« سایت آذرگشنسپ یکی از سانسورچیان ناسیونالیسم دروغین عظمت طلب | Main | دعوای بیهوده ایدئولوژی ها در ایران :بجز پذیرش ارزشهای مدرنیته (سکولاریسم و دمکراسی و حقوق بشر) چاره ای نداریم »

فاشیسم حکومت پهلوی

 

 

وقتی که سخن از فاشیسم است این موضوع خیلی بدیهی است که فاشیسم ایرانی با فاشیسم آلمانی و ایتالیا میتواند تمایزاتی داشته باشد.فاشیسم ایرانی نمیتواند مو بمو همان فاشیسم کشورهای اروپایی باشد.بنابراین مجبوریم که مشخصات کلی فاشیسم را در نظر بگیریم و آنها را بعنوان معیار برای سنجش حکومت پهلوی قرار بدهیم.فاشیسم یک نظریه سیاسی و نوعی نظام حکومتی خودکامه‌است.

فاشیسم و نازیسم اشکال مختلف دیکتاتوری سرمایه مالی است، بر ضد سایر بخش‌های سرمایه داری و دیگر بخش‌های جامعه نظیر کارگران که در شرایط بحران حاد (اقتصادی) برای حفظ حکومت از به قدرت رسیدن کارگران در جامعه حاکم می‌شود. این واژه بعدها در مفهوم گسترده‌تری به کار رفت و به دیگر رژیم‌های دست راستی که دارای ویژگی‌های مشابهی بودند، اطلاق شد.فاشیسم، از لحاظ نظری محصول توسعة نظری نژادباوری و امپریالیسم اروپایی بود، و از نظر اجتماعی محصول بحرانهای اقتصادی و اجتماعی پس از جنگ جهانی اول. ولی با شکست کلی آن در جنگ جهانی دوم، از اعتبار افتاد.پس از جنگ، برخی حزبهای نوفاشیست در اروپا پدید آمدند (از جمله حزب نوفاشیست ایتالیا) ولی توفیقی چندان بدست نیاوردند. در قاره‌های دیگر نیز رژیم‌هایی با ایدئولوژی فاشیستی پدید آمدند، مانند پرونیسم در آرژانتین به رهبری خوان پرون (۱۸۹۵-۱۹۷۴) که در ۱۹۴۵-۱۹۵۰ دیکتاتور آرژانتین بود. اما پرونیسم آرژانتین با فاشیسم ایتالیا تفاوتهای مهمی داشت، از جمله اینکه سیاست خارجی تجاوزگرانه نداشت و در داخل نیز به بهزیستی طبقةکارگر توجه خاص داشت.

اصول اساسی فاشیسم که موسولینی برخی از آن‌ها را در دانشنامه ایتالیا در سال ۱۹۳۲ میلادی ابراز داشته بود عبارتند از:

  • ۱) عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح
  • ۲) مخالفت با اندیشه‌های سوسیالیستی
  • ۳) مخالفت با لیبرالیسم
  • ۴) تبعیت زندگی همهٔ گروهها از دولت (توتالیتر بودن)
  • ۵) تقدس پیشوا تا سرحد امکان
  • ۶) مخالفت با دموکراسی (دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی می‌نامند)
  • ۷) اعتقاد شدید به قهرمان‌پرستی
  • ۸) تبلیغ روح رزم‌جویی
  • ۹) نظام تک‌حزبی
  • فاشیسم مخالف استقلال فردی، و طرفدار دولت است و برای فرد تا آنجا ارزش قایل است که با دولت، یعنی وجدان و ارادهٔ عمومی انسان در وجود تاریخی وی، منطبق شود. اصول آزادی دولت را در مقابل مصالح فرد انکار می‌کند. اما فاشیسم، دولت را به عنوان یک واقعیت حقیقی مبنا قرار می‌دهد
  • پس از جنگ جهانی اول، ایتالیا مانند دیگر کشورهای اروپایی درگیر مشکلات اجتماعی و اقتصادی بود. اعتصابات، شورش‌ها و تصرف اراضی به وسیله روستاییان در نواحی کشاورزی از مسایل مبتلا به این کشور به شمار می‌رفتند.

    طبقات متوسط مانند طبقات مشابه در کشورهای سرمایه‌داری از بلشویسم هراسان بودند. در کشوری که شکل حکومت آن دمکراتیک بود، ولی برخلاف بریتانیا از سنت سیاسی مقتدر برای حمایت از دموکراسی برخوردار نبود، همهٔ این مسائل لاینحل مانده و اغتشاش و هرج و مرج را تشدید می‌کرد.

    در چنین زمینه‌ای از اضطراب و اغتشاش، محبوبیت حزب فاشیست موسولینی رو به افزایش نهاد. فاشیسم اعلام کرد که ایتالیا را از بلشویسم نجات می‌دهد، و قول داد که شوکت و افتخار امپراتوری روم باستان را به کشوری که روحیه و انتظامش را از دست داده، باز خواهد گرداند..فکر میکنم در اینجا لازم باشد بازگشت به عظمت گذشته را هم بتوان از مشخصه های فاشیسم دانست.

    فاشیسم همه نوع افراد ناراضی را به خود جلب کرد: سربازان سابق که بیکار مانده بودند، طبقات متوسط دلسرد و مأیوس، جوانان وطن‌پرست و روستاییان گرسنه. فاشیست‌ها پیراهن سیاه بر تن کرده و چکمه می‌پوشیدند و درباره یک آرمان بزرگ ملی فریاد می‌زدند که همه چیز به همه کس عرضه می‌کرد: شغل، سعادت و افتخار ملی.

    موسولینی با اعلام این مطلب که فاشیسم یک فلسفه‌است سعی کرد برای رژیم خود احترامی کسب کند. او فرضیه‌اش را با شعارهایی چون «کشور، وجدان و اراده عمومی بشریت است» پر کرد. از شعارهای مشهور دیگرش: «همیشه حق با موسولینی است»، «بحث نه، تنها اطاعت!»، «ایمان بیاورید، اطاعت کنید!، بجنگید

    فاشیسم ریشه ی تاریخی نداشته و محصول عصر جدید می باشد و تركیبی است از عقاید بطوریكه هر عنصر آن از یكی از مكاتب سیاسی سابق گرفته شده و در واقع مخلوطی است از عقاید سیاسی مختلف و بستگی داشته است به پیشامدها و وقایع و عملیاتی كه باید در برخورد با حوادث انجام پذیرد.

    به هر حال فاشیسم عبارت است از روشی از حكومت كه به حد افراط حالت استبدادی و دسته جمعی و انقلابی دارد.

    هدف فاشیسم برقراری دولت قدرتمندی است که در آن فقط یک حزب ـ حزب فاشیسم ـ انحصار قدرت را در دست داشته باشد و یک رهبر با ویژگی‌های فرمندانه و با قدرتِ دیکتاتورانه بر آن حکومت کند. وجه مشترک همه‌ی جنبش‌های فاشیست، پرستش زور و قدرت و بزرگداشتِ جنگ و دستیابی به قدرت است و با لباس‌های همشکل (یونیفورم)، رده‌بندی‌ها و سلام‌ها و رژه‌های خود به حزب‌های خود شکل نظامی‌وار می‌دهند. فاشیست‌های ایتالیا و آلمان سخت از تبلیغاتِ توده‌گیر و ترور استفاده می‌کردند و همین‌که به قدرت رسیدند از قدرت دولت برای از میان برداشتن مخالفان و نظام قانونی استفاده کردند.این گونه لباس پوشیدنها در بین فاشیستهای ایرانی و سیاه جامگان فاشیست ایرانی هم دیده شده است

     عکسی از بازدید رهبر حزبی و با سلامهای حزبی و لباسهای سیاه حزبی و در کنار نیروهای ارتشی زمان تنیده شدن این حزب و ارتش را نشان میدهد

    .

    فاشیسم را اگر از نظر اقتصادی بررسی کنیم یک سیستم سوسیالیستی است که روکش سرمایه داری دارد.فاشیسم در رقابت بین( سرمایه داری سود محور  با تعلقات لیبرالی و همراه با  تعارضات طبقاتی در سرمایه داری)  با (کمونیسم انقلابی  برای حذف طبقات اجتماعی) پدید آمده است.فاشیسم در مقابله با  اینتر ناسیونالیسم کمونیستی و لیبرالیسمی ؛ ناسیونالیسمی مبتنی بر خاک و خون را جایگزین کرده است.در سوسیالیسم کارخانه ها دولتی میشوند ولی در فاشیسم اینها خصوصی میماند اما صاحبش باید احکام حکومتی را بپذیرد.در کمونیسم بازار آزاد از بین میرود ولی در فاشیسم بازار آزاد وجود دارد  اما بجای مصرف کننده دولت تصمیم میگیرد که چه بسازنند و در چه شرایطی بسازنند.در فاشیسم کارتلهای دولتی بازار را اداره میکنند و تجارت و تولیدات را جهت میدهند.

    چهارده مشخصه فاشیسم:

    اول-فاشیسم ناسیونالیسم ممتد و قدرتمند است(یعنی ارزش اصلی دراجتماع ارزشهای ناسیونالیسم فاشیستی  است و این ارزشهای ناسیونالیسم فاشیستی هم  بر ضد ارزشهای مدرنیته یا دمکراسی و سکولاریسم و حقوق بشر است).فاشیسم همواره در حال ساختن شعارهای وطنی و مفاخر ملی است.ناسیونالیسم فاشیسم بر اساس خاک و خون است.

    دوم-فاشیسم ضد حقوق بشر است.حکومت با توجیه خطر امنیتی مردم را شستشوی مغزی میکند و آنان را برای پذیرش شکنجه و گذشت از حقوق بشر و زندانی کردن طویل المدت مخالفان عادت میدهد.خلاصه در ظاهر حق را فدای مصالح ملی میکند.

    سوم- عقب ماندگی ها و کاستی های اجتماعی را بگردن اقلیتها ؛ کمونیستها میاندازنند و ملت را برای این کار متحد میکنند.نمونه اش در ایران ترکان و عربان و مغولان با حمله به ایران سبب عقب ماندگی ایران شده اند.

    چهارم سیاست نظامی گری-این سیاست حتی در وقتی که ملت دچار مسایل زیادی است و فقر و گرفتاری هم زیاد است دنبال میشود وسربازان ونظامی گری تشویق و تقدیس میشود.

    پنجم- تقدیس خانواده مردسالاری-زنان در مقامات حکومتی نیستند و اجتماع بسمت مرد سالاری است و از طلاق ؛سقط جنین و هم جنس بازی  بد گفته میشود.حکومت نگهبان نهایی خانواده است.

    ششم-وسایل ارتباط جمعی توسط حکومت اداره میشود و یا بطور غیر مستقیم عوامل شیفته حکومت آنها را اداره میکند

    هفتم-خطر امنیت ملی بطور وسواسی بزرگ شده و از آن برای بجنبش در آوردن توده استفاده میشود.

    هشتم- حکومت  مذهب در هم تنیده میشود و حکومت از ارزشهای مذهبی برای نفع خود استفاده میکند و سردمداران از بیانات مذهبی برای حقانیت خود سواستفاده میکنند .حتی در وقتی که متولیان مذهبی با حکومت هم مخالف باشند.

    نهم-اقتصاد و کارخانه های برای اقتدار دولت مورد سو استفاده واقع میشوند و این قدرت دولت در اداره اقتصادیات جامعه به هیئت حاکمه قدرت میبخشد و از این طریق ایادی آنان هم متنفع میشوند و پشتیبان حکومت میشوند.

    دهم- فعالیتهای دسته جمعی کارگران نظیر سندیکا و اتحادیه ها سرکوب میشوند و یا بشدت تحت کنترل قرار میگیرند .

    یازده- ضدیت با هنر و روشن فکری- با آزادی بیان مقابله میشود و مردم را بر علیه روشنفکران تحریک میکنند و این در فاشیسم کمیاب نیست که استادان دانشگاه مخالف همواره دستگیر و زندانی شوند.اجازه فعالیت هنری آزاد داده نمیشود همواره سانسور بر قرار است.

    دوازدهم- حکومت به جرم و  جنایت و تنبیه جنایت کاران و مجرمان  وسواس پیدا میکند و به پلیس قدرت نامحدود میدهد و مردم سو استفاده پلیس از قدرت را میبینند وباید آن را بخاطر مصالح ملی تحمل کنند.معمولا یک سازمان پلیسی سراسری موجود است.

    سیزدهم- در فاشیسم حلقه های دوستانه و مافیایی تشکیل میشود که رفقا را بمقامات دولتی منصوب میکند و از همدیگر محافظت میکنند و با همدیگر منابع ملی را غارت میکنند.

    چهاردهم- انتخابات در کشورهای فاشیستی یک خجالت واقعی است و اکثرا مخدوش و دستکاری شده است.حکومت از قوانین و قوه قضاییه برای مخدوش کردن انتخابات و حذف رقیبان سو استفاده میکند و اگر لازم باشد مخالفان را ترور هم میکنند

    ........................

     بعد از این همه مقدمه برویم بمقایسه حکومت پهلوی و فاشیسم:

    این رژیم دیکتاتور بود که اولین مشخصه فاشیسم را دارد.درست است که هر گونه دیکتاتوری فاشیسم نیست و لی فاشیسم هم بدون دیکتاتوری امکان وجود ندارد.رژیم پهلوی نژاد پرست و تبلیغ کننده ضدیت با یهود و عرب و خلاصه بیگانگان است.ناسیونالیسم پهلوی بر خاک و خون استوار است .شاه بعنوان پیشوا تقدیس شده است و اطاعت از او واجب است.به شعار خدا شاه میهن توجه بفرمایید.

    ببهانه تمامیت ارضی کشور در خطر است اقوام ایرانی را از حقوق خود محروم کردن؛ مشروطه را زیر پا گذاشتن و مجلس فرمایشی تشکیل دادن و عده ای ایران باستان گرا و ادبیان دلقک را بدور خود جمع کردن و شبه علم نژاد آریایی ساختن و ترک را نسل مغول خواندن؛ زبانهای مختلف اقوام را که فاصله خیلی زیادی از فارسی دارند و هیج فرد قومی بدون تحصیل و یاد گیری فارسی نمیتواند فارسی را بفهمد زبانش را فارسی خواندن و دروغهای بسیار .مردم را از حقوق خود محروم کردن و گسترش دزدی و فساد همین ایادی ایران باستانگرا.حقوق ملت را بالاتر از همه چیز در ظاهر قرار دادن .البته بعنوان ابزاری برای قدرت گرفتن حکومت.

    ایجاد نظام تک حزبی بی پرده رستاخیز

    حزب رستاخیز ملت ایران معروف به «حزب رستاخیز»، به دستور محمدرضاشاه پهلوی در ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ تشکیل شد. همه احزاب مجاز ایران مانند حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب پان ایرانیست و حزب ایرانیان در آن ادغام شدند. اندکی بعد عضویت در این حزب اجباری اعلام شد و شاه در سخنان خود گفت: «هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد از ایران خارج شود. اگر نخواستند خارج شوند، جایشان در زندان است.» .آیا گفتار شاه فاشیستی نیست؟ آیا ایجاد تک حزبی عملی در زمان رضا شاه و پسرش و بعدا تک حزبی قانونی نشانه فاشیسم نیست.

    ضدیت با دمکراسی و کمونیسم و هم زمان دیکتاتوری و نژاد پرستی و آریا پرستی و قهرمان سازی کورش آن هم بنیان گزار حقوق بشر که همزمان کشورگشاست و در کشتار آدمیان فعال و در عین حال بنیان گزار حقوق بشر و اعتلا دهنده عظمت ملی ایرانیان.این معجزه شق القمر کردن محمد هم بالاتر است.واقعا معجزه میخواهد که همه این صفات را بکسی داد که بگواه تاریخ برای بقدرت رسیدن پدر بزرگش را هم کشته است.این قهرمان سازی در مورد رضا شاه هم صورت گرفت و با دادن لقب کبیر به او که دزدترین شاه در تاریخ ایران است؛وی را بزرگ داشتند و برای این که تفکرات فاشیستی تسهیل شود و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد فردوسی و اشعارش جعل شد تا فردوسی انسان دوست بشود فردوسی نژاد پرست ضد عرب و ضد ترک.یا امیرکبیر را هم ایدئولوزیک کردند و از او هم موجودی افسانه ای ساختند

    خلاصه از مشصات فاشیسم در رفتار حکومت پهلوی بسیار میتوان پیدا کرد.این نوشته فقط تفکری محدود دراین زمینه بود.

     منابع

     

    http://rense.com/general37/char.htm

    http://www.esalat.org/images/fashisme%20chist%20.htm

  • http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85
  •  

    http://inspirit.mihanblog.com/post/15

    http://sosu.blogfa.com/page/fascism.aspx

     http://iraniandemocrat.wordpress.com/tag/%D9%81%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%B3%D9%85/

     

    Posted on Tuesday, January 29, 2013 at 12:43AM by Registered Commenterافشا | CommentsPost a Comment

    PrintView Printer Friendly Version

    EmailEmail Article to Friend

    Reader Comments

    There are no comments for this journal entry. To create a new comment, use the form below.

    PostPost a New Comment

    Enter your information below to add a new comment.

    My response is on my own website »
    Author Email (optional):
    Author URL (optional):
    Post:
     
    Some HTML allowed: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <code> <em> <i> <strike> <strong>