« 26.......عقب ماندگی ایران | Main | 24...عقب ماندگی ایران »

25.......عقب ماندگی ایران

:انتقادی بر نوشته های افشا

نگرش شما به علل عقب ماندگي ايران تا حدي درست است
انديشه هاي آميخته به خرافات و بدعتها راه انديشيدن را بر مردمي همچون ما كه روزي بزرگترين تمدن و قدرت بر روي اين عرصه خاكي به شمار مي رفت بست
اما شما كه دايعه زدودن خرافات را از تفكر اين مردم را داريد چگونه مي توانيد اين مرز را نشان دهيد مرز بين عقل و احساس
چگونه مي توانيد وجود آنها را كه بي ترديد بزرگترين سوال آنهاست در دايره عقل و منطق اثبات كنيد ؟
شما كه شعار آزادي مي دهيد چگونه مي توانيد سلطه جامعه غرب را حتي بر اعتقادات فردي آنها توجيه كنيد ؟
بله
جامعه غرب در زمينه سياست و نيازهاي مادي بشر بي ترديد بسيار موفق است بي شك
اما شما فقط نيازهاي يك جامعه را در حيطه ماديات مي دانيد ؟
آيا تعريف شما از جامعه فقط همين است ؟
شايد شما هم معتقد بر اين هستيد كه نيازهاي معنوي جنبه فردي دارد و هيچ مصداقي در جامعه ندارد و اين نظام مادي است كه تنها نياز جامعه است
عينيت آن را در مكتب ارسطو در زمينه مدينه فاضله كه معتقد بر اين بود بايد انديشمندان و عالمان بر نظام ساسي حكومت كنند و همچنين مكتب كمونيست كه مفاهيمي چون ايمان و مذهب را آفت توده ها مي دانست و اين مفاهيم را در جامعه بي مورد مي دانست و دست به خراب كردن كنيسه ها و كليسا ها و مساجد زد و يا كتابي معروف به كتاب سرخ چين كه دست به زدودن خرافات از دين زد و فقط مزاميني كه به درد مردم مي خورد در كتابي جمع كردند
هيچكدام از اين تقكرات عينيت نيافت
از ديد مذهبي و تعصبي كه بگذريم آيا شما نظام اخلاقي غرب را رو به شكوفايي مي بينيد
بله شايد شما معتقد بر نسبي بودن اخلاق باشيد و بشر را مختار مي دانيد كه هر نظام اخلاقي را كه مي خواهد دنبال كند و به خودش مربوط است
و شايد بين بد و بدتر بد را ترجيح مي دهيد
اين نگرش من نيست اين نگرش بسياري از منتقدان و متفكران بزرگ غربيست كه نظام اخلاقي غرب را رو به نابودي مي دانند
شايد بي پرده صحبت كردن كمي خارج از ادب باشد
اما اگر مثل من وقتي به خانه بر گرديد و عشق خود را همسر خود را در آغوش ديگري ببينيد چه احساسي خواهيد داشت حتي حجب و حيايي هم براي فرار از شرم حضورت را از طرفت نبيني و آن را كاملاْ تبيعي بايد بداني نمي دانم آنجا شما به پيشرفت و دگرگوني نظام اقتصادي غرب مي انديشيد
بله عزيز
مي دانم به اين مي انديشيد كه زندگي شخصي من مصداقي از كل جامعه نيست
اما اين واقعيتي است كه روز به روز در غرب رو به گسترش است
شايد اشاره به زندگيهاي موفق غربي هم بكنيد اما مطمئن باشيد آنان كساني هستند كه بي ترديد بي اعتقاد نيستند
عزيز
بزرگترين مشكل تمدن ايراني كنوني را در اين ۲ سالي كه به ايران آمده ام الگو برداري كوركورانه مي دانم
چه در مذهب و اعتقادات و چه در نظام اقتصادي و اجتماعي و سياسي
به دور اطراف خود بنگريد
به جوانان ما بنگريد
چه مي بينيد ؟
تقليد از الگوهاي غربي در هر فرم و شكلي
البته منكر نياز جوان نمي شوم چون خودم هم جوان هستم
به زندگيهاي زنا شويي بنگريد
به دوستيهاي بين جوانان ما بنگريد ؟
چند ٪ از دختر و پسرهايي كه با هم دوست مي شوند به فكر رشد و تعالي دوست خود هستند ؟
آيا اين دستاورد انديشه اسلام يا هر مكتب ديگر است كه برادر به برادر رحم نمي كند
شايد ريشه آن را فقر بدانيد
نه
اين در قشر مرفه بيشتر مشهود است
زيرا در قشر متوسط هنوز ريشه هايي از انسانيت بيشتر است
دوستان به نقد و بررسي تاريخ ايران مي پردازند
بله بسيار عاليست
اسلام نظام سياسي حاكم و و و ... را مقصر مي دانند
تا كي مي خواهيم اشتباهات خود را توجيه كنيم ؟!
مطمئن باشيد اگر اين نظام حاكم را هم سرنگون كنيم باز هم اشتباهات گذشته را تكرار مي كنيم
به تاريخ ايران بنگريد
فكر نكنم در هيچ جاي دنيا به اندازه ايران مبارزه براي بهبود نبوده است
از زرتشت به اسلام
از يك پادشاهي به پادشاهي ديگر
و هر چه به دست مي آوريم را متاسفانه عامل بدبختي خود مي دانيم
گروهي به دفاع از زرتشت مي پردازند و اسلام را نفي مي كنند و عامل بد بختي را اين مي دانند اما باور كنيد اگر تمام مردم ايران با ميل خاطر زرتشتي شوند هيچ چيز عوض نخواهد شد
گروهي به حمايت نظام پادشاهي گذشته مي پردازند و دستاورد خود و پدران خود را(انقلاب اسلامي ) عامل بد بختي مي دانند بايد خدمت آن عزيزان عرض كنم بزرگترين خيانت را همان شاه بي لياقت با آن همه قدرت و حمايت از غرب به ايران كرد كه فرار را بر جنگيدن براي كشور ترجيح داد
و مطمئن باشيد تا ما خودمان را عوض نكنيم هيچ چيز اصلاح نخواهد شد
و الگو برداريهاي مجدد جزء بد بختي بيشتر دستاورد ديگري نخواهد داشت
*****************************************************************************

 

:جواببه یکی از دوستان به منتقد محترم در غیاب بنده
قبل از هر سخني بايد بگم اگر شما هم افشای  عزيز رو به اندازه من ميشناختيد شايد قضاوت دقيق تري درباره نوشته ايشون ميكرديد.

اگر به تاپيكي مشابه در تالار علوم توسط ايشان توجّه فرماييد خواهيد ديد   افشا  يكي از منتقدان جدّي تقليد از غرب هستند و اتفاقاً نظراتشان به خود شما نزديكي زيادي دارد.

ايشان هم چون شما الگوبرداري صرف از جامعه غرب را دواي دردهاي اجتماع ما نميدانند.

البته تأكيد زيادي بر محوريت تكنولوژي در توسعه دارند كه به نظر من لازم هست امّا كافي نيست.

امّا در مورد معنوياتي كه فرموديد 

شايد در جامعه ۴۰ سال پيش ايران ميشد جلوي فرنگ رفته ها پز داد كه جامعه غرب بدون معنويات و جامعه ما مالامال از معنويات است .. امّا دوست عزيز .. من شما را خيلي خيلي فرزانه تر از اين ميدانم كه نگاهي به اطرافتان نيندازيد و چنين قضاوتي بفرمائيد 

شايد پاسخ دهيد كه كمبود هاي معنوي جامعه كنوني ايران در واقع الگو برداري از غرب است!

(البته من با شناخت اندكي كه از پست هاي هوشمندانه شما دارم بعيد ميدانم چنين بفرمائيد) ....

اگر پاسختان همين است پس بايد ۶-۸ ميليون معتاد (اكثرشان خيلي جوانند!)- ميليون ها بيكار - فرار تحصيل كرده ها به هر نحو كه دستشان برسد از ايران و .. و.....و .... را به حساب الگوبرداري از غرب دانست!

شايد تعداد مشكلات فرهنگي حاصل از الگوبرداري هاي سطحي از غرب در ايران به تعداد انگشتان دست هم نرسد .. درحاليكه بيماري هاي ژرف اجتماعي اين مرز و بوم امروزه براي شمارششان ماشين حساب هم كم مياورد! 

نكته ديگر در نوشته تان : چرا هر كس امروز حرفي از دموكراسي و نياز جامعه ايران -به اين حقّ خداداد و طبيعي بشر براي انتخاب سرنوشت خود - :ميزند با اين جمله معروف مواجه ميشود

شما كه شعار دموكراسي ميدهيد ....

يا:

شما كه دم از آزادي بيان ميزنيد ...


آخر سه يا چهار نسل در غم نرسيدن به اين حق طبيعي انساني سوختند و نسل هاي بعد وامدار اين نقص بزرگ اجتماعي -سياسي هستند. حتّي نبايد اسمش را هم آورد؟؟؟؟؟ 


:درجايي ديگر نگاشته ايد

تقليد از الگوهاي غربي در هر فرم و شكلي
البته منكر نياز جوان نمي شوم چون خودم هم جوان هستم
به زندگيهاي زنا شويي بنگريد
به دوستيهاي بين جوانان ما بنگريد ؟
چند ٪ از دختر و پسرهايي كه با هم دوست مي شوند به فكر رشد و تعالي دوست خود هستند ؟


دوست عزيز ... ما كي ميخواهيم از اين قفس خودساخته كه تنها الگوي بررسي وضعيت جامعه مان بررسي رابطه دو جنس مخالف است بيرون بيائيم؟

آخر تا كي؟

مگر فرهنگ مملكت ما فقط يك فرهنگ جنسي ست؟

جوانان اين كشور و تنها اين كشور در دنيا چه گناهي كرده اند كه حتّي داشتن غريزه ميل به جنس مخالف بايد حتماً از فيلتر هدف مندي يا متعالي سازي ارزشي سروران جامعه ( كه حتّي خودشان هم در خلوت براي اين شعارها تره خرد نميكنند!!) بگذرد؟

و مگر فرهنگ همين است و بس؟

ما تمامي ارزش هاي كهن بومي مان را زديم و داغون كرديم ... رهبرانمان نام ايراني را در جهان لكّه دار كردند ... فرهنگ كهن و افتخار آميزمان را تبديل

!به فرهنگ ترور و دشنام و گريه و لابه و زجّه كردند

جوان ايراني به چي بايد دلش خوش باشه عزيز من؟

چرا به ارزش هاي غرب متمايل نشه؟

وقتي ميبينه اون ارزش هاي ديكته شده از طرف خانواده و جامعه سنّتي و رهبران اينقدر با طبيعت انساني خودش فاصله دارن .. چرا به جاي ديگر آويزان نشه؟

از ارزش هاي فرهنگي اين مملكت همين بس كه هزاران دختر معصوم هر روز بايد به زور كتك و توسري به خانه بخت بروند(يا به عبارتي فروخته شوند) .. اين برده داري نهادينه شده اجتماعي چه ربطي به غرب داره جان من؟

ده ها معضل اجتماعي داره دور و برمون رژه ميره

علّت ها يكي دو تا نيستند.

اگر قراره ما تغيير كنيم ... بايد بدانيم اين ما .. اين مجسمه كه از خود و فرهنگمان ساختيم تا كي در برابر تندباد گذشت زمان و پيشروي تاريخ دوام خواهد آورد.

براستي دوست عزيز

تا كي دوام خواهد آورد؟

*********************************

:جوابیه از منتقد گرامی حرفهای افشا

من قبل هر چيز از افشای عزيز عذر مي خواهم
من نه قصد اظهار فضل دارم نه خود را داناتر از شما دوستان عزيز
البته اين فقط نظر بود و منظور اين نظر فقط آقاي افشا نبود
دوست عزيز
منم سن كمي دارم فقط ۲۶ سال
اما فكر مي كنم به اين سن با ۴ تمدن بزرگ دنيا زندگي كرده باشم البته اين دليل بر فضل من نيست مي دانم اما هميشه خواسته ام واقعيت ها را نه فقط درك بلكه احساس كنم و اين به دليل رشته مورد علاقه ام در زمينه جامعه شناسي است
گاهي اوقات دوستاني كه مرا مي شناسند مي گويند تو مشكل رواني داري كه به ايران آمده اي
اما من اينچنين فكر نمي كنم
پدرم از ايران فرار كرد البته او را نفي نمي كنم چون هر كس خود مي داند كه چگونه براي آينده اش تصميم بگيرد من هم در همان تمدن (امريكا) كه آرزوي بعضي از جوانان ايرانيست متولد شدم
من هم منكر اين نيستم كه نياز به پيشرفت در تكنولوژي و علوم داريم
و من هم مشكلي كه دارم الگو برداري صرف بعضي از جوانان ايران است
و بايد بگويم مشكلات ايران را تماماْ الگوبرداري از غرب نمي دانم چون تمدن غرب در مقابل تمدن كهن ما تاريخي ندارد
دوست عزيز
مشكلات معنوي ما حاصل الگو برداري از غرب نيست
اما كمي واقع بين باشيد
من شما را تشويق به مطالعه تاريخ ايران كه بي شك از نوشته هاي شما در زمينه تاريخ مشخص است كه در اين امر تبحر داريد كردم
من گفتم ايراني در اين تاريخ كهن هر وقت در پي آرماني بود بعد ها آن آرمان را بلاي جان خود ديد
دوست عزيز شما مي توانيد بسيار از اين آرمانها براي خود و ديگران مثال بزنيد ؟
من مشكل را نه شريعت مي دانم نه نظام سياسي
نمي دانم شايد شما متوجه منظور من نمي شويد ؟
بله
من معتقد بر اين نيستم كه جامعه غرب خالي از معنويت است هنوز مردم بسياري هستند كه در غرب به معنويت بسيار ارج مي نهند به همين دليل است كه گاه سياستمداران غرب را در حركتي نمايشي براي آراء به جلب نظر فرقه هاي مذهبي اكثريت آن جامعه مي پردازند
به دليل اينكه آنان با نگاه به تاریخ کمونیست و مکاتب دیگر دریافته اند که ایمان را نمی توانند از مردم بگیرند
دوست عزیز
من هم به فرمایش دوستی که به من می گفت هنوز به فرهنگ دایی جان ناپلئونی که همه تقصیر ها را به گردن انگلیس می انداخت اعتقاد داری اعتقاد ندارم
متاسفانه نمی دانم چرا مرا اینگونه ارزیابی می کنند
من هم مانند افشای عزیز معتقد به الگو برداری صحیح هستم نه صرف
و مطمئن باشید الگو برداری مجدد و بدون نگرش و بازبینی و اصلاح فرهنگی جز بلای بیشتر هیچ چیز برای این مرز و بوم به ارمغان نخواهد آورد
در مورد مثالم در مورد مثال جنسی
بله
همه آفتهای اجتماعی ما فقط سکس نیست
اما مطمئن باشید با الگو برداری بدون نگرش عمیق از فرهنگ غرب همین مسئله یکی از معضلات جامعه ما خواهد شد
دوست عزیز من نمی خواهم وارد بحث خاص این موضوع شوم چون از بحث اصلی خارج خواهیم شد
اما من در فرانسه با خیلی از جامعه شناسان فرانسوی به اصطلاح خودمون که تازه یاد گرفتم کل کل می کردم و گاهی هم من رو از اطاقشون بیرون می انداختند
اما از تمام حرفهای آنها این موضوع قابل درک بود که بسیار نگران زوال اخلاقیات هستند چون می دانید که فرانسه و انگلیس دو کشوری هستند در اروپا که هنوز بسیاری از سنتهای گذشته خود را حفظ کرده اند اما کاملاً مشخص بود که تمام آنها نگرانند
دوستی به من می گفت باید نسبی نگاه کنی
در قبال این همه پیشرفت و توسعه و ...
بله
بشر مجبور به اندیشه نسبی است چون اندیشه مطلق از تفکر مطلق سر چشمه می گیرد
من هم دوره این رژیم را با توجه به نظرات و انگیزه های مردم تمام شده می دانم
اما فقط خواهش من به عنوان یک عاشق از شما عزیزان اهل قلم اینست که
کمی بیشتر و بیشتر به خاطر هدف والایتان بیاندیشید و محتاتانه تر
البته جسارت نیست من منظورم به این نیست که شما نمی اندیشید
بلکه به خاطر اینست
که شما اهل قلم هستید
و می دانید که تاثیر پذیری جوانان از اهل قلم بسیار است
و به سرنوشت پدران گذشته ما
که بی تردید جوانان امروز آرمانهای زیبای پدرانشان را در گذشته عامل بدبختی این مرز و بوم در حال حاضر می دانند
دچار نشوید



با تشکر و عذر خواهی مجدد از عزیزانی که مطلب مرا نقدی تند پنداشتند

******************************




 


Posted on Friday, March 14, 2008 at 08:29PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>