امامت شیعه یعنی پرورش دیکتاتوری در اجتماع شیعیان
امامت قدسی، نافی آزادی انسان!
سلامت کاظمی
"بیگمان، تا که هم چون کودکان خردسال نشوید، به ملکوت آسمان راه نخواهید یافت" (زرتشت با دستهایش به بالا اشاره کرد): "اما، ما به هیچ وجه خواهان راه یافتن به ملکوت آسمان نیستیم، زیرا ما مرد شدهایم، پس ما ملکوت زمین را خواهانیم" فردریش نیچه
مذهب تشیع، مقوله "امامت" را هم دوش "نبوت" و حتی بالاتر از آن مینشاند و عامل بنیادین تحول ناپذیری و مدنیت گریزیاش نیز در همین است. تا زمانی که در "مذهب رسمی" کشور ما، موتور امامت قدسی و متصل به وحی روشن است، برپایی جامعه مدنی، دموکراتیک و مدرن، چشماندازی نخواهد داشت.
مشروط ساختن ابدی فرد و جامعه به یک زعیم قدسی و نهاد رهبری مرتبط با خدا، نفی آزادی و کرامت انسان است. این، همان استخوان لای زخم عقیدتی و فرهنگی است که تا به ابد ما را محکوم به ارائه قرائتهای مختلف و "به روز" از قرآن و سایر متون دینی خواهد کرد. برخی از روشنفکران دینی تلاش کردهاند این ویژگی را دینامیسم درونی و ایجاز تشیع و قرآن جلوه دهند که قادر است خود را با هر دوره تاریخی و متناسب با هر نوع ابزار و مناسبات تولیدی و حاکمیت طبقاتی و دست آوردهای معنوی و فرهنگی هر دوره، تطبیق داده و در موضع راهبری، الهام بخشی و مدیریت قرار گیرد و پاسخگوی نیازهای زمانه باشد. آنها بدین ترتیب – خواسته یا ناخواسته – نظریات و تعالیم دینی در خصوص زندگی اجتماعی انسان را فرادست دستاوردهای زمینی و علمی بشریت قرار میدهند و در هر زمان تلاش میکنند با قرائتهای مدرن و به روز، تناقضات موجود بین آنها را بر طرف کرده و میانشان سازش برقرار نمایند. آیا راهی وجود دارد که دین و دست آوردهای تکاملی بشر، هر کدام بدون دخالت در حیطه یک دیگر، در مرتبت خود قرار گیرند و در حیات ما نقش ایفا نمایند؟ آیا مردم دین باور ما محکومند سناریویی را که تشیع از امامت ابراهیم پیامبر تا امامت حضرت محمد و سرانجام تا امامت یک پیشوای غایب و بیچشمانداز و نایبان روحانی او (و حتی مدیریت کردن دولت بحران زده کنونی توسط حضرت مهدی!) تنظیم کرده است، بپذیرند؟ آیا میتوان بدون نگران کردن مردم نسبت به از دست دادن دین و آخرتشان، این افسون را باطل نمود؟
معنای ساده "نبی" این است : خبر رسان، پیغام بر (پیامبر و پیغمبر).
معنای ساده "امام" این است : پیشوا، زمام دار، رهبر. قرآن این واژه را به طور عام به کار میبرد: "ائمه الهدی"، "ائمه الکفر" (امامان هدایت و امامان کفر). "یوم ندعوا کل ناس به امامهم"، (در روز قیامت هر گروهی با پیشوایش فراخوانده میشود). این، نشان میدهد که واژه امام در ذات خود معنی قدسی ندارد و بار مثبت یا منفیاش را از صفت یا مضافالیه خود میگیرد.
.............................
از انتشار بحث درون دینی در مقاله خودداری شد زیرا قبلا به ماهیت ضد عقلی وحی و برتری بدون اثبات وحی بر عقل که کاری ضد عقلی است اشارات کافی شده است و شامل بحث این نویسنده در تحمیل قران بنا به رعم نویسنده در قسمت محمد نبی میشود که ضد عقلی و ضد دموکراسی استو با عدالت هم همخوانی ندارد.
منبع
http://www.newsecularism.com/2008/0608-A/060408-Salaamat-Kaazemi.htm
Reader Comments