« میراث تغذیه ای جهانی سرخ پوستان | Main | اسراییل و تروریسم آن »

واقعیت را تحریف نکنیم و مواظب تحریفات ارتجاع در ایران و خاورمیانه باشیم





نیروهای ارتجاعی در منطقه فعالند و اجازه تغییر و تحول را بنفع همه مردم و گروه های مختلف قومی و ملی و دینی ومذهبی  ......را نمیدهند.این ارتجاع میخواهد وضع فعلی پایدار باشد تا بتواند بهتر چپاول کند و یاری رسان به ارباب خود یا ارتجاع جهانی هم باشد.ارتجاع جهانی و ملی و منطقه ای در یک چیز مشترکند : اجازه تغییر وضع فعلی داده نشود
ارتجاع برای جلوگیری از تغییر شگردهای فراوانی را دارد.از کشتار مستقیم و حمله نظامی گرفته تا تحریف در واقعیت و حقیقت و تحریفات برای تغییر مفاهیمی مثل دمکراسی و حقوق بشر و سکولاریسم .مثلا مقاله مینویسند که با دین میترایی ما صاحب سکولاریسم خواهیم شد! و یا ارتجاع  با تشکیل دادن نیروهای خشونت طلب و بنیاد گرای اسلامی که براحتی سر مردم را قطع میکنند ، واقعیت را تحریف میکنند که بگویند مردم ایرانی و یا منطقه در پی اسلام هستند و متنفر از دمکراسیند. در صورتی که واقعیت این است که مردم منطقه زندگی انسانی توام با عدالت و انصاف میخواهند که این زندگی عملابا دمکراسی و حقوق بشر قابل دسترسی است و نه با ناسیونالیسم غیر سیویک و دیکتاتوری و یا با حکومت ولی فقیه و داعش.
درز یر نظری داریم به یک نوشته که چنین تحریفی را دارد.این نوشته همه مسایل را مربوط به یهودیان و نفوذ آنان میداند.نوشته را ببینیم
هنری کيسينجر در يکی از مصاحبه های اخير خود گفت بسياری خواهند مرد ولی آنها که ميمانند زندگی بهتری خواهند داشت. اين گفتار کيسينجر چند واقعيت را گوشزد ميکند: 1. کيسينجر در تصميم گيری برای کشتار مردم و خالی کردن کشورهای کهن از سکنه شرکت داشته است. 2. قوم يهود (اسرائيل) طراح اين تصميمات و داوطلب برای اين منظور بوده است (کيسينجر يهوديست). 3. مقدمات اين تصميم چندين سال است در حال اجراست کنترل حکومت های دستنشانده نظير ايران يکی از آن اقدامات است ديگر آمادگی ذهنی و ايجاد نفرت از مردم کشورهای کهن (اسلامی) اقدام ديگريست برای جلوگیری اعتراض مردم اروپا و آمريکا از اين کشتارها. 4. ايجاد گروهک های بظاهر اسلامی نظير داعش، القائده، طالبان، حماس، بوکوحرام، مجاهدين و .... در رابطه با اين طرح است. بزودی اقدام عليه ميهن ما با حمله به اهواز و آبادان با شرکت مجاهدين آغاز خواهد شد. هم ميهنان بهوش باشيد. هواپيمای خمينی راحت بدون دخالت ارتش ميهن بزمين نشست. آيا فکر ميکنيد اگر قرار بود ارتش مانع اين کار شود چه کسی بايد دستورش را ميداد؟ آيا کشورهائی که اقدام به رساندن خمينی به ايران را کردند اگر از سران ارتش، فردوست و قر ه باقی اطمينان نداشتند هرگز دست به چنين کاری ميزدند.؟ آيا فکر نميکنيد که هم اکنون ماموران فراماسيونی خود نظير فردوست و قر ه باقی را در راس نيروهای مسلح گمارده باشند؟ آيا فکر نميکنيد که در صورت حملۀ گروه های دستشانده ای نظير داعش، اين سران سپاه سربازان ما را دست بسته نظير آنچه در عراق گذشت تسليم دشمن برای سلاخی ننمايند؟ آيا فکر نميکنيد اگر آمريکا از فرماندهانی که در راس ارتش قرار داده است اطمينان نداشت هرگز کشتيهای جنگيش را به خليج فارس نميفرستاد؟ آيا فکر نميکنيد وظيفۀ تک تک ماست که با باشتراک گزاردن اين مطلب سغی کنيم نيروی دفاعی ميهن را بر اين مهم آگاه کنيم؟
پایان نوشته ضد یهودی
بنظر من این نوشته در مورد طرح ارتجاع جهانی برای خاورمیانه درست است و در مورد تاسیس گروه های بنیادگرا و خشونت طلب اسلامی مثل داعش و بوکو حرام و طالبان هم درست است ولی در بستن این موضوعات بیهود افسانه پردازی است. اصولا ارتجاع جهانی و نوکران منطقه ای آن منظورم  ارتجاع داخلی کشورها و منطقه است  اینها  میخواهند که وضعیت فعلی بدون تغییر باقی بماند تا بچپاول خود ادامه دهند.ارتجاع جهانی این کار را زیر نقاب حقوق بشر و دمکراسی پیش میبرد زیرا قدرت آن را ندارد که بر خلاف دمکراسی و حقوق بشر در کشور های مرکزی مثل آمریکا و اروپا حرفی بر زبان بیاورند و علت این عدم توانایی ارتجاع جهانی در حمله بدمکراسی و حقوق بشر باورهای مردان غرب است که در طی سده ها سال مبارزه با ارتجاع خودشان بدست آرده اند و فرهنگ مسموم دینی و ضد بشری ایدئولوزیک را کنار گذاشته اند.در بعضی از کشورهای اروپایی که سنت ناسیونالیسم غیر سیویک شدیدتر بوده است مثل آلمان  و روسیه که کشور آلمان  مانند کشور  ما دو سال بیگاری سربازی رفتن دارد . دیدیم که فاشیسم در آلمان رشد کرد و کمونیسم منتهی به سوسیال امپریالیسم هم در شوروی شکل گرفت ولی در کل مردمان غرب توانستند ناسیونالیسم سیویک و همسو با ارزشهای دمکراتیک و حقوق بشری داشته باشند مثل انگلستان و سوئیس و سوئد و .....ارتجاع داخلی کشور ایران و منطقه بیشتر حول و حوش دین و ناسیونالیسم غیر سیویک و متمایل به استبداد تشکیل شده است و این دو نیروعلیرغم اختلاف و جنگ بین خودشان در عمل همسو با ارتجاع جهانی هستند.مثلا اقدامی در ایران بعد از شاه ندیده ایم که بنفع این ارتجاع جهانی نباشد حتی در زمان حکومت ملایان به فلسطینی ها بیشتر حمله شده است و بیشتر هم کشتار شده اند.
 خاور میانه و ایران نمیتواند بدور از تحولات جهان باشد و جهان بسوی دمکراسی و حقوق بشر میرود.  انقلاب صنعتی و پی آمدهای که از عصر ماشین بخار و دیزل و جت و عصر اتم و عصر کامپیوتر و انقلاب دیجیتالی گذر کرده است و هم چنان بپیش میرود .این انقلاب با امواج خود تمام جهان بشری را زیر شلاق تحول برده است.ملایان و ارتجاع منطقه اخرین فرصت را دارند که با این پی آمدهای انقلاب صنعتی همسو شوند.حقوق بشر و دمکراسی و سکولاریسم همسو با حقوق بشر نتیجه عصر روشنگری و مدرنیته است .خرافات مذهبی و ایدئولوژیک نمیتواند این جهشها را بعقب بر گرداند چنان که مسیحیت مغلوب این حرکت مدرنیته شده و خودش را به کلیسا محدود کرده است و ادعای حکومتی ندارد .اسلام و یهودیت و دیگر ادیان سازمان یافته هم بجز این راهی ندارند.ملایان فقط این اخرین فرصت را داشته و دارند که بتوانند بدون سر و صدا از قدرت سیاسی خارج شوند و بدست خود هم خارج شوند تا مانعی در راه مدرنیته و حقوق بشر و دمکراسی و سکولاریسم وانقلاب صنعتی و پیآمدهای ان نباشند.در غیر این صورت سرکوب خواهند شد تشدید بر آمدن گروه های رادیکال و خشونت طلب اسلامی آخرین کوششهای ارتجاعیون اسلامیست  برای نجات دین اسلام غرق شده در تحولات مدرنیته است.متاسفانه ملایان بر خلاف جریان شنا میکنند و تحلیل خواهند رفت و با تحلیل رفتن خود ملت ایران و منطقه را هم بتحلیل خواهند کشاند و فرصت همسویی با مدرنیته و انقلاب صنتعی را هم از ملت ایران دریغ خواهند کرد
تمام این تحولات در منطقه برای حفظ وضع موجود و بنفع ارتجاع موجود دینی و ملی انجام میشود  و در کل بر ضد نیروهای تغییر طلب دمکراسی خواه می باشد.ارتجاع جهانی ضدیت با دمکراسی و حقق بشر را در کشورهای خود با ریا و زدن ماسک دمکراسی خواهی انجام میدهد و در کشور های پیرامونی هم با کمک به ارتجاع ناسیونالیستی غیر سیویک و ضد بشری و یا ارتجاع دینی  این ضدیت با دمکراسی سازمان میدهد.دینی و مذهبی کردن این تضاد بین مدرنیته و سنت و یا جنگ بین نیروهای تغییر طلب و ارتجاعی بنفع ارتجاع جهانی و ارتجاع منطقه ای است.دادن صبغه یهودی و یا اسلامی به این جنگ و تحول خواهی برعلیه مدرنیته (سکولاریسم و دمکراسی همسو با حقوق بشر ) خواهد بود.این اشتباهی است که در نوشته بالا وجود دارد.ایران و منطقه راهی بجز انتخاب دمکراسی 
همسو با حقوق بشر و تاسیس دولت دمکراتیک ندارند که البته یکی از ماموریتهای این دول دمکراتیک این خواهد بود که عقب ماندگی های علمی و اقتصادی خود را جبران کند و خود را بیشتر با مدرنیته و انقلاب صنعتی همسو بکند.


Posted on Sunday, July 27, 2014 at 04:32PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>