آزادی ایران

مطلب شما را ديدم . از اينكه نگران وابستگي به بيگانه هستيد اخلاقا بشما درود مي فرستم ولي من با نقطه نظر شما موافق نيستم . قبول دارم كه ما وابسته به بيگانه هستيم . ولي اين را معلول مي دانم نه علت . علت اين وابستگي را درجاي ديگري بايد جست و جو كرد. تا وقتي كه نياز داريم ودر جهاني كه در ها را برداشته اند ناگزير از وابستگي هستيم . همه ملل بهم وابسته اند. ولي وابستگي ما از نوع ديگري است . قبول دارم . ولي اين معلول است علت نيست. وقتي ما در ساختن كوچكتر ابزار مانده ايم اگر وابسته به صنايع و تكنولوژي غرب و ژاپن و اخيرا كره و چين نباشيم چه كنيم ؟ ابتدا بايد به درجه اي از خود كفايي صنعتي و تكنولوژيك برسيم تا بتوانيم با آنان در عرصه جهان هماوردي كنيم . بدهيم و بستانيم . چرا در گل مانده ايم ؟؟؟ما درحال حاضر سرگرم جنگ داخلي هستيم . همه باهم در جنگ و جدال بسر مي برند. به رانندگي توي خيابان ها نگاه كنيد. عرصه جنگ و جدال پايان ناپذير است !!!!!!!! همه مي خواهند بهر قيمتي از هم جلو بزنند. جلو برنند كه كجا بروند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ من كه نمي دانم ؟! افشای عزيز نگران وابستگي نباشيد نگران وابستگي هاي فكري و ايدئولوژيك باشيد. شما به اقتصاد اصالت مي دهيد من به فرهنگ اصالت مي دهم ولي مي دانم كه شما چه مي گوييد و حرفتان صحيح است اما اقتصاد بدون پشتوانه فرهنگ بكجا مي رود ؟وقتي به تاريخ تحول غرب نگاه مي كنيم البته كه تحول اقتصادي و توليدي ناخود آگاه پيدا شد و بعد همراه آن تئوري هاي اجتماعيش نوشته و مطرح شد. اما امروز ما در عالم تاريخ آگاهانه زندگي مي كنيم . تاريخ از يك خطي خارج شده است. روابط پيچيده و دردناكي بين جهان اول و جهان سوم برقرار است. بنابراين نگران وابستگي نباشيد < قبلا عرض كردم كه سهام بورس هاي جهان را نگاه كنيد. صاحبان ممالك الزاما در همان مملكت سكونت ندارند. عميقا به قضايا توجه كنيم . ديد ناسيوناليستي البته پسنديده است ولي نبايد ما را از واقعيت هاي جهان معاصر بي خبر نگه دارد. در ضمن لفظ بيگانه را بكار مي بريد. من با اين لفظ مشكل دارم . سرمايه دار ايراني كه جامعه را غارت مي كند وازاين غارت يا نبوغ ( هر چه مي خواهيد اسمش را بگذاريد) مي رود در كانادا يا جاهاي ديگري سرمايه گذاري مي كند بيگانه نيست ؟ بيگانه يعني چه ؟ دور از احساس و عاطفه بايد قضايا را ديد. البته مي دانم كه معضل جامعه ما آنقدر پيچيده است كه مي شود از هر زاويه به آن نگاه كرد و من متواضعانه مي گويم كه هر چه اينجا مي نويسم به گمانم مي آيد. تاوقتي دليل قانع كننده اي بر رد آنها نداشته باشم قبول دارم . ولي اگر حضرت شما و يا ديگري ذهن مرا به خطاهايش متوجه سازيد بدون شك نظرم را اصلاح مي كنم . سرمايه داران پژو يا دوو و يا مارك هاي ديگر و هم پيمانان آنان در ايران كدام بيگانه اند ؟ شاد باشيد . جهان امروز معناي مفاهيم ديروز را بهم ريخته است. با هم انديشي بايد گره اين بهم ريختگي را باز كنيم

***************************************************************

:پاسخ از افشا

اگر در تغريف فرهنگ از سوي شما ؛ فرهنگ شامل اقتصاد هم باشد من با شما هم عقيده ام. در تعريف بنده از فرهنگ؛ بيشتر بر روبناهاي اجتماع ما از قبيل سنت ها ؛ علايق تاريخي؛ رويدادهاي مشترك ملي كه سبب هم بستگي است و شناخت جامعه از علم و دانش موجود و چيزهايي شبيه آن است. اقتصاد و صنعت و گردش سرمايه را بنده از فرهنگ جدا كرده ام.
حالا ما به نان احتياج داريم و همه امور مربوط به توليد نان را هم در سطحي ميدانيم ولي قادر نيستيم به اندازه كافي نان توليد كنيم.علت آن ناشي از عدم توجه علمي جامعه به مسئله است. اين مشكل در ۵۰ سال پيش در هند هم وجود داشت؛ جامعه هند بصورت علمي به مسئله توجه كرد و با برنامه هايي بنام انقلاب سبز امروزه نه تنها توليد نان و گندم هند كفاف داخلي را دارد ؛ حتي آن را صادر ميكند. عربستان سعودي هم گندم صادر ميكند ولي ايران بزرگترين وارد كننده گندم است. (نوشته مربوط به پنج سال قبل است)آ يا سطح علمي علم كشاورزي در ايران كمتر از هند است؟ به نظر من چنين نيست. بلكه در ايران مناسبات اقتصادي و سياسي به نحوي است كه دولت و حاكميت خودش را در برابر نابساماني مسئول نمي بيند؛ مثل جريان لباس شخصي هاست كه هنوز بعد از چند سال معلوم نيست كه از كجا هدايت ميشودو با توجه به گذشت زمان ذره ذره اطلاعات به خارج از مافيا درز ميكند و ما اطلاعات مختصري را بدست مي آوريم. همه چيز ما مانند همان قضييه لباس شخصي است. مثلا پخت نان در كشور اشكال دارد؛ نانوا ميگويد كه آرد خراب است و دولت ميگويد كه نانوا طرز پختش علمي و درست نيست و در اين ميان ميليونها دلار گندم از بين ميرود. چرا ما نميتوانيم اين وضع را اصلاح نمائيم. علتش اين است كه ادامه اين وضع به نفع گروهي است كه دولت و حاكميت را در دست دارند و نمي خواهند كه مسئله حل شود؛ همانطور كه در لينك ريپلاي قبلي نوشته بودم ؛ رفسنجاني با وارد كردن دوو به سرمايه داران خارجي بيشتر نزديك تر است تا مدافع مستضعفين باشد؛ او براي ملت ما بيگانه است. فرهنگ ما هر چه باشد ولي به عمل نرسد و مشكلي از جامعه را حل نكند ؛ در اين عرصه بي تاثير است و نميتوان روي آن حساب كرد. به هر حال بازده اين فرهنگ مهم است. ما مسئله را ميدانيم و راه حل را ميدانيم ولي نميتوانيم راه حل را اعمال كنيم؛ بنابراين داشتن فرهنگ ( دانستن راه حل) و يا نداشتن آن براي ما فرقي نميكند؛ زيرا بهره اي از آن نميبريم. به اولين قسمت از لينك ريپلاي قبلي بنده توجه فرمائيد:

ايران و علم راآشتي دهيم(توليد علم جديد در ايران)!

با سلام
به نظر من علت العلل عقب ماندگي ما بخاطر علم است:
هم شاه و هم خميني خدمت غرب كرده اند
گر چه كه ضد همند يك سكه ضرب كرده اند
ملت ايران بيا حل معما بكن
نه كراوات را طلب نه فكر عمامه كن
تا كه عقب مانده ايم در ره علم و هنر
آمده اين فاجعه بر سر ما چون شرر
تا كه به دريوزگي دست بريم سوي غرب
نان و غذا و دوا خواسته از كوي غرب
مهره غربي شديم كشور و دين رفت ز دست
هان منشين بي هنر چاره اي آور بدست
علم نداري به كف بنده هر نا كسي
علم و هنر پيشه كن تا كه به عزت رسي
ملت ايران بيا كار دليرانه كن
تا كه به چنگ آري علم همت شيرانه كن
گر نرسيم ما به علم نوكر غربي شويم
هر كه كند رهبري برده غربي شويم
********************************
ايران در گروه كشور هاي توسعه نيافته و بقولي در بين كشور هاي جهان سومي قرار دارد. كشور هاي توسعه نيافته در واقع كشور هاي واقعي نيستند؛ زيرا اين كشور هاي براي تمام نياز هاي خود متكي به خارج هستند.بيگانگان با توجه به اين نقطه ضعف خواست ها و سياست هاي خود را به اين كشور ها تحميل ميكنند.اين وابستگي به علت ضعف تكنولژيكي دامن گير اين كشور هاي توسعه نيافته شده است. امروزه براي اين كه استقلال واقعي داشت لازم است كه كشور بتواند نيار هاي ضروري خود را تهيه نمايد.بنا بر اين نياز هاي اقتصادي يك نكته منفي براي استقلال كشور هاست.همين نياز هاي اقتصادي است كه از دل هر حكومت انقلابي يك حكومت وابسته به سرمايه داري بدنيا ميآورد.اتفاقي كه براي مصر ناصري و الجزاير و.... تكرار شده است.استقلال سياسي بدون استقلال اقتصادي لنگ و در نهايت وابستگي زاست.فردا فرد افراد كشور هاي توسعه نيافته در خدمت غربيان هستند زيرا تمام وسايل مورد استفاده آنان در تمام زمينه هاي زندگي از سوي غربيان تامين ميشود جه در جنگ و يا در صلح .در بين كشور هاي صنعتي واقعي مشاهده ميكنيم كه آنان همه نياز هاي خود را تهيه مينمايند و به خارج از كشور خود احتياجي ندارند.مثلا آلمان گوشت صادر ميكند و فقط محصولات صنعتي صرف صادر نميكند.فرانسه هم همين وضع را دارد. تنها ژاپن است كه نياز هاي غذايي خود را از خارج تامين ميكند كه نشانه ضعف آن كشور است.
ممكن است گفته شود كه اين نياز هاي اقتصادي خريد و فروش است و مسئله مهمي نيست و امروزه تمام كشور ها به همديگر وابسته هستند! براي رفع شبهه تصور بفرمائيد كه تمام كره زمين را بجز آمريكا آب فرا بگيرد و كشور هاي ديگر موجود نباشند كه آمريكا از آنان خريد نموده و تجارت نمايد.به نظر شما سطح تمدن آمريكا بعد از ده سال چقدر پائين خواهد آمد؟ و اگر ايران تنها كشور باقي مانده در جهان باشد سطح تمدن در كشور جقدر پائين خواهد آمد؟
همين وابستگي ما به خارج نقطه مشترك مابين حكومت خميني و شاه است.
اگر چه اين وابستگي از زمان صفويه شروع شده است ولي رفته رفته بيشتر و در صد سال اخير بسيار زياد و در دوران جمهوري اسلامي فاجعه آميز شده است.
مثلا در زمان رضا شاه مواد غذايي صادر ميكرديم ولي در زمان پسرش مواد غذايي وارد ميكرديم و صاحب هيچ صنعتي هم نشده ايم!
بنا براين با ادامه اين وابستگي هر اتفاقي كه بيفتد مصرف داخلي كوتاه مدت خواهد داشت و دوباره اين عامل خارجي سبب بر آمدن يك گروه ديگر از تجار وابسته به حكومت كه اجناس غربي را وارد كرده و سلطه غرب را بر كشور تشديد خواهند كرد. اين تجار ديروز وابستگان دربار و امروز هم آقا و آقازادگان هستند.رفسنجاني با وارد كردن دوو به سرمايه داران بيشتر نزديك است تا اين كه خود را نماينده مستضعفان بداند.
اين وابستگي ها بقدري شديد بوده است كه دولت ايران كه خود را انقلابي ميناميد در زير بمباران هاي عراق سعي ميكرد كه هر چه بيشتر نفت صادر كند و يكي از عوامل آمريكا براي باز ماندن ميسر كشتيهاي نفت بر در خليج فارس بود!