محمد هاشمی رفسنجانی مردم فریب و دروغ گو
از اول انقلاب چون خمينى مزدور بود و كمك كار ابر قدرت آمريكا ، بر خلاف مردم و در جهت نوكرى حقيقى آمريكا كار كرد و دار و دسته خمينى در عمل مزدور و نوكر آمريكا بوده اند و اين شعار هاى مرگ بر آمريكا فقط جنبه مصرف داخلى داشت و براى فريب مردم بود. وجود اسكله هاى قاچاق توليدات اقتصادى بيگانه توسط خود حاكمان ضد ايرانى در زمان رياست جمهورى هاشمى وجود داشت و برادر وى بى شرمانه اين را به احمدى نژاد مزدور مى چيباند. همه دولتهاى جمهورى اسلامى سياست اقتصادى شاه را كه صادرات مواد خام ارزان و واردات مواد ساخته شده گران را انجام داده اند و فقط براى مزدورى بيشتر از شاه قاچاق توليدات اقتصادى بيگانه را هم به نوع اقتصاد شاهانه إضافه كرده اند تا مردم ايران بيشتر وابسته به بيگانه و فاقد استقلال اقتصادى و سياسى باشد. وجود چهار هزار تن از فرزندان مقامات ايرانى در آمريكا باز گو كننده بسيارى از مسايل است.
انقلاب براى رهايى از اين مسايل بود كه در جهت استبداد رژيم پهلوى و استبداد هزاران ساله قبلى با عدم دانش مردم با رهبرى خمينى و استقبال از رهبرى او توسط توده مردم تا آگاه و با دادن تربيون جهانى به خمينى در پاريس جامعه عقب مانده ما را مهندسى و خمينى را به عنوان رهبر تحميل كردند. من خودم خمينى را هيچ گاه بعنوان رهبر قبول نداشتم و براى من مشكوك بود.
چرا انقلاب شد
سرمایه داران ایرانی با داشتن قدرت اقتصادی و تبلیغات دولتی همسو با غرب فاقد قدرت سیاسی لازم بودند و ایادی دربار با تبعیض حقوق آنها را زیر پا میگذاشتند و از این وضعیت نا برابر ناراحت بودند.اینها هم در فرو ریختن نظام به امید تاسیس نظامی مشابه شاه ولی دارای آزادیهای سیاسی با ملایان همکاری کردند
عروج آخوندیسم ارتجاعی با کشاندن خمینی بپاریس از سوی ارتجاع جهانی انجام شد و خمینی عامل و مزدور ارتجاع جهانی بود که رسانه های ارتجاعی در سطح جهانی از این مزدور حمایت و بنفع او تبلیغات میکردند
بنظر میرسد در سر یک بزنگاه و نقطه عطف تاریخی که میباید به سمت آزادی نیروهای بیشتر سیاسی حرکت میکردیم.تا صنایع مونتاژ بسمت صنایع تولیدی با کمک سازندگان صنعتی کشور برود و ایران خودکفا شود، شاه با اعلام تک حزبی رستاخیز بند سیاسی بر نیروهای اجتماعی و سیاسی را تشدید کرد و از این فرصت نیروهای ارتجاع اسلامیست ضد شاهی با همکاری ارتجاع جهانی بقدرت رسید تا این ارتجاع در ایران حکومت را ناحق غصب کند و ارتجاع جهانی ده ها بار بیشتر از زمان شاه ایران را چپاول کند.روزی این ارتجاع باید تنبیه خودش را تحمل کند.این هم با همکاری ملت و با تاسیس حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی و سکولاریسم همسو با حقوق بشر میسر است.این حکومت لازم است برای بقای خود عقب ماندگی های علمی و اقتصادی ایران را رفع کند.ایران از نظر اقتصادی کشوری هم چون هلند و یا سوئد باید بشود
در واقعيت اين تفاله هاى اطراف خمينى خود را صاحب ايران فرض كردند و مشغول غارت ايران شدند و محمد هاشمى هم يكى از اين غارت گران بود. در پدر سوختگى اين آدم همين قدر من بگويم كه اين دانشجوى دانشگاه بركلى و مقيم آمريكا با لباسى در تاويزيون ملى ظاهر شده بود كه قيافه اش او را مثل عمله هاى بى سواد نشان مى داد كه انگار خواندن و نوشتن هم نمى دانست. خلاصه صحنه يسارى وا از امام دجال خودش باد گرفته بود كه با آن لحن ساختگى صحبت مى كرد.
نجات ايران در بر پايى حكومت دمكراسى حقوق بشرى است و اميد مى رود اين بار ملت اشتباه نكند و بازيچه دست نيروهاى ضد ملى ايدئولژيك نشود.
بنياد گرايى دينى جنبشى مذهبى نيست بلكه جنبشى سياسى براى حفظ منافع قشر آخوند است. ناف اين بنياد گراها به واشنگتن وصل است خمينى از سه گروه مختلف با آمريكا در تماس بود. حتى خبرش است كه يكصد و پنجاه ميليون دلار كارتر به حساب خمينى مزدور خودش واويز كرده است.
بنياد گراهاى دينى ايرانى با ريا لباس دين بتن كردند تا مقاصد فاسد خودشان را به پيش ببرند.
ادامه اقتصاد وابسته شاه و حتى قاچاق توليدات اقتصادى بيگانه توسط حكومت اسلامى خمينى به آن اضافه شده است.
محمد هاشمى مردم فريب دروغ مى گويد در زمان شاه اتوبان تهران قزوين وجود داشت و فقط پارك وى نبود( چمران فعلى
).
نوشته بالا نقدى است بر مصاحبه محمد هاشمى رفسنجاني:

Reader Comments