آزادی ایران

روحانیت حق خواهد داشت تا بر طبق حقوق بشر عقیده و دین خودش را داشته باشد ولی به روحانیت اجازه رشد برای انجام کارهای عملی مثل تظاهرات خیابانی و اعمال خلاف حقوق بشر داده نشود و فعالیت آنان فقط در امور دینی و نه سیاسی در مساجد باشد. روحانیانی که سعی در فریب مردم و انجام امور سیاسی و قتل و غیره دارند باید توسط حکومت دمکراسی مورد محاکمه قرار گیرند.

با توجه به مزاحمت روحانیان و غصب انقلاب مردم و ادامه دادن راه وابستگی های رژیم قبلی بشکل جدید باید کاری کرد که روحانیان یا  دینکاران از وسایلی که قدرت آنان را در اجتماع بیشتر میکند و به آن سبب قدرت این دین کاران را زیاد مینماید کم شود .زیرا دینکاران با باور های غلط و ضدعقلی خود فقط مزاحمی برای بر قرار کردن حکومت دمکراتیک مردم و بر آوردن حقوق عادلانه مردم خواهند شد
در وهله اول برای تثبیت حقوق مردم تمام دین کاران همراه با خامنه ای و ولایت فقیه بدون استثنا دستگیر باید شوند و زیر کنترل کامل قرار گیرند.با بازجویی های تخصصی همه اطلاعات لازم برای یافتن علل بغصب رفتن انقلاب در راه استبدادی و روند رویدادها مثل کشتار قهرمانان مردم ایران در زندانها در سال 1367 و قتلهای زنجیره ای باید شناسایی شود.روند قضایا و این که چگونه شد قانون اساسی لائیک تر عوض شد و چه کسانی در این رونددست داشتند باید شناسایی شود .
نحوه روابط در بین این گروه ضد مردم و پیشرفت کشور باید شناسایی شود.میزان دزدی ها و نحوه آن دزدیها که در رژیم شاه روشن نشد و ملایان را قادر کرد که همان دزدیها را با مقیاس بیشتر ادامه دهند باید شناسایی شود .
دین کارانی که در قتل مردم شرکت داشته اند لازم است شناسایی و به صاحبان خون معرفی شوند تا در دادگاه عادلانه و بر اساس قوانین لائیک (نه اسلام توحشی) بررسی و بمجازات لازم برسند .
در حکومت بعدی امتیازات دین کاران برای ابد از این صنف گرفته خواهد شد:این در واقع تنبیه صنف دین کار خواهد بود.زیرا بگواه تاریخ یا دین کار با مستبد شاهی ساخته است و یا خود استبداد براه انداخته است وجودش ثمری برای ملت ندارد.در جامعه باید قانون عقلی و عادلانه را حاکم کرد و در چنین جامعه ای دین کار و روحانی نقشی سازنده نخواهد داشت و نباید قدرت اجرایی و سیاسی را بدست گیرد تا این فجایع دوباره تکرار نشود.البته شاغلین اگر همراه سازمان اداره جدید جامعه یا حکومت جدید  بشوند و طبق ارزشهای جامعه جدید فعالیت کنند در صورتی که شاکی خصوصی نداشته باشند (دزدی -قتل و تجاوزات دیگر فرقی با دیگر مردم نخواهند داشت و نباید بر علیه هیج کسی محدودیت شغلی و یا اجتماعی گذاشته شود.تضعیف دین کاران بطور جمعی توسط راه های زیر خواهد بود : 
:الف

 حق داشتن دفاتر ازدواج و طلاق نباید داشته باشند .
این کار لازم است به افراد تحصیل کرده و بویژه به دیپلمه های ادبی که مثلا ده واحد زبان عربی را در دانشکاه تمام کرده باشند داده شود و در کنار آن کوشش شود دفاتر ازدواج مدنی (غیر شرعی ) برای تقویت اساس تعقل ( که همان تحقیر خرافات مذهبی و خشونت و استبداد است) ایجاد شود . 
:ب

 دین کاران حق داشتن مدارس و سازمانهای غیر دولتی عمومی و خیر یه نخواهند داشت و اوقاف را از اختیار اینان باید خارج کرد . 
:ج

 با نشان دادن جنایت کاری دین کاران دین مدار و دین ندار در موزه ای برای همیشه لازم است که از مرید گرفتن این افراد در بین اقشار نا آگاه جلوگیری کرد و با افشا کردن رفتار واقعی اینان که بجز مزدوری خارجی و بعقب بردن اقتصاد کشور نبوده است نتیجه دین داری از نوعی که شد را و حاصلش آدم کشی و دزدی و فساد ملایان (دین کاران) نمایش داد و اجازه نداد که این تجربه دوباره تکرار گردد گر چه ما بی دانش بودیم و از رفتار گذشتگان درس نگرفتیم مثلا اشعار حافظ :

بود آیا که در میکده ها بگشایند

گره از کار فرو بسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خود بین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
در میخانه ببستند خدایا مپسند
تا در خانه تزویر و ریا بگشایند
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند
عیب جوان و سرزنش پیر میکنند
جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
غافل در ین خیال که اکسیر میکنند
....
میخور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
واعظان کین جلوه بر محراب و منبر میکنند
چون بخلوت میروند آن کار دیگر میکنند
.............
ما از این تجارب استفاده نکردیم زیرا این حلقه ارتباط برای آموزش مردم برای شناخت دین کار و ماهیت ضد عقلی دین برای ما روشن نبود.نگذاریم این اتفاق برای نسلهای بعدی بیفتد .