ختنه دختران در نزد اهل سنت ایران
.تداوم سنت وحشيانه ناقص سازی جنسی دختران,ختنه, در برخی از نقاط ايران
ناقصسازی جنسی زنان يا به اصطلاح "ختنه" آنها، رسمی است که در ميان گروهی از اعراب و به ويژه مسلمانان ساکن شمال آفريقا رايج است. طبق آمار سازمان ملل در سال ۲۰۰۳، ۹۷ درصد زنان متاهل مصری ختنه شده بودند. ختنه دختران در برخی نواحی جنوبی و غربی ايران نيز متداول است. بنياد جمعيت سازمان ملل خواستار تعهد جديتر دولتها برای سرمايهگذاری و اجرای برنامههايی برای توقف و پيشگيری از ختنه دختران شده، زيرا طبق آمار هنوز هم به طور سالانه، سه ميليون دختر در معرض خطر ختنه قرار دارند. سازمان ملل، نهادهای مدافع حقوق بشر و حقوق زنان، سالهاست که برای توقف چنين رسمی در جوامع افريقايي، عربی و اسلامی تلاش ميکنند. در چند کشور افريقايی از جمله مصر، قوانينی عليه ختنه زنان تصويب شدهاند. در ايران هنوز انجام اين سنت به طور رسمی تاييد نميشود و دولت نيز تاکنون اقدامی برای جلوگيری از آن انجام نداده است.
اهل تسنن و ختنه دختران
گزارشهای مربوط به ختنه دختران در ايران، از جنوب و غرب کشور ميرسند. مثله کردن اندام جنسی دختران به نام ختنه، در استانهای خوزستان، لرستان و بيش از همه کردستان معمول است. هرمزگان و بنادر گنگ و جاسک از جمله شهرهای جنوبی ايران هستند که در آنها ختنه دختران يک رسم است. گفته ميشود اين رسم در مناطق جنوبی ايران از طريق رفت و آمد دريايی به هند و سومالی وارد کشور شده است.
در غرب، ختنه زنان در آذربايجان، اورامانات، بانه، نوسود، پاوه، پيرانشهر و حتی اطراف اروميه در موارد متعدد به چشم ميخورد. پروين ذبيحی يکی از فعالان حقوق زن در مريوان که کتابی در باره ختنه زنان در کردستان عراق را نيز ترجمه کرده، در گفتگوبا دويچهوله به ريشههای مذهبی در اين زمينه اشاره ميکند. او ميگويد که برای بسياری در اين مناطق، ختنه يک فريضه مذهبی است و اين در ميان سنی مذهبها و شافعی مذهبها، سنتی اسلامی تلقی ميشود. پروين ذبيحی تاکيد ميکند که نمونهها ابدا تک و توک نبوده و فراگيرند: "يکی از دوستان من در بوکان معلم است. در يک کلاس ۴۰ نفري، ۳۸ نفر بومی بودهاند و دو نفر ديگر غيربومی. از ميان غيربوميها، ۳۶ نفر ختنه شده بودند. در پاوه آمار صد در صد بوده و الان کمی کند شده است. ما به روستای کم جمعيتی رفتيم که ۴۸ زن در آنجا از سه نسل مختلف ختنه شده بودند."
ضامن پاکدامنی دختر
اين پيرزنها و ماماهای محلی هستند که دختران را ختنه ميکنند. کسانی که هيچ سواد و فرهنگ بهداشتی ندارند و با چاقو يا تيغی بسيار کثيف، تنها با ماليدن کمی
خاکستر به تيغ و بدن دختربچهها، اقدام به بريدن کليتوريس آنها ميکنند. سن رايج ختنه دختران در کردستان، چهار تا شش سال است. پروين ذبيحی ميگويد: " اعتقاد مردم اين است که به اين ترتيب دختر پاک ميماند و دوست پسر نميگيرد. دنبال اطلاعات جنسی نميرود و بعد از ازدواج هم به شوهرش وفادار ميماند. ميگويند اگر دختر را ختنه کنيم، از شيطنت جنسی بدور ميماند."
پيامدهای روحی و جسمی
بريدن کليتوريس دختران، عوارض جسمی زيادی دارد. ابتلا به عفونتهای واژن و رحم، نازايي، دردهای شديد هنگام قاعدگی يا کيست واژن و رحم و بطور کلی دردهای موضعي، بيشتر دختران و زنانی را که ختنه شدهاند رنج ميدهد. با ختنه، حس جنسی زنان از ميان ميرود و رابطه جنسی نيز دردناک ميشود. پروين ذبيحی اما به پيامدهای روحی اين مثله سازی بيشتر تاکيد دارد و ميگويد اين جنبه، عموما در بحثها در سايه قرار ميگيرد. او به سندرم بی اعتمادی و اضطراب در ميان دختران کوچکی اشاره ميکند که خانوادههايشان ناگهان آنها را به زير تيغ بيگانهای سالخورده فرستادهاند.
تداوم کور سنت
اما با وجود همه اين پيامدها، خود زنان هم در تداوم سنت مثله سازی اندام جنسی دختران نقشی عمده ايفا ميکنند. چرايی اين پارادوکس از نظر پروين ذبيحی چنين است: " مادرها خودشان طرفدار شديد ختنه دختر هستند. پدرانی ديدهايم که گله کردهاند که همسرشان بدون خبر، دختر را ختنه کرده است. مقاومت در برابر ختنه ميان زنان نيز کم است. البته در منطقه اورامانات، والدين تحصيلکرده ديگر دختران خود را ختنه نميکنند، اما موردی هم بوده که دختری ليسانسيه رفته خودش راختنه کرده. علت اين است که ختنه دختر، رسم و سنت است. دختر ختنه نشده خود را تحقير شده حس ميکند و برای هم سويی با همه، خود را موظف به ختنه شدن ميداند."
پروين ذبيحی در ادامه از رسم ختنه نمادين دختران در کردستان نيز سخن ميگويد: " اينها چاقو را از يقه دختر پايين مياندازند. چاقو سر خورده و از پايين دامن دختر پايين ميلغزد. خانوادهها ميگويند خوب! حالا دخترمان ختنه شد. رسم ديگری هم هست به نام چهل تيغ. روی سينه و شکم دخترها چهل مرتبه تيغ ميکشند و معتقدند اين کار، اعصاب جنسی را کور ميکند."
عليه ختنه دختران
پروين ذبيحی از دختران کردی سخن ميگويد که در تهران و شهرهای ديگر ايران به دانشگاه رفته و پايان نامههای تحصيلی خود را در مورد ختنه نوشتهاند. اين دختران مايلند تشکلی در کردستان عليه ختنه زنان به راه بيندازند اما تا کنون مجوزی به آنها داده نشده است.
ذبيحی در پايان يادآور ميشود که به دليل رنگ و بوی مذهبی رسم ختنه دختران در کردستان، تنها از طريق فتوای مراجع مذهبی و آموزش مستمر در خانوادهها، مدارس و اجتماع است که ميتوان به برچيده شدن چنين سنتی اميدوار بود.
مهيندخت مصباح
26 مهر 1387
Reader Comments