کوبانی در خطراست چکنیم؟
حکومت مبتنی بر حقوق بشر و دمکراسی با تغییراتی در اجتماع و اقتصاد و فرهنگ باید باشد.اگر اکثریت جامعه ایی اسیر خرافات دینی و ملی موهوم و ضد علمی باشند آن جامعه نمیتواند به دمکراسی برسد .اگر اقتصاد کشور بر اساس دلالی و واردات باشد نفس چنین اقتصادی با بر قراری حکومت دمکراتیک مخالف است زیرا همسویی حاکمین با منافع بیگانه است که اقتصاد ضد تولیدی بر کشور حاکم میشود و بر قرار شدن اقتصادی نشانه ای از بر قرار بودن رفتار های ضد عقلانی و ضد امنیت ملی در کشور است رفتارهایی که فقط منافع اقلیت حاکم را بر اکثریت ملت تشکیل میدهد.مثلا در ویدئوی زیر میبینیم که امثال احمدی نژاد ها از خوردن و دزدی پول نفت سیر نشده اند و تقاضا دارند بجای تولید محصولات کشاورزی آب مصرفی آن را صادر بکنیم بیشتر پول بجیب میزنیم
http://www.youtube.com/watch?v=nuXB7ENcIBk&feature=channel_video_title
حاکمی که با مردم خود و امنیت تغذیه کشور خود مخالف است کی میاید برای مردم کوبانی دل بسوزاند و تمام کشورهای منطقه ما چنین هستند. در ضمن دول غربی که ادعای دمکراسی میکنند خودشان در واقع ماسک دمکراسی را بر چهره زده اند و اینان در اصل و در عمل دشمن دمکراسی هستند. نمونه ضدیت اینها با دمکراسی فقیر تر شدن فقرا علیرغم رشد اقتصادی است که اصلا عاقلانه و عادلانه نیست. مثلا اساس دمکراسی بر عدالت و عقلانیت است .چرا در جایی که باورهای فرهنگی عوض شده است و باورهای سیاسی هم عوض شده است نباید باورهای اقتصادی عوض شود؟ چرا باید اقتضاد بازار را که همیشه و در طول تاریخ موجود بوده است بنام اقتصاد دمکراتیک جا بزنند.این اقتصادی که آنان بنام دمکراسی جا میزنند با بی عدالتی و با بی عقلانیتی همراه است.چرا ما باید توسعه اقتصادی داشته باشیم و همزمان هم فاصله طبقانی و فاصله بین فقیر و غنی هر روز افزایش یابد این نوع اقتصاد ربطی به دمکراسی ندارد و پشتیبانی دول غربی از آن فقط برای منافع ارتجاعی خود است و ضد دمکراتیک است.ارتجاع جهانی و ارتجاع منطقه ای در این جا مشترکا بر علیه مردم منطقه مشغول آدم کشی و چپاول هستند. اینها باید افشا بشوند.خود ارتجاع جهانی در مقر خودش در امریکا افشا شده است و دولت آمریکا بعلاوه کنسرنهای همراهش بنام یک در صدیها از سوی مردم آمریکا (جنبش اشغال وال استریت ) نام گذاری شده است که خودشان را نود و نه در صدیها مینامند.یعنی این یک در صدیها با
ماسک دمکراسی و حقوق بشر میخواهد خودش را بجای نود و نه در صدیها و صدای آنان جا بزند
دمکراسی و حقوق بشر در زیر چکمه های ارتجاع جهانی و نوکران منطقه ای آنان دارد از بین میرود. از سوی دیگر جهان با وضعیتی روبروست که در زمان سقوط ابر قدرتی انگلیس و بر آمدن هیتلر حادث شد.این وضعیت میتواند به جنگ بزرگی منجر شود زیرا امروز ابر قدرت آمریکا در حال سقوط و خلا قدرت در حال شکل گیری است .بنظر میاید ابر قدرتهای جدیدی مثل اروپای متحد و چین در حال اوج گیری هستند. روسیه در برابر اقدامات ارتجاع جهانی در تسخیر کشورها سهم خود را از اوکراین برداشت و شبه جزیره کریمه را اشغال کرد. کوبانی را باید یک نقطه از این درگیری بزرگ دانست.سیاست کلی را باید در نظر گرفت: الان آمریکا رو بقهقراست و سعی دارد از بالا آمدن ابر قدرت بعدی جلوگیری کند.اروپای متحد و چین میتوانند چنین خطری برای آمریکا داشته باشند. بنابراین اگر از این زاویه هم به مسئله نگاه کنیم حمله به عراق و کنترل نفت مسئله اصلی آنان میشود تا بتوانند با کنترل نیاز چین و اروپا به نفت آنان را بزیر سلطه خود بکشاند.در این نگاه شاید ساختن داعش و دادن آخرین سلاحهای پیشرفته به آنان و حتی دادن مواد غذایی برای پخش در بین مردم برای تبلیغات در مورد مردمی بودن داعش توسط توزیع نان در بین مردم جنگ زده و گرسنه و ...برای چیست؟ چرا سناتور مک کائین با این گروه های اسلامیستی همسوست و عکس میگیرد و بدون رعایت اصول بین المللی به داخل سوریه میرود تا با این گروه ها ملاقات کند؟ در این پروژه دو حزب اصلی با هم عمل میکنند و در جهت سیاست مشخصی بپیش میروند.دولتهای خاور میانه را کم کم به دولتهایی شبیه دولت سومالی تبدیل خواهند کرد یا پروژه گلنگی کردن خاورمیانه را پیاده خواهند کرد.تضعیف دولتهای منطقه برابر است با فعال مایشا شدن دولتهای غربی و با نشاندن امثال داعش بر سر قدرت میتوانند نقشه های نفتی خودشان را هم پیاده کنند.یادمان نرود که آمریکا متخصص رژیم های مذهبی است و با اسراییل و عربستان و ملایان بخوبی کار میکند و ما سیاست و عمل کردی از ملایان ندیده ایم که بر ضد امریکا باشد. حالا این موج ضد اسلامی در بین مردم منطقه کاه این پروژه است و خواسته اصلی نیست واین هم بنفع اهداف غرب است.منظورم ارتجاع غربی است که نه بمردم خودش و نه بمردم جهان رحم میکند.بنظر میرسد بر امدن داعش برای اصلاح رفتار دولتهای نوکر آمریکا و یا برای سرنگونی آنان در صورت عدم تمکین و جایگزینی با داعش باشد.ما امروز میبنیم با این وضع جنگ صدمه ای به تولید نفت نخورده است و تازه امروز بنزین ارزانتر از زمانی است که داعش جنگی نمیکرد همه چیز تحت کنترل ارتجاع جهانی است.این ارتجاع را باید با روشنگری منطقه ای و ملی و با کمک مردمان آگاه غربی مثلا جنبش اشغال وال استریت و نود ونه در صدیها مورد تهاجم قرار داد و این شدنی است اگر دین وایدئولوزی بکمک این نیروهای پست و ضد انسانی و ارتجاعی نیاید و مردم جهان بر اساس ارزشهای حقوق بشری و دمکراتیک عمل کنند نه بر اساس خرافات دینی و ملی.از اینجا به اهمیت سرکوب باروهای غلط ملی و دینی میتوان پی برد
داعش و بر امدن آن یعنی تقویت ارتجاع جهانی و منطقه در خاورمیانه است.
وجود داعش بنفع آمریکاست که فکر نمیکنم کسی مخالف آن باشد
وجود داعش بنفع ملایان هم است که با بر امدن داعش حرفی از حملات پژاک و نیروهای کردی مخالف ملایان نیست و خودشان را مثلا نرم تر از داعش میخواهند معرفی کنند
داعش بنفع ترکیه است زیرا کردان عراقی و سوری را سرکوب میکند و در ارتجاع اسلامی مدفون میکند و دست ترکیه را باز تر میکند تا در منطقه منافع خود را بهتر تامین کند.
وجود داعش سبب تقویت ایدئولوزی اسلامیستی در منطقه میشود و نیروهای مخالف ارتجاع منطقه ای را تضعیف میکند که بنفع ارتجاع منطقه ای (عربستان و قطر و ترکیه و ایران و ....) است. تمام این منافع اگر چه باب طبع حاکمان منطقه است ولی بر ضد تمام مردم منطقه هم است.در کوبانی مردم جان و مال و ناموسشان را از دست میدهند و در ایران هم در واقع چنین است.جنگیدن با این غول با بضاعت سیاسی و فرهنگی مردم ما محال بنظر میرسد.آنجا که باورهای موهوم دینی و ملی تقویت میشود و احساسات بر عقلانیت غلبه میکند استبداد و ارتجاع حاکم خواهد شد.. تنها راه نجات ما اتحاد حول ارزشهای حقوق بشری و دمکراتیک در سطح جهانی و منطقه ای است .هر حرکت خلاف این باید سرکوب شود: همه بنیروهای طرفدار حقوق بشر و دمکراسی بپیوندیم، سرکوب روشنفکران و حمله به روشن فکران را متوقف بکنیم، تقویت تولیدات اقتصادی در منطقه و داشتن امنیت اقتصادی باید بر قرار بشود و و همزمان با خرافات مذهبی و ملی هم مقابله کرد و این باورها را از سازمان اعتقادی خود و جامعه بدور انداخت
یادمان باشد دمکراسی و حقوق بشر یک پدیده انسانی است و نه ملی .حتی مردم آمریکا بدون پشتیبانی از حقوق دمکراتیک سایر نقاط جهان در خطرند و دیدیم که با بهره گیری از نیاز لشکر بیکاران چین و هند زندگی آنان در خطر است و میلیونها آمریکایی بیکار و فاقد بیمه های درمانی هستند.اینها لشگر سرمایه داری و ارتجاع در حملات آن بکشورهای خاورمیانه تبدیل میشوند
دموکراسي ملي است يا جهاني
دموکراسي فعلا در سطح ملي اجرا ميشود. اما دموکراسي را نميتوان در سطح ملي محدود کرد و اصولا دموکراسي ماهيت جهاني دارد و به علت بر خورداري از عقل با ملي گرايي (بويژه نوع افراطي آن تضاد دارد زيرا تابع احساسات هستند و در واقع غير عقلي و بر ضد ارزشهاي حقوق بشر).
بنابراين تا زماني که دموکراسي در بند ارزشهاي ملي باقي بماند ، دموکراسي کاملي نخواهد بود.
مثلا رئيس جمهور آمريکا که خود را دموکرات هم ميداند ادعا دارد که فقط وظيفه دارد از حقوق آمريکائيان دفاع نمايد (حتي اگر بر ضد حقوق افراد ديگر کشور ها باشد که خواهد بود زيرا اساس واحد هاي سياسي حاکم واحد هاي ملي است و اين مخالف حقوق بشر است).
در همين رابطه مصلحت ، خدمت ، خيانت و....بر اساس اين که از ديدگاه ملي يا جهاني بررسي شوند، متفاوت خواهد بود.
دموکراسي واقعي در کنار بشريت است و نه در کنار مليت ها
در این وضعیت ما چه میتوانیم بکنیم: اول -حول و حوش دمکراسی و حقوق بشر باید اتحاد کنیم. دوم با نیروهای معتقد بدمکراسی و حقوق بشر در سراسر دنیا پیوند بخوریم. سوم -سعی کنیم ماسک ریای و فریب ارتجاع جهانی و نوکران منطقه ای آنان را نشان بدهیم و مسئولیت آنان را در جنگ و کشتار بگوش همه جهانیان برسانیم چهارم - به هر طریق ممکن از کسانی که مانند کوبانی در خطرند پشتیبانی کنیم و با هر امکانی که داریم حکومتهای منطقه ای را تحت فشار قرار دهیم .راه نهایی برقراری حکومتهای دمکراتیک براساس ارزشهای حقوق بشری در ایران و در منطقه است. باورهای خرافی ملی و دینی ما پیکانی در دل مردم کوبانی و جهان است برای کشتار. خود را از این باورهایی که سبب بی عدالتی و آدم کشی میشود نجات دهیم و به ارزشهای حقوق بشری مزین بشویم.
Reader Comments