بخود حامل هيچ ارزشي نيست؛ و خوبي و بدي آن بستگي به نوع استفاده اي است كه ما از آن وسيله ميكنيم. بنظر اينان فن آوري موضوعي فاقد ارزشهاي اخلاقي است. اگر ما از كامپيوتر و دانش سوء استفاده بكنيم و آنها را تبديل به وسيله اي براي برده سازي ديگران بكنيم؛ اين ديگر گناه خود ماست و گناه فن آوري نخواهد بود. اين ديد كه فن آوري را فاقد ارزش اخلاقي مي بيند بنام نگاه ابزاري به فن آوري معروف است.
گر چه اين ديد با نگاه انتقادي به تئوري جبر فن آوري آميخته است؛ ولي شاليس تذكر داده است كه ابزار دانستن فن آوري و بي طرف شمردن آن هم در نهايت تائيد كننده تئوري فن آوري خواهد شد.زيرا از نظر او حتي اگر فن آوري بيطرف هم باشد به اين معنا خواهد بود به جبر فن آوري معتقديم يعني فن آوري به توسعه خود ادامه خواهد داد .اكثريت فن آوري شناسان عقيده دارند كه فن آوري بي طرف است.
بعضي از فرضييه پردازان معتقد به خود مختاري فن آوري كه نظرات افراط گرايانه دارند ؛ اصرار مي كنند كه فن آوري بي طرف نيست و جهت دار است. آنها معتقدند كه ما فقط فن آوري را بكار نمي گيريم بلكه تا اندازه اي هم تحت تاثير آن واقع مي شويم و يا حتي توسط فن آوري مورد استفاده هم واقع مي شويم( راجع به بي طرف نبودن فن آوري بعدا بحثي خواهيم داشت).
ايلول كه از معتقدان به غير بيطرف بودن فن آوري است ؛ عقيده ابزار بودن فن آوري را كه معتقدان به بيطرفي فن آوري به آن اعتقاد دارند را رد مي كند. او بر اين باور نيست كه فن آوري مثل كارد است كه با آن ميتوان قتل كرد يا آشپزي نمود و يا بيمار را جراحي كرد.ايلول معتقد است كه فن آوري با خود حاوي ارزش هايي است كه جدا از كاربري ابزاري آن اعمال مي شود. به هر طريقي كه فن آوري مورد استفاده واقع شود مزاياي مثبت و معايب منفي خواهد داشت.انسان به فن آوري و محيط ايجاد شده از آن شرطي مي شود.
يك متخصص كامپيوتر مي گويد كه ما وسيله اي نداريم كه كاربرد عمومي و در تمام زمينه ها داشته باشد(مثل كامپيوتر).يك فيلسوف هم گفته است كه هر ابزاري يك قسمت از تجارب ما را بر جسته و بزرگ تر مي كند ولي قسمت ديگري را محو و كوچك مي نماياند.متخصص كامپيوتر ديگري مي گويد كه ابزار هاي فن آوري بيطرف نيستند و كاربرد آنها در ايجاد منظوري كه براي آن بكار مي روند ؛ دخيل هستند و هدف ما را شكل مي دهند.
در همين سو است كه وينستون چرچيل گفته است كه ما شكل خانه هاي خودمان را مي سازيم و خانه هاي ما ؛ بعدا سبب شكل گرفتن خود ما ميشود.در ديدي بازتر فرد ديگري گفته است كه ما ابزار هاي خودمان را مي سازيم و بعدا اين ابزار ها هستند كه ما را شكل مي دهند.
در كتابي كه مندر آمريكايي درباره بر طرف كردن توهمات در مورد تلويزيون نوشته است؛ تذكر مي دهد كه بي طرف بودن فن آوري خودش يك توهم است. مندر عقيده دارد كه بسياري از فن آوري ها خودشان تعيين مي كنند كه چه اثري داشته باشند و حتي چه مردماني آن فن آوري را كنترل كنند.ما هنوز نمي دانيم كه فن آوري ايده لوژي خودش را دارد و لازم است در اين باره تفكر كنيم.
بسياري از معتقدان به تئوري فن آوري كه معتقد به بي طرف بودن فن آوري هستند؛ قبول دارند كه ابزار هايي كه ما بكار مي گيريم طرز فكر ما را در مورد جهان هم شكل مي دهند.ماسلو كه يك روان شناس است مي گويد كه فردي كه فقط از چكش استفاده كرده است دنيا را به صورت ميخ مي بيند.پستمن افروده است كه فردي كه قلم دارد دنيا را به صورت يك ليست مي بيند؛ آدمي كه دوربين دارد دنيا را منظره خواهد ديد و فردي كه با كامپيوتر سر و كار دارد دنيا را داده ها مي بيند.
قبلا در باره اعتقاد پستمن به خود مختاري فن آورانه صحبت كرده ام. او عقيده دارد فن آوري سبب تاثير خود كار بر روي كاربران است. او حتي معتقد است كه فن آوري جهت دار هم است. پستمن مي گويد كه كار بر فن آوري بر اساس ساختمان فن آوري انتخاب مي شود. اين ساختمان فن آوري بر انگيزنده پيش قضاوت هاي مختلف در افراد است( منظور رسانه هاي ارتباط جمعي است). بر اين اساس پستمن عقيده دارد كه صنعت چاپ ؛ كامپيوتر و تلويزيون ابزار ساده نيستند كه اطلاعات را منتشر نمايند. اين دستگاه ها دگر ديسي جهان واقعي را هر كدام به يك طريقي ويژه انجام ميدهند و آن را بر ذهن كار بران القا مي كنند. اين ماشين ها دنيا را براي ما طبقه بندي ميكنند؛ بعضي قسمت ها را بزرگتر و بعضي قسمت هاي ديگر را كوچك تر نمايش مي دهند و در هر مورد تاثير خود را مي گذارند.
ونير كه يك سياست مدار است عقيده دارد كه فن آوري از نظر سياسي بيطرف نيست و بنظر مي آيد كه فن آوري بعضي گزينه ها را بزرگ نمايي كرده و در مقابل بعضي گرينه ديگر را محو و كوچك مي كند.او مي گويد كه بعضي از نحوه هاي زندگي اجتماعي با فن آوري هاي بخصوصي بهتر دمساز هستند.
تمام آن هايي كه به بي طرف نبودن فن آوري معتقدندالتزاما به خود مختاري فن آورانه هم معتقد نيستند.آنها بي طرف نبودن فن آوري را برابر با بيطرف نبودن كاربرد اجتماعي آن ميدانند؛ تا اين كه معتقد به تاثير فن آوري بر روي اهداف ما باشند.
استريت كه يك انسان شناس است عقيده دارد كه فن آوري بي طرف نيست.او مي گويد كه فن آوري را از زمينه اجتماعي آن نمتوان جدا كرد و معتقد است كه فن آوري بر اساس كنجكاوي علمي پديد نيامده است بلكه محصول اجتماع است و بازتابي از نهاد هاي اجتماعي است.
Reader Comments