فروپاشی اخلاقی جامعه ایرانی
حسن از قم نوشته است
شش مرد به دختر ۱۵ ساله تجاوز کردند!
شش مرد که متهم هستند بعد از ربودن دختری ۱۵ساله بارها به وی تعرض کرده و او را مورد شکنجه قرار داده اند، در دادگاه کيفری استان تهران محاکمه می شوند.روز ۲۰ دی امسال مردی ميانسال بعد از اينکه از مدير مدرسه دخترش شنيد فرزندش به مدرسه نرفته است نگران شد و جست وجوهايی را برای يافتن «م» آغاز کرد اما وقتی راه به جايی نبرد، نزد ماموران نيروی انتظامی رفت و طی شکايتی مفقود شدن دخترش را گزارش داد. او گفت: «م در دبيرستان درس می خواند، او صبح امروز مثل هميشه به قصد رفتن به مدرسه خ! انه را ترک کرد اما ساعت يک بعد ازظهر مدير مدرسه با من تماس گرفت و گفت م امروز مدرسه نرفته است.»کارآگاهان بعد از دريافت اين شکايت تجسس های خود را برای يافتن دختر نوجوان آغاز کردند و اين در حالی بود که پدر دختر تماسی مشکوک از مردی ناشناس دريافت کرد. اين مرد ناشناس به مرد ميانسال گفت دخترش را ربوده است و برای آزادی او پول می خواهد. ماموران بعد از اطلاع از اين ماجرا دامنه تحقيقات شان را گسترش دادند اما ردی از آدم ربايان به دست نياوردند تا اينکه م روز ۱۹ بهمن در حالی که توانسته بود از چنگ آدم ربايان فرار کند به خانه بازگشت و از ماجرای هولناکی که برايش ر! خ داده بود، پرده برداشت.دختر ۱۵ساله سپس همراه پدرش به پليس آگاهی رفت و واقعه را برای ماموران بازگو کرد، او گفت: «صبح روز ۲۰ دی در راه رفتن به مدرسه بودم که يک خودرو نزديکم توقف کرد و زنی سرش را از شيشه ماشين بيرون آورد و آدرسی را پرسيد. برای راهنمايی کردن آن زن جلو رفتم که ناگهان مردی که سوار همان خودرو بود به طرفم حمله و با تهديد چاقو وادارم کرد سوار خودرو شوم.»اين دختر ادامه داد: «دو مرد و يک زن که مرا ربوده بودند به باغی رفتند و من را داخل يک اتاق کوچک حبس کردند و شماره پدرم را گرفتند تا از آنها باج بگيرند. در چند روزی که در آن اتاق زندانی بودم دو مرد چند بار به من تعرض کردند، در حالی که اميدی به آزادی نداشتم يک روز فرصت مناسبی به دست آوردم و توانستم از آن باغ فرار کنم. من نمی دانستم کجا هستم و چطور می توانم خودم را به خانه مان برسانم. برای همين از سه مرد که در آن اطراف بودم کمک خواستم. يکی از آنها وقتی حرف هايم را شنيد، تصور کرد من دختر فراری هستم برای همين پيشنهاد رابطه داد ولی به او توضيح دادم درباره من اشتباه فکر می کند او هم به ظاهر قانع شد و من همراه سه مرد سوار خودرو شدم تا مرا به ايستگاه پليس برسانند و بتوانم از ماموران کمک بگيرم اما در ميان راه آنها مرا به ساختمانی نيمه کاره بردند و در آنجا همراه مردی ديگر که نگهبان ساختمان بود به من تعرض کردند.م در ادامه اظهاراتش گفت: «من يک شب در آن ساختمان نيمه کاره زندانی بودم تا اينکه نگهبان ساختمان صبح روز بعد مرا در خيابان رها کرد و به سختی توانستم خودم را به خانه برسانم و ماجرا را برای خانواده ام تعريف کنم.»ماموران بعد از شنيدن اظهارات اين دختر با توجه به نشانی هايی که او از آدم ربايان ارايه داد، وارد عمل شدند و توانستند بعد از چند روز تحقيق هر شش مرد را که در دو مرحله اين دختر را ربوده بودند، دستگير کنند. پس از آن چون موضوع اتهام اين افراد تجاوز به عنف بود، پرونده در اختيار قضات شعبه ۷۷ دادگاه کيفری استان تهران قرار گرفت. اين متهمان به زودی محاکمه می شوند و از خود د! ر برابر اتهام آدم ربايی و تعرض دفاع خواهند کرد.
از اين گزارش بالا و اين مطلب چه چيزی استنباط می کنيد . در روانشناسی و جامعه شناسی مبحثی به " سايبر و ربط قضيا " وجود دارد که با بررسی ميدانی و تحليل مسائل و قضيا به نتيجه ای که به واقعيت نزديک است ميرسيد .
1 - دو تجاوز به شکل کاملا شنيع و غير انسانی در دو منطقه و ادمهای متفاوت .
2 - متجاوزين از طبقه و خواستگاه اجتماعی متفاوتی هستند .
3 - امثال اين تجاوزها در جامعه بسيار فراوان شده و همچون شمشير دافوس بر بالای سر هر زن و دختری در جامعه قرار دارد حال از هر سن و طبقه و منطقه ای که باشد .
4 - مردم و جامعه انقدر نسبت به هم بی ا عتماد شد ه اند که هر کسی در هرجا ممکن است اين اعمال از او سر بزند .
5 - .......
بنيان های اخلاقی هر جامعه که ارزشها بر ان پايه گذاری می شود / در جامعه ايران رو به نابوديست . اخلاق اخوندی و ارزشهای اخوندی در اين سی و چند سال تمامی بنيان های اخلاقی جامعه ايرانی را نابود کرد . خانه از پای بست ويران شد .
اعمال و رفتار حکومتگران اخوند / مبلغ و مروج واشاعه دهنده اين تخريب شد .
با خشونتی که از اول دزديدن انقلاب اين مردم شروع کرد تا دزددی ها و فساد دستگاهها تا مبلغ ريا و دوروی و نان به نرخ روز خواری و پايمالی عزت و کرامت اين مردم . همه و همه جامعه ای! رانی را به اين منجلاب و فلاکت بی اخلاقی انداخت .
سونامی بی ادبی و بی اخلاقی و بد اخلاقی و بد هنجاری و " بی هنجاری " جامعه ايران و ايرانی را به نابودی می کشاند .
تا زه اين از نتايج سحر است . اگر اين مردم چاره ای نکنند و روز گار خود را تغيير ندهند و اين حکومت و ارزشهای من دراوريش بر ما باشد . نه از تاج نشان ماند و نه از تاج نشان . نابودی اين مردم مسلم است . به دادمردم برسيد . به دادخودتان برسيد .
___________________________________
تجاوز استاد دانشگاه به دختر جوان و قتل وی
به گزارش مشرق، روزنامه شرق نوشت:
اين مرد که خود را استاد دانشگاه معرفی کرده، متهم است دختری فراری به نام «پريا» را اغفال کرده و مورد آزار قرار داده و او را به قتل رسانده است. در ابتدای جلسه محاکمه که در دادگاه کيفری استان البرز برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان کرج در جايگاه حاضر شد و گفت: مرداد ماه پنج سال قبل ماموران پليس جسد دختری جوان را پيدا کردند که در ميان شاليزارهای اطراف آستارا رها شده بود. بررسيهای ماموران نشان داد اين دختر 19 ساله «پريا» نام دارد و با توجه به اينکه آثاری از درگيری در محل وجود نداشت بنابراين اين دختر جوان در جايی ديگر به قتل رسيده و جسدش به آستارا منتقل شدهاست اما اين همه يافته پليس نبود.
ماموران با رديابيهايی که انجام دادند متوجه شدند «پريا» در يک خانه مجردی در کرج زندگی ميکرد بنابراين پليس آستارا همکاران خود در کرج را در جريان کشف اين جنازه قرار داد. وقتی ماموران پليس کرج بررسيهای علمی خود را آغاز کردند، متوجه شدند «پريا» در خانهای کوچک در يک محله فقيرنشين کرج زندگی ميکرد و با توجه به آشفتگی خانه به نظر ميرسد او در همان خانه به قتل رسيده است. اين اطلاعات پليس کرج را بر آن داشت تا پرونده را به صورت مستقل در دست بگيرد و بررسيهای خود را ادامه بدهد. ماموران خانه «پريا» را مورد بازرسی قرار دادند و جعبه يک گوشی تلفن همراه را پيدا کردند. با همکاری شرکت مخابرات و رديابی شماره شناسه اين گوشی پليس توانست رد گوشی را به دست آورد. تماسی که ماموران با تلفن همراه برقرار کردند نشان داد اين گوشی دست زن جوانی است که ادعا ميکند آن را از برادرش هديه گرفته است.
نماينده دادستان کرج ادامه داد: وقتی از اين زن تحقيق شد، او گفت چند روز قبل برادرم اين گوشی را به عنوان هديه به من داد و گفت جعبه گوشی پيش خودش است. اين سرنخ مهمی برای ماموران بود چرا که آنها اطمينان يافتند برادر اين زن قطعا از سرنوشت «پريا» خبر دارد. وقتی مرد جوان به نام «رضا» به اداره آگاهی احضار شد، ابتدا منکر هرگونه ارتباطی با «پريا» شد و گفت استاد دانشگاه و دارای رتبههای علمی بالايی است و اين تهمتها را نميپذيرد اما وقتی که با سوالات پيدرپی ماموران روبهرو و از او خواسته شد در مورد گوشی تلفن همراه توضيح دهد، دچار تناقضگويی شد و پذيرفت با مقتول رابطه داشت. نماينده دادستان ادامه داد: اين در حالی است که پزشکی قانونی هم اعلام کرده است «پريا» بر اثر خفگی و فشار بر عناصر حياتی گردنش جان خود را از دست داده و قاتل قبل از اينکه او را بکشد، دهانش را با جورابی زنانه بسته و سرش را داخل يک کيسه کرده است و به نظر ميرسد قصد داشته او را تنبيه کند. ما مدارکی داريم که نشان ميدهد رضا گناهکار است از جمله اين مدارک تناقضگوييهای متهم، سوابق او در ارتباط نامشروع و رابطهاش با مقتول است ضمن اينکه رضا ادعا کرده بود روز قتل در محل کارش حضور داشت حال آنکه بررسيها نشان داد او در آن روز مرخصی بود بنابراين درخواست صدور حکم قانونی در اين خصوص را دارم.
در ادامه پدر مقتول به عنوان وليدم در جايگاه حاضر شد. او گفت: مدتی بود که دخترم از خانه فرار کرده بود و ما نميتوانستيم محل زندگی او را پيدا کنيم تا اينکه با خبرشديم او کشته شده است. دخترم به دليل اختلافاتی که با من داشت از خانه فرار کرد اما دختر سالمی بود. او دختر بدی نبود و من درخواست دارم با توجه به اينکه متهم به دخترم تجاوز کرده و او را کشته قصاصاش کنيد.
سپس متهم در جايگاه حاضر شد. او گفت استاد دانشگاه است و مدارج علمی بالايی دارد و به همين دليل هم چنين اتهامی به او وارد نيست. متهم گفت: من آدم تنوعطلبی هستم و با دختران زيادی رابطه داشتهام اما کسی را نکشتم. مدتها بود که با «پريا» آشنا شده بودم و او به من گفته بود دوست ندارد پيش خانوادهاش برگردد و به همين دليل هم خانهای مجردی اجاره کرده بود. من به خانهاش رفتوآمد چندانی نداشتم و بيشتر تلفنی با او حرف ميزدم. ما همديگر را ميديدم اما هيچ رابطه ديگری با هم نداشتيم. حتی روز حادثه هم که گفته ميشود پريا به قتل رسيده من با او رابطهای نداشتم و تلفنی هم صحبت نکردم. اين مرد در دادگاه توضيحی در مورد گوشی تلفن همراه که به خواهرش داده بود ارايه نکرد اما در بيان آخرين دفاعياتش هم تاکيد کرد که قتل کار او نبوده است.
با پايان يافتن جلسه محاکمه هيات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
Reader Comments