« ابراهیم نبوی - کوچک زاده و دعواهای جناحی | Main | جان مردم مایه ای برای مزدوران سپاه »

دمکراسی و حقوق بشر و خود کفایی علمی و اقتصادی تنها راه نجات ایران است



من بعد از سالهای زیاد که درگیر مسایل ایران بوده ام به این نتیجه رسیده ام که راه نجات ایران بر پایی حکومتی دمکراتیک همسو با ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی و اقتصادی است
 در مورد دمکراسی مورد نظرم لینک زیر گویاست


در زیر در باره خودکفایی توضیحاتی را میدهم:
خودکفایی مورد بحث یک خود کفایی علمی و اقتصادی است.ما مثلا در زمان صفاریان  خود کفا بودیم یعنی این که خوراکمان را تهیه میکردم و حمل و نقلمان را تهیه میکردیم و دوا و پزشکمان را تربیت میکردیم.ببیگانه هم احتیاجی نداشتیم.این وضع ادامه داشت تا این که در زمان صفویان در ابزار جنگی از ملل همسایه مثلا امپراتوری عثمانی عقب ماندیم .عثمانی ها توپ داشتند ولی ارتش ایران توپ نداشت.شاه عباس برادران شرلی رااز انگلستان به ایران دعوت کرد تا توپ سازی را به ایرانیان آموزش بدهند.از آن زمان نه تنها در وسایل جنگی خود کفا نشدیم بلکه در دوا و غذا و وسایل حمل و نقل و ...دست نیاز بسوی بیگانه دراز میکنیم و اسم این نیاز را هم تجارت گذاشته ایم.این در واقع بخطر افتادن امنیت ملی کشور است.ما در زمان صفویه از نظر سلاح جنگی عقب ماندیم و تا کنون نتوانسته ایم آن را جبران کنیم بلکه رفته رفته از نظر مواد غذایی و درمانی و حمل و نقل هم عقب مانده شده ایم.مثلا خود کفایی تغذیه ای در زمان سلسله نوکر پهلوی از دست رفت و در زمان ملایان بفاجعه تبدیل شده است .مثلا در زمان سلسله پهلوی ما کمبود نیشکر و برنج و چای بحد جمهوری اسلامی نداشتیم .این وضع رفته رفته بدتر و بضرر ملت ما و ایران عزیز رقم میخورد.ملتی که غذا ندارد، دوا ندارد، حمل و نقل ندارد در واقع دولت ملی و خدمتگزار هم ندارد بلکه دولت آنان در عمل نوکر بیگانه است و این نوکری دولتهای ایرانی را در نود سال اخیر بخوبی میبینیم.
ما باید فرزند زمان خودمان باشیم و خود کفایی همسو با زمان خودرا داشته باشیم.اگر وسیله محاسبه در زمان صفوی چرتکه بوده است امروز ماشین حساب است .اگر نوشتن و انتشار کتاب در زمان قدیم دستی بوده است و نسخه برداری کردن  ولی امروز با کمک کامپیوتر همه این کار بسیار سریعتر و آسان تر است.یعنی همگام با پیشرفت علم باید باشیم .چون فناوری و تکنولژی دیروز امروز خنده دار و مضحک است.مثلا شما تایپ کامپیوتری را با تایپ ماشین تایپ مقایسه کنید.در ماشین تایپ امکانات تایپ کامپیوتری وجود ندارد .در کامپیوتر براحتی شم پاراگرافها را جابجا میکنید ولی در ماشین تایپ این امکان جاری نیست.بنا براین وقتی که خود کفایی همسو با زمان و متناسب با زمان خودمان میخواهیم نیاز داریم که خود کفایی علمی و تحقیقات هم داشته باشیم  تا سطح تکنولژی و فناوری را بالاتر ببریم مثلا بجای چرتکه ماشین حساب بسازیم .
پس در خود کفایی در جا زدن در یک سطح از خود کفایی همان عقب ماندگی معنا میدهد .امروز در ایران ما نه تنها خود کفایی قبلی و سطح پایینی را که در زمان قاجاریه داشته ایم از دست داده ایم بلکه بخود کفایی در سطح بالاتر و متناسب با زمان کنونی هم نرسیده ایم.یعنی در واقع ضعیف تر از زمان قاجاریه هم هستیم
. در سالهاى ١٣٥٠ شاه استبداد خود را شدي تر كرد

بنظر میرسد در سر یک بزنگاه و نقطه عطف تاریخی که میباید به سمت آزادی نیروهای بیشتر سیاسی حرکت میکردیم.تا صنایع مونتاژ بسمت صنایع تولیدی با کمک سازندگان صنعتی کشور برود و ایران خودکفا شود، شاه با اعلام تک حزبی رستاخیز بند  سیاسی بر نیروهای اجتماعی و سیاسی را تشدید کرد  و از این فرصت نیروهای ارتجاع اسلامیست ضد شاهی با همکاری ارتجاع جهانی بقدرت رسید تا این ارتجاع در ایران حکومت را ناحق غصب کند و ارتجاع جهانی ده ها بار بیشتر از زمان شاه ایران را چپاول کند.روزی این ارتجاع باید تنبیه خودش را تحمل کند.این هم با همکاری ملت و با تاسیس حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و دمکراسی و سکولاریسم همسو با حقوق بشر میسر است.این حکومت لازم است برای بقای خود عقب ماندگی های علمی و اقتصادی ایران را رفع کند

به هر حال برای یک دمکراسی مداوم و قوی پیشرفت اقتصادی متناسب با زمان لازم است:

در زیر مزایای توسعه اقتصادی و صنعتی شدن را بررسی میکنیم.این مزایا همگی خاصیت ضد دیکتاتوری دارند و این که ادعا میشود که خودکفایی اقتصادی و اقتصاد تولیدی سبب دیکتاتوری میشود نظریه پوچی است.در ایران   دوران شاه و بویژه دوران آخوندها که نهایت دیکتاتوری است چگونه ممکن است  اقتصاد تولیدی سبب دیکتاتوری بشود!!
توسعه اقتصادی منجر به استقلال بیشتر کشور میشود به این معنا که دول بیگانه نمیتوانند تاثیر زیادی بر روی تصمیمات دولت بگذارند بویژه در مقایسه با زمانی که کشور توسعه اقتصادی نداشته است.توسعه اقتصادی عبارتست از رشد اقتصادی همراه با تغییرات بنیادین در اقتصاد و افزایش ظرفیت‌های تولیدی اعم از ظرفیت‌های فیزیکی، انسانی و اجتماعی. در توسعه اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد.توسعه اقتصادی با تغییرات بنیادین در اقتصاد کشور همراه است. تعدادی از این تغییرات عبارت‌اند از:
افزایش سهم صنعت و کاهش سهم کشاورزی در تولید ملی.
افزایش شمار شهرنشینان و کاهش جمعیت روستایی. ∗
افزایش ثروت و رفاه مردم جامعه
افزایش اشتغال
تمام تغییرات بالا برای از بین بردن مسایل فعلی ایران لازم است.
شاخص‌های توسعه اقتصادی
از جمله شاخص‌های توسعه اقتصادی یا سطح توسعه‌یافتگی می‌توان این موارد را برشمرد:
شاخص درآمد سرانه
از تقسیم درآمد ملی یک کشور (تولید ناخالص داخلی) به جمعیت آن، درآمد سرانه به‌دست می‌آید. این شاخص ساده و قابل‌ارزیابی در کشورهای مختلف، معمولاً با سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته مقایسه می‌شود.
شاخص برابری قدرت خرید
(PPP)
شاخص درآمد سرانه از قیمت‌های محلی کشورها محاسبه می‌گردد و سطح قیمت محصولات و خدمات در کشورهای مختلف جهان یکسان نیست. یکی از روش‌ها متداول برای مقایسه ساختار اقتصادی کشورهای مختلف، استفاده از شاخص برابری قدرت خرید است. در این روش، مجموعه‌ای از قیمت‌های حاکم در یک کشور در نظر گرفته می‌شود و از آن برای ارزیابی قیمت تمام کالاهای تولید شده در سایر کشورها استفاده می‌شود. ∗
شاخص درآمد پایدار
(GNA, SSI)
در این روش، هزینه‌های زیست‌محیطی که در جریان تولید و رشد اقتصادی ایجاد می‌گردد نیز در حساب‌های ملی منظور گردیده (چه به عنوان خسارت و چه به عنوان بهبود منابع و محیط زیست) و سپس میزان رشد و توسعه بدست می‌آید.
شاخص توسعه انسانی
(HDI)
نوشتار اصلی: شاخص توسعه انسانی
این شاخص در سال ۱۹۹۱ توسط سازمان ملل متحد معرفی گردید که براساس این شاخص‌ها محاسبه می‌گردد: درآمد سرانه واقعی (براساس روش شاخص برابری خرید)، امید به زندگی (دربدو تولد) و دسترسی به آموزش (که تابعی از نرخ باسوادی بزرگسالان و میانگین سال‌های به مدرسه‌رفتن افراد است). ∗
حضور فعال زنان در عرصه اجتماعی
هر چه حضور فعال زنان در عرصه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بیشتر باشد، جامعه توسعه یافته‌تر است. درجوامع توسعه نیافته، نیمی از جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند که اکثراً بیکارند و به این ترتیب نیروی انسانی در این کشورها به نصف کاهش یافته است.
استقلال ملی
به این مفهوم که سایر دولت ها به میزان زیادی نتوانند بر تصمیمات دولت ملی نفوذ و تأثیر به سزا داشته باشند.
آرمان های نو شدن
(میردال)
شاخص های دیکری را برای ارزیابی توسعه که آنهارا آرمانهای نو شدن مینامد به شرح زیر برمی‌شمار
خردگرایی
توسعه دانش و اجرای موثر برنامه ریزی توسعه
افزایش بهره وری
ارتقا سطح زندگی
برابری اقتصادی و اجتماعی
بهبود نهادها و رفتارها و عادات و رسوم
استحکام و قوام ملی
استقلال ملی
دموکراسی به طور ریشه ای و گسترده در جامعه
انضباط اجتماعی
 آیا این مزایای ناشی از تولیدی شدن اقتصاد و صنعتی شدن کشور میتواند سبب دیکتاتوری بشود؟ آیا ادعایی که بعضیها میکنند مبنی بر این که خودکفایی اقتصادی و علمی سبب دیکتاتوری میشود خنده دار نیست؟
 ما چون با انقلاب صنعتی همسو نشده ایم و همچنان با ارزشهای انقلاب کشاورزی و فئودالیته مسایل را بررسی میکنیم نمیتوانیم در این رقابت جایی برای خودمان داشته باشیم و از دنیای صنعت عقب مانده ایم.ارزشهای ضد حقوق بشری ما در جامعه از اینجا اب میخورد و حاکمان هم با سو استفاده از این ارزشهای فئودالیته مثل اسلام ما را عقب مانده تر نگه میدارند مثلا خمینی میگفت ما برای این که پیشرفت کنیم و مثل فرانسه بشویم انقلاب نکرده ایم ما برای امام زمان انقلاب کرده ایم مثل این که از نظر این مردک امام زمانش با پیشرفت مخالف استو یا خامنه ای که شعور ندارد و نمیتواند نیازهای هفتاد میلیون را بر آورد تقاضای داشتن جمعیت صد و پنجاه میلیونی دارد.اصولا عقلانیت را بخوبی تعطیل کرده اند شاه هم عقلانیت را با خرافات ملی تعطیل کرده بود.وقتی که عقلانیت و چاره اندیشی تعطیل شد و اجازه به اندیشیدن دسته جمعی نداد چنین میشود که هستیم.اصولا میگویند یکی از علل انقلاب عدم دادن قدرت سیاسی بکار آفرینان بود تا آنان بتوانند مقررات را بنفع تولید خود هموار کنند و با یک بخشنامه دولتی زندگی و کارخانه آنان بخطر نیفتد
خودکفایی کوتاه مدت گندم در زمان خاتمی است.البته باید بدانیم که عربستان از سال 1996 در گندم خود کفاست و گندم هم صادر میکند.در ضمن ما در اوایل انقلاب تکنولزی نورد میل گرد را به ایتالیا فروختیم و لی در کشور امکانات زیادی وجود دارد که زمینه ایدئولوزیک حکومت اجازه رشد نمیدهد مثلا ما از صنعت توریسم میلیارد دلار میتوانیم در امد داشته باشیم و از سرمایه گذاری خارجی در استخراج نفت و گاز هم میتوانیم سالانه فقط سی و شش میلیارد دلار از پارس جنوبی بدست آوریم.اما ملاحظات غلط و ضداقتصادی اخوندی این امکانات را از ما گرفته است .من دوستی دارم که در دوره دکترا درس میخواند و در اوایل انقلاب که دانشگاه ها را بستند این دوست بنده اعتراض کرد او را ممنوع التحصیل کردند وحتی ممنوع از یافتن شغل دولتی.خودش با راندن وانت بار زندگی کرد و عاقبت با ساختن دستگاهی که ما و ژاپن وآمریکا نمونه اش را داشتیم نفر دوم جشنواره خوارزمی شد.این گونه با نیروهای انسانی برخوردایدئولوزیک شده است اگر زیر پر و بال این نیروهای انسانی گرفته شود خود کفایی علمی واقتصادی متناسب با زمان مقدور است
این که خودکفایی ممکن نیست حرف ناواردی است.مردم لازم است امکان بقا دشته باشند مثلا مثل سرخ پوستان از بین نروندو این نیاز دارد که ملت و جامعه انسانی همسو با تمدن بجلو برود و فاصله اش را از دیگران کم کند تا در خطر زوال قرار نگیرد.امروز کشور های پیشرفته انگلیس ؛ آلمان ؛ آمریکا ؛ فرانسه میتوانند غذا صادر کنند مثل گوشت و لبنیات ؛ گندم و همزمان در صادرات صنعتی و علم نوین هم بر جسته هستند و خود کفایی امکان دارد تنها ژاپن است که تازه به کلوب پیوسته است فعلا غذا وارد میکند.
فرض محال که محال نیست تصور بفرمایید که تمام دنیا بزیر آب رفته و فقط ایران باقی بماند ؛ آیا جامعه ایرانی و زندگی در جامعه بقهقرا نخواهد رفت زیرا تمام نیازش را از خارج وارد میکند. حالا تصور کنند به جای ایران آمریکا باقی بماند سطح زندگی در آمریکا ایا به اندازه ایران پایین خواهد آمد؟ نخیر سطح زندگی زیاد تغییر نخواهد کرد زیرا اجتماع آمریکایی به جامعه خارج از خودش نیازعمده ندارد.البته دخالتها ی دولتی در اقتصاد خودش یک گونه جنگ برای قدرتمند شدن است و در این مسیر خیلی از ارزشهای اجتماعی هم زیر پا گذاشته میشود.
 با دیکتاتوری توسعه صنعتی نخواهیم داشت.این که شاه دیکتاتور بود غیر قابل انکار است.تمجید کنندگان شاه
تمجید کنندگان دیکتاتوری هستند.اینها حقانیت ادعای دفاع از مردم و میهن را ندارند


_______________________
توضیح ضروری:


رژیم ملایان با سیاست های عوام فریبانه در صدد فریب مردم در طی موجودیتش بوده است.در این بین افرادی که بیشتر آنان هم از اصلاح طلبان و یا گروه های دیگر ارتجاعی بوده اند سعی داشته اند با تحریف معانی کلمات موثر مثل دمکراسی ، سکولار و غیر انتفاعی و ....واژه ها از معنی درست خود خالی کنند.
یکی از این کلمات (خود کفایی ) است که در ابتدای انقلاب که قرار نبود استبداد و آدم کشی و زور گویی ادامه یابد امیدی برای رفع عقب ماندگی های ایران بشمار میرفت.ولی چون این رژیم آدم کش و دزد از این کلمه استفاده کرده است ،خیلی ها بغلط و نا خود آگاه از آن برداشت ایدئولوژیک و استبدادی دارند.مثلا میگویند خود کفایی سبب منزوی شدن ما در جهان میشود و بیاد نمیآورند اگر دولت و ملتی دمکراتیک باشند چرا باید منزوی بشوند و مثل کره شمالی بشوند.
از نظر من نجات ایران در بر پایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفتن بسوی خود کفایی علمی و اقتصادی است.برای رهایی از این برداشتهای غلط و ایدئولوزیک از مجبورم که این گفته را ساده و روشن تر بیان کنم:
راه نجات ایران در برپایی حکومتی دمکراتیک بر اساس ارزشهای حقوق بشری و رفع عقب ماندگی های علمی و اقتصادی و فرهنگی ما و رسیدن بمدرنیته است
Posted on Thursday, October 31, 2013 at 10:12PM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

PrintView Printer Friendly Version

EmailEmail Article to Friend

Reader Comments

There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

PostPost a New Comment

Enter your information below to add a new comment.

My response is on my own website »
Author Email (optional):
Author URL (optional):
Post:
 
Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>